***نسيم معرفت**
به نام خدا
باسلام وادب
يکي از عزيزان در يکي از گروه هاي مجازي متن زير رو همراه با سوال براي بنده داده که پاسخ دهم که بحمدالله پاسخش را ذيلا دادم.
واما متن ارسالي همراه با سوال:
آيت الله علامه برقعي قمي در خاطرات خود مي نويسد : در خاطرم هست که روزي به قصد عيادت
از بيماري در صف اتوبوس منتظر بودم که ناگهان يک ماشين شخصي جلوي من توقف کرد
و سرنشين آن مرا به اسم صدا زد و
گفت : آقاي برقعي بفرماييد بالا ، نگاه کردم ديدم واعظ معروف آقاي فلسفي است سوار شدم پس از سلام
و احوالپرسي ، ايشان گفت : آقاي برقعي کجاييد؟ چه مي کنيد؟ خبري از شما نيست؟
گفتم : جناب فلسفي به سبب عقايدم تقريبا خانه نشين شده ام و اگر مي دانستيد که عقايدم چيست ،
شايد مرا سوار نمي کرديد. گفت : مگر شما چه مي گوييد؟
گفتم : من مي گويم روضه خواني حرام است ، کمک به روضه خواني حرام است ، گفت : چرا؟
گفتم : چون روضه خوان ها آنچه را که مي گويند ، اکثرا ضد قرآن است و در واقع با پيامبر
و ائمه دشمني مي کنند.
آقاي فلسفي گفت : حتي من؟! و پرسيد : آيا منبر هم حرام است؟
گفتم : آري منبر تو هم حرام است گفت : چرا؟
براي تفهيم مطلب به او گفتم : آقاي فلسفي يادتان هست در دهه عاشورا در بازار به منبر رفته بودي؟
گفت : آري گفتم : من يکي از همان روزها که از بازار رد مي شدم صداي شما را
شناختم و ايستادم که سخنان شما را بشنوم ، و شنيدم که مي گفتي امام در شکم مادرش همه چيز را مي داند ،
گفت : بله اين موضوع در روايات ما ذکر شده
مقصود فلسفي رواياتي بود که دلالت دارد بر علم امام قبل از تولد ، از جمله رواياتي که مي گويند ،
( امام در شکم مادر از طريق ستونهاي نور که در مقابل اوست همه چيز را مي بيند )
گفتم : ولي اين مطلب اولا ضد قرآن است که مي فرمايد
وَاللَّـهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ? لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ. سوره شريفه نحل : آيه 78
خدا شما را در حاليکه هيچ چيز نمي دانستيد ، از شکم مادرانتان بيرون آورد و به شما گوش و چشم و دل داد باشد که سپاسگزاري کنيد
ثانيا ، شما در آخر همان منبر گريز به صحراي کربلا زدي و گفتي :
هنگامي که امام حسين (ع) به طرف کوفه مي آمد « حر » جلوي او را گرفت و مانع شد که امام به کوفه برسد
امام ناگزير راه ديگري را در پيش گرفت و « حر » نيز آنها را دنبال مي کرد تا اينکه به جايي رسيدند
که اسب امام (ع) قدم از قدم برنداشت و هرچه امام رکاب زد و کوشيد و نهيب زد و هي کرد
مرکبش حرکت نکرد ، امام ماند متحير که را اسب حرکتي نمي کند ، در آنجا عربي را يافت ،
امام او را صدا زد و از او پرسيد : نام اين سرزمين چيست؟
عرب جواب داد : غاضريه ( قاذريه) ، امام سين (ع) سئوال کرد : ديگر چه اسمي دارد؟
عرب گفت : شاطي الفرات ، امام پرسيد : ديگر چه اسمي دارد؟
گفت : نينوا ، امام پرسيد ديگر چه اسمي دارد؟ گفت : کربلا امام حسين (ع) فرمود : هان ، من
از جدم شنيده بودم که مي فرمود خوابگاه شما کربلا است
سپس به فلسفي گفتم : آقاي فلسفي اين امامي که شما در ابتداي منبر مي گفتي در شکم مادر
همه چيز را مي داند و قرآن مي خواند
(چطور ، به اينجا که رسيد اول اسبش فهميد و آن سرزمين را شناخت و بعد امام (ع ،
و تازه پس از پرسيدن از يک عرب بياباني محل را شناخت؟
جناب فلسفي اين چه امامي است که شما ساخته ايد؟ که نعوذ بالله اسبش پيش از او مطلع مي شود؟
آيا اين است حب ائمه؟ آيا اين است معارف اسلام؟ چرا در مورد روايات بيشتر دقت و تامل نمي کني
واما جواب بنده
با سلام واحترام
در رابطه با علم معصومين عليهم السلام در کتاب هاي کلامي و عقايد ونيز تفسير آيات مربوط به علم غيب و... بحث هاي مفصل شده است که تفصيل آن را بايد در کتب مربوطه دنبال کرد.
يکي از بحث هاي جالب در اين باره مربوط به اصل علم است که اساسا علم چيست؟ ماهيت علم چيست؟ آيا علم از کيفيات نفساني است يا از مقوله وجود است؟ ملاصدرا در آثارش قايل است که علم از مقوله وجود است... عده اي زيادي از علماء قايل هستند که علم از کيفيات نفساني وقايم به نفس است. ...
علم از جهاتي تقسيماتي دارد:
1-علم حسي و تجربي در برابر علم نظري وغيرحسي
2- علم حضوري در برابر علم حصولي وکسبي
3- علم فطري
4-علم لدني و خدا دادي(علم افاضي)
در آيه 78 از سوره نحل که مي فرمايد: خداوند شما را درحالي که هيچ چيز نمي دانستيد از شکم مادرانتان بيرون آورد ، مراد و منظور از آن نفي علم کسبي وحصولي است که بطور متعارف و به تدريج انسان به آن دست مي يابد . جنين در شکم مادر در مطلق جهل و ناداني از حيث علم حصولي وکسبي مي باشد اگر چه مرتبه اي از فهم وعلم حسي و لمسي خواهد داشت . ممکن است سوال شود که چرا جنين وکودک در شکم مادر از علم وآگاهي کسبي وحصولي برخوردار نيست ؟ پاسخش آن است که ابزار علم وشناخت که مهم ترين آن ها گوش و چشم وعقل است ودر آيه مذکوره(آيه 78 سوره نحل) هم به آن ها اشاره شده در شکم مادر براي جنين وکودک ، به فعليت نرسيده ويا در حد بسيار نازل وضعيف است. با توجه به نکته پيشين که بيان کردم ، در آيه 78 از سوره نحل ، نفي مطلق علم وآگاهي حصولي و کسبي در همين مرتبه از جنين مي نمايد نه نفي همه مراتب علم زيرا که جنين در شکم مادر از علم فطري بالقوه( فطرت توحيدي و خداجويي و ....) و علم حسي و لمسي ونيز علم حضوري بالقوه برخوردار است لذا در بحث هاي تربيتي طبق آموزه هاي ديني معتقديم که مادران در ايام بارداري بايد مراقبت کنند. نگاه مادر و خوراک مادر و افعال خوب وبد مادر و تند خلقي وخوش خلقي مادر و.... در بچه وجنين اثر دارد و خوب و شايسته است که مادران در ايام بارداري قراءت قرآن کنند وصداي متعارف قرآن براي جنين بگذارند و در مجالس اهل بيت عليهم السلام شرکت کنند که همه اينها در جنين اثر دارد. در باره شهيد آيت الله مصطفي خميني نقل شده که ايشان بسيار باهوش و فهيم بود و قدرت فهم ودرک بالايي داشت. يکي از دلايل خاص اين هوشمندي و قدرت فهم بالاي ايشان آن بود که حضرت امام خميني وقتي که در منزل براي شاگردان درس مي داد مصطفاي عزيزش را که درآن زمان تو گهواره بود در اتاق درس خود حاضر مي کرد لذا بحث هاي علمي به گوش اين کودک معصوم اثر کرده بود ودر بزرگسالي آثار نبوغ در مصطفي خميني آشکار شد.
تااينجا ثابت شد که آيه 78 از سوره نحل ، دال بر نفي مطلق علم در همه مراتب علم نخواهد بود . وقتي اين مطلب روشن شد خواهيم فهميد که فرمايش مرحوم فلسفي که فرمود ايمه عليهم السلام در شکم مادر همه چيز را مي دانند در تناقض با اين آيه قرآن نيست. علوم ايمه ع از سنخ علوم عادي بشري نمي باشد. علوم ايمه ع از نوع( علم افاضي و لدني) است. اساسا منابع علم امامان عليهم السلام با بشر عادي فرق فاحشي دارد . مثلا معرفت به خداوند که نوعي از علم وشناخت است در ما انسان ها از راه معلول ها مي باشد به اين معني که ما از طريق پديده هاي عالم و تحليل اشياء به خداوند معرفت وشناخت پيدا مي کنيم و به اصطلاح شناخت ما نوعا و يا همه اش( شناخت اني به کسر همزه و تشديد نون) است يعني شناخت ومعرفت از پايين به بالا ولي شناخت ومعرفت امامان عليهم السلام به خداوند از نوع (بک عرفتک ) مي باشد و از بالا به پايين است.با توجه به اين نکات همه ايمه عليهم السلام در شکم مادرانشان همه چيز را به اذن الله اگاه بودند. آيه 78 از سوره نحل نفي علم فطري و حسي و لمسي و حضوري و نيز نفي علم افاضي ولدني نمي کند بلکه فقط وفقط نفي علم حصولي و کسبي براي عموم بشر (بشرعادي غير معصوم ) مي نمايد.
يکي از بحث هايي که درباره علم معصومين ع ميشود آن است که آيا ايمه ع علم غيب به همه چيز دارند يا نه؟ در اين باره بايد عرض کنم که علم غيب مطلق از جميع جهات مختص به خداوند تبارک وتعالي است وغير خداوند حتي امامان ع علم غيب مطلق من جميع الجهات ندارند. آري براساس آيات قرآن خداوند به هرکسي که بخواهد براساس حکمتش علم غيب خواهد داد وبه پيامبر اسلام ص و ايمه ع آنچنان علم غيب عطاء فرموده که به احدي چنين عنايت نفرموده است. خداوند هر آن علمي را که در راستاي رسالت پيامبر ص و امامان ع باشد به آنها عنايت فرمود. ممکن است سوال شود که آيا ممکن است امامان ع در باره چيزي علم و يا علم غيب نداشته باشند؟ پاسخ آن است که طبق روايتي از امام صادق ع آمده است که امام معصوم هر وقت بخواهد و اراده کند خداوند او را آگاه خواهد کرد .... پس معلوم ميشود که گاهي در برخي از امور جزييه که ربطي به مقام رسالت ايمه ع ندارد ممکن است امام معصوم اگاهي نداشته باشد مثلا در حادثه لَيلةُ المَبيت که علي ع جاي پيامبر ص خوابيده از حوادث جزئيّه و شخصيه اي است که علي ع علم نداشت که در آن شب کشته نخواهد شد واگر علم داشت که شهيد نمي شود نشانه کمال نبود. البته باز دراين رابطه مطالب ظريف ودقيقي وجود دارد که مجال پرداختن به آن ها نيست. اميدوارم مطالبي که مطرح کردم تاحدي پاسخ سوال را داده باشد ولي خواهش بنده آن است که حتما مطالب را از روي دقت مطالعه بفرماييد......
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
**حضرت آيت الله سيد اصغر سعادت ميرقديم لاهيجي