حکمت
|
نقل از سایت شهیدآوینی
حکمت
|
نقل از سایت شهیدآوینی
.
.
درخت اساطیر: این درخت در یمن و در 50 کیلومتری شهر تَعِز قرار دارد و عمر آن به دو هزار سال میرسد. طول این درخت 16 متر و قطر آن 8 متر و دارای برگهایی بسیار بزرگ است.
.
کلیک کنید:چهل حدیث در باره عقل و عاقل
قرآن کریم فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُواْ الاْءَلْبابِ؛ (سوره زمر، آیه 17 ـ 18.)
بشارت ده به آن بندگانم که سخنان را مىشنوند و از بهترینِ آنها پیروى مىکنند. آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان عاقلان اند.
«1» پیامبر صلى الله علیه و آله : یا عَلىُّ اَلْعَقْلُ مَا اکْتُسِبَتْ بِهِ الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحْمنِ؛ (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 369، ح 5762 .)
اى على! عقل چیزى است که با آن، بهشت و خشنودى خداوند مهربان به دست مىآید.
«2» پیامبر صلى الله علیه و آله : مَثَلُ الْعَقْلِ فِى الْقَلْبِ کَمَثَلِ السِّراجِ فى وَسَطِ الْبَیْتِ؛ (علل الشرایع، ص 98، ح 1. )
عقل در دل، همانند چراغ در میان خانه است.
«3» پیامبر صلى الله علیه و آله : اِنَّ خیارَکُمْ اُولُوا النُّهى، قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، وَ مَنْ اُولُوا النُّهى؟ قالَ: هُم اُولُوا الاَْخْلاقِ الحَسَنَةِ وَ الاَْحلامِ الرَّزینَةِ وَ صِلَةِ الاَْرْحامِ وَ البَرَرَةُ بِالاُْمَّهاتِ وَ الاْآباءِ وَ الْمُتَعاهِدینَ لِلْفُقَراءِ وَ الْجیرانِ وَ الْیَتامى وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ وَ یُفْشونَ السَّلامَ فِى الْعالَمِ وَ یُصَلّونَ وَ النّاسُ نیامٌ غافِلونَ ؛(کافى، ج 2، ص 240، ح 32)
«بهترین شما صاحبان عقل هستند». گفته شد: «اى رسول خدا! صاحبان عقل، چه کسانى اند؟». فرمودند: آنان که داراى اخلاق خوب اند، بردبار و باوقارند، صله رحم مىنمایند، به پدران و مادران نیکى مىکنند، به فقرا، همسایگان و یتیمان رسیدگى مى نمایند، اطعام مىکنند، آشکارا به همه سلام مىکنند و هنگامى که مردم در خواب و غافلند، نماز (نماز شب) مىگذارند.
«4» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَرْبَعَةٌ تَلْزَمُ کُلَّ ذى حِجىً وَ عَقْلٍ مِنْ اُمَّتى، قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، ما هُنَّ؟ قالَ: اِسْتِماعُ الْعِلْمِ، وَ حِفْظُهُ، وَ نَشْرُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ؛(تحف العقول، ص 57. )
چهار چیز بر هر عاقل و خردمندى از امّت من واجب است. گفته شد: «اى پیامبر خدا! آن چهار چیز کدام اند؟». فرمودند: «گوش فرادادن به دانش، نگهدارى، نشر و عمل به آن».
«5» پیامبر صلى الله علیه و آله : رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْیمانِ بِاللّهِ مُداراةُ النّاسِ فى غَیْرِ تَرْکِ حَقٍّ؛(تحف العقول، ص 42.)
کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است به شرط آن که حق، ترک نشود.
«6» پیامبر صلى الله علیه و آله : اِنَّما یُدْرَکُ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دینَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛(تحف العقول، ص 54 .)
همه خوبىها با عقل شناخته مىشوند و کسى که عقل ندارد، دین ندارد.
«7» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ وَ عَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها؛(اعلام الدین، ص 337، ح 15.)
بدانید که عاقلترین مردم کسى است که پروردگارش را بشناسد و از او پیروى کند، دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى کند، جایگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آباد کند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد کرد و براى آن، توشه بردارد.
«8» امام على علیهالسلام : اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ رَکَّبَ فِى الْمَلائِکَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فى بَنى آدَمَ کِلَیْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ؛(علل الشرایع، ص 4، ح 1.)
امام على علیه السلام : خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چارپایان، شهوت بدون عقل و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد، پس هر کس که عقلش بر شهوتش پیروز گردد، از فرشتگان بهتر است و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز گردد، از چارپایان بدتر است.
«9» امام على علیهالسلام : اَلْعَقْلُ حَیْثُ کانَ آلِفٌ مَاْلوفٌ ؛(غررالحکم، ح 1251.)
عقل هر کجا باشد، انس گیرنده و الفت پذیر است.
«10» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَلطّابَعُ مُعَلَّقٌ بِقائِمَةِ الْعَرْشِ، فَاِذَا انْتُهِکَتِ الْحُرْمَةُ وَ عُمِلَ بِالْمَعاصى وَ اجْتُرئَ عَلَى اللّهِ بَعَثَ اللّهُ الطّابَعَ فَیَطْبَعُ اللّهُ عَلى قَلْبِهِ فَلا یَعْقِلُ بَعْدَ ذلِکَ شَیْئا؛(کنزالعمّال، ح 10213. )
مُهر بر پایه عرش آویزان است. هنگامى که حریم ها شکسته و گناه شود و بى پروایى نسبت به خداوند انجام گیرد، خداوند مُهر را مى فرستد و بر قلب تبهکار مىزند و از آن پس، دیگر عقل او چیزى درک نمىکند.
«11» امام على علیهالسلام : یَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ یُخاطِبَ الْجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبیبِ الْمَریضَ؛(غررالحکم، ح 10944. )
شایسته است که برخورد عاقل با نادان، مانند برخورد طبیب با بیمار باشد.
«12» امام على علیه السلام : فَسادُ الاَْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ وَ صَلاحُ الاَْخْلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ وَ الْخَلْقُ اَشْکالٌ فَکُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ؛(بحارالأنوار، ج 78، ص 82 ، ح 78.)معاشرت با نابخردان، اخلاق را فاسد و رقابت با عُقلاء اخلاق را اصلاح مىنماید و مردم متفاوتند، و هر کس بر حسب طینت خود رفتار مىکند.{مولوی گوید:مَه فشاند نور و سگ عوعو کند _هرکسی برطینت خود خو کند}
«13» امام على علیه السلام : لَقَدْ سَبَقَ اِلى جَنّاتِ عَدْنٍ اَقْوامٌ ما کانوا اَکْثَرَ النّاسِ لا صَوْما وَ لا صَلاةً وَ لا حَجّا وَ لاَ اعْتِمارا وَ لکِنَّهُمْ عَقَلوا عَنِ اللّهِ مَواعِظَهُ؛(مجموعه ورام، ج 2، ص 2131)
گروههایى به سوى بهشت برین (از دیگران) پیشى گرفتند که بیش از دیگران اهل روزه، نماز، حج و عمره نبودند، بلکه آنان در موعظه هاى الهى تعقل کردند.
«14» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَثْنىَ قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ صلى الله علیه و آله عَلى رَجُلٍ حَتّى ذَکَروا جَمیعَ خِصالِ الْخَیْرِ فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله : کَیْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؟ فَقالوا: یا رَسولَ اللّهِ نُخْبِرُکَ عَنْهُ بِاجْتِهادِهِ فِى الْعِبادَةِ وَ اَصْنافِ الْخَیْرِ تَساَلُنا عَنْ عَقْلِهِ؟! فَقالَ صلى الله علیه و آله : اِنَّ الاَْحْمَقَ یُصیبُ بِحُمْقِهِ اَعْظَمَ مِنْ فُجورِ الْفاجِرِ، وَ اِنَّما یَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ یَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْ عَلى قَدْرِ عُقولِهِم؛(تحف العقول، ص 54. )
گروهى در حضور پیامبر اسلام، مردى را ستایش کردند و همه ویژگىهاى خوب را برایش بر شمردند. رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «عقل او چگونه است؟». گفتند: «اى رسول خدا! ما از جدیت او در عبادت و دیگر خوبىها سخن مىگوییم و شما از عقل او مىپرسید؟». فرمودند: نادان از روى نادانى به زشتىهایى بزرگتر از زشتىهاى انسان گنهکار دست مىزند. همانا بندگان به میزان عقلشان در روز قیامت به درجه بالاتر نائل و به پروردگارشان نزدیک مىشوند.
«15» امام على علیه السلام : اَلْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ وَ خَیْرُ ما جَرَّبْتَ ما وَعَظَکَ؛(نهج البلاغه، نامه 31.)
عقل، اندوختن تجربه ها (و عمل به آن) است و بهترین تجربه، آن است که پندت داده.
«16» امام على علیه السلام : اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَْدَبِ کَما یَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَرِ؛(غررالحکم، ح 3475.)
نیاز عاقلان به ادب، همانند نیاز کشتزار به باران است.
«17» امام کاظم علیه السلام : اِنَّ لُقْمانَ قالَ لاِبْنِهِ: یا بُنَىَّ اِنَّ الدُّنْیا بَحْرٌ عَمیقٌ قَدْ غَرِقَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ فَلتَکُنْ سَفینَتُکَ فیها تَقْوَى اللّهِ وَ حَشْوُهَا الاْیمانَ وَ شِراعُهَا التَّوَکُّلَ وَ قَیِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلیلُهَا الْعِلْمَ وَ سُکّانُهَا الصَّبْرَ؛(کافى، ج 1، ص 16، ح 12.)
لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنیا دریایى عمیق است که بسیارى در آن غرق شدند. پس باید در این دریا، کشتى ات تقواى الهى، بار آن ایمان، بادبانش توکل بر خدا، ناخدایش عقل، راهنمایش علم و سکانش (فرمانش) صبر باشد».
«18» امام على علیه السلام : مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛(غررالحکم، ح 8634.)
هر کس با عُقلاءمشورت کند، از نور عقل ها بهره مىبرد.
«19» امام على علیه السلام : جاهِدْ شَهْوَتَکَ وَ غالِبْ غَضَبَکَ وَ خالِفْ سوءَ عادَتِکَ، تَزْکُ نَفْسُکَ وَ یَکْمُلْ عَقْلُکَ وَ تَسْتَـکْمِلْ ثَوابَ رَبِّکَ؛(غررالحکم، ح 4760.)
با هوی و هَوَست مبارزه کن، بر خشمت مسلّط شو و با عادت هاى بدت مخالفت کن، تا روحت پاک و عقلت کامل گردد و پاداش پروردگارت را به تمامى دریافت نمایى.
«20» پیامبر صلى الله علیه و آله : سُئِلَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله عَنْ قَوْلِهِ: «اَ یُّـکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً سوره مُلک آیه 2» فَقالَ: اَ یُّـکُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً، ثُمَّ قالَ صلى الله علیه و آله : اَتَمُّکُمْ عَقْلاً وَ اَشَدُّکُمْ لِلّهِ خَوْفا وَ اَحْسَنُکُمْ فیما اَمَرَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ وَ نَهى عَنْهُ نَظَرا وَ اِنْ کانَ اَقَلَّکُمْ تَطَوُّعا؛(بحارالأنوار، ج 70، ص 233.) از پیامبر صلى الله علیه و آله از معنى آیه «[تا بیازماید شمارا که] کدامیک عملتان بهتر است» پرسیدند. فرمودند: یعنى کدامیک عاقلترید. سپس فرمودند: مقصود، کسى است که عقلش کاملتر، از خدا بیمناکتر و در امر و نهى خداوند دقیقتر است؛ هر چند مستحبّاتش کمتر باشد.
«21» پیامبر صلى الله علیه و آله : {قال}اَنَسٌ: قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، اَلرَّجُلُ یَکونُ حَسَنَ الْعَقْلِ کَثیرَ الذُّنوبِ؟ قالَ: ما مِنْ آدَمىٍّ اِلاّ وَ لَهُ ذُنوبٌ وَ خَطایا یَقْتَرِفُها، فَمَنْ کانَتْ سَجیَّتُهُ الْعَقْلَ وَ غَریزَتُهُ الْیَقینَ لَمْ تَضُرَّهُ ذُنوبُهُ. قیلَ: کَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: لاَِنَّهُ کُلَّما اَخْطَاَ لَمْ یَلْبَثْ اَنْ تَدارَکَ ذلِکَ بِتَوْبَةٍ وَ نَدامَةٍ عَلى ما کانَ مِنْهُ فَیَمْحو ذُنوبَهُ وَ یَبْقى لَهُ فَضْلٌ یَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ؛(ربیع الأبرار، ج 3، ص 137. )
اَنس گوید: سؤال شد: «اى رسول خدا! ممکن است کسى از عقل نیکو برخوردار باشد و گناهان بسیار داشته باشد؟». پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: هیچ انسانى نیست، مگر این که گناهان و خطاهایى مرتکب مىشود، ولى هر کس سرشتش عقل و نهادش یقین باشد، گناهانش به او آسیب نمىرساند». گفته شد: «اى رسول خدا! چگونه است این؟». فرمودند: «زیرا عاقل هرگاه مرتکب خطایى گردد، بىدرنگ آن را با توبه و پشیمانى جبران کند و با این کار، گناهانش را پاک مىگرداند و خوبى هایى برایش باقى مىماند که با آن، وارد بهشت مىگردد».
«22» امام حسین علیه السلام : لا یَکْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ؛(اعلام الدین، ص 298 . )
عقل، جز با پیروى از حق، کامل نمىشود.
«23» امام على علیه السلام : اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْیَهُ فى مَواضِعِهِ ؛(غررالحکم، ح 1798.)
عاقل کسى است که کارهایش را خوب انجام دهد و تلاشى که مىکند، به جا باشد.
«24» امام على علیه السلام : لَیْسَ الْعاقِلُ مَنْ یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لکِنَّ الْعاقِلَ مَنْ یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّیْنِ؛(مطالب السئول، ص 250. )
عاقل، آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل، کسى است که از میان دو بد، آن را که ضررش کمتر است، بشناسد.
«25» امام على علیه السلام : اَلظَّنُّ الصَّوابُ مِنْ شِیَمِ اُولِى الاَْلْبابِ؛(غررالحکم، ح 1386.)
خوش گمانى، از اخلاق عاقلان است.
«26» پیامبر صلى الله علیه و آله : صِفَةُ الْعاقِلِ اَنْ یَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَیْهِ وَ یَتَجاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یَتَواضَعَ لِمَنْ هُوَ دونَهُ وَ یُسابِقَ مَنْ فَوْقَهُ فى طَلَبِ البِرِّ وَ اِذا اَرادَ اَنْ یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ فَاِنْ کانَ خَیْرا تَکَلَّمَ فَغَنِمَ وَ اِنْ کانَ شَرًّا سَکَتَ فَسَلِمَ وَ اِذا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ اِسْتَعْصَمَ بِاللّهِ وَ اَمْسَکَ یَدَهُ وَ لِسانَهُ وَ اِذا رَأى فَضیلَةً اِنْتَهَزَ بِها، لا یُفارِقُهُ الْحَیاءُ وَ لا یَبْدو مِنْهُ الْحِرْصُ فَتِلْکَ عَشْرُ خِصالٍ یُعْرَفُ بِها الْعاقِلُ؛(تحف العقول، ص 28.)
پیامبر صلى الله علیه و آله : ویژگى عاقل، آن است که در برابر نادان بردبارى کند، از آن کس که به او ظلم کرده بگذرد، نسبت به زیردستان متواضع باشد، با بالادستان در خوبى ها رقابت کند، هرگاه خواست سخن بگوید، بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و بهره ببرد و اگر بد بود، سکوت کند و سالم بماند، اگر بلا و امتحانى برایش پیش آمد به خدا پناه ببرد و دست و زبان خود را نگه دارد، اگر فضیلتى دید، به سرعت از آن بهره گیرد، حیا از او جدا نگردد و حرص از او سر نزند، اینها خصلتهاى دهگانه اى است که عاقل با آنها شناخته مىشود.
«27» امام على علیه السلام : ما عُبِدَ اللّهُ بِشَىْءٍ اَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ ما تَمَّ عَقْلُ امْرِىءٍ حَتّى یَکونَ فیهِ خِصالٌ شَتّى: اَلْکُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأمونانِ وَ الرُّشْدُ وَ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأمولانِ وَ فَضْلُ مالِهِ مَبْذولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَکفوفٌ وَ نَصیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا القُوتُ لا یَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ اَلذُّلُّ اَحَبُّ اِلَیْهِ مَعََ اللّهِ مِنَ العِزَِّ تَمامُ الاَْمْرِ؛(کافى، ج 1، ص 18، ح 12 .)
خداوند با چیزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل کسى کامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد: کفر و بدى از او انتظار نمىرود، رشد و خوبى در او امید مىرود، زیادى ثروتش بخشیده و زیادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنیا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سیر نمىشود، خوارى را با خداوند از عزّت با دیگران، بیشتر دوست دارد، تواضع نزد او دوست داشتنى تر از شرف و بزرگى است، خوبىِ کم دیگران را بسیار و خوبى بسیار خود را کم مىشمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خویش از همه بدتر مىداند و این مهمترین خصلت است.
«28» امام على علیه السلام : اَلْعاقِلُ اِذا تَـکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِکْمَةً وَ مَثَلاً وَ الاَْحْمَقُ اِذا تَـکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِلْفا؛(شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید،ج20،ص289،ح306. )
عاقل، هر گاه سخن بگوید، آن را با سخنى حکیمانه و ضرب المثل همراه سازد و نادان هرگاه سخن بگوید، آن را با سوگند همراه کند.
«29» امام على علیه السلام : اِتَّهِمُوا عُقولَکُمْ فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها یَکونُ الْخَطاءُ؛(غررالحکم، ح 2570. )
عقل خویش را زیر سؤال ببرید؛ زیرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مىگیرد.
«30» امام على علیه السلام : اَلْعاقِلُ مَنْ صانَ لِسانَهُ عَنِ الْغیبَةِ؛(غررالحکم، ح 1955.)
عاقل کسى است که زبانش را از بدگویى پشت سر دیگران، نگه دارد.
«31» امام على علیه السلام : اِحْتَمِلْ ما یَمُرُّ عَلَیْکَ فَاِنَّ الاِْحْتِمالَ سِتْرُ الْعُیوبِ وَ اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ؛(غررالحکم، ح 2378 .)
در برابر آنچه بر تو مىگذرد، بردبار باش، زیرا بردبارى، عیب ها را مىپوشاند. به راستى که نیمى از عقل، بردبارى و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است.
«32» امام على علیه السلام : اَلا وَ اِنَّ اللَّبیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْآراءِ بِفِکْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛(غررالحکم، ح 2778 . )
بدانید عاقل، کسى است که با فکر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.
«33» امام على علیه السلام : اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ اسْتَظْهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقْلِهِ؛(غررالحکم، ح 3355. )
عاقل کسى است که جدّى اش از شوخى اش بیشتر باشد و با کمک عقلش بر هوا و هَوَسش پیروز گردد.
«34» امام رضا علیه السلام : اِذا اَرادَ اللّهُ اَمْرا سَلَبَ الْعِبادَ عُقولَهُمْ فَاَنْفَذَ اَمْرَهُ وَ تَمَّتْ اِرادَتُهُ فَاِذا اَنْفَذَ اَمْرَهُ رَدَّ اِلى کُلِّ ذى عَقْلٍ عَقْلَهُ فَیَقولُ کَیْفَ ذا؟ وَ مِنْ اَیْنَ ذا؟؛(تحف العقول، ص 442 . )
امام رضا علیه السلام : هر گاه خداوند چیزى را بخواهد، عقل هاى بندگان را از آنها مىگیرد و حکم خود را اجرا مىکند و خواسته خود را به پایان مىرساند. همین که حکم خود را اجرا کرد، عقلِ هر صاحب عقل را به او بر مىگرداند، آنگاه او مرتب مىگوید: چگونه و از کجا چنین و چنان شد.
«35» امام کاظم علیه السلام : کَما لا یَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَیَّةِ فَکَذلِکَ لا یَقومُ الدّینُ اِلاّ بِالنِّیَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّیَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛(تحف العقول، ص 396 .)
همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دیندارى هم تنها به نیّت پاک است و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمىشود.
«36» امام صادق علیه السلام : دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ یَکْمُلُ وَ هُوَ دَلیلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا کانَ تَاْییدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ کانَ عالِما حافِظا ذاکِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِکَ کَیْفَ وَ لِمَ وَ حَیْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِکَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَُّهُ مِنْ تَاْییدِ العَقْلِ؛(کافى، ج 1، ص 25، ح 23. )
ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکى، فهم، حفظ و دانش بر مىخیزد. با عقل، انسان به کمال مىرسد. عقل، راهنماى انسان، بینا کننده و کلید کارهاى اوست. هر گاه عقل با نور یارى شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم مىشود و بدین وسیله (پاسخ) چگونه، چرا و کجا را مىفهمد و خیرخواه و دغلکار را مىشناسد و هرگاه این رادانست، مسیر حرکت خویش و بیگانه را مىشناسد و در توحید و طاعت خداوند اخلاص مىورزد و چون چنین کرد، آنچه از دست رفته جبران مىکند و بر آنچه در آینده مىآید چنان وارد مىشود که مىداند در کجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از کجا آمده و به کجا مىرود. و این همه از پرتو تأیید عقل است.
«37» امام على علیه السلام : اَلْعَقْلُ شَجَرَةٌ اَصْلُهَا التُّقى وَ فَرْعُهَا الْحَیاءُ وَ ثَمَرَتُهَا الْوَرَعُ فَالتَّقْوى تَدعُو اِلى خِصالٍ ثَلاثٍ: اِلَى الْفِقْهِ فِى الدّینِ وَ الزُّهْدِ فِى الدُّنْیا وَ الاِْنْقِطاعِ اِلَى اللّهِ تَعالى وَ الْحَیاءُ یَدْعو اِلى ثَلاثِ خِصالٍ: اِلَى الْیَقینِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ التَّواضُعِ وَ الْوَرَعُ یَدْعو اِلى خِصالٍ ثَلاثٍ: اِلى صِدْقِ اللِّسانِ وَ الْمُسارَعَةِ اِلَى الْبِرِّ وَ تَرْکِ الشُّبُهاتِ؛(مواعظ العددیة، ص 160 .)
عقل، درختى است كه ريشه آن تقوا، شاخه هايش حياء و ميوه آن، پارسايى است. تقوا به سه چيز دعوت مىكند: دين شناسى، بى رغبتى به دنيا و دل بستگى به خداوند، و حيا به سه چيز دعوت مىكند: يقين، خوش اخلاقى و تواضع، و پارسايى به سه چيز دعوت مىكند: راستگويى، سرعت و شتاب در نيكىها و دورى از كارهاى شبهه ناك.
«۳۸» امام صادق عليه السلام : لا يُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَسْتَـكْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ؛(تحف العقول، ص ۳۱۸.)
عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مى پسندد، براى ديگران هم بپسندد و هنگام خطاى ديگران، بردبار باشد.
«۳۹» امام على عليه السلام : اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا؛(غررالحكم، ح ۳۲۳۳ .)
عاقل ترين مردم كسى است كه به عيب هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد.
«۴۰» امام على عليه السلام : اَفْضَلُ النّاسِ عَقْلاً اَحْسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ وَ اَشَدُّهُمُ اهْتِماما بِاِصْلاحِ مَعادِهِ؛(غررالحكم، ح ۳۳۴۰ .)
عاقلترين مردم كسى است كه بهتر بتواند امور زندگى اش را برنامه ريزى كند و براى اصلاح آخرتش بيشتر همت نمايد.
* با اصلاحات واضافات مختصری توسط : سیداصغرسعادت میرقدیم
چهل حدیث « عقل و عاقل : حدیث نت
http://www.hadith.net/n62-e745.html
إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.
(تحف العقول، ص 396)