***نسيم معرفت***
** از صفحه 19 تا ص 21 از کتاب ( انسان مجموعه اي از جهان ، اثر مرحوم علامه حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي ) :
به نام خدا
** کرامت چيست و کريم چه کسي است ؟
ما آدميزادگان را گرامي داشتيم و آنها را در خشکي و دريا ، ( بر مرکبهاي راهوار ) حمل کرديم و از انواع روزيهاي پاکيزه به آنان روزي داديم و آنها را بر بسياري از موجوداتي که خلق کرده ايم ، برتري بخشيديم.
کرامت هر موجودي بستگي دارد به مرتبه و خصوصيات وجودي و افعالِ شايسته و کمالِ لايق به آن . موجود کريم کسي است که جامع انواع خيرات و فضائل و شَرَفِ مناسب با حال خودش باشد و يکي از اسماءالله ، کريم است . کرامت در ذات اَقدسِ اَحَديَّت وجودا و صفاتا و اَفعالا به حدّ اعلاي کمال و شَرَف و فضيلت موجود است . لذا هرموجودي به اندازه و سِعه و حيطه وجوديش واجد کمالاتِ وجودي و صفاتي و افعالي بوده و به هر مقدار و پايه و اساس ، جامعِ انحاءِ فضايل و خيرات و شَرَف بيشتر باشد ، آن موجود کريم تر و کرامتِ آن از سائرين بيشتر است . به عبارت اُخري نظام هستي مانند حَلَقات زنجير به هم پيوسته و متصل و داراي مراتبي از کمال و نقصان و فعليت و قوّه و شدت و ضعف است و هر موجودي که ذاتا و وجودا صِرفِ کمال و بَحت (خالص و صرف) هستي و فاقدِ از نقصان باشد ، او گرامي ترين موجود هستي خواهد بود . به همين مناسبت و جهت ، خداوند مجيد ، اَکرَمُ الأَکرَمين خوانده شده است .
مقصد و هدف اصلي و غرض اساسي و بحث و تحقيق مهم در اين کتاب راجع به انسان است که در اين اِقليمِ ماده و طبيعت ، موجود اصيل و اَشرَف نامگذاري شده است . غرض ما در اين کتاب ، بررسي و تحليل در حالات و خواصّ انسان است که مي خواهيم بدانيم که امتياز انسان با همنوعان خود و ساير موجوداتِ اِمکاني به چه چيز و چگونه است ؟
به طور مسموع و طبق تحقيقات زيست شناسي در حدود يک ميليون و دويست هزار نوع حيوان در دريا و روي زمين زندگي مي کنند که انسان در رأس همه آنها قرار دارد . انسان نسبت به ساير انواع ، گذشته از امتيازاتِ کمالي ، امتياز فصلي هم دارد . در منطق ثابت شده است که برخورد فصول مُقَسِّمه ، اَجناس را حِصَّه حِصَّه مي کند و از هر حِصَّه و تقسيم ، نوعي پيدا و تشکيل مي گردد و هر فصلي هم مُقَوِّمِ نوعِ خود خواهد بود . لذا فصل انسان با فصول ساير حيوانات متفاوت است .
فرق امتيازات کمالي انسان با ساير حيوانات بسيار فوق العاده است . البته مخفي نماند که منظور از کمال حيوان ، کمالات مخصوص آن نوع است نه کمالات تحميلي که مربوط به آن نيست . مثلا ممکن است خرس راننده موتور بشود چنانچه در رسانه هاي تصويري ديده مي شود يا ميمون ، راننده ماشين بشود لکن اينها کمالات حيواني نيست بلکه کمالاتي است که به آنها تحميل شده است و ما منکر تربيت حيوانات يا بعضي از آنها نيستيم . به طور مسلّم بعضي از حيوانات در بعضي از امور قابل تربيت اند . محل شک و ترديد نيست که کمالِ مخصوصِ به هرنوعي از حيوان ، محدود و مربوط و مناسب با حال خود اوست و هرکدام از انواعِ حيوانات ، کمالاتِ اختصاصيِ خودشان را بالفطره و الغَريزه دارا مي باشند و احتياج به کسب و اُستاد ندارند . مثلا حيوانات ، دشمن خودشان را بِالفِطره مي شناسند و (دراين رابطه ) لازم به تعليم و تربيت نيستند . گوسفند وقتي که شتر را مي بيند فرار نمي کند اما به محض ديدن گرگ فرار را بر قرار ترجيح مي دهد و سراسيمه مي شود در صورتي که حجم و وزن گرگ چندين برابر کمتر از وزن شتر است . مرغ خانگي با ديدن اسب و گاو فرار نمي کند ولي به محض ديدن روباه فرار مي کند . جوجه مرغابي و اردک در خشکي به دنيا مي آيد و به محض تولد بلافاصله به آب مي افتد و شروع به شنا مي کند و حيوانات علف خوار ، علف سمّي را از عير سمّي با شامّه تشخيص مي دهند بدون اينکه علف را به دستگاه تشخيص بفرستند. زنبور هاي عسل هميشه لانه شان را يکنواخت مي سازند بدون اينکه طرز لانه سازي را به مقتضاي زمان و مکان تغيير بدهند . تمام اين افعال و اعمال که از اين حيوانات سرزده و يا مي زند ، بِالفِطره است و اُستادِ اَزَل اين موهبت عُظمي را در اينها به وديعه گذاشت که در موقع لزوم و رفع احتياج از خودشان و در مواقع ضروري ، کمالِ استفاده را از آنها بنمايند ، برخلاف انسان که خالي از همه چيز از مادر متولد مي شود وبا دست تُهي از رَحِم مادر به دنيا مي آيد ، فاقد تمام کمالات است بالفعل . و همه کمالات و فضائل در او مرکوز ( و مُستقَرّ ) است بالقوّه يعني بايد اورا تعبير به حيوان بالفعل و انسان بالقوّه کرد .
قوله تعالي :وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ . سوره نَحل آيه 78 . و خدا شما را از بطن مادران بيرون آورد در حالي که هيچ نمي دانستيد و به شما چشم و گوش و قلب عطا کرد تا شايد شکر ( اين نعمت ها ) بجاي آريد .
بنابرين هيچ نوع ازکمالات انسان فطري نيست بلکه همه اش را به توسط استاد و تجربه و ممارست و زحمت بدست مي آورد و کسب مي کند يعني اگر انسان در دنيا تلاش نکند ، پيِ کسب و کار نرود و وجودش را معطّل نگه دارد ، چيزي نصيب و سهم و عايد او نخواهد شد و مانند معدنِ استخراج نشده ( اَلنَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ ) از اين قَنطَره مَجاز که دنيا باشد مي گذرد و ( خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ سوره حج آيه 11) خواهد شد . وصول به کمالات براي انسان مرهون سعي و تلاش و کوشش اوست ، و مُفت و رايگان به او داده نخواهد شد مگر شَذَّ وَ نَدَر – وَما خَرَجَ بِالدَّليلِ .
قوله تعالي : وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعي سوره نَجم آيه 39 . نيست از براي انسان مگر آن چيزي را که با سعي و کوشش بدست آورد .
** از صفحه 19 تا ص 21 از کتاب ( انسان مجموعه اي از جهان ، اثر مرحوم علامه حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي ) :
**تايپ و اصلاح و کمي اضافات : توسط استاد سيداصغر سعادت ميرقديم