***نسیم معرفت***
*** احکام خمس و فلسفه آن+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
** آیه خمس+آیه 41 از سوره اَنفال
اسلام با برنامه ها و تعالیم و دستوراتِ کامل و جامع و جاوید خود همه جوامع انسانی را به سوی عزت و سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت دعوت می کند . اسلام که تَبلوُر آن در قرآن کریم و سخنانِ راستینِ حضرات معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) است برای همه ابعاد زندگی انسان اعمّ از امور مادی و معنوی ، دستور و برنامه و راهکار دارد و پاسخگوی همه نیازمندی های بشر از جهت حکومتی و قضایی و سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی و تربیتی و فکری و فرهنگی و خانوادگی و ... می باشد و رکود و بُن بست در آیین اسلام معنا ندارد . قرآن کریم ، قانون زندگی و نسخه شفابخشِ همیشگی برای همه جوامع بشری است . بعد از ظهور اسلام و آشکار شدن دین محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و جلوه نورانی کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم ، شخصیت های زور و زر و تزویر ، سدِّ راه نشر و تحقق اهداف مقدس اسلام و پیغمبر اکرم (ص) شدند و از هیچ کار و نقشه ای جهت ضربه زدن و از بین بردن اسلام و دین پیامبر اسلام (ص) دریغ و کوتاهی نکردند و در طول 23 سال از دوران سراسر نور و مبارکِ بعثتِ نَبیِّ مکرّم (ص) بیش از صد جنگ در قالب غَزَوات و سَرایا به آن حضرت تحمیل کردند و در جنگ خندق بود که پیامبر (ص) فرمود :بَرَزَ الْإِسْلَامُ كُلُّهُ عَلَی الْكُفْرِ كُلِّه یا بَرَزَ الاِْیمَانُ كُلُّهُ اِلَى (عَلَی) الشِّرْكِ كُلِّهِ ، تمام کفر در برابر تمام اسلام (ص) قرار گرفت و یا اینکه همه ایمان در مقابل همه شرک قرار گرفته است و نیز فرمود : ضَربَةُ عَلِیِِّ یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَینِ . کفار و مشرکین و مُعاندین با حیله های گوناگون در صدد ضربه زدن و نابودی اسلام و آیین محمدی (ص) بودند ولی خداوند متعال که خَیرُ الماکِرین است همه نیرنگ ها و حیله ها و نقشه هایشان را برهم زد و از بین برد و آنها را ناکام نمود . وَ مَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ «آل عمران آیه 54» . با همه عِناد و دشمنی و کارشکنی دشمنانِ اسلام ، دین اسلام به تدریج گسترش یافت و فراتر از منطقه جزیرة العرب ، سائر مناطق و بلاد را نیز در نوردید و با زحمات و تلاش های طاقت فرسای ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و مجاهدتِ مجاهدانِ راه حق و فداکاری های سالار و سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ) و اصحاب و یاران با وفایش ، اسلام عالم گیر و ماندگار شد و پیروان آن روز به روز گسترش و افزایش پیدا کرد و بر اساس وعده های خداوند در قرآن کریم سراسر زمین تحت حکومت حَقّه اسلامی با رهبریت و حاکمیت بَقیَّةُ اللهِ الأَعظَم حضرت مهدی موعود (عَجَّلَ اللهُ تَعالَی فَرَجَهُ الشَّریفَ) و یاران با وفایش قرار خواهد گرفت .
اسلام با وضع احکام و تکالیف و مقررات و قوانین خود ، در پی اصلاحِ انسان و جامعه انسانی است و احکامی همانند نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و خمس و ... نقش سازنده ای در رشد و تعالی فردی و اجتماعی انسان ها دارد و عمل به قرآن و فرامین اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ)ضامن خوشبختی همه جانبه برای همه جوامع بشری می باشد . یکی از احکام اسلامی که صریحا در قرآن کریم و کلمات و سخنان نورانی ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) به آن پرداخته شده ، مسئله خمس است . اصل وجوب خمس بر اساس نظر همه علماء و فقهاء اعمّ از شیعه و سنّی ، از بدیهیّات و ضروریاتِ دینِ اسلام شمرده شده و انکار آگاهانه آن که منجر به انکار رسالت پیامبر (ص) و سائر اصولِ مُسلّم باشد ، انکار ضروریاتِ دین و موجب کفر است . در پیرامون مسئله و موضوع خُمس بحث های گسترده ای از جهات مختلف از سوی علماء و فقهاء و مفسرین و اهل تحقیق صورت گرفته که به نظر می رسد که این نزاع ها و بحث ها بیشتر به موارد و مصادیق و منابع خمس و نحوه توزیع و تولیت آن و نیز به نوع برداشت از ادله خمس بر می گردد که برای هر دسته از فقهاء و علماء دیدگاهی بوجود آورده است . به عنوان نمونه آیه خمس را ذکر می کنیم . در آیه 41 از سوره اَنفال چنین آمده است : وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا ... و بدانيد هر چيزى را كه از راه جهاد يا كسب يا هر طريق مشروعى به عنوان غنيمت و فائده به دست آورديد كم باشد يا زياد يك پنجم آن براى خدا و خويشان پيامبر (ص) ، و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بندهاش ... نازل كرديم ، ايمان آوردهايد . علمای اهل سنت قائل هستند که طبق آیه 41 از سوره انفال که به آیه خمس معروف است ، خمس فقط در غنائم جنگی واجب است و مراد از غنیمت در این آیه شریفه ، غنائم جنگ بدر می باشد ولی فقهاء امامیه و شیعه معتقدند که طبق آیه خمس (آیه 41 از اَنفال) ، با ادله و شواهد و قرائنی که در دست است ، خمس در مطلق غنائم اعمّ از غنائم جنگی و غیر آن واجب می باشد . و نیز از جمله بحث ها در محور خمس این است که آیا خمس از مالیات اسلامی و بودجه های حکومت اسلامی است که به حکومت اسلامی و حاکم اسلامی مربوط می شود و در امور عامُّ المَنفَعه و در جهت صلاح مردم مصرف و هزینه می شود ؟ اگر اینگونه باشد بر این اساس گروه های سه گانه در آخِر آیه خمس مالک خمس نخواهند بود بلکه بخشی از مصارف خمس محسوب می شوند یا اینکه خمس ، حقِّ گروه های سه گانه (یتامی و مساکین و در راه ماندگان از بنی هاشم و سادات) می باشد و آنها اَربابان و مالکان خمس می باشند ؟ و هر یک از این دو دیدگاه (مالیاتی و غیر مالیاتی بودن خمس) طرفدارانی دارد که در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . بر اساس بررسی های انجام شده چنین به نظر می رسد که اولا خمس منحصر به غنائم جنگی نیست بلکه مطلق غنائم و فوائد را شامل می گردد که طبق قول مشهور فقهاء ، خمس در هفت چیز واجب است و ثانیا اینکه خمس از مالیات اسلامی و از شؤون حاکم اسلامی و متعلق به حکومت و حاکم اسلامی باشد صحیح تر است . البته بحث ها در این باره بسیار مفصل و دامنه دار است که اهل تحقیق می توانند به منابع مربوطه مراجعه نمایند .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
**************************************************

با سلام
چرا نیمی از خمس باید به سادات داده شود و آیا خمس ساخته و پرداخته شیعیان نیست؟ در حالی که در قرآن فقط یک آیه اشاره به خمس کرده و در رابطه دیگری و در اهل سنت که خیلی اعتقادات سخت تری در رابطه به روش پیامبر (ص) دارند خمس را نمی شناسند. هر چند پرداخت خمس خود عمل خوبی برای تعدیل ثروت و کم کردن فاصله طبقاتی است.
1. آیاتی که مربوط به احکام فقهی است (آیات الاحکام) در قرآن کریم نسبت به کل آیات قرآن مجید بسیار کم و محدود است به طوری که در قرآن تنها به اصل وجوب واجباتی مانند طهارت، نماز ،روزه، حج و....تصریح شده و بیان تفصیلی احکام و شرایط آن به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و جانشینان او واگذار شده است. حکم واجبات مهمی مانند روزه و یا حج در تعداد بسیار اندکی از آیات قرآن آمده است به طوری که قرآن مجید متعرض اکثر قریب به اتفاق احکام آنها نشده است. خمس هم دارای چنین حالتی می باشد.
2. اهل سنت درباره ی آیه خمس (41 انفال) بحث های مفصلی کرده اند و بر طبق روایاتی که دارند پرداخت خمس توسط پیامبر(ص) و در زمان ایشان را قطعی دانسته اند. امروزه اختلاف اهل سنت بر سر اصل خمس نمی باشد بلکه آنها در بعضی از فروعات با شیعه اختلاف نظر دارند.
3. علت پرداخت خمس به سادات به این خاطر است که خداوند زکات و صدقه ی واجب را بر آنان حرام کرده است. و با توجه به این که در میان آنان فقراء و مستمندانی نیز وجود دارد به خاطر احترام به پیامبر(ص) و حفظ عزت ایشان برای فقراء بنی هاشم بودجه خاصی قرار داده شده و دریافت خمس را بر آنان جایز شمرده شده است.
خمس یکی از فرایض و واجبات دین اسلام است. قرآن مجید در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند زده است و می فرماید: «بدانید آنچه را که سود می برید، یک پنجم آن ،برای خدا و رسولخدا(ص) و خویشاوندان او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان دارید و ...[1]»
قرآن مجید آیات مربوط به توحید و معاد و نبوت را مکرر و مفصل ذکر کرده است. اما تنها آیات محدودی را به بیان احکام اختصاص داده است، به طوری که مشهور است، تعداد آیات الاحکام در قرآن پانصد مورد است و اگر آیات متکرر و یا متداخل را کم کنیم از این مقدار هم کمتر می شود.[2] در حالی که احکام و مسائل فقهی مطرح در هر یک از فروع دین خیلی بیشتر از این است . به همین جهت فقهای همه مذاهب اسلامی سایر احکام و دستوراتی را که در آیات قرآن نیامده است را از روایات معتبر از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) استفاده می کنند. پس با توجه به گستردگی فقه از یک سو و وجود روایات متعدد از ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) در همه موضوعات فقه از سوی دیگر ،اگر در قرآن مجید برای مساله ای مانند خمس تنها یک آیه وجود داشته باشد ، موضوع غریبی نیست، و سایر احکام آن را می توان از روایات معتبر ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) استفاده کرد. کما این که در مورد حکم واجباتی مانند روزه یا حج فقط سه الی چهار آیه در قرآن ذکر شده[3]، یا به واجبات نماز ،ارکان ،شرائط و...آن که بسیارهم اهمیت دارد در آیات قرآن اشاره ای نشده است و همه مذاهب اسلامی این مطالب را از روایات استفاده کرده اند. در عین حال تنها آیه مربوط به وجوب خمس که در سوره انفال آمده است بسیار گویا و از دلالت خوبی بر خوردار است.
مرحوم علامه طباطبائی ره در تفسیر این آیه می فرماید: «غُنم» و «غَنیمت»، به معنای رسیدن به در آمد از راه تجارت و یا صنعت و یا جنگ است[4] و مورد آیه اگر چه غنیمت جنگی است ولی مورد و مصداق نمی تواند مخصص معنا باشد[5]. پس معنی آیه عام است و از ظاهر آیه چنین بر می آید که حکم مورد نظر مربوط به هر چیزی است که غنیمت شمرده شود هر چند غنیمت جنگی گرفته شده از کفار نباشد مانند معادن و گنج و مرواریدهای که با غواصی از دریا بدست می آید و ... امام جواد می پسندم 0 نمی پسندم 0