تصوير مرتبط


روش قواعد آيت‌الله خامنه‌اي تفسير قرآن کريم


 

 * روش و قواعد حضرت آيت‌الله  امام خامنه‌اي در تفسير قرآن کريم

 

درس تفسير قرآن حضرت آيت‌الله خامنه‌اي(مدّظلّه‌العالي) ازجمله فعاليت‌هاي مبنايي مُعَظّمٌ‌لَه در مشهد بوده است. به‌طور خاص و از سال 1347 به درخواست چند تن از طلاب و در «مسجد صديقي ها» (مسجد بازار) و پس از مدّت کوتاهي و به دليل کثرت حاضران در «مدرسه‌ي علميه‌ي ميرزا جعفر» اين‌گونه جلسات برگزار شده و تداوم يافته است. پس از مدتي و با اطلاع دستگاه‌هاي امنيتي رژيم پهلوي از ميزان استقبال از اين جلسات از ادامه‌ي برگزاري آن جلوگيري به عمل آمد. بدون ترديد يکي از علل حساسيت رژيم پهلوي نسبت به اين درس، اقبال اقشار فرهيخته به آن و توجّه آيت‌الله خامنه‌اي به مباحث روز و استفاده از مباني قرآني در فهم نياز روز و شناخت معضلات جامعه بود. پس‌ازاين و در سال‌هاي بعد نيز جلسات تفسير قرآن هر بار پس از آزادي معظّمٌ‌له از زندان‌هاي رژيم پهلوي ادامه مي‌يافت. در طول برگزاري درس تفسير، سوره‌هاي مبارکه‌ي مائده، انفال، توبه و بخشي از سوره‌ي مبارکه‌ي يونس مورد بحث و تفسير ايشان قرار گرفت. کتاب «مروري بر مباني روش و قواعد تفسيري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در تفسير سوره توبه» به‌صورت خاص به مطالعه مباحث مطرح شده در تفسير سوره توبه ايشان پرداخته و درصدد است تا روش و قواعد تفسيري مورد استفاده‌ي معظّمٌ‌له را از بيانات ايشان استخراج کند.

کتاب داراي 4 بخش اصلي است که در آن؛ روش تفسير، گرايش تفسير، مباني و قواعد تفسيري و ويژگي‌ها و امتيازات تفسير معظّمٌ‌له در تفسير سوره توبه آمده است. از ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد اين اثر 120 صفحه‌اي، بهره‌گيري مستند و دقيق علمي از سبک و سياق علما و مفسران قرآن کريم و بررسي مقايسه‌اي آن با شيوه‌ي تفسيري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي است. دسته‌بندي منظم و در عين ‌حال زبان روان و قابل‌ فهم مباحث ارائه شده، اين اثر را بيش‌ازپيش خواندني کرده است.

در بخش نخست اين اثر؛ «روش تفسيري» آيت‌الله خامنه‌اي در تفسير سوره توبه مورد تحليل و بررسي قرارگرفته است. با ذکر اين مقدمه که مقصود از «روش» در اينجا استفاده از ابزار يا منبع خاص در تفسير است که معاني و مقصود آيه را روشن ساخته و نتايج مشخصي را به دست دهد، و اينکه مهم‌ترين روش‌هاي تفسيري  عبارتند از: روش تفسير قرآن به قرآن، تفسير روايي، تفسير علمي، تفسير عقلي و اجتهادي، تفسير اشاري و تفسير کامل، از بررسي تفسير معظّمٌ‌له چنين برمي‌آيد که روش تفسير ايشان «روش اجتهادي» است که در کنار آن، به‌طور چشمگير، از روش قرآن به قرآن و روايي نيز، بهره گرفته ‌شده است. مراد از روش اجتهادي، کوشش فکري و بکار بردن نيروي عقل در فهم آيات و راهيابي به مقاصد آن است. در تفسير اجتهادي، بر عقل و نظر و تدبّر تأکيد مي‌شود در مقابلِ تفسير نقلي، که تأکيد فزونتر بر نقل است. منظور از تفسير قرآن به قرآن نيز آن است که آيه‌اي به کمک آيات ديگر، تفسير مي‌گردد و مقصود آن روشن مي‌شود. همچنين مراد از روايي نيز توجّه به روايات و بهره‌گيري از آن‌ها در فهم آيات است که به‌طور گسترده از سوي آيت‌الله خامنه‌اي در تفسير سوره توبه مورد استفاده قرارگرفته است.

در بخش دوم اين اثر به بررسي گرايش تفسيري معظّمٌ‌له در تفسير سوره توبه پرداخته‌ شده است. مقصود از «گرايش» تأثير باورهاي مذهبي- کلامي، جهت‌گيري‌هاي عصري و سبک‌هاي برداشت از تفسير قرآن است که بر اساس عقايد، نيازها، ذوق و سليقه و تخصّص علمي مفسّر شکل مي‌گيرد. مهم‌ترين گرايش‌هاي تفسيري عبارتند از: گرايش ادبي، فقهي، فلسفي، اجتماعي، اخلاقي، تاريخي، علمي، کلامي و نيز جهت‌گيري معنوي- تربيتي، جهادي، تقريبي و سياسي مفسّر. در اين چارچوب گرايش برجسته در اين تفسير، گرايش اجتماعي- سياسي با جهت‌گيري هدايتي- تربيتي است و نکات ادبي، فقهي و کلامي نيز، به‌گونه‌اي کم‌رنگ‌تر در آن مشاهده مي‌گردد.


*** ويژگي‌هاي مهّم گرايش اجتماعي عبارتند از:



- به آياتي از قرآن که مسائل اجتماعي را بيان مي‌کند، بيشتر پرداخته مي‌شود.

- به مشکلات جامعه‌ي اسلامي در عصر خويش توجّه شده و با عرضه‌ي آن‌ها بر آيات، راه حلّ آن‌ها در قرآن جست‌وجو مي‌شود.

- به گرايش‌هاي فلسفي، مذهبي و سبک‌هاي ادبي و فقهي توجّه کمتري مي‌شود.

- به جهت‌گيري‌هاي عصري در مورد دشمن‌شناسي و جهاد با دشمنان اسلام و استعمارگران و حرکت تقريبي (وحدت بين مسلمانان) توجّه مي‌شود.

- به آموزهاي تربيتي و ارشادي قرآن و بُعد هدايتي آن توجّه ويژه مي‌شود.

- مفسّر تلاش مي‌کند سنّت‌هاي اجتماعي (= قوانين ثابت جهاني در عرصه‌ي اجتماعي) را بررسي و بر نيازهاي عصر تطبيق دهد.

- در موارد لزوم، از علوم تجربي و بشري نيز براي تفسير آيات استفاده ‌شده است و ضمن آنکه از اسرائيليات و روايات مجعول و خرافي، پرهيز مي‌شود با بيان شيوا، رسا و ساده تلاش مي‌شود تا تفسير براي عموم مردم قابل ‌استفاده باشد.

همچنين تفسير آيت‌الله خامنه‌اي از سوره توبه ضمن وفاداري به مؤلفه‌ها و محورهاي بيان‌شده از جهت «گرايش اجتماعي» آن در تفسير، به موارد زير پايبند است؛

- تحليل بيماري‌هاي اجتماعي و راه‌ حل قرآني آن‌ها؛ به‌عنوان‌مثال؛ در اين تفسير و ذيل آيه‌ي 113، اين بحث مطرح‌شده که احساس غرور و عُجب ناشي از قدرت و اکثريت، از بزرگ‌ترين بيماري‌هاي است که ممکن است هر گروه و ملتي به آن مبتلا گردد. ازاين‌روي، قرآن براي جلوگيري از اين آسيب، آموزه‌هايي دارد که اهمّ آن، امربه‌معروف، نهي از منکر و توصيه‌ي يکديگر به ‌حق و صبر است، همان‌طور که جامعه اسلامي به سبب بي‌توجّهي به اين تعليمات، به آنان مبتلا گرديد.

- ايده‌ي تشکيل حکومت اسلامي؛ براي نمونه ذيل تفسير آيات 12-13-38-40-111 سوره توبه به اين موضوع اشاره‌ شده است.

- پاسخگويي به شبهات قرآني؛ به‌عنوان نمونه در ذيل تفسير آيه 43 سوره توبه و با توجه به عبارت «عَفَا اللهُ عَنکَ» به شبهاتي که پيرامون عصمت پيامبر(ص) مطرح شده، به ‌تفصيل پاسخ‌ داده‌ شده است.

- بيان سنّت‌هاي الهي؛ به‌عنوان نمونه و در ذيل آيه‌ي 40 سوره توبه بيان‌ شده که ما در مسير جريان سنّت‌هاي خدايي در جهان قرار گرفته‌ايم و سنّت خدايي آن است که اسلام در جهان فراگير شود.

- هدفمندي و هدايتگري قرآن؛ قرآن کريم در آياتي متعدّد به اهداف خود اشاره ‌کرده و بالاترين هدف خود را هدايت مردم معرفي کرده است. توجّه به هدفمندي و هدايتگري قرآن در فهم و تفسير آن، تأثير مهمّي دارد، چرا که به تفسير آيات جهت مي‌دهد و موجب مي‌گردد مفسّر، با نگاهي هدايتگرانه بنگرد و پيام‌هاي تربيتي آن را دريابد و اين، از ويژگي‌هاي مهمّ تفسير با «گرايش اجتماعي» است.



بخش سوم اين اثر به بحث درباره «مباني و قواعد تفسيري» آيت‌الله خامنه‌اي(مدّظلّه‌العالي) در تفسير سوره توبه پرداخته است.


*** مهم‌ترين مباني تفسيري اين تفسير عبارتند از:



1. امکان و جواز فهم و تفسير آيات قرآن؛ از مباني اساسي و پيش‌فرض‌هاي تفسير قرآن، امکان و جواز تفسير آن است، و اگر اين مطلب مورد پذيرش واقع نشود، وجهي براي تفسير نمودن قرآن باقي نمي‌ماند. ترديدي نيست که مبناي آيت‌الله خامنه‌اي در اين تفسير، امکان و جواز فهم و تفسير قرآن است، زيرا روش اين تفسير، شيوه‌ي اجتهادي و عقلي است که پيش‌فرض مسلّم آن، مبناي ياد شده است.

2. حجّيّت ظواهر قرآن و توجّه به آن در تفسير؛ بي‌ترديد پايبندي به ظواهر قرآن برحسب متفاهم عرفي، آنجا که قرينه‌اي برخلاف آن وجود نداشته باشد، افزون بر آنکه فهم و تفسيري ضابطه‌مند را ارائه مي‌دهد، از بهترين و استوارترين دلايل بر داوري بين ديدگاههاي تفسيري است.

3. توقيفي و حکيمانه بودن چينش آيات؛ از مسائل علوم قرآني که در مباحث تفسيري نيز تأثيرگذار است، بحث چينش توقيفي آيات در سوره است. مشهور محقّقان برآنند که چينش آيات قرآن، توقيفي است. يعني خداوند خود آيات را با نظم کنوني آن در هر سوره نازل فرموده و يا در مواردي معدود، به فرمان پيامبر(ص) آيه‌اي در سوره‌اي خاص جاي‌داده شده است. بنابراين، مسلمانان در تنظيم آيات، نقشي نداشته‌اند. اين مبنا، آثار و نتايجي را در بر دارد که ازجمله آن، حکيمانه بودن نظم کنوني آيات در هر سوره است، چه، سخن حکيم  و تنظيم و تنسيق او، بدون دليل و حکمت نيست.

4. توجّه به غرض کلّي سوره و دسته‌بندي موضوعات آن؛ نيک روشن است که کشف غرض کلّي و اهداف سوره، خود ثمرات مثبت فراواني در تفسير دارد که از آن جمله‌اند: توجه به اهداف قرآن و توقف نکردن در مصاديق و جزئيات، نگاه مجموعي و سياقي به آيات و پرهيز از يکسونگري و فهم زاويه‌اي، دسته بندي موضوعات سوره و فهم روشمند محتواي آن. چنانکه اين موضوع، خود زيرساخت مبحث تناسب آيات و پاسخگوي شبهات پيرامون پراکندگي موضوعي و محتوايي سوره مي‌باشد.

5. کشف غرض آيه از کلمات کليدي: گاه در آيه، واژه‌اي کليدي وجود دارد که غرض آيه، هدف اصلي و پيام آن را نشان مي‌دهد. براي نمونه، مفسّر بزرگوار، در تفسير آيه‌ي 86: «وَ إِذا اُنزِلَت سُورهُ أَن آمِنُوا بِاللهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ استَأذَنکَ أُولُوا الطَّولِ مِنهُم» به اين نکته توجّه داده‌اند که: « اگر در اين آيه هم، بسان آيات پيشين، صرفاً نفاق مورد نظر بود و ميخواست آن را نکوهش کند، واژه «أولُوا الطَّول» چندان مفيد معني نبود، بنابراين، آيه مي‌خواهد يکي ديگر از ويژگي‌ها و اختصاصات طبقه‌ي اشرافي ثروتمند و مترف را بيان کند. اين مطلب، نشانگر آن است که واژه کليدي در آيه، مي‌تواند جهت و غرض آن را نشان دهد و در اين آيه «أولُوا الطَّول» واژه اصلي است. چنانکه تخلف اصلي ثروتمندان يادشده در آيه، سرپيچي از دستور «جاهِدُوا مَعَ رَسُولِه» است و فرمان «آمِنُوا بِاللهِ» بعنوان مقدّمه ذکر شده است.

6. استعمال لفظ در اکثر معنا؛ از مباني مهم تفسيري آنست که آيا بطور کلي، استعمال لفظ در بيش از يک معنا مجاز است، بدين معنا که آيا متکلم مي‌تواند از يک لفظ، دو معني متفاوت را – در مشترک لفظي- اراده کند و آيا شنونده و مخاطب، مي‌تواند سخن کسي را بر بيش از يک معنا حمل کند؟ در مورد اين مسئله، ميان محققان اختلاف‌نظر وجود دارد: 1- برخي، استعمال لفظ در بيش از يک معنا را مُحال دانسته‌اند. 2- عده‌اي ديگر هرچند امکان آن را پذيرفته‌اند، ليک آن را خلاف متعارف دانسته‌ ازاين‌روي، حمل آيات و روابط بر اکثر معنا را تجويز نکرده‌اند  3- و شماري ديگر، آن را ممکن و مجاز دانسته‌اند، و گاه آن را نشانه‌ي فصاحت و بلاغت گوينده نيز به‌ حساب آورده، و از آنجا که قرآن کريم، در اوج فصاحت و بلاغت است، حمل آيه بر چند معنا را، مجاز و مطلوب دانسته‌اند. بررسي موارد متعدّد اين تفسير، نشان مي‌دهد که آيت‌الله خامنه‌اي نيز مبناي اخير را پذيرفته‌اند.

7. توجه به مسئله وجوه و نظاير؛ از مباحث علوم قرآني، بحث وجوه و نظاير است. وجوه درباره محتملات معاني بکار مي‌رود و نظاير، درباره‌ي الفاظ و تعابير. اگر در لفظ يا عبارتي چند احتمال رود اين معاني را «وجوه» گويند، و هنگامي ‌که چند لفظ معناي تقريبي واحدي را افاده کنند، «نظاير» بکار مي‌رود. به‌ عنوان نمونه؛ بحث معظّمٌ‌له در ذيل تفسير آيه 60 سوره توبه در مفهوم شناسي واژه‌ي صدقه و زکات در همين چارچوب قابل ‌بررسي است.

8. مسئله‌ي مکّي و مدني بودن آيات؛ آيت‌الله خامنه‌اي از آن دسته از محققاني در عصر حاضر به شمار مي‌روند که به اين نتيجه رسيده‌اند که سوره‌ي مکّي، تمامي آياتش مکّي، و سوره مدني نيز يکدست مدني است. ايشان ذيل تفسير آيه‌ي اول سوره توبه و در مقدّمه بحث، ضمن رد رواياتي که دو آيه از سوره را مکّي دانسته‌اند، تمام سوره را مدني اعلام مي‌کنند.

9. توجّه به فضاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي نزول سوره؛ در مقدّمه‌ي تفسير سوره توبه و بر اساس گزارشات تاريخي، فضاي کلي نزول سوره به ‌تفصيل بيان شده، همچنين ذيل تفسير آيات مختلف فضاي سياسي- اجتماعي نزول آيات ترسيم شده است.

10. توجّه به شأن نزول و نقش آن در فهم صحيح آيه؛ معظّمٌ‌له با توجه به ظرافت‌هاي موجود در تفسير آيات قرآن و با در نظر گرفتن 5 اصل؛ تشخيص صحّت و اعتبار، سودمندي و کاربرد شأن نزول در فهم بهتر و تأييد يکي از احتمالات، محدود نکردن آيه به سبب شأن نزول و ردّ شأن نزول به سبب عدم مطابقت با آيه به بررسي بحث شأن نزول آيات پرداخته‌اند.

11. مسئله‌ي نسخ و تحليل صحيح آن؛ آيت‌الله خامنه‌اي، در مقدّمه‌ي سوره، با اشاره به تفاوت احکام اين سوره درباره‌ي کفار و منافقين با سوره‌هاي ديگر، ضمن ارائه‌ي مفهومي صحيح از نسخ و در واقع ردّ ادعاي نسخ اصطلاحي در مورد اين آيات، تغيير احکام موجود را، ارائه‌ي تاکتيک‌هاي متعدّد در قالب استراتژي مشخصي مي‌دانند که يک هدف را دنبال مي‌کند و به ديگر سخن، تغيير اين احکام، به سبب تغيير شرايط و موقعيت‌ها بوده و با بازگشت شرايط پيشين، احکام قبلي نيز باز مي‌گردد.

12. توجّه به مباني ادبي و لغوي: مباحث ادبي شامل بحث‌هاي لغت(تحليل مفهوم کلمات)، صرف، نحو و علوم بلاغي، در اين تفسير، نمودي گسترده دارد.

13. توجّه به «لوازم» سخن در برداشت از آيه؛ گاه به طريق اقتضاء تضّمن يا اشاره، مطالبي از کلام قابل ‌استفاده است که جزء دلالت مطابقي لفظ به شمار نمي‌رود. نمونه‌ي اين بحث در تفسير آيه‌ي 91 سوره توبه است. معظّمٌ‌له از جمله‌ي «وَ لا عَلَي المَرضي وَ لا عَلَي الَّذينَ لا يَجِدُونَ ما يُنفِقُونَ حَرَج» چنين استفاده کرده‌اند که وسايل جنگي را خود داوطلبان جنگ از مال خود مي‌خريدند و چنين نبود که حکومت اسلامي آن را تهيه کند.

14. تعليل مستفاد از ذيل آيات؛ جمله‌هايي که ذيل آيات مي‌آيند، در موارد بسياري مي‌تواند به‌عنوان «تعليل» حکم يادشده در آيه تلقي شوند. براي نمونه معظّمٌ‌له در تفسير آيه‌ي 91 سوره توبه، جمله‌ي «ما عَلَي المُحسِنينَ مِن سَبيلٍ» در ذيل آيه را، دليل حکم مطرح در صدر آن دانسته‌اند.

15. کارکرد روايات در تفسير؛ در تفسير معظّمٌ‌له به ‌تناسب و در بخش‌هاي مختلف کاربرد روايات ازجمله براي بيان شأن نزول آيات، مفهوم شناسي اصطلاحات قرآني و توضيح معارف قرآني که بيشتر جنبه‌ي هدايتي، تربيتي و ارشادي دارند، نمود گسترده‌اي دارد.

16. عدم حجّيّت اقوال صحابه و تابعان در تفسير؛ معظّمٌ‌له در تفسير خود بر نفي حجّيّت ديدگاه‌هاي صحابه در تفسير، تصريح نموده و فقط روايات معصومين(عليهم‌السّلام) را حجت دانسته‌اند. ترديدي نيست که حجت نبودن گفتار صحابه، عدم حجّيّت اقوال تابعان را نيز در بردارد.

17. نقش شناخت راويان و جاعلان حديث در ردّ ديدگاه‌هاي تفسيري مبتني بر منقولات آنان؛ روشن است که هوشمندي مفسّر و آگاهي او از تاريخ تفسير مأثور و شناخت راويان، مي‌تواند سره را از ناسره مشخص سازد. اين هوشمندي و شناخت، در اين تفسير در مباحث مختلف، ازجمله؛ در توضيح آيات 34، 69، 73 و 79 نمود يافته است.

18. حجّيّت قرائات و نقش آن در تفسير؛ از ديدگاه معظّمٌ‌له، قرائات غير مشهور و غير متواتر؛ که با خبر واحد ثابت مي‌شوند، حجّيّتي ندارند و هرگز در تحليل معارف قرآني و پاسخ به اشکالات، نبايد به آنها پناه برد.

19. کاربرد تاريخ و سيره در تفسير؛ در موارد فراواني مفسّر بزرگوار براي تحليل آيات از حوادث تاريخي سود جسته‌اند. همچنين گاه براي نقد آراء تفسيري، روايات و قرائات غير مشهور نيز، به تاريخ صدر اسلام استناد کرده‌اند.
20. تعميم‌بخشي به مفاهيم قرآني؛ شماري از مفسّران، برخي از واژه‌هاي قرآن را که بظاهر، مفهومي عام دارند، در موردي خاص منحصر کرده‌اند. معظّمٌ‌له با نقد اين انحصارگرايي، بر تعميم واژه‌ها به مواردي ديگر، تأکيد کرده‌اند و از اين راه، گستره معارف قرآن را اثبات نموده‌اند.

21- تفاوت سطح معرفتي آيه به تناسب مخاطبين؛ از مباني ديگر اين تفسير مي‌توان به اين نکته اشاره کرد که معارف ارائه ‌شده در آيات، به‌ تناسب مخاطبين، متفاوت است: آنجا که مخاطب آيه، خواص هستند، استدلال و برهان مطرح مي‌شود و زماني که مخاطب توده‌هاي مردم باشند، مطالبي قابل ‌فهم و در سطح آنان ارائه مي‌گردد.

22. امکان رشد معارف ديني؛ توجّه به اين نکته باعث مي‌شود مفسّر، به انديشه‌هاي ارائه ‌شده از سوي پيشينيان بسنده نکند و بگونه‌اي عميق به کشف و تبيين حقايق و معارف الهي قرآن بپردازد. و در عين ‌حال، از هرگونه افراط‌ و تفريط در اين عرصه، که به تغيير اصل معارف و التقاط يا جمود و تحجر و سلفي‌گري منتهي مي‌گردد، پرهيز نمايد.

23. پرهيز از برداشت‌هاي ذوقي بعنوان تفسير و جداسازي آن‌ها؛ بطور خاص معظّمٌ‌له ذيل آيه‌ي 46 سوره‌ي توبه، پس از بيان تفسير آيه، احتمال ديگري را نيز مطرح کرده و از آن بعنوان استنباط ذوقي- و نه معني آيه- ياد مي‌کنند تا مرز بين تفسير و برداشت‌هاي ذوقي حفظ گردد.

24. نفي جزم‌انديشي در تفسير متشابهات؛ مفسّر بزرگوار، در مواردي که دليل قاطعي بر يک برداشت و تفسير وجود نداشته، از جزم‌انديشي و اظهارنظر قطعي، پرهيز کرده‌اند.

25. تعامل با ديدگاه‌ها و احتمالات مختلف در تفسير آيه و ارزيابي آن‌ها؛ معظّمٌ‌له در ذيل تفسير آيات به ارائه احتمالات مختلف در تفسير پرداخته و گاهي آن تفسير را که درست‌تر دانسته بعنوان احتمال قوي‌تر بيان فرموده‌اند.

26. محدود نکردن آيه به مصداق خاص؛ از ديگر مباني مفسّر آن است که نبايد مفاد آيه را در مصداق يا مصاديقي خاص منحصر نمود و آنچه مفسّران پيشين و صدر اول نيز در اين ‌باره گفته‌اند، نبايد بعنوان انحصار تلقي شود.

همچنين در بحث از «قواعد تفسيري» در کنار مباني پيش‌گفته اصول و قواعد مورد استفاده در تفسير سوره توبه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي(مدّظلّه‌العالي) عبارت‌اند از:


**قاعده‌ي منع تفسير به رأي

**قاعده‌ي تأويل(کشف پيام آيه و تطبيق آن بر مصاديق عصري)

**قاعده‌ي جَري و تَطبيق(انطباق الفاظ و آيات قرآن بر مصاديق غير از آنچه آيات درباره‌ي آن‌ها نازل ‌شده است)،

**قاعده‌ي سياق(سياق در واقع فضاي معنايي ويژه‌اي است که از قرار گرفتن کلمات و جملات در کنار هم ‌شکل مي‌گيرد و در معناي واژه يا عبارت تأثير مي‌گذارد)،

**قاعده‌ي« اَلتَّأسيسُ اَولَي مِنَ التَّأکيدِ» (تلاش گرديده از حمل کلمات به ظاهر مشابه، بر تکرار و تأکيد، پرهيز شده و گاه با نقد ديدگاه مشهور مفسّران، تفاوت محتوايي اينگونه تعابير مورد اشاره قرارگرفته است)،

**قاعده‌ي «اصاله عدم التقدير»،

**قاعده‌ي تَعريض(آياتي که به ظاهر مخاطب شخص رسول خدا  (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) است اما در واقع ديگران مخاطب آيه مي‌باشند)،

**توجّه به تناسب محتوايي آيات،

**توجّه به ترکيب اِعراب و نقش آن در معنا،

**استفاده از مَباني و مُحکَمات ديني در تفسير،

**تقدم ظهور آيه بر مُفاد روايت و عدم حجّيّت فتواي فقيهان در فهم آيه.



در بخش پاياني اين اثر نيز برخي از ويژگيها و امتيازات اين تفسير آمده است؛



استنباط اصولِ کلي و معيارهاي اسلام از آيات، ارائه‌ي موضوعات مستقلّ در ذيل تفسير آيات، بهره‌گيري از تمثيل در تبيين آيه، طرح مباحث جامعه‌شناسانه، تحليل روايات  مربوط به فضائل سُوَر، تحليل فلسفه‌ي احکام قرآني، تبيين اهداف و فلسفه‌ي نقل تاريخ در قرآن، انتقاد از مفسّران در تحميل رأي خود بر قرآن، تبيين مصاديق مختلف هر يک از آيات، دقت‌نظر در واژه‌هاي آيه و کشف نکته‌هاي آن، دسته‌بندي مطالب آيات، توجّه به قواعد و احکام فقهي، دقّت در اصطلاح‌شناسي قرآني، مطرح ساختن مسائل کلامي- اعتقادي به حسب نياز در توضيح آيات، طرح مباحث روانشناسانه(تحليل حالات رواني انسان ذيل تفسير آيات)، نقد روايات مجعول، تبيين درسهاي قرآن، نقد برخي از ترجمه‌هاي فارسي موجود از قرآن کريم و توجّه و اهتمام به شاگردپروري و تقويت روحيه‌ي تفکر.


http://book-khamenei.ir/index.aspx?pageid=128&newsview=185

***********************************

 

*** موضوعات و عناوين اخلاقي و تربيتي و اجتماعي و اعتقادي و حديثي+پايگاه انديشوران حوزه+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي


*** عناوين و موضوعات اخلاقي،تربيتي ، اجتماعي، سياسي...+وبلاگ نسيم معرفت+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

 


موضوعات مرتبط: حکیم عسکری,در باره قرآن,
برچسب‌ها: ,,,,,,,