** دانایی در احکام و مسائل شرعی یک نوع فقاهت است (آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی)
***نسیم معرفت***
** احکام خمس+سایت حکیم عسکری لشت نشایی گیلانی+پرسش و پاسخ ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
** آیه خمس+آیه 41 از سوره اَنفال
اسلام با برنامه ها و تعالیم و دستوراتِ کامل و جامع و جاوید خود همه جوامع انسانی را به سوی عزت و سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت دعوت می کند . اسلام که تَبلوُر آن در قرآن کریم و سخنانِ راستینِ حضرات معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) است برای همه ابعاد زندگی انسان اعمّ از امور مادی و معنوی ، دستور و برنامه و راهکار دارد و پاسخگوی همه نیازمندی های بشر از جهت حکومتی و قضایی و سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی و تربیتی و فکری و فرهنگی و خانوادگی و ... می باشد و رکود و بُن بست در آیین اسلام معنا ندارد . قرآن کریم ، قانون زندگی و نسخه شفابخشِ همیشگی برای همه جوامع بشری است . بعد از ظهور اسلام و آشکار شدن دین محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و جلوه نورانی کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم ، شخصیت های زور و زر و تزویر ، سدِّ راه نشر و تحقق اهداف مقدس اسلام و پیغمبر اکرم (ص) شدند و از هیچ کار و نقشه ای جهت ضربه زدن و از بین بردن اسلام و دین پیامبر اسلام (ص) دریغ و کوتاهی نکردند و در طول 23 سال از دوران سراسر نور و مبارکِ بعثتِ نَبیِّ مکرّم (ص) بیش از صد جنگ در قالب غَزَوات و سَرایا به آن حضرت تحمیل کردند و در جنگ خندق بود که پیامبر (ص) فرمود :بَرَزَ الْإِسْلَامُ كُلُّهُ عَلَی الْكُفْرِ كُلِّه یا بَرَزَ الاِْیمَانُ كُلُّهُ اِلَى (عَلَی) الشِّرْكِ كُلِّهِ ، تمام کفر در برابر تمام اسلام (ص) قرار گرفت و یا اینکه همه ایمان در مقابل همه شرک قرار گرفته است و نیز فرمود : ضَربَةُ عَلِیِِّ یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَینِ . کفار و مشرکین و مُعاندین با حیله های گوناگون در صدد ضربه زدن و نابودی اسلام و آیین محمدی (ص) بودند ولی خداوند متعال که خَیرُ الماکِرین است همه نیرنگ ها و حیله ها و نقشه هایشان را برهم زد و از بین برد و آنها را ناکام نمود . وَ مَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ «آل عمران آیه 54» . با همه عِناد و دشمنی و کارشکنی دشمنانِ اسلام ، دین اسلام به تدریج گسترش یافت و فراتر از منطقه جزیرة العرب ، سائر مناطق و بلاد را نیز در نوردید و با زحمات و تلاش های طاقت فرسای ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و مجاهدتِ مجاهدانِ راه حق و فداکاری های سالار و سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ) و اصحاب و یاران با وفایش ، اسلام عالم گیر و ماندگار شد و پیروان آن روز به روز گسترش و افزایش پیدا کرد و بر اساس وعده های خداوند در قرآن کریم سراسر زمین تحت حکومت حَقّه اسلامی با رهبریت و حاکمیت بَقیَّةُ اللهِ الأَعظَم حضرت مهدی موعود (عَجَّلَ اللهُ تَعالَی فَرَجَهُ الشَّریفَ) و یاران با وفایش قرار خواهد گرفت .
اسلام با وضع احکام و تکالیف و مقررات و قوانین خود ، در پی اصلاحِ انسان و جامعه انسانی است و احکامی همانند نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و خمس و ... نقش سازنده ای در رشد و تعالی فردی و اجتماعی انسان ها دارد و عمل به قرآن و فرامین اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ)ضامن خوشبختی همه جانبه برای همه جوامع بشری می باشد . یکی از احکام اسلامی که صریحا در قرآن کریم و کلمات و سخنان نورانی ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) به آن پرداخته شده ، مسئله خمس است . اصل وجوب خمس بر اساس نظر همه علماء و فقهاء اعمّ از شیعه و سنّی ، از بدیهیّات و ضروریاتِ دینِ اسلام شمرده شده و انکار آگاهانه آن که منجر به انکار رسالت پیامبر (ص) و سائر اصولِ مُسلّم باشد ، انکار ضروریاتِ دین و موجب کفر است . در پیرامون مسئله و موضوع خُمس بحث های گسترده ای از جهات مختلف از سوی علماء و فقهاء و مفسرین و اهل تحقیق صورت گرفته که به نظر می رسد که این نزاع ها و بحث ها بیشتر به موارد و مصادیق و منابع خمس و نحوه توزیع و تولیت آن و نیز به نوع برداشت از ادله خمس بر می گردد که برای هر دسته از فقهاء و علماء دیدگاهی بوجود آورده است . به عنوان نمونه آیه خمس را ذکر می کنیم . در آیه 41 از سوره اَنفال چنین آمده است : وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا ... و بدانيد هر چيزى را كه از راه جهاد يا كسب يا هر طريق مشروعى به عنوان غنيمت و فائده به دست آورديد كم باشد يا زياد يك پنجم آن براى خدا و خويشان پيامبر (ص) ، و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بندهاش ... نازل كرديم ، ايمان آوردهايد . علمای اهل سنت قائل هستند که طبق آیه 41 از سوره انفال که به آیه خمس معروف است ، خمس فقط در غنائم جنگی واجب است و مراد از غنیمت در این آیه شریفه ، غنائم جنگ بدر می باشد ولی فقهاء امامیه و شیعه معتقدند که طبق آیه خمس (آیه 41 از اَنفال) ، با ادله و شواهد و قرائنی که در دست است ، خمس در مطلق غنائم اعمّ از غنائم جنگی و غیر آن واجب می باشد . و نیز از جمله بحث ها در محور خمس این است که آیا خمس از مالیات اسلامی و بودجه های حکومت اسلامی است که به حکومت اسلامی و حاکم اسلامی مربوط می شود و در امور عامُّ المَنفَعه و در جهت صلاح مردم مصرف و هزینه می شود ؟ اگر اینگونه باشد بر این اساس گروه های سه گانه در آخِر آیه خمس مالک خمس نخواهند بود بلکه بخشی از مصارف خمس محسوب می شوند یا اینکه خمس ، حقِّ گروه های سه گانه (یتامی و مساکین و در راه ماندگان از بنی هاشم و سادات) می باشد و آنها اَربابان و مالکان خمس می باشند ؟ و هر یک از این دو دیدگاه (مالیاتی و غیر مالیاتی بودن خمس) طرفدارانی دارد که در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . بر اساس بررسی های انجام شده چنین به نظر می رسد که اولا خمس منحصر به غنائم جنگی نیست بلکه مطلق غنائم و فوائد را شامل می گردد که طبق قول مشهور فقهاء ، خمس در هفت چیز واجب است و ثانیا اینکه خمس از مالیات اسلامی و از شؤون حاکم اسلامی و متعلق به حکومت و حاکم اسلامی باشد صحیح تر است . البته بحث ها در این باره بسیار مفصل و دامنه دار است که اهل تحقیق می توانند به منابع مربوطه مراجعه نمایند .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
**************************************************
** دانایی در احکام و مسائل شرعی یک نوع فقاهت است (آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی)

با سلام
چرا نیمی از خمس باید به سادات داده شود و آیا خمس ساخته و پرداخته شیعیان نیست؟ در حالی که در قرآن فقط یک آیه اشاره به خمس کرده و در رابطه دیگری و در اهل سنت که خیلی اعتقادات سخت تری در رابطه به روش پیامبر (ص) دارند خمس را نمی شناسند. هر چند پرداخت خمس خود عمل خوبی برای تعدیل ثروت و کم کردن فاصله طبقاتی است.
1. آیاتی که مربوط به احکام فقهی است (آیات الاحکام) در قرآن کریم نسبت به کل آیات قرآن مجید بسیار کم و محدود است به طوری که در قرآن تنها به اصل وجوب واجباتی مانند طهارت، نماز ،روزه، حج و....تصریح شده و بیان تفصیلی احکام و شرایط آن به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و جانشینان او واگذار شده است. حکم واجبات مهمی مانند روزه و یا حج در تعداد بسیار اندکی از آیات قرآن آمده است به طوری که قرآن مجید متعرض اکثر قریب به اتفاق احکام آنها نشده است. خمس هم دارای چنین حالتی می باشد.
2. اهل سنت درباره ی آیه خمس (41 انفال) بحث های مفصلی کرده اند و بر طبق روایاتی که دارند پرداخت خمس توسط پیامبر(ص) و در زمان ایشان را قطعی دانسته اند. امروزه اختلاف اهل سنت بر سر اصل خمس نمی باشد بلکه آنها در بعضی از فروعات با شیعه اختلاف نظر دارند.
3. علت پرداخت خمس به سادات به این خاطر است که خداوند زکات و صدقه ی واجب را بر آنان حرام کرده است. و با توجه به این که در میان آنان فقراء و مستمندانی نیز وجود دارد به خاطر احترام به پیامبر(ص) و حفظ عزت ایشان برای فقراء بنی هاشم بودجه خاصی قرار داده شده و دریافت خمس را بر آنان جایز شمرده شده است.
خمس یکی از فرایض و واجبات دین اسلام است. قرآن مجید در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند زده است و می فرماید: «بدانید آنچه را که سود می برید، یک پنجم آن ،برای خدا و رسولخدا(ص) و خویشاوندان او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان دارید و ...[1]»
قرآن مجید آیات مربوط به توحید و معاد و نبوت را مکرر و مفصل ذکر کرده است. اما تنها آیات محدودی را به بیان احکام اختصاص داده است، به طوری که مشهور است، تعداد آیات الاحکام در قرآن پانصد مورد است و اگر آیات متکرر و یا متداخل را کم کنیم از این مقدار هم کمتر می شود.[2] در حالی که احکام و مسائل فقهی مطرح در هر یک از فروع دین خیلی بیشتر از این است . به همین جهت فقهای همه مذاهب اسلامی سایر احکام و دستوراتی را که در آیات قرآن نیامده است را از روایات معتبر از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) استفاده می کنند. پس با توجه به گستردگی فقه از یک سو و وجود روایات متعدد از ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) در همه موضوعات فقه از سوی دیگر ،اگر در قرآن مجید برای مساله ای مانند خمس تنها یک آیه وجود داشته باشد ، موضوع غریبی نیست، و سایر احکام آن را می توان از روایات معتبر ائمه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) استفاده کرد. کما این که در مورد حکم واجباتی مانند روزه یا حج فقط سه الی چهار آیه در قرآن ذکر شده[3]، یا به واجبات نماز ،ارکان ،شرائط و...آن که بسیارهم اهمیت دارد در آیات قرآن اشاره ای نشده است و همه مذاهب اسلامی این مطالب را از روایات استفاده کرده اند. در عین حال تنها آیه مربوط به وجوب خمس که در سوره انفال آمده است بسیار گویا و از دلالت خوبی بر خوردار است.
مرحوم علامه طباطبائی ره در تفسیر این آیه می فرماید: «غُنم» و «غَنیمت»، به معنای رسیدن به در آمد از راه تجارت و یا صنعت و یا جنگ است[4] و مورد آیه اگر چه غنیمت جنگی است ولی مورد و مصداق نمی تواند مخصص معنا باشد[5]. پس معنی آیه عام است و از ظاهر آیه چنین بر می آید که حکم مورد نظر مربوط به هر چیزی است که غنیمت شمرده شود هر چند غنیمت جنگی گرفته شده از کفار نباشد مانند معادن و گنج و مرواریدهای که با غواصی از دریا بدست می آید و ... امام جواد (ع) فرمود: غنائم و فوائدی (هر گونه سود و در آمدی) که به شما می رسد پرداخت خمس آن واجب است. بعد حضرت آیه ی خمس را تلاوت فرمودند. [6]
با این که در آیه فقط از غنائم صحبت شده است امام (ع) در تفسیر آن «فوائد» را نیز اضافه فرمودند. مرحوم علامه طباطبائی می گوید: ... این که خمس مختص به غنائم جنگی نیست از اخبار متواتر (زیاد و فراوان) استفاده می شود.[7]
اما "ذی القربی" به معنای نزدیکان و خویشاوندان است و در این آیه منظور، نزدیکان رسول خدا(ص) و یا به طوری که از روایات قطعی استفاده می شود خصوص اشخاص معینی از ایشان است.[8]
در مصادر اهل سنت هم روایات زیادی وجود دارد که خمس در زمان خود رسول الله تقسیم شد و حضرت تا زنده بود این واجب را اداء می کرد، سیوطی از ابن ابی شیبه از جبیر بن مطعم نقل می کند: رسول خدا (ص) سهم ذی القربی را میان بنی هاشم و بنی عبدالمطلب تقسیم کرد، آنگاه من و عثمان بن عفان پیش او رفته و از وی خواستار سهم شدیم و گفتیم: آیا به برادران ما از بنی مطلب می دهی و به ما نمی دهی؟ با این که ما و ایشان از جهت خویشاوندی در یک رتبه هستیم؟ فرمود: آنان در جاهلیت و هم در اسلام هرگز از ما جدا نبودند[9].
در همه کتب فقهی اهل سنت بحث خمس آمده است، عده ای بعد از باب زکات و عده ای در فروعات جهاد از آن بحث کرده اند. قاضی ابن رشد( 595 هـ .) بعد از بیان مذاهب اهل سنت در خمس می گوید: البته در میان اصحاب (اهل سنت) اختلافشده است که ذی القربی چه کسانی هستند؟ عده ای گفتند فقط بنی هاشم مراد است و دیگران گفته اند هم بنی هاشم و هم بنی عبدالمطلب، وی روایت جبیر بن مطعم را دلیل بر قول اخیر می آورد.[10]
بنا براین روشن شد که خمس ساخته و پرداخته شیعیان نیست بلکه تنها فرقی که هست اصرار شیعه بر استمرار و دوام عمل به این آیه مبارکه می باشد چرا که اقرباء و خویشان رسول الله پیوسته موجود بوده و در میان آنان فقیر و مسکین نیز وجود دارد. اگر چه شافعی از ائمه اهل سنت نیز قائل است که خمس اقرباء با موت پیامبر(ص) از بین نمی رود[11].
اما فلسفه ی پرداخت خمس و تخصیص نصف آن به سادات :
پرداخت خمس ممکن است علل و حکمت زیادی داشته باشد که در این جا به بعضی از آنها اشاره می کنیم :
1. در هر جامعه ای رهبر و امام آن جامعه برای احیاء دین خدا و پیاده کردن احکام اسلام و پیشبرد نظام و کشور هزینه هایی دارد که باید تامین شود. پیامبر اسلام(ص) و بعد از او امامان معصوم (ع) و در زمان غیبت ، فقهاء شیعه که جانشینان ائمه (ع) می باشند نیز به عنوان رهبر جامعه اسلامی همواره دارای هزینه های مختلفی از جمله کمک به مستمندان، ساخت مسجد، تجهیز سپاه و کار های خیر دیگر بوده اند که با پرداخت خمس این هزینه ها تأمین می شود. ائمه (ع) فرموده اند: خمس کمک ما در پیاده کردن دین خدا است.[12]
2. خمس وسیله ای برای رشد و کمال انسان محسوب می شود با ادای خمس به قصد قربت و بریدن از دنیا نیز وظیفه اش را انجام داده و خود را از گناهان پاک نموده و به سوی کمال ترقی می کند.[13]
و اما در باره علت تخصیص نصف مبلغ خمس به سادات محترم باید گفت: خمس و زکات از مالیات های اسلامی هستند که به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است. «میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می باشد، ولی خمس از مالیات هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می شود. محروم بودن سادات از دست یابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر(ص) از این قسمت است تا بهانه ای به دست مخالفان نیفتد که بگویند پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می باشد».[14] آیا می توان باور کرد که اسلام برای از کار افتاده ها و ایتام و محرومان غیر بنی هاشم فکری کرده باشد و از راه زکات مخارج سال آن ها را تأمین کرده باشد، ولی نیازمندان بنی هاشم را بدون هیچ گونه تأمین رها سازد؟ پس قانون خمس هیچ گونه امتیاز طبقاتی برای سادات ایجاد نمی کند و از نظر جنبه های مادی هیچ گونه تفاوتی با زکات که برای سایر فقرا است ندارد، «در حقیقت دو صندوق وجود دارد: صندوق خمس و صندوق زکات هر کدام از نیازمندان تنها حق دارند از یکی از این دو صندوق استفاده کنند آن هم به اندازه مساوی، یعنی به اندازه نیازمندی یک سال».[15] فقرای غیر سادات از صندوق زکات و فقرای سادات از صندوق خمس بهره مند می شوند. نیازمندان سادات حق ندارند چیزی از زکات مصرف کنند.
[1] سوره ی انفال آیه 41. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ...
[2] کنز العرفان، تصحیح عقیقی بخشایشی، ص 29.
[3] کنز العرفان، تصحیح عقیقی بخشایشی ، ص 179 و ص 242.
[4] ترجمه تفسیرالمیزان، ج 9، ص 118.
[5] ترجمه تفسیرالمیزان، ج 9، ص 120.
[6] وسائل الشیعه، ج 6، باب 8 (ابواب ما یحب فیه الخمس) ج، 5.
[7] ترجمه ی المیزان، ج 9، ص 137، 136
[8] ترجمه ی المیزان، ج 9، ص 118.
[9] الدر المنثور، ج 3، ص 186، به نقل المیزان، ج 9، ص 138.
[10] بدایة المجتهد، ابن رشد، کتاب الجهاد، ص 382، 383.
[11] بدایة المجتهد، ابن رشد، کتاب الجهاد، ص 382.
[12] پرسش ها و پاسخ ها، ج 10، ص 32 (احکام خمس)
[13] امام رضا (ع) می فرمایند: ان اخراجه (خمس) مفتاح رزقکم و تمحیص ذنوبکم. «پرداخت خمس کلید جلب روزی و وسیله آمرزش گناهان است» وسائل الشیعه، ج 6، ابواب الانفال، باب 3، ج 2.
[14] تفسیر نمونه، ج7 ص 184
[15] همان، ص 183.
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa986
******************************************************

1. نِسبَةُ الآیاتِ التی تعنی بالأحکام الفقهیة (آیات الأحکام) فی القرآن الکریم قیاساً لمجموع آیات القرآن المجید مَحدُودَةُُ وَ قَلیلَةُُ جِدّاً، حیث إن الآیات القرآنیة صَرَّحَت بِأَصلِ وجوبِ التکالیفِ فَحَسْبُ ، کالطهارة و الصلاة و الصیام و الحج و ... و أما تفصیل الأحکام و شروطها فَقَد خُوِّلَت [ حُوِّلَت ] إلى النَّبِیِّ (ص) و أهلِ بیته ، أحکام الواجبات المُهمّة کالصِّیام أو الحج جاءت فی عدد قلیل من الآیات القرآنیة، حیث إنّ القرآنَ المجید لَم یَتَعَرَّض لأکثر أحکامها . و کذلک الخُمس فَأِنَّ القرآنَ لا یَذکُرُ جَمیعَ أَحکامِهِ .
2. تَطَرَّقَ أَهلُ السُّنَّةِ إلى آیة الخمس (الأنفال 41) فی أبحاث مُفصَّلة، وَ حَسَبَ روایاتِهِم قَطَعُوا فی دفع الخمس من جانب النبی (ص) و فی زمانه . و اختلاف اهل السنة فِی العَصرِ الرّاهِن لیس فی اصل الخمس و إنما اختلفوا مع الشیعة فی بعض الفروع و التفاصیل.
3. اَلسَّبَبُ فِی دَفعِ الخُمسِ إِلَى السّادَةِ ؛ هُوَ أَنَّ اللهَ تعالى حَرَّمَ عَلَیهِمُ الزَّکاةَ و الصدقة الواجبة، و بما أَنَّ فیهِم فُقَراءَ وَ مَساکینَ ، و أیضا لِاحتِرام ِ النَّبِیِّ (ص) وَ اعتِزازِهِ لفقراء بَنی هاشِمِِ ، خُصِّصَت لَهُم مَوارِدُ مالِیَّةََ فَجازَ لَهُم أَن یَأخُذُوا مِنَ الخمس .
إِنَّ الخُمسَ مِن واجباتِ الإسلام و فرائِضِهِ . حَیثُ إِنَّ القرآن المجید، لضرورته ، أَلَّفَ عَلاقَةََ بَینَهُ وَ بَینَ الأِیمانِ وَ قالَ تَعالى: "وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.".[1]
کَرَّرَ القُرآنُ المَجیدُ الآیاتِ المَعنِیَّةَ بِالتَّوحیدِ و المعاد و النبوة وَ فَصَّلَها . بینما خَصَّصَ اللهُ تعالى آیاتِِ مَعدُودَةََ إلى الأحکام، بِحَیثُ اشتهر القول بِأَنَّ آیاتِ الأَحکامِ فی القرآن 500 آیَةََ و إذا طَرَحنا المکرراتِ أو المُتداخلات فالحاصل یکون أقل من هذا العدد .[2] فی حین عدد الأحکام و المسائل الفقهیة فی کل فرع من فروع الدین تزید عن هذا العدد. و لذلک یَستَخرِجُ فُقَهاءُ جَمیعِ المَذاهِبِ الإِسلامِیَّةِ ، اَلأحکامَ وَ المَسائِلَ التی لَم تَذکُرهَا الآیاتُ القُرآنِیَّةُ مِن روایاتِ النبی الأکرم (ص) و الأئمةِ المعصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) ، اَلصَّحیحَةِ .
فَإِذَن ، طالَما أَنَّ نِطاقَ الفِقهِ یَتَّسِعُ إلى مسائِلَ کَثیرَةِِ و الروایاتِ المتعددة لِائِمَّةِ الهُدى (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) تَستَوعِبُ جَمیعَ المسائل الفقهیة ، فَلا نَستبعِدُ أَنَّ اللهَ تعالى یُخَصِّصُ آیَةََ واحُدَةََ فَقَطْ لِبیانِ مسألة الخمس . ذلک أنّه یمکن استخراج الاحکام الاخرى من الروایات الصحیحة عن اهل البیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) . کما أن القرآنَ لم یُخَصِّص الى احکام الصوم و الحج اِلّا ثَلاثَ أو أَرَبَع آیاتِِ ،[3] و لم تَاتِی آیَةُُ فی القرآن لبیان واجبات و أرکان و شروط الصلاة و ... التی لها أهمیّة بالغة . فَاستَخرَجَت جَمیعُ المذاهب الاسلامیة الاحکام هذه من الروایات . و قیاساً لهذه الواجبات فَإِنَّ الآیة التی تدل على وجوب الخمس فی سورة الأنفال هِیَ واضِحَةُُ و لَها مَدالیلُ جَیِّدَةُُ .
یقول العلامة الطباطبائی فی تفسیر هذه الآیة "غُنم" و "الغَنیمة" تعنی الحصول على المال عن طریق التجارة أو الصناعة أو الحرب،[4] و الآیة و ان کانت تدل على غنائم الحرب وَ لکنَّ المِصداقَ وَ المَورِدَ لا یُخَصِّصُ المَعنى و المفهوم.[5]
فَأِذَن، اَلآیَةُ لَها معنى عامّ و یبدو من ظاهر الآیة أن حکم الخمس یشمل کل ما هو یعتبر من الغنائم حتى و لو لم یکن من الغنائم التی تؤخذ فی الحُرُوب مع الکفار کالمعادن و الکنوز وَ المُجَوهَراتِ التی تخرج من البحر بالغوص و ... و قال الامام الجواد (ع) : " َأَمَّا الْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ فَهِیَ وَاجِبَةٌ عَلَیْهِمْ فِی کُلِّ عَامٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى "وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر" [6]
وَ بِالرَّغمِ من أن الآیة لَم تَذکُر اِلَّا الغَنائِمَ لکنَّ الامام (ع) أَضافَ الأَرباحَ فی تفسیرها . یقول المرحوم العلامة الطباطبائی : ... و نستخرج من الاخبار المتواترة (الکثیرة) أن الخمس لا یختص بغنائم الحرب.[7]
و أما "ذِی الْقُرْبى" فتعنی الأَرحام و الاقرباء و المقصود فی هذه الآیة، هو اقرباء رسول الله (ص) أو کما یَعرَفُ من روایات قطعیة «ذِی الْقُرْبى» هُم بعضِ اقرباء النبی (ص) الخاصیّن.[8]
و کذلک المصادر السُّنِّیَّة فإنها تَنطَوِی على روایات کثیرة تدل بأن الخمس قد قُسِّم َ فی عصر الرسول (ص) و طالَما النبی (ع) کان حَیّاً کان یُؤَدِّی هذا الواجب . یقول السُّیُوطی نقلاً عن ابن أبی شَیبَةِِ عن جُبَیرِ بنِ مُطعِمِِ : قَسَّمَ رَسُولُ اللهِ (ص) حِصَّةَ ذی القُربى بین بنی هاشم و بَنی عَبدِالمُطَّلِبِ، ثم ذهبنا اَنَا و عُثمانُ بنُ عَفّان الیه و طلبنا منه حصة و قلنا : هل تُعطِی لأِخواننا من بنی مُطَّلِبِِ و لا تُعطینا ؟ مع أنه نحن و ایّاهم فی رتبة واحدة من القرابة؟ فقال : "هؤلاء لم یَترُکُونا أبدا لا فی الجاهلیة و لا فی الاسلام".[9]
وَ جاءَت اَبحاثُ الخُمس فی جمیع الکتب الفقهیة السُّنِّیَّة، و ذَکَرَهَا البَعضُ بعد الزکاة و آخرون تَطَرَّقُوا لها فِی فروعاتِ کتابِ الجهاد. یقول القاضی ابن رُشد (595 هـ) بعد بیانه لأَقوال اهل السنة حَولَ الخمس : طبعاً اختلف الاصحابُ (اَهلُ السُّنَّةِ) فی تعریف «ذِی الْقُرْبى» ، فقال بعضهم إنما بَنو هاشِمِِ هُم «ذِی الْقُرْبى» و قال الآخَرُونَ إنهم بَنُو هاشِمِِ و بَنُو عَبدِ المُطَّلِبِ ، وَ ذَکَرَ اِبنُ رُشدِِ رِوایَةَ جُبَیرِ بن مُطعِمِِ دلیلاً على القول الاخیر .[10]
إِذَن اِتَّضَحَ، أن الخمس لم یکن بِدعَةَ الشّیعَةِ الّا أن الشیعة حَرَصُوا [ وَ اَصَرُّوا ] على استمرار و دوام العمل بهذه الآیة المبارکة و ذلک أن أقرباء رسول الله و أرحامه لازالُوا مُتواجِدینَ و فیهم مَن هو فقیر و مسکین . و طبعاً یعتقد الشافعی ـ احد أئمّةِ اهل السنة ـ أن احکام خمس الاقرباء لم تتوقف بارتحال النبی (ص) .[11]
و أمّا بالنسبة الى فلسفة دفع الخمس و تخصیص نصفه الى السّادَةِ فنقول :
رُبَما تکون للخُمس عِلَلُُ و حِکَمُُ کَثیرَةُُ الا أنه نُشیرُ فیما یَلی الى بعضها :
1. القائد و الامام فی جمیعِ المُجتَمَعاتِ من أجل إحیاء دین الله و تطبیق أحکام الإسلام و ادارة الحکومة و الدولة یحتاج إلى میزانیّة مالیّة و لابد من توفیرها . فَبِما أَنَّ النَّبِیَّ الأَکرَمَ (ص) وَ بَعدَهُ الأَئِمَّةُ المَعصُومُونَ (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) وَ فُقَهاءُ الشّیعَةِ ـ و هم خلفاء الائمة (ع) فی زمن الغیبة ـ زُعَماءُ المُجتَمَعِ الإسلامی فَاحتیاجاتُهُم متعددة، على سبیل المثال، مُساعَدَةِ الفقراء، بناءِ المساجد، إعدادِ الجیش و اَعمالِِ خیریّةِِ أُخرى، وَ تُؤَمَّنُ هذِهِ الأِحتِیاجاتُ مِن دَفعِ الخُمسِ ، قالَتِ الأَئِمَّةُ (ع) : "اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دينِنا".[12]
2. یُعتَبَرُ الخُمسُ وَسیلَةََ لرشد الإنسان و کماله فهو بإعطاء الخمس قربةًً إلى الله و الأِنقطاع عن الدنیا یکون قَد أَدّى واجِبَهُ وَ زَکّى نَفسَهُ من الذنوب و تَرَقَّّى نَحوَ الکَمالِ .[13]
وَ اَمّا أَنّهُ لِماذا خُصِّصَ نِصفُ الخُمسِ إلى السّادَةِ الکِرامِ فلأنه : الخمس و الزکاة یُعَدّان من أقسام الضرائب الإسلامیة و التی شُرِّعَت لرفع المَشاکِلِ الاقتصادیة فی الأمة الإسلامیة و للتوزیع العادل لِلثَّرَواتِ و لتعزیز البُنیَةِ المالیة للحکومة الإسلامیة.
"هُناکَ فارِقُُ مُهِمُُّ بَینَ الخُمسِ وَ الزَّکاةِ ، و هو أن الزکاة یُعَدُّ من الأموال العامَّة للأمة الإسلامیة، و لهذا ـ عموماً ـ تُصرَفُ أَموالُ الزکاة فی هذا المجال ، فی حین أن الخمس یعدّ من الضرائب التی تُرجَعُ إلى الدولة الإسلامیة، وَ تُؤَمَّنُ مصاریف أجهزة الدولة وَ المُوَظَّفینَ فی هذه الأجهزة من تلک الضرائب.
فَأِنَّ السّادَةَ حُرِمُوا عن أموال الزکاة لِإِبعادِ أقرباء النبی (ص) عن هذا المجال کی لا تکون ذَریعةََ بید الأعداء و لا یَزعَمُونَ بِأَنَّ النَّبِیَّ (ص) قد سلّط أقرباءه على الأموال العامَّة . و لکن من جهة أخرى فَأِنَّهُ لابد من سبیل لِتَأمینِ حیاة فقراء السّادَةِ .
فَفِی الحَقیقَةِ لَیسَ الخُمسُ [ اِلّا ] عَدَمَ اِمتِیازِِ لِلسّادَةِ فَحَسْبُ و إنما هو نوع مِنَ التَّهمیشِ و الإِبعادِ ـ من السلطة ـ لأجل المصلحة العامة و لکی لا یبقى أَیُّ مَجالِِ لسوء الظن".[14]
هل یُعقَلُ أن الإسلام قد خَطَّطَ لحیاة القاعدین عن العمل و الأَیتام و المَحرومین من غیر بنی هاشم فَأَمَّنَ قُوتَ عامِّهِم عن طریق الزکاة وَ تَرَکَ فقراءَ بنی هاشم دون ان یعیّن مصدراً لتأمین حیاتهم؟!
فَإِذَن قانُونُ الخُمسِ لا یُعطِی امتیازاً لِطَبَقَةِ السّادَةِ ، هذا مِن جانِبِِ ، وَ مِنَ الجانِب ِ المادّی لا فَرقَ بین الخُمس و الزَّکاة ـ الذی شُرِّعَ لِلفُقَراءِ من غیر السّادةـ "و َ فِی الحَقیقَةِ هُناکَ صُندُوقانِ ، صُندُوقُ الخُمسِ وَ صُندُوقِ الزَّکاةِ ، وَ یُباحُ لکل فقیر أن یَستفیدَ من أحد الصُّندُوقَینِ حَسَبَ الترتیب الشرعی و بالقدر المُساوی و هو بقدر تأمین حاجته لِسَنَةِِ واحِدَةِِ".[15] فَیَستَفیدُ الفقراء من غیر السّادة من صندوق الزکاة بینما یَستَفیدُ فقراء السّادَةِ من صندوق الخمس . وَ لایَحِقُّ لِفقراء السّادة أن یَأخُذُوا من أموال الزکاة .
** اصلاحات و اضافات توسّط : استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
[1] الانفال، 41.
[2] کنز العرفان، تصحیح عقیقی بخشایشی، ص 29.
[3] المصدر، ص 179 و ص242.
[4]ترجمة تفسیر المیزان، ج 9، ص 118 .
[5] المصدر، ص120.
[6] وسائل الشیعة، ج 6، باب 8 (ابواب ما یجب فیه الخمس)، ح 5.
[7] ترجمة تفسیر المیزان، ج 9، ص 137، 136.
[8] المصدر، ص 118.
[9] الدر المنثور، ج 3، ص186 ، نقلاً عن المیزان، ج 9، ص 138.
[10] بدایة المجتهد، ابن رشد، کتاب الجهاد، ص 382،383.
[11] المصدر، ص 382.
[12]پرسش ها و پاسخ ها، ج 10، ص 32 (احکام الخمس)، نقلا عن وسائل الشیعة، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
[13] قال الامام الرضا (ع) : ان اخراجه (الخمس) مفتاح رزقکم و تمحیص ذنوبکم، وسائل الشیعة، ج 6، ابواب الانفال، باب 3، ج2.
[14] التفسیر الامثل، ج 7، ص 184 .
[15] نفس المصدر، ص183.
- 1. هل من الممکن إعطاء سهم السادة الى المحتاجین الحقیقین من السادة لکی یشمل عدداً أکبر من هذه الشریحة لحل مشاکلهم؟ 2. هل یستطیع المرء أن یعطی الخمس بدون رخصة مرجع تقلیده الى المحتاج الحقیقی من أقاربه أو غیرهم؟
- ما هی کیفیة حساب خمس المواد الاستهلاکیة المتبقیة فی نهایة السنة الخمسیة؟
- https://www.islamquest.net/ar/archive/question/fa986

***نسیم معرفت***
نگاهي دوباره به برخي از احكام خمس + تاریخ انتشار هفدهم اسفند 1395.
تهران - ايرنا - برخي هنوز نمي دانند خمس به چه كساني تعلق مي گيرد و چگونه بايد آن را پرداخت كرد و حالا پس از 38 سال همايشي براي نهادينه كردن فرهنگ خمس در جامعه تشكيل شده است.
به گزارش خبرنگار ايرنا، در 38 سالي كه از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد ، هزاران همايش و كنگره و برنامه به منظور تبيين مسائل مختلف فرهنگي و ديني برگزار شده است ولي در اولين روزهاي آخرين ماه از سال 95 براي نخستين بار شاهد برپايي همايشي با عنوان خمس و تعالي فرهنگ جامعه در شهر قم بوديم تا مردم و مسئولان، احياي اين فريضه را جدي تر بگيرند.
آيت الله غلامعلي نعيم آبادي كه در سه دهه گذشته به عنوان نماينده ولي فقيه در استان هرمزگان كمر همت براي خدمت به مردم آن خطه بسته، عزم خود را جزم كرده تا بنيادي را براي ترويج فرهنگ خمس راه اندازي كند، همانگونه كه در 38 سال گذشته براي احياي فرايضي همچون نماز، زكات و امر به معروف ستادهايي راه اندازي شده است.
اينك امام جمعه بندرعباس به عنوان رئيس هيات امناي بنياد احياي فرهنگ خمس پرچم اين فريضه را برافراشته و قرار است هر سال همايشي با موضوع خمس از ديدگاه هاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي برپا شود.
فرصتي مهيا شد تا برخي مسائل مربوط به فريضه خمس را با اين پژوهشگر باسابقه ديني در ميان بگذاريم و ما هم براي ترويج فرهنگ اين واجب الهي گامي هرچند كوچك برداشته باشيم.
آيت الله نعيم آبادي هفته گذشته با حضور در ايرنا ضمن بازديد از بخش هاي مختلف اين رسانه، با خبرنگاران به گفت و گو نشست و علاوه بر بيان برخي از ديدگاه هاي اقتصادي به سوالات ايرنا در زمينه خمس پاسخ داد. مشروح اين مصاحبه را در ادامه مي خوانيد:
** ايرنا: اهميت و جايگاه خمس در احكام ديني چيست؟
آيت الله نعيم آبادي : برخي از واجبات و محرمات دامنه محدودي دارند اما خمس از آن دسته واجباتي است كه دامنه خيلي وسيعي دارد. يعني خمس در نماز و حج و ساير واجبات تاثيرگذار است. به عنوان نمونه اگر كسي با مالي كه خمس آن را نپرداخته، لباسي خريداري كند و با آن لباس نماز بخواند، نمازش باطل است و بايد قضاي آن را بجا آورد و براي چنين شخصي خيلي سخت خواهد بود كه يك سال نمازهايي را كه خوانده دوباره بخواهد قضاي آن نمازها را بخواند.
همچنين اگر كسي با مالي كه خمس آن را نداده، زميني را خريداري كند، نمازش در آن محل باطل است و اين مساله در حج نيز وجود دارد. يعني اگر شخصي با مال خمس نداده، مكه برود، نماز طوافش باطل است و مناسك حجش به شدت آسيب مي بيند.
خمس در معاملات نيز اثرگذار است. يعني همانگونه كه اگر شما با پول شريكتان معامله كنيد و جنسي را بخريد، چون شريك شما راضي نيست، آن معامله باطل است ، لذا اگر با پولي كه خمس آن را نپرداخته ايد، معامله اي انجام دهيد، آن معامله با مشكل مواجه خواهد بود.
حضرت امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمود : اگر معامله اي با مال غيرمُخمَّس انجام شود، بايد حاكم شرع آن را تاييد كند و گرنه آن معامله باطل است.
بسياري از مردم مي گويند باتوجه به حقوق ناچيز كارمندي و كارگري خمس به آنان تعلق نمي گيرد ولي بايد گفت خمس بر مازاد مخارج زندگي تعلق مي گيرد كه اين مازاد ممكن است صد ميليارد تومان باشد و گاهي چند كيلو برنج و قند باشد. يعني هر كسي كه درآمدي دارد بايد محاسبه كند كه چقدر از اين حقوق و درآمد در آخر سال اضافه است. فرقي در اموال منقول و غيرمنقول نيست. اگر خانه، خودرو و تجهيزات زندگي مطابق شان افراد باشد، خمس به آن تعلق نمي گيرد ولي اگر مثلا يك كارمند خودرويي 500 ميليون توماني بخرد، بايد خمس آن را بپردازد. اگر خانه و امكانات متناسب با شان و جايگاه اجتماعي انسان باشد، خمسي به آن تعلق نمي گيرد و تشخيص اين مساله نيز با خود انسان است كه آن نيز بايد در چارچوب شرع باشد.
** آيا در خمس دادن بايد قصد خاصي داشت؟
نعيم آبادي: خمس جزو مسائل عبادي است. يعني اگر كسي بدون قصد قربت 10 بار هم خمس بدهد، وظيفه او ساقط نمي شود. چون انسان فقط بايد براي رضاي خدا خمس بدهد. البته خمس فقط يك كار مالي محسوب نمي شود و يك تكامل رواني هم در آن وجود دارد و روح و روان انسان جلا پيدا مي كند. خمس در نزديك شدن انسان به امام زمان (عَج) اثر دارد و دعاي ولي عصر (عَج) را درپي دارد. يعني پرداخت خمس در جلب دوستی آن حضرت و نپرداختن خمس در سلب دوستي امام زمان تاثير دارد و امام هشتم درباره كساني كه خمس مي دهند فرمود كه دعاي آن حضرت شامل حال آنان مي شود.
امام رضا (عَلَیهِِ السَّلامُ) همچنين فرمود «اِنَّ الخُمسَ عَونُُ لَنا عَلَي دينِِ» يعني پرداخت خمس يك يار و ياور براي ما در دين است. به عبارت ديگر با پول خمس مي توان دين خدا را به شكل هاي گوناگون ياري كرد.
در جهان كنوني بيش از چهار هزار و 500 اُتاق فكر عليه جهان سوم و به ويژه ايران فعاليت مي كند كه دو هزار و 500 اُتاق آن در آمريكاست و هجوم فرهنگي دشمنان امروز به گونه اي است كه عقايد ما را نشانه رفته و ما بايد در مقابل اين هجمه فرهنگي فعاليت كنيم و لذا بايد خمس را بهترين پول زندگي خود بدانيم. چون در راه دين و قرآن هزينه مي شود.
** ايرنا: برخي افراد ترجيح مي دهند خمس خود را به مراكز خيريه بدهند. آيا اين كار صحيح است؟
نعيم آبادي: برخي مي گويند چرا خمس خود را به حوزه هاي علميه و مراجع تقليد بدهيم و آن را به مراكز خيريه مي دهند ولي سؤال من اين است كه براي ياري دين بايد كجا را تقويت كرد و كدام مركز بهتر از حوزه هاي علميه مي تواند به بهترين شكل اين كار را انجام دهد؟ شما درس تفسير آيت الله عبدالله جوادي آملي يا آثار مرحوم علامه سيدمحمدحسين طباطبايي صاحب تفسير الميزان را ببينيد. كدام مركز كتاب خدا را اينگونه تفسير مي كند يا كدام مركز فقه آل محمد (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) ، تاريخ اسلام و فلسفه اسلامي را در مقابل فلسفه غرب بررسي مي كند و اگر هرجايي اينگونه دين خدا را ترويج مي كند، وظيفه داريم آن مراكز را تقويت كنيم. البته اگر خمس به عنوان يك وظيفه ديني مطرح نبود، باز هم وظيفه شرعي داشتيم كه در اين كارها به كمك دين بشتابيم و حوزه هاي علميه از ابتدا يك جايگاه مردمي داشته ولي چون ميزان پرداخت خمس كم است، اين وجوهات بيشتر به حوزه ها پرداخت مي شود.
** ايرنا: برخي به افراد فقير و نيازمند صدقه مي دهند يا براي عاشورا و عزاي حسيني به ديگران غذا مي دهند و در ماه مبارك رمضان سفره افطاري پهن مي كنند ولي تصورشان اين است كه چنين كارهايي آنان را از پرداخت خمس مُعاف مي كند. چه پاسخي به اين افراد بايد داد؟
نعيم آبادي: در هر كشوري مي بينيد كه هم صدقات و كمك به همنوعان و هم موقوفات وجود دارد. مثلا جايزه نُوبِل به نوعي يك موقوفه بزرگي است كه با اهداف مقدسي تاسيس شده ولي به انحراف كشيده شد و بارها ديده ايم كه اين جايزه صلح را به افراد خبيث و جنگ طلب داده اند. البته گاهي نيز اين جايزه به افرادي مانند راشِل كارسون تعلق گرفته كه نويسنده كتاب «بهار خاموش» است و بارها به زبان هاي مختلف ترجمه شده است. كسي كه جايزه نوبل را به ارزش ميليون ها دلار به برندگان اعطا مي كند، نمي تواند به اين بهانه از پرداخت ماليات خودداري كند.
مسائل مالي در اين زمينه دو قسم است و در هر كشوري حقوقي واجب و حقوقي برخاسته از دل وجود دارد و لذا اگر بانيان نوبل صد جايزه ديگر هم درست مي كردند، بايد ماليات خود را نيز مي دادند.
عبادات در اسلام شامل واجبات و مستحبات است و مي توان مستحب را انجام نداد ولي اگر كسي به انجام مستحبات پرداخت، نمي تواند آن را ملاكي براي ترك واجبات قرار دهد و ترك امور واجب نيز پيامدهاي منفي دارد كه آثار آن متوجه انسان مي شود. بر همين اساس در اسلام خمس و زكات به عنوان دو تكليف واجب ديني مطرح است و كسي كه به زيارت امام رضا (عَلَیهِِ السَّلامُ) در مشهد رفته، نمي تواند خود را بي نياز از انجام مناسك حج بداند. چون زيارت مستحب است ولي انجام حج واجب است.
** ايرنا: خمسي را كه مردم پرداخت مي كنند، در كجا هزينه مي شود؟
نعيم آبادي: خمس معمولا به يك پنجم از دارايي انسان تعلق مي گيرد كه در طول يك سال بيش از هزينه و خرج هاي معمولي است. ممكن است اداره ماليات براي هر شهروند مالياتي تعيين كند ولي تمام شهروندان مكلف به پرداخت آن هستند و در هر صورت اداره دارايي به سراغ آنها خواهد رفت و در بدهي بانكي نيز اين گونه است و اگر بازپرداخت وام بانكي به تاخير بيافتد، بانك ها جريمه ديركرد هم مي گيرند [اگر چه جریمه دیرکرد اشکال دارد و برخی فقهاء صریحا آن را حرام می دانند] ولي پرداخت خمس اينگونه نيست. يعني اگر كسي نتوانست خمس خود را بپردازد، مي تواند آن را به صورت اقساط و در هر زماني كه قادر بود، بپردازد و با اجازه نماينده مرجع پرداخت آن را به تاخير بياندازد و حتي اگر انسان خمس خود را پرداخت نكند، هيچ مرجعي او را بازخواست نمي كند و انسان فقط در پيشگاه الهي بايد پاسخگو باشد.
بخشي از خمسِ پرداختي مربوط به سادات و بخشي نيز مربوط به غيرسادات است كه بخش سادات به عنوان سهم امام است كه در زمان غيبت به دست مراجع تقليد و حاكم شرع است و به سادات فقير پرداخته مي شود ولي اگر در شهري تعداد سادات كم بود بقيه آن را به غيرسادات فقير مي پردازند. [ تذکر : خُمس دارای دو سهم است : 1- سهم امام (عَلَیهِِ السَّلامُ) 2- سهم سادات . بر اساس آیه خمس وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ ( آیه 41 از سوره انفال) ، جهت مصارف خمس ، شش سهم مقرر شده است که سه سهم یعنی سهم خدا و رسول (ص) و ذی القربی(اهل بیت ع) به عنوان سهم امام (عَ) و برای امور عام المنفعه و مصالح مسلمین و ترویج دین و حوزه های علمیه مصرف می شود و سه سهم دیگر یعنی سهم یتیمان و مساکین و در راه ماندگان به عنوان سهم سادات می باشد که برای سادات نیازمند مصرف می گردد و غیر سادات از زکات استفاده می کنند اگر چه در مواردی با اجازه مراجع به غیر سادات هم می توان خمس داد ... . استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ]
فلسفه خمس و زكات فقط تامين زندگي فقراست و به تعبير آيت الله ناصر مكارم شيرازي سهم سادات به نوعي احترام به فرزندان پيامبر اكرم (ص) است ولي به فقراي ديگر نيز تعلق مي گيرد.
البته مصرف خمس فقط براي سادات فقير و حوزه هاي علميه نيست و هر كاري را مي توان با خمس انجام داد و دست مراجع تقليد در اين زمينه باز است. اگر نياز حوزه در اين زمينه بيشتر باشد، به حوزه پرداخت مي شود ولي ممكن است بر اثر زلزله نياز مالي براي زلزله زدگان بوجود بيايد يا به علت سيل و ساير آسيب هاي طبيعي مراجع اجازه مصرف خمس در اين موارد بدهند.
مصارف خمس شامل رفع همه نيازهاي جامعه است. مثلا دانشگاه و مسجد و كتابخانه بسازيم يا كتاب هاي ديني مانند نهج البلاغه و حتي كتاب هاي دانشگاهي چاپ كنيم كه تعيين چنين مواردي به دست فقيه عادل است. البته همه اين مثال ها براي زماني است كه ميزان خمس پرداخت شده تكافوي آن ها را بدهد. آيت الله مكارم شيرازي مي گويد : [خمس يك واجب مخفي است و امروز پرداخت خمس، كمرنگ است و اگر روزي پرداخت خمس به اندازه رفع نياز جامعه باشد، بسياري از مشكلات كنوني جامعه حل خواهد شد و يا به حداقل خواهد رسيد] و بنده گاهي در بندرعباس حتي به دانشجويان يا خانواده هاي فقير كمك مي كنم.
همانطور كه گفتم مصرف خمس فقط براي طلاب نيست ولي چون ميزان پرداخت خمس كم است بيشتر به طلاب پرداخت مي شود. مسائل مالي حوزه هاي علميه از محل خمس تامين مي شوند ولي چون ميزان آن كم است بايد گفت به اندازه بخور و نمير است. چون كمترين حقوق يك كارگر ساده يك ميليون تومان است در حالي كه كمترين شهريه يك طلبه در شهرستان 280 تومان است و استادي كه در حوزه تدريس مي كند حداكثر 480 هزار تومان مي گيرد.
** ايرنا: آيا مردم مي توانند خودشان خمس را به نيازمندان بدهند؟
نعيم آبادي: فتواي فقها در اين زمينه متفاوت است. آيت الله سيدعلي سيستاني اجازه مي دهد كه افراد سهم سادات را خودشان به نيازمندان سادات پرداخت كنند. يعني نيمي از خمس خود را به سيد فقير بدهند ولي بقيه مراجع مي گويند اين پرداخت ها بايد با اجازه و تاييد مرجع تقليد باشد كه از جمله حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب مي گويند بايد با اجازه مجتهد باشد. البته اگر كسي به نيت سهم سادات به فقيري كمك كند يا اگر كسي براي هزينه ساخت مسجد به نيت خمس كمك كند و با اجازه مرجع تقليد باشد، كافي است.
** ايرنا: وظيفه بنياد بين المللي احياي فرهنگ خمس چيست؟
نعيم آبادي : وظيفه اين بنياد فقط تبيين فرهنگ خمس است و اگر يك ميليارد تومان به عنوان خمس به اين بنياد بدهند، قبول نمي كنيم. تاسيس چنين بنيادي آثار و بركات فراواني خواهد داشت. يكي از مسئولان استاني نقل مي كرد كه تا قبل از تاسيس ستاد احياي زكات مردم سالانه 10 ميليون تومان مي پرداختند ولي امسال اين مبلغ به يك ميليارد تومان رسيده است و اگر موضوع خمس فرهنگسازي شود و مردم به احكام و مسائل آن آشنا شوند، بسياري از مشكلات جامعه حل خواهد شد. همايشي كه دو هفته پيش برگزار شد، در واقع شروع كار بود و ما خواستيم جامعه از اين مسائل باخبر شود. به عبارت ديگر كار ما تازه شروع شده است و گرنه برگزاري يك همايش نمي تواند فرهنگ خمس را در جامعه نهادينه كند.
**خبرنگار: محمدرضا جعفرملك**انتشار دهنده: جواد دهقاني
https://www.irna.ir/news/82455713/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%8A-%D8%A7%D8%AD%D9%83%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%D8%B3
**********************************************
** دانایی در احکام و مسائل شرعی یک نوع فقاهت است (آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی)
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[3] حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
شهریه طلبگی خمس ندارد. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
اگر به عنوان تملیک باشد (مانند شهریه آیت الله سیستانی) جزو درآمد سال است و از خمس مستثنا نیست، اما اگر اباحه تصرف باشد خمس ندارد . حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
شهریه خمس ندارد. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
اگر از سهمین مبارکین باشد خمس ندارد. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
خمس ندارد. امام خمینی (رحمة الله علیه):
در زیادى شهریّه، خمس واجب نیست.[4] حضرت آیت الله تبریزی (رحمة الله علیه):
در شهریه اگر محرز شود که از سهم مبارک امام(ع) است و عین آن تا آخر سال باقى بماند، خمس ندارد، و در غیر این صورت خمس دارد.[5] حضرت آیت الله فاضل لنکرانی (رحمة الله علیه):
به زیادى شهریّه، خمس تعلق نمىگیرد.[6] حضرت آیت الله بهجت (رحمة الله علیه):
تخمیس، موافق احتیاط است.[7] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
اگر از مخارج سال اضافه بیاید خمس به آن تعلق میگیرد. لینک به سایت استفتائات

* خمس طلاب
گفتاری از حضرت آیت الله مصباح یزدی
در زمینه بحث انفاق، تذکر نکته ای که به هم لباسی های بنده و دوستان طلبه مربوط می شود خالی از لطف و فائده نخواهد بود؛چرا که گاهی دوستان ما ازین نکته غافل میشوند. غیر از بحث تزاحم تکالیف که اشاره کردیم درس خواندن یک طلبه نباید مانع از انجام واجبات دیگر نظیر بِرّ والدین و صِلَه رَحِم توسط او شود؛ مسئله دیگری که در اینجا وجود دارد انفاق واجبی است که گاهی به گردن برخی از ما طلبه ها می آید و ما از ان غافلیم .
همه می دانند که زندگی نوع ما طلبه ها از راه وجوهات شرعی اداره می شود. پول هایی که مردم به عنوان خمس و زکات و سایر وجوه به مراجع و علما می پردازند، توسط آن بزرگواران به عنوان شهریه در اختیار طلاب قرار می گیرد تا در مصارف زندگی خود هزینه کنند. این وضعیت موجب می شود که گاهی دوستان طلبه ما تصور کنند که چون زندگی ما از راه خمس و زکاتی که مردم می پردازند تامین می شود، پس دیگر بر خود ما پرداخت خمس واجب نیست. از این رو دیده می شود برخی از طلاب براساس چنین ذهنیتی، در زندگی خود حساب سال ندارند. این دوستان توجه نمی کنند که بر فرض هم چنین مسأله ای صحیح باشد اما گاهی یک طلبه ممکن است درآمدهایی از غیر راه شهریه و وجوهات شرعی داشته باشد. ندادن خمس علاوه بر آن که از گناهان کبیره است و آثار بسیار بدی نیز بجا می گذارد ، خوردن مال حرام [است و] ، غیر از جهنم و عذاب، قساوت قلب و شقاوت می آورد. کسی که اموال مردم و مال حرام در شکمش انباشته شده باشد، دیگر میل به عبادت و رغبت به کار خیر پیدا نمی کند، توفیقاتشان سلب می گردد و دعایش مستجاب نمی شود
در واقع دو نکته در این زمینه وجود دارد که دوستان باید توجه کننند:
نکته اول این که اگر چیزی از شهریه زیاد بیاید و خرج نشود، باید به بیت المال باز گردانده شود. شهریه ای که آقایان مراجع از محل وجوهات شرعی به طلاب می پردازد معمولاًًًًًًً به عنوان مصرف به آنها داده می شود. ازاین رو اگر فرضا طلبه ای مقداری از شهریه ای را که به این عنوان به او داده می شود مصرف نکرد، مالک آن اضافه نیست و باید آنرا به بیت المال باز گرداند. این نکته بسیار مهمی است که گاهی برای برخی دوستان طلبه سوء تفاهم می شود و از آن غفلت می کنند. برای آن که این مساله واضح ترشود خوب است به مساله شبیه آن توجه کنیم:
در پرداخت خمس و زکات و وجوهات شرعی برای آن که مردم به زحمت نیفتند و لازم نباشد مستقیماً به دفتر خود علما مراجعه کنند، معمولاً مراجع عظام تقلید در شهرها و مناطق مختلف وُکلایی دارند که مردم به آنها مراجعه می کنند. اکنون فرض کنید کسی از طرف مرجعی برای أخذ وجوهات اجازه دارد و مجاز هم هست که ثلث آن را در نیاز های شخصی خود ش صرف کند. در این جا موارد متعددی پیش می آید که مبالغی از وجوهات نزد وکیلی جمع می شود و او نیازی به استفاده از آن را ندارد. حال اگر فرضاً این این وکیل از دنیا برود، این گونه نیست که این اموال به وَرَثَه او منتقل شود، بلکه این اموال به امانت نزد او بوده و اکنون که از دنیا رفته به بیت المال باز می گردد. در مورد طلبه ای هم که شهریه به عنوان مصرف به او داده می شود مسأله دقیقا همین طور است و در صورت عدم مصرف، کل آن مازاد باید به بیت المال باز گردانده شود.
نکته دوم در همین زمینه این است که یک طلبه ممکن است غیر از شهریه درآمدهای دیگری هم داشته باشد. برای مثال، کتاب یا مقاله ای نوشته و حَقُّ التَّألیفی گرفته، یا منبری رفته و در إزای آن وجهی به او داده اند. این درآمدها دیگر شهریه و از محل وجوهات شرعی نیست تا گفته شود شهریه خمس ندارد، بلکه حساب آنها جدا است و در صورت اضافه آمدن از مخارج سال حتماً باید خمس آن پرداخته شود. بنابراین کسی نمی تواند با این عذر که من خودم از راه شهریه و مصرف خمس زندگی می کنم، خود را از داشتن حساب سال معاف و معذور بدارد. این که من همیشه بدهکار هستم و هشتم گرو نه است، دلیل مُوجّهی برای نداشتن حساب سال و پرداخت نکردن خمس نیست. مسلمان باید سال خمسی داشته باشد و در موعد مقررحساب زندگی اش را رسیدگی کند و حتی اگر مبلغ ناچیزی از درآمد سالش زیاد آمده خمس آن را بپردازد. حتی اگر صد تومان یا هزار تومان هم اضافه آمده باشد، باید خمس آن را پرداخت کرد. کسی که خمس مالش را، هر چقدر هم کم و ناچیز باشد، پرداخت نکند غاصب محسوب می شود و کارش مصداق بارز «غصب» است؛ آن هم نه غصبی مثل غصب های دیگر، بلکه این کار، غصب مال امام معصوم (عَلَیهِِ السَّلامُ) و ذریه رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) و سادات و بدترین غصب ها است. از این رو نداشتن سال مالی و نپرداختن خمس مساله ای بسیار خطرناک است و نمی توان با این بهانه که «من درآمدی ندارم و خودم برای گذراندن زندگی از سهم امام مصرف می کنم» از زیر بار این شانه خالی کرد. حتی کسانی که از کمک های مالی خانواده شان استفاده می کنند، اگر می دانند که آنها اهل خمس نیستند و وجوهات نمی دهند، باید پولی را که از آنها دریافت می کنند تخمیس کرده و وجوهات آن را بپردازد و سپس مصرف کنند. مؤمنان باید در خانواده خود این مساله را به دختر و پسرهایشان هم که در ابتدای سن تکلیف هستند یاد بدهند و به آنها تاکید کنند که از همان ابتدای سن تکلیف برای خودشان سال خمسی و حساب سال باشند و حتی اگر یک دو ریالی هم خمس به آنها تعلق می گیرد آن را پرداخت کنند.
ندادن خمس علاوه بر آن که از گناهان کبیره است و آثار بسیار بدی نیز بجا می گذارد. خوردن مال حرام [است و]، غیر از جهنم و عذاب، قساوت قلب و شقاوت می آورد. کسی که اموال مردم و مال حرام در شکمش انباشته شده باشد، دیگر میل به عبادت و رغبت به کار خیر پیدا نمی کند، توفیقاتشان سلب می گردد و دعایش مستجاب نمی شود. ترتب این آثار سوء نیز فقط مربوط به کسانی نیست که میلیونی و میلیاردی خمس بدهکارند و نمی دهند، بلکه افرادی مثل ما هم که چندان مال و ثروتی ندارند ممکن است به این عواقب دچار شوند. بنابراین باید توجه کنیم که برای پرداخت خمس لازم نیست حتما سرمایه دار و صاحب درآمد و ثروت میلیاردی باشیم و با همین درآمد اندک و زندگی معمولی هم می توانیم به سهم خودمان مشمول پرداخت خمس واقع شویم.
در هر صورت، خلاصه قسمت اخیر بحث این شد که: ما طلاب باید توجه داشته باشیم پرداختن به درس و بحث و ادای این تکلیفِ واجب، ما را از انجام واجبات دیگر نظیر بِرّ والدین و کمک مالی به آنها در صورت توان، صِلَه رَحِم، رعایت حقوق همسر، فرزندان، بستگان و همسایگان باز ندارد. همچنین از انفاق های مالی واجب نباید غافل باشیم و گمان نکنیم که چون خود ما شهریه می گیریم و سهم امام مصرف می کنیم، نیاز به داشتن سال مالی و حساب سال و پرداختن خمس از سایر درآمدهایمان نداریم.
انتخاب از: سید مهدی موسوی
منبع : کتابِ رستگاران ، حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387، ص256 ،258.
https://article.tebyan.net/112921/%D8%AE%D9%85%D8%B3-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%A8
*****************************************************
پرسش : اگر فردی حاضر به پرداخت خمس نباشد و بگوید هر وقت خواستم به سفر حج بروم خمس می دهم، آیا کفایت می کند و آیا در این صورت مال او حرام نخواهد بود؟
پاسخ : بسمه تعالی، مالی که مُتعلَّق خمس شده تصرف در آن پیش از پرداخت خمس حکم غصب دارد.