
خرید و فروش پول ، از جمله مَسائل مُستَحدَثَه است که البته در نوشتههای فقهی، بحث خرید و فروش پول طلا و نقره ( دِرهَم و دینار ) با عنوان «بَیعِ صَرف» ، پیشینهای دراز دارد.
← 1- جواز خرید و فروش مطلقا
←← آیت الله فاضل لنکرانی
←← آیت الله یوسف صانعی
← 2- خرید و فروش پول با غَرَض عُقَلایی
بسیاری از فقها ، خرید و فروش پول را جایز دانستهاند، اما آن را به داشتن قصد جدّی در دادوسَتَد و غَرَض عُقَلایی، قید زدهاند.
←← آیت الله مکارم شیرازی
برخی دیگر از فقیهان ، در همه صورت و در همه حال ، خرید و فروش پولهای یک جنسی را جایز نمیدانند ، آنان معتقدند که خرید و فروش اجناس و کالاها جایز است و پول نیز که جنس و مال نیست ، دادوسَتَدش ، جایز نخواهد بود ، هرچند ایشان خرید و فروش ارزهاى خارجى را جایز مى دانند. [۱۶] . آیت الله محمدتقی بهجت فومنی نیز در پاسخ به خرید و فروش پول ، آورده است: (خرید و فروش پول، صحیح نیست.) . [۱۷] . بنابر دیدگاه بیشتر فقیهان و صاحبنظرانِ مسائل فقهی، خرید و فروش پول، اگر غرض عقلایی داشته باشد، جایز خواهد بود و یا با توجه به یکی از حیلههای شرعی، جایز خواهد شد. در غیر این صورت ، بر خرید و فروش پول ، جوازی نخواهد بود.
خرید و فروش اوراق بهادار
خرید و فروش اَوراق بهادار ، مانند: چک و سَفتِه [safte] ، حکم فروش دَین و رِسید [resid] را دارد، زیرا همانند اسکناس، پول شمرده نمیشود، بلکه رِسیدِ پول و به مانند بدهی در ذِمَّه است، اما اسکناس، پول شمرده میشود و مالک آن، بی میانجی، دارای یک مال عینی است . فقهاء ، درباره بَیعِ دَین و اَسناد آن ، چندگونه نگاه میکنند : برخی خرید و فروش اَوراق بهادار با بهره را جایز نمیدانند، زیرا معتقدند که فروشنده این اوراق ، تنها مالک اصل دَین است، نه بهره آن . بنابراین ، چون چیزی را فروخته که مالکش نبوده ، فروش و بیع باطل خواهد بود ، اما پایین آوردن قیمت اوراق بهادار را از آنچه بر آنها نوشته شده (نقد کردن چک یا سَفته مدت دار به مبلغ کمتر) بر غیر بدهکار که سَفته یا چک را امضا کرده، جایز نمیدانند، مگر به دو شرط : یکی وجود ذِمَّه حقیقی (در حقیقت ، شخص ، بدهکار باشد) و دیگر عدم قصد فرار از ربا. [۱۸] -[۱۹] . برخی دیگر از فقهاء، فروش سَفته یا چکی را که دَین حقیقی (ناساخته) است به کمتر از مبلغ اسمی ، جایز میدانند. [۲۰] -[۲۱] -[۲۲] -[۲۳] -[۲۴] .
۱. | ↑ جامع المسائل، ص۲۶۴، مسأله۱۰۲۹، چاپ مهر، چاپ دوم، ۱۳۷۵. |
۲. | ↑ مجمع المسائل، فاضل لنکرانی، ج۱، ص۳۸۹، مسأله۱۱۹۱، انتشارات میثم تمّار، چاپ سوم، ۱۳۷۷. |
۳. | ↑ پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله صانعی، استفتائات قضایی (جلد دوم)، حقوق مدنی. |
۴. | ↑ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، «پول در اقتصاد اسلامی»، ص۶۸. |
۵. | ↑ آیت الله ناصر مکارم شیرازی، پاسخ به نامه شماره۲۲۹۴، تاریخ ۳۰/۳/۱۳۷۵، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از فقه اهل بیت، ش۳۱، ص۱۲۳. |
۶. | ↑ مسأله ربا به ضمیمه بیمه، شهید آیت الله مرتضی مطهری، ص۲۰۹، ۲۰۷ و۷۶، انتشارات صدرا، چاپ دهم، ۱۳۷۸. |
۷. | ↑ مجمع المسائل، فاضل لنکرانی، ج۱، ص۲۶۳، مسأله۱۰۲۶. |
۸. | ↑ جامِع الاحکام، آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، ص۳۱۳، مسأله۱۰۸۷. |
9. | ↑ توضیح المسائل، آیت الله محمدعلی گرامی، ص۵۲۰، مسأله۲۴۷۸. |
۱۰. | ↑ فقه اهل بیت، مرتضوی لنگرودی، ش۹، ص۳۹. |
۱۱. | ↑ مجله فقه اهل بیت، آیت الله شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی، ص۴۴. |
۱۲. | ↑ مجله فقه اهل بیت، سید محمدحسن بجنوردی، ش۷، ص۴۲. |
۱۳. | ↑ توضیح المسائل مراجع، آیت الله سیستانی، ص۷۵۳. |
۱۴. | ↑ تحریر الوسیله، امام خمینی (ره)، ج۲، ص۶۱۴-۶۱۳، مسأله۶. |
۱۵. | ↑ مجله فقه، کاوشی نو در فقه اسلامی، آیت الله سید ابوالقاسم خوئی، ش۱۲و۱۱، ص۶۰، ۱۳۷۶. |
۱۶. | ↑ فقه اهل بیت، ابوطالب تجلیل، ش۷، ص۱۲. |
۱۷. | ↑ پاسخ به نامه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت الله محمدتقی بهجت، آورده شده از فقه اهل بیت، ش۳۱، ص۱۲۳. |
۱۸. | ↑ تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۸۱. |
۱۹. | ↑ دُرَرُ الفَوائِدِ فِی اَجوِبَةِ القائِدِ، حضرت آیت الله امام سید علی حسینی خامنهای، ص۸۵ آورده شده از مجله اقتصاد اسلامی، ش۳ و توضیح المسائل مراجع، ص۸۰۸. |
۲۰. | ↑ مجمع المسائل، محمدرضا گلپایگانی، ج۲، ص۲۹. |
۲۱. | ↑ توضیح المسائل، محمدعلی اراکی، ص۵۲۲. |
۲۲. | ↑ توضیح المسائل مراجع، جواد تبریزی، ج۲، ص۶۹۹. |
۲۳. | ↑ توضیح المسائل مراجع، ناصر مکارم شیرازی، ص۷۸۴، مسأله۱۱. |
۲۴. |
↑ توضیح المسائل مراجع، ابوالقاسم خوئی، ص۷۰۰، مسأله۷.
|
منبع : مجله فقه، دفتر تبلیغات اسلامی، برگرفته از مقاله«ماهیت شناسی پول»، شماره۳۶.
http://wikifeqh.ir/%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF_%D9%88_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4_%D9%BE%D9%88%D9%84
*************************************************