
***آقاي ميلاني مرجع طَراز اوّل وداراي کرامت بود+آيت الله شُبَيري زنجاني
آقاي ميلاني علاوه بر اين که از مراجع طراز اوّل بودند به طُرُق معتبر داراي کرامت بودند/ حاشيه آقاي ميلاني بر «اَلفِقهُ عَلَي المَذاهِبِ الأَربَعَةِ» قابل توجه بود/ از نظر مالي و بعضي جهات، آقاي ميلاني مدرسه حَقّاني را اداره ميکردند.
به گزارش شبکه اجتهاد، آيتالله سيدموسي شُبَيري زنجاني خاطراتي کوتاهي را از مرحوم آيتالله سيدمحمدهادي ميلاني بيان ميکند :
مُبادِي آداب
وقتي مشهد بودم، يک روز عيد به ديدن آقاي ميلاني رفتم، ايشان فرمود: شب اينجا تشريف بياوريد تا درباره يک فرع فقهي در باب حج مذاکره کنيم. عرض کردم: به چشم. شب خدمت ايشان رفتم. استفتايي بود درباره کسي که ميخواهد قبل از ميقاتْ مُحرِم شود، چون يقين به مَحلّ ميقات ندارد، ميخواهد براي سهولت امر از مشهد با نذر مُحرِم شود، آيا جايز است؟
آقاي ميلاني خيلي مُبادِي آداب بود . به ياد دارم در حين بحث نياز به مراجعه به کتاب بود، ايشان ميخواست خودش بلند شود و از کتابخانه کتاب بردارد؛ من استجازه کردم که من اين کار را انجام دهم. يادم است من از مرحوم آقاي داماد [آيةاللهالعُظمي حاج سيّدمحمد مُحقّق داماد] مطلبي نقل کردم و ايشان خوشش آمد. گفتم: آقاي داماد برخلاف نظر بيشتر آقايان به نذر اِحرام قبل از ميقات اشکال ميکند و ميفرمايد: چون برخلاف قواعد است، بايد به همان مقداري که نصوص دالّ است، اکتفا شود و مورد نصوص[1]، نذر اِحرامِ قبل از ميقات «شُکراً» است، لذا نذر براي سهولت، خارج از موضوع روايت است. آقاي ميلاني از اين حرف خوشش آمد. در حين بحث چندبار از اندروني منزل خدمت آقاي ميلاني آمدند و از ايشان خواستند براي شام برود. ايشان فرمود: نه، زود است. دو سه مرتبه اين اتفاق افتاد. وقتي بحث ما به آخر رسيد و از محضر ايشان بيرون آمدم، به ساعت نگاه کردم، ديدم خيلي از وقت شام گذشته است و ايشان با اينکه پيرمرد بود و توانايي جسميشان مُساعِد نبود، رفتن را به تأخير انداختند و اشاره نکردند که بحث را کوتاه کنيم. من هم متوجّه نبودم که وقت شام آقا گذشته است. (نيمه رجب 1433 «ه.ق») .
نماز جماعت
مرحوم حاج آقاي والِد [آيتاللَّه سيد احمد شُبَيري «حسيني» زنجاني] تابستانها در قم ميماند و گاهي ماه رجب به مشهد مُشرَّف ميشد. وي هر وقت به مشهد ميرفت، به منزل کسي وارد نميشد، بلکه خانهاي اجاره ميکرد. ايشان بيشتر در نماز آقاي ميلاني و آسيد يونس اردبيلي شرکت ميکرد و آقاي ميلاني هم هر شب با اصرار زياد از وي ميخواست که وي امامت کند ولي قبول نميکرد. وقتي وضع را چنين ديد، از برخي مأمومين خواست که در صف دوم براي وي جا بگيرند تا آقاي ميلاني ايشان را نبيند و اصرار نکند. البته بعضي اوقات چند شب آقاي ميلاني نميآمد و ايشان امامت ميکرد. پدرم در مسأله اقتدا اعمّي بود و سخت نميگرفت. ميفرمود: يک شب ميخواستم از صحن قديم (اسماعيل طلا) رد شوم تا در نماز آقاي ميلاني شرکت کنم. گفتند: مدتي است آسيد محمد، پسر آسيد عليمَدَد[2] _ که به تقوا معروف بود و در آن صحن امامت ميکرد _ به جاي پدرش نماز ميخواند و چند روز هم آسيد محمد نيامده است و نايب او آقاي سبزواري از منبريهاي مقدّس مشهد، به جاي او نماز ميخواند. من گفتم: حيف است از اين نماز عبور کنم و جاي ديگري نماز بخوانم؛ لذا تصميم گرفتم آن شب را در آنجا نماز بخوانم. در صف جماعت نشستم و منتظر شدم. وقتي آقاي سبزواري آمد، مرا شناخت و حاضر نشد امامت کند و من مجبور شدم امامت کنم.
فرداي آن روز نيز پسر آسيد عليمَدَد آمد و او هم حاضر به امامت نشد و حاج آقاي والد امامت کرد. مرحوم حاج آقا ميفرمود: بعداً فهميدم راه ديگري غير از مسير صحن براي شرکت در نماز آقاي ميلاني وجود دارد؛ لذا شبهاي بعد از مسير ديگر ميرفتم و در نماز آقاي ميلاني شرکت ميکردم. آسيد محمد ميگفت: ما شب بعد منتظر بوديم ايشان تشريف بياورند و باز امامت کنند و امامت تمام ماه رمضان را به ايشان واگذار کنيم ولي ايشان تشريف نياوردند و فقط همين دو شب آمدند. آسيد يونس اردبيلي هم ساکن مشهد بود. وي شاگرد مرحوم آخوند [آخوند خراساني] و از مراجع بود. ايشان خيلي باصفا بود. مرحوم حاج آقاي والد ميفرمود: يک بار در نماز ايشان شرکت کردم. آسيد يونس به من گفت: شما يک استخاره براي من بگيريد. استخاره کردم و گفتم: استخاره بد است. آسيد يونس گفت: آقا، ميخواستم شما امامت کنيد ولي استخاره بد آمد! . (دهه آخر ماه رمضان 1433)
حاشيه بر «اَلفِقهُ عَلَي المَذاهِبِ الأَربَعَةِ»
مرحوم حاج آقاي والِد [آيتاللَّه سيد احمد شُبَيري «حسيني» زنجاني] بر کتاب «اَلفِقهُ عَلَي المَذاهِبِ الأَربَعَةِ» حاشيه نوشته بود. آقاي آسيد صَدرُالدّين صَدر به ايشان پيشنهاد کرد که شما مذهب اماميه را هم به آن ضميمه کنيد تا با مذهب اماميه چاپ شود. ايشان هم اين کار را انجام دادند ولي تاکنون چاپ نشده است و دو جور هم نوشتند: يک تحرير آن مستقلاً قابل چاپ است و تحرير ديگر آن به ضميمه اصل صورت مَذاهِب خَمسَه. ايشان بعداً کتاب را به آقاي ميلاني داد تا ملاحظه کند. آقاي ميلاني مقداري از کتاب را ملاحظه کرده و بر آن حاشيه زده بود. برخي از حواشي را در همان نسخه نوشته بود و برخي را هم در ورق جداگانه. شايد مجموعه حواشي آقاي ميلاني بيست مورد بود. اين بيست حاشيه را مرحوم حاج آقا به من نشان داد. تقريباً در هجده تا از اين حواشي عبارات ايشان پخته بود و متن مرحوم والد شبيه عبارات شهيد اوّل، متقن و پخته و از حاشيه آقاي ميلاني بهتر بود. در دو مورد عبارت آقاي ميلاني بهتر بود و مرحوم حاج آقا هم تصديق ميکرد که آن دو بهتر است. آقاي ميلاني علاوه بر اين که از مراجع طراز اوّل بودند به طُرُق معتبر داراي کرامت بودند.
اداره مدرسه حقّاني
از نظر مالي و بعضي جهات، آقاي ميلاني مدرسه حَقّاني [در قم] را اداره ميکردند. کسي که خيلي در اين جهت مُؤثّر بود آقا مُرتضي جزايري _ پسر آسيّد صَدرُالدّين از علماء بزرگ تهران _ است که جنبه مالي مدرسه را او تأمين ميکرد. سابق ساکن قم بود بعد به تهران رفت و از تهران تأمين ميکرد. آقاي ميلاني هم با اينها نسبت داشت. پسر آقاي ميلاني _ سيد محمدعلي _ شوهر همشيره ايشان بود. خود آقاي ميلاني با آقاي سيد صَدرُالدّين باجناق بود .
—————————————————-
1- فِي الوَسائِلِ (ج 11، أَبوابُ المَواقيتِ، ب 13، ص 326، ح 1) +عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيهِ السَّلامُ) عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ لِلَّهِ عَلَيْهِ شُكْراً أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْكُوفَةِ قَالَ فَلْيُحْرِمْ مِنَ الْكُوفَةِ وَ لْيَفِ لِلَّهِ بِمَا قَال» .
حَلَبي از امام صادق (عَلَيهِ السَّلامُ) درباره فردي که به شُکرانه خداوند ، اِحرام از کوفه را بر خود نذر کرده است سوال کرد و آن حضرت در پاسخ فرمودند : از کوفه مُحرِم شود و به نذر خود عمل کند .
وَ أيضاً (ج 11، أَبوابُ المَواقيتِ، ب 13، ص 327، ح 3) +عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيهِ السَّلامُ)قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ لَوْ أَنَّ عَبْداً أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ نِعْمَةً أَوِ ابْتَلَاهُ بِبَلِيَّةٍ فَعَافَاهُ مِنْ تِلْكَ الْبَلِيَّةِ فَجَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يُحْرِمَ بِخُرَاسَانَ كَانَ عَلَيْهِ أَنْ يُتِمَّ»
اَبي بصير از امام صادق (عَلَيهِ السَّلامُ) نقل مي کند که من شنيدم که آن حضرت فرمودند : اگر کسي به جهت شُکرگزاري از نعمتي که خداوند به او داده يا بلايي که از وي برگردانده و دور کرده ، نذر کند که از خُراسان مُحرِم شود بايد اين کار را انجام دهد .
2- عالم ربّاني سيّد علي مَدَد مُوسوي قايني داماد مرحوم آيـت اللـه سيّد اَبُوالحَسَن اصفهاني و جدّ آيـت اللـه سيّد احمد مَدَدِي (دامَت إِفاضاتُهُ). در مجلّه کتاب شيعه (ش 2، ص 198) اجازه روايي شيخ آقا بزرگ تهراني به وي چاپ شده است.
http://ijtihadnet.ir/%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%aa%db%8c-%d8%a2/.
******************************************
***کتابخانه اينترنتي آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي ....+کليک کنيد
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .