***نسیم معرفت***


 


به نام خدا



فروغ وجدان



 هر انساني علاوه بر قوه تفکر و تعقل و تدبر و اراده و قوّه خيال و وَهم و خشم و شهوت  ، داراي قوه و نيرويي است که آن را وجدان مي گويند همان چيزي که اين بيت شعر از حافظ ( عليه الرحمه) به آن اشاره دارد:

دراندرون من خسته دل ندانم که چيست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

 و در اينکه تعريف وجدان و   حقيقت وجدان  چيست  ؟ وآيا واقعيت دارد يا نه و اينکه محدوده درک وقضاوت آن تا کجا و چه اندازه است و آيا همه قضاوت هاي وجداني صحيح است يا نه ؟  بحث هاي زيادي در ميان دانشمندان اسلامي و غير اسلامي و روانشناسان صورت گرفته است که بايد به کتاب هايي که دراين زمينه نگاشته شده است مراجعه نمود   .

انسان موجودي است  که وجود مُعمّايي و مُلغَز و پيچيده او همه دانشمندان و صاحبان خِرَد و انديشه و فهم  را به شگفتي واداشته است و درک ژرفاي وجود حقيقي آن بسيار مشکل و چه بسا مُحال مي باشد و حافظ شيرازي در اين باره مي گويد :

وجود ما مُعمّايي است حافظ     که تحقيقش فسون است و فسانه


 و حضرت اميرالمؤمنين
(عَلَیهِ السَّلامُ) نيز فرمود : اتَزْعَمُ انَّکَ جِرْمٌ‏ صَغْيِرٌ وَفيْکَ انْطَوىَ الْعالَمُ الْاکْبَر وَانْتَ الْکِتابُ الْمُبِيْنُ الَّذِى بِاحْرُفِهِ يَظْهَرُ الْمضْمَرُ . دَوَائُکَ فِيکَ وَ لاَتَعلَمُ وَ دَائُکَ مِنکَ وَ لاَ تَشعُرُ . آيا گمان کرده اي که تو يک جسم و جِرم و ماده کوچکي هستي در حالي که در تو عالَم بزرگي نهفته است.  تو کتاب مُبين و روشني هستي که با حروف آن ، پنهاني ها (حقايق نامعلوم و پنهاني  )آشکار مي شود! داروي تو در خودت است و نمي داني و ناآگاهي و درد تو  هم از خود تو است و نمي انديشي . «ديوان منسوب به  على (عَلَیهِ السَّلامُ): 175. شرح الاسماء الحسنى: 1/ 12.» ] 

با اين حال تلاش براي شناخت ابعاد مختلف انسان بسيار شايسته و مورد سفارش اسلام و قرآن و بزرگان و ائمه معصومين (عَلَیهِمُ السَّلامُ)  است و هر کسي در حد و توان خود بايد در پي شناسايي ابعاد مختلف وجودي خود باشد  و به اصطلاح : آب دريا را اگر نتوان کشيد  هم به قدر تشنگي باشيد چشيد . ارزش و اهميت خود شناسي تا بدانجاست که حضرت علي (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود : مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ  معرفت و شناخت نفس «خود شناسي » سودمند ترين و نافع ترين  معرفت ها و شناخت ها است  (غرر الحكم : حديث  9865.) در رابطه با اينکه خود و من و خود شناسي چيست و چه اقسامي دارد  رجوع شود به کتاب انسان در قرآن از استاد شهيذ مطهري ص 73 . 

يکي از ابعاد مهمي  که در رابطه با  انسان ، شايسته است که  کارشناسان ديني و تربيتي بيشتر به آن توجه کنند   و مورد تبيين و بحث و بررسي قرار دهند  مسئله وجدان آدمي است . شناخت وجدان و آثار بسيار مهم آن نقش به سزايي در تربيت انسان و جامعه و خانواده و محيط دارد . لازم به تذکر است که بحث از وجدان ،  مُنفک و جداي از مسئله روح و نفس و فطرت نيست و بدون توجه به روح و نفس و فطرت به درستي نمي توان در رابطه با بحث وجدان به نتيجه صحيحي رسيد زيرا که اين امور يعني وجدان و نفس و روح و فطرت با هم پيوند و ارتباط دارند .  بسياري از پرسش ها از قبيل : چرا انسان ها ايثار مي کنند ؟  چرا انسان ها عدالت را دوست دارند؟ چرا آدم ها حقجو و حق طلب هستند ؟ چرا نبايد تن به ذلت داد ؟  چرا بايد در قبال خوبي و احسان ديگران حقشناسي نمود؟ چرا بايد صادق و درستکردار باشيم؟ چرا بايد انسان موحِّد و خدا پرست باشد ؟ چرا بايد به ديگران احترام کنيم ؟ ....   که براي ما انسان ها بوجود مي آيد در نهايت به امر وجداني برمي گردد و از اين جهت بحث از وجدان مي تواند بسيار حائز اهميت باشد. به جهت اهميت مسئله وجدان  شخصيت هاي مختلف فلسفي و عرفاني و اجتماعي و روانشناسي در رابطه با مقوله وجدان به بحث و بررسي نشستند . علامه  استاد شهيد مرتضي مطهري و علامه  محمد تقي مصباح يزدي و علّامه محمد تقي جعفري و کانت فيلسوف آلماني و زيگموند فرويد اُتريشي و  ويکتور هوگوي فرانسوي  و بِرتراند راسل انگليسي و ژان ژاک رُوسوي سوئيسي و ... از کساني هستند که در آثارشان درباره موضوع وجدان به نحو مطلق و يا وجدان اخلاقي  بحث هاي مهمي مطرح نمودند .

برخي در تعريف وجدان چنين گفته اند : به نيروي دروني هر فرد که خوب و بدِ کردار را به وسيله آن ادراک مي‌کند، وجدان گفته مي‌شود.(فرهنگ عميد) و در اصطلاح روان‌شناسي گفته اند که وجدان عبارت است از نيروي باطني که خوب و بد را از هم تشخيص مي‌دهد و انسان را به سوي خوبي ها سوق داده و از بدي ها جلو گيري مي نمايد .

تعريفي که بنده از وجدان ارايه مي دهم چنين است که  وجدان  که در رديف عقل عملي قرار دارد عبارت است از قوه و نيرو ي باطني نوراني و ملکوتي  و  غريزه خاصِّ الهي است که خداوند مُتعال همراه خلقت انسان در ذات و نهاد و فطرت و سرشت  او قرار داده است که بدي ها و خوبي ها  و رذايل و فضايل را بِالفِطره بدون نياز به استدلال و دليل و برهان  تشخيص مي دهد و او را به خوبي ها امر و از بدي ها نهي مي نمايد  و کارهاي پسنديده و نيکو را تحسين و افعال زشت و نکوهيده را تقبيح مي نمايد و آدمي را بر ارتکاب اعمال قبيح و پليد و زشت  ملامت و سرزنش مي کند . وجدان نيرويي  است باطني    و فطري و ذاتي و عمومي  که  وظيفه و کار اصلي آن نظارت بر رفتار و کردار و اعمال آدمي است .وجدان يکي از ويژگي ها و خصوصيات روح انسان است که منشا امر و نهي و  حکم کننده به خوبي ها و باز دارنده نسبت به بدي ها از عمق جان و روح آدمي است  و همه انسان ها از بدو تولد تا آخر عمر  با هر دين و آييني از اين موهبت الهي (يعني وجدان) برخوردارند مگر کساني که  با معاصي فراوان و جُرم و جنايت ها و طغيانگري ها  دچار مرگ وجداني شده باشند .  خداوند در درون هر انساني دادگاه کوچکي به نام وجدان قرار داده که او را در برابر رفتار و اعمالش حسابرسي مي کند و اين نمونه و نازله اي از دادگاه عدل الهي است که در روز قيامت  همه انسان ها بايد در برابر خداوند نسبت به کردارهايشان پاسخگو باشند . وجدان بهترين قاضي و داور و حکم کننده مي باشد که خداوند آن را هميشه همراه ما قرار داده است  و کساني که وجدان خود را خاموش و يا از بين برده اند از محدوده و دايره انسانيت خارج هستند . از وجدان با تعابير گوناگوني  همچون وجدان اخلاقي فطري و غريزه ملکوتي و صداي فطرت  و نداي الهي و نفس لَوّامه و واعظ دروني و ضمير آدمي  و.... ياد شده است .  در  قرآن کريم از آن به نفسِ لَوّامه و ملامتگر ياد شده  که انسان را در انجام اعمال زشت  و ناپسند ملامت مي کند . در سوره قيامه آيه 2 چنين آمده است :  وَ لَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ . و سوگند به نفس لوّامه و وجدان بيدار و ملامتگر (که قيامت و رستاخيز حق است )

البته خود وجدان هم اقسامي دارد از قبيل وجدان توحيدي ،وجدان پرستش ، وجدان  خدا جويي ، وجدان اخلاقي فطري و ذاتي   ، وجدان  حقيقت جويي ، وجدان علم جويي و وجدان زيبايي طلبي ، وجدان کمال طلبي ، وجدان ديني و مذهبي ، وجدان عقلائي ، وجدان فطري(غير کسبي) ، وجدان کسبي و اکتسابي ، وجدان عمومي که مربوط به همه انسان ها با هر دين و آيين مي باشد( وجدان بشريت )   و وجدان خصوصي که مربوط به هر فرد خاص مي باشد و  وجدان ملت ها و قوم ها و  وجدان سياسي و اقتصادي و  وجدان کاري  ...  که به نظر بنده همه اين اقسام گوياي يک حقيقت است که همان وجدان فطري خداداي است  که در مقايسه با حقايق و اشياء  ديگر به صورت اقسام گوناگون وجدان  در آمده است . به عبارت ديگر  در واقع  حقيقت وجدان يک چيز است که به نسبت با حقايق و چيزهاي ديگر به اقسام مختلف تقسيم مي شود .

ممکن است سوال شود که آيا وجدان همان فطرت است يا نه ؟ عده اي مي گويند که وجدان غير از فطرت است و اين دو هيچ ارتباطي با هم ندارند ولي با دقت در مباحث مربوط به وجدان و فطرت درمي يابيم که مابين وجدان و فطرت هيچ مغايرتي نمي تواند وجود داشته باشد بلکه وجدان امري فطري و منطبق با فطرت است و چه بسا اين دو يا لازم و ملزوم يکديگرند و يا اينکه عين هم مي باشند و بنظر بنده چنين مي رسد که اين دو عين همند که محل ظهور  هر يک مختلف  مي باشد  و به عبارت ديگر وجدان پژواگ فطرت  است ( دقت بفرماييد).  اِلهامات فطري که در آيات سوره شمس به آنها اشاره شده است همان چيزهايي است که وجدانِ فِطري آدمي به آن ها امر و يا نهي و نيز تحسين و يا تقبيح مي نمايد  پس  وجدان پژواگ و بازتاب و طنين زيباي فطرت است (دقت بفرماييد)  استاد شهيد مرتضي مطهري در کتاب فلسفه اخلاق  چاپ سال 1362 که در اختيار بنده است درصفحه 32  در اين رابطه چنين مي فرمايد : ... قرآن در مورد اينکه انسان مجهز به يک سلسله اِلهامات فِطري است در سوره مُبارکه (و الشَّمس) مي فرمايد :

وَ نَفْس وَ ما سَوّاها @
@فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها
@قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها
@وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها


( و (قسم )به جان آدمى و آن کس که آن را منظم ساخته. @سپس فُجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام کرده است.@که هر کس خود را پاک کرده، رستگار شده.@ و آن که خود را با گناه آلوده ساخته، محروم گشته . ) 

مي بينيم که آخرين سوگند ، سوگند به نفس و روح و اعتدال روح بشر است . خداوند به روح بشر ، کارهاي فجور و زشت و همچنين تقوي و پاکي را الهام کرده است .  سپس استاد شهيد مطهري  ادامه مي دهد و مي فرمايد : پس از نزول آيه     وَ تَعاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْوي‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ  ، شخصي  به نام ( وابَصَة بن معبد اَسَدي ) خدمت رسول اکرم
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) آمد و عرض کرد يا رسول الله سوالي دارم . حضرت فرمودند : قبل از آنکه تو سوال را مطرح کني من سوال شما را مي گويم که چيست ؟ وابَصَه عرض کرد يا رسول الله شما بفرماييد . حضرت فرمودند  : آمده اي  از من سوال سوال کني که بر  و تقوي وهمچنين اثم و عدوان را براي تو شرح دهم . عرض کرد  بله يا رسول الله . پيامبر (ص) انگشتان مبارکشان را برسينه او گذاردند و فرمود :يا وابَصَه  اِستَفتِ قَلبَکَ  . اي وابَصَه اين سؤال را از قلبت و دلت بکن . خداوند متعال اين شناخت را به قلب هر بشري الهام فرموده است . استاد شهيد مطهري  در ادامه اين مطلب  فرمود :  قرآن مي فرمايد :  وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ ....( و آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما ،  مردم را هدايت مي کردند و انجام کارهاي نيک و .... را به آنها وحي کرديم .سوره انبیاء آیه 73)
استاد شهيد مطهري سپس  در رابطه با اين آيه شريفه  مي فرمايد که علامه طباطبايي در تفسير الميزان (ج14 ص 305) يک استنباط خيلي شيريني دارد و مي فرمايد : خداوند در اين آيه نفرمود  ( وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ اَنِ
افْعَلُوا الْخَيْراتِ  )  يعني نفرمود که ما به آنها وحي کرديم که کارهاي خير بکنيد چون اگر اينطور بود  اين همان وحي عادي مي شد (که بر پيامبر ص نازل مي شد) بلکه خود کار نيک و خير را به آنها وحي کرديم يعني کار خوب را به آنها (به روح و فطرت و دل  انسان ها) الهام کرديم . (رجوع شود به کتاب فلسفه اخلاق ازاستاد شهيد مطهري ص32 و ص33)
سوال ديگري که در رابطه با بحث وجدان  مطرح مي شود اين است که آيا وجدان طبق تعريفي که در بالا براي آن ذکر کرديم همه امور اخلاقي را درک مي کند يا نه ؟
درپاسخ به اين سوال بايد عرض کنم که  قبل از اين سؤال پرسش ديگري مطرح هست  که ملاک و معيار تشخيص اخلاقي بودن کارها و افعال چيست ؟ اين سؤال ، سوال  بسيار مهمي است که ديدگاه هاي مهمي را  در ميان دانشمندان اسلامي و غير اسلامي بوجود آورده است . استاد شهيد مرتضي مطهري در کتاب  فلسفه اخلاق به خوبي و به نحو عالي به اين مطلب پرداخته است که شايسته است به اين کتاب رجوع شود. ايشان معيار ها و ملاک هاي اخلاقي بودن کارها را از ديدگاه هاي مختلف بررسي کرده است که  بيان تفصيلي آن در اين مقال و مَجال نمي گنجد وبنده فقط به  برخي ديدگاه ها و نظريه ها اشاره مي کنم:
1-ديدگاه ونظريه عاطفي بودن اخلاق
2-نظريه و ديدگاه اراده  و مصلحت سنجي بر اساس عقل
3-نظريه و ديدگاه  وجداني بودن اخلاق

4- نظريه و ديدگاه زيبايي در اخلاق
5- ديدگاه و نظريه پرستش . معتقدين اين نظريه مي گويند کارهاي اخلاقي از مقوله (عبادت و پرستش) است حتي آن کسي که در شعور آگاه خودش خدا را نمي شناسد و به وجود خدا اعتراف ندارد و يا آنکه با شعور آگاه خودش اين کار را براي خدا و رضاي او انجام نمي دهد اين کارش يک نوع خدا پرستي ناآگاهانه است... (رجوع شود به کتاب فلسفه اخلاق از استاد شهيد مطهري ص 69  مبحث نظريه پرستش)

بعد از بيان انواع ديدگاه ها در رابطه با معيار و ملاک اخلاقي بودن کارها  و افعال اکنون مي پردازيم به سوالي که  جلوتر مطرح کرده بوديم و آن سوال اين بود که  آيا وجدان ، همه امور اخلاقي را درک مي کند و به عبارت ديگر آيا مي توانيم بگوييم که معيار اصلي تشخيص  همه کارها و افعال اخلاقي ، وجدان است يا نه؟    با توجه به توضيحاتي که درباره  وجدان در بالا ذکر کرديم و با توجه و دقت در آيات و روايات و ... نتيجه آن است که  معيار اصلي تشخيص همه افعال اخلاقي چه نيکو و چه قبيح ، چه رذايل و چه فضايل  همان وجدان فطري است که ما  از آن به عنوان  غريزه خاص الهي و نيروي مَلَکُوتي و نوراني و... ياد کرديم .  اکثر قريب به اتفاق دانشمندان اسلامي و غير اسلامي معتقد به اين نيرو و قوّه هستد ولي تعبيرات آنها در باره آن مختلف است گاهي به آن وجدان اخلاقي فطري می گويند و گاه  آن را غريزه ملکوتي می  نامند و گاهي به تعبير قرآن  از آن به عنوان نفس لَوّامه ياد مي شود  و گاهي طبق روايات به آن واعظ دروني گفته مي شود و گاهي نيز به عنوان ضمير آدمي خوانده مي شود و.....


حافظ ( عليه الرحمه) مي فرمايد :

دراندرون من خسته دل ندانم که چيست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

سؤال ديگري که در رابطه با وجدان مي توان مطرح نمود آن است آيا  احکامي که از وجدان صادر مي شود جداي از احکام  عقل است  يا اينکه احکام وجدان همان احکام عقل است ؟  

در پاسخ به اين پرسش شايسته است که ابتدا مختصري در باره عقل و بخشي از اقسام عقل توضيحي آورده شود .  مبحث عقل يکي از دامنه دارترين و وسيع ترين  بحث هايي است  که متفکران و انديشمندان  و دانشمندان و فلاسفه و اهل معرفت و عرفان را به خود مشغول کرده است  .عقل در لغت به معناي  فهميدن و دانستن و تمييز دادن بين نيک و بد و خير وشر و حق و باطل  است . اِبن فارِس قزويني در کتاب مُعجَم مَقاييسُ اللُّغَة که يکي از کُتُب لغت مهم است  در باره معناي عقل چنين گفته است : اَلعَقل، وَ هُوَالحابِسُ عَن ذَميمِ القَولِ وَ الفِعلِ يعني عقل آن است که از گفتار و رفتار زشت و ناپسند باز مي دارد . اهل لغت گفته اند که عقل از عِقال گرفته شده است و عِقال هم به معناي  پاي بند و بستن است و عقل را بدان جهت عقل گويند  که انسان را عِقال مي زند و او را از آنچه  مانع  صلاح و سعادت و کمال اوست باز مي دارد . عقل در اصطلاحات مختلف معناي خاص خود را دارد اگرچه ممکن است که همه آن معاني مختلف به يک معناي مشترک برگردانده شود . اصطلاحات مختلف عبارتند از : 1- عقل در اصطلاح لغت و لُغَويّون 2-  عقل در اصطلاح فلسفي 3-  عقل در اصطلاح علم کلام 4-  عقل در اصطلاح عرفان  5- عقل در اصطلح علم اخلاق  6- عقل در اصطلاح رويات و آيات  .

 در  روايت آمده است که  از امام صادق  (عَلَیهِ السَّلامُ)  در باره عقل سؤال کردند  حضرت فرمود :   ... ما عُبِدَ بهِ الرَّحمنُ وَ اكتُسِبَ بهِ الجِنانُ .  فرمود عقل  آن چيزي است که  بواسطه آن خداوند رحمان  عبادت و بندگي شود  و بهشت تحصيل گردد .  سپس از آن  حضرت سؤال کردند که  پس آن چيزي که معاويه دارد چيست ؟   فرمود :   فَقالَ : تِلكَ النَّكراءُ ، تِلكَ الشَّيطَنَةُ ، و هِيَ شَبيهَةٌ بِالعَقلِ و لَيسَت بِالعَقلِ . حضرت فرمود : آن نيرنگ است ، آن شيطنت است . آن به عقل مى‏ ماند ولى عقل نيست .

[أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ النّكْرَاءُ تِلْكَ الشّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ « اصول كافى جلد 1 صفحه: 11 روايت 3 شخصى از امام ششم و صادق آل محمد (عَلَیهِمُ السَّلامُ)  پرسيد عقل چيست؟ فرمود چيزى است كه بوسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد آن شخص می گويد : گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگست ، آن شيطنت است ، آن نمايش عقل را دارد ولى عقل نيست.]

با توجه به نکات ياد شده و دقت در مباحث مربوط به مسئله وجدان و عقل ، اکنون مي پردازيم به پاسخ سؤالي که در بالا ذکر کرده بوديم . سؤال اين بود که   آيا  احکامي که از وجدان صادر مي شود جداي از  احکام عقل است يا اينکه احکامِ وجدان  همان احکام عقل است ؟   عقل در يک تقسيمي به عقل عملي( عقل فطري و وجداني ) و عقل نظري و استدلالي ، تقسيم مي شود . به نظر بنده  با عنايت به اينکه وجدان آدمي در رديف عقل عملي است لذا ممکن است احکام صادره از وجدان در برخي موارد  به حسب ظاهر  با احکام عقلي مغايرت داشته باشد ولي اين مغايرت با کمي دقت و تحليل از بين مي رود و در نهايت مي توان گفت که احکام عقل اگرچه عين احکام وجدان نيست ولي ميتواند مؤيد و موافق  آن باشد .  استاد شهيد مطهري در کتاب مجموعه آثار شهيد مطهري . ج22، ص: 504 در رابطه با عقل عملي و عقل نظري چنين مي گويد : مطلب ديگر- كه قُدَماي ما هم هميشه مي گفته اند اين است كه- مي گويند عقل انسان دو بخش است: بخش نظري و بخش عملي، يا احكام عقل انسان دو بخش است: نظري و عملي. يك قسمت از كارهاي عقل انسان درك چيزهايي است كه هست. اينها را مي گويند عقل نظري. قسمت ديگر درك چيزهايي است كه بايد بكنيم، درك «بايدها» . اينها را مي گويند عقل عملي . كانت تمام فلسفه اش نقد عقل نظري و عقل عملي است كه از عقل نظري چه كارها ساخته است و از عقل عملي چه كارها؟ او در پايان به اينجا مي رسد كه از عقل نظري كار زيادي ساخته نيست، عمده عقل عملي است، كه او به همين مسئله وجدان مي رسد.... كانت مي گويد وجدان يا عقل عملي يك سلسله احكام قبلي است؛ يعني از راه حسّ و تجربه به دست بشر نرسيده، جزء سرشت و فطرت بشر است. مثلاً فرمان به اينكه راست بگو، دروغ نگو، فرماني است كه قبل از اينكه انسان تجربه اي درباره راست و دروغ داشته باشد و نتيجه راستي و دروغ را ببيند، وجدان به انسان مي گويد راست بگو، دروغ نگو. بنابراين دستورهايي كه وجدان مي دهد، همه دستورهاي قبلي و فطري و- به تعبير عوامي- مادرزادي است، به حس و تجربه انسان مربوط نيست . به همين دليل، فرمان اخلاقي به نتايج كارها كار ندارد، خودش اساس است. مثلاً ما مي گوييم: راست بگو، بعد برايش استدلال مي كنيم: زيرا اگر انسان راست بگويد مردم به او اعتماد مي كنند، مردم به گمراهي نمي افتند، خودش شخصيت پيدا مي كند؛ نتايج راستي را ذكر مي كنيم. همچنين مي گوييم: دروغ نگو؛ نتايج بد دروغ را ذكر مي كنيم. کانت مي گويد: وجدان اخلاقي به اين نتايج كاري ندارد، فرماني است مطلق. به عبارت ديگر آن عقل است كه با مصلحت سر و كار دارد . غلط است كه ما بياييم براي مسائل اخلاقي استدلال كنيم كه: اَيُّهَا النّاس! امانت داشته باشيد به اين دليل ، و بعد آثار و مصلحت و فايده امانت را ذكر كنيم؛ اَيُّهَا النّاس! خيانت نكنيد، بعد مفاسد خيانت را ذكر كنيم؛ اَيُّهَا النّاس! عادل باشيد ، آنگاه مصلحتها و آثار عدالت را ذكر كنيم؛ ظالم نباشيد، آثار بد ظلم را بيان نماييم. (کانت)مي گويد اين اشتباه است. اينها كار عقل است كه دنبال مصلحت مي رود......

استاد شهيد مطهري در کتاب فلسفه اخلاق ص 45 در نقد بر نظريه کانت مي گويد : ...  اينکه ( کانت ) مي گويد ما از راه عقل نظري هيچيک از اين مسائل را نمي توانيم اثبات کنيم ،  اشتباه است . ما از راه عقل نظري هم بدون آنکه راه وجدان و عقل عملي را انکار کنيم مي توانيم آزادي و اختيار انسان و بقاء و خلود نفس و وجود خداوند را اثبات کنيم . همان فرمان هاي اخلاقي را  که او ( انسان) از وجدان الهام مي گيرد ، عقل نظري مي تواند لااقل به عنوان يک مؤيِّد براي وجدان صادر کند و درک کند .

  آري وجدان نيرويي است  نوراني و ملکوتي که در پرتو روشني و فروغ آن  انسان ها  مي توانند راه را از چاه و هدايت را از ضلالت و  خوبي ها را از بدي ها تشخيص  دهند به شرطي که روشنايي و فروغ آن با طغيانگري و هوي و هوس و جهل و ناداني و معصيت و شهوت و خرافات و تربيت هاي غلط خانوادگي و اجتماعي و محيطي و... خاموش و کور نگردد. آدمي در پرتو وجدان سالم به هنگام انجام کارهاي خوب و خير مثل دستگيري از مستمندان و ضُعَفاء و بيچارگان و توجه و  نوازش به يتيمان و خدمت به مردم و حل مشکلات انسان ها احساس خوشحالي و سرور  و رضايت و آرامش دروني مي نمايد  و با انجام کارهاي زشت و ناپسند احساس غم و اندوه و ندامت و سرافکندگي  و عذاب وجدان مي کند . فروغ و روشني وجدان آدمي نشانه حيات انسانيت وي است و با توجه به ارزش و اهميتي که براي وجدان  بيان داشتيم  بر  همه انسان ها لازم است که وجدان پاک و نوراني خود را از آفات و آسيب ها و آلودگي ها محفوظ و مصون دارند تا در پرتو آن بتوانند داراي زندگي همراه با آرامش و عزّت و سعادت و خوشبختي در دنيا و آخرت  باشند .
استاد شهيد مطهري مي فرمايد : هيچکس به اندازه کانت آلماني به وجدان اهميت نداده است . در کتاب فلسفه اخلاق ص33 در باره کانت آلماني چنين مي گويد : .... در مشرق و مغرب دنيا بوده اند کساني که به چنين وجدان مستقلّي در بشر ايمان داسته اند ، يکي از آنها کانت فيلسوف معروف آلماني است که در دنيا او را يکي از بزرگترين فلاسفه و همرديف ارسطو و افلاطون در نبوغ مي دانند. .. اين فيلسوف معتقد است که فعل اخلاقي يعني فعلي که انسان آن را به عنوان يک تکليف از وجدان خودش گرفته است ... او در باره وجدان و ضمير انسان خيلي حرف ها دارد که در شرح حالش نوشته اند که جمله اي دارد (که شهرت جهاني دارد)که يا به وصيّت خودش و يا به انتخاب ديگران بر لوح قبرش نوشته اند و آن جمله خيلي عالي است  که گفته است:
دوچيز است که انسان را همواره به اِعجاب در مي آورد و هرچه آن را بيشتر مطالعه  مي کند اعجابش بيشتر مي شود :
1-آسمان پُر ستاره اي که بربالاي سر ما قرار گرفته است
2- وجداني که در ضمير ما قرار دارد .

( رجوع شود به کتاب فلسفه اخلاق از شهيد مطهري ص 33 و نيز کتاب انسان و ايمان از  شهيد علامه مرتضي مطهري صفحه 74 چاپ 1371 )



سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي


روز شنبه
26 تير 1395 ه.ش
1437 ه.ق

 


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 


 

****************************************

 

*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید

 

***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید

 

 

*** تفسیر سوره کهف توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+ بر اساسِ «متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+سایت سعادت میرقدیم ها+کلیک کنید  +

http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .

 


***مقصوداز رَحِم دربحث لزوم ووجوب صِلَه اَرحام چیست؟+آیت الله محمد جوادفاضل لنکرانی+با اصلاحات  و حواشی  و اضافات توسط : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/628 .+کلیک کنید .

 

 


*** موضوعات و عناوین فقهی و اقتصادی و اعتقادی و سیاسی و تحلیلی شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظیم توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+رجوع کنید به سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کلیک کنید .

 

 

*** موضوعات و عناوین فقهی و اقتصادی و اعتقادی و سیاسی و تحلیلی شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظیم توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+رجوع کنید به سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کلیک کنید .

 

***************************************

**مقاله اي راجع به «وجدان اخلاقي»

 

*****************************************



موضوعات مرتبط: حکیم عسکری,مطالب مربوط به استادسید اصغر سعادت میرقدیم,
برچسب‌ها: ,,,,,,,