***نسيم معرفت***
صفحه 13 از کتاب ( انسان مجموعه اي از جهان ، اثر مرحوم علامه حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي ) :
به نام خدا
پيشگفتار :
انسان گرامي ترين موجود عالَم
ما آدميزادگان را گرامي داشتيم و آنها را در خشکي و دريا ، ( بر مرکبهاي راهوار ) حمل کرديم و از انواع روزيهاي پاکيزه به آنان روزي داديم و آنها را بر بسياري از موجوداتي که خلق کرده ايم ، برتري بخشيديم.
انسان گرامي ترين موجود عالَمِ طبيعت و گرانبهاترين مرواريدي است که ارزش آن مجهول است در صحنه ناسوت ، و موجودي است بي عديل و بي نظير ، آواز طبل اصالتش در تمام کَون و هستي پيچيده و طنين انداز شده و غايتِ قُصواي کمال ، به او منسوب گرديده و او نظير مرکز دايره اي است در وجود هستي و تمام موجودات و هستي هاي ممکن به منزله محيط بر محور وجود آن دور مي زنند .
هيچکدام از موجودات ممکنه ياراي مقاومتِ کمالات او را ندارند و اظهار عجزشان را با لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ ، اعتراف و بيان مي کنند و به مقام قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْني (سوره نجم آيه 9) آن نمي رسند و نخواهند رسيد .
بايد گفت که او اصل است و ديگران فرع ، او جوهر است و ديگران عَرَض ، او ملزوم است و ديگران لازم ، او عقل است و ديگران تن ، او همه چيز است و ديگران هيچ و او نوع الأنواع و نوع اخير و فصل او فصل اخير است . ديگران واجد کمال او نمي باشند ودر شأنش : لَولاکَ لَما خَلَقتُ الأَفلاکَ نازل شده و در تعريفش : خَلَقْتُ الأَشْياءَ لِأَجْلِکَ وَ خَلَقْتُک لِأَجْلي آمده و همه سرايدار پرتو وجود او هستند و موجودي است ناشناخته ومُبهم در نهايت ابهام و مَظهري است از مَظاهر اعلاي توحيد و جهاني است مجمل و مَلفوف از تمام هستي و تمامِ عالَم در او مُنطَوي و مَکمون است . قالَ عَلِيُُّ (عليه السلام ) :
اَتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغْيِرٌ وَفيْكَ انْطَوىَ الْعالَمُ الْاكْبَرُ
مُبدِع و آفريدگارِ جهان و بنيانگذار هستي او را به طوري مرموز آفريده که پي به حقيقت ذاتش بردن و به طلسم وجودش رسيدن و گوهر کيمياي سعادت را در او پيدا و ملاحظه کردن بسيار مشکل است :
مُدّعي خواست که آيد به تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
ناگفته نماند که انسان گنجينه کمالات و خزائن رموز و کليد سعادات و صراط مستقيم و مبدأ عرفان و توحيد است ، به همين جهات ، ذاتِ اَقدسِ خداوندي کَرناي كَرَّمْنا را به نام او به آواز در آورد و شيپور سير بَرّ و بَحر را به اسم او نواخت و اختصاص داد و طبل طيِّباتِ ارزاق را به او مُحوّل کرد و گسترد و نَغَمات فضيلت او را برهمگان ثابت نمود . قولُه تَعالي :
**لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ : ... اگر به قدر يک انگشت نزديک شوم هرآينه مي سوزم .
صفحه 13 از کتاب ( انسان مجموعه اي از جهان ، اثر مرحوم علامه حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي )
**تايپ و اصلاح و کمي اضافات : توسط استاد سيداصغر سعادت ميرقديم