***نسیم معرفت***
1- ** پیامبر اکرم ((صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ العَبدُ عَلَيهِ الصَّلاةُ فَإِن قُبِلتَ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا؛
اول چيزي که از بنده مورد سؤال و محاسبه و حسابرسی قرار ميگيرد، نماز است اگر مورد قبول قرار گيرد ساير اعمال نيز قبول ميشوند و اگر رد شود غير آن نيز پذيرفته نميشود. (فلاح السائل و نجاح المسائل ؛ ص127.)
[وَ رَوَى ابْنُ بَابَوَيْهِ أَيْضاً فِي كِتَابِ مَنْ لَايَحْضُرُهُ الْفَقِيهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى النَّبِيِّ (ص) قَالَ: أَوَّلُ مَايُحَاسَبُ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَاسِوَاهَا.]
بررسی روایت(کلیک کنید)
2-**امام رضا (ع) فرمود : صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذَى عَنْهَا . پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است. (تُحَف العقول,ص 445. الکافی جلد 2 ص151 حدیث 9 .
3-**امام سجّاد(ع) فرمود: عَجَباً کُلَّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبَقاءِ . بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مى کنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کرده اند. (بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128 )
4-**امام باقر (ع) فرمود : «لاَ شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّةِ» «هیچ شرافت و افتخاری همانند بلندهمّتی نیست (بحار الأنوار، ج75، ص165)
5- ** حضرت علی (ع) فرمود : أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْماً مَا . در دوستى با دوست خود مدارا کن، شاید روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمنت نیز مدارا کن، زیرا شاید روزى دوست تو گردد. ( نهج البلاغه حکمت 268 با ترجمه مرحوم استاد دشتی و نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 260)
6-** قال الصادق (ع) : یَا إِسْحَاقُ! خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَی أَنَّهُ لا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ . امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار می فرماید : ای اسحاق ! طوری از خدا بترس که گویا او رامی بینی ، هر چند تو او را نمی بینی ولی او تو را می بیند . و اگر معتقد باشی که او تو را نمی بیند بی شک ، به او کفر ورزیده ای و اگر بدانی که او تو را می بیند و آن گاه درحضوراو معصیت کنی بی تردید او را از پست ترین بینندگان قرار داده ای .(اصول کافی، ج 2، ص 67.)
7- ** امام حسن مجتبی (ع) فرمود :عَلَیْکُم بِالْفِکْرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ .بر شما باد که اندیشه کنید ؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است . (میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج 8، ص 245.)
8- ** امام حسن مجتبی (ع) فرمود :عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکَّرُ فی مَأْکُولِهِ کیْفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ(8)؛ در شگفتم از کسی که درباره خوراکیهای خود اندیشه میکند ولی در رابطه با معقولات و افکار و اندوخته های فکری و علمی خویش اندیشه نمیکند . پس شکم خود را از غذاهای آزار دهنده، دور می دارد ولی روح وسینه و قلب و دل و مغزش را در مقابل آنچه آن را پست و هلاک میگرداند رها و تسلیم می کند و نسبت به آن بی توجه می باشد .
[در شگفتم از کسي که درباره خوراکيهاي خود انديشه ميکند ولي در رابطه با معقولات و افکار و اندوخته هاي فکري و علمي خويش انديشه نميکند . پس شکم خود را از غذاهاي آزار دهنده، دور مي دارد ولي نسبت به آنچه که موجب فساد و نابودي سينه و قلب وفکرش مي شود بي توجه مي باشد. (قلب و فکر خود را رها کرده و تسليم فساد و تباهي مي کند) . ]
(بحار الانوار، ج 1، ص 218.)
أَوْدَعَ : یعنی سپرد , تسلیم کرد , امانت گذارد , ارسال کرد ،واگذار کرد ، حفظ کرد .
9- ** امام حسن علیه السلام فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَ الاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَی التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛ به راستی، بیناترین دیده ها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوش ها آن است که تذکّرات و نصایح خیرخواهانه [دیگران] را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترین دلها آن است که از شک و شبهه و تردید پاک باشد. (تُحَفُ العُقول ازعلیّ بن شُعبه حَرّانی. ص 408، حدیث 17.)
10- ** وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) إِنَّ فُلَاناً یُوَالِیکُمْ إِلَّا أَنَّهُ یَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ کَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحبّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا . شخصی به امام صادق (ع) عرضه داشت: همانا شخصی است که محبّت شما را در دل دارد، اما در برائت از دشمنان شما ضعیف است. امام صادق(ع) در پاسخ فرمودند: دروغ می گوید کسی که گمان می کند دوست دار ما است، اما از دشمنان ما برائت نمی جوید(بحار الأنوار 27: 58)
11- ** قَالَ الصَّادِقُ (ع) مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَی لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَ إِیمَانُهُ . هرکس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا کند، پس او از کسانی است که ایمانش کامل شده است ( کافی، ج 2، ص 124 )
12- ** رسول خدا (ص) فرمود : الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّیعنی انسان همراه کسی است که او را دوست دارد . (میزان الحکمة، ج2، ص214 - 215. اُسد الغابة : 3 / 458 / 3337 و ص 29 / 2520.)
13- ** امام صادق (ع) فرمود : مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ حَقَّقَ حُبَّنَا فِی قَلْبِهِ جَرَى یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ عَلَى لِسَانِهِ وَ جُدِّدَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ . هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد و محبّت ما را در دلش محقق و استوار کند چشمههای حکمت بر زبانش جاری میشود، و ایمان در دلش نو و تازه میگردد . ( محاسن، ج 1، ص 141 )
14-** امام باقر (ع) فرمود : ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ . خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند. (تحف العقول، ص294. )
15- **حضرت علی (ع) فرمود : خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند. ( نهج البلاغه با ترجمه مرحوم استاد سید جعفرشهیدی حکمت 10 .)
16-** عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ ) قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) : مَن تَرَکَ مَعصِیَة ً لِلهِ مَخَافَةَ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَرضَاهُ اللهُیَومَ القِیَامَةِ .
امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) از قول رسولخدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : کسی که معصیت الهی را از خوف خدای تبارک و تعالی ترک کند خداوند او را در روز قیامت خوشنود می سازد. (اصول کافی ، ج 3 ، ص 128.روایت 6 )
لیسَ لأنْفُسِکُم ثَمَنٌ إلّا الجَنّةُ، فلا تَبیعوهاإلّا بِها . آیا آزاده ای نیست که از این خُرده طعام و غذای مانده در میان دندان های نسل پیش در گُذرد(این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا و دنیا طلبان حریص واگذارد ) به راستى که جان هاى شما را بهایى جز بهشت نیست . پس آنها را جز به بهشت مفروشید (نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 448 .)
** اَللُّماظَة : در لُغت به معنای ریزه های غذا در دهان * ته مانده چیز کم *
** لَمَظَ : لَمْظاً : پس از پایان غذا با زبان خود لبهایش را پاک کرد ، با زبان خود بازمانده غذا در میان دندانهایش را پاک کرد
** تَلَمَّظَ : تَلَمُّظاً [ لمظ ] الرجُلُ : آن چیز را زبان زد و چشید ، زبان خود را براى چشیدن تکان داد
** تَلَمَّظَتِ الحَیَّةُ : مار زبان خود را بیرون آورد .
19- ** امام جواد (ع) فرمود : اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود ، قبول و پذیرش نصیحت و خیر خواهی کسى که او را نصیحت و پند واندرز نماید. [بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3] تُحَفُ العُقول ، ص 457 .
مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج 8، ص 329، المحدث النوری، المیرزا حسین، نشر: مؤسّسة آل البیت علیهم السلام، الطبعة الأُولى 1408، بیروت.
20- ** حضرت علی (ع) فرمود : مَن رُزِقَ الدِّینَ فَقَد رُزِقَ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ . هر کس دین روزى او شود، براستى خیر دنیا و آخرت روزى او شده است (غررالحکم، ح 8523)
*** ... رُزِقَ الدِّینَ . به نظر می رسد که کلمه (رَزَقَ) که مجهول آن ( رُزِقَ) می باشد ، فعل دو مفعولی است . مثل رَزَقَهُ اللّهُ الغِنَى : خداوند او را توانگر و بى نیاز کرد .
21- ** امام موسی بن جعفر (ع) فرمود : مَنْ لَمْ یَجِدْ لِلاِْساءَةِ مَضَضًا لَمْ یکُنْ عِنْدَهُ لِلاِْحْسانِ مَوْقِعٌ. کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده ، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد . (بحارالانوار، جلد 78، ص333. و اَعلام الدِّین فِی صِفاتِ المُؤمِنین ص 305. از حسن بن ابیالحسن دیلمی «از علمای قرن هشتم هجری قمری»)
** مَضَض : یعنی درد و رنج و مصیبت و سختی و رنج
22- ** امام حسن عسکری (ع) فرمود : إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَىْء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ. همانا خداوند متعال با هرچیزی ، حجّت و خلیفه خود را از سائر مردم ممتاز و برتر قرار داد و علم و آگاهی به همه زبان ها را به وی عطا فرمود و به أنساب و عمر تمام انسان ها و حوادث گذشته و آینده آشنا ساخت و چنانچه این امتیاز وجود نمى داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقى نبود. (اصول کافى: ج 1، ص 519، ح 11.)
23- ** عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ (سَلامُ اللهِ عَلَیهَا ) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقیقِ لَمْ یَزَلْ یَرَى خَیْرًا. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نقل کرد که آن حضرت فرمود : کسى که انگشتر عقیق به دست کند، همیشه خیر مى بیند. (وسائل الشیعه, ج 3 , ابواب احکام الملابس,باب52 حدیث2 )
24- ** امام رضا (ع) فرمود : اَلعَقیقُ یَنْفِی الفَقرَ . امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود: عقیق، فقر را از بین می برد «الکافی، ج 6، ص 470»
25- ** حضرت علي(ع) فرمود : : اَلأِيمانُ شَجَرَةٌ ، أَصلُهَا اليَقينُ ، وَ فَرْعُهَا التُّقَى ، وَ نُورُهَا الحَياءُ ، و ثَمَرُهَا السَّخاءُ . ايمان ، درختى است كه ريشه اش يقين و شاخه اش پرهيزگارى و شكوفه اش حيا و ميوه اش بخشندگى است . (غُرَرُ الحِكَم ،حديث 1786 )
26- ** امام رضا (ع) فرمود : لَا يَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّي تَکُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالِِ:1- سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2 - وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3 - وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ. مؤمن، مؤمن واقعي نيست ، مگر آن كه سه خصلت در او باشد : سُنتي از پروردگارش و سُنتي از پيامبرش و سُنتي از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پيغمبرش ، مدارا با مردم است ، اما سنت امامش ، صبر كردن در زمان تنگدستي و پريشان حالي است ( تُحَفُ العُقُول : 442 . کافي، ج 2، ص 241. امالي صدوق، ج 1، ص 339؛ عيون اخبارالاخبار، ج 1، ص 256. اصول کافي ، ج 3 ،ص 339)
*** « اَلْبَأْساء » در اصل به معنى شدت و رنج است و به معنى جنگ نيز به كار مىرود همچنين در قحطى و خشكسالى و فقر و مانند اينها، ولى « اَلضَّرّاء » به معنى ناراحتى روحى است مانند غم و اندوه و جهل و نادانى و يا ناراحتي هايى كه از بيمارى و از دست دادن مقام و مال و ثروت پيدا مىشود. شايد تفاوت ميان اين دو در حقيقت از اينجا باشد كه" باساء" بيشتر جنبه خارجى دارد و" ضَرّاء" جنبه روحى، يعنى ناراحتي هاى روحى را ضَرّاء و بنا بر اين بَاساء يكى از عوامل ايجاد ضَرّاء خواهد بود . (تفسير نمونه جلد 5 پاورقي ص 235 .)
27- ** حضرت علي (ع) فرمود : مَنْ ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم يَقْوَ لِسِّرِ غَيرِهِ . کسي که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمي تواند اسرار ديگران را نيز حفظ کند. ( غُرَرُ الحِكَم: 8941.)
28- ** امام هادی( ع) فرمود : اَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُأذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ . فرمود: حسد موجب نابودى اعمال نیک و حسنه است . تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت مى باشد. عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم و دانش خواهد بود و شخص را به پَستى و نادانى می کشاند . بخيل بودن از ناپسندترین خُلق و خوی است و طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد. [بحارالانوار ج 72 ص 199.] [بحارالأنوار: ج 69، ص 199، ح 27]
*** زَهْو : فخر كردن ، خود بزرگ بينى و تكبّر ، ستم ، باطل و دروغ ، غوره ى خرماى رنگ گرفته ، گياه سبز ، زيبائى و شادابي
*** الْغَمْط : خُرد و خوار شمردن - خوار داشتن - عیب کردن - ناسپاسی کردن - انکار کردن - زمین پست و نرم - کوچک و سبک شمردن-
بدهکاري هاي ديگران را که توانايي ندارند به عُهده بگيريد
29- ** حضرت علي(ع) فرمود : ثَابِرُوا عَلىَ اقْتِناءِ الْمَكَارِمِ وَ تَحَمَّلُوا أَعْباءَ الْمَغارِمِ تَحْرِزُوا قَصَباتِ الْمَغانِمِ . در راهِ کسبِ مکارمِ اخلاق پُشتکاري و پايداري بورزيد و فشارها و بارها و سختي هاي وام و بدهکاريِ(ديگران را که توانايي و مُکنت ندارند ) مُتحمِّل شويد و بر دوش بگيريد . (و آنها را از نگراني ها و فشارهاي وام و دَين و قرض خلاصي دهيد )، تا نَى هاى غنيمت ها و جائزه را بدست آوريد و احراز کنيد .«يعني نزد خدواند از پاداش نيکو برخوردار گرديد» [ قَصَبات الْمَغانِمِ : نشانه هائى بوده از نَي كه در مسابقه اسب دوانى آن را نصب مي کردند و هر كه زودتر به آن مي رسيد مدال و جايزه را مي گرفت]( غُرَرُ الحِكَم، ح4712؛ ميزان الحكمه: ج3، ص480 - عُيونُ الحِکَم و المَواعِظ حکمت 4280 )
*** ثَابَرَ ، يُثابِرُ مُثابَرَةََ ، ثِباراََ عَلَي الأَمرِ : پُشت کار داشت - استقامت بخرج داد- پايداري کرد - مقاومت نمود
اقْتِناءِ :جمع کردن - بدست آوردن
اقْتَنَى : اقْتِنَاءً [ قنو ] المالَ : مال گرد آورد و براى خود نگهداشت .
أَعْباءَ : جمع عِبء يعني سنگيني - بار - وزن- لنگه بار- همتا
الْمَغارِمِ : جمع مَغرَم يعني غرامت- تاوان- - جريمه- بدهي - دَين - قرض - وام
تَحْرِزُوا : بدست آوريد - جمع کنيد
قَصَبات جمع قَصَبَة : قَصَبات يعني آبادي بزرگ که از چند دِه و دِهکده تشکيل شده باشد. قَصَبَه يعني دهستان- آبادي - شهر يا شهر بزرگ منطقه- شهرستان - روستا يا مرکز روستا- چاه تازه حفر شده - يک گيس بافته - واحد طول- قَصَبات نام مناطقي در ايران است . قَصَبَه دهي است در يَمامَه . (مَنتَهَي الأِرَب ). اين ده به روزگار مسيلمه در صلح خالد درنيامد. (معجم البلدان ).
الْمَغانِمِ جمع مَغنَم يعني غنيمت- عائدي - سود - فائده - منفعت
تَحْرِزُوا : بدست آوريد - جمع کنيد
31- ** حضرت علی(ع) فرمود : مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللهِ سَاخِطاً، وَمَنْ أَصْبَحَ يَشَكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ، وَمَنْ أَتى غَنِيَّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا اِلْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ : هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ . کسی که از دنیا اندوهناک باشد ، از قضا و قَدَر الهی خشمناک است و آن کس که از مصیبت وارد شده شِکوَه و گلایه نماید از خدا شکایت کرده و کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر ثروت و سرمایه اش در برابر او تواضع و فروتنی و کُرنش کند ، دو سوم دین خود را از دست داده است و آن کس که قرآن بخواند و وارد آتش جهنّم شود حتما از کسانی است که آیات الهی را بازیچه قرار داده است و آن کس که قلب و دلش با دنیا پرستی پیوند و گِره خورده ، همواره جان و روح و قلب و دلش گرفتار سه مشکل خواهد بود : 1- اندوهی رها نشدنی 2- حِرص تمام نشدنی 3- و آرزوی دست نایافتنی .[ تُحَفُ العُقُول: ص 217؛ دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث: ج2، ص168. نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 219 .]
32- ** رسولخدا (ص) فرمود : إنّ مُعَلِّمَ الْخَيْرِ يَسْتَغْفِرُ لَهُ دَوابُّ اْلأَرْضِ وَ حِيتانُ اْلبَحْرِ وَ كُلُّ ذِى رُوحِِ فِى اْلهَواءِ، وَ جَميعُ أَهْلِ ألسَّماءِ وَ اْلأَرْضِ .جنبندگاه زمین، ماهیان دریا و هر صاحب روحی در هوا، و تمام اهل آسمان و زمین برای کسی که مُعلِم و آموزگاز خوبی ها است استغفار می کنند. (بحارالانوار، ج 2، ص 17)
33- ** رسولخدا (ص) فرمود : أقرَبُ النّاسِ مِنْ دَرجَةِ النُّبوَّةِ أهلُ الْجِهَادِ وَ أَهلُ الْعِلْمِ نزدیک ترین مردم به مقام نبوّت، اهل جهاد و دانش اند. «کنزالعمّال، ح 10647»
34-** امام جواد (ع) فرمود : مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ». کسی که به سخنِ گوینده ای گوش دهد او را عبادت کرده، پس اگر گوینده از خدا بگوید او خدا را پرستیده است و اگر گوینده از زبان ابلیس بگوید، پس او در واقع ابلیس را پرستیده است. [مستدرک الوسایل، ج 17، ص 308 - تُحَفُ العُقول، ، ص ۴۵۶ - بحارالأنوار،، ج ۲، ص ۹۴ - اَلحَياة از محمدرضا حكیمی با ترجمه احمد آرام، ج ۲، ص ۴۶۳ ]
35- ** پیامبر اکرم (ص) فرمود : ادْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَایَا بِالِاسْتِغْفَارِ» پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمودند: درهای بلا و سختی را به وسیله استغفار ببندید. [مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج ۵، ص ۳۱۸.]
36- ** رسول خدا (ص) فرمود :خَیْرُ الْأَصْحَابِ مَنْ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ کَثُرَ وِفَاقُه .بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار . (تنبیه الخَواطر و نُزهَةُ النَّواظِر معروف به مجموعه وَرّام ج 2 ، ص 123 .)
37- ** امام صادق (ع) فرمود : «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ»: ( تنها ) نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید ، زیرا ممکن است عادتى براى آنها شده باشد که از ترک آن ناراحت شوند ، ولى نگاه به راستگوئى در سخن و اداء امانت آنها کنید. [تفسیر نورالثقلین ، ج 1، ص 496، اصول کافى ج 2، ص 105 حدیث 13]
38- ** امام صادق (ع) فرمود : «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ» : ( تنها ) نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید ، زیرا ممکن است عادتى براى آنها شده باشد که از ترک آن ناراحت شوند ، ولى نگاه به راستگوئى در سخن و اداء امانت آنها کنید. [تفسیر نورالثقلین ، ج 1، ص 496، اصول کافى ج 2، ص 105 حدیث 13]
39- ** امام صادق (عليه السلام) فرمود : اِنَّ ضارِبَ عَلِىٌّ بِالسَّيْفِ وَ قاتِلَه لَوْ اِئْتَمَنَنِى وَ اسْتَنْصَحَنِى وَ اسْتَشارَنِى، ثُمَّ قَبِلتُ ذلِكَ مِنْهُ، لاَدَّيْتُ اِلَيْهِ الاَْمانَةَ : اگر قاتل علىّ (عَلَيهِ السَّلامُ) امانتى پيش من مى گذاشت و يا از من نصيحتى مى خواست و يا با من مشورتى مى كرد و من آمادگى خود را براى اين امور اعلام مى داشتم ، قطعا حق امانت را ادا مى نمودم. [مجموعه وَرّام، جلد 1، صفحه 20.تفسیر نمونه ج : 3ص : 430 .]
40- ** پيغمبر گرامى اسلام (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلاثٌ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ: نشانه منافق سه چيز است، هر گاه سخن گويد دروغ گويد، هرگاه وعده دهد وفا نكند و هرگاه به او اعتماد شود خيانت كند. ( نهج الفصاحه ص2 حديث 7 -صحيح مسلم، کتاب الايمان، ح 89 - الترغيب و الترهيب : 4 / 9 / 13.)
41- ** رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) خطاب به على(عَلَيهِ السَّلامُ) فرمود: يا اَبَالْحَسَنِ اَدِّ الاَمانَةَ اِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ فِى ما قَلَّ وَجَلَّ حَتّى فِى الخَيْطِ وَ الَْمخِيطِ : اى ابالحسن امانت را چه مربوط به شخص نيكوكار باشد يا بدكار، چه كم باشد و چه زياد به صاحبش برسان، حتى اگر نخ و سوزن باشد . ( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.)
42- ** پيامبر اكرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)فرمود: «لا اِيْمانَ لِمَنْ لا اَمانَةَ لَهُ : كسى كه امانت را رعايت نمى كند ايمان ندارد .( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.)
43- ** امام سجاد(عليه السلام) در باره اهميت امانت به شيعيانش فرمود: «عَلَيْكُمْ بِاداءِ الاَْمانَةِ فَوالَّذِى بَعَثَ مُحَمّداً (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) بِالحَقِّ نَبِيّاً لَوْ اَنَّ قاتِلَ اَبِىَ الْحُسَيْنِ ابْنِ عَلِىٌّ(عليهما السلام) اَئْتَمَنَنِى عَلَى السَّيْفِ الَّذِى قَتَلَهُ بِهِ لاََدَّيْتُهُ اِلَيْهِ : به شما باد به اداء امانت، سوگند به آن كس كه محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) را به حق پيامبرِ خويش قرار داد، اگر قاتل پدرم حسين(عَلَيهِ السَّلامُ)شمشيرى را كه با آن پدرم را شهيد كرد نزد من امانت مى سپُرد (و من امانت او را قبول مى كردم) در امانتش خيانت نمى نمودم» ( بحارالانوار، جلد 72، صفحه 114، حديث 3. )
44- ** على (عَلَيهِ السَّلامُ) در باره امانت فرمود : اَلاَْمانَةُ تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِيانَةُ تَجُرَّ الْفَقْرَ : امانت رزق و روزى مى آورد، و خيانت موجب فقر است». (بحار، جلد 78، صفحه 60.)
45- ** حضرت علی (ع) فرمود : الْكَلَامُ ثَلَاثَةٌ صِدْقٌ وَ كَذِبٌ وَ إِصْلَاحٌ بَيْنَ النَّاسِ قَالَ قِيلَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاسِ قَالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلَاماً يَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ فَتَلْقَاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلَانٍ قَالَ فِيكَ مِنَ الْخَيْرِ كَذَا وَ كَذَا خِلَافَ مَا سَمِعْتَ مِنْهُ.
سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت گردم اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت و دلگیر و بددل مى شود. پس تو آن ديگرى را مى بينى و بر خلاف آنچه شنيده اى، به او مى گويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت. ( كافى ج2، ص 341، ح 16 .)
[مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِى يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصـْحـَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ الْكَلَامُ ثَلَاثَةٌ صِدْقٌ وَ كَذِبٌ وَ إِصْلَاحٌ بَيْنَ النَّاسِ قـَالَ قـِيـلَ لَهُ جـُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاسِ قَالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلَاماً يَبْلُغُهُ فـَتـَخـْبـُثُ نـَفـْسـُهُ فـَتـَلْقَاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلَانٍ قَالَ فِيكَ مِنَ الْخَيْرِ كَذَا وَ كَذَا خِلَافَ مَا سَمِعْتَ مِنْهُ .
از امام صادق (عليه السلام) حديث شده است كه فرمود: سخن بر سه گونه است : راست ، و دروغ ، و اصـلاح مـيـان مـردم ، (راوى ) گـويد: به آن حضرت عرض شد: قربانت گردم اصلاح ميان مردم چيست ؟ فرمود: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر آن سخن به او بـرسـد ناراحت و دلگیر و بـددل مـى شـود، پـس تو او را ديدار كنى و باو بگوئى : از فلانى شنيدم كه درباره خوبى تو چنين و چنان ميگفت ، بر خلاف آنچه شنيده اى . [اصول كافى جلد 4 صفحه :38 روايت 16 .]
[ قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص) : اِذا اَتَی عَلَیَّ یَومُُ لا اَزدادُ فِیهِ عِلماََ یُقَرِّبُنِی اِلَی اللهِ تَعالَی فَلا بارَکَ اللهُ لِی فِی طُلُوعِ شَمسِهِ . اگر روزي بر من بگذرد كه در آن دانشی فرانگیرم که مرا به خداوند متعال نزدیک گرداند طلوع خورشيد آن روز بر من مبارك نباشد. (تفسیر مجمع البیان و نورالثقلین و صافی و تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 316 ذَیل آیه 114 از سوره «طه» وَ قُلْ رَبِّ زِدْني عِلْماً) ]
49- ** امام صادق (ع) فرمود: إِذَا كَانَ لَيْلَةُ اَلْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اَللَّهِ ص اَلْعَرْشَ وَ وَافَى اَلْأَئِمَّةُ ع مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلاَ تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلاَّ بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَأَنْفَدْنَا (هنگامی که شب جمعه می شود روح پاک پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) و ارواح ائمه (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) و ما با آنها به عرش خدا می روند و ارواح ما به بدن ها باز نمی گردند مگر با علم و دانش تازه ای و اگر چنین نبود، علوم ما پایان می گرفت )) کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع يَزْدَادُونَ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَة ( بحار ج 26 ص 62. -تفسیر نور الثقلین جلد 3 صفحه 397 - تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 315 ).
** در روایتی از پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) آمده است که فرمود : اِتَّقُوا مَوَاضِعَ التُّهَمِ . از مواضع تهمت بپرهيزيد (بحار 75/90.)
59-** امام صادق(عَلَیهِ السَّلامُ ) يا علي (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : اَلمُستَبِدُّ بِرَأيِهِ مَوقُوفٌ عَلى مَداحِضِ الزَّلَلِ .آدم خود رأى ، بـر لبه لغزشگاه ايستاده است . (بحار الأنوار : جلد 75 / ص105/ حديث 41 - ميزان الحِکمة جلد 4ص 347 - غُرَرُالحِکَم)
60- ** پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : اِيّاكُم وَ العَضْهَ ، اَلنَّميمَةَ القالَةَ بينَ النّاسِ.
از عَضْهَ ، يعنى از سخن چينى و تبادُلِ گفتار وخبر بین مردم بپرهیزید . (کَنزُالعُمّال حدیث 8348. نهج الفصاحه حدیث شماره 994.)
* اَلعَضْه ( حرف آخرش هاء ) : عَضَهَ ، یَعضَهُ ، عَضْهاََ و عَضَهاََ : دروغ گفت- سخن چینی کرد- جادو کرد .
* عَضِهَ ، یَعضَهُ عَضَهاََ : تهمت زد - افترا بست .
* اَلعِضَة(حرف آخرش تای مُدَوّر) : دروغ - سحر و جادو -
* اَلعَضِیهَة : دروغ گفتن- جادوگری- سخن چینی - بهتان- تهمت- افترا- سخن زشت و قبیح-
* اَلقالَة : القَوْل ، مُرادف ( الْقَول یعنی گفتار - مقوله ) است ، سخن بد یا خوبی که میان مردم شایع شده - شايعاتى كه ميان مردم چه خوب و چه بد گفته مى شود ، خواب در نيمه روز .
* قالَ : « قالَ » به تنهایی و نیز با پسوند هایی که به دنبالش می آید معناهای زیادی دارد : گفت- حرف زد- مُرد-پیروز شد- میل پیدا کرد- کج شد - روآورد- استراحت کرد- آمادگی پیدا کرد- گمان کرد - قالَ بکذا : به چیزی حکم کرد و عقیده داشت . قالَ بِرَأسِهِ : باسر اشاره کرد . قالَ بِرِجلِهِ: راه رفت . قالَ عَنهُ : از او نقل کرد . قالَ عَلَیهِ : به او تهمت و افترا زد . قالَ الحائطُ : دیوار افتاد . قالَ بِثَوبِهِ : لباسش را بلند کرد . قالَ بِهِ : او را دوست داشت و مخصوص خود گردانید . قالَ القَومُ بِفُلانِِ : فلانی را کُشتند .
61- ** امام باقر (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : تَبَسُّمُ اَلرَّجُلِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ اَلْقَذَى عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ . تبسُّم و لبخند مردى بر صورت برادر مؤمنش و بر طرف كردن گرفتارى و مشكل از او، كار نيكويى است و بعد فرمود محبوب ترين چيز نزد خداى متعال ادخال سرور در قلب مؤمن وارد است. (بحار الأنوار ج 74 ص288 . -الكافي ج2 ص188 حدیث 2 )
* اَلْقَذَى: « به فتح قاف» : خَس و خاشاک- خار وخاشاک - گرد وغُبار ( خَس : خار-خاشاک- ریزه کاه یا علف خشک-- آدم پست و فرومایه و ناکس)
* اَلْقِذَى : « به کسر قاف» : گرد وغبار- خس وخاشاک- خار وخاشاک
*** در خطبه سوم از نهج البلاغه فیض الأسلام که معروف به خطبه شِقشِقِیّه است کلمه ( قَذََی به فتح قاف ) به معنای «خار و خاشاک » آمده است : ... فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً .ديدم صبر كردن خردمنديست، پس صبر كردم در حالتى كه چشمانم را خاشاك و غبار و گلويم را استخوان گرفته بود (بسيار اندوهگين شدم، زيرا در خلافت ابى بكر و ديگران جز ضلالت و گمراهى چيزى نمىديدم و چون تنها بوده يارى نداشتم نمىتوانستم سخنى بگويم) ميراث خود را تاراج رفته مىديدم (منصب خلافت را غصب كردند و فساد آن در روى زمين تا قيام قائم آل محمّد عليهم السّلام باقى است). نهج البلاغه فَیض الأسلام خطبه سوم «معروف به خُطبه شِقشِقِیّه » صفحه 46 .
62- ** امام على (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمودند: لا تَصفُو الخِلَّةُ مَعَ غَیرِ اَدیبِِ . دوستى با شخص بى ادب، صمیمانه نخواهد شد. (بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۴۰۰، ح ۷۳ -بحار الأنوار، ج 75، ص 8 ، ح 63 - غُرَرُ الحِكَم آمُدی ح ۱۰۵۹۹ .)
63- ** حضرت علی (عَلَیهِ السَّلامُ ) شَرُّ النّاسِ مَنْ لا يَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا يَسْتُرُ الْعَوْرَةَ. بدترین مردم کسى است که خطا را نمی بخشد و عیب (دیگران) را نمی پوشاند . ( غُرَرُ الحِكَم آمُدی ح 5735. )
**سَخَط : خشم ، غضب ، نارضايتي
** خُبْرَة « به ضمّ و کسر خا هر دو صحیح است : آزمايش - آزمون - امتحان .
66- ** پیامبر اکرم فرمود :اَلنِّيَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ . نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد. ( نَهج الفصاحه حدیث 3163. )
67- ** حضرت علی (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ . [فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عُلِمَ جَوَاهِرُ الرِّجَالِ] . در دگرگونى و فراز و نشیبِ روزگار جوهره و حقیقت و واقعیت درونی انسان ها پدیدار می شود . (نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت208 .)
** [«فِي تَقَلُّبِ الأَحوالِ» ظَرفُُ مُستَقَرُُ خَبَرُُ مُقَدَّمُُ، وَ «عِلْمُ» مُبتَداءُُ مُؤَخَّرُُ، وَ هُوَ مَصدَرُُ مِن المَبنِىِّ لِلمَفعُولِ(اَلمَجهُولِ) مُضافُُ إِلَى النّائِبِ عَنِ الفاعِلِ. أَي : يُعلَمُ جَواهِرُ الرِّجالِ فِي تَقَلُّبِ الأَحوالِ.]
جمله «فِي تَقَلُّبِ الأَحوالِ» ظرف مستقر و خبرمقدم است و «عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ» مبتدای مؤخر می باشد و کلمه «عِلْمُ» در این کلام ، مصدری است که معنای مجهولی دارد و اضافه شده به «جَوَاهِرِ الرِّجَالِ» که در واقع نائب فاعل است . و معنای این حدیث طبق این بیان چنین می باشد : دانسته می شود جواهر و حقایق و واقعیات مردان (انسان ها) در دگرگونی واضاع و احوال روزگار . (شرح منهاج البراعة از مرحوم آیت الله سیدابوالقاسم خویی)
68- ** امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : أَدْنَى الْعُقُوقِ أُفٍّ ، وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَيْئاً أَهْوَنَ مِنْهُ [ أَيْسَرَ مِنْهُ ] لَنَهَى عَنْهُ . كمترين نافرمانی و بى احترامى بـه پدر و مادر ، «اُف» گفتن به والدِین است و اگر خداوند عز و جل لفظی كمتر و کوتاه تر از آن سراغ داشت ، بى گمان از آن نهى مىكرد .( الكافي ج 2 ح 349 باب العقوق - مُنتخب ميزان الحكمة : ص61 .)
** أُفٍّ : كَلِمَةُُ تُقالُ حِينَ التَّضَجُّرِ وَ عَدَمِ الأِرتِياحِ مِن شَيءِِ ،إِشارَةُُ اِلَى قَولِ اللهِ تَعالَى : ﴿ وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا ﴾ سورة الإسراء ، الآية : 23 . یعنی کلمه « اُفّ » به هنگام دلتنگی و به سُتوه آمدن و ناخشنودی از چیزی گفته می شود و اینکه در حدیث آمده که به پدر ومادر « اُفّ» نگویید ، اشاره است به آیه 23 از سوره اِسراء که خداوند فرمود : ﴿ وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا ﴾ پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد ، هر گاه يكى از آنها - يا هر دو آنها - نزد تو ، به سن پيرى برسند كمترين اهانتى به آنها روا مدار ، و بر آنها فرياد مزن ، و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو .
69- ** حضرت عَلیّ (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : وَ لَأَقُولَنَّ مَا لَمْ اَقُلهُ لِاَحَدٍ قَبلَ هَذَا اليَومِ : سَاَلتُهُ مَرَّةً اَن يَدعُوَ بِالمَغفِرَةِ فَقَالَ: اَفعَلُ. ثُم قَامَ فَصَلَّى، فَلَمَّا رَفَعَ يَدَهُ بِالدُعا، اِسْتَمَعْتُ اِلَيهِ فَأِذَا هُوَ قَائِلٌ : اللّهُمَّ بِحَقِّ عَلِيٍّ عِنْدَكَ اغْفِرْ لِعَلِيٍّ ، فَقُلْتُ : يَا رَسُولَ اللهِ، مَا هذَا ؟ فَقَالَ : أَ وَاحِدٌ (أَوَ اَحَدٌ) أكْرَمُ مِنْكَ عَلَيْهِ فَأَسْتَشْفِعُ بِهِ إلَيْهِ؟ اِبن اَبی الحَدید دانشمند معروف اهل تسنُّن در شرح نهج البلاغه از علی (عَلَیهِ السَّلامُ ) چنین روایت می کند که آن حضرت فرمود : و همانا مطلبی می گویم که تا به حال به کسی نگفته ام : یک بار از پیامبر خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) خواستم تا از خدا برایم طلب مغفرت کند . فرمود: چنین خواهم کرد. سپس برخاست و نماز گزارد. آنگاه دستهایش را به دعا گشود و من به دعای او گوش می کردم . شنیدم که گفت: پروردگارا! تو را به مقام قُرب و منزلت عَلیّ سوگند می دهم که عَلیّ را مشمول عفو و غفران خود سازی! گفتم: ای فرستاده خدا ! این چه دعایی است؟ فرمود : مگر کسی هم گرامی تر از تو در پیشگاه الهی هست تا او را شفیع درگاهش نمایم؟! . (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص 315 و 316 - جَنَّةُ المَأوَی، ص 299.)
70- ** حضرت امیرالمؤمنین علی(عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَةٌ . مصایب و مشکلات برای ستمگران و طغیانگران تأدیب و تنبیه وعذاب و برای مؤمنین آزمایش و امتحان و برای پیامبران (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) ترفیع درجه و برای اولیاء کرامت و منزلت می باشد . (بحار الأنوار،چاپ بیروت،ج 78، ص 198 - جامع الأخبار للشیخ السبزواری ص310 - بحارالأنوار ج 67 ص 235 حدیث 54 -بحار الأنوار، ج 75، ص 127، ح 9)
71- ** امام باقر(عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : خُذُوا الْكَلِمَةَ الطَّيِّبَةَ مِمَّنْ قَالَهَا وَ إِنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهَا. . سخن طيب و پاكيزه را از هر كه گفت بگيريد، اگر چه او خود، بدان عمل نكند. ( تُحَفُ العُقُول، ص291. بحارالانوار ج 110 ص160- بحارالأنوار ج75 ص 170.)
[حديث مرفوع) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ ، أَنْبَأَ شُعْبَةُ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْحَارِثِ ، عَنْ أَبِي كَثِيرٍ ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ، عَنِ النَّبِيِّ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِِ وَ آلهِ وَسَلَّمَ) ، أَنَّ رَجُلًا قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، أَيُّ الْهِجْرَةِ أَفْضَلُ ؟ قَالَ : " أَنْ تَهْجُرَ مَا كَرِهَ رَبُّكَ " .]
73 - ** امام حسین (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : لا تَرْفَعْ حاجَتَكَ إلاّ إلَى أحَدِ ثَلاثَةٍ : إلَى ذِي دِينٍ ، أو مُرُوّةٍ ، أو حَسَبٍ ؛ فَأَمّا ذُو الدِّينِ فيَصُونُ دِينَهُ ، وَ أمّا ذُو المُرُوَّةِ فَإنّهُ يَسْتَحيي لِمُرُوَّتهِ ، وَ أَمّا ذُو الحَسَبِ فيَعْلَمُ أنّكَ لَم تُكْرِمْ وَجهَكَ أنْ تَبْذِلَهُ لَهُ فِي حاجَتِكَ ، فهُوَ يَصونُ وَجهَكَ أنْ يَرُدَّكَ بغَيرِ قَضاءِ حاجَتِكَ .حاجت خود را جز نزد سه كس مَبَر : نزد ديندار ، يا جوانمرد ، يا بزرگ زاده ؛ زيرا ديندار، براى حفظ دين خود نيازت را برآوَرَد و جوانمرد، از مردانگى خود شرم مى كند و بزرگ زاده، مى داند كه تو با رو انداختن به او آبرويت را فروختى و او با برآوردن نيازت، آبروى تو را حفظ مى كند . (تحف العقول ، ص 247)
74- ** امام هادی (عَلَیهِِ السَّلامُ ) فرمود : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ وَ لاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ اِلَيْهِ فَإ نَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ. از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى ، صميّميت و محبّت مجوى . همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى ، نصيحت و موعظه طلب نكن ، چون كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد. (بِحار الأنوار ج 98 ص 351 - بِحار الا نوار ج 75 ص 369 ح 4 - اَعلامُ الدّين : ص 312، س 14.)
75- ** امام هادي (عَلَيهِِ السَّلامُ ) فرمود : اَلدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فِيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ . دنيا بَسان بازارى است كه عدّه اى در آن ( جهت رشد و کمال و تقرُّب به خدا و رستگاري در آخرت ) سود مى برند و عدّه اى ديگر دچار ضرر وزيان و خسارت مي گردند . (اَعيانُ الشِّيعة : ج 2، ص 39 - تُحَفُ العُقول : ص 483- بِحارُ الأنوار جلد 75 ص 366 باب 28 - مُستدرَکُ الوسائل، ج9 ، ص 512 - بِحارُالأنوار: ج 75، ص 173، حدیث 2 )
76- ** امام هادی (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ . حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد. (بِحارُالأَنوار، ج78، ص 370 حدیث 4 -مُسنَد اَلأِمامُ الهادی ، ص 304 -بِحارُ الأنوار (چاپِ بيروت ج۷۵ ص ۳۷۰ )
** لا تَنْجَعُ : فائده و اثر ندارد - سودی ندارد - تأثیری ندارد
** نَجَعَ ، یَنجَعُ ، نُجُوعاً : اَلطَّعامُ فِي الإِنسانِ : غذا گوارا بود و فايده و اثر بخشيد .
** نَجَعَ فِيهِ الدَّواءُ أَوِ الطّعامُ اَوِ الكَلامُ : دارو يا غذا يا سخن و گفتار در او اثر گذاشت و سودمند بود.
78-** پیامبراکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِِ وَ آلهِ وَسَلَّمَ)إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ- لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَه . خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبان بى شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است.
80-* قَالَ الصادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) : اَلْإِسْلَامُ دَرَجَةٌ وَ الْإِيمَانُ عَلَى الْإِسْلَامِ دَرَجَةٌ وَ الْيَقِينُ عَلَى الْإِيمَانِ دَرَجَةٌ وَ مَا أُوتِيَ النَّاسُ أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ. امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) فرمود: اسلام آوردن و مسلمان بودن یک درجه است، و ایمان داشتن (به خدا و آیین و وعده های او ...) درجهای بالاتر از اسلام آوردن است ، و یقین داشتن درجهای بالاتر از ایمان داشتن است ، و آنچه که به مردم داده شده است مرتبه ای کمتر و پاین تر از یقین است . ( تُحَفُ العُقُول عَن آلِ الرُّسولِ«(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ) » ، ج 1، ص 358.
[ امام رضا (عَلَیهِِ السَّلامُ) فرمود : وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ الْعِبَادِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ . و چيزي بين بندگان خدا كمتر از يقين تقسيم نشده است. يعني افرادي نادر، اهل یقین هستند.اصول كافى ج : 3 ص : 88 - حدیث 6 .]
81-* ... عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (عَلَیهِِ السَّلامُ) عَنِ الْإِيـمـَانِ وَ الْإِسـْلَامِ فـَقـَالَ قـَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیهِِ السَّلامُ) إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَ الْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ الْيَقِينُ قَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِلَّهِ وَ الرِّضـَا بـِقـَضـَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ قُلْتُ فَمَا تَفْسِيرُ ذَلِكَ قَالَ هَكَذَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیهِِ السَّلامُ)
يـونـس گـويـد: از امـام رضا (ع ) راجع بايمان و اسلام پرسيدم ، فرمود: امام باقر (ع ) فـرموده است : همانا دين فقط اسلام است ، و ايمان يك درجه بالاتر از آن است و تقوى يك درجه بـالاتـر از ايـمـان است و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است و ميان مردم چيزى كمتر از يقين تـقـسـيـم نـشـده اسـت ، عـرضـكـردم يـقـيـن چـيـسـت ؟ فـرمـود: تـوكـل بـر خـدا و تـسـليـم خـدا شـدن و راضـى بودن بقضاء خدا و واگذاشتن كار بخدا، عرضكردم : تفسير اين چيست ؟ فرمود: امام باقر (ع ) چنين فرموده است . اصول كافى ج : 3 ص : 87 -حدیث 5.
82-* عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ اَلْجَهْمِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ اَلْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیهِِ السَّلامُ) : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ اَلْإِسْلاَمُ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ اَلْإِيمَانُ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ اَلتَّقْوَى عَلَى اَلْإِيمَانِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ اَلْيَقِينُ عَلَى اَلتَّقْوَى دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَا أُوتِيَ اَلنَّاسُ أَقَلَّ مِنَ اَلْيَقِينِ وَ إِنَّمَا تَمَسَّكْتُمْ بِأَدْنَى اَلْإِسْلاَمِ فَإِيَّاكُمْ أَنْ يَنْفَلِتَ مِنْ أَيْدِيكُمْ .
ابـوبـصـيـر گويد، امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) به من فرمود: اى ابا محمد! اسلام یك درجه است ؟ گفتم آرى ، فـرمـود: و ايـمـان يـك درجه بالاى اسلام است ؟ عرض کردم : آرى ، فرمود: و تقوى يك درجه بـالاى ايـمـان اسـت ؟ گـفـتـم : آرى ، فرمود: و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است ؟ گفتم آرى ، فـرمود بمردم چيزى كمتر از يقين داده نشد، و شما به پائين ترين و نزديكترين درجه اسلام چنگ زده اید ، مبادا که همین مقدار هم از دست شما برود .
منبع : اصول كافى ج : 3 ص : 87 - حدیث 4 . - اَلکافي , ج 2 , ص 52 -كتابُ الإيمانِ وَ الكُفر- بَابُ فَضْلِ اَلْإِيمَانِ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْيَقِينِ عَلَى اَلْإِيمَانِ
83-* الإمامُ الصّادقُ (عَلَیهِِ السَّلامُ) : إنّ الإيمانَ أفضَلُ من الإسلامِ ، و إنّ اليَقينَ أفضَلُ مِن الإيمانِ ، و ما مِن شيءٍ أعَزُّ مِن اليَقينِ .
ایمان داشتن (به خدا و آیین و وعده های او ...) درجهای بالاتر از اسلام آوردن است ، و یقین داشتن درجهای بالاتر از ایمان داشتن است و چیزی کمیاب تر و و گرامی تر و نادر تر از یقین وجود ندارد . (اصول كافى ج : 3 ص : 86حدیث 1 .) - الكافي : ۲/۵۱/۱.
84-* مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا (عَلَیهِِ السَّلامُ) قـَالَ الْإِيـمـَانُ فـَوْقَ الْإِسـْلَامِ بـِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ الْعِبَادِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ
امـام رضـا (عَلَیهِِ السَّلامُ) فـرمـود: ايـمـان يـكـ درجه بالاتر از اسلام است و تقوى يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يك درجه بالاتر از تقوى و ميان بندگان چيزى كمتر از يقين تقسيم نشده . اصول كافى ج : 3 ص : 88 - حدیث 6 .
85-* ... عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیهِِ السَّلامُ) يَقُولُ : إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَ الْإِيمَانَ عَلَى الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ كَمَا فَضَّلَ الْكَعْبَةَ عَلَى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ . حُمران بن اعين گويد: شنيدم امام باقر (عَلَیهِِ السَّلامُ) ميفرمود: همانا خدا ايمان را بر اسلام به يك درجه فـضـيـلت داده ، چـنـانكه كعبه را بر مسجد الحرام فضيلت داده است اصول كافى ج : 3 ص : 87 - حدیث 3 .
86-* ... عَنْ جَابِرٍ قـَالَ قـَالَ لِي أَبـُو عـَبـْدِ اللَّهِ (عَلَیهِِ السَّلامُ) يـَا أَخَا جُعْفٍ : إِنَّ الْإِيمَانَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ الْيَقِينَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقِينِ .
جـابـر گـويـد: امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) به من فرمود: اى جُعْفی : همانا ايمان برتر از اسلام و يقين برتر از ايمانست و چيزى گرامتر (كمياب تر) از يقين نيست . (اصول كافى ج : 3 ص : 86حدیث 1 .)
87-* ... عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عـَبـْدِ اللَّهِ (عَلَیهِِ السَّلامُ) يـَا أَبـَا مُحَمَّدٍ الْإِسْلَامُ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ الْإِيمَانُ عَلَى الْإِسْلَامِ دَرَجَةٌ قـَالَ قـُلْتُ نـَعـَمْ قـَالَ وَ التَّقـْوَى عـَلَى الْإِيـمَانِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ الْيَقِينُ عَلَى التَّقـْوَى دَرَجـَةٌ قـَالَ قـُلْتُ نـَعـَمْ قـَالَ فـَمَا أُوتِيَ النَّاسُ أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ وَ إِنَّمَا تَمَسَّكْتُمْ بِأَدْنَى الْإِسْلَامِ فَإِيَّاكُمْ أَنْ يَنْفَلِتَ مِنْ أَيْدِيكُمْ
ابـوبـصـيـر گويد، امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) بمن فرمود: اى ابا محمد! اسلام یك درجه است ؟ گفتم آرى ، فـرمـود: و ايـمـان يـك درجه بالاى اسلام است ؟ عرض کردم : آرى ، فرمود: و تقوى يك درجه بـالاى ايـمـان اسـت ؟ گـفـتـم : آرى ، فرمود: و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است ؟ گفتم آرى ، فـرمود بمردم چيزى كمتر از يقين داده نشد، و شما به پائين ترين و نزديكترين درجه اسلام چنگ زده اید ، مبادا که همین مقدار هم از دست شما برود . اصول كافى ج : 3 ص : 87 - حدیث 4 .
88-* ...عَنِ الْوَشَّاءِ عـَنْ أَبـِى الْحَسَنِ (عَلَیهِِ السَّلامُ) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ مَا قُسِمَ فِى النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ
وَشّـاء می گـويـد: شـنـيـدم که حضرت ابى الحسن علیّ بن موسی الرضا (عَلَیهِِما السَّلامُ) مي فرمود: ايمان يك درجه بالاتر از اسـلام اسـت ، و تقوى يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است ، و ميان مردم چيزى كمتر از يقين قسمت و تقسیم نشده است . اصول كافى ج : 3 ص : 86 - حدیث 2 .
89- قالَ الامامُ الجواد (عَلَیهِِ السَّلامُ) : مُلاقاةُ الاْ خوانِ نَُشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إ نْ کانَ نَزْرا قَلیلا .
دیدار برادران مایه حیات و صفا و گشایش دل و رشد و باروری عقل است ؛ اگرچه بسیار اندک باشد .
(امالى شیخ مفید: ص 328، ح 13، مستدرک : ج 8، ص 324، ح 9562.)
# : نَُشْرَةٌ به فتح و ضم نون هر دو صحیح است و معنایش : حیات ، صفا ، گشایش ، رویش ، باز و شکفته شدن
# اَلنَّشر : پخش کردن ، از هم باز شدن ، انتشار دادن ، فاش کردن ، باد ، باد خوب ، نسیم باد ، ابتدای پیدایش و رویش گیاه ، مرض گَری
نَشَرَ یَنشُرُ و نَشَرَ یَنشِرُ نَشراََ اَلثَّوبَ : لباس را پهن کرد ، لباس را از هم باز کرد .
نَشَرَالخَبَرَ : خبر را پخش کرد
نَشَرَ الشَّئَ : چیزی را پراکنده کرد
نَشَرَ الخَشَبَ : تخته و چوب را تراشید یا اَرَّه کرد
نَشَرَ عَنِ المَجنُونِ اَوِ المَریضِ : دعا برای بیمار یا دیوانه نوشت
نَشَرَتِ الرّیحُ : باد در روز ابری وزیدن گرفت
نَشَرَ یَنشُرُ نُشُوراََ اَلشَّجَرُ : درخت برگ در آورد
نَشَرَت اَوراقُ الشَّجَرَةِ : برگ های درخت باز شد
نَشَرَتِ الأَرضُ : زمین در بهار گیاه رویاند
نَشَرَ یَنشُرُ نَشراََ و نُشُوراََ اَللهُ المَوتَی : خداوند مرده ها را زنده کرد
نَشِرَ نَشراََ اَلمَواشی : مواشی و چهارپایان از قبیل گوسفند و گاو و شتر ... در شب به چرا رفتند ، مواشی مبتلا به مرض گَری شدند
اَلنَّشرَة : اسم مَرَّه است که بر یک بار و یک نوع دلالت دارد ، نسیم باد ، روزنامه و جمع آن نَشَرات است
اَلنُّشرَة : دعایی که برای دیوانه یا مریض می نویسند
اَلنَّشر ، اَلنُّشُور : برانگیخته شدن
یَومُ النَّشر ، یَومُ النُشُور : روز قیامت
# اَلّلهُمَّ اضمُم نَشری : خدایا کارهای پراکنده و پریشانم را سامان ده .
90- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمودند : اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ ، فَإِنَّهَا تَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ کَأَنَّهَا شَرَارَةٌ .
از دعا و نفرین مظلوم و ستمدیده بترسید که به سَمت خدا صُعُود و بالا می رود و همچون شعله آتشی بُنیان و ریشه ستمگر را می سوزاند.
(کَنزُالعُمّال، ج3،ص500 - کَنزُ العُمّال ، ج 3 ، ص 500 ، ح 7601 -نَهجُ الفَصاحه حدیث 47.)
91- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمودند: اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلُومِ وَ إن کانَ کافِراً فَإنّها لَیسَ دُونَها حِجابٌ .
از نفرین و دعای مظلوم و ستمدیده بترسید اگر چه کافر باشد، زیرا در برابر نفرین مظلوم پرده و حِجاب و مانعى وجود ندارد .
(نهج الفصاحه . ص164، ح48.)
92- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمودند: اِتَّقِ دَعوَةَ المَظلُومِ فَأِنَّما یَسأَلُ اللهَ حَقَّهُ وَ اَنَّ اللهَ لَن یُضیعَ لِذِی حَقِِّ حَقَّهُ .
از نفرین و دعای مظلوم بپرهیز زیرا وی به دعا حق خویش را از خدا میخواهد و خداوند هرگزحقِّ صاحبِ حق را ضایع و تباه نمی سازد .
(کَنزُ العُمّال،ج 3،ص507 ، ح 7650. نَهجُ الفَصاحه ص 161 ، ح 35)
93- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمودند: «اِیّاکُم وَ الظُّلمَ؛ فَأِنَّ الظُّلمَ عِندَ اللهِ هُو ظُلُماتُُ یَومَ القِیامَةِ .
بپرهیزید از ظلم؛ زیرا که ظلم در نزد خداوند ظُلُمات و تاریکیهایى در روز قیامت است.
( اَلکافِی، ج11، ص332.)
94- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمودند «اِتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهَا تُحْمَلُ عَلَى الْغَمَامِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لَأَنْصُرَنَّکِ وَلَوْ بَعْدَ حِینٍ.
از دعا و نفرین ستمدیده و مظلوم بترسید زیرا چنین دعایى بر ابر سوار و حمل می شود و خداوند در خطاب به «دَعْوَة الْمَظْلُوم» می فرماید به عزت و جلالم قسم حتما من تو را کمک می کنم حتی اگر بعد از مدتی بگذرد .
(نهج الفصاحَه حدیث 37) .
همه شب را یکسره نخوابید :
95- قالَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) : لا تُطاوِعُوا أَنفُسَكُم عَن مَنامِ كُلِّ اللَّيلِ وَ خُذُوا هَزيعاً مِنهُ .
با نفس خود در خوابیدنِ تمام شب ، همراهی و موافقت نکنید بلکه پاسی از شب را (جهت رشد معنوی خود در پرتوِ عبادت و یا تفکر و یا مطالعه و یا قرائت قرآن و یا تدبُّر در آیات الهی) برای خود برگزینید و انتخاب نمایید .
تَنبيهُ الخَواطِر : ج ۲ ص 116 .
* طاوَع ، یُطاوِعُ ، مُطاوَعَة فِی الأَمرِ وَ عَلَیهِ : در آن امر یا بر آن کار با او موافقت و توافُق کرد .
* هَزَعَ ، یَهزَعُ ، هَزْعاً : شتاب کرد -سرعت گرفت - تکان خورد- تکانده شد.
* اَلهَزیعُ مِنَ اللَّیلِ : پاره ای یا پاسى از شب ( يك سوم و يا يك چهارم آن و به قولی یک ساعت از شب )
*** سخني گهربار از مولا اميرالمؤمنين (عَلَيهِِ السَّلامُ) در ترغيب به نيکوکارى و دلسرد نشدن از کار خير :
96- قالَ عَلِيُُّ (عَلَيهِِ السَّلامُ) : – لايُزَهِّدَنَّکَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لا يَشْکُرُهُ لَکَ ، فَقَدْ يَشْکُرُکَ عَلَيْهِ مَنْ لا يَسْتَمْتِعُ بِشَىْء مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشّاکِرِ اَکْثَرَ مِمّا اَضاعَ الْکافِرُ ، «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ».
ناسپاسي کسي که سپاس نيکيت را بجا نمي آوَرَد بى رغبت و دلسرد نکند ترا در احسان و نيکى کردن نسبت به ديگران و در انجام هر کاري که معروف و خير محسوب مي شود زيرا کسي (يعني خداوند) از تو سپاسگزاري و قدر داني و تشکر مي کند و به تو پاداش مي دهد که هيچ نفع و بهره اي از آن نيکي نمي برد و تو از سپاسِ سپاسگزار(که خداوند است) درک مي کني و بدست مي آوري بيش از آنچه ناسپاس و کفران کننده از بين برده و ضايع و تباه کرده است و خداوند نيکوکاران را دوسـت دارد .وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ .سوره آل عمران آيه 148 ..
اگر کار نيک و خدمتي نسبت به ديگران انجام دادي و آنها در مقابلِ نيکي تو ناسپاسي و ناشُکري کردند و خدمت و يا خدمات و نيکي هاي تو را ناديده گرفتند و با ناسپاسي ضايع و تباه کردند ، نگران مباش و صبر پيشه کن و از انجام کار خير و خدمت کردن دلسرد و خسته مشو بلکه خوشحال باش زيرا که خداوند حکيم و مهربان از تو قدرشناسي و تشکر مي کند و خيلي بيشتر از آنچه ناسپاس ها ضايع و تباه کردند به تو عنايت مي فرمايد و بدان پروردگارت که ناظر همه اعمال است هيچگاه اجر نيکوکاران را ضايع نمي سازد :وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ . و شکيبايي کن ، که خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نخواهد کرد . سوره هود آيه 115 . . و نيز در سوره کهف آيه 30 در باره حقشناسي و قدر داني از کارهاي مؤمنين نيکوکار چنين فرموده است : إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً . مسلّماً کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند ، ما پاداش نيکوکاران را ضايع نخواهيم کرد .
[ منابع : نَهجُ البَلاغَه سيّد علي نقي فَيضُ الأِسلام حِکمت 195 و نَهجُ البَلاغَه با ترجمه استاد شيخ حسين انصاريان حِکمت 204 و نَهجُ البَلاغَه صُبحي صالِح ، ص505 . ]
****************************************************
***نسيم معرفت***
** چهارخصلتي که دارنده آن اسلامش کامل است
حدیث شماره 97-** حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيهِ السَّلامُ) قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيهِما السَّلامُ) : أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَُلَ إِسْلاَمُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ لَقِيَ رَبَّهُ «عَزَّ وَ جَلَّ» وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ : مَنْ وَفَى لِلَّهِ «عَزَّ وَ جَلَّ» بِمَا يَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ مَعَ اَلنَّاسِ وَ اِسْتَحْيا مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اَللَّهِ وَ عِنْدَ اَلنَّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ أَهْلِهِ.
... حضرت امام زين العابدين (عَلَيهِ السَّلامُ) فرمودند : چهار خصلت است که هر کس آن ها را دارا باشد اسلامش كامل است و گناهانش پاک و از بين مي رود و پروردگارش را ملاقات كند در حالي که خداوند از او خشنود است . آن چهار خصلت عبارتند از : 1- به عهدي که براي خدا نسبت به مردم بسته و مُتعهِّد شده وفادار باشد به عبارت ديگر به خاطر خداي عَزَّوَجَلَّ به حقوقي که مردم بر گردن او دارند وفا نمايد و حقوقشان را ادا کند . (مثل نمايندگاني از مجلس شوراي اسلامي که با خدا عهد بستند که در خدمت مردم و ملّت شريف ايران باشند ) 2- زبانش با مردم صادقانه و راست و يک رو باشد . در روايتي از علي (عَلَيهِ السَّلامُ) آمده است که فرمود : شَيئانِ هُما مِلاکُ الدِّينِ : اَلصِّدْقُ وَ الْيقينُ يعني دو چيز ملاک و معيار دين و دينداري است : يکي راستي و ديگري يقين است . «شرح غُرَرُالحِکَم ج 4، ص 184» 3- از هر كار قبيح و زشتى پيش خدا و نزد مردم شرم و حيا كند 4- با خانواده و اهل و عيال خويش حُسن خُلق و خوش اخلاقي و خوشرفتارى داشته باشد .
# خِصال صَدوق «ره» - جلد 1 - بابُ الأَربعَة - صفحه 222 حديث 50 - بِحارُ الأَنوار ج 64 باب چهاردهم - مِشكاةُ الأَنوار: ص 271 - بِحارُالأَنوار: ج 66، ص 385، ح 84 -اَمالي شيخ طوسى ص 73، حديث 106.-بِحارُ الأَنوار: جلد 72 ص93 باب 47 حديث 6 .
** آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي
http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5109/+نسیم معرفت
*************************************************
***نسیم معرفت***
** عاقل باید طالب و جوینده سه چیز باشد+ وَ عَلَى اَلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ طَالِباً لِثَلاَثٍ
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*******************************************
*** حدیث شماره 99 :
***مَقبُولَه عُمَر بْن حَنْظَلَه و مَشهُورَه اَبُو خَدیجَه
* مَقبُوله عُمَر بْن حَنْظَلَه : روايت یا مَقبُوله عُمَر بْن حَنْظَلَه را مَشايخِ ثَلاث يعني مرحوم شيخ طوسي «ره» و شيخ صَدُوق «ره» و شيخ كُلَيني «ره» در كُتُب خويش ذكر كرد ه اند .
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيهِ السَّلامُ) عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى اَلسُّلْطَانِ وَ إِلَى اَلْقُضَاةِ أَيَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى اَلطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْکُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ اَلطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ أَنْ يُکْفَرَ بِهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاکَمُوا إِلَى اَلطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَکْفُرُوا بِهِ -سُورَةُ النِّساءِ-اَلآيَة 60». قُلْتُ فَکَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ [فَلَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ] فَإِنَّمَا اِسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اَللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَيْنَا اَلرَّادُّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ».
عُمَر بْن حَنْظَلَه مىگويد از امام صادق (عَلَيهِ السَّلامُ) درباره دو نفر از اصحاب و دوستان (شيعيان ) که بينشان در باره دَين (قرض) و اِرث و ميراث ، مُنازَعَه و نزاع و درگيري بود و جهت رفع نزاع و رسيدگى به اين مسئله ، به سلطان و قُضاتش مراجعه کرده بودند سؤال کردم که آيا اين کار جائز است؟ آن حضرت فرمود: کسي که در موردِ ادّعاي حقّ يا ناحقّي براي داوري و قضاوت به آنها مراجعه نمايد ، در حقيقت چنان است که براي قضاوت به طاغوت و حاکم جائر و ستمگر مراجعه کرده باشد و آنچه را که او (طاغوت) برايش حکم کند ، اگر چه حَقِّ ثابت و مُسلّمِ او باشد چنان است که مالِ سُحت و حرامى را ميگيرد زيرا که آن را به حکمِ طاغوت و طغيانگر گرفته است در حالي که خدا دستور و امر فرموده است که به او کافر شوند و زير بار حُکمش نروند . خداوند در سوره نِساء آيه 60 فرمود : «...يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاکَمُوا إِلَى اَلطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَکْفُرُوا بِهِ : مىخواهند داورى و قضاوت را نزد طاغوت و حُكّامِ باطل ببرند در حالى كه مأمورند که به طاغوت و طاغوتيان كفر بورزند . پرسيدم پس آنها (آن دو نفر که با هم نزاع دارند) چه بايد بکنند؟! فرمود: نظر و جستجو کنند در ميان شما و آن کس که حديث ما را روايت مي کند و در حلال و حرام ما دقّت نظر دارند و صاحب نظرند و احکام ما را مي شناسد ، او را به عنوان حَکَم و داور قرار دهند و به حَکَميّت وي راضي باشند زيرا که من او را حاکم و داور بر شما قرار دادم ، پس هنگامي که او طبق دستور ما حُکم داد و از او نپذيرفتند پس همانا حکم خدا را سبک شمرده و در واقع بر ضرر و ضدِّ ما آن حُکم را ردّ کرده اند و به ما پشت نموده اند و کسي که ما و حکمِ ما را ردّ کند و به ما پشت کند در حقيقت به خداوند پشت کرده و حکم خدا را ردّ کرده است و اين عمل در حَدِّ شرک به خداوندِ مُتعال است.»
* وَسائِلُ الشِّيعَةِ ، ج27 ص13 ، اَبوابُ الصِّفاتِ القاضِي ، باب 1 ، حديث 4 . - وَسائِلُ الشِّيعَةِ چاپ بيروت ج 18 ص 99 . - وَسائِلُ الشِّيعَةِ ج27، ص136، کِتابُ القَضاءِ ، اَبوابُ الصِّفاتِ القاضِي، باب11، ح1 - اصول کافي ج 2 ص 412 - تَهذيبُ الأحکام مرحوم شيخ طوسي ج6 ص 218 - اصول کافي ج 1 ص 86 ، کِتابُ فَضلِ العِلمِ ، بابُ اِختِلافِ الحَديثِ - کافي ج7 ص 412 حديث 5 - کتاب «اَلبَيع» از امام خميني «ره» جلد دوم ص 638 تا ص 642 - کتاب «ولايت فقيه» از امام خميني «ره» از ص77 تا ص 84 - مِرآةُ العُقُول مرحوم علامه مجلسي ج 1 ص221 - تَهذيبُ الأَحکام مرحوم شيخ طوسي ج 6 ص 303، ح 846 - اصول کافي، ج 1، ص 67 حديث 10 -
* مَشهُورَه اَبُو خَدیجَه یا صَحیحَه ابُو خَدیجَه [سالِمِ بْنِ مُکْرَم اَلجَمّال] :
اَبِی خَدیجَه یکی از اصحاب مورد وُثُوق و مورد اعتماد امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ) و نیز از یاران امام موسی بن جعفر (عَلَیهِمَا السَّلامُ) است و نَجاشی که از علمای بزرگ در علم رجال می باشد در کتاب رجالش ص 188 از او به عنوان «ثِقَةُُ ثِقَةُُ» یاد کرده است . یعنی عنوان «ثِقَةُُ» که به معنای مورد وُثوق و اعتماد است را دوبار برای او بکار برده است . احادیث و روایاتی که از اَبِی خَدیجَه در اَبواب مختلف فقه آمده است با لحاظ ها و مناسبت های مختلف ،تعابیر گوناگونی از آن ها شده است : مَشهُورَه اَبُو خَدیجَه ، صَحیحَه ابُو خَدیجَه ، مَقبوله اَبی خَدیجَه ، روایتِ اَبِی خَدیجَه، حَدیث اَبِی خَدیجَه ، خَبَر اَبِی خَدیجَه ،
*** صحیحه ابی خدیجه : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ [اِبنِ بابَوَیْه] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ [اَلأَحمَسِی اَلعَبَسِی] عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ سَالِمِ بْنِ مُكْرَمٍ اَلْجَمَّالِ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقُ (عَلَیهِ السَّلامُ) : إِيَّاكُمْ أَنْ يُحَاكِمَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً إِلَى أَهْلِ اَلْجَوْرِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ «يَعْلَمُ شَيْئاً مِنْ قَضَايَانَا» فَاجْعَلُوهُ بَيْنَكُمْ فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِياً فَتَحَاكَمُوا إِلَيْهِ. [ وَ رَوَاهُ اَلْكُلَيْنِيُّ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ : مِثْلَهُ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ: شَيْئاً مِنْ قَضَائِنَا . ]
اَبُوخَدیجَه می گوید : امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمودند : بپرهیزید از اینکه برخی از شما بر ضدِّ دیگری جهت قضاوت و داوری به اهل جَور و ظلم و ستم مراجعه کند لکن بنگرید به مردی از میان خودتان که مقداری از قضایا و احکامِ دینی و شرعی از ناحیه ما اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) را بداند . پس او را بین خود داور و حاکِم قرار دهید زیرا که من او را برای شما قاضی و حاکِم و داور قرار دادم، پس در رفع خصومت و نزاعِ در امور به وی مراجعه نمایید . [مرحوم شیخ کُلَینی شبیه همین حدیث را نقل کرده ولی بجای عبارت «يَعْلَمُ شَيْئاً مِنْ قَضَايَانَا» ، جمله «شَيْئاً مِنْ قَضَائِنَا» را ذکر کرده است]
** مَنابِع : تَفصیلُ وَسائِلِ الشِّیعَةِ إِلَی تَحصیلِ مَسائِلِ الشَّریعَةِ [وَسائِلُ الشَّیعَةِ] جلد27 ، صفحه139 باب 11 حدیث 6 ، اَلجُزءُ السّابِعُ وَ العِشرُونَ ، كِتَابُ اَلْقَضَاءِ ، أَبْوَابُ صِفَاتِ اَلْقَاضِي وَ مَا يَجُوزُ أَنْ يَقْضِيَ بِهِ ، بَابُ وُجُوبِ اَلرُّجُوعِ فِي اَلْقَضَاءِ وَ اَلْفَتْوَى إِلَى رُوَاةِ اَلْحَدِيثِ مِنَ اَلشِّيعَةِ فِيمَا رَوَوْهُ عَنِ اَلْأَئِمَّةِ (عَلَیهِمُ السَّلامُ) مِنْ أَحْكَامِ اَلشَّرِيعَةِ لاَ فِيمَا يَقُولُونَهُ بِرَأْيِهِمْ - تَهذیبُ الأَحکامِ لِلشَّیخِ الطُّوسِی، ج 6 ص 303، ح 846. - وَسائِلُ الشَّیعَةِ ج18، ص100، «کتاب القضاء»، «أَبْوَابُ صِفَاتِ اَلْقَاضِي»، باب 11، حدیث 6 - مَن لایَحضُرُهُ الفَقیهُ لِلشَّیخِ الصَّدُوقِ ج 4 ص 420 حدیث 5919 -
*******************************************
*** حدیث شماره 100 :
** سه خصلتی که نشانه کمال ایمان است+حدیث ازامام صادق«ع»
*** قالَ الصّادِقُ (عَلَیهِ السَّلامُ) : عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) قَالَ: مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إِیمَانُهُ . امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود : هر کس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا و بخشش نماید از جمله کسانی است که ایمانش کامل است .( اَلکافِی ج 2 ص 124)
*** قالَ الصّادِقُ (عَلَیهِ السَّلامُ) : مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إِیمَانُهُ .کسى که دوستى ها و دشمنى هایش براى خدا باشد و براى خدا عطا و بخشش نماید و براى خدا (از بخشش و ...) امتناع ورزد ، ایمانش کامل است . (کتاب«اَلزُّهد» از حُسَین بن سَعید اهوازی، ص 48 - )
* مَنابِع : اَلکافِی , جلد 2 صفحه 124 -اَلجُزءُ الثّانِی - کِتابُ الإِیمانِ وَ الکُفرِ - بَابُ الْحُبِّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضِ فِی اللَّهِ - اصول کافی ج 3 ص 189 - کتاب«اَلزُّهد» ص 48 . کتاب«اَلزُّهد»از حُسَین بن سَعید اهوازی از شخصیت های بزرگ شیعه در قرن سوّم هجری قمری از یاران امام رضا (ع) و امام جواد (ع) و امام هادی(ع) ، است -
*******************************************
** آيت الله سيد اصغر سعادت ميرقديم لاهيجي
*************************************************
.....ادامه دارد....... ادامه دارد ......
**زُلال حدیث , سخنان گُهَربارچهارده معصوم ع( گیلان نشاط )
** زُلال حدیث (نسیم معرفت)کلیک
** زُلال حدیث (نسیم معرفت)کلیک
** زُلال حديث - پایگاه اندیشوران حوزه+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی +http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=11958 .
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***راویان حدیث+راویان ثِقَه+راویانِ ضعیف+معیارهای حدیث شناسی+علم رجال و حدیث+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/659 .+کلیک .
************************************
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***نقد کتاب بررسی راههای مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیه+کتاب بررسی راه های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیّه به قلم حجت الاسلام حسن عالمی طامَّه+[فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى *یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى «سوره نازعات آیه 34 و 35»]....این کتاب اما گرفتار ضعفها و خطاهای قابل توجه و گاه غیرقابل گذشت شده است....+حجت الاسلام سید ضیاء مُرتَضَوِی+1395 .+http://ijtihadnet.ir/%d9%86%d9%82%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8// .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
*** ربا در تسهیلات خُرد بیشتر است/ نظام بانکی پاسخگوی نگرانی مراجع باشد+محمد رضا مُروِّجی+شبکه اجتهاد+http://ijtihadnet.ir/%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7/ .+کلیک کنید .
*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .
*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .
***بررسی تفویض ولایت از سوی فقیه و لزوم احراز عدالت مدیران+حجتالاسلام علی آقا پیروز مدیرگروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی در مقالهای با عنوان «بررسی تفویض ولایت از سوی فقیه و لزوم احراز عدالت مدیران» که در فصلنامه علوم سیاسی(شماره 76) منتشر شده است به بررسی آن پرداخته است+فرق تفویض و تنفیذ+قائلان به ولایت مطلقه فقیه : از جمله قائلان این نظریه، صاحب جواهر، محقق کرکی و امام خمینی هستند. براساس نظریه امام، ولایت فقیه بر پایه سه رکن ولایت قضایی، ولایت تقنینی و ولایت اجرایی (سیاسی) استوار خواهد بود که قلمرو اختیارات فقیه را در این سه حوزه مشخص و معین میسازد، بر پایه این فرضیه، ولایت قابل تفویض است و حق تصرف و ولایت از ولی فقیه به سطوح پایینتر تسری مییابد. + هشتم اردیبهشت 1396 .http://ijtihadnet.ir/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%aa%d9%81%d9%88%db%8c%d8%b6-%d9%88%d9%84%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7/.+شبکه اجتهاد .+کلیک کنید .
***********************************
***اگر ضوابط استنباط از دل فقه بیرون میآمد…+فقاهت مطلوب کدام است؟ +دینی 1400 سال پیش در جزیرهالعرب بر آخرین رسول (ص) نازلشده است. ما پس از 1400 سال میخواهیم آن را همانطور که نازلشده، بفهمیم. چگونه و با تجهیز به چه علوم و مهارتهایی میتوانیم به این فهم برسیم؟/حجت الاسلام محمدتقی اکبرنژاد تبریزی+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%b6%d9%88%d8%a7%d8%a8%d8%b7-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%a8%d8%a7%d8%b7-/ ..+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .
*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .
*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .
***پاسخ استاد محمدجوادفاضل لنکرانی به استادسید مصطفی محقّق داماد+ اصلاحات و اضافات و توضیحات لازم توسّط : استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/658 .+کلیک کنید .