آخوند ملاحسینقلی همدانی، عارف کامل، یگانه دوران

 

آخوند ملاحسینقلی همدانی، عارف کامل، یگانه دوران، واله جمال محبوب، مجمع بحرین تعقل و تعبد، در سال 1239 قمری در روستایِ شوند از توابع شهر همدان، دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم رمضانعلی، علاقة وافری داشت که فرزندش به تحصیل علوم دینی بپردازد. به همین جهت او را به تهران فرستاد و ملاحسینقلی در مدرسة مروی مشغول به تحصیل شد. در همان زمان آوازة علم و معرفت بزرگ استاد اخلاق و فلسفه و حکمت حاج ملاهادی سبزواری در سراسر ایران پیچیده بود. آخوند همدانی که تشنة علم و معرفت بود، برای بهره بری از فیوضات آن حکیم متأله روی به سبزوار نهاد.

شهید مطهری درباره وی می گوید: بزرگ ترین حسنة حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی عارف کامل الهی فقیه نامدار آخوند ملاحسینقلی همدانی درجزینی1 است. این مرد بزرگ و بزرگوار، صیت و شهرت و جاذبة معنوی حکیم سبزواری او را به سبزوار کشانید. اگر همه شاگردان حوزة حکیم سبزواری به حضور در حوزة او افتخار می کنند، حوزه حکیم به حضور چنین مردی افتخار می کند. ایشان پس از محضر حکیم سبزواری راهی عتبات گردیده، در نجف اشرف به درس شیخ مرتضی انصاری حاضر شد. خود ایشان نقل می کند: روزگاری نیز به نجف اشرف به درس شیخ انصاری می نشستم مگر گهی دریافتم که شیخ، علی الدوام ایام چهارشنبه را به منزل آقا سید علی شوشتری می شود از تلامیذ خویش، و روزی بدانجا شدم و یافتم شیخ را نشسته به هیئت تلمیذ و سید را نشسته به هیئت استاد. و سید چیزها می فرمود. مگر در دل گذراندم که من نیز علی الدوام بدین حضرت شوم و چون برخاستم سید با من فرمود اگر خواستی همی آی و از آن روز بدان حضرت بار یافتم.1 آخوند که سالیان دراز تشنة معارف بود، مشتاقانه به محضر سیدعلی شوشتری می رفت. استاد نیز عنایت خاص و محبت ویژه ای به وی داشت. می گویند وقتی آخوند به مرض صعب العلاجی دچار شد، استاد سیدعلی شوشتری به پزشکی توانا که از مریدانش بود و برای دیدن ایشان به نجف آمده بود، می فرماید: اول به مدرسه سلیمیه برو و فرزندم را که بیمار است، معاینه کن. پزشک نزد او می رود و پس از معاینه و عیادت به منزل سید علی بازگشته، می گوید: این شیخ، فقیر است و به بیماری سختی مبتلاست. درمان او نیازمند صرف پول فراوانی است. آقا سید علی می فرماید: او را معاینه کن؛ اگر چه مداوای او صد تومان هزینه داشته باشد (پول زیادی در آن زمان بود) و یک ساعت بیشتر زنده بماند؛ زیرا یک ساعت از عمر او گران تر و پر از ارج تر از این مقدار است.2

استاد با بصیرت و تیزبینی خاصی که داشت، در تشخیص استعداد شاگردش به خطا نرفت و گذر زمان نشان داد که آخوند جانشین بر حق مکتب اخلاقی وی گردید و خدمات فراوان و مهمی به عالم دین و مذهب نمود و خود آیتی عظیم و سرآمد عالمان عصر خود در علم و تهذیب نفس و تربیت نفوس شد. نفوس مستعده پروانه وار حول شمع وجودش طلب نور می کردند و از زلال حقایق معرفت او پیاله پر می کردند و آن بزرگوار از سالکان به خوبی و مردانه به نحو اتم و اکمل دستگیری کرده، آنها را به ملکوت و معنویت سیر می داد. شاگردان آخوند را بیش از سیصد نفر ذکر کرده اند؛ از جمله: آقا سید احمد کربلایی، سید ابوالقاسم اصفهانی، شیخ محمد بهاری همدانی، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، شیخ علی قمی و....

آخوند بعد از عمری مجاهدت و ریاضت در راه حقیقت و کمال، در حالی که عزم زیارت سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) را داشت، در راه کربلا در 28 شعبان 1311 قمری عاشقانه دعوت حق را لبیک گفت و پیکر پاکش در حایر حسینی در جوار مولایش به خاک سپرده شد.

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

بـه هـوای سـر کویش پـر و بالی بـزنـم

مرحوم آخوند در علوم مختلف از جمله فقه و اصول قدرت علمی فراوانی داشت و از شاگردان مبرز مکتب فقهی شیخ اعظم انصاری بود. پس از درگذشت شیخ انصاری، مرحوم آخوند مصمم می شود که همت خود را بر دروس فقهی استاد خود بگذارد و تدریس وی را ادامه دهد. که مرحوم شوشتری در رهنمودی نورانی به ایشان می نویسد: این روش شما، تام و تمام نیست و شما مقامات عالیة دیگری را باید حایز گردید. این نکته اساسی که سمت و سوی استعداد و اشتغال مرحوم آخوند را تبیین می کند، او را به تلاش چشمگیر در کسب مقامات علمی و عملی وا می دارد و با مجاهدت فراوان به جایی می رسد که به سان خورشیدی، برای طالبان معرفت پرتوافکنی می کند. شاگردان او در سطوح مختلف بودند. از این رو، استاد هم مطالب را در سطح عام، خاص و خاص الخاص بیان می داشت. بعضی شاگردان آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرار می گرفتند که خویش را از یاد می بردند و ساعت ها محو کلام استاد می شدند. عده ای از آنان هم شب و روز ملازم ایشان بودند تا همواره از وجودش بهره مند شوند.

توفیق بزرگ

یکی از توفیقات بزرگ مرحوم آخوند همدانی، ترویج اخلاق و عرفان ناب در حوزه علمیه است. عرفان ناب تشیع با دسیسه های صوفیه و جهالت ها و تنگ نظری ها، مورد سوء استفاده و رو به نابودی بود. اما او توانست با صبر در این مسیر و بهره مندی از توفیق الهی و استفاده از محضر استاد بزرگی چون سیدعلی شوشتری، سیری متقن برای سالکان الهی بنا نهد و این خطر را از این مسیر الهی دور کند.

آقا بزرگ تهرانی در مورد ایشان می نویسد: او در علم اخلاق، وزنه عظیمی است که به توصیف نیاید. مدت های مدیدی گذشت و زمانه همانند او در علم اخلاق و تهذیب نفوس ندید و این فن به او ختم شد و پس از وی نظیری برایش پیدا نشد؛ زیرا او عده ای را تربیت کرد و آنان را در مسیر تهذیب نفس قرار داد. آنان بعد از او همانند ستارگان، زینت بخش آسمان علم و فضیلت گردیدند. در یک کلام، او بر بسیاری از علما و دانشمندان برتری دارد.3

او با روح لطیف و ملکوتی، اراده و عزم راسخ، و همت بالا و بی نظیر توانست منازل سلوک و قلل عرفانی را به درستی بپیماید و به بالا ترین قله های معرفت صعود کند و در درجاتِ عالیِ قرب، مأنوس حضرت رب العالمین باشد. از این رو، نفس او از مصادیق نفحات رب العالمین شد و به هر کس که می رسید، او را در مسیر محبت الهی قرار می داد. روش سلوکی ایشان برگرفته از متن شریعت اسلام و با توجه به همه شرایط سلوک و سالک بود.

مرحوم ملکی تبریزی، از شاگردان برجسته و خاص ایشان می فرماید: اوقات توقّف ایام تحصیل که نجف اشرف بودیم، جناب عالم جلیل و حکیم بزرگوار بی بدیل آخوند ملاحسینقلی همدانی قدس الله روحه به یکی از طلاب راه آخرت، عمل توبه را تلقین فرمود. دو سه روز به جهت انجام این مهم غائب شد. بعد که آمد، دیدیم که بدنش که چاق و نشیط و رنگش که خیلی آبدار بود، [در اثر تلقین توبه]بدنش کانّه نصف شد و رنگش زرد و پریشان گردید که عادتاً در یک دو روز ریاضت متوقّع نبود که این مقدار تغییر در صورت پدید آید...».

جرعه ای از چشمه زلال

مرحوم حسینقلی همدانی در یکی از توصیه های سلوکی خود به یکی از شاگردانش، ترک معصیت را در مسیر سلوک بسیار پراهمیت می داند و می فرماید:

«...تمام سفارشات این بینوا به تو، اهتمامِ در ترک معصیت است. اگر این خدمت را انجام دادی، آخر الامر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید. البته البته در اجتناب از معصیت کوتاهی مکن و اگر خدای ناخواسته، معصیت کردی، زودتر توبه نما و دو رکعت نماز به جا آور و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار کن و سر به سجده بگذار و در سجده از حضرت پروردگار عفو بخواه. امیدوارم عفو بفرماید. معاصی کبیره در بعضی رساله های عملی ثبت شده، یاد بگیر و ترک بنما و زنهار پیرامون غیبت و دروغ و اذیت مگرد...».4

در مکتب عرفانی آخوند، مراقبه دارای اهمیت فراوان است و اول قدم آن توبه است؛ چنان که می فرماید: «البدار، البدار الی التوبة الصادقه، ثم العجل، العجل، فی الجدّ و المراقبه؛ بشتاب، بشتاب به سوی توبه راستین. پس بشتاب، بشتاب به سوی کوشش و مراقبت.5

شاگرد ایشان مرحوم انصاری همدانی(ره) به همین مضمون می فرماید:

مراقبه یعنی غافل از حضور حضرت حق –جل شأنه– نباشد و این، همان قله بزرگ و بالابرنده به سوی مقام مقربین است و کسی که خواستار محبت و معرفت است، باید به این ریسمان محکم چنگ زند و سخن پیامبر6 نیز به همین اشاره دارد که فرمود: «اعبدالله کانک تراه فان لم تکن تراه، فانّه یراک؛ خدای را چنان پرستش کن که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند.» پس همواره باید حالش چنین باشد. در باطن، که گویا در خدمت مولای خود ایستاده، و او ملتفت به این است... همین قدر بداند که او جل شأنه حاضر است و ناظر همیشه، بس است از برای توجه به او، و ان لم یعلم انّه ماهو و کیف هو... (و اگر چه نداند که خداوند کیست و چیست).6

از این عارف ربانی و حکیم الهی و فقیه نامدار رهنمودها و دستورالعمل های ارزشمندی در سیر و سلوک رسیده که در کتاب تذکرة المتقین آمده است.

پی نوشت ها:

ـــــــــــــــــــــــ

1. تاریخ حکما و عرفای متاخر بر صدرالمتألهین، ص133. *

2. چلچراغ سـالکـان، ص27؛ نـقباء البشـر، ج2، ص67. *

3. نقـباء البـشـر، ص674. *

4. تـذکـرة الـمـتـقـیـن، ص211. *

5. هـمـان، ص193. *

6. همان، ص55.

 

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/6433/6733/80265?ParentID=81692  پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 

*****************************************

ملا حسینقلی همدانی

در سال ۱۲۳۹ هـ . ق در روستای «شوند درگزین» از توابع همدان، نوزادی به این عالم خاکی قدم نهاد که در اثر نشو و نما در خانواده ای که مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیع ترین قله های عرفان و تهذیب نفس صعود کرد.

او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوک معنوی پرداخت که عارفان حقیقت جو و سالکان طریق توحید از توشه های سلوک وی پیمانه ها پر کردند. تا آن که نام این الگوی زهد و عبادت و تقوا، و طلایه دار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل ره پویان حقیقت طلب د صدسال اخیر گردید.

زادگاه مبارک

نسب آخوند همدانی به جابر بن عبدالله انصاری صحابی مشهور پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ می رسد. در کتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی می کنند. نزد آنان جامه ای از حضرت علی ـ علیه السلام ـ است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا می شده آن جامه را در آبی شستشو می دادند و به عنوان تبرک از آن آب می نوشیدند... کسانی که از آن آمی نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی شدند. آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامه ای است که علی ـ علیه السلام ـ آن را به جابر، جدّ اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.(۱)

آخوند همدانی در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالی سیر و سلوک معنوی نائل شد. استاد به او علاقه ی ویژه ای داشت. علاقه ی استاد به او چنان بود که وقتی آخوند در مدرسه ی سلیمیه به مرض صعب العلاجی دچار می شود، صد تومان به پزشک حاذقی می دهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کم تر کسی در نجف به صد تومان می رسید.

آخوند همدانی فرزند رمضان علی چوپان بود که بعد به شغل پینه دوزی (کفاشی) روی آورد. در اوایل زندگی، رمضان علی از داشتن فرزند محروم بود. تا این که توفیق زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ برای او حاصل شد. رمضان علی در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین ـ علیه السلام ـ نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا، دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی (نوکر امام حسین ـ علیه السلام ـ) و فرزند دوم را کریم قلی (بنده خدا) نامید. رمضان علی علاقه شدیدی به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.

 

http://hasan-moheban.blogfa.com/category/90

 


موضوعات مرتبط: شرح حال برخی از حکماء وعرفاء,
برچسب‌ها: ,,,,,