***نسيم معرفت***
کرامات بانوي کرامت(حضرت معصومه سلام الله عليها) و...
بررسي و مروري بر کرامت هاي حضرت معصومه عليها السلام به مناسبت سالروز ميلاد آن بانوي کريمه اهل بيت عليهم السلام مقدمه1- مي دانيم که نظام آفرينش براساس اسباب و مسبب ها خلق شده و هر مسببي متاثر از سبب و هر معلولي زاييده علتي است. 2- علت اصلي هر چيزي و مبدا آن ، خداوند است. و اوست که نظام عِلّي و معلولي را پديد آورده و به اشياي مختلف خاصيت عِلّي و به بعضي ديگر معلولي داده است. 3- خداوند مي تواند همان طور که خاصيتي را به چيزي مي دهد، از آن سلب کند و يا چرخه علت و معلول ها را برخلاف نظم عادي آن کوتاهتر يا حذف کند، سلسله سبب ها را بردارد و خود مستقيما بر معلول اثر کند. 4- اين خلاف عادت به اشکال مختلفي صورت مي گيرد که دو نمونه آن عبارت است از: معجزه و کرامت. الف: در «معجزه » ، براي اين که پيامبران از غير شناخته شوند و آن ها را به تَحَدّي و مبارزه بطلبند و شکست دهند، خداوند علت هاي طبيعي را از چرخه علت و معلول خارج مي کند. ب: در «کرامت » براي اين که خداوند به بندگان برگزيده و اولياي خاص خود، توجه اش را نشان دهد، اجازه مي دهد معلول هايي بدون دخالت برخي علت ها، متاثر شوند. و البته براي کسب اين مقام لازم است بندگان با عبادت و اطاعت، خود را در معرض شايستگي اين مقام قرار دهند و لياقت کسب اين عنايت و بزرگواري را داشته باشند. کرامت در قرآن و ...در قرآن کريم براي بعضي از اوليا و بندگان شايسته خدا مقام کرامت اثبات شده است، مانند آيه شريفه « فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِيَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَکَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّي لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ سوره آل عمران آيه 37 » ; (1) «هر وقت زکريا داخل محراب عبادت مريم مي شد، رزقي را نزد او مي يافت. [به او ] مي فرمود: اي مريم! اين [غذا ] از کجا آمده است؟ [مريم] پاسخ مي داد: از نزد خداست.» البته واضح است که اين مقام تنها در سايه بندگي به دست مي آيد و براساس آيه شريفه « إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ سوره توبه آیه 120 » ، (2) خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نمي کند و تا انسان خود را محسن نسازد، اجر آن را نيز نخواهد ديد و اولياي خدا که خود را به مقام محسنين رسانده اند، تنها کساني هستند که شايستگي رسيدن به مقاماتي مانند کرامت را به عنوان اجر و پاداش خواهند داشت. نکته اي که در آيه 37 آل عمران وجود دارد اين است که يک زن (مريم) بر اثر عبادات خود به مقامي (کرامت) دست مي يابد که حتي شگفتي پيامبر خدا (زکريا) را نيز برمي انگيزد لذا او مي پرسد: « أَنَّي لَکِ هذا » . بر همين اساس بندگان خاص خدا، از جمله زنان متقي و پرهيزکار در طول تاريخ به اين مقام رسيده اند، مانند حضرت فاطمه زهرا عليها السلام که در تفسير روح البيان مي خوانيم: رسول اکرم صلي الله عليه و آله در زمان تنگدستي از دخترش فاطمه پرسيد: اين غذا از کجاست؟ ! فاطمه عليها السلام جواب داد:هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ! و پيامبر فرمود: شکر خدا را که دخترم همانند مريم است. (3) نمونه اي ديگر از کرامت بانوان را به نقل از امام محمد باقر عليه السلام مي خوانيم که درباره مادر ارجمندش فاطمه بنت الحسنعليهما السلام مي فرمايد: «قَالَ كَانَتْ أُمِّى قَاعِدَةً عِنْدَ جِدَارٍ فَتَصَدَّعَ الْجِدَارُ وَ سَمِعْنَا هَدَّةً شَدِيدَةً فَقَالَتْ بِيَدِهَا لَا وَ حَقِّ الْمُصْطَفَى مَا أَذِنَ اللَّهُ لَكَ فـِى السُّقـُوطِ فـَبـَقـِيَ مُعَلَّقاً فِي الْجَوِّ حَتَّى جَازَتْهُ فَتَصَدَّقَ أَبِي عَنْهَا بِمِائَةِ دِينَارٍ (4) ; مادرم کنار ديواري نشسته بود، ناگاه ديوار شکاف برداشت و صداي مهيبي شنيديم. با دستش اشاره کرد و گفت: نه، به حق مصطفي صلي الله عليه و آله! خداوند به تو اجازه فرو افتادن ندهد. پس ديوار در هوا معلق ماند تا [مادرم کنار رفت و ] اجازه داد [تا ديوار فرو ريخت. ] پدرم به سبب دفع اين خطر صد دينار صدقه داد.» کرامت زنده ها و ...برخي عقيده دارند کرامت هاي بندگان پرهيزکار تنها مربوط به دوران حيات آن ها است و بعد از مرگ نمي توان ادعاي کرامتي براي آنان کرد. از جمله در کتاب فتح المجيد مي خوانيم: «کرامات اولياء الله اين است که خداوند بندگانش را گرامي بدارد. اين کرامات نفع و ضرري ندارد، اگر هم داشته باشد در زمان حيات آن ها است. اين کرامات بعد از مرگ هيچ ارزشي ندارد و انسان نبايد به اين کرامات دل خوش دارد» .(5) اين ديدگاه به دو دليل قابل خدشه است. اول اين که مرگ به معناي عدم و معدوم شدن نيست و اگر چنين بود، با نابودي شخص، هر نوع اثربخشي و کرامت از سوي وي نيز قطع مي شد، اما چون ما برخلاف اين گروه (وهابيان) مرگ را پايان زندگي و عامل قطع ارتباط با اين جهان نمي دانيم، لذا کرامات آنان را بعد از مرگ نيز مي پذيريم وبرهمین اساس است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمود: «مَنْ زارَني اَوْ زارَ اَحَداً مِنْ ذُرِّيَّتي، زُرْتُهُ يومَ الْقِيامَةِ فَاَنْقَذْتُهُ مِنْ اَهْوالِها; (6) هر کس مرا يا يکي از فرزندانم را زيارت کند، در روز قيامت به ديدارش خواهم رفت و از ترس هاي آن روز او را نجات خواهم داد.» و دقيقا براساس همين ديدگاه است که زائر، در کنا قبرفاطمه معصومه علیها السلام مي ايستد و با وي سخن مي گويدوبا وی سخن می گوید: «يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ; (7) اي فاطمه! مرا در بهشت شفاعت کن که براي تو نزد خدا مقامي وصف ناشدني است.» امام رضا عليه السلام با اين تعليم خود { یعنی زیارتنامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها} ، عملا ما را متوجه وجود ارتباط بين شخص بزرگواري که به ظاهر از اين جهان رخت بربسته، با زائر خود مي سازد و طبيعتا وي تقاضاهاي زائران خود را مي شنود و با کرامات خود مي تواند خارج از چرخه طبيعي علت و معلول ها، آن را برآورده سازد. زيرا وي مقامي عظيم نزد خدا دارد ( فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ) که پشتوانه اين بزرگواري هاست. و از اين روست که بر خلاف نظر وهابيان و ... ما عقيده داريم که اولياي الهي حتي بعد از رحلت هم صاحب کرامت و ارتباط متقابل و مؤثر با زائران و متوسلان به خود هستند. دليل دوم بر رد ديدگاه کساني که کرامت را فقط مخصوص دوران حيات مي دانند، صدور کرامت هاي متعدد از بندگان خاص خداوند، بعد از وفات آن هاست. و به عبارت ديگر هم در مقام اعتقاد و التزام وهم در مقام اتفاق و رويداد، کرامت آنان بعد از وفات ممکن و وقوع يافته است و ما در اين مقاله به نمونه هايي مستند از اين دست کرامات خواهيم پرداخت. مشخصه هاي ديگربا توجه به آن چه گفتيم، کرامت کاري خارق العاده و خلاف عادت نظام موجود (علي و معلولي) است که هرگز احدي از مرتاض ها و نابغه هاي جهان نمي توانند آن را انجام دهند. کسي نمي تواند اثر کرامت را نابود کند يا مانع تحقق آن شود، چون کرامت متصل به قدرت بي کران خداوند است. کرامت نوعي عنايت به دلسوختگان و تقاضا کنندگان است. کرامت محدوديت زماني يا مکاني هم ندارد، چون بر قدرت نامحدود خداوند متکي است و اين قدرت در هر زمان مي تواند جاري شود و نهايت اين که چون شخص پرهيزکار (از اهل بيت يا مردم عادي مثل علماي متقي) به خاطر زلالي باطن، به اين مقام دست يافته، بايد تاکيد کرد که اين مقام قابل تعليم و تعلم نيست و تنها عطيه اي الهي است. کريمه اهل بيت عليهم السلامدر کنار القاب متفاوت فاطمه بنت موسي بن جعفر عليهم السلام مانند عالمه، محدثه، شفيعه، معصومه و ... از «کريمه اهل بيت » نيز سخن به ميان آمده است و رویای صادقه ای که پدر بزرگوار آیت الله العظمی مرعشی نجفی دیده اند نیز در تأیید همین مقام والا است: وي که سيد محمد مرعشي نام داشت و از علما و نَسّابه هاي گرانقدر بود، علاقه داشت به هر صورت ممکن، قبر شريف حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را بشناسد. او براي اين کار ختم مجربي را انتخاب و چهل شب آن را خواند. شب چهلم در عالم رؤيا ديد که به محضر امام معصوم (امام باقر يا صادق عليهما السلام) رسيده است. امام به ايشان امام ع به ایشان فرمود: «عَلَيکَ بِکَريمَةِ اَهلِ البَيتِ; بر تو باد که به کريمه اهل بيت تمسک بجويي.» وي که تصور کرده بود منظور حضرت، فاطمه زهرا عليها السلام است، مي گويد: بله من نيز مي خواهم قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام را بدانم تا بتوانم زيارت کنم که امام عليه السلام مي فرمايد: منظور من قبر شريف حضرت معصومه عليها السلام در قم است. و آن گاه فرمود: به جهت مصالحي، خداوند اراده فرمود محل قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام مخفي باشد، لذا قبر حضرت معصومه عليها السلام را تجليگاه قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام قرار داد» . (8) انواع کرامت هاکرامت هاي حضرت معصومه عليها السلام را مي توان به دو گونه (مخاطبان و کرامت ها) تقسيم کرد، زيرا گاه اشخاصي که مورد کرامت و عنايت قرار گرفته اند، انسان هايي عادي بوده اند و گاه جزو عالمان و بزرگان. از طرف ديگر زماني افرادي مسلمان و زماني هم غير مسلمان هستند. گونه کرامت ها نيز به سه صورت (علمي، جسمي و مادي) روي داده است. ما به نمونه هايي از هر نوع کرامت مي پردازيم. 1- عالمان و کرامت هاي علميمحدث قمي در فوائد رضويه در شرح حال ملاصدرا مي نويسد: «ايشان به جهت برخي از ابتلائات از محل اقامت خود (شيراز) به دارالايمان قم مهاجرت کرد که عش آل محمد است و حرم اهل بيت عليهم السلام. وي به حکم قَالَ إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنَ وَ الْبَلَايَا فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَايَا مَدْفُوعٌ عَنْهَا بحارالأنوار 57 214 باب 36- الممدوح من البلدان» به قريه اي از قراي قم به نام کَهَک در چهار فرسخي قم پناه برد. هنگامي که برخي مطالب علمي بر او مشکل مي شد از کَهَک به زيارت حضرت سيده جليله، فاطمه بنت موسي بن جعفر عليهم السلام مشرف مي شد و از آثار فيض آن حرم مطهر بر او افاضه مي شد و مشکلش حل مي گرديد» .(9) آيت الله فاضل لنکراني نيز يکي از اين نوع کرامت هاي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام را که براي خودش روي داده اين گونه نقل مي کند: «موضوعي براي من پيش آمد که مربوط به سال ها قبل است. من هر وقت به اين آيه شريفه «... إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً سوره احزاب آیه 33» (10) مي رسيدم اين سؤال در ذهنم مي آمد که اگر اين آيه مخصوص اهل بيت پيامبر است و به همسران آن حضرت ربطي ندارد، چرا در بين آياتي آمده است که از زنان پيامبر و احکام مربوط به آن ها سخن مي گويد؟ اين مطلب سال ها ذهن مرا مشغول کرده بود و به صورت يک مشکل علمي در آمده بود تا آن که متوسل به حضرت معصومه عليها السلام شدم و به لطف الهي و عنايت آن حضرت اين مشکل حل شد ... . کتابي علمي در اين باره نوشتيم ... اگر کسي در خانه اين کريمه اهل بيت برود دست خالي برنمي گردد» . (11) ايشان در جاي ديگر پيرامون اين کرامت توضيح بيشتري مي دهد: «... بعد از اين که زيارت را خواندم، عرض کردم: من امروز آمده ام و هيچ حاجتي مثل پول و منزل و ... ندارم. فقط يک حاجت دارم و آن اين است که در فهمآیه تطهیر مورد عنايت شما واقع شوم. آیه تطهیر را درست بفهمم و بنويسم و حل مشکل کنم. بعد آمديم و شروع کرديم به نوشتن آیه تطهیر. يک مسائلي و يک مطالبي به برکت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام براي ما روشن شد که اگر پنجاه سال ديگر درس مي خوانديم آن مطالب براي ما روشن نمي شد. به جايي رسيد که براي ما روشن شد جايآیه تطهیر حتما در بين آيات مربوط به زن هاي پيامبر بوده لکن حرف خداوند متعال اين بوده که با پرانتز آیه تطهیر، اهل البيت عليهم السلام را جدا کنند و فضيلتي را براي اهل بيت عليهم السلام ثابت کنند و بفرمايند که اين فضيلت مربوط به زن هاي پيامبر نيست. بلکه مربوط به اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله، خود رسول خدا صلي الله عليه و آله، خود اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و همين طور امامان بعدي است...» .(12) 2- عالمان و کرامات ماديمرحوم آيت الله العظمي سيد صدرالدين صدر مي فرمود: بعد از مرحوم آيت الله العظمي حائري مدتي شهريه طلبه ها را من مي دادم تا اين که يک ماه وجهي نرسيد. مجبور شديم قرض کنيم و شهريه بدهيم. ماه دوم نيز پولي نرسيد. باز قرض کرديم، ولي ماه سوم جرات نکرديم قرض کنيم. جمعي از طلبه ها براي شهريه به خانه من آمدند. من هم گفتم که چيزي در بساط ندارم و مقروض هم هستم. يک مرتبه صداي گريه آن ها بلند شد که پس چه کنيم؟ نه در مدرسه تامين امنيت داريم و نه مي توانيم به وطن برگرديم. اگر اين جا هم خرجي نداشته باشيم، دقيقا توهين هايي که مي کنند صادق مي شود. من هم از ناراحتي آن ها به گريه افتادم و گفتم: تشريف ببريد، انشاء الله تا فردا کاري مي کنم. آن ها رفتند و من تا شب هرچه فکر کردم، به جايي نرسيدم. تمام شب را هم فکر کردم و خوابم نبرد. بالاخره سحر برخاستم، تجديد وضو کردم و به حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام مشرف شدم. حرم بسيار خلوت بود و کسي آمد و شد نداشت. بعد از اداي نماز صبح و مقداري تعقيب، با حالت ناراحتي شديدي که همه اش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه گر مي کرد، پاي ضريح مطهر آمدم و با عصبانيت و ناراحتي عرض کردم: عمه جان اين رسم نيست که عده اي از طلاب غريب در همسايگي شما جان بسپارند. اگر مي توانيد اداره کنيد بسم الله و اگر توانش را نداريد، به برادر بزرگوارتان حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السلام يا جد بزرگوارتان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام حواله فرماييد. اين را گفتم و از حرم بيرون آمدم ... و به خانه برگشتم ... ناگهان ديدم در اطاق را مي زنند. کربلايي محمد آمد و گفت: يک نفر با کلاه شاپو و چمداني در دست مي گويد همين الان مي خواهد خدمت شما برسد. گفتم: بگو بيايد اگر چه راحتم کند. طولي نکشيد که مردي موقر وارد شد و گفت: ببخشيد، چون وقت نداشتم بد موقع خدمت شما شرفياب شدم. همين الان که ماشين ما بالاي گردنه سلام رسيد و نگاهم به گنبد حضرت معصومه عليها السلام افتاد، ناگهان به فکرم رسيد که من با آتش و باد مسافرت مي کنم و هر ساعت برايم احتمال خطر هست. با خود گفتم اگر پيش آمدي شود و بميرم و مالم تلف شود و دين خدا و سهم امام در گردنم بماند چه خواهم کرد؟ لذا وقتي به قم رسيديم، از راننده خواستم مقداري صبر کند تا مسافرين به زيارت بروند، من هم خدمت شما برسم. او اموالش را حساب کرد و مبلغ زيادي بدهکار شد. در چمدانش را باز کرد و به اندازه اي وجه پرداخت که علاوه بر اداي قرض ها و پرداخت شهريه آن ماه، تا يک سال شهريه را از آن پول پرداخت نمودم. آن گاه به حرم مشرف شدم و از حضرت معصومه عليها السلام تشکر کردم » . (13) 3- عالمان و کرامت هاي جسميآيت الله سيد عزالدين زنجاني مي فرمود: «در قم دچار مريضي آزار دهنده اي شدم که قابل توصيف نبود. چاره اي نداشتم جز آن که به حرم مشرف شدم و با حضرت معصومه عرض حال کردم. خدا را گواه مي گيرم که از حرم بيرون نيامده بودم که احساس بهبودي کردم » . (14) آيت الله العظمي اراکي نيز مي فرمود: «مدتي دست هايم ورم کرده، پوست آن ترک برداشته بود و ناچار بايد تيمم مي کردم. معالجات بي اثر شده بود. تا اين که به حرم حضرت معصومه متوسل شدم، در همان حال مثل اين که به من الهام شد دستکش به دست کنم. همين کار را کردم و دستم خوب شد» . (15) 4- افراد عادي و کرامات جسمي و ...حضرت آيت الله مکارم شيرازي مي فرمود: «بعد از فروپاشي شوروي و آزاد شدن جمهوري هاي مسلمان نشين، مردم شيعه نخجوان تقاضا کردند که عده اي از جوانان خود را به حوزه علميه قم بفرستند تا براي تبليغ در آن منطقه تربيت شوند. مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجيبي از اين امر به عمل آمد. از بين سيصد نفر داوطلب، پنجاه نفري که معدل بالايي داشتند و جامع ترين آن ها بودند براي اعزام به حوزه علميه انتخاب شدند. در اين ميان جواني که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالي که در يکي از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ايشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ايشان شد. ولي هنگام فيلمبرداري از مراسم بدرقه از کاروان علمي، مسؤول فيلمبرداري دوربين را روي چشم معيوب اين جوان متمرکز کرده و تصوير برجسته اي از آن را به نمايش مي گذارد. جوان با ديدن اين منظره بسيار ناراحت و دل شکسته مي شود. وقتي کاروان به قم رسيد و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، اين جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت مي شود و در همان حال خوابش مي برد. در خواب عوالمي را مشاهده کرده و بعد از بيداري مي بيند چشمش سالم و بي عيب است. او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر مي گردد. دوستان او با مشاهده اين کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعي به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل مي شوند. وقتي اين خبر به نخجوان مي رسد، آن ها مصرانه خواهان اين مي شوند که اين جوان بعد از شفا يافتن و سلامتي چشمش به آن جا برگردد که باعث بيداري و هدايت ديگران و استحکام عقيده مسلمين گردد» . (16) 5- اشخاص غيرمسلمانگستره کرامات فاطمه معصومه عليها السلام چنان وسيع است که اشخاص غيرشيعه و حتي غيرمسلمان نيز از آن برخوردار مي شوند و البته عموما نيز بعد از کسب شفاي خود به مذهب حق روي مي آورند. نمونه اين سعادتمندان «نانسي » ; زن مسيحي اهل تهران است که خودش مي گفت: «شانزده ساله بودم که ازدواج کردم و هنوز پانزده روز از ازدواجمان نگذشته بود که پدر و مادر شوهرم در تصادف کشته شدند و من سرپرستي سه فرزند آن ها (آلبرت، اديت و آلبرتين) را عهده دار شدم. پس از 20 سال که دخترها ازدواج کردند و آلبرت خود را براي تحصيلات دانشگاهي آماده مي کرد، ناگهان «رامان » ; برادر گمشده شوهرم پيدا شد. او با همسر و سه فرزندش، خانه اي نزديک منزل ما اجاره کرد و به همراه همسرش براي آوردن وسايل به شمال رفت، ولي آن دو نيز تصادف کردند و کشته شدند و من بار ديگر مسؤول سرپرستي از کودکان او شدم. پس از مدتي مبتلا به درد پا شدم و بارها به دکترها مراجعه کردم و سرانجام گفتند که بايد عمل شود. من تعلل کردم تا آن که پايم کاملا متورم شد و دکترها گفتند که بايد قطع شود. من ترسان و گريه کنان به خانه آمدم. غروب بود که از شدت خستگي به خواب رفتم. در خواب زن مقدسي را ديدم که چادر مشکي بر سر و لباس سبز بر تن داشت. او دست مرا گرفت و گفت: «نترس، بچه هاي رامان تو را با پاي سالم نياز دارند.» از خواب پريدم. در همان حال، صداي زن همسايه توجهم را جلب کرد. او يکي از همسايه هاي ما و زني مسلمان بود که در مورد شفا يافتن يک بيمار لاعلاج به آلبرتين داستاني تعريف مي کرد. من جريان خوابم را به او گفتم. زن همسايه رنگش مثل گچ سفيد شد و گفت: به خدا قسم شما خوب مي شويد. من حتم دارم آن بانو، حضرت معصومه بود. درست است که شما مسلمان نيستيد، اما اين خاندان کريم تر از آن هستند که لطفشان فقط شامل حال مسلمانان شود. حتما بايد قبل از عمل به قم بروي. فردا راه افتاديم و هرچه نزديک تر مي شديم انگار چراغ اميدي در دلم روشن تر مي شد. وارد حرم شديم و ... نزديک هاي صبح بود که باز آن بانو را در خواب ديدم. فرمود: «بچه هاي رامان منتظر هستند، مگر قرار نبود امروز برايشان سبزي پلو بپزي؟ !» هنوز پاسخي نداده بودم که چيزي به پايم خورد و از خواب بيدار شدم، برخاستم و ايستادم. چند قدم راه رفتم و باورم شد که کاملا شفا گرفته ام. پاي من کاملا خوب شد و پزشکاني که قرار بود مرا عمل کنند، بعد از معاينه مجدد، همه اعتراف کردند که در حق من معجزه شده است. پس از شفا گرفتن نذر کردم هر ماه يک بار به قم بروم و بالاخره بعد از يک سال و اندي مسلمان شدم و نام سميه را براي خودم انتخاب کردم » . (17) آنچه خوانديم تنها گوشه هايي از درياي کرامت هاي دختر موسي بن جعفر عليه السلام; کريمه اهل بيت بود که به مناسبت تولد آن بانوي کرامت تقديمتان شد.
پي نوشت ها: 1) آل عمران/ 37. 2) توبه/ 120. 3) روح البيان، ج 2، ص 29. نقل از تفسير نور، ج 2، ص 58، ذيل آيه 37 آل عمران. 4) اصول کافي، ج 1، ص 536. 5) تحليلي نو بر عقايد وهابيان، ص 96، نقل از فتح المجيد، ص 93 و 137 و 169. 6) کامل الزيارات، ص 11. 7) بحارالانوار، ج 102، ص 266. 8) کريمه اهل بيت، ص 44. 9) فوائد الرضويه، ص 379. 10) احزاب/ 33. 11) ماهنامه کوثر، ش 3، ص 7 و 31. 12) بارگاه فاطمه معصومه عليها السلام تجليگاه فاطمه زهرا عليها السلام، ص 120. 13) کرامات معصوميه، ص 42 تا 46 (با تلخيص فراوان). 14) ماهنامه کوثر، مصاحبه با آيت الله سيد عزالدين زنجاني، ش 5، ص 10. 15) همان، ش 3، ص 19. 16) فروغي از کوثر، ص 57. 17) کرامات معصوميه، ص 118 تا 123 (با تلخيص فراوان)، نقل از مجله زن روز، 27/12/1362. پديد آورنده : محمد عابدي ،
* کلیک کنید:قم و اهلها فی اخر الزمان
http://www.erfan.ir/farsi/62176.html |