***نسيم معرفت***
به نام خدا
** هرکسي و قومي مسؤل عواقب اعمالِ بدخود است
وَ ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ و يَعْفوا عَنْ كثيرٍ.
هر مصيبت و بلائي که به شما ميرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتي است که به اختيار و اراده و قدرت خود انجام داده ايد ، و خداوند بسياري از معاصي و گناهان و لغزش ها را نيز عفو مي کند! و عقابي نمي نمايد.
( سوره شوري، آيه30)
انسان گاهي به عِلَل مختلف از جمله جهل وناداني و خودخواهي و ضعف ايمان و سستي اعتقاد و عُقده داشتن و نقص شخصيتي و .... دچار معاصي و گناهان و خطاها و اشتباهات و انحرافات و بي راهه رفتن ها و آلودگي به فساد و فحشاء و منکرات و... مي شود و با دست خود براي خود نِقمت و بدبختي و فلاکت و گرفتاري و... درست مي کند. قرآن کريم در آيه 30 از سوره شُوري مي فرمايد : هرمصيبت و بدبختي و گرفتاري و ...که به شما مي رسد (نوعا) از ناحيه اعمال زشت خودتان (که با اختيار و اراده همراه است) مي باشد و کسي نمي تواند از خود سلبِ مسولييت نمايد و بدبختي و بيچارگي و فلاکت و مصيبت خود را به گردن ديگران و ... بيندازد و خود را مُبرّا و بي تقصير جلوه دهد . بيشتر نکبت ها و بلايا ومصايب آسماني و زميني که دامنگير افراد و يا اقوام و ملت ها شده و يا مي شود به جهت عصيان ها و طغيانگري ها و نافرماني هاي آنها مي باشد . چه بسيار اقوامي که به جهت اختلافات و سرپيچي و گستاخي نسبت به انبياء (عَلَيهِمُ السَّلامُ ) و نافرماني پروردگار مشمول مصيبت و بلاء و قهر و خشم و عذاب الهي شدند که سرگذشت شوم برخي ار آنها در قرآن کريم آمده است . خداوند رَئوف و رحيم و مهربان ، اصل را بر رحمت و عفو و بخشش بندگانش گذاشته است و درسوره اعراف آيه 156 چنين فرموده است : وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء يعني رحمت واسعه من همه چيز را فراگرفته است ولي با اين وجود در قبال جهالت ها و ناداني ها و گستاخي ها و نافرماني ها و کجروي ها و انحرافات و خلافکاري هاي انسان ها ، بلاها و مصائبي را براساس حکمت خود مقرّر فرموده است که در واقع بازخُورد و نتيجه اعمال سوء آنها مي باشد . اگر خداي ناکرده در جامعه اي ظلم و بي عدالتي و جنايت و دزدي و قتل و فساد و دشمني و اختلاف و تفرقه و سرپيچي از بزرگان و رهبران ديني باشد چنين جامعه ممکن است در معرض خشم و غضب الهي قرار گيرد . مصائب و مشکلات و بلاها گاهي جنبه عقوبتي و کيفري و عذاب دارد مثل عذاب هايي که در قرآن کريم براي امثال قوم موسي و عاد و ثمود و سَبأ و ... ذکر شده است و در رابطه با بلاهايي که براي قوم موسي (عَلَيهِ السَّلامُ ) و فرعونيان نازل شده در سوره اعراف آيه 133 چنين آمده است : فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمينَ . « سپس ( بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کرديم: ) طوفان و ملخ و آفت گياهي و قورباغه ها و خون را- که نشانه هايي از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم ( ولي باز بيدار نشدند ، و ) تکبر ورزيدند ، و آنها جمعيّت گنهکاري بودند! » و گاهي جنبه آزمايش و امتحان مي باشد و گاهي نيز براي ترفيع درجه است و گاهي براي تطهير و پاک شدن از معاصي و گناهان است . شاعر ناموَر جلال الدين رومي چه زيبا گفت :
آدمي داراي عقل و اراده و تفکر و فکر است و وقتي در مَعرض فساد و گناه و معصيت و انحراف و .... قرار گرفت بايد از عقل و اراده و قدرتِ فکر خود استفاده کند تا در دام آلودگي ها و انحرافات و فساد ها قرار نگيرد. پس قبل از اينکه عقل و اراده و فکر ما آسيب ببيند بايد حواسمان باشد و متوجه خطرات و انحرافات و فساد ها و دام هاي خطرناک و خانمان برانداز باشيم و به قول سعدي شيرين سخن : علاج واقعه را قبل از وقوع بايد کرد. متاسفانه عده اي به جهت عوامل مختلف خود را گرفتار بدبختي و شقاوت ها و مصيبت ها وفساد ها مي کنند و بعد مي گويند ديگر کاري از ما ساخته نيست و ما همين هستيم و بس و ديگر اختياري نداريم و نمي توانيم تغيير کنيم و برگرديم. يقينا اين گفتارها و پندارها غلط و نادرست است و انسان در سايه عقل و فکر و اراده و توکل و ايمان مي تواند بسياري از غير ممکن هاي تصوري و پنداري را ممکن سازد . البته اگر کسي تمام راه هاي نجات و سعادت و خوشبختي را برخود ببندد و تصميم بر برگشت نگيرد هرگز نجات پيدا نمي کند و مُدام در دره سقوط و هلاکت قرار دارد . طبق آيه 30 از سوره شُوري (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَيْديکُمْ )ٍ ، انسان ها مسؤل اعمال و کردار خود هستند و اگر به جهت خلافکاري و عصيان و ارتکاب فساد و خلاف دچار بلاء و بدبختي شدند بدانند که اين مصيبت ها و نِقمت ها و بيچارگي ها و ذلت ها به سوء اختيار خودشان بوده است . توجه شود که مراد از(کُمْ) در (ما أَصابَکُمْ) يعني شما گنهکاران و خلافکاران . و مراد از (أَيْديکُمْ) يعني به اختيار و اراده و قدرت شما ودر مجموع معناي آيه چنين است : هر مصيبت و بلاء و گرفتاري و آسيبي که به شما ميرسد ( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتي است که به اختيار و اراده و قدرت خود انجام داده ايد . اگر کسي بواسطه شراب خواري و يا قماربازي و يا دزدي و قتل و زنا و فحشاء و يا مواد مخدر و... دچار فلاکت و بدبختي و بيچارگي شد مقصّر اصلي خودش است (فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ) و بايد خودش را مسؤل عواقب شوم اعمال ننگينش بداند .
اين عمل هاي چو مار و کَژدُمت
مار و کَژدُم گردد و گيرد دُمت
«جلال الدين رومي»
هيچکس نمي تواند ادعا کند که اختيار و اراده اي نداشته است . انسان ها با عقل و اراده و تفکر وتوکل به خداي بزرگ مي توانند بهترين سرنوشت را براي خود رقم بزنند و سعادت و خوشبختي در دنيا و آخرت را براي خود فراهم سازند . اگر کسي دچار اعتياد به مواد مخدر با انواع واقسامش و يا دچار مفسده ديگر شد تا زماني که عقل و فکرش کار مي کند بايد با توکل برخدا تصميم بر نجات ورهايي خود بگيرد و نااميد نشود و اگر خداي ناکرده آلودگي او طوري باشد که ديگر عقل و فکر واراده اي ندارد و همانند آدم هاي مست و بي عقل باشند که ممکن است هر جنايتي را مرتکب شوند در اين صورت بايد خانواده و ديگران او را کنترل کنند و دست و پايش را ببندند و به مراکز درماني تحويل دهند تا مردم و خانواده اش از خطرات او در امان باشند و بعد از علاج و درمان و برگشت عقل و اراده و فکر ، راه صلاح و فلاح و سعادت و عزت و خوشبختي را دنبال نمايد . در هرصورت تا زماني که عقل و اراده و فکر آدمي زايل نشده مي تواند به کمک تعقل و تفکر و تصميم و اراده و توکل به قدرت بي پايان الهي آينده خوبي را براي خود رقم بزند و خود را از منجلاب خلافکاري ها و سرنوشت شوم بَرَهاند . البته بايد توجه شود که وقتي کسي با اختيار خود ، خويش را به مرحله اي از بدبختي و بيچارگي و فلاکت رساند که عقل و اراده و تفکرش زايل گردد نمي توان گفت که او ديگر هيچ مسوليتي ندارد و بي تقصير است و جرم وکيفر و عِقاب ندارد بلکه در دنيا و آخرت نيز مسؤل و معاقَب است. اگر کسي را کشته و يا خسارتي به کسي وارد کرده به پايش نوشته مي شود و بايد پاسخگو باشد و حساب پس بدهد چون چنين فردي اگرچه الآن در چنين فرضي اختياري از خود ندارد ولي قبلا داراي عقل و علم و اراده بوده و با علم و اختيار و اراده وارد عملي شده که الآن مَسلُوبُ الأِختيار شده است و به اصطلاح ( اَلأمتِناعُ بِالأِختِيارِ لايُنافِي الأِختِيارَ ) يعني کسي که با اختيار پيشين خود اقدام به کار وعملي کند که اختيار از او ممتنع و سلب گردد و به مرحله اضطرار و بي اختياري برسد ، اين امتناع و سلب اختيار منافاتي با اختيارش ندارد چون از پيش داراي علم اراده واختيار بوده است و چنين فردي در قبال عملش مورد سؤال و مؤاخذه قرار مي گيرد و نمي تواند بگويد که من الآن اختياري ندارم و مضطر هستم و حساب و کتابي ندارم . اين قاعده ، معروف است به (قاعده اَلأِمتِناع ) که در فقه و اصول و حقوق و کلام کاربُرد دارد . علماء علم اصول ( اصوليون) مي گويند اگر اساس و ريشه اضطرار و ممتنع بودن و سلبِ اختيارِ شخصِ مکلف، به سوء اختيار خودش باشد، اين امر موجب معذوريتش نميگردد و شرعا و عقلا مسؤل است . کسي که با علم و آگاهي و اختيارِ خودش شراب خورده و مست شده و بي اختيار گشته و کسي را بکُشد چنين فردي در قبال اين عمل زشت مسؤل است . البته در دنيا تا زماني که عقلش زايل باشد در حين زوال عقل احکامي بر او مترتب نمي شود و خسارتي که در حين زوال عقل و اراده ببار آورده طبق ضوابط و مبناهاي شرعي يا به عهده عاقِله ( بستگانِ ذکورِ نَسَبي با شرايطي که در فقه مُقرّر است) و يا به عهده بيت المال است واگر روزي عقلش برگشت بايد خودش عهده دار خسارت باشد چون قبل از زوال عقل با اختيار خود شراب خورده و يا روانگردان(شيشه و مانند آن ) مصرف کرده و بعد دچار زوال عقل و اراده شده است. بطور کلي هر خير و شري که به انسان مي رسد از ناحيه خودش و به اختيار و اراده خودش است و هيچکس نمي تواند از خودش سلب مسؤليت نمايد
(وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَيْديکُمْ . هر مصيبت و بلائي که به شما ميرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتي است که به اختيار و اراده و قدرت خود انجام داده ايد . سوره شوري آيه 30)ٍ
اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا
« جلال الدين رومي»
ازمکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو
سيداصغر سعادت ميرقديم لاهيجي
هيجدهم شهريور 1395 ه.ش
ششم ذِي الحجه 1437 ه.ق
**حضرت آيت الله سيد اصغر سعادت ميرقديم لاهيجي