نتيجه تصويري براي محمدتقي اکبرنژاد

 

نتيجه تصويري براي محمدتقي اکبرنژاد

 

***نسيم معرفت***

 


 

** پاسخ به سخنان نامعقول ونامطلوب جناب آقاي محمد تقي اکبرنژاد

 

********************************
واما سخنان جناب آقاي محمدتقي اکبرنزاد درباره حوزه :

فقاهت (تحول در حوزه):
#يادداشت_اختصاصي_استاداکبرنژاد
#ويژه_تحول
حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که...
امروز شنبه 13/6/95 آغازي جديد بر حوزه علميه مبارکه قم است. امروز ما...

 

1- حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که بناست يک رشته علمي را؛ آري فقه و اصول را؛ بر تمام استعدادها و علاقه‌ها تحميل کند؛ حتي اگر هيچ تعلقي و تواني براي اجتهاد نداشته باشد. حتي اگر شيفته کلام و تبليغ باشد. حتي اگر دلداده کار در مسجد و مدرسه و دانشگاه باشد.
2-حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که نظام آموزشي آن بي‌شباهت به ويترين عتيقه فروشي‌ها نيست! کتاب‌ها را با هم مرور مي‌کنيم:
«صمديه»، با بيش از 400 سال قدمت
«البهجه المرضيه»(سيوطي)، با بيش از 500 سال قدمت
«مغني الاديب»، با بيش از 650 سال قدمت
«الروضه البهيه»(شرح لمعه)، با بيش از 450 سال قدمت
«مکاسب و رسائل»، هرکدام با بيش از 150 سال قدمت
«کفايه»، با بيش از 110 سال قدمت
البته کتاب «معالم الاصول» با قدمت 400 سال و همين‌طور «قوانين الاصول» با قدمتي بيش از 200 سال بعد از تلاشهاي بسيار از اين ويترين خارج شد! گرچه بسياري از بزرگان حوزه، هنوز هم که هنوز است، از تغيير آن‌ها بسيار ناراضي اند و شايد به همين خاطر در برابر تغيير ساير کتب مقاومت بيشتري به خرج مي‌دهند.
3-حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که بنا نيست چيزي را به شما بياموزد که به درد امروز شما بخورد. فقهي که به شما مي آموزد، فقه قرن‌ها پيش است! اگر در مکاسب خريط فن هم بشويد، از اقتصاد امروز جامعه خود، تقريبا هيچ درک درستي نخواهيد داشت. حتي اگر تمامي اساتيد مکاسب حوزه را جمع کنيد، نخواهند توانست يک تحليل روشن از اقتصاد جامعه خودشان ارائه دهند يا برنامه‌اي براي اقتصاد فلک زده اين مردم بدهند.
4- حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که بناست بزرگ‌ترين فرصت‌سوزي تاريخ را به نام خود ثبت کند! فرصت پياده‌سازي احکام اسلام آن هم در قامت يک حکومت ديني. چيزي که انبياي عظام در آرزوي آن جان دادند. چيزي که اولياي الهي براي آن جنگيدند.  اگر نظام آسيب ببيند، اگر خدايي نکرده سقوط کند، اگر بخت النصر بر آن حاکم شود، حوزه با اين همه خفّت و خواري چه خواهد کرد؟!
5 - حوزه‌اي را شروع مي‌کنيم که خارج از پليس راه قم، اثر محسوسي ندارد، اما خود را محور کونين مي‌شمارد! حوزه‌اي که عالمانش براي يکديگر مي‌نويسند نه براي مردم! و نه براي دنياي واقعي! اين يکي مي‌نويسد، آن ديگري مي‌خواند و آن ديگري مي‌نويسد، اين يکي بهره مي‌برد. عجب دور باطلي!
6- حوزه‌اي را شروع مي‌کنيم که پيرزن هشتاد ساله را مانند دختر 18 ساله مي‌آرايد تا خانه بخت بفرستد! اما نمي‌داند که اين همه آرايش به حال او مي‌گريد و بر کراهتش مي‌افزايد. حوزه‌ ما تازه مي‌خواهد کتاب‌هاي عتيقه‌اش را، با تمرين درست کردن در آخر فصل‌ها، تغيير نام‌ها، اجباري کردن کلاس‌ها بيارايد تا نگويند هيچ تحولي را رقم نزده است. اما نمي‌داند که اين پيرزن، هرگز نمي تواند عروس جوان 20 ساله بشود!
7-حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که عزت نفس را در صف‌هاي طولاني شهريه از طلبه‌هايش مي‌ستاند و خفت و خواري را به او مي‌آموزد.
8-حوزه‌اي را آغاز مي‌کنيم که بناست باز هم اصول را با آن همه تکرارها و مباحث زائدش در حلقوم طلبه‌ها بريزد. چه بخواهند، چه نخواهند. مکاسب را با آن همه مباحث کهنه مثل خريد و فروش فضولات، سگ، نجاسات و... با بول ابل تحويل طلبه بدهد تا طلبه فاضل هم با اميد و نشاط بر سر درس حاضر شود! اميد به آينده‌اي روشن، به سينه‌اي پر از معارف، به قدرت تحليل مسائل روز جامعه‌اش، به نجات اسلامي که به آن علاقه دارد. با اين همه نشاط و اميد براي فراگيري مطالب کاملا کارآمد و سرشار؛ چرا کلاس‌ها اجباري نشود؟! و چرا برايش سخت نگيرند؟! اين طلبه چه دردي دارد که با اين همه درس‌ نشاط آور، باز هم نمي خواهد در کلاس درس حاضر شود؟!!
9-اما جاي ناراحتي نيست. زيرا حوزه‌اي را شروع مي‌کنيم که بناست فقط 100 روز درسي فعال داشته باشد. حوزه‌اي که حتي اساتيدش و بزرگانش هم در اعماق دل و ذهن خود به بي‌فايده بودن درس‌ها و بحث‌هايش رسيده‌اند. براي همين از تعطيل شدن درس‌ها و بي‌رمق بودن آن‌ها چندان ناراحت نمي‌شوند. اگر درس و بحث‌هاي ما اثر محسوسي در دنياي واقعي داشت، اثر تعطيلي آن‌ها را هم احساس مي‌کرديم. اما هيچ احساسي نداريم، پس چرا تعطيل نکنيم؟!
10-حوزه‌اي را شروع مي‌کنيم که بناست نوشته‌هاي مرا سياه‌نمايي بخواند. اکبرنژاد اميد به آينده را از طلبه‌ها مي‌گيرد. زيرا حقايقي را که به آن عادت کرده اند، بلند بلند به ايشان يادآور مي‌شود. چرا حوزه مرا متهم مي‌کند؟! چون بناي بر تغيير ندارد! کسي که بناي بر تغيير دارد، از عيب و ايراد نمي‌هراسد. چرا که اميد صلاح و سداد دارد. مگر صادق آل محمد(ص) نفرمود:
أَرْجَى النَّاسِ صَلَاحاً مَنْ إِذَا وَقَفَ عَلَى مَسَاوِيهِ سارَعَ اِلَي التَّحَوُّلِ عَنها.

راستي تا کي بايد سر در گريبان کرده و حرف نزنيم؟! تا کي بايد تسليم تصميمات غير معقول و شکننده باشيم و اقدام نکنيم؟! تا کي بايد حساب دين و مقدسات را از افراد ضعيف جدا نکنيم؟!
و السلام علي من اتبع الهدي

 


محمد تقي اکبرنژاد

 


@feghahat

 

___________________________
 



به نام خدا

 


واما پاسخ به سخنان نامعقول ونامطلوب جناب آقاي محمدتقي اکبرنژاد :

 

 
(نقد بر سخنان جناب آقاي محمدتقي اکبرنژاد درباره حوزه)

 


1-نقد سخن شماره اول ايشان :

 


اگرچه بحث ها ودرس هاي فقه واصول در حوزه جلوه بيشتري دارد ولي بحمدالله دروس حوزه هاي علميه منحصر درفقه واصول نيست و تنوع درسي مانند فقه واصول و فلسفه و تفسير و کلام و عرفان و ... مشاهده ميشود وباز بحمدالله سال هاست که رشته هاي تخصصي در حوزه رونق دارد. متاسفانه جناب اکبرنژاد دراين باره غفلت نموده و از حد انصاف خارج شده است. ضمنا تحصيل در فقه واصول لزوما جهت رسيدن به اجتهاد نيست و يکي از اشتباهات فاحش ايشان آن است که تصور کرده که تحصيل فقه واصول منحصرا براي رسيدن به اجتهاد براي همه محصلين حوزه هاي علميه است. آري عده اي از فضلاء حوزه حتما تا مراحل اجتهاد تلاش خواهند نمود و جامعه و مجامع علمي از نظرات اجتهادي آنها بهره مند خواهند شد .
2-نقد سخن شماره دوم ايشان :

 

اگر عتيقه جات چيزهاي باارزشي هستند اشکالي ندارد که اين کُتُب نام برده شده که ميراث گرانبهاي بزرگان سَلَف است جزو عتيقه جات و از عَتائِق باشند. کتاب هاي صمديه وسيوطي ومغني و لمعه و رسائل ومکاسب و کفايه و ...  کتاب هاي باارزشي هستند که به طلاب و محصلين حوزه توانمندي علمي مي دهند و امثال اکبرنژاد بدانند که گذشتِ زمان اعتبار علمي کتب ارزشمند را از اعتبار ساقط نمي کند. کتب افلاطون وارسطو و سقراط وبقراط و فارابي و بوعلي و ملاصدرا و.... درمجامع علمي داراي اعتبارند چه جزو کتاب درسي باشند يا نباشند.
آقاي اکبرنژاد که انشاء الله خودش از صمديه و مغني و سيوطي و رسايل و لمعه و کفايه بهره برده  حالا با اين بيان و سخن نامربوط وناصواب خود (که در شماره 2 آمده )  دارد ناسپاسي در حق بزرگان و کتب آنان مي نمايد. البته ما هم معتقديم که طبق فرمايش مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي بايد تحول مُقتضي ومتناسب دررابطه با کُتُب حوزوي صورت بگيرد ولي تحول در حوزه ها متاسفانه کمي با درنگ وتَأنّيِ فاحِش همراه هست که اميد است  با همکاري بزرگان وفضلاء و متوليان حوزه تحول خوبي در اين باره محقق شود و بحمدالله تلاش هايي هم صورت گرفته که نبايد ناديده گرفته شود. تا زماني که کُتب درسي فعلي از طرف  بزرگان ومتوليان حوزه جهت درس و بحث سفارش و ابلاغ شده ويا ميشود همه طلاب موظفند با اخلاص وجديت و همّت بيشتر اين دروس را  طي کنند و بگذرانند .
البته يک سري اشکالاتي در شيوه برگزاري کلاس هاي درسي وجود دارد که اميد است اصلاح شود و بنده نيز در باره برنامه حضور وغياب که چندسالي از طرف مديريت حوزه اعمال مي شود اشکالاتي دارم .

 


3- نقد سخن شماره سوم ايشان :

 


به جناب آقاي اکبر نژاد مي گوييم که فقه ما فقط خلاصه در معاملات و يا اقتصاد نمي شود. يک بخش فقه که معاملات باشد تقريبا با اقتصاد همخواني دارد. بحمدالله فقه شيعه در همه عرصه ها پويا است و کتب فقهي درسي ما هم مانند مکاسب بسيار عالمانه نگاشته شده و هر طلبه خوش استعداد و باظرفيت و نکته سنج با همين مکاسب مرحوم شيخ و با همين لمعه به علاوه تحقيقاتي که انجام مي دهد به مقاصد خوبي مي رسد که مي تواند منشا خيرات وبرکات علمي براي جامعه و مراکز علمي باشد. ضمنا بايد توجه شود که کتاب هايي همچون لمعه و مکاسب به صورت دروس عمومي براي طلاب درنظر گرفته شده است نه تخصصي . البته اينکه آيا اين کار درست است يا نه بايد کارشناسي شود و به نظر بنده   برخي کتب  درسي مانند مکاسب و رسائل که جنبه تخصصي و اجتهادي دارد نبايد براي عموم طلاب تدريس شود .    جناب آقاي اکبر نژاد بايد متوجه باشد که محصّلين و دانش پژوهان در حوزه وغير حوزه در همه رشته هاي علمي گرايش ندارند و بايد در زمينه اي تلاش کنند که استعداد و توانمندي و گرايش بيشتري دارند .  کسي که استعداد در زمينه مسائل اقتصادي داشته باشد مي تواند بخوبي از دقائق و نکاتي که در مکاسب مرحوم شيخ انصاري آمده بهرمند شود . بحمدالله در حوزه هاي علميه طلاب فاضلي هستند  مسائل اقتصادي را با معيارهاي فقهي خوب درک مي کنند  و اين عبارت آقاي اکبر نژاد که مي گويد : [...
حتي اگر تمامي اساتيد مکاسب حوزه را جمع کنيد، نخواهند توانست يک تحليل روشن از اقتصاد جامعه خودشان ارائه دهند يا برنامه‌اي براي اقتصاد فلک زده اين مردم بدهند.] جسارت و بي ادبي به همه اساتيد بزرگوار و تلاشگر حوزه است . به نظرم ايشان هنوز درک درستي از توامندي هاي اساتيد بزرگوار حوزه ندارد . ايشان مي گويد : [... فقهي که به شما مي آموزد، فقه قرن‌ها پيش است!... ] از ايشان مي پرسم که مگر شما مي خواهيد فقهي ارائه دهيد که بيگانه از فقه گذشته باشد؟!! فقه عصر جديد هيچگاه بي نياز از فقه پيشينيان نخواهد بود. ميراث فقهي گذشتگان مايه تکامل فقهي وشکل گيري فقه جديد است .  فقه جواهري در هر عصر پويا خواهد بود .  آقاي اکبرنژاد بايد بداند که همه دانش و علوم فقه در لمعه و مکاسب و ...  نيست و انتظار و توقعش نادرست وغلط است . بخشي از علوم  به جهت اخلاص وهمتي که طلبه از خود نشان مي دهد در کنار درس وبحث و تحقيق  از طرف پروردگار به او افاضه وعنايت مي شود و طلبه هاي امروز بايد بُعد اخلاص و همت و توکل خود راافزايش دهند تا مشمول عنايات بيشتر خداوند قرارگيرند. بايد توسل وتوجه شان به اهل بيت(عليهم السلام) بيشتر باشد تا موفق تر باشند . به نظرم مي رسد که جناب آقاي اکبر نژاد بايد بنيه هاي معنوي خود را افزايش دهد تا دچار انحرافات فکري ونظري فاحش نشود .

 


4-
نقد سخن شماره چهارم  ايشان

 

جناب آقاي اکبرنژاد متاسفانه حس منفي گرايي بر ايشان غلبه دارد و فقط به نارسايي ها و معايب حوزه ها توجه کرده و از انصاف و  حتي تقوي در اين مساله خارج شده  و خدمات و فعاليت ها و تلاش هاي خالصانه حوزه ها علميه در عرصه دين و فرهنگ و جامعه و... را ناديده گرفته است . ايشان نمک خورده و نمکدان را شکسته و متاسفانه خيلي ناسپاسي کرده است. خوب بود که در مقام نقد واشکال به حوزه ، انصاف و تقوي و... را رعايت مي کرد. حوزه هاي علميه با پشتباني ارکان حوزه که مراجع و رهبري و جامعه مدرسين و شوراي عالي هستند مايه روشني چشم ايران و جهان است انشاء الله  نه اينکه (مايه خفت وخواري و ...  باشد؟!! که اکبر نزاد چنين مي گويد)

بقيه سخنان ايشان  از شماره 5 تا آخر خيلي ارزش جواب دادن ندارد.

متأسفانه نگاه ايشان به حوزه يک نگاه صرفا منفي گرايانه  و دور از انصاف است .  بزرگان ما ازجمله مراجع و مقام معظم رهبري ونيز علماء و طلاب فاضل  به نقايص و اشکالات حوزه ها توجه دارند ولي به خود اجازه نمي دهند که خدمات حوزه ها و بزرگان را ناديده بگيرند و يا نسبت هاي ناروا روا دارند.
شايسته بود که آقاي اکبرنژاد جهت رشد و بالندگي حوزه ها نکات و نظرات خود را بطور عاقلانه و پسنديده و صحيح مطرح مي کردند . مثلا چنين مي گفتند  :
راه هاي رشد وبالندگي حوزه هاي علميه به قرار زير است :
1- کتب درسي جديد تدوين شود تا جايگزين کتب پيشين گردد
2- حوزه ها علميه مقتضيات زمان را رعايت کند وگرنه مواجه با چالش مي شود...
3- دروس فقه واصول را در حوزه ها کاربردي تر نماييد
4- نشاط و شادابي علمي وتحقيقي براي طلاب ايجاد نماييد
5- بنيه هاي تحقيقي در طلاب را افزايش دهيد
6- انگيزه هاي تحصيلي طلاب را از راه هاي پسنديده وصحيح افزايش دهيد
7-برنامه حضور و غياب به شکل فعلي در حوزه ها خيلي مطلوب نيست . خوب است که در اين رابطه بيشتر کارشناسي گردد.
8-به طلبه شخصيت و ارزش واقعي بدهيد و کاري کنيد که طلبه ها با عشق درس بخوانند نه با اجبارصرف.
9-
10-

درپايان باز عرض مي کنم که جناب آقاي اکبرنژاد مي توانست به شکل معقول تري اعتراضات واشکالات خود را بيان مي داشت ولي متاسفانه حس منفي بافي ايشان را از عدل وانصاف خارج کرد و شبيه همين نظرات غيرمنصفانه را برخي راجع به نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران روا  داشتند و مي دارند و براي اينکه حرف شان را به خورد ديگران بدهند چند تا سوژه واقعي جزيي ومانند آن را مستمسک خود قرار مي دهند.
آقاي اکبرنژاد هم چندتا ايرادي که همه ما هم به نوعي مطلع هستيم به شيوه نامعقول مطرح کرده وخيال کرده که شق القمر کرده است. اگر نيت اصلاحي براي حوزه ها داشته و دارد راهش اين نيست که ايشان طي کرده.
به نظرم ايشان به حوزه و بزرگان حوزه و بزرگان سلف و نيز به نوعي به حضرت وليعصر عج جسارت کرده است
و بايد عذرخواهي نمايد(حوزه يا حوزه هاي علميه  که بيش از هزار سال  تحت توجهات وعنايات حضرت وليعصر «عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ الشَّريفَ» و ... به دين و اسلام وقرآن ومسلمين و فرهنگ و... خدمت کرده و مي کند  در باره چنين حوزه اي بي مُحابا سخن گفتن نوعي جسارت به حضرت وليعصر «عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ الشَّريفَ» مي باشد .


سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي
سيزدهم شهريور1395

 


*** پاسخ به سخنان نامعقولآقاي محمدتقي اکبرنژاد درباره حوزه(پايگاه انديشوران حوزه)


موضوعات مرتبط: حکیم عسکری,مطالب مربوط به استادسید اصغر سعادت میرقدیم,
برچسب‌ها: ,,,,