نتیجه تصویری برای شیخ عباس تبریزیان

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

 

 

**به بهانه آتش زدن کتاب هاریسون توسط تبریزیان+آیاطب اسلامی وجود دارد؟!+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی

 


واکنش ها و مواضع و عکس العمل ها +به بهانه آتش زدن کتاب هاریسون  توسط حجت الاسلام شیخ عباس تبریزیان+ آیا طب اسلامی وجود دارد؟ فرق طبق سنتی با طب اسلامی .


*******************************************


نتیجه تصویری برای آیت الله اعرافی


 

گروه حوزه‌های علمیه _ مرکز مدیریت حوزه با صدرو بیانیه‌ای تأکید کرد: حوزه‌های علمیه و بزرگان آن و شورای عالی و مدیریت حوزه‌های علمیه، حرکت ناپسند و جاهلانه اخیر در تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشار یافته است ناروا می‌دانند و آن را محکوم می‌کنند.

 

 

به گزارش ایکنا؛ مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه با صدور بیانیه‌ای ضمن اعلام انزجاز از اقدام حجت‌الاسلام والمسلمین تبریزیان در آتش زدن کتاب علمی به نام طب هاریسون، آن را محکوم نموده و بیان داشته است این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

 

متن بیانیه مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه که با امضای آیت‌الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه، در اختیار حوزه نیوز قرار گرفته، به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حوزه‌های علمیه و بزرگان آن با تأکید بر جایگاه علم و اندیشه و نقد عالمانه، حرکت ناپسند و جاهلانه اخیر در تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشار یافته است ناروا می‌دانند و حوزه‌های علمیه و بزرگان آن و شورای عالی و مدیریت حوزه‌های علمیه آن را محکوم می‌نمایند، آشکار است که این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

اسلام عزیز، روحانیت معظم، حوزه علمیه و بزرگان آن در طول تاریخ همواره پرچم دار و مشوق رشد و شکوفایی علمی در همه قلمرو‌ها و در بسیاری از این زمینه‌ها بویژه در زمینه بهداشت و پزشکی پیشگام بوده اند و این سنت دیرپا همچنان ادامه دارد.

انتظار می‌رود دستگاه‌های ذی‌ربط در این زمینه اقدام لازم بعمل آوردند.

امید است، پیشرفت‌های علمی ایران و رشد مراکز علمی و دانشگاهها، که در پرتو انقلاب اسلامی رشد چشمگیر داشته است، استمرار و ارتقاء یابد.

مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه

علیرضا اعرافی
https://iqna.ir/fa/news/3873875/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B9 .


*****************************

 


آتش زدن کتاب ‌هاریسون برخلاف روح اسلام و دعوت به علم و دانش است


آیت‌الله جعفر سبحانی به آتش زدن کتاب پزشکی ‌هاریسون واکنش نشان داده و این عمل را برخلاف روح اسلام و دعوت این آئین آسمانی به علم و دانش دانستند.

به گزارش شبکه اجتهاد،  آیت‌الله شیخ جعفر سبحانی در واکنش به آتش زدن کتاب پزشکی‌هاریسون واکنش نشان داده و این عمل را برخلاف روح اسلام و دعوت این آئین آسمانی به علم و دانش دانست.

متن بیانیه معظم‌له به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

در روایات از پیشوایان معصوم نقل شده است که فرموده‌اند: «اطلبوالعلم ولو بالصین» مسلماً علمی که باید در صین(چین) آموخت، علومِ دینی نیست بلکه دانش‌هایی است مربوط به جهان آفرینش و سنت‌های خلقت، که خداوند منّان در نهادِ موجودات قرار داده است.

بنابراین تلاش دانشمندان برای کشف ضوابط موجودات، علل و مدالیل آنها کاملاً محترم است هرچند که محتمل است برخی از آنها ناصواب باشد، اما این تلاش‌های آمیخته با درست و نادرست، سبب پیدایش یک رشته حقایق می‌گردد، بنابراین کتاب‌های علوم طبیعی و پزشکی که به نسبت کشف علل و مدالیل پدیده‌ها نگاشته می‌شود از احترامِ کامل برخوردار است، هرنوع تعرض به آنها برخلاف روح اسلام و دعوت اسلام به علم و دانش است.

انتقاد از محتوا شیوه پسندیده‌‌ای است اما تعرّض نامعقول، شیوه جاهلانه‌‌ای است که اتفاقاً در گذشته نیز بسیاری از کتابخانه‌ها با انگیزه‌های غلط طعمه حریق شده است.

http://ijtihadnet.ir/%d8%a2%d8%aa%d8%b4-%d8%b2%d8%af%d9%86-%da%a9/ .

******************************************

آیت الله مکارم شیرازی:اظهاراتم تحریف شد/ طب سنتی را نمی توان انکار کرد+ تاریخ خبر یکشنبه 19 فروردین 1397 .

یکی از مراجع تقلید گفت: عده‌ای از طب اسلامی برای منافع خود سوءاستفاده کرده و مشکلاتی برای جهان اسلام فراهم کرده‌اند که وظیفه ما این است از آن جلوگیری کنیم.

 

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت الله ناصر مکارم شیرازی در آغاز درس خارج خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، گفت: چند روز قبل در دیدار با وزیر بهداشت مطلب لازمی درباره طب اسلامی گفتم که مطابق معمول از سوی بعضی تحریف شده بود و سبب سوء تفاهم شد.

ایشان افزودند: حقیقت این است که ما مجموعه‌ای درباره تمام دردها و درمان‌ها و داروها به نام طب اسلامی نداریم البته اشاراتی در قرآن مجید و اشارات بیشتری در روایات اسلامی به مسائل مربوط به پیشگیری از بیماری‌ها و درمان‌ها شده که بسیار قابل استفاده است ولی آن را نمی‌توان به صورت یک علم با تمام جزئیاتش مطرح کرد.

این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: از سوی دیگر عده‌ای از این نام (طب اسلامی) برای منافع خود سودجویی کرده و مشکلاتی برای جهان اسلام فراهم کرده‌اند که وظیفه ما این است از آن جلوگیری کنیم. البته طبّی به نام طب سنتی داریم که مجموعه کاملی از پیشگیری‌ها، دردها و درمان‌هاست، مثل آنچه در قانون بوعلی سینا که در هشت جلد به چاپ رسیده است، دیده می‌شود.

ایشان در پایان فرمودند: چنین طبی که حاصل هزاران سال تجربیات بشر است را نمی‌توان انکار کرد و هنوز بسیاری از مطالب آن راهگشاست منتهی اگر کسانی می‌خواهند با این طب بیماران را درمان کنند باید دوره ببیند نه اینکه هر عطّاری با یک مشت داروهای گیاهی، مغازه خود را مطب قرار دهد و به درمان بیماران بپردازد که این کاری است خطرناک. امیدوارم عزیزان در این مسائل دقت کافی بفرمایند.

http://jamejamonline.ir/online/3247262785175627877/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1 .

***آیت الله مکارم شیرازی: چیزی به‌نام طب اسلامی نداریم - ایسنا+https://www.isna.ir/news/97011604093/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7 .


*************************************


نتیجه تصویری برای رسول جعفریان

واکنش جعفریان به آتش‌زدن کتاب طب هاریسون


در پی انتشار ویدئویی از کتابسوزی طب هاریسون توسط فردی به نام تبریزیان که به عنوان استاد طب اسلامی مشهور است، رسول جعفریان به آن واکنش نشان داد.

به گزارش ایسنا، رسول جعفریان، رییس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در عصر ایران نوشت: متاسفانه این شخص، سالهاست با استفاده از باور‌های عامیانه در میان مردم، تلاش در ترویج بافته‌های خود به اسم طب دینی دارد و برای تقدیس آنها، از روایاتی که بار‌ها محدثان آن‌ها را نقد کرده اند، استفاده می‌کند. این رفتار وی، در حوزه قم، مورد تأیید هیچ کس، جز شماری از هواداران ساده لوح او که مانند آن‌ها همه جای دنیا هستند، نیست. 

روشن است که طب سنتی، به عنوان یک شاخه علمی، در مراکز دانشگاهی می‌تواند مطرح و توصیه‌های آن پس از بررسی‌های علمی، و تأیید مراکز رسمی، مورد استفاده قرار گیرد، اما نامبرده نه از نظر تحصیلات علمی و نه حوزوی، در مقامی نیست که بخواهد چنین ادعایی را بکند. طبعا در قم یا مشهد، هیچ نوع شاخه درسی وجود ندارد که او به استناد تحصیل در آن، چنین ادعایی را داشته باشد.

و، اما اقدام به کتابسوزی، این عمل مشمئز کننده، باید گفت، این اقدام، همیشه کار افراد جاهل و افراطی بوده است، کسانی که هیچ گاه، در هیچ مدلی، چه از نوع کسروی با آتش زدن آثار ادبی، و این شخص، با آتش زدن یک کتاب علمی، در پیشگاه ملت فرهیخته ایران، جایی نداشته و ندارند.

خوشحالیم که این شخص، پس از یک دوره تلاش در قم، از این مرکز دینی طرد شده و به دلیل اقدامات ناصوابش، در محاکم مربوط، محکوم هم شده است. مسلما، وظیفه حاکمیت، دفاع از حریم علم و دانش و مبارزه با جاهلانی است که با اقدمات ناصواب خود، زمینه آسیب زدن به دین و سلامت مردم را دنبال می‌کنند.

در باره دادن لقب آیت الله به ایشان، باید عرض کنم، در قم، مع الاسف زمینه‌ای وجود دارد که کسانی از سوی خود یا نزدیکانشان، لقب آیت الله را به خود اختصاص دهند. مسلم است که دادن چنین لقبی، هیچ رسمیتی نداشته و نشان دهنده هیچ مقام و منصب علمی و غیر علمی نیست.

باید عرض کنم، یکی از افتخارات ایران در چند دهه اخیر، در مراکز علمی و پزشکی، توسعه پزشکی مدرن است، امری که سبب شده است تا ایران در منطقه خاورمیانه، یک قطب مهم پزشکی باشد. این راهی است که دولت‌های پس از انقلاب، بشدت از آن حمایت کرده و ایران اسلامی از این زاویه، کشوری سرافزار است.

بنابراین، نباید این قبیل رفتار‌های زشت و شرم آور را در مقابل آن همه تلاش و گسترش علم پزشکی نوین قرار داد، هرچند، نهاد‌های مربوطه، در تمام سطوح، می‌باید با اقدامات دقیق نظارتی خود، شائبه اعتنای به این قبیل رفتار‌های نادرست را از میان ببرند، کاری که جز با توسعه مراکز علمی و ترویج دانش میان مردم، امکان نخواهد داشت.

https://www.isna.ir/news/98110502698/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86 .

*********************************************

مفهوم طب اسلامی از دیدگاه استاد حسن ضیائی

 

مطالب زیر مقاله استادی است که جهت تدریس رساله ذهبیه امام رضا (علیه السلام) به همراه خانواده وبا تحمل رنج فراوان ترک شهر و دیار نمودند و در کمال تواضع درحال مطالعه و تدریس و تحقیق ...


چرا وارد طب الائمه شدم؟


قدرتهایی داریم ناشناخته. به چشم نمی آیند و گاهی نادانسته حتی انکارشان می کنیم و جبهه می گیریم.
۶- ۷ سال به بیماری عجیبی مبتلا بودم به نام وسواس. بطوریکه نمی توانستم از منزل بیرون بیایم. کافی بود در کوچه ای خونی از بینی کسی بچکد تا کل آن کوچه بر من حرام شود. هر غسل واجبم قریب ۱ ساعت طول می کشید و دو رکعت نماز صبحم را ۷ بار تکرار می کردم و ظهر هم دو رکعت قضای آنرا به جا می آوردم . نذر داشتم یکسال، روزانه یک جزء قران بخوانم ، با اینکه قرائت یک جزء در نیم ساعت شدنی بود، برای من ۵/۱ ساعت زمان می برد. خواندن روایات و فتوای علما هم در من کارگر نیفتاد و من نتوانستم از این ابتلا خلاص شوم. به ستوه آمده بودم. تا اینکه یکبار در نماز آقای بهجت به قلبم خطور کرد از ایشان راهنمایی و کمک بخواهم. بعد از نماز خود را به ایشان رساندم و مشکلم را در میان گذاشتم. گفتم:« من در مستحبات مشکلی ندارم ولی در واجبات به شدت گرفتار وسواسم.» فرمودند:« شما کمی تربت و آب زمزم بخور» در همان لحظه حس کردم بیماریم برطرف شده است. تربت و آب زمزم را تهیه و به دستور ایشان عمل نمودم و اکنون ۸ سال از آن روز می گذرد و دیگر نشانی از این بیماری در من نیست.بعد از آن ، یکسال بنای تحقیقاتم شد« امام حسین ع» و « استشفا به تربت سیدالشهدا ع» و هر چه پیشتر رفتم ، بیشتر دانستم که راه همین است و ما غافلیم.
از ضروریات کار در طب اسلامی ، شناخت دقیق متون طب سنتی است. « الاشیا تُعرف بمقابلها»[تُعرَفُ الاَشیاءُ بِأَضدادِها] اشیا با ضدشان شناخته می شوند. آدم ظلمت دیده نور را می شناسد و قدر هوا را کسی می داند که از آن محروم مانده باشد. بهر حال برای اینکه طب الائمه را بهتر بشناسیم و ببینیم همان تکرار طب سنتی است یا چیزی غیر از آن، لازم است که طب سنی را به خوبی در مطالعه بگیریم
بر خلاف منابع درسیِ رشته پزشکی در دانشگاهها که حاصل تالیفات زبدگان و نام آورانی است که آثارشان در شئون مختلف طب محل توجه و استفاده است، در طب الائمه غیر از روایات وارده از سوی معصومین ع ، منبعی قابل استفاده نداریم. چرا که این گنج عظیم آنچنانکه باید در دایر دقت عالمان قرار نگرفته و از موشکافیهای عالمانه برای کشف اسرار بر کنار مانده است. بوعلی، جرجانی و عقیلی خراسانی، در طب سنتی شخصیتهایی جا افتاده اند, اما در حوزه طب الائمه جای چنین دانشمندانی خالی است.تلخترین واقعیت این است که ما امامان معصوم ع را به درستی نمی شناسیم و نسبت به ابعاد مختلف شخصیت ایشان جاهلیم و این جهل باعث شده است که از دریای گوهرافشان دانش الهی آنان بی بهره بمانیم. از اینرو اصلی ترین مقدمه برای ورود به منظومه ی طب الائمه ، امام شناسی است. تا علم امام را در فقه خلاصه ندانیم و مدیر بودن را برای امامان جامعه کافی نشناسیم.
لازمه این شناخت این است که از طرح شبهه و سوال در مورد شخصیت امام نهراسیم و یقین بدانیم که با چنین رویکردی است که جهل به معرفت بدل می شود و گنج پنهان به برکت جاری . کسی محضر امام آمد و گفت: کنیزی دارم که در خواب می ترسد(فَزَعَ النَّومَ)، بیماریی که کسی نتوانسته علاجش کند. حضرت فرمود: فَصدش کن .و او را فصد کردند و خوب شد.حال اگر بگویند امام صادق ع چنین دستوری دادند، پذیرفته نمی شود. در حالیکه حضرت فرموده اند: در برابر روایتی که نام ما را بر سرش دیدید ، تسلیم باشید. [البته روایات از جهت سند و دلالت قابل بررسی هستند و در مسائل مهمی همچون فقه و مخصوصا طب نمی شود به هر روایتی عمل نمود]
از جمله مسائلی که در مواجهه با روایات طبی ، مخاطب کم حوصله را می آزارد ، تعارضات ظاهر روایات است. این تعارضات هم در کلیات طب الائمه دیده می شد( مثلا در جایی اخلاط به ۳ دسته و در جایی دیگر به ۴ دسته و در جایی دیگر به ۵ دسته تقسیم می شوند)و هم در جزئیات ( مثلا بنابر روایتی استحمام کردن باعث چاقی است و بنا بر روایتی دیگر ، علاج لاغری است)
شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که مجموعه ای از روایات متعارض نمی تواند مبنای نظری و عملیِ حرفه ای باشد که کوچکترین خطا در آن جایز نیست.کسی محضر امام صادق ع آمد و گفت: «خبری که از جانب شما به ما می رسد دوگانه است و هر کسی چیزی می گوید.» امام فرمود: «یعنی یکی می گوید روز است و دیگری می گوید شب؟»
گفت:« نه تا این حد. ولی به هر حال ضد و نقیضند»فرمود:« روایتی را که از طرف ما به شما می رسد ولو ضد و نقیض ، بپذیرید و بعد بیایید ما دلیلش را به شما می گوییم.»
بر خلاف سایر فِرق، ما معتقدیم که امام زنده است و دریچه استعانت از ایشان باز. اگر چنین معنای عمیقی در جان انسان جا بگیرد ، باب توسل گشوده و انوار هدایت از این باب بر عقل و جان آدمی منتشر می شود. کم نیستند خوابهایی که در آنها اهل بیت علیهم السلام نسخه تجویز فرموده اند. حضرت امیر ع فرمود« کسی که کوشش کرد، یافت» « مَن جَدَّ، وَجَدَ» و هر کسی که دری را بکوبد آن در باز می شود ولی باید بدانیم که آن در صاحبی دارد و باید آن صاحب را شناخت.
آیا همه روایات طبی قضیه ای در واقعه است و حضرات معصومین برای شخصی خاص که به ایشان مراجعه کرده نسخه تجویز فرموده اند؟
روایاتی هست که ایشان در آنها نسخه های کلی داده اند.نمونه آن در «رساله ذهبیه» امام رضاست که در آن رساله ۲۰ صفحه ای، تمام بیماریهای بدن را شرح داده اند و علاوه بر ورود در ۵ فن طب، نکاتی افزونتر فرموده اند. و در آخر رساله ( بحار/ ۶۲/ صفحه ۳۴۷) می فرمایند: «هر کس به این نوشته عمل کند و بدنش را با آن تنظیم نماید از هر بیماری در امان است و بدنش به حول و قوه الهی صحیح و سالم می ماند و خداوند عافیت را به هر که می خواهد عطا می نماید»
البته نسخه های شخصی هم وجود دارد.
متاسفانه متن حوزه فقط متن اصولی و فقهی است و هر طلبه ای که فقه و اصول نداند طلبه نیست اما پرداختن به سایر زمینه ها به علاقه و سلیقه افراد بستگی دارد. اگر کسی به مباحث عقلی علاقمند است فلسفه و کلام را دنبال می کند و اگر کسی به علم حدیث علاقمند است، حدیث را و قس علیهذا.در حوزه هنوز مباحث طبی رسمیت پیدا نکرده است و هر کس که در این زمینه کاری می کند بر پایه علاقه شخصی است. از یک طرف متن خاص در میان نیست و از طرف دیگر کسی که سراغ روایات می رود و با فهم آنها دست و پنجه نرم می کند، ناکام می ماند و سرانجام خسته کنار می رود. بنابراین تدارک متنی مناسب و عملی برای معرفی و ترویج این طب الهی ضرورتی انکار ناپذیر است.
اینکه حضرت می فرمایند: «دوای بلغم حمام ناشتا است»، یک روایت ست. تبیین علمی روایات و تحلیل آنها با زبان علمی، کار ماست. باید با جمع بندی دانسته ها، روایات اهل بیت ع را با زبان علمی و فنی در هیات متنی عالمانه در جامعه رواج دهیم.
زمانی خیال می کردیم اگر کتاب بحارالانوار را داشته باشیم کل روایات را در اختیار داریم . بعد فهیدیم که این کتاب ، گلچین ، ثلث روایات از ۴۵ منبع است که جلد ۵۸ تا ۶۶ آن درباره طب است منهای بحثهای پراکنده طبی در سایر روایات مثل «توحید مفضل» که چون نامش توحید بوده در جلد سوم آمده و یا رساله اُهلیلیجیّه که آن هم در جلد سوم آورده شده است. غیر از این مباحث پراکنده ، ۹ جلد بحار در باب طب است. البته علمای دیگری هم در این زمینه کار کرده اند مانند سید عبدالله شُبَّر که در زمینه های مختلف از جمله طب الائمه کتاب نوشته اند و در مقدمه گفته است:« می بینم مردم به این در و آن در می زنند و ما چرا از طب الائمه ع استفاده نمی کنیم»
در طب ائمه اسباب و علایم به امور جسمانی محدود نمی شود. مثلا یکی از اسباب بیماری، گناه است. وقتی فهمیدیم سبب بیماری گناه است دارو دیگر فایده ندارد. چون درمان باید بر اساس سبب باشد. وقتی سبب امری روحانی است ، پرداخت به جسم چه فایده ای دارد.در روایتی ( جلد ۱۰/ صفحه ۱۷۱ بحار) حضرت امام صادق در مباحثه با یکی از زنادیق می فرمایند:« ان المرض علی وجوه شطی.» مرض وجوه مختلفی دارد. مرض البلوی: مرضی که مرض امتحان است. حضرت ایوب کجا خود را مداوا کند وقتی قرار است در دستگاه الهی امتحان شود؟ این درمان ندارد. در طب سنتی اسباب و علائم را کاملا استقراء نکرده اند. مرض العقوبه: یعنی باید عقوبت کاری را که کرده بچشد. مثلا در روایت آمده است« اگر در جامعه ای زنا زیاد شود خداوند مرگ ناگهانی را زیاد می کند.»
برای فهم طب الائمه باید وسعت نظر داشت و برای درک اسباب، دقت در موضع درد کافی نیست.
«مرض جعل علیه الفنا»: مرضی که بناست بواسطه آن شخص بمیرد « و انت تزعم ان ذلک من اغذیه ردیئه» و تو پزشک گمان می کنی که غذای بد خورده است
« او من علت کانت من امه » و یا مرض، مرض ارثی است.. روایتی طولانی است که مستقیما آنرا ذکر کردم.
با توسع دایره اسباب دیگر نمی توان بنای درمان را بر ظاهر بیماری گذاشت آنچنانکه مرسوم است و متاسفانه هنوز بیمار ننشسته، نسخه اش را به دستش می دهند. در طب الائمه برای درمان باید سبب واقعی را پیدا کرد و این ممکن نیست مگر با شناخت روحیات و اعتقادات و زندگی و … بیمار
بهر حال امراض مختلف است و اسباب مختلف و ما باید متناسب با هر سبب درمان مناسب را انتخاب کنیمهندسه اقلیدسی و هندسه غیراقلیدسی در مکتب هندسی اند. درهندسه اقلیدسی اصولی را می پذیریم. مثلا از یک نقطه خارج یک خط فقط یک خط موازی با آن می توان رسم کرد و یا یک خط بیشتر نمی توان بر آن عمود کرد… در هندسه غیر اقلیدسی هم اصولی را می پذیریم.حال اگر در هندسه اقلیدسی از خط و نقطه سخن گفتیم، آیا در هندسه غیر اقلیدسی نباید از خط و نقطه حرفی به میان بیاوریم، چون قرار است مکتبی جدید باشد؟ چنین چیزی پذیرفته است؟
یا در فلسفه، حکمت بوعلی حکمتی مشاء است و عقل گرا، عقول عشره قائل است و نفوس و آباء اربعه و امهات و مبادی در حالیکه فلسفه اشراق بنای کارش با قلب است. آیا می شود گفت حال که بوعلی از وجود سخن گفته، عالم اشراقی باید لفظ وجود را کنار بگذارد حتی اگر می خواهد از وجود صحبت کند. تفاوت مکاتب بر اساس استوانه و محور مکاتب است ولو اینکه الفاظ با هم مشترک باشد. اشتراک الفاظ ، استقلال مکاتب را بر هم نمی زند. چرا که هر مکتبی چارچوبی دارد. آنچه ممنوع است استفاده از چارچوب و مبانی سایر مکاتب است والا بنا نیست وقتی می گوییم طب الائمه دیگر از الفاظ بلغم و سودا و صفرا و …. استفاده نکنیم
حال برای آنکه بدانیم آیا طب ائمه مکتب طبی مستقلی است یا خیر، باید چارچوب مکتب طبی اهل بیت را به دست آوریم و این حقیقت یعنی استقلال مکتب طبی ایشان را در مقایسه با چارچوب سایر مکاتب طبی دریابیم. البته همانطور که هندسه اقلیدسی و غیر اقلیدسی اصول مشترکی دارند میان مکتب طبی اهل بیت و دیگر مکاتب مشترکاتی هست. باید مشترکات و فارقها را بشناسیم و آنوقت می توان ادعا کرد که این مکتب با این فارقها یک مکتب طبی مستقل است. استفاده از اصطلاحات و الفاظ مشترک تا وقتی که مخل کلی و اصول موضوعه نباشد، مانعی ندارد. فرموده اند:« علینا القاء الاصول و علیکم تفریع الفروع»: ما اصول را به شما القاء می کنیم، شما بر این اصول با فکرو اجتهاد جزییات را تفریع کنید.باید کلیات و چارچوب و اصول موضوعه اش را بدست آورده و بر آن اساس طب الائمه را معرفی کرد ولو اینکه از لفظ بلغم و سودا و… استفاده شود.
نباید خیال کنیم که علم بر کثرت است. امیر المومنین می فرمایند:« العلم نقطه کثره الجاهلون»
علم یک نقطه است. جاهلان زیادش کردند. شقوق زدند و شعبه ساختند.
حضرت به عنوان بصری می فرمایند:« العلم نور، یقذفه الله فی قلب ما یشاء» : علم یک نور است که خدا آنرا در قلب هر که بخواهد قرار می دهد
حالا بادی این ظرف را برای نور آماده کنیم. پس نباید به دنبال کثرت باشیم. به قول طلبه ها ، تقسیم باید مفید فایده باشد. وقتی حضرت می فرمایند درمان درد چشم این است من ضامنم ، دیگر جای تشقیق شقوق نیست. چطور است که در بحث بواسیر فرمودند: «بواسیر اناث داریم و ذکران» اما در بیماری چشم تقسیمی نکرده اند؟ بلد نبوده اند؟ وقتی حضرت تشقیق و شقوق نکرده اند، ما چرا بکنیم؟
قصه گاو بنی اسرائیل را شنیده اید وقتی خداوند فرمود: گاوی را بکشید، گفتند: گاوش چه رنگی باشد. فرمود: زرد. پرسیدند: گاو زرد لاغر باشد یا چاق. ، فرمود: چاق…. خودشان را با سوال به دردسر انداختند.
در روایات آمده است بنی اسرائیل هر گاوی می کشتند، خداوند قبول می کرد و مشکل حل می شد.چرا با تشقیق شقوق بیجا مشکلاتمان را زیاد کنیم؟
همه شئون زندگی ما در دایره ولایت معصوم ع است. در سوره یاسین آمده است: هیچ چیز در این عالم نیست مگر اینکه ما آنرا در کتاب مبین احصا کردیم.
اصحاب پرسیدن: کتاب مبین چیست؟حضرت پیامبر به حضرت امام حسین اشاره فرمودند و گفتند:پدر ایشان ، کتاب مبینند.
پس تمام شئون هستی ما به دست امام است
دین و طب از هم جدا نیستند.
قرآن می فرماید: یا ایها الرسل کلو من طیبات و اعملو صالحات ( طب را به عمل صالح گره می زند)
خطاب به مومنین: کلو مما رزقناکم حلالا طیبا و اتقوالله ( خوراک را به تقوا گره می زند)
خطاب به حضرت موسی: و ظللنا علیکم الغمام و انزلنا علیکم المن و السلوی. کلو من طیبات ما رزقناکم و ما ظلمونا
خطاب به قوم حضرت: کلو و اشربو من رزق الله و لاتعصوا( خوردن و آشامیدن را به عصیان نکردن گره می زند که مترادف تقوی است)
این توجه در کلام معصومین نیز آشکار است. مثلا حضرت امیر ع در توصیه ای ۱۰- ۱۵ صفحه ای به کمیل ، یکی دو صفحه سفارش طبی کرده اند. و یا حضرت پیامبر در وصیت به ابوذر در لابلای دستورات اخلاقی در مورد آداب غذا خوردن سفارشات متعدد دارند. و یا در حدیث اربعمائه که ۴۰۰ توصیه حضرت پیامبر به حضرت امیر ع است، ۱۰۰ مورد آن طبی است چگونه می شود پذیرفت که خداوند برای رستگاری روح آدمی طرحی ریخته اما جسم را به حال خود رها کرده باشد؟جسم مرکب روح است و اگر روح بخواهد اوج بگیرد، مرکب باید رهوار و لطیف باشد. می دانید که با خوردن غذای سنگین، خلط غلیظ تولید می شود و از طرفی خلطی که در رگها به حرکت در می آید ، روح بخاری می سازد. حال وقتی خلط کثیف و غلیظ باشد، روح بخاری هم ثقیل و غلیظ خواهد بود.در مباحثات عرفان نظری و فلسفه خوانده ایم که روح بخاری مرکب روح انسانی است. روح بخاری ناساز چطور می تواند مرکب سیر انسانی باشد. ولی وقتی غذا طیب است، خلط لطیف ایجاد می کند و به تبع روح بخاری لطیف که مرکبی هموار برای روح انسانی است.
خداوند به حضرت موسی می فرماید: و ظللنا علیکم الغمام و انزلنا علیکم المن و السلوی. کلو من طیبات ما رزقناکم و ما ظلمونا
خطاب به قوم حضرت موسی: کلو و اشربو من رزق الله و لاتعصوا( خوردن و آشامیدن را به عصیان نکردن گره می زند که مترادف تقوی است)
و یا در آیه ای دیگرک کلو من طیبات ما رزقناکم و لاتطغوا فیه فیحل علیکم غضبی
(از طیبات بخورید و عصیان نکنید تاغضب من شامل حالتان نشود)
و یا در آیه ای دیگر: حرم علیکم المیته و لحم الخنزیر
اینکه خداوند فرموده چه بخوریم و چه نخوریم، خود دستور طبی است
اگر بگوییم این دستورات تعبدی محض است و ارتباطی به طب ندارد صحیح نیست. چرا که در علم اصول، ثابت شده است که احکام تابع مصالح و مفاسدند. یعنی اگر فرموده اند زنا نکنید یا میته نخورید حتما مفسده ای در کار بوده است.
جلد ۶۵ بحار، صفحه ۱۶۲
به این روایت توجه کنید: کافری از امام صادق پرسید: لم هون الله الخمر و لا لذته افضل منها چرا خداوند خمر را حرام کرد در حالی که لذیذتر از آن پیدا نمی شود ؟ لانها ام الخبائث چون مادر همه خباثتهاست و خداوند فرموده: خبیث نخورید و طیب بخورید
– چرا خداوند خون خوردن را حرام کرده است؟
– لانه یورث القساوه چون قساوت قلب می آورد
یسلب الفواد رحمته رحمت را از دل می برد
یعفن البدن و یغیر اللون رنگ چهره را عوض می کند و امراض عمومی به وجود می آورد
و جذام می آورد
این تعبد نیست، طب است. مگر طب چیزی جز عوارض لاحق جسم انسان از حیث صحت و مرض است؟
– چرا میته حرام است؟
– چون قد جمد فیه الدم خون در رگهایش سفت و لخته می شود.
و تراجع الی بدنها و لحمها ثقیل غیر مریع گوشتش ثقیل می شود و خلط ثقیل ایجاد می کند و گوارا نیست لانها یاکل لحمها بدمه
وقتی مرده را تکه تکه می کنید و می خورید، گوشت و خون می خورید نه گوشت خالص اما وقتی ذبح می کنید، خون خارج می شود و گوشت، لطیف و خلط، سالم می ماند .بحار جلد ۵ صفحه ۱۶۳
به امام باقر ع عرض کردند: چرا میته و خون و گوشت خوک و خمر حرام است؟
فرمود: خداوند حرام نمی کند بر بندگانش چیزی را و حلال نمی کند بر آنها چیزی را ، مگر به خاطر مصلحتی
لکنه خلق الخلق: او خلق را آفریدو علم ما تقوم به ابدانهم چیزهایی را که باعث بقا و صلاح بدن اوست می دانست
و احل لهم و اباحه…ما اضرهم
آنچه مناسب بدن بوده حلال و بدها را حرام کرده است
در روز عاشورا امام حسین علیهم السلام فرمودند: لقمه های حرام شما را چنین کرده است
اعراض از امام را به شرب و اکل نسبت دادند . این طب است .
در آیه ۱۵۷ سوره اعراف می فرماید :
الذین یتبعون الرسول النبی الامی کسانی که پیامبر امی ما را تبعیت کند
الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التورات و الانجیل که در تورات و انجیل وصف او را دیدند
یامرهم بالمعروف و ینههم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم . الاعلال التی کانت علیهم : غذای پاک را بر آنها حلال و ناپاک را حرام می گرداند. پیامبری که غل و زنجیر را از گردن آنها باز می کند…
که منظور از طیب و خبیث، غذای پاک و ناپاک است.
حضرت امام باقر در تفسیر آیه فوق (در اصول کافی، جلد ۱ ، صفحه ۴۲۹)
می فرمایند: یحل لهم الطیبات و ….
منظور از طیبات ، اخذ العلم من اهله است: یعنی علم را از اهلش بگیرید
و خبائث: اخذ علم از مخالف اهل بیت است می دانید که برای انجام هر کاری در این عالم طی ۴ علت لازم است
۱- علت مادی ۲- علت صوری ۳- علت غایی ۴- علت فاعلیفرضا اگر قرار است میزی بسازیم باید علت غایی ، یعنی هدفی وجود داشته باشد. مثل تجارت، نیاز، دکورو … اگر هدفی نداشته باشیم، میزی هم نمی سازیم و علت صوری که بتوانیم میز را تصور کنیم و مادی که میزی را با آن بسازیم مثل چوب و فاعلی یعنی کسی که دست به کار ساختن شود. حال وقتی کسی غذای طیب می خورد خلط صالح درست می شود. خلط صالح را ماده می گوییم.
وقتی خلط صالح درست می شود یعنی ماده صالح درست شده است . ماده صالح صورت صالح می خواهد . وقتی که روح مرکبش ماده صالح شد صورتی هم که بر آن نقش می بندد صالح است و صورت صالح جایی پیدا نمی شود مگر نزد اهل بیت . حال وقتی که غذای غیر صالح می خوریم خلط کثیف تولید می شود و مرکب می شود مرکب کثیف و این مرکب تحمل روح انسانی را ندارد
پس آیه قران علت مادی و روایت مذکور علت صوری را بدست ما داده است
مکاتب طبی زمان اهل بیت:بحار صفحه ۶۷، جلد ۶۲: شخصی به نام اسماعیل بن حسن طبیب به محضر امام صادق می آید و می گوید: من مردی از عرب هستم و در طب هم آگاهی دارم و طب عربی کار می کنم ( و طبی، طب عربی).
از اینجا می فهمیم که مکاتب طبی مختلفی در زمان اهل بیت وجود داشته وگرنه گفتن این که ( طبی طب عربی) معنی ندارد. شاهد بر این مطلب این است که خود اهل بیت فرموده اند: طب العرب علی اربعه الاشیاء: یعنی طب عرب بر ۴ چیز بنا شده است: بر حقنه، حجامت، سعوط و نوره.
پس طب عربی برای خود مکتبی بوده و پایه ای داشته است.سپس آن شخص می گوید: من برای طبم پول نمی گیرم.
حضرت می فرماید: اشکالی ندارد
بعدمی پرسد: گاهی باید بدن بیمار را بشکافم یا داغ کنم. آیا جواز شرعی دارم؟
حضرت می فرماید: اگر نیاز بود ، اشکالی ندارد
بعد می گوید: من گاهی سموم به بیمارانم می دهم
باز حضرت می فرمایند: در صورت ضرورت اشکالی ندارد
می گوید: گاهی آنها می میرند
حضرت می فرمایند: اگر در طبت ، قصد خطا نداری و هدفت درمان است، اشکالی ندارد
می گوید: گاهی به بیمارانم نبید می دهم
حضرت فرمود: خدا در حرام شفا قرار نداده است.
این بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخته شود.
بحار ، جلد۶۲، صفحه ۱۳۷
از شخصی به نام خطابی نقل می کند که: الطب علی نوعین
طب القیاسی که به طب یونانی معروف بود و طب العرب و الهند و هو الطب التجاربی
در ادامه می گوید وقتی به ادویه ای که پیامبر برای درمانها استفاده کرده اند می نگریم می بینیم هو علی مذهب العرب مبتنی بر طب عربی است .این کلام از خطابی است که سنی است و ما در اینکه آیا ایشان بر طب عرب عمل می کردند یا نه، حرف داریم.
در جلد ۶۶ بحار، صفحه ۲۹۶ هم از خطابی نقل شده است که بیشتر کارهای طبی پیامبر بر مبنای طب عرب بوده است که نیازمند بحث بیشتری است .این استشهاد فقط برای شناختن مکاتب طبی بود. پس دو مکتب را شناختیم: طب یونانی و طب عرب
زیربنای طب یونانی قیاس و استدلال بوده است و آنها به طب به عنوان شاخه ای از فلسفه می نگریستند. می دانید که فلسفه در یونان بسیار رشد یافته بود آنها فلسفه را به فلسفه طبیعی و مابعد الطبیعی تقسیم می کردند. فلسفه طبیعی ۸ رشته بود.: حیوان شناسی، گیاه شناسی و … که یکی از آنها انسان شناسی بود و طب رادر بحث انسان شناسی مطرح می کردند. بیشتر فلسفه ی آنان عقلانی و مستدل است و این روش در طب ایشان هم جاری است و قانون بوعلی هم چنین است. یعنی وقتی وارد بیماری می شود، صغری کبری می چیند تا سبب بیماری را بفهمد. یعنی بحث را برهانی می کند. این طب یونانی است.
اما طب عرب وهند، طب تجربی است. می گفتند: کسی را حجامت کردیم، فلان بیماری اش خوب شد و این را به عنوان ذخیره علمی یاداشت می کردند و مشاهداتشان را جمع آوری و نسل به نسل منتقل می کردند. سوال این است که اهل بیت علیهم السلام کدام مکتب طبی را قبول داشتند؟
(بحار جلد۱۰، صفحه ۱۷۲)امام صادق ع با زندیقی مباحثه می کردند. زندیق گفت: ان اکثر الاطبا قالوا: ان علم الطب لم یعرف الانبیا: انبیا طب نمی دانند
امام فرمودند: وقتی دیدم بیشتر اطبا چنین عقیده ای دارنددر حالی که انبیا حجت خداوند و راهنمای بشر و وارثان علم پروردگارند.نه اینکه فقط فقه پروردگار را به ارث برده باشند.
انی وجدت اکثرهم یتنکب فی مذهبه سبل الانبیا: دیدم کسی که در مذهب و روش زندگی خودبه انبیا پشت می کند
و یکذب الکتب المنزل علیهم من الله : و کتب نازل شده از جانب خدا را تکذیب می کند
هذا الذی ازهدنی فی طلبه و حامله و من از طلب این طب و حاملین این طب ، بری هستم .در واقع هر دو مکتب یونانی و عربی مشمول این برائتند. پس در قبال بیماریهایی که خواه ناخواه بر هر کسی عارض می شود چه باید کردو به کدام طب می توان رجوع کرد؟روایت دیگری از امام صادق در طب الائمه مرحوم شبر صفحات ۵۷ و ۵۹ به این سوال چنین پاسخ می دهد:در نزد منصور دوانیقی، مردی هندی نشسته بودو کتاب طب می خواند. بعد از آنکه ساکت شد، به امام صادق گفت: می خواهی چیزی از علم طب که در نزد من است به تو بیاموزم؟
فرمودند: لا، لانما معی خیر مما معک: نه، آنچه که من دارم خیلی بهتر از آن چیزی است که تو داری
پس از این روایت می فهمیم که ما که آنهارا نفی می کنیم طبی بهتر داریم.
گفت: ما هو؟
فرمود: گر ما را با سرما، و سرما را با گرما، رطب را با یابس و یابس را با رطب درمان می کنیم. بعد هم امر را به خداوند واگذار می کنم و حرف پیامبر ، سرمشق من است که ان المعده بیت الداء: معده خانه دردهاست و حمیت راس همه درمانهاست و بدن را به آنچه عادت کرده، برگردانید.
بعد طبیب هندی می گوید:طب خدا همین است و چیزی جز این نیست
امام صادق فرمودند: گمان کردی اینها را از کتاب طبی مطالعه کردم؟ اینها را نگرفته ام الا از پروردگار. آیامن بیشتر می دانم در طب یا تو.
گفت: من.
امام ۱۹ سوال از او پرسید و او ۱۹ بار گفت: نمی دانم.
سرانجام هندی از امام پرسید: این علم را از کجا آوردی؟امام جواب دادند: اخذته عن آبایی.
از اجداد و پدرانم گرفتم و پدرانم از رسول خداو رسول از جبرئیل و او از رب العالمین. چون خداوند است که اجساد و ارواح را خلق کرده است.(و این مطلب بسیار مهمی است )
هندی گفت: “صدقت” و شهادتین بر زبان آورد.
طب اسلامی با فیزیک اسلامی فرق دارد. فیزیک اسلامی یعنی فیزیکی که علمای اسلام بیشتر در رشد آن نقش داشته اند. بنابراین لفظ «اسلامی» در آن مجازی است. ولی وقتی می گوییم: طب اسلامی، یعنی خداوند که خالق جسم و روح است، رابطه این دو را اتحادی حقیقی قرارداده نه انضمامی. نه اینکه روح چیزی باشد و جسم چیز دیگری و آنها را در کنار هم قرار داده باشند. مثَل جسم و روح دو آجرند که به هم تکیه داده اند. افتادن یکی برابر است با افتادن دیگری. تا می ترسید، روحتان می پرد. ترس مربوط به روح است و در کمتر از ثانیه بر جسم اثر می گذارد. پس با این رابطه تنگاتنگ، جدا کردن طب و دین معنی ندارد.
بحار جلد ۱۰ صفحه ۷۰
شخصی خدمت علی علیه السلام آمد و گفت : شما رنگتان زرد است و باید فلان کار هارا بکنید و فلان کارها را نکنید وچیزی را که در دست من است نخورید .
حضرت فرمود : اگر بخورم چه می شود؟
گفت: در جا می کشد.حضرت آنرا سر کشید. آن مرد از هوش رفت. وقتی به هوش آمد، حضرت فرمود: طبی که من دارم ، مخالف طبی است که تو داری. طبی خلاف طبک
ودر جایی دیگر در همین روایت می فرماید:طب الله خلاف طبک.
پس اهل بیت مکتبی در طب دارند.
بعد حضرت علی علیه السلام از پیامبر داستانی نقل می کند که پیامبر به شخصی از اطبا یونانی فرمودند: من بی نیاز از طب توام و تو به طب من نیاز داری.
اصل روایت: یونانی به پیامبر گفت: شنیدم جنون داری و قصد دارم معالجه ات کنم.
پیامبر فرمود: می خواهی امروز چیزی نشانت دهم که بدانی هیچ نیازی به طب تو ندارم و تو به طب من نیاز داری
گفت: بله
روایت مفصل است و مقصود از نقل آن، تنها اشاره به «طبی و « طبک» است.

_______

 

روایتی هست منقول از شیعه و سنی درباره حضرت سلیمان که هر بار ایشان نماز می خواندند، بر سر سجاده شان گیاهی سبز می شدو درباره خواص خود با آن حضرت صحبت می کرد.

 

یا امام رضا در روایتی می فرمایند: خداوند معجزه هر نبی را مناسب با آن عصر قرار داد. چون در زمان ایشان، طب خیلی رشد کرده بود، معجزه آن حضرت نیز شفا دادن و طب وبد.

پس طب در دستگاه انبیا بود.

 

_______

 

اهتمام به پرورش شاگردان:

 

می دانید به واسطه درگیری میان بنی امیه و بنی عباس و انتقال حکومت به بنی عباس، فرصتی پیش آمد تا امام باقر وامام صادق ع ، روایات خود را نشر دهند. ایشان ۸۴۰۰۰ شاگرد داشتند و حتی ۴ امام اهل سنت نیز از شاگردان امام صادق بودند.

 

روایات طبی هم در لابلای احادیث نقل شده است. اما در جمع شیعه از آن درجه از اهمیت برخوردار نبود که همردیف روایات حلال و حرام قرار گیرد. آنهم در فاصله ای کوتاه که فرصت نشر معارف اهل بیت پیش آمده بود. بعداز استقرار بنی عباس در زمان امام کاظم ع این فرصت از دست رفت و حضرت بیشتر عمر شریف خود را در زندان گذراندند. امام رضا ع هم تحت نظر مامون بودند و دیگر امامان نیز در حبس و حصر.فرصتی برای تربیت شاگردان در تمام رشته ها نداشتند. اما تا آنجا که مقدور بود، حدیث نقل کردند.

 

_____

 

آیا احادیث موجود برای ایجاد یک دستگاه اجتهادی در طب کافیست؟ پیامبر دو چیز برای ما به یادگار گذاشتند: قرآن و عترت. و فرمودند تا روز قیامت به این دو متمسک شوید و جدا نشوید. تا روز قیامت چیزی نیست که به کارتان بیاید جز آنچه ما گفتیم و چیزی نیست که برایتان بد باشد، جز آنچه ما گفتیم.

 

از این کلام پیامبر استفاده می شود که اهل بیت گفتنی ها را گفته اند. نباید به کثرت و قلت نگاه کرد. وقتی به کلام اهل بیت علیه السلام رجوع می کنیم می بینیم که کلیاتی را گفته اند که از هر باب آن هزرا باب باز می شود.

امام علی ع به امام حسین ع فرمودند: به تو ۴ جمله می گویم تا از طب بی نیاز شوی.

 

اهل بیت معالجات و روایاتشان کلی است . پس در مصادیق قابل پیاده کردن است. مثلا در رساله ذهبیه حضرت ا مامرضا ع فرمودند: هر کس به این رساله عمل کند ، از همه بیماریها در امان است. «هرکس» کلی است.

 

_______

 

در طب یونانی ، مباحثی داریم درباره جراحی.نظر ائمه در این باره چیست؟

 

در طب الائمه، جراحی، مرجوحی قلمداد شده است. امام صادق به مفضل می فرمایند: ان المعده و الکبد و الفواد انما تفعل افعالها بالحراره الغریزیه: معده و کبد و قلب با حرارت غریزی کار می کند

 

جعلها الل محتبستا بالجوف: خداوند آنها را در جوف قرار داده است

 

برخی می گویند: چرا خداوند برای تمیز کردن قلب و کبد شکافی قرار نداده است.

 

می فرمایند: چون این اعضا با حرارت غریزی کار می کنند. اگر هر بار بدن باز شود، افت حرارت غریزی پیش می آید و عمر آدمی را کوتاه می کند. پس عمل جراحی هم عمر را کوتاه میکند. پس عمل جراحی مرجوح است. یعنی از روی ناچاری می توان انجام داد.

 

آخر الداء الکی

 

امام رضا ع می فرمایند:بتدبیرفی الاغذیه و الاشربه یصلح و (؟)

 

پس در مکتب ائمه، مرحله اول غذاست. مرحله دوم: دواهای خفیف مرحله سوم: دواهای درجه ۳ مرحله درجه چهارم: دواهای درجه ۴ مرحله پنجم :دعادرمانی توسط کسی که علم اینکار را دارد مرحله ششم: تربت امام حسین علیه السلام

 

اینها اصولی است که در مکاتب دیگر نیست.پس ما باید اصول درمانی مان را بشناسیم. سرانجام جراحی بنابر ضرورت واقعی منعی ندارد. راه استفاده از مکاتب دیگران که بسته نیست.

 

باید چارچوب طب را از اهل بیت گرفت. ایشان فرمودند: اول غذا، بعد دوا.بنا نیست اگر ۴ قلم دارو مثلا سنگ مثانه را علاج نکرد، دست به تیغ جراحی ببریم.

 

امام صادق فرمودند: خدا عقرب را برای سنگ مثانه خلق کرده است. روغن عقرب یا خاکستر آن برای سنگ مثانه خوب است.

 

آیا تابحال به این فکر افتاده ایم که برای درمان این سنگها، همه تجویزات اهل بیت را جمع کنیم و در عمل به کار ببریم؟

 

البته امام می فرمایند: اعلم مردم کسی است که جمع علم الناس علی علمه: علم دیگران را بر علم خود اضافه کند.

 

پس مکتب طبی مستقل بدین معنا نیست که از تجربه دیگران استفاده نکنیم

 

________

 

اگر طب الائمه طب الهی است و برخاسته از وحی، پس باید کامل باشد. حال آنکه دیگر طبها حاصل تجربه است آیا قرار نیست به طب اسلامی چیزی اضافه کنیم؟منظور از طب الائمه طب تاسیسی است یا امضایی؟ تنها عبادات تاسیسی است و معاملات و غیره امضایی.

 

مثلا در نحوه نماز خواندن باید مقید به فرموده شارع بوده و عمل به غیر آن موجب بطلان نماز است. اما در بحث معاملات ادله امضایی است. یعنی هر طور که عقلا مشی می کنند، شارع مقدس آنرا امضا می کند. مثلا آیا عقدی به نام «بیمه» حرام است؟ چون ادله امضایی است و هنوز از سوی شارع نهی نیامده است، حلال است.

 

پس طب یونانی و هند و چین هم تا وقتی که مشمول نهی شارع نشده، قابل استفاده است. اما اگر مثلا در فلان طب، جراحی را مقدم دارند، چون از سوی ائمه نهی شده نمی پذیریم.

 

_______

 

مرحوم کلینی کتابی نوشته است به نام «اولیات» در باب اینکه هر چیزی در ابتدا از کجا شروع شد؟

 

در روایت آمده است که هیچ علمی نیست . مگر اینکه از سوی انبیا نشر یافته است. مثلا خط را به حضرت ادریس منصوب می دانند و بافندگی را به پیامبری دیگر و هکذا

 

پس تمام کمالات از انبیا است.

 

ما باید اصول را از طب ائمه بگیریم ولی مطابق زمان از وسایل مرسوم زمان هم استفاده کنیم. حرکت در چارچوب طب ائمه به معنای نفی رادیولوژی و … نیست. مهم این است که از اصول خارج نشویم.

 

در قدیم اگر زن و مردی صاحب فرزند نمی شدند برای اینکه ببینند کدام عقیمند ، ۷ دانه باقلا و ۷ دانه گندم را در دو ظرف جدا با بول زن و مرد آبیاری می کردند. صاحب بولی که دانه های آبیاری شده با آن سبز می شدند عقیم نبود و یا منی را در هنگام مجامعت در یک ظرف آب می ریختند اگر به سرعت پایین می رفت مرد عقیم بود و اگر روی آب می ایستاد علت از مرد نبود.

 

اما حالا با تجهیزات آزمایشگاهی مدرن این اشکالات را بهتر شناسایی می کنند و به تشخیص می رسند. پس غرض ما نفی کلی نیست. غرض ما اصلاح وضع موجود است.

https://teb114.ir/%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%D8%B7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-/ .

***************************************

 


اکثر اخبار طب، علاوه بر اشکال سندی، مشکل دلالی دارند/ هرآنچه ضدعلم باشد ضددین است/ کتاب‌سوزی؛ یادآور دانش‌ستیزی قرون وسطی

 

رئیس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران:

اکثر اخبار طب، علاوه بر اشکال سندی، مشکل دلالی دارند/ هرآنچه ضدعلم باشد ضددین است/ کتاب‌سوزی؛ یادآور دانش‌ستیزی قرون وسطی

استاد رشاد ضمن انتقاد از تصدی هیئت بولینگ و بیلیارد از سوی یک طلبه گفت: این رفتار کتاب‌سوزی بسیار قبیح بود و یادآور دانش‌ستیزی و دانشمندسوزی قرون وسطایی بود. هزار سال پیش شیخ صدوق گفته است که مواظب باشید ممکن است دم زدن از طب اسلامی توطئه باشد و بخشی از روایات ساخته مخالفان برای مخدوش کردن چهره مکتب اهل بیت(ع) نزد مردم باشد.

به گزارش شبکه اجتهاد،‌ استاد علی اکبر رشاد در ابتدای درس خارج فقه خود در حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران طی سخنانی در واکنش به اقدام نابخردانه یکی از معمّمین در به آتش کشیدن یکی از متون معتبر علمی واکنش نشان داد.

رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران با اشاره به حدیث مولای متقیان در حکمت ۶۷ نهج البلاغه پیرامون رفتارشناسی جاهل گفت: رفتار یک عمامه بسر مدعی طب اسلامی و انتشار آن در فضای مجازی در روزهای اخیر مایه تاسف و تعجب شد؛ به تعبیر امیرالمومنین حضرت علی(ع): «الْجَاهِلُ إِمَّا مُفْرِطٌ أَوْ مُفَرِّطٌ » (شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج ۱۸، ص ۲۱۶) «انسان جاهل همواره یا دچار افراط است یا گرفتار تفریط»؛ کلام حضرت در رفتارشناسی افراد جاهل بسیار عمیق و دقیق است. این رفتار سفاهت آمیز و نسنجیده‌‌ای که از این آقای معمم سرزد لطمه‌ی سختی به حیثیت دین و دینداری، و مکتب اهل بیت(ع)، حوزه و زیّ روحانیت، حیثیت علمی کشور، جامعه اسلامی و ایران زد. واقعاً جای تاسف، تعجب است که چرا افرادی از سر جهل یا هواهای نفسانی یا به خاطر بعضی مطامع مادی، دست به کارهای قبیح و شنیعی از این قبیل (سوزاندن یک کتاب علمی معتبر) می‌زنند و حیثیت دین و علم را به بازی می‌گیرند؟. به بهانه اینکه طب مدرن، طب استعماری و مایه سلطه کفار است و به روش‌ها و دستورهای غیر شرعی و احیانا به توهم این آقا حرام می‌خواهد دردها را معالجه کند. این رفتار، رفتار بسیار قبیح و زشتی بود و یادآور دانش ستیزی و دانشمندسوزی قرون وسطایی بود. زمانی در غرب و میان مسیحیان رفتارهایی نظیر این رفتار اتفاق می‌افتاد، که می‌توان گفت: در بستر مسیحیت کمابیش طبیعی بود برای این که مسیحیت موجود سر سازگاری با علم و دانش و تمدن ندارد؛ اما دین اسلام که یکسره علم، معرفت، آگاهی و آزادی است چنین رفتارهایی را بر نمی‌تابد.

 

هر آنچه ضد علمی بمعنی الکلمه باشد ضد دینی هم هست

رشاد با اشاره به اینکه این رفتار‌ها ضد علمی است و هر آنچه ضد علمی باشد ضد دینی هم هست گفت: رفتارهای جاهلانه که روزگاری کسانی مثل کسروی مرتکب می‌شدند بی‌آنکه فهم کنند که غزلیات عرفانی چه مفاهیم و معارفی را القا و ارائه می‌کنند؛ در واقع امثال حافظ را به آتش کشیده و می‌سوزاندند و جشن کتابسوزی و حافظ سوزی راه می‌انداختند. این رفتارهای جاهلانه از امثال کسروی‌ها انتظار می‌رفت اما از یک عمامه به سر در محیط حوزه بسیار بسیار دور از انتظار و خسارت بار بود. این رفتار‌ها علاوه بر اینکه وجهه حوزه را مخدوش می‌کند چون یک عمامه به سر مرتکب این کار نسنجیده شده چهره جامعه روحانیت را نیز تخریب می‌کند. به نظر می‌رسد کسی که چنین رفتار نابخردانه و نسنجیده‌‌ای را انجام می‌دهد صلاحیت ذی طلبگی و روحانیت را ندارد چنین کسانی شایسته نیستند که در زیّ روحانیت باشند.

 

آفت نوظهور پرداختن طلاب به امور غیرمربوط به شؤون روحانیت

وی افزود: نمی‌دانم چه بلایی بر سر روحانیت و حوزه آمده است که هردم اتفاق تلخ جدیدی ناشی از رفتارهای نسنجیده و خلاف شؤون از سوی افرادی می‌افتد! البته که نمی‌تواند مجموعه این رفتارهای نادرست و خسارتبار پشت صحنه و پشت پرده نداشته باشد! به احتمال قوی جریان‌هایی در پشت پرده، این رفتارهای زشت را رقم می‌زنند که طلاب و روحانیون به کارهایی که ربطی به شئون روحانیت و اهداف و تکالیف طلبه‌ها ندارد دست بزنند. یکی مطب دایر می‌کند! آیا کار ما طب الابدان است یا طب الادیان؟ با اشتغال به درمان جسم مردم -اگر درست هم باشد- از وظیفه اصلی مان، که درمان روح انسان است، باز می‌مانیم و این هنر نیست! گاهی رسانه‌های ما اینطور نشان می‌دهند که یک طلبه مطب دارد و بیماران را معالجه می‌کند. خب او هنر نکرده است از کار اصلی خود بازمانده است. این همه طبیب داریم مگر اطباء در کار دین دخالت می‌کنند و آیا حق دارند دخالت کنند؟ ما چه حقی داریم به نام طب سنتی طب اسلامی و عناوین مشابه آن در کار طب دخالت کنیم؟ و یا طلبه‌‌ای به بهانه رسیدگی به حیوانات و ترحم به حیوانات و محیط زیست با حیوانات وحشی کار می‌کند. اخیراً خبر فاجعه آمیز دیگری پخش شد که طلبه‌‌ای مسئول هیئت بولینگ و بیلیارد شده است.

 

تعجب از تصدی هیئت بولینگ و بیلیارد توسط یک طلبه

رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران افزود: فرض کنیم که در بولینگ و بیلیارد قمار صورت نمی‌گیرد ولی آیا کار و انسان قحط بوده است که یک عمامه به سر مسئول این کار بشود؟ مسئول امری بشود که شبهه ناک است؟ قبل از انقلاب ساختمان‌های ورزش بیلیارد قمارخانه بود اگر فرض کنیم الان به صورت ورزش درآمده و یک ورزش فکری است، آیا ما طلبه‌ها همه وظایف خود را انجام داده‌ایم؟ همه مساجد پر از ائمه جماعات است؟ مدارس از حضور طلبه‌های فاضل، اخلاقی، خوش فکر خوش رفتار و مربی پر است؟ آیا پارک‌ها را اداره کرده‌ایم؟ مشکل همه شئون فرهنگی کشور حل شده و آیا همه شئون معنوی کشور مدیریت و تامین شده است و حال نوبت به این رسیده که ما مسئول بیلیارد و بولینگ و طبابت جسمانی مردم بشویم؟ آیا کار ما واقعا این است؟ این همه کارها و وظایف و تکالیف و ضروریت‌های بر زمین مانده وجود دارد بعد سراغ این جور امور برویم؟ یک عده هم خوششان می‌آید اما این کار غلط و انحرافی است و حاصل آن همین می‌شود که ملاحظه می‌کنید. وقتی یک طلبه خارج از وظایف و دور از زیّ طلبگی وارد امور و شئونی مانند طبابت مردم می‌شود از این جاها سر در می‌آورد که یک کتاب علمی معتبر را آتش بزند و در کل دنیا چهره تشیع، ایران اسلام و انقلاب و روحانیت و حوزه را خدشه دار کند با این ادعا که می‌خواهم دانش و علم جدید و قدیمی را ترویج کنم. خوب حالا فرض که کار درستی باشد. شما کار خودتان را انجام بدهید چه کار با سایر رشته‌ها و سایر رویکردها و اسلوب‌های طبابت و درمان دارید؟

استاد حوزه علمیه تهران ادامه داد: لطمه سنگینی که این رفتارها به آرمان خطیر، حساس، تاریخ ساز و مهم تولید علم دینی می‌زند جبران ناپذیر است. چون بعضی این رفتار و این افراد را به عنوان و به حساب تولید علم دینی و عالمان دینی به معنای دانشمند دینی می‌گذارند! و بعد ما را متهم می‌کنند شما که دم از تولید علم دینی و علوم انسانی اسلامی می‌زنید می‌خواهید این چنین کنید و این می‌شود علم دینی! در حالی که کسی که چنین ادعایی ندارد و کسی نمی‌گوید. دشمنان ما نگفته و ناکرده ما را متهم می‌کنند که می‌خواهند همه چیز را از آیات و روایات استخراج کنند و می‌خواهند عقل و تجربه را کنار بگذارند. چند سال پیش بعضی از روشنفکران سکولار این اتهام را به آرمانداران و هواداران تولید علم دینی ‌زدند که شما می‌خواهید علم نقلی را جایگزین علم عقلی و علم تجربی کنید. احدالناسی چنین حرفی را نمی‌زند و ادعایی را ندارد مگر افراد جاهلی نظیر این آقا. آن وقت این رفتار شاهد عینی می‌شود برای این افراد که ببینید ما گفتیم این‌ها می‌خواهند علم را فقط نقلی کنند این هم شاهدش! در حالی که کسی چنین ادعایی ندارد.

 

علم دینی، علم نقلی نیست

استاد رشاد با تصریح اینکه علم دینی چند منبعی است (تواما به اتکاء عقل، تجربه، نقل و حتا فطرت تولید می‌شود) گفت: بخشی از گزاره‌های علمی از آیات و روایات نیز قابل استنباط هستند. عمدتا مبانی و پیش انگاره‌های علوم، زیرساخت‌های معرفتی و پیش فرض‌های آن (بخصوص در مورد طبیعیات) و نیز منطق و معیارهای اعتبار آن از آیات و روایات قابل استنباط است. گزاره‌های علوم انسانی از آیات و روایات قابل استنباط است اما بنا نیست که فقط با استناد به نقل، علوم انسانی اسلامی تولید کنیم! آن هم نقل سست و نقل بی سند. هزاران روایت اگر در طب و طبیعیات در منابع ثبت و ضبط شده باشد از این هزارها معلوم نیست چند ده تا و یا حداکثر چند صدتا به لحاظ سند معتبر و قابل اعتماد هستند. علم را نمی‌توان با همه گستردگی و تنوعی که امروزه دارد و تبدیل به اقیانوسی کران ناپیدا شده به اتکاء گزار‌هایی که در روایات فاقد سند معتبر آمده تولید کرد و نام آن را علم دینی و علم اسلامی و طب اسلامی و طبیعات اسلامی گذاشت. علم دینی از روش‌گان و آمیخت ساختگان برخوردار است؛ یعنی علم دینی هم از منبع عقل، هم از منبع قرآن، هم از منبع آیات و هم از ابزار تجربه استفاده کرده و حتی از منبع فطرت استفاده می‌کند و علم دینی برایند همه منابع و مجاری معتبر معرفتی است نه صرفا روایات، آن هم روایاتی که غالباً فاقد سند و فاقد اعتبار است!

وی افزود: روایات فراوانی داریم که توصیه می‌کند حکمت را حتی از کافر اخذ کنید می‌خواهد بگوید آیات و روایات را از کافر اخذ کنید؟ این یعنی عقل انسانی در حوزه حکمت در حوزه معرفت حجت است حتی اگر کافر باشد. اگر حسب قواعد عقلی یک حکیم کافر هم چیزی گفته باشد حجت است. آیا وقتی گفته می‌شود اطلب العلم ولو بالصین؛ یعنی بروید تفسیر آیات و روایات را از کفرستان چین یاد بگیرید؟ می‌خواهد بگوید گوهر، گوهر است ولو در دهان حیوان مطرودی باشد. بروید و اخذ کنید این به این معناست؛ یعنی از عقول از تجارب؛ یعنی دانش و معرفت را ولو از کفار و کفرستان اگر روی مبانی و قواعد صحیح و درست تولید شده اخذ کنید؛ یعنی این‌ها معتبر است. اصولاً در معارفی از این دست که باید واقع نما باشند و ناظر به نفس الامر اشیاء و حقایق واقعمند هستند حجیت حتی اصولی کفایت نمی‌کند یعنی ظنون کفایت نمی‌کند اینکه بگوییم به اعتبار ظنون ولو ظنون معتبره مثلا خبر واحد حجت می‌توانیم عمل کنیم، چون خبر واحد حجت، خبر واحد ذاتا و شرعا و به لحاظ دانش اصول حجت نیست. شارع با تقریر و تایید اتمام حجت گذاشته روی خبر واحد؛ و حجت او شریعت شناختی است نه معرفت شناختی.

اکثر اخبار طب، علاوه بر اشکال سندی، مشکل دلالی دارند/ هرآنچه ضدعلم باشد ضددین است/ کتاب‌سوزی؛ یادآور دانش‌ستیزی قرون وسطی

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همچنین تصریح داشت: ما در مسائل اعتباری قبول داریم شارع حجت جعل می‌کند؛ حجت مجعول در شئون و امور اعتباریه اما در امور حقیقی و در حقایق نیازمند حجت کاشف هستیم. باید واقع حقیقت را کشف کنیم و علوم از این قسم هستند و با فقه فرق می‌کند. شارع در فقه جاعل است و حق دارد که طرق کشف جعل را نیز خود جعل کند اما در مسائل علمی که با حقایقی سروکار داریم آن جا نمی‌شود با طرق اعتباری به حقایق خارجی واقعمند پی برد. آنجا نیازمند به طرق کاشفیم که واقع را کشف کنیم. در طب نمی‌توانیم صرف اینکه خبر واحدی در دست ماست و احیاناً توصیه به امری کرده به آن اعتماد کرده و بر اساس آن چیزی را تجویز کنیم. چون حجیت اصولی در اینجا کفایت نمی‌کند. احیاناً اعتماد به حجیت اصولی در چنین مواردی خطا بوده و علمی نیست و واقع را کشف نمی‌کند چون رابطه وجودی باید برقرار کنیم باید واقع را کشف کنیم. در اعتباریات التزام منشاء اثر است. انقیاد در مقابل مولا منشا اثر است؛ اما در مسئله طب انقیاد منشاء نیست آنجا کشف واقع است.که این دارو واقعاً این خاصیت را دارد و اگر این دارو را مصرف کنیم این اثر را خواهد داشت اینجا اعتبار نیست حقیقت است. وانگهی اخبار با فرض اینکه خبر واحد باشد، حجت خبر واحد موثق در دست ماست با این فرض که بپذیریم که چنین نیست بپذیریم که حجت است و حجت اصولی را کافی بدانیم اما آنجا به لحاظ دلالت هم باید خبر را بررسی کرد. با اخبار اینگونه نمی‌شود رفتار کرد. اصلا فرض کنید سند صحیح و درست است اما حال نوبت به تحلیل دلالی روایت می‌رسد. باید دید که این روایات چه می‌خواهد بگوید؛ مثلا اینکه بگویند عسل شفاست؛ اما شیخ صدوق می‌گوید ببینید عسل شفاست ولی نه علی الطلاق، برای طبع بارد شفاست. اگر معصوم فرموده عسل شفا است حتی در لسان قرآن هم آمده باشد ولی برای طبع بارد است. اینطور نیست که بگوییم علی الاطلاق شفا است و کسی به صورت مفرط عسل بخورد دچار مرض قند می‌شود.

 

نظر شیخ صدوق (قدّه) راجع به روایات طب

رشاد با اشاره به باب ۴۴ کتاب الاعتقادات شیخ صدوق اِبنِ بابوَیه (۳۰۶ ـ ۳۸۱) درباره اعتقاد شیعه راجع به اخبار طب، تصریح داشت: شیخ صدوق جزء محدث فقیهان و محدث متکلمان اقدم ما و حقا تالی تلو معصومین است. کلام و فقه او مبتنی بر حدیث بوده و احیاناً چه بسا حتا متهم به نوعی اخباری‌گری خفیف باشد، که البته چنین نیست. در کتاب الاعتقادات که اعتقادات شیعه را در شئون و امور مختلف امور خرد و کلان بیان کرده است که اعتقاد ما شیعیان در آنها چیست و خیلی کتاب ارزشمندی است. چقدر بزرگان ما هوشمند بودند برای اینکه این گونه اتهامات به دامن تشیع و مکتب اهل بیت (س) نچسبد این کتاب‌ها را نوشته‌اند، الاعتقادات را هزار سال پیش شیخ صدوق نوشته است. مردی که ۹۰۰ سال بعد از فوت، در جریان حادثه سیل بدنش از مرقدش بیرون افتاده بود، پیکر او را با حضور فتحعلی‌شاه و شماری از حکما و فقهای تهران مشاهده کردند دیدند حالت و حتی رنگ بدن او تغییر نکرده است. آیت الله نجفی مرعشی از مراجع معاصر می‌فرماید: پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی که جزو علمایی بوده که در آن واقعه حضور داشته می‌فرمودند: «من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که پس از نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود » و حکیمی مثل آقا علی مدرس زنوزی (معروف به حکیم مؤسس و حکیم طهران) بر اساس نظریه خود که می‌گوید کسانی که نفس قوی دارند ارتباط نفس آنها با بدن پس از مرگ هم قطع نمی‌شود و محفوظ می‌ماند و بدن را تصرف می‌کنند و حفظ می‌کنند، نظریه خود را بر اساس همین واقعه اثبات میکند. به خاطر قوت نفس این مرد بزرگ که پس از مرگ در بدن و متعلقات آن تصرف کرده و نهصد سال بدن سالم مانده و گویی او نوعی و حدی از ولایت تکوینی داشته است. با توجه به مطالبی که در کتاب الاعتقادات آمده معلوم می‌شود که هزار سال پیش هم شیعه دچار اینچنین انحرافاتی بوده است؛ و الا عقیده درباره اخبار طب که ظاهراً‌ جزء عقاید شیعه نیست ولی معلوم می‌شود مبتلابه بوده و مسئله بوده برای آنها و فرموده مبنای شیعه راجع به اخبار طب چیست! جواب این سوال را می‌دهد، شیخ صدوق هزار سال پیش جواب این رفتارهای سفاهت آمیز و جاهلانه را داده‌اند و پیشاپیش خواسته‌اند چنین انحرافاتی را معالجه کنند و با چنین انحرافات و تحریفات و رفتارهای غلط مقابله کنند.

 

اکثر اخبار طب، علاوه بر اشکال سندی، مشکل دلالی دارند

قال الشیخ أبوجعفررضی الله عنه: اعتقادنا فی الأخبار الوارده فی الطبّ أنّها علی وجوه:

منها: ما قیل علی هواء مکّه و المدینه: فلا یجوز استعماله فی سائر الأهویه.

و منها: ما أخبر به العالمعلیه‌السلام علی ما عرف من طبع السائل و لم یتعدّ موضعه، إذ کان أعرف بطبعه منه.

و منها: ما دلّسه المخالفون فی الکتب، لتقبیح صوره المذهب عندالناس.

و منها: ما وقع فیه و هم و سهو من ناقله.

و منها: ما حفظ بعضه و نسی بعضه۱٫

و ما روی فی العسل أنّه شفاء من کلّ داء۲، فهو صحیح؛ و معناه أنّه شفاء من کلّ داء بارد.

این مدرس خارج حوزه افزود: او در کتاب الاعتقادات می‌گوید بعضی از این روایات مناسب هوای مکه و مدینه بوده است. در روایات آمده کسی به رسول خدا(ص) مراجعه و پرسیده است، من نسبت به این کسالت چه کنم و حضرت مطابق اقتضای هوای مکه پاسخ فرموده اند. آیا می‌شود در کل عالم، در ایران یا اروپا و جهان برای معالجه آن درد اینگونه عمل کنیم؟ این حجت نیست. برای آن زمان و آن شرایط جغرافیایی بوده و به اقتضای شرایط جغرافیایی و آب و هوایی و اقلیمی مکه یا مدینه حضرت چیزی فرموده است. جایز نیست کاربرد آن را در سایر هوا و شرایط اقلیمی داشته باشیم.از معصوم سوال شده و جوابی که ایشان داده ناظر به وضعیت و شرایط خاص آن سوال کننده بوده است چون معصوم طبع آن سائل را می‌شناخته است. این درمان خاص را برای او تجویز کرده است این خیلی پیشرفته است این طب مدرن است امروزه طب جدید درمان را شخصی می‌کند اصلا نمی‌گویند داروی سرماخوردگی چیست می‌گویند داروی سرماخوردگی این شخص این است به اصطلاح امروزی آنالیز می‌کنند ویژگی‌ها و شرایط فرد و شخص و مختصات شخصی فرد را در می‌آورند و بعد او را درمان می‌کنند. امروزه طب به این سمت می‌رود و شیخ صدوق به نقل از شیخ طوسی می‌گوید درمان گاهی از ناحیه معصوم اینگونه بوده و شخصی بوده است.

وی در پایان یادآور شد: طلبه‌های دلسوز، مخلص با انگیزه که دنبال طب اسلامی می‌روید حواستان را جمع کنید ببینید شیخ صدوق چه فرموده است. هزار سال پیش شیخ طوسی و به نقل از او شیخ صدوق گفته است که مواظب باشید ممکن است دم زدن از طب اسلامی توطئه هم باشد و بخشی از این روایات، روایاتی است که مخالفین ما ساخته‌اند و به ما، به اهل بیت و شیعیان برای مخدوش کردن چهره مکتب اهل بیت نزد مردم نسبت داده‌اند. چقدر دقیق است. چقدر عمیق و چقدر سنجیده است. در بعضی از روایات نیز متن درست نقل نشده ناقل گرفتار وهم و فهم غلط و اشتباه فهی شده یا دچار سهو شده است. اشکال از ناقل است نه اینکه سند غلط است. سند درست است، یک ناقل عاقل هم نقل کرده و اصلاً خبر موثق است اما متن را درست نقل نکرده است. باز هم اشکال دلالی است. وقتی در دلالت این همه اشکال وجود دارد فرضا که سند هم درست باشد گاهی یک روایت را کسی نقل کرده و بخشی را اشتباهاً حذف کرده است و در نتیجه رویات ناقص به دست ما رسیده است و اگر همه اجزای این روایت به دست ما رسیده بود می‌توانست ملاک عمل قرار گیرد. همه نقدها و تخطئه روایات طب راجع به جهات دلالی این روایات است. بر فرض که سند هم درست باشد تازه این اشکالات وارد است.

رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران در پایان گفت: اخیراً دوره چهار جلدی از همین آقا راجع به توصیه‌های پیامبر اکرم (ص) در مسئله طب، سلامت و طول عمر به دست من رسید. عمده روایت‌های آن بی سند است. وقتی روایات سند درست و دقیقی ندارند نوبت به بررسی دِلالی نمی‌رسد. الا در موارد خاص که به اعتبار محفوف به قرینه بودن و علایم آفاقی و انفسی متقن بتوانیم به روایت ضعیف السند تمسک کنیم. خبر واحد در حکم فقهی اگر حجت باشد در گزاره علمی و اعتقادی حجت نیست چون عقائد و علم حاکی از واقع باید باشند و گزاره‌ّای آن واقع نما هستند چه در عقاید چه در علوم. در نتیجه اگر کسی چنین توصیه‌هایی کند و افراد عمل کنند و ضرر و زیان به کسی برسد به لحاظ فقهی این ضمان آور است. این که بگویید این دارو را مصرف کنید درمان می‌شوید و مصرف کند و مبتلا به بیماری‌های عدیده شده و سلامت او به خطر بیفتد این آقا ضامن است. اینگونه نظر دادن خیلی خطرناک است و ما چه خسارت‌هایی که ندیده ایم. اخیرا یکی از بزرگان ما به دلیل همین قضایا از به اعتبار اینکه به اطباء علم طب مدرن مراجعه نکرد و همین آقایان طب سنتی و باصطلاح اسلامی دور ایشان را گرفتند از دست رفت. البته بین طب سنتی و اسلامی تفاوت وجود دارد. البته طب سنتی غیر از طب اسلامی است. طب سنتی مانند کتاب قانون ابن سیناست. این طب در واقع همان طب علمی ولی با رویکردی متفاوت است. البته طب سنتی هم مانند طب مدرن باید مطالعه شده و روی قواعد باشد. بنده ادعای طب اسلامی را از آن جهت تخطئه می‌کنم که عده‌ای بی مبنا و منطق مدعی آنند، ولی مطلق نمی‌گوییم طب اسلامی اصلا نداریم می‌گوییم باید مانند هر علم دیگری روی مبانی، اصول، و قواعد استوار باشد. همانطور که در ادله عقلی و نقلی کلامی با قواعد محکم مواجه می‌شویم و عقاید را استخراج و دنیا و آخرت خود را مبتنی بر آن بنیان می‌کنیم در حوزه طب و طبیعیات نیز باید اینگونه عمل کنیم. نه اینکه ناگهان انبوهی از روایات بی سند را بدون بررسی فنی و مضبوط دلالی مبنا کنیم و با سلامت و زندگی مردم بازی کنیم و حیثیت روحانیت و تشیع را به بازی بگیریم و در دنیا این گونه مطرح شود که ببینید این‌ها مخالف علم و دانش و تمدن هستند و اینگونه لطمه به همه شئون اسلام و ایران و تشیع بخورد. شدیدا از این قضیه متاسف هستیم و توصیه می‌کنیم دستگاه‌های مربوطه و مسئولان مجدانه به این قضایا رسیدگی کنند.

http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%da%a9%d8%ab%d8%b1-%d8%a7%d8%ae%d8%a8 ./

*************************************


webnasimemarefat

نتیجه تصویری برای آتش زدن کتاب هاریسون توسط تبریزیان


** آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون خدمت به جبهه استکباری است+پایگاه اندیشوران حوزه



بسم الله الرحمن الرحیم


به آتش کشیده شدن کتاب پزشکی هاریسون که یکی از منابع معتبر پزشکی در سطح جهانی شناخته می شود موجب تأُسّف و نگرانی شدید اهالی علم و دانش و محافل و مجامع علمی حوزوی و دانشگاهی شده است . متاسفانه این عمل شنیع و مشمئز کننده که توسط حجت الاسلام شیخ عباس تبریزیان و عده ای از هوادارانش انجام گرفت در تاریخ چهارم بهمن 1398 در قالب ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد و بازتاب ها و حساسیت ها و واکنش های مختلف داخلی و خارجی را به همراه داشته است . اقدام زشت و جاهلانه تبریزیان که ادعای حمایت از طب اسلامی دارد در واقع  آب به آسیاب دشمن ریختن و خدمت به دشمنان اسلام و انقلاب و مخدوش ساختن نهاد مقدس روحانیت و حوزه بوده و  سبب سوء استفاده رسانه های خارجی معاند می باشد . این کار هیچ پشتوانه دینی و ارزشی قابل دفاع ندارد .  این حرکت مشکوک و قابل تأمّل در زمانی رخ داد که ایران اسلامی و کشور عراق با شهادت شهدایی همانند سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی اَلمُهندِس بدست جنایتکاران آمریکایی ، شاهد ایام الله های گوناگون بر ضد جبهه استکباری و در رأسشان آمریکای جهانخوار  و متجاوز بود . زمانی این کار زشت تحقق یافت که در روز جمعه چهارم بهمن 98 شاهد راهپیمایی و تجمع میلیونی و بی نظیر مردم عراق بر ضد اشغالگران آمریکایی بودیم . این رفتار سخیف و زننده و مذموم و غیر منطقی تبریزیان و عوامل او که در راستای خدمت به مستکبرین و معاندین و دشمنان بوده  هرگز مورد تأیید شرع و عقل و حوزه های علمیه و علماء و روحانیت معزّز نبوده و نخواهد بود . دیدن صحنه آتش زدن به کتاب مزبور برای اینجانب بسیار مشمئز کننده بوده و از عمق وجود مایه نگرانی شد . امیدوارم که با خاطیان بر خورد قاطعی انجام گیرد و از زمینه های اینگونه اقدامات ضد اسلامی و ضد علمی جلوگیری گردد .


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=16731 .



** آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون خدمت به جبهه استکباری است+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت

**************************************


***********************************************

 


گروه سلامت ــ رییس فرهنگستان علوم پزشکی در پی انتشار ویدئویی از سوزاندن کتاب طب هاریسون توسط فردی به نام تبریزیان، واکنش نشان داد.

به گزارش ایکنا؛ به نقل از فرهنگستان علوم پزشکی،‌ در پی انتشار ویدئویی از سوزاندن کتاب طب هاریسون توسط فردی به نام تبریزیان که به استاد طب اسلامی موسوم است، سیدعلیرضا مرندی، رییس فرهنگستان علوم پزشکی، طی نامه‌ای به رؤسای سه قوه، وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی و رؤسای سازمان نظام پزشکی و سازمان بازرسی کل کشور به آن واکنش نشان داد.
 
متن این نامه بدین شرح است:
«حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی، رئیس محترم قوه مجریه
برادر ارجمند حضرت آیت‌الله سید ابراھیم رئیسی، رئیس محترم قوه قضائیه
برادر ارجمند جناب آقای دکتر علی لاریجانی، رئیس محترم قوه مقننه
برادر ارجمند جناب آقای دکتر سعید نمکی، وزیرمحترم بھداشت، درمان و آموزش پزشکی
برادر ارجمند جناب آقای دکتر محمدرضا ظفرقندی، رئیس کل محترم سازمان نظام پزشکی
حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حسن درویشیان، رئیس محترم سازمان بازرسی کل کشور
 
سلام علیکم
با احترام، پیرو اخبار منتشـر شده مبنی بر آتش زدن کتاب پزشـکی هاریسون که به‌ عنوان یکی از منابع علمی پزشکی در دنیا محسوب می‌شود به اطلاع می‌رسانـد فرهنگسـتان علوم پزشـکی بر حسب وظیفه خود در دیده‌بانی سلامت کشور طی مکاتبات متعـددی از سال‌های گذشـته تا کنون نسـبت به موضوع سوء استفاده از طب سنتی در تشخیص و درمان غلط بیماری‌ها که به‌طور جدی تهدیدکننده سلامت جامعه می‌باشد با مسئولین ذیربط از جمله سران محترم سه قوه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشـکی، سازمان نظام پزشـکی و سازمان بازرسی کل کشور مکاتبه و هشدار‌های لازم را داده است. بنظر می‌رسـد حـل این معضـل عزم جـدی سه قـوه محـترم مجریه، مقننه و قضـائیه را در جلوگیری از اشـاعه اینگونه تبلیغـات سوء که بطور گسترده‌ای در سـطح جـامعه و رسـانه‌هـا رواج پیـدا کرده (و بخصوص در مورد اتفاق فوق الـذکر منجر به تبلیغات منفی علیه نظام مقـدس جمهوری اسلامی ایران در محافل علمی بین‌المللی است) را می‌طلبد.
 
دکتر سید علیرضا مرندی
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران»

https://iqna.ir/fa/news/3874214/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4- .

***********************************

میان اسلامی‌سازی و زیر سؤال بردن علوم جدید و باطل دانستن آن تفکیک وجود دارد/ کتاب‌سوزی یک فرد متوهم ربطی به جریان اسلامی‌سازی ندارد

 

استاد احمد مبلغی:

میان اسلامی‌سازی و زیر سؤال بردن علوم جدید و باطل دانستن آن تفکیک وجود دارد/ کتاب‌سوزی یک فرد متوهم ربطی به جریان اسلامی‌سازی ندارد

عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه کتاب‌سوزی محکومیت تاریخی و بشری در پی دارد، گفت: اینکه یک فرد حوزوی به خاطر داشتن دانش اندکی در زمینه طب متوهم شده و طب‌هاریسون را آتش می‌زند، ربطی به اسلامی‌سازی و استناد به نصوص برای علوم انسانی ندارد.

به گزارش شبکه اجتهاد، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس، با بیان اینکه آتش‌سوزی اصولاً در نگاه انسان امر منفی و فاقد ارزش و ناهنجاری بزرگ است، اظهار کرد: اگر این آتش‌سوزی به سمت علم و کتاب برود ناهنجاری، ابعاد تاریخی پیدا می‌کند. آتش‌سوزی‌هایی که در گذشته انجام شده است خاطره‌های تلخ، ناگوار و تکان‌دهنده‌ای برای انسان‌ها ایجاد کرده است

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی به ایکنا گفت: کتاب و علم، میراث بشریت است و خداوند بشر را به علم و آگاهی ممتاز کرده است؛ کتاب سمبل علم و عامل انتقال‌دهنده مفاهیم علمی است و هرگونه تعرض و آتش‌سوزی به کتاب، محکومیت تاریخی و بشری در پی دارد.

آتش‌سوزی کتاب مبارزه با انسان است

مبلغی با بیان اینکه آتش‌سوزی اگر در مورد کتبی باشد که برای صحت و سلامتی انسان تدوین شده و مربوط به علم طب و یا کتبی مربوط به روح و اندیشه انسان باشد، این آتش سوزی از ناروایی بیشتری رنج می‌برد، تصریح کرد: طب برای سلامتی انسان است و آتش زدن آن مبارزه و معارضه با جان انسان و خود انسان است؛ بنابراین این کار از حیث زشتی، کار بسیار بزرگی استت.

عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه این آتش‌سوزی رابطه نادرستی را میان اسلام و طب بازنمود می‌دهد، افزود: اسلام هیچ‌گاه نسبت به طب نگاه منفی نداشته بلکه همواره ترغیب به علم ابدان و طب کرده است و اینکه تصور کنیم با مفروضات محدودی که برساخته خود ماست می‌توانیم با این موهبت و نعمت به مبارزه برخیزیم نارست است.

وی افزود: امیرمؤمنان(ع) وقتی ضربت خوردند، از طبیب استفاده کردند؛ طب همیشه مورد توجه ائمه اطهار(ع) بوده است؛ امام علی(ع) می‌خواست مناسبات بشری را بر دانش طب استوار کند وگرنه امام می‌توانست و می‌دانست راه معالجه‌شان چیست؛ ایشان می‌خواستند که با تقویت علم طب راه مناسبات بشری را تعلیم دهند.

افکار منجمد؛ ریشه مبارزه با علوم روز

مبلغی با بیان اینکه محکوم کردن چنین رفتارهایی کار بسیار درستی است و از توسعه افکار منجمد جلوگیری می‌کند، تصریح کرد: البته این به معنای آن نیست که در احادیث ما ارشادات طبی وجود ندارد، از طرفی به معنای جلوگیری از توسعه علم طب هم نیست؛ روایات هم به سمت تقویت و توسعه توجه به علوم تجربی و علوم دیگر پیش رفته است.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سؤال که برخی در پی این حادثه گفته‌اند که تبریزیان محصول یک رویه در حوزه است که به نام بومی‌سازی دست به چنین کارهایی می‌زنند، تصریح کرد: رویه حوزه به هیچ وجه بر این گونه نبوده و نیست و تنها در گوشه کنار حوزه رخ می‌دهد.

وی اظهار کرد: برخی افراد با آموخته‌هایی که کسب می‌کنند این توهم برایشان ایجاد می‌شود که آنچه فراگرفتند به جای دانش طب می‌نشیند، لذا توجهی به پیچیدگی‌ها و فوریت و ابعاد درمان ندارند و تصور می‌کنند با اندک دانش می‌توانند پاسخگو باشند؛ این‌ها تعداشان زیاد نیست، ولی سروصدا و غوغای زیادی دارند.

مبلغی با بیان اینکه سروصدای زیاد به معنای تعداد زیاد نیست در پاسخ به این سؤال که آیا طرح مباحث اسلامی‌سازی به ویژه در یکی دو دهه اخیر مستمسکی برای این افراد نشده است؟ اظهار کرد: قطعاً باید تفاوت میان این مقولات بگذاریم؛ حتماً میان اسلامی‌سازی و زیر سؤال بردن علوم جدید و باطل دانستن آن تفکیک وجود دارد.


سنن طرح شده در قرآن هرج و مرج گونه نیست

وی اضافه کرد: در مباحث علم‌الاجتماع به سمت کشف قواعد و سننن حاکم بر روندهای اجتماعی می‌رویم و اصولاً اگر قرآن فاقد ارائه چنین سننی باشد داستان‌های آن، العیاذبالله، هرج و مرج گونه خواهد بود.

وی افزود: خدا وقتی می‌خواهد داستان و یا قصصی را نظم و مناسبت‌های حاکم بر انسان را بیان کند، عالم بر همه این مناسبات است و آن را طوری ارائه می‌دهد که بر نقطه‌های اصلی، عطف توجه شود و اگر مجهز به دانش کافی شویم می‌توانیم اصول را از اقرآن استنباط کنیم؛ کسانی که در اسلامی‎سازی تشکیک و آن را زیر سؤال می‌برند چارچوب مربوط به جوامع را از زبان خداوند نفی می‌کنند؛ البته پیش‌شرط‌هایی مانند دانستن علوم روز و مبانی آن دارد.

مبلغی با بیان اینکه قرآن کریم تصویر کلی علم‌الاجتماع را در اختیار انسان قرار می‌دهد و می‌توانیم مبانی و غایت علوم را از نصوص کشف کنیم، اضافه کرد: جامعه‌شناسی چند بعد دارد؛ گاهی مطالعه میدانی در مورد جامعه خاص داریم که بحث متفاوتی است، ولی وقتی می‌خواهیم سنن حاکم بر حرکت تاریخ بر مناسبات بشری را بفهمیم، نمی‌توان گفت که قرآن هرج و مرج گونه سخن گفته است؛ خداوند سنن خود را به صورت قهری و قطعی بیان فرموده است، ولی این بدان معنا نیست که نظریات علمی انسانی جامعه‌شناسی را ندانیم.

وی تأکید کرد: دریافت ما گاهی تکمیل و ارزش افزوده و حتی دست‌یابی به چیزی است که در علوم نیست و در قرآن وجود دارد؛ لذا در اینجا بازسازی عمیقی رخ می‌دهد که اگر نباشد بشر در خلأ عمیقی خواهد بود؛ زیرا کسانی که این نوع فهم را کنار می‌گذارند خود را از معرفت جدیدی که مبتنی بر شهود و علم ماوراء خداوندی است، محروم می‌کنند.

مبغلی در پایان تصریح کرد: اسلامی‌سازی و بومی‌سازی علوم انسانی نباید دچار برخی آفت‌ها مانند افراط و تفریط شود؛ اینکه برخی تصور کنند به معنای باطل دانستن تجارب بشر است و یا برخی از آن طرف بام بیافتند و کلاً آن را زیر سؤال ببرند مطمئنا ناروا و نادرست است.

http://ijtihadnet.ir/%d9%85%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b3%d9%84/ .



************************************


نتیجه تصویری برای ابوالقاسم علیدوست


حجت‌الاسلام ابوالقاسم علیدوست:

حرکت نسنجیده‌ای است. بی‌تردید قبول مطلق داده‌های دانشهای بشری ناصحیح است لکن رد مطلق آنها – آن هم در قالب حرکاتی مشمئز کننده، بهانه دهنده به مخالفان و گمراه کننده- ناصحیح‌تر است. حوزه‌های علمیه، حوزه تعقل و احترام به علم و دانش است. این حرکت، انسان را به یاد جمله‌ای از “یان هوس” کشیش جنبش اصلاح دینی در وقتی که می‌خواستند وی را بسوزانند و مشاهده کرد که پیرزنی قد خمیده آمد و به قصد ثواب شاخه خشکی بر کپه هیزمی که یان هوس را در آن میسوزاندند، انداخت، می‌اندازد که گفت: آه! ای سادگی مقدس!

البته هیچ جهلی مقدس نیست، جهل پیرزن، جهل مقدس انگاشته شده بود و بدتر از این جهالت، جهالت مقدس نمایانده شده است.

http://ijtihadnet.ir/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8/ .


************************************


نتیجه تصویری برای علیرضا رییسی، معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی


علیرضا رییسی، معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی:

از داستان کتاب‌سوزان اسکندر و یونانیان و اقوام جاهل و مغول تا جشن‌های واقعی و مستند کتاب‌سوزان نازی‌ها و  عید کتاب‌سوزی کسروی در یکم دی ماه هر سال حکایت‌های بسیار شنیده و خوانده‌ایم، اما اکنون و مقارن با عید کتاب‌سوزان پیروان کسروی در مراسمی آئینی با فیلم و تصویر فردی به نام تبریزیان که پیروانش او را آیت‌الله می‌خوانند و تحت عنوان طب اسلامی تجارتخانه‌ای برپا کرده است به خود جرات داده و کتاب «اصول طب‌هاریسون» از کتب مرجع پزشکی را به آتش می‌کشد.

آنچه مایه تاسف است فقط خالی بودن دست این گروه جاهل و پرمدعا از نقد علمی نیست، بلکه سکوت و عدم برخورد قاطع مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی در برابر چنین رفتارهای نابهنجار به نام اسلام و ایران است.

به نظر می‌رسد که این اتفاق نادر و عجیبی نیست و در حال تبدیل شدن به رویه و قاعده‌ای است که به اشکال مختلف شاهد تکرار آن بوده‌ایم.

از دخالت جاهلانه در درمان صدها بیمار مبتلا به سرطان و بیماری‌های مزمن تا توصیه به خوردن نمک در هنگامه پویش ملی کنترل فشار خون از تریبون صدا و سیما، خط نفوذی برای به تاراج بردن ایمان و اعتماد آحاد ملت مسلمان ایران و ضربه زدن به شأن و جایگاه روحانیت شکل گرفته است.

در این برهه وظیفه خود می‌دانیم که به کلیه مراجع دینی، دانشگاهی و قضایی هشدار داده شود که در برابر این چنین اقدامات سخیف و جاهلانه‌ای بایستند و واکنشی در خور از خود نشان دهند.

گفتنی است، اصول طب داخلی هاریسون یکی از کتاب‌های درسی شناخته‌شده در زمینه طب داخلی است. چاپ اول این کتاب در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و به چاپ‌های مجدد رسید. اگرچه این کتاب موضوعات فراوانی را از عصب‌شناسی گرفته تا بیماری‌های عفونی شامل می‌شود اما به طور ویژه بیشتر مباحث طب داخلی آن مورد توجه قرار می‌گیرد. طب داخلی هاریسون به عنوان منبعی معتبر به عنوان یکی از کتاب‌های اصلی متخصصان داخلی به شمار می‌آید. کتاب به نام تینسلی هاریسون که ویراستار ارشد ۵ ویرایش اولیه کتاب بوده است نام‌گذاری شده است.

 

http://ijtihadnet.ir/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8/ .

******************************************


نتیجه تصویری برای حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه


حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه:

علم و دانش آنگاه که نافع و زاییده عقلانیت باشد مطلوب اسلام خواهد بود و حکمت شمرده می‌شود؛ هر چند محصول بشریت باشد لکن باید توجه داشت که هر معرفتی و دانشی باید انسان را به خدای سبحان نزدیک سازد و به همین معنا، علم توحیدی شکل می‌گیرد. این نکته کلیدی را عرض کردم تا بی‌خردی آتش زدن مرجع علمی در حوزه پزشکی آشکار گردد.

نگارنده از مدیریت حوزه علمیه کشور به جهت نقد این رفتار ناشایست سپاسگزار است. مطلب اساسی‌تر توجه داشتن به علت این پدیده جاهلانه است و اینکه به معلول بسنده نکرد.

اما علتی که برخی از معممین منتقد این رفتار نیز از آن غفلت کردند و تنها به تخریب عمل ناپسند پرداختند؛ چیست؟

علت به زعم بنده و بر اساس تحقیقات جریان‌شناسانه، پیدایش مکتب نواخباری‌گری در حوزه علمیه است که با این رویکرد، عقل و عقلانیت بی‌رمق می‌شود و خبر ظنی نامعتبر در معارف و احکام و ارزش‌ها حاکمیت می‌یابد و همین رویکرد باعث شده عده‌ای به نقد فلسفه و عرفان بپردازند (البته نباید هر منتقد فلسفه و عرفان را نواخباری دانست) و علوم عقلی را طرد و اهل فلسفه را تکفیر می‌کنند.

برخی نیز با نواخباری‌گری به جریان احمد اسماعیل پیوستند و مسائل اعتقادی و امنیتی برای کشورهای اسلامی پدید آورند.

 دسته دیگری با همین گرایش و با نفی اصول فقه و اجتهاد مصطلح به فقه اخباری ناکارآمد و عصر حیرت و در نهایت سکولاریسم می‌رسند.

پس علمای حوزه به این علت مخرب بپردازند و تنها نسبت به یک رفتار نادرست حساس نشوند و هر گونه نواخباری‌گری را نقد عالمانه نمایند.

پایان سخن تاکید بر سه نکته دارد:

۱- حوزه علمیه قم به صورت حداکثری عقلانیت‌محور و معتقد به اصول فقه و اجتهاد مصطلح و فقه کارآمد است و نباید پدید آمدن نواخباری‌گری را جریان غالب حوزه دانست. این نکته را عرض کردم تا فردا برخی مدعیان روشنفکری این جریان را به عنوان چماق بر سر حوزه علمیه نزنند.

۲- چهار جریان طب در کشور رواج دارد: طب مدرن، طب سنتی، طب نقلی و طب عطاری که باید با رویکرد علمی و سپس قانونی به هر چهار جریان پرداخت و از رفتارهای عامیانه و ناپسند پرهیز کرد.

۳- علوم پزشکی و سلامت به شدت متاثر از نوع انسان شناسی و ساحت های مختلف انسان است که اختلاف در آن باعث تمایز در نظریه های می شود و به همین جهت، تفاوت نظریه پرستاری با رویکرد پوزیتیویستی و رویکرد اگزیستانسیالیستی آشکار می‌گردد. پس انسان‌شناسی اسلامی در حوزه سلامت باید از سوی حوزه علمیه تاکید قرار گیرد.

 

http://ijtihadnet.ir/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8/ .

*********************************************



محمود سلمانی


نقد و نظری در باب هجمه جدید علیه طب اسلامی

تاریخ انتشار خبر: ۲۶ شهریور ۱۳۹۶

خطاب من با پزشکان دانشمند و متعهد سرزمینم نیست و فردی احتمالا نادانسته اهانتی به شریعت مقدس نموده و مخاطب من است و انتقاد من بسیاری از آموزه های طب غربی و نه طبیبان عزیز.

 

درسیاهکل/محمود سلمانی(بیمار M.S نجات یافته با طب اسلامی): پیش از گفتار عرض شود خطاب من با پزشکان دانشمند و متعهد سرزمینم نیست و فردی احتمالا نادانسته اهانتی به شریعت مقدس نموده و مخاطب من است و انتقاد من بسیاری از آموزه های طب غربی و نه طبیبان عزیز.
پزشک بر اساس سوگندش مکلف به انجام دانش خود است و البته تلاش برای یافتن راه های بهتر به حکم خرد.
محمود خدادوست، مدیر کل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت ایران به ایسنا گفته است: این وزارتخانه سه سال روی این موضوع تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده که اصلا موضوعی به نام طب اسلامی وجود ندارد!!!
وی افزوده “برخی به نام طب اسلامی و سنتی بدیهی‌ترین مسائل پزشکی مانند واکسن و پیوند اعضا مخالفت می‌کنند.”!
این مسئول گفت: بعضی به خاطر طب اسلامی و سنتی جان و مال خود را از دست داده‌اند!!
شبکه های خارجی و معاندین هم با ذوق تمام و آب وتاب مشغول مخابره ی این خبر هستند.
متن کامل خبر را در اینجا بخوانید.
همه می دانیم معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت به امر رهبری بنا بر فرمایش مشهورشان:
“دغدغه امروز من طب سنتی و اسلامی است بدان بپردازید”
در دولت پیشین ایجاد شد.
اما در دولت یازدهم ظاهراً تبدیل به مشاورت وزیر شد و نمی دانم الان اصلا همچنین پستی هم هست یا نه؟
اکنون فردی در قامت یک مدیر کل یک وزارت و به تنهایی و با صدای بلند تیغ زبان برداشته و به جنگ بخشی انکار ناپذیر از دین اسلام رفته است؟
باز هم مامور به انجام کاری منکر موضوعیت ماموریت خویش است و بدان معتقد نیست و شمشیر به نابودی آنچه به پاسبانی و نکوداشتش گمارده شده است کشیده …
کسی که شغلش احیا و کمک به طب سنتی و اسلامی است خود به جنگ آن شتافته و شاید بخاطر دست خالی از منطق و دلیل در این مبارزه نابرابر و تنگ آمدن قافیه کارش _ان شاء الله ناخواسته_ به انکار آیات قرآن و احادیث و سنن نبوی و ائمه اطهار (ع) و تحریف اسلام کشیده است…
(بنده نعوذ بالله ادعای ارتداد افراد چنین را نمی کنم و نکته را بابت تذکر اهمیت اشتباه بزرگ انجام شده عرض می کنم و دفاع از دین مبین.
طرح مساله ای مانند ارتداد به خاطر انکار ضروریات دین به دادگاه های صالحه مربوط است.)
آقای اندیشمند سه سال تحقیق فرموده و به نتیجه رسیده که اسلام عزیز بخشی به نام طب ندارد!؟!
جدای ادعاهای های شاخ دار و حرف های بی پایه وی در باب خسارت بیماران (که به خاطر ساخت و نحوه عمل داروهای طب اسلامی غیر ممکن است) و اتهاماتی که باید اثبات شود، باید گفت طب اسلامی یک واضع و مرجع فکری ایجاد کننده دارد به نام آیت الله عباس تبریزیان پدر طب اسلامی و اولین مجتهد طب و استاد حوزه علمیه قم و نمی توان هر رخ دادی را از جمله تشخیص هر عطار و توصیه کننده خیابانی یا کوتاهی و اشتباه مصرف کننده ها را کارنشناسانه و غیر فنی بدان نسبت داد و بر آن مبنا حکم صادر کرد.
توضیح که حکیمان عموما توصیه می کنند بیمار داروهای پزشکی خود را قطع نکند و همین تدبیر با توجه به اثبات غیر مضر بودن داروهای طب اسلامی اصلا وارد نیست اینکه حدودا مصداق و شاکی در حد صفر است به کنار.
رفتار جامعه پزشکی که در برابر طب اسلامی خیلی جالب است! اولین کاری که می کنند این است که پیش ار جراحی از بیمار یا اطرافیانش بابت خطرات احتمالی از جمله مرگ بر اثر اشتباه یا … رضایت می گیرند!
و کلامی مشهور که پای ثابت فیلم ها و زندگی همه ماست:
متاسفیم، ما همه تلاش مان را کردیم!!
آیا سوء استفاده از قدرت نیست که یک طرفه از رسانه های در اختیار اتهامی را مطرح کنیم و برایش دلیلی نیاوریم و فرصت دفاع توسط همان رسانه را به وی ندهیم؟
صدق و کذب ادعا بماند.
این ادعای قابل شماتت و بی پایه در حالی مطرح می شود که سالیانه میلیونها انسان بر اثر ناتوانی علم پزشکی از درک حقایق بدن و خلقت آدمی و بیماری و درمان، اثرات مضر داروها و روش های درمانی شیمیایی و غربی و نیز اشتباهات شماره ناپذیر تشخیص پزشکی و هزینه های نجومی آزمایش و درمان، ناقص شده، زندگی جانکاه و پر از رنجی را تجربه می کنند یا جان از دست می دهند.
و در برابر، جان های فراوانی با درمان طب اسلامی احیا می گردند و انسان های بسیاری با دستورات ساده زندگی شاد و سلامتی را تجربه می کنند.
نمونه شخص بنده حقیر خداوند _که دور از جان_ مرگم از بیماری های ام اس، آسم و بیماری ناشناخته ی قلبی _البته توسط پزشکان مراکز قلب تهران والا آیت الله تبریزیان با نگاهی تشخیص دادند و درمان نمودند_ قطعی بود.
بسیار است اظهاراتی که از رسانه ها طرح می شوند و جای بررسی به عنوان نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی دارد باید بررسی قانونی شوند.
پشت محل کار من، آرامستانی است که روزانه کشته های متعدد بیمارستان ها را مشاهده می کنم که گاه با رعایت اصول ساده ی طبی که شاید بیش از هفتاد درصد آن پیش گیری است تا درمان و مدعی است در صورت رعایت بیماری عموماً پیش نخواهد آمد که درمان نیاز داشته باشد، می توانستند اکنون زنده و سالم و شاد باشند…
من بسیاری از اینان را مقتولی می دانم که فردای قیامت ادعای خون خواهند کرد از آنان که دانسته، مردم را از راه های درمانی خود جدا و دور کردند و بشریت را به جای راهنمایی، راه زنی نموده یا چاه نمودند…
نمی دانم جدی است یا شوخی؛ گویند یک ماه پزشکان در آلمان اعتصاب کردند؛ مرگ و میر ۶۰ برابر کاهش یافت!!
درضمن در قانون اساسی کشور من هم جز اصل‏ بیست و نهم و ذکر حق همگانی بودن تامین اجتماعی هیچ گاه کلمه پزشک برده نشده است و به قانون هم چیزی نیفزایید که روال قانونی خود را نیاز دارد!!
نیز جز در اصل‏ یکصد و پنجاه و چهارم: ..‏ در عین‏ خودداری‏ کامل‏ از هر گونه‏ “دخالت”‏ در امور داخلی‏ ملتهای‏ دیگر، از … جهان‏ حمایت‏ می‏ کند. جای دیگری کلمه دخالت نیامده است اصل عدم دخالت افراد غیر پزشک در امور پزشکی راکی و چگونه وارد قانون اساسی کشورم کردید من نمی دانم!!
اما آنجا که می دانیم در اصل‏ چهل و سوم آمده: برای‏ تأمین‏ استقلال‏ اقتصادی‏ جامعه‏ و ریشه‏ کن‏ کردن‏ فقر و محرومیت‏ و برآوردن‏ نیازهای‏ انسان‏ در جریان‏ رشد، با حفظ آزادی‏ او، اقتصاد جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ بر اساس‏ ضوابط زیر استوار می‏ شود:
‎‎‎‎‎‎۱ – تأمین‏ نیازهای‏ اساسی‏: مسکن‏، خوراک‏، پوشاک‏، “بهداشت‏، درمان”‏، آموزش‏ و پرورش‏ و امکانات‏ لازم‏ برای‏ تشکیل‏ خانواده‏ برای‏ همه‏. که شما با حمله به طب اسلامی عملا در برابر ضابطه تامین عام بهداشت درمان آموزش ایستاده اید از پیش روی اجرای قانون اساسی کشورم کنار بروید!
نکته خنده دار نکات عالمانه! جناب مدیر با تدبیر و امید بخش، تاختن با اتهام انکار مسلمات پزشکی مانند واکسن و پیوند اعضا به طب اسلامی است.
طب اسلامی بدون نیاز به پناه بردن به این روش های گاه قرون وسطایی مانند قطع اعضاء، بسیاری بیماران را نجات داده است.
نجات مردم از روش های نابخردانه و هدیه کردن زندگی شادمانه جرم است!؟
ظاهرا فقط هر ۱۵ ثانیه پزشکان با اخذ هزینه فراوان، یک پای دیابتی را قطع می کنند که به راحتی در طب اسلامی و سنتی درمان دارد.
اگر بدانیم و مخالفت کنیم، جنایت نیست؟
به قول مرحوم کافی، چرا نشسته ای جایی که کسی که می داند باید بنشیند …؟!
فخر به ندانستن و نتوانسن در برابر دانایان توانا و متهم کردن آنان شرم آور است.

انکار دانش مشهود توانمند، انکار عقل و مشارکت در کشتار مردم است و جرم مشهود.

رهانیدن از راه های اشتباه و بی نیاز ساختن از روش های خسارت آفرین، نادانی است؟!
کافرم به دانشی که بشر را نابود کند و خنده ابلیس را که در آیات ۶۱ تا ۶۵ سوره مبارکه اسرا بشر را به نسل کشی تهدید کرد برانگیزاند…
آقای دکتر!
دانندگی است و برا…زندگی!
شاهدم دختری نوجوان با قلب سوراخ می خواستند برای جراحی به ترکیه ببرند و بعد از خرج نزدیک یکصد میلیون تومان قطعه ای از رگش را پیوند کنند که آیا بدن قبول کند یا نه و یا قلب با عضله ناهمگون همگون شود یا نه .. ؟
دخترک با ۱۶ هزار تومان قرص خون آیت الله تبریزیان درمان شد یا دوست فلجش در طول یک ماه و نیم بعد از اینکه تقدیم خانه و مزرعه پدرش به محضر پزشکان و خاک نشین شده بودند، با اندک هزینه ای (که خیران تقبل کردند) درمان شد و به مدرسه رفت!
عجب جنایتی!!
چقدر عقب مانده و بدوی!!
کلاس تان کجا رفته!!؟
و دهها مورد دیگر که خود به عنوان یک بیمار که هیچ سررشته ای در طبابت ندارم شاهد بوده ام.
وقتی بیمار دیالیزی با درمانی ساده کلیه اش احیا می شود چه نیازی به پیوند و تکه پاره شدن و فروش و اهدای عضو؟
وقتی قلب به کار طبیعی خودش بپردازد و نابینا درمان شود و … چرا پیوند؟!
باید پرسید چرا شما خود را به نابینایی زده اید؟!
البته اینجا دیگر سرمه اثمد افاقه نمی کند!
معلوم است معجزه های چنین با روش های عقب مانده دیکته شده از غرب قابل مقایسه نیست و باید انکارش کرد.
نیز چه بسیار افرادی که با دسترسی به طب اسلامی بدون نیاز به واکسن با بدنی قدرت مند دچار بیماری نمی شوند و نیز مضرات تضعیف بدن از واکسن را تحمل نمی کنند. چون داروی حضرت محمد (ص) را خورده اند و بر خلاف اتهام شما استفاده از احادیث و متبرک کردن دارو به نام نامی حضرت سوء استفاده و شیادی نیست. همانطوری که از اشتباهات فراوان پزشکی که در یک مورد موجب فوت پدر مرحومم در بیمارستان متبرک به نام مبارک حضرت رسول اکرم (ص) شد نه اتهام سوء استفاده به جامعه پزشکی می زنم و نه گردی العیاذ بالله به نام نامی اش می نشیند.
دانندگی است و برا …. “زندگی”!
بروید زانوی ادب و تلمذ بزنید یاد بگیرید و دنیا را نیز جرعه زندگی و سلامت بنوشانید.
فرزندان تان را محافظت کنید و خودتان زندگی را تجربه کنید.
اصلاً سن بین یک پزشک و حکیمان یا روحانیانی که اصول اسلامی سلامت را مانند ترک ناهار رعایت کرده اند مقایسه کرده اید!؟
چقدر پزشک پیش از رسیدن به سن بازنشستگی از دنیا می روند؟!
تامل کنید.
خنده دار تر از آن ادعای از دست دادن “مال” است در باب طبی که بیشتر اوقات بدون نیاز به صدها هزارتومان هزینه آزمایش و عکس و ام آر آی و نوار عصب و عضله و … و برخی اوقات تنها با یک نگاه فنی به چشم و زبان، بدون ریالی هزینه ویزیت و نیز گاه با درمان های خانگی رایگان و رعایت سبک زندگی اسلامی و ترک نکاتی ساده بر مبنای طب اسلامی از آن ها پیشگیری کرد.
مانند ترک آب یخ _که نگویید در هر مطب پزشکان عزیز که تکرار می کنم به دانش شان تعریض و تعرضی ندارم برای پذیرایی از بیماران یک دستگاه آب سرد کن وجود ندارد!_که از سکته قتل و عام کننده قلبی، کبد چرب، برخی بیماری های گوارشی و… پیشگیری و گاه درمان می کند.
به همین سادگی دهها هزار ایرانی جان شان نجات پیدا می کند امتحان کنید!
نیز داروهای تولیدی ارزان و با قیمت تمام شده که گاه برای درمان یک بیماری صعب العلاج و لاعلاج به اندازه بخشی از هزینه های آزمایشگاهی نیز نمی شوند کجا و گاه میلیونها هزینه آزمایش و دهها میلیون هزینه یک جراحی و چند روز هتلینگ!! در یک بیمارستان خصوصی کجا! …
حقیقتا خنده و در واقع گریه آور است.
در باب تحقیق خارق العاده سه ساله ایشان و نتیجه نبوغ آمیز آن پاسخ به این ادعاهای مضحک آقای مدیر کل (شایدم محو کننده کل!) ضمن ادعای اینکه من حافظ و محقق قرآن و دانشمند حدیث شناس نیستم و در باب طب اسلامی هم اطلاعات بسیار اندکی دارم و از این بابت از اساتید بخاطر اغلاط احتمالی گفتارم پوزش می طلبم، عارضم که پاسخ از هر نوجوانی که چند برگی قرآن خوانده باشد و کلوا ولا تاکلوا ها را دیده باشد بر می آید.
از آنجا که خداوند می فرماید “من” به زنبور وحی می کنم تا بگردد و برای شما عسل مصفا که در آن شفاست برانگیزد یا جایی که قرآن مادران را امر می کند فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند و فواید پزشکی اش پشت سر هم هویدا می شود و روزی و تغذیه را صبح و شام می خواند یا شراب را که به عنوان یک دارو رونق داشت، دارای مضراتی بیش از منافعش می شمارد …وقتی که برای درمان پوست و بدن رنجور یونس (ع) کدو می رویاند یا زمانی که خرمای تازه را مامور درمان ضعف و خونریزی مریم مقدس می فرماید یا آن زمانه ی پایان غم که به ایوب بیمار امر می کند با آب سرد غسل کند …
آنجا که حیض را آزاری می داند که چند روز کناره گیری را لازم دارد و تا توصیف آن لحظه  وصل که بوی پیراهن یوسف (ع) را به عنوان درمان چشم نابینای یعقوب (ع) به پیش چشم بشر به نمایش می گردد.
یا خواندن نیازهای تغذیه ای بشر و نام بردن تا ترکیبات هنوز کشف نشده دارویی مانند انجیر و زیتون و …
حتما فلینظر الانسان الی طعامه هیچ ربطی به طب ندارد …
یا ربطی به سلامت انسان ندارد وقتی می فرماید یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث”
پاکیزه ها را حلال کردیم و پلیدی ها را حرام … آنچه قرآن کریم به عنوان حرام از نوع خردنی تا روش ذبح و .. امر شده هیج ربطی به سلامت آدمی ندارد!
آقای مدیر!
آیا نخوانده اید که خداوند خود قرآن را موجب شفا می خواند؟!
نشنیده اید که در درمانگاه های سری بیماران بسیار روان پریش روانی را با تلاوت قرآن درمان می کنند؟
اگر این طب و مربوط به اسلام نیست مربوط به ویلیام هاروی !! است!!؟
این آیات پاک خدا بر خلاف نظر غیر کارشناسانه شما تنها برای نیل به فرشتگی روح!!(از کی تا حالا فرشته از آدمی برتر شده است!!) نیست و نیات سلامت بخش جسمی هم دارد
و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمت للمومنین
.. و باید مراقب بود با انکار و تحریف دین خدا العیاذ بالله جزو ظالمین نباشیم که
و ما یزید الظالمین الا خسارا…
ضرر می کنیم …
عجب هنری داشته اند کسانی که در سه سال تحقیقشان نتوانسته اند حتی چند حدیث از چند هزار حدیث پزشکی را بیابند!
آیا از کودکی تا کنون گوششان هم اسم کتب طب الصادق و طب الرضا علیهم السلام را نشنیده؟!!
طب اسلامی نداریم!!؟
شکایات یاران و حتی پناه دشمنان به ائمه اطهار (ع) از بیماری ها و درمان آنان توسط مولایان شان و فرمانروایان آسمان را نخوانده اند؟!
حتما صوموا تصحوا العیاذ بالله نیاز به تصحیح دارد!!
اسلام طب ندارد!؟
مرحبا به شرف آن پزشک زرتشتی که زمین ادب بوسید و از محضر نبی مرخص شد و فهمید که شرط سلامت همان است که نبی فرمود…
یا دهان های باز طبیبان از استدلال های طبی امامان معصوم در آناتومی شناسی و دانش طب و تغذیه شان.
از محضر اسلام شناس بزرگ و این منبع رسمی اسلام شناسی طلب استفتاء می کنیم ببینیم تایید می فرمایند اصولا چیزی به نام سیاست اسلامی، اقتصاد اسلامی، آموزش اسلامی، مدیریت اسلامی، احکام شریعت اسلامی فسلفه و اخلاق و عرفان و نجوم و علوم و … اسلامی هم داریم ؟!!
این اسلام منظور جناب شان چه دارد!؟
لطفا ما را از جهل مرکب در بیاورید!
حتماً فردا رییس اداره بنگال نگاری! وزارت خارجه خواهد آمد و سیاست اسلامی را منکر خواهد شد و یا مدیر کارخانه شبه دولتی فلان اقتصاد اسلامی را منکر خواهد شد…
مرجع تشخیص اینکه اسلام چیست و ابعاد و اضلاع و زیر شعبه های آن چیست حوزه علمیه قم است و مراجع عظام بزرگوار، نه اتاق یک مدیر کل وزارت …
العیاذ بالله …
پناه بر صاحب الزمان که در کشور وی و نظام مقدس جمهوری اسلامی برخی به توهم قدرت ناسالم برداشت شده از جمهور که نه قدرت سیاسی بر اسلام بتازند و آن را تحریف کنند…
دین مبین اسلام راهنمای زندگی و گذار سالم بشر از میان بستر دنیا به سرانجام آخرت است و حتی با اینکه بشر بخاطر عدم وجود لیاقت از همراهی مستقیم امام حاضر و ناظر محروم است، برای تمام لحظات و شئون رفتاری بشر برنامه دارد.
و این برنامه ریزی را سازنده و خالق انجام داده نه دانشگاه های غرب.
یادآور می شوم ما از اسلام طلبکار نیستیم
ما محتاجیم و بدهکار و نیازمند.
و در حقش کوتاهی ها نموده ایم.
ما نیازمندیم و
نیازمند باید بکوشد و نیازش را برآورد.
اسلام برای هدایت آمده است و هدایت امری همه جانبه است.
این که بشر در حفظ اسلام و شخص پیشوایان دین و نگهداری، تدوین، تنظیم و اجرای فرمایش های ایشان کوتاهی کرده است شاید عامل اصلی محرومیت از دست یابی مستقیم وی به منبع امامت است.
وظیفه بشر در چنین بحران بزرگی برگرفتن چراغی باقی مانده از آن آفتاب الهی پشت ابر است و بازگشت به فرامین شان و عمل کردن و تمنا نمودن است تا باردیگر زمین تواب، لایق ظهور آفتاب امامت گردد.
بشر خطاکار باید لیاقت خود را برای دریافت امانت و عهد الهی نشان دهد.
لیاقتی دو جانبه که چون به دلیل فهم نیاز وی به پیشوای آسمانی به همراه ظهور همراه است با استقرار و پیروزی حکومت جهانی خداوند بر زمین.
آقای مدیر!
در برابر دین ما بایستید در برابر تمام دنیایتان خواهیم ایستاد.
جمله برای تان آشنا است … نه؟! با شما نبودم با اربابانی بودم که به نام سازمان های جهانی دستور می دهند و برخی مجبور به اجرا هستند!
طب اسلامی هم داریم و اسلام عزیز هم تابان تر خواهد درخشید و البته افرادی که با آفتاب اسلام … توصیه می کنیم
اول به سایز چراغ ایزدی بنگرند بعد فکر فوت کردن بیفتند که عواقبش شاید آتش ابد باشد…
و تو ای شیعه ی مرتضی علی (ع) !
چشمانت را باز کن در زمان غربت حقیقت و هزار و اندی سال که جانشین خداوند هر روز در حصر گناهان ما در ماتم جد شهیدش خون می گرید، چه کسانی و با چه روش هایی خواسته و ناخواسته تلاش می کنند دست کودک بشر را هرچه بیشتر از دست “پدر ” امت دور نگاه دارند که گرگ ابلیس زوزه می کشد و هل من مبارز می طلبد…
در یمن، سوریه، عراق، نیجریه و “میانمار، کباب”…
نگاه کن با که طرفی؟
نگاه کن مسلم زمان چگونه تنها گذاشته شده و باز حسین (ع) در کربلا این بار نه محاصره دشمنان بلکه در حصر گناهان و خواب عمیق غفلت شیعه است …
بنازم
غیرت مان را …
می دانی که نیت من دفاع از شخص نیست …
دفاع از دین خداست
دفاع از سلامت مان است
و شکست حصر غیبت مولای منجی رنجور و مظلوممان ..
تا همه این روزگار کثیف، با همه ی دردهایش گلستان شود

http://www.darsiahkal.ir/91168/%ef%b8%8f%d9%86%d9%82%d8%af-%d9/ .

****************************************************


آیت‌الله علوی‌گرگانی:

آیت الله علوی گرگانی گفت:رونق و شکوفا کردن طب اسلامی بسیار پسندیده و بجاست که سبب می‌شود تا از نشر و گسترش بسیاری از بیماری‌هایی که امروز دامن‌گیر جامعه شده جلوگیری به عمل آید.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم ؛ آیت‌الله سید محمدعلی علوی گرگانی ظهر امروز در دیدار نماینده آیت‌الله تبریزیان در شمال کشور که در دفتر این مرجع تقلید برگزار شد، اظهار داشت: طب و پزشکی ریشه‌های قرآنی و اسلامی دارد و از این نظر که با سلامتی جامعه در ارتباط بوده مهم است.

وی با تأکید بر اقدامات ارزشمند آیت‌الله عباس تبریزیان در زمینهٔ طب اسلامی و سنتی افزود: رونق و شکوفا کردن طب اسلامی بسیار پسندیده و بجاست که سبب می‌شود تا از نشر و گسترش بسیاری از بیماری‌هایی که امروز دامن‌گیر جامعه شده جلوگیری به عمل آید.

مرجع تقلید شیعیان جهان بابیان توصیه‌ها و رهنمودهای حوزه سلامت ائمه معصومین (ع) گفت: ترویج طب اسلامی پیاده کردن رهنمودهای ائمه معصومین(ع) در جامعه است که از این نظر بسیار پسندیده و باارزش است.

آیت‌الله علوی گرگانی با اشاره به حدیثی از یکی ائمه اطهار (ع) عنوان کرد: عمل طب، عمل مطلوب و مورد قبولی است که با سلامتی جامعه سروکار داشته و نمونه‌ها و تاییدات تاریخی و دینی نیز در زمینهٔ ریشه‌های اسلامی طب و طبابت در منابع اسلامی فراوان آمده است.

مرجع تقلید شیعیان جهان با اشاره به حدیث شریفی از پیامبر گرامی اسلام(ص) تصریح کرد: دو اصل در سلامتی و تندرستی وجود داشته که نقش کلیدی و راهبردی را ایفا می‌کند که نخستین آن این بوده که زمانی باید طرف غذا رفت که میل به غذا وجود داشته باشد و دوم نیز زمانی باید از غذا دست کشید که هنوز میل به غذا در انسان وجود دارد.

استاد برجسته حوزه علمیه بابیان آیه‌ای از قران کریم خاطرنشان کرد: ریشه طب و پزشکی در اسلام است و دراین‌ بین نیز طب اسلامی و سنتی بسیار مورد توصیه و قبول اسلام است.

https://www.yjc.ir/fa/news/6301751/%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4%D9%85%D9%86 .

******************************************

 

 

طبیب آمد طبیب آمد، طبیب هوشیار آمد …

 

به قلم: محمود سلمانی


تاریخ انتشار خبر: ۱۰ خرداد 1395 .

 

به عینه مشاهده نموده ام که استاد، برای تشخیص بسیاری از بیماری های پیچیده، به جای آزمایش و ام ار آی و آندوسکوپی و رادیولوژی و سونو گرافی و نوار مغزو قلب و عصب و عضله و شنوایی و اکو و ... تنها با یک نگاه و معاینه ی واقعا فنی! و سریع، بیماری ها و درمان را تشخیص می دهند و نسخه ی شفابخش صادر می نمایند...

 

 

به گزارش درسیاهکل، محمود سلمانی در یادداشتی با اشاره به حضور آیت الله عباس تبریزیان در روز سه شنبه یازدهم خردادماه امسال برای معاینه و ویزیت بیماران و به ویژه بیماران صعب العلاج والعلاج درسیاهکل نوشت:

یا من اسمه دوا و ذکره شفا و طاعته غنا
طبیب آمد طبیب آمد، طبیب هوشیار آمد …
دین، روش و سبک زندگی بشر است از روی نسخه ی خالق بشر، که در کتب آسمانی درج گردیده است و شریعت، تبین فرامین خداوند توسط انبیا و اهل بیت نبوت (ع) و اولیای الهی است.
تندرستی و سلامت، بخشی از سبک زندگی نازل شده از سوی خداوند است و گوشه ای از تعالیم انبیا و اوصیاء(ع).
همانگونه که جاهلان و دشمنان خداوند، ادیان و میراث نبوت را تحریف کردند، سبک زندگی دینی و نظام الهی سلامت را نیز تغییر داده اند.
اکنون در دوران غیبت کبری و در محاق حقیقت و ترک تازی ابلیس، یکی از راه های زمینه سازی بازگشت ولی خدا، بازگشت به تعالیم انبیا و امامان معصوم (ع) است .
سال ها است محققین و مدرسین، با تتبع و مباحثه در احادیث شریف و متن شریعت، با تلاش در بازگشت به روش وحی و الهام شده ی زندگی و نظام سلامت الهی از سوی خداوند، طب اسلامی را در کنار طب سنتی زندگی دوباره بخشیدند و اکنون در سایه ی توجه به فرامین خداوند و به لطف خدای متعال بر اساس مشاهدات و به اظهارات بسیاری بیماران شفا یافته و تأیید علمای بزرگ (که برخی از موارد شفا را خود حقیر مشاهده نموده ام)، این تحقیقات به نقطه های بسیار امیدوار کننده و به قله های موفقیت رسیده و حکیمان طب اسلامی_شیعی در کنار زحمات حکمای طب سنتی ایرانی، موفق شده اند، بسیاری از بیماری ها که از نظر پزشکی، لاعلاج محسوب می شوند و گاه بیماران باید سال ها باید با داروهایی که بنیان و توان بشر را سست و زندگی انسان ها را با مخاطره و سختی و رنج و هزینه بسیار همراه نموده است و به فرموده ی پزشکان عزیز، عوارض فراوان دارند، روزگار بگذرانند.
طب اسلامی _ شیعی فقط طب و سلامت بخشی نیست. بلکه چون اطاعت از فرامین فرمانروایان الهی است عبادت است و نتیجه ی طاعت خداوند متعال، برکت، نعمت و خیر دنیا و آخرت.
طبیبان طب جامع شیعی و اسلامی، امیدوارند با درمان دردهای بی درمان، که ناشی از فراموش کردن توصیه های راهنمایان الهی است، ضمن اهدای سلامت به بشریت، والاترین تبلیغ برای مذهب حقه ی تشیع را بر عهده گیرند و با جلب توجه قلوب مردمان به امامت شیعه، برای زمینه سازی واقعی ظهور آخرین حجت حق (عج) گام هایی استوار و موثر بردارند.
و در میان این محققین دانشمند، حضرت آیت الله عباس تبریزیان که با عمری تحقیق در متن مذهب حقه ی تشیع و آیات و بررسی و گردآوری بیش از یازده هزار حدیث شریف و یافتن شان نزول و محل و روش استفاده از احادیث و گردآوری و یافتن بسیاری گیاهان دارویی و ساختن و ابداع داروهای متعدد ترکیبی بی نظیر و ابتکاری، از منابع دارویی گاه فراموش شده و یا تهیه مواد اولیه از نقاط دور دست و از همه مهمتر، اعتماد و اتکال به خداوند متعال و فرمایش های اهل بیت (ع)، تجربیات خویش را ضمن کتابت و تدریس به صورت معاینه ی رایگان در اختیار همگان قرار می دهند و همچنین، طی سفرهای استانی، پای سلامت و شفا را به شهرها و روستاهای کشور باز می کنند و با نجات جان صدها نفر، به حق، ملقب به پدر طب اسلامی گشته اند، به منطقه تشریف فرما خواهند شد.
این استاد بزرگوار حوزه ی علمیه ی قم، حکیم دانا و مجتهد علم طب جامع شیعی، که عمر عزیز را در راه نجات جان ایرانیان صرف فرموده اند، با زحمات امام جمعه ی دلسوز و فرزانه ی شهرمان، به حول و قوه ی الهی، در روز سه شنبه مورخ ۱۳۹۵/۳/۱۱ در مسجد جامع، وعده گاه همیشگی مردم سیاهکل برای راز و نیاز با خداوند، میهمان شهر ما خواهند بود و پس از سخنرانی، بیماران را به رایگان معاینه خواهند فرمود و به حق، در کنار محرومیت و غربت زدایی از شهر غم و بیماری را نیز از منطقه به شرط همراهی ما دور گردد.
به عینه مشاهده نموده ام که استاد، برای تشخیص بسیاری از بیماری های پیچیده، به جای آزمایش و ام ار آی و آندوسکوپی و رادیولوژی و سونو گرافی و نوار مغزو قلب و عصب و عضله و شنوایی و اکو و … تنها با یک نگاه و معاینه ی واقعا فنی! و سریع، بیماری ها و درمان را تشخیص می دهند و نسخه ی شفابخش صادر می نمایند…
به رسم تکمیل و تاکید عرض می کنم، امروز با وجود این طب، اکثر بیماری های لاعلاج که به خاطر عدم تکدر نام نمی برم و دنیای علم در برابرشان وامانده است و باورش برای همه ی ما مشکل است، توسط ایشان و شاگردان شان به سادگی و ارزانی، قابل درمان هستند.
شاید در مقاله آن هم جای این همه زیاده گویی نباشد اما به رسم وظیفه و برای روشن شدن سوالات عزیزان و سهولت در انجام روز شفای شهر و درمان تعداد زیادتری از عزیزان، عرض می نماید، تا آنجا که بنده مطلع هستم، جدای راه های درمانی که به حوزه ی غذا و دعا برمی گردد، هزینه ی تهیه ی داروهای ساخته شده زیر نظر استاد نیز اندک (قیمت تمام شده و بدون سود) است که یاران به همراه خواهند آورد و درصورت اتمام داروها یا عدم وجود وجه، راه های دیگری از جمله ارسال پستی، پس از تشخیص توسط حکیم بزرگ، برای دریافت دارو توسط متقاضیان وجود دارد.
از خیرین عزیز دعوت می نمایم، برای نجات جان نیازمندان، با مرکز نیکوکاری مسجد جامع و کمیته امداد امام خمینی (ره) مذاکره فرمایند و نام خود را در زمره ی منجیان شهر ثبت فرمایند.
این اتفاق خجسته، از نظر حقیر، عید سلامت منطقه و نقطه ی آغاز شیوع شادی و سلامتی و تحرک و زندگی و رونق اقتصادی، با عدم هدر رفتن منابع مالی مردم در پیچ و خم بیمارستان ها و آزمایشگاه ها و … و شروع کار و تلاشی نو از سوی بیماران شفا یافته و تزریق امید و توانمندی و نشاط به بدنه ی شهرمان خواهد بود، به شرط اعتماد ما به روایاتی که یادگار امامانی که برای ما فرمانروایان آسمانند و تقدیرگر احوال ما هستند و نجوای حاجاتمان را با ایشان بازگو می نماییم است، همچنین به شرط حضور و همراهی و به کار بستن ما.
مقام معظم رهبری فرموده اند: دغدغه قلبی امروز من، طب اسلامی ایرانی است به آن بپردازید.
یکی از توصیه های مرجع فقید شیعه، مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت (رضوان الله تعالی علیه) و دیگر مراجع عظام، بازگشت به طب اهل بیت (ع) بوده است.
و به فرموده ی پیر فرزانه، حضرت آیت الله تبریزیان : طب اسلامی در برابر “هیچ” بیماری عاجز نیست و امراضی چون سرطان در این علم، مانند یک سرماخوردگی ساده و قابل درمان است.
اینجاست که با توجه فرمایش ولایت فقیه، باید دوباره عرض کرد، پرداختن و احیای این طب هم متضمن سلامت است هم عبادت خداوند.
این حقیر با اعلام فاقد بودن هرگونه تخصص و تنها به شوق رویت سلامت مردم مهربان و سخت کوش منطقه، ضمن احترام به پزشکان دلسوز، اعتقاد دارم هرگونه دانشی باید از طریق آکادمیک و قانونی طی شود و البته تصدیق می فرمایند حوزه ی علمیه ی قم، آکادمی معتبری برای بسیاری از علوم است.
طب دانشگاهی امروز، مبتنی است بر تجربه و طبیبان خردمند آموخته اند، اگر از راه تجربه چیزی به اثبات رسید آن را بیازمایند و با توجه به سوگند و شرافت پزشکی، به کار برند.
امروزه بسیاری از طبیبان عزیز از طب مکمل بهره ها می برند و در کشورهای توسعه یافته، بهره ی طب سنتی و شرقی بیش از علوم شیمیایی است.
از پزشکان و سروران عزیز منطقه که سالیان درازی است در اوج محرومیت، به نجات مردم شهر همت گمارده اند، استدعا دارم تشریف بیاورند، امور را با دانش خویش بسنجند و با خرد کامل که عمری با آن دلسوزانه فریاد رسی مردمان را فرموده اند، اگر چیزی را پسندیدند و با عیار معتبر دانشگاهی نگریستند و اگر تایید شد به کار بندند و با راهنمایی های خود و افزودن بر نتایج علمی، قافله ی دانش را پر بارتر به سوی سلامت بشر و رضایت خداوند و روزگار بهتر رهسپار فرمایند.
سه شنبه همه بیایید قضاوت کنید و انتخاب فرمایید.
اینجا مشرب نوش از جام امامت است ان شاء الله همه سیراب و کام روا بر خواهیم گشت…
ما افتخار می کنیم که شیعه ی امامانی هستیم که به فکر تمام اضلاع زندگی بشر، از جمله، سلامت پیروان خود بوده اند و با ذکر راه نجات دنیوی بشر و احادیث طبی، نقشه هایی راه نما، برای سلامت او به یادگار گذاشته اند.
ذیلا، برنامه ی مشروح استاد تبریزیان تقدیم خوبان می گردد:
یک شنبه ۱۳۹۵/۳/۹ حوزه علمیه لنگرود
دوشنبه ۱۳۹۵/۳/۱۰ مسجد جامع لنگرود
سه شنبه ۱۳۹۵/۳/۱۱ مسجد جامع سیاهکل
سه شنبه ۱۳۹۵/۳/۱۱ مسجد جامع کومله
چهارشنبه ۱۳۹۵/۳/۱۲ یکی از مساجد رودسر
حی علی السلامت، حی علی الحیات
و من احیاها کما احیا الناس جمیعا

http://www.darsiahkal.ir/71022/%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%a8-%d8%a2/ .

******************************

*** طبیبی با سال ها تجربه در طب اسلامی و درمان بیماری های صعب العلاج به سیاهکل می آید+حجت الاسلام شکسته دل امام جمعه سابق سیاهکل+http://www.darsiahkal.ir/71026/71026/ .

 

*********************************

»»»»» اظهارات دکترحسام الدين علامه درباره طب سنتی و اسلامی+آتش زدن طب هاریسون توسط شیخ عباس تبریزیان!!!

نتیجه تصویری برای دکتر حسام الدین علامه

***نسیم معرفت***

 

** اظهارات دکترحسام الدين علامه درباره طب سنتی و اسلامی


قائم مقام دبیر کمیسیون توسعه پژوهش قرآنی در نظام سلامت گفت: چیزی تحت عنوان پسوند «اسلامی» برای طب وجود ندارد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دکتر حسام الدین علامه، ضمن محکوم کردن آتش زدن یکی از کتب مرجع پزشکی توسط یک مدعی طب اسلامی، اظهار کرد: متاسفانه برخی افراد به عنوان داعیه داران طب موسوم به اسلامی در سطح جامعه دست به اقداماتی می‌زنند که نه تنها علمی و یا حتی دینی و اسلامی نیست، بله اعتقادات مذهبی و سلامت مردم جامعه را تهدید می‌کند.

وی با بیان اینکه بسیاری از ادعا‌های این افراد از جنس شبه علم است، گفت: اغلب مدعیان طب موسوم به اسلامی مطلق‌گرا هستند، یعنی دستاورد‌های علمی و علم پزشکی را عمدتا نفی می‌کنند و خیلی ساده اندیشانه و با تحلیل‌های ساده معتقدند که همه درد‌ها و بیماری‌ها از طریق توصیه‌ها و روایات اسلامی قابل درمان است.

 

مدیرکل فرهنگی سابق وزارت بهداشت با بیان اینکه سلامت یک امر فرارشته‌ای و چند بعدی شامل سلامت جسم، روان، اجتماعی و معنوی است، با اشاره به سیر پیشرفت طب از حدود چهار قرن گذشته، اظهار کرد: زمانیکه درمان بسیاری از بیماری‌های نوپدید از توان خارج بود، متوجه شدند که علل بروز بیماری‌ها تنها یک عامل خارجی و فاکتور مشخص نیست، بلکه بروز بیماری‌ها چندعاملی بوده و به عوامل مختلف محیطی، ژنی، فرهنگی، اجتماعی و روانی بستگی دارد. به عبارت دیگر سلامت انسان علاوه بر جسم از روح و روان و فضای فرهنگی و اجتماعی نیز متاثر است.

 

دلایل پیشرفت طب سنتی در جوامع به عنوان طب مکمل

 

این پزشک با اشاره به دلایل پیشرفت طب سنتی در جوامع به عنوان طب مکمل، اظهار کرد: به دنبال هزینه‌های بالای طب رایج، طب سنتی و مکمل و همچنین بعد روانی و اجتماعی سلامت انسان مورد توجه جدی‌تری قرار گرفت و از طرفی علاقه مردم به طب سنتی و تاثیر مسایل مرتبط با تغذیه، خواب و ورزش در سلامت از دیگر دلایل رشد طب سنتی بود.

 

دکتر علامه با اشاره به توصیه‌های بهداشتی و پیشگیرانه اسلام در حوزه سلامت، اظهار کرد: البته باید توجه داشت که نمی‌توان به صرف ادعا و یک نظر و برداشت نقل قولی کل جامعه را به انجام یا پرهیز از عملی توصیه کرد. چراکه با پیشرفت علم، راه برای اثبات نظریات و عملکرد روشمندانه باز است، بنابراین بکارگیری طب سنتی و مکمل و یا استفاده از برداشت‌ها و آموزه‌های دینی در حوزه سلامت تنها به شرطی قابل قبول است که منکر دستاورد‌های دانش بشری نبوده و همچنین بدون آزمون و اثبات، تنها به صرف یک ادعا و یا نقل قول برای سلامت جامعه توصیه‌ای نداشته باشد.

 

چیزی تحت عنوان پسوند اسلامی برای طب وجود ندارد

 

قائم مقام دبیر کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت کشور با بیان اینکه چیزی تحت عنوان پسوند اسلامی برای طب وجود ندارد، گفت: قطعا بین اسلام، دین و معنویت با سلامت ارتباط وجود دارد، ولی این به معنای وجود یک طب مستقل به نام طب اسلامی نیست. این درحالیست که مدعیان طب موسوم به اسلامی، تمام دستاورد‌های دانش بشری و تجارب علمی را منکر می‌شوند و از طرف دیگر در مراجعه به روایات نیز اصول اجتهادی را رعایت نمی‌کنند.

 

وی با بیان اینکه در حوزه امور تکوینی و دنیوی می‌توان از آموزه‌های وحیانی و روایات استفاده کرد، اظهار کرد: علاوه بر تصحیح روایات موجود و تبیین گزاره‌های روشمند مستخرج از آیات و روایات، حال باید توجه شود که آیا شرایط تمدنی و سبک زندگی، اجازه استفاده از آن نقل و یا روایت را می‌دهد؟ چراکه امروزه نمی‌توان بدون کار اجتهادی و علمی و همچنین آزمودن و اثبات نظریات، از آن‌ها در حوزه سلامت و یا هر حوزه دیگری استفاده کرد.

 

حوزه‌های علمیه نیز کاملا اذعان دارند که این روش علمی نیست

 

این پزشک متخصص با انتقاد از عملکرد غیردینی و غیر علمی بسیاری از مدعیان طب موسوم به اسلامی، ادامه داد: تقریبا همه مجتهدین و مراجع حوزه نیز معتقدند که نمی‌توان با نگاه اخبارگرایانه و بدون انجام کار علمی از آیات و روایات اسلام به این سبک و سیاق استفاده کرد و حوزه‌های علمیه نیز کاملا اذعان دارند که این روش علمی نیست.

 

وی با تاکید بر ضرورت آسیب شناسی این پدیده‌ها در سطح جامعه، عنوان کرد: قطعا با یک آسیب‌شناسی در حوزه علوم جامعه شناسی باید بررسی شود که چرا بخشی از مردم بدون تحقیق هر ادعایی را از جانب افراد جاهل و یا شیاد در حوزه طب سنتی و یا طب موسوم به اسلامی می‌پذیرند. همچنین باید تحقیقی شود که چرا دقت علمی در جامعه تا این حد پایین است و چرا بین معرفت و باور‌های عمومی با باور‌های علمی، عالمانه و عاقلانه این فاصله و گپ پررنگ وجود دارد.

 

عدم برخورد مناسب مسئولین وزارت بهداشت و حوزه‌های علمیه

 

وی با انتقاد از عدم برخورد مناسب مسئولین وزارت بهداشت و حوزه‌های علمیه با این نوع اقدامات، تصریح کرد: برخی معتقدند که دررابطه با انتخاب نوع و روش درمان باید آزادی و نگاه تکثرگرا وجود داشته باشد، در حالیکه این تفکر متعلق به جوامع بدوی بوده و در جوامع متمدن و ساختارمند، وظیفه مسئولین و سیستم، برخورد قضایی و مناسب با افرادی است که بدون مجوز قانونی و علمی و شاخص و استاندارد لازم، فضای جامعه را با اطلاعات غلط و شیوه‌های نادرست و غیرقانونی مورد کلاهبرداری و عوام فریبی قرار می‌دهند.

 

احکام صادر شده برای این فرد بازدارنده نیست

 

وی با بیان اینکه چندین بار برای همین فرد احکامی صادر شده است، گفت: البته این احکام به حدی خفیف و در حد جریمه‌های ناچیز بوده که نه تنها بازدارنده و تنبیهی نبوده، بلکه جنبه تشویقی نیز داشته و بالعکس به پشیمانی شاکیان منجر شده است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که هم مسئولین وزارت بهداشت کوتاهی کرده‌اند و هم مسئولان قضایی برخورد قانونی مناسبی نداشته‌اند.

 

دکتر علامه اضافه کرد: اگرچه اغلب مراجع با این پدیده برخورد قوی و علمی داشتند، ولی متاسفانه این برخورد‌ها منجر به جمع شدن این بساط دروغ نشده و حتی از سال ۹۱ که این فرد در مدرسه فیضیه اقدام به برگزاری دروس طب اسلامی کرده، تاکنون چندهزار شاگرد پرورش داده و امروز تشکیلاتشان با شاگردان و هوادارانشان سلامت جامعه را تهدید می‌کنند.

 

جن گیری با برگزاری مراسم "بخور حضرت مریم"

 

وی با بیان اینکه اقدامات غیرعلمی و بعضا شیادانه اینگونه افراد علاوه بر تهدید سلامت جامعه، اعتقادات مردم را نیز به بازی گرفته است، ادامه داد: این مدعیان طب موسوم به اسلامی، دارو‌هایی را با نام اهل بیت تولید و عرضه کرده و مدعی می‌شوند که این دارو‌ها درمان صدردصدی بیماری‌های بدخیمی همچون سرطان، ام اس و بیماری‌های غیرقابل درمان با پایه ژنتیکی هستند.

 

بیمار و مراجعه کننده نیز با صرف هزینه‌های بسیار بالا دارو را تهیه کرده و پس از مدتی مصرف دارو و آگاهی از بی اثر بودن آن مجددا مراجعه می‌کند، این‌بار به آنان گفته می‌شود که در بدن شما جن حلول کرده و باید طی مراسم بخور حضرت مریم این جن را از بدن شما خارج کنیم و مجددا بابت اجرای این مراسم و دارو‌های جدید از مراجعه کننده هزینه‌های گزافی دریافت می‌شود.

 

در نهایت پس از بی اثر بودن مجدد دارو و درمان، بی‌اعتقادی به ائمه و اسلام و یا منافق بودن و ایمان ضعیف را علت عدم بهبودی بیمار مطرح می‌کنند! بنابراین این اقدامات به ایجاد تزلزل و تردید در اعتقادات و باور‌های مذهبی مردم منجر می‌شود.

 

تهدید سلامت جامعه با طب موسوم به اسلامی

 

علامه با بیان اینکه این مدعیان طب سنتی و آکادمیک را رد کرده و بوعلی سینا را قبول ندارند، اظهار کرد: در طب سنتی آکادمیک دارو‌های طب رایج قطع نمی‌شود، بلکه در کنار آن از دارو‌های گیاهی استفاده می‌شود، در حالیکه متاسفانه مدعیان طب موسوم به طب اسلامی به شدت طب نوین پزشکی و دارو‌های طب رایج را طرد کرده و حرام می‌دانند و حتی به بیمار توصیه می‌کنند که تمام مراجعات پزشکی و درمان‌های طب رایج را کنار بگذارند، این در حالیست که در بسیاری از بیماری‌ها محدوده و فرصت زمانی مشخصی برای اقدام سریع درمانی وجود دارد که عدم درمان در این مدت زمان، آثار و تبعات جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت.

 

وی در این رابطه به نمونه مرحوم آیت الله شاهرودی اشاره کرد و گفت: متاسفانه ایشان و اطرافیان وی نیز با همین نگاه و اعتماد به ادعای این افراد در خصوص توصیه‌های اسلامی، دینی و اهل بیت، درمان رایج را کنار گذاشتند و زمانی مراجعه کردند که دیگر کار از کار گذشته بود.

 

قائم مقام دبیر کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت کشور با بیان اینکه جامعه با یک پدیده خیلی عجیب سروکار دارد که برای عوام فریبی و کاسبی‌های میلیاردی از مقدسات سوء‌استفاده می‌کنند، اظهار کرد: این فرد اخیرا در یک قیاس ناصحیح اقدام سخیف آتش زدن کتاب را به سخنان ارزشی مقام معظم رهبری مبنی بر آتش زدن برجام و آتش به اختیار عمل کردن تشبیه کرد که این سخنان خود نشان دهنده انحراف وی و سوء‌استفاده از کلمات ارزشی مقام معظم رهبری جهت پوشش سوءاستفاده‌ها و شیادی مالی و عوام فریبی است؛ بنابراین اقدامات این فرد نیازمند بررسی پرونده از نظر دست‌های پشت پرده و با رویکرد امنیتی و مساله نفوذ می‌باشد.

 

دکتر علامه در خاتمه با تاکید مجدد بر برخورد جدی با اینگونه اقدامات از سوی همه بخش‌های امنیتی، قضایی، بهداشت و حوزه‌های علمیه، گفت: همچنین صدا و سیما و رسانه‌ها نیز باید در این زمینه و جهت مقابله با خرافه پرستی در سطح جامعه آگاهی بخشی کنند.

 


https://www.yjc.ir/fa/news/7226904/%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%AA .

 

 

*************************************************

*************************************************

 

مجمع جهانی شیعه‌شناسی در بیانیه‌ای تاکید کرد:

 

 

گروه حوزه‌های علمیه ــ مجمع جهانی شیعه‌شناسی در بیانیه‌ای در واکنش به آتش زدن کتاب طب هاریسون تاکید کرد: کتاب‌سوزی عملی مجرمانه است.

 

ارسالی// اسلام هیچگاه ننگ کتاب‌سوزی را بر دامان خود نداشته است/ مجرمانه بودن کتاب‎سوزیبه گزارش ایکنا، متن بیانیه مجمع جهانی شیعه‌شناسی در واکنش به کتاب‌سوزی که اخیراً در فضای مجازی منتشر شده به این شرح است:

 

اقدام نابخردانه کتاب‌سوزی توسط یک روحانی را به شدت محکوم نموده و از آن اعلام انزجار می‌کنیم. ما در منازعه علمی بین طب سنتی و دانش پزشکی جدید،  ورود نمی‌کنیم چون به عهده اهل تخصص از هر دو طرف است. اما آقای تبریزیان در کسوت روحانی شیعی، یک اتفاق آسیب زننده به چهره حوزه علمیه شیعه و اسلام عزیز را رقم زدند که با هر منطقی، عملی مجرمانه است و بایستی تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد. 

 

از امتیازات مهم اسلام بر مسیحیت، این است که هیچگاه ننگ مبارزه با علم و کتاب‌سوزی و دانشمندسوزی را همچون  ارباب کلیسا در قرون وسطی بر دامن نداشت. اسلام عزیز طبق سنت پیامبر عظیم الشان (ص) نه تنها مشکلی با دانش تجربی و علوم بشری نداشته بلکه برای تمامی عالمان ادیان و مذاهب و دانشمندان مشرک و یا آتئیست جهان، به خاطر منزلت و جایگاه علم در اسلام ، احترام  ویژه نیز قائل بوده است.

 

اریخِ  شکوفایی دانش در ممالک اسلامی پس از ظهور اسلام، و نقش مسلمانان  و بخصوص امامان شیعه و شاگردان مکتب شان در پیدایش و گسترش علوم  بهترین گواهِ این مطلب است.کلیسائیان هنوز شرمنده سوزاندن کتاب ها  و دانشمندان در قرون وسطی هستند. اکنون این واقعه کتاب هاریسون‌سوزی و نشر فیلم آن از سوی آقای تبریزیان که ملبس به لباس روحانیت نیز هستند، عملی مشمئزکننده و منزجرکننده است و آن را محکوم می‌کنیم.

 

کتاب پزشکی نوین هاریسون در واقع نماد دانش تجربی نوین بشر است(هرچند در نزد پزشکان حاوی اشتباه هم هست) لکن اقدام نابخردانه این عالم شیعی در این کتابسوزی جاهلانه، دستاویز اسلام‌ستیزان  و مروجین شیعه‌هراسی در جهان قرار خواهد گرفت و شخص مرتکب این عمل باید جوابگوی صدمه وارده به وجهه دین اسلام در جوامع جهانی باشد.

 

همچنان که در بیانیه مدیریت حوزه علمیه در واکنش به این کتابسوزی  آمده است، اعتقاد داریم که؛ حوزه‌های علمیه و بزرگان آن در تاریخ تشیع، تاکید فراوان  بر جایگاه علم و اندیشه و نقد عالمانه داشته‌اند و امروز هم شاهد بودیم که به طور اجماع  علمای حوزه و اساتید و محققین، این حرکت ناپسند و تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشار یافته است ناروا می‌دانند و بزرگان حوزه و شورای عالی و مدیریت حوزه‌های علمیه آن را محکوم نمودند و عمل زشت یک شخص، انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

 

در طول تاریخ همواره پرچم علم و  رشد و شکوفایی علمی در همه قلمروها و در بسیاری از  زمینه‌ها و بویژه در زمینه بهداشت و علوم پزشکی در دست عالمان شیعی بوده است و این سنت دیرپا همچنان ادامه دارد. امید است پیشرفت‌های ایران و رشد مراکز علمی و دانشگاهی که در پرتو انقلاب اسلامی رشد چشمگیر یافته‌اند  استمرار و ارتقاء یابد.

 

انتظار می‌رود برای کاستن تبعات سوء این اقدام کتاب‌سوزی، برخورد قانونی عاجل از سوی دستگاه‌های  ذیربط با قاطعیت به عمل آید و نتیجه اقدامات را در سطح جهانی با فوریت منعکس کنند.   

 

مجمع جهانی شیعه شناسی

https://iqna.ir/fa/news/3873962/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%87%DB%8C%DA%86%E2%80%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9 .

************************************************

*************************************************

 

گروه جامعه ــ دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی با صدور بیانیه‌ای آتش زدن کتاب طب هاریسون (کتاب پزشکی داخلی) را محکوم کرد.

 

 

به گزارش ایکنا به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ در پی انتشار فیلمی از آتش زدن کتاب طب هاریسون (کتاب پزشکی داخلی) از سوی فردی به نام تبریزیان که به عنوان استاد طب اسلامی مشهور است، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی با صدور بیانیه‌ای این اقدام ناپسند را محکوم کرد.

 

در متن این بیانیه آمده است:

 

«بر هیچ انسان آگاه و منصفی در گستره جهان پوشیده نیست که علمای گرانقدر اسلام به تاسی از پیامبر اکرم(ص) که فرموده است: به جست‌وجوی دانش بروید، ولو در چین باشد، همواره بر کسب علم و معرفت از نقاط مختلف جهان تاکید نموده‌اند. در طول سده‌های متمادی، کتب علمی فراوانی میان ملل مختلف جهان مبادله و ترجمه شده و مورد استفاده قرار گرفته است. ایران از دیرباز مهد علم‌آموزی و دانش‌پژوهی بوده و خدمات فراوانی به گسترش دایره علم در جهان نموده است. ضمن اینکه دانشمندان ایرانی دستاوردهای علمی سایر ملل نیز بهره جسته‌اند. این سنت همیشگی عرصه علم و دانش بوده که اصحاب علم و معرفت پیوسته نموده‌اند تا از یافته‌های علمی دیگران استفاده نمایند. دانش امروز جهان، حاصل و برآیند تلاش دانشمندان در گوشه و کنار جهان و میراث همه جهانیان است و در مرزهای جغرافیایی خاصی محصور نمی‌شود و پیوسته در مسیر تکامل ره می‌پوید.

 

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، نهضتی فراگیر در زمینه گسترش دایره علم و دانش شکل گرفت که نتایج خیره‌کننده و افتخارآفرینی در عرصه‌های مختلف به دنبال داشته است. تعامل و داد و ستد علمی دانشمندان متعهد ایران و جهان همواره منافعی دو سویه داشته است؛ هم به رشد علمی کشور و تربیت متخصصین کمک کرده و هم باعث گردیده که با پردازش داده‌ها و کشف یافته‌های جدید علمی توسط دانشمندان ایرانی و عرضه آن در مجامع علمی بین‌المللی، تراز علم در جهان ارتقاء یابد. در این میان در حوزه پزشکی کشور جهش قابل ملاحظه‌ای پدید آمده و امروزه یافته‌های علمی و تجارب درمانی پزشکان مبرز ایرانی، جایگاهی جهانی و در خور ستایش یافته است. متخصصین علوم پزشکی ما به خوبی از علوم روز دنیا بهره گرفته‌اند و متقابلا به گسترش دایره آن در مقیاس جهانی کمک نموده‌اند.»

 

در ادامه این بیانیه آمده است:

 

«در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در مصاف با استکبار جهانی است و مجموعه معاندین و بدخواهان، شبانه‌روز تلاش می‌نمایند تا با بهره‌گیری از امکانات گسترده رسانه‌ای، به زعم خویش چهره‌ای مشوه از نظام مقدس به جهانیان نشان دهند؛ متاسفانه شاهد به آتش کشیدن یک کتاب مرجع پزشکی که مورد تایید و مراجعه مستمر متخصصین این رشته در نقاط مختلف جهان از جمله ایران می‌باشد هستیم. خوشبختانه این حرکت ناپسند نه تنها با موج وسیعی از اعتراض و محکومیت از سوی علما و اساتید حوزه و دانشگاه و مجموعه اصحاب دانش و معرفت قرار گرفت، بلکه افکار عمومی جامعه نیز آن را نپسندید و نکوهش نمود و این نکته دقیقا بیانگر بروز و ظهور یکی از مولفه‌های ممتاز فرهنگ عمومی ایرانیان است که برای حریم علم و دانش ارزش و اعتبار خاصی قائل هستند. مردم نگاهی جامع به مسائل دارند و حرکت‌های افراطی از این دست را برنمی‌تابند آنان ضمن اینکه از طب جدید بهره می‌جویند در جای خود به طب سنتی توجه دارند.

 

دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور ضمن محکوم نمودن این اقدام ناپسند امیدوار است شرایطی فراهم شود که از این پس شاهد تکرار حوادث تلخی از این دست نباشیم.»

https://iqna.ir/fa/news/3874408/%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C- .

************************************************


 رییس کل سازمان نظام پزشکی: از علمای حوزه های‌ دینی می‌خواهم اجازه اشاعه این خرافات را بیش از این ندهند

 

 

ظفرقندی رییس کل سازمان نظام پزشکی بیان کرد: در این ایام شاهد صحنه نمایش آتش‌زدن یکی از کتب مرجع پزشکی توسط فردی با کسوت ولباس روحانیت بودیم. اگرچه در تاریخ ملل، جهل مقدس هماره قربانیان بیشماری را به کام مرگ و نابودی کشیده است ولی در دنیای امروز وجود چنین نگرش ورفتاری نشانه‌ای از غلبه شعار بر شعور و موجب عواقب وخساراتی جبران ناپذیر برای مردم و بیماران خواهد شد.

 

تصور انعکاس چنین صحنه‌ای در داخل و خارج از کشور ودر بین مردم وجوانان وعالمان، مقارن تصور جهل مقدس وخانمان‌سوز داعشیان و کتاب‌سوزی جاهلانی است که در دنیای توهم وخرافات خویش غرق شده‌اند.

 

تاسف ورنج ما از این رفتارهای موهن در واقع فقط بخاطر آتش‌زدن یک کتاب نیست، تاسف بخاطر تبعات خطیری است که ترویج این تفکر بر سلامت و زندگی مردم به همراه خواهد داشت ورنجی است که بخاطر آتش‌کشیدن باورهای مردم و جوانان در دنیای علم باید تحمل کنیم.

 

اینجانب به حکم وظیفه قانونی، علمی، دینی و ضرورت حمایت وصیانت از حقوق بیماران، ضمن طرح شکایت از طریق مراجع قانونی وقضایی از مسئولین محترم وزارت بهداشت ودرمان می‌خواهم به وظیفه قانونی خود در مقابل این فجایع انسانی  وعلمی عمل کنند و نیز از علمای بزرگوار حوزه های‌دینی نیز می‌خواهم اجازه اشاعه این خرافات را بیش از این ندهند و به داد باورهای مردم وجوانان برسند.

https://fa.shafaqna.com/news/878267/ .+

**آتشی برخاسته از جهل مقدس/ واکنش ها به آتش زدن کتاب ..+https://fa.shafaqna.com/news/878267/ .

***********************************************

**************************************

 

در بیانیه‌ای مطرح شد؛

 

واکنش سازمان بسیج جامعه پزشکی به آتش زدن کتاب هاریسون

 

سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور در پی انتشار ویدئویی از کتاب سوزی طب هاریسون توسط فردی معلوم الحال در نفی و نکوهش این اقدام افراطی بیانیه ای صادر کرد.

 

 

 

به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور در پی انتشار ویدئویی از کتاب سوزی طب هاریسون توسط فردی معلوم الحال که در سال های اخیر به عنوان معجول طب اسلامی مشهور شده است، در نفی و نکوهش این اقدام افراطی و جاهلانه بیانیه ای صادر کرد.

 

روز گذشته انتشار ویدئویی از آتش زدن کتاب طب هاریسون توسط فردی که سال ها از طریق بازی با باورهای عمومی به عنوان معجول طب اسلامی مشهور شده است، موجب بروز واکنش‌هایی از جمله از سوی سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور شد.

 

در همین راستا سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور در بیانیه ای ضمن اعلام انزجاز از چنین اقدام سخیف و جاهلانه ای، اقداماتی افراطی نظیر آتش زدن یک کتاب علمی را مصداق نفوذ و تلاش بیگانگان برای مخدوش ساختن چهره اسلام واقعی می داند و از تمام اقشار جامعه خصوصا مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی خواستار است تا با وحدت و هماهنگی مقابل چنین فجایعی بایستند و مانع از تکرار چنین رفتارهای تأسف باری شوند.

 

در ادامه این بیانیه تأکید شده است که اینگونه تفکرات و اقدامات در اسلام ناب جایگاهی نداشته و انتسابی به دین و احکام آن ندارد، فلذا نه تنها اعلام انزجار از چنین واقعه ای بلکه تلاش در جهت رشد و اعتلای هرچه بیشتر فرهنگ اسلامی و معرفی پیشرفت‌های پزشکی کشوردر پرتو انقلاب اسلامی در این برهه از زمان به عنوان وظیفه ای همگانی مطرح می شود.

https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/955273-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4- .

********************************************


نتیجه تصویری برای حجت‌الاسلام مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم

حجت‌الاسلام  دکتر مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها:

 

به یاری خداوند متعال و برکت انقلاب اسلامی فضای علمی کشور به سطحی از تکثر ذیل عقلانیت انقلابی رسیده است که اگر کسی ادعای علمی داشته باشد بتواند از طرق مختلف آن را محک زد و نیازی به کارهای رادیکال نداشته باشد.

 

اقدام سخیف آتش زدن کتاب علمی مهم رشته پزشکی و انتشار آن خطایی بزرگ است که ساحت علم و عقل و منطق را خدشه دار می کند اگر این اقدام توسط فردی که ملبس به ردای روحانیت است صورت گیرد که خطایی مضاعف است.

 

بر هر پژوهشگر و مدعی علمی لازم است اگر حرفی متقن و چارچوب مند دارد در مجاری پیش بینی شده پیگیری کند و الا اقدامات مذبوحانه ای از جنس آنچه انجام شده است حتما نتیجه ای جز انشقاق و دو‌دستگی، وهن روحانیت و آب به آسیاب دشمن ریختن ندارد.

 

متاسفانه ترک برگزاری جلسات مناظره و جدال احسن، برخی را به شیوه‌هایی ناپسند کشانده که حتما محکوم است.

 

در این بین جالب است برخی دایه‌های مهربانتر از مادر مانند بی‌بی‌سی فارسی، که در مقابل هیچ  کتابسوزی حتی کتابهای مقدس نظیر قرآن، هیچ واکنشی نداشتند، حالا در برابر سوزاندن کتاب پزشکی، با نیت دامن زدن به شکافهای اجتماعی تمام قد وارد ماجرا شده‌اند.

http://ijtihadnet.ir/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8 .

*********************************************


نتیجه تصویری برای دکتر محسن اسماعیلی


دکتر محسن اسماعیلی:

 

آتش زدن ‌‌کتاب پزشکی هاریسون و انتشار وسیع تصویر آن را نباید ساده انگاشت و فقط به جهالت و حماقت یک مدعی فروکاست؛ خصوصا در این زمان.

 

هیچ نادان فرومایه‌ای نمی‌توانست بهتر از این به ‌‌بد‌‌نام ‌‌سازی ‌‌ایران عزیز و ترویج ‌‌اسلام ‌‌هراسی و بردن رونق مسلمانی کمک کند.

 

مسامحه و تاخیر در محکومیت این ننگ و پیراستن دامان اسلام و روحانیت از آن جایز نیست.

http://ijtihadnet.ir/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8 .

**********************************************

***************************************

 

تبریزیان: غربی ها نیز قرن ها قبل کتاب پزشکی ابن سینا - قانون - را آتش زده بودند.

عصر ایران - در پی انتقادات گسترده از شیخ عباس تبریزیان که کتاب مرجع پزشکی "هاریسون" را به آتش کشید و این اقدام خود را پایان عصر پزشکی شیمیایی دانست، این روحانی که پیروانش او را "پدر طب اسلامی" می نامند، در یک فایل ویدئویی از اقدام خود دفاع کرد و گفت: این کتاب وسیله نفوذ غرب در کشورهای دیگر است. 

دفاع شیخ عباس تبریزیان از آتش زدن
تبریزیان با اشاره به این که غربی ها نیز قرن ها قبل کتاب پزشکی ابن سینا - قانون - را آتش زده بودند این کار را نوعی مقابله به مثل دانست و آن را با آتش زدن پرچم امریکا مقایسه کرد.

وی در عین حال با تمجید از پزشکان اعلام کرد که حاضر است برای آنها کلاس آموزشی طب اسلامی بگذارد و ترکیبات اصلی داروهایش را فقط به آنها یاد بدهد.

https://www.asriran.com/fa/news/710770/%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%AA .

********************************************


 وزارت بهداشت: این اتفاق نادر و عجیبی نیست و در حال تبدیل شدن به رویه و قاعده‌ای است

 



نتیجه تصویری برای علیرضا رییسی، معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

 

معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خواستار موضع‌گیری قاطع مراجع دینی، دانشگاهی و قضایی در برابر اقدام «سخیف و جاهلانه کتاب‌سوزی توسط فردی به نام تبریزیان» شد.

 

علیرضا رییسی روز جمعه درباره اقدام فردی به نام تبریزیان مبنی بر سوزاندن یکی از کتاب‌های مرجع پزشکی بیان کرد: از داستان کتاب‌سوزان اسکندر و یونانیان و اقوام جاهل و مغول تا جشن‌های واقعی و مستند کتاب‌سوزان نازی‌ها و  عید کتاب‌سوزی کسروی در یکم دی ماه هر سال حکایت‌های بسیار شنیده و خوانده‌ایم، اما اکنون و مقارن با عید کتاب‌سوزان پیروان کسروی در مراسمی آئینی با فیلم و تصویر فردی به نام تبریزیان که پیروانش او را آیت الله می‌خوانند و تحت عنوان طب اسلامی تجارتخانه‌ای برپا کرده است به خود جرات داده و کتاب «اصول طب هاریسون» از کتب مرجع پزشکی را به آتش می‌کشد.

 

معاون بهداشت وزارت بهداشت گفت: آنچه مایه تاسف است فقط خالی بودن دست این گروه جاهل و پرمدعا از نقد علمی نیست، بلکه سکوت و عدم برخورد قاطع مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی در برابر چنین رفتارهای نابهنجار به نام اسلام و ایران است.

 

وی افزود: به نظر می‌رسد که این اتفاق نادر و عجیبی نیست و در حال تبدیل شدن به رویه و قاعده‌ای است که به اشکال مختلف شاهد تکرار آن بوده‌ایم.

 

رییسی بیان کرد: از دخالت جاهلانه در درمان صدها بیمار مبتلا به سرطان و بیماری‌های مزمن تا توصیه به خوردن نمک در هنگامه پویش ملی کنترل فشار خون از تریبون صدا و سیما، خط نفوذی برای به تاراج بردن ایمان و اعتماد آحاد ملت مسلمان ایران و ضربه زدن به شأن و جایگاه روحانیت شکل گرفته است.

 

وی اظهار کرد: در این برهه وظیفه خود می‌دانیم که به کلیه مراجع دینی، دانشگاهی و قضایی هشدار داده شود که در برابر این چنین اقدامات سخیف و جاهلانه‌ای بایستند و واکنشی در خور از خود نشان دهند.


https://fa.shafaqna.com/news/878267/ .

*******************************


نتیجه تصویری برای کیانوش جهانپور، رییس مرکز روابط عمومی

 

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست!

 

کیانوش جهانپور، رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت نیز در این رابطه در توییتر خود نوشت: جاهلی به نام عباس تبریزیان به شیوه اسلام اموی خود، قتیبه بن سهل باهلی و امثال محمود غزنوی، قوم مغول و تاتار، احمد کسروی و دیگر قشریون و داعشیان تاریخ، درس‌نامه هاریسون را آتش زده است. غافل از آن‌که حتی در قیاس با آن اسطوره‌های بلاهت نیز: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست.


https://fa.shafaqna.com/news/878267/ .

***************************************

***********************************************

ابوالفضل فاتح: آتش زدن کتاب هاریسون تنها یک نمونه است 

 

 

در پی آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون، ابوالفضل فاتح نوشت:

 

بسمه تعالی

 

کتاب پزشکی هاریسون، از مقدسات نیست اما آتش زدن آن عمق جهل و کینه نسبت به علوم جدید را نشان می دهد. تاسف آورتر آنکه این آتش سوزی در لباس  تبلیغ دین و با سودجویی از اذکار دینی صورت می پذیرد. این نمونه ای از جهلی است که روز به روز در جامعه ما گویی مقدس تر می شود. جهل مقدسی که در سایه ی دور شدن از معیارهای اخلاقی و علمی در حال رونق و اگر بتواند در جستجوی مسلط شدن بر نظام هنجاری ماست به ویژه آن که متاسفانه برخی محافل و رسانه های شناخته شده نیز به این جهل دامن می زنند. این رخداد تلخ و هشدار دهنده تنها نمونه ای از بسیاری از نمونه هاست که در این سوی و آن سوی جاری است اما هنوز آتش و دودش به چشم ها نیامده است. ای کاش  جدی و جدی تر گرفته شود تا  ان شاء الله نقطه ی پایانی بر این نوع جهل فروشی ها و افراط ها و کینه ها و بی مسئولیتی ها و عقب ماندگی ها باشد. حاشا که بر دامن ملت متمدن و متدین ایران، این لکه های سیاه و شرم آور تحمل شود.


https://fa.shafaqna.com/news/878267 .

**************************************************

 

بیانیه انجمن علمی طب سنتی ایران در پی سوزاندن کتاب هاریسون

کتابسوزی

 

انجمن علمی طب سنتی ایران در واکنش به آتش زدن یکی از کتب مرجع پزشکی توسط یکی از مدعیان طب اسلامی، در بیانیه‌ای تاکید کرد: از مرجعیت دینی، نهاد حوزه علمیه، دستگاه قضایی و دست اندرکاران نظام سلامت کشور انتظار دارد ضمن تبیین مواضع خود در قبال جریان انحرافی، اقدام لازم برای برخورد با این گونه اعمال نابخردانه و سخیف را معمول دارند.

 

به گزارش ایسنا، در بیانیه انجمن علمی طب سنتی ایران آمده است:« آقای عباس تبریزیان که خود را پدر طب اسلامی معرفی می کند سال هاست با راه اندازی جریانی التقاطی و با سوء استفاده از اعتقادات و باورهای دینی مردم علاوه بر ایجاد انحراف در طب روشمند سنتی و اخلال در عملکرد نظام سلامت، اسباب بدبینی برخی مردم و فرهیختگان جامعه را نسبت به آموزه‌های دینی فراهم کرده است.

 

علیرغم تذکر برخی مراجع عظام و تعدادی از بزرگان حوزه علمیه و با وجود آشکار شدن تخلفات متعدد و تشکیل پرونده های قضایی و محکومیت ایشان توسط دادگاه ویژه روحانیت، مع الاسف این جریان سودجو و آسیب رسان به سرمایه اجتماعی، همچنان ادامه حیات داده است.

 

بازخوردهای اجتماعی این اقدام نابخردانه و افراطی آقای تبریزیان در سوزاندن یک کتاب معتبر علمی نشان می دهد که هر دو نهاد حوزه و دانشگاه از این رفتار جاهلانه نگرانی عمیق دارند.

 

اهتمام اسلام و آموزه های اصیل آن به مقوله علم و کتاب، امری است بدیهی و هیچ عالم دانشگاهی با هیچ مدلی از کتاب  سوزی و تقابل خشن با اندیشه‌ها و تجارب بشری میانه‌ای ندارد.

 

اقدام مشمئزکننده کتاب سوزی به بهانه تقابل با سوزاندن کتاب قانون ابن سینا در غرب، در حالی مطرح می‌شود که ایشان اعتقادی به طب سنتی ایرانی ندارد و به کرات و در اظهارنظرهای رسمی و صریح خود ابن سینا را فردی بی‌دین که درمان بیماری‌ها با حرام را تجویز می‌کند، معرفی کرده و طب سینایی را همان طب غربی می‌داند! لذا انجام اینگونه اقدامات سخیف و ریاکارانه، شائبه «نفوذ»، در لباس دین و استفاده ابزاری برای تخریب دین را به ذهن متبادر می‌سازد.

 

انجمن علمی طب سنتی ایران به نمایندگی از جریان دانشگاهی طب سنتی ایرانی، اعلام می‌دارد که به دلیل اقبال جهانی و ملی و نیاز آحاد مردم و جامعه به خدمات صحیح و تأیید شده طب سنتی و مکمل، هرگونه بی‌توجهی به توسعه منطقی، روشمند و ادغام یافته طب سنتی، راه را برای رشد این گونه افراطی گری‌ها هموار می‌سازد. لذا از مرجعیت دینی، نهاد حوزه علمیه، دستگاه قضایی و دست اندرکاران نظام سلامت کشور انتظار دارد ضمن تبیین مواضع خود در قبال جریان انحرافی، اقدام لازم برای برخورد با این گونه اعمال نابخردانه و سخیف را معمول دارند.»

https://www.isna.ir/news/98110503258/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%B7%D8%A8-%D8%B3%D9%86%D8%AA .

 

************************************************


نتیجه تصویری برای دکتر محسن اسماعیلی

 

محسن اسماعیلی: هیچ نادان فرومایه ای نمی توانست بهتر از این به بدنام سازی ایران و اسلام هراسی کمک کند 

 

واکنش محسن اسماعیلی عضو مجلس خبرگان رهبری به ماجرای آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون:

 


https://fa.shafaqna.com/news/878267 .

********************************************


نتیجه تصویری برای مسعود فروزنده – پژوهشگر تاریخ

 

پژوهشگر تاریخ: وضعیت سیاسی اقتصادی جامعه شرایط را برای همه نوع افراطی‌گری فراهم کرده است

 

مسعود فروزنده – پژوهشگر تاریخ –  نیز به بهانه‌ی ماجرای آتش زدن کتاب طب هاریسون نوشت: این جمعه هم خبر تکان دهنده‌ای دست به دست شد و با خبر شدیم یک روحانی که خود را آیت الله می‌خواند در مراسمی با حضور شماری از دوستدارانش کتاب اصول طب هاریسون را به آتش افکند و همچون یک گردهمایی رسمی از پایان طب شیمیایی خبر داد. گویی در کسوت پیشوای یک جماعت و حزب سخن می‌گفت و دیگرانش تحسین کنان صلوات فرستادند.
جدا از این‌که اهل حوزه و قلم به باد انتقادش گرفتند جا دارد به نقد و تحلیل چنین رفتارهایی پرداخت که چگونه می‌شود چنین پدیده‌هایی رشد می‌کنند و هوادار می‌یابند و دکان و دستگاهی بر پا می‌سازند. این کلیپ هرچند زشت و قبیح است ولی به نوعی در قالب دفاع از سنت گرایی و غرب ستیزی تعریف می‌شود و متاسفانه ایران ستیزان بهره برداری حداکثری خواهند کرد. در سوی مقابل هم کلیپ‌های ناصواب ساخته می‌شود و تاریخ و فرهنگ و سنت را یکسره کوبیده می‌شود.
در چارچوب نظریه رخدادها و روندها، پدیده‌های رادیکال از این دست به فرصت و شرایط نیاز دارند تا ظهور کنند. وضعیت سیاسی اقتصادی جامعه این شرایط را برای همه نوع افراطی‌گری فراهم کرده است. بستر این رفتارها را می‌توان تضاد سیاسی ایران و غرب در شرایط کنونی دانست. مشابه این رفتار را بارها در چند سال اخیر در کلیپ‌های صوتی تصویری شنیده و دیده‌ایم. یکی ادعا می‌کند تمام علوم انسانی غرب زاییده توهم و استعمار و صهیونیسم است، دیگری از تبدیل کاخ سفید به حسینیه خبر می‌دهد و … . در نقطه‌ی مقابل هم افراطیونی هستند که همه‌ی دستاوردها را نادیده می‌گیرند و اساس دین و سنت را به باد فحش ناسزا می‌گیرند.


https://fa.shafaqna.com/news/878267 .

**********************************************


نتیجه تصویری برای احسان رضایی تاریخ نگار پزشکی

 

بنیان‌گذاران و پیشگامان طب سنتی ما هرگز به روش‌های سلبی نظیر کتاب‌سوزی رو نیاوردند

 

احسان رضایی هم در یادداشتی  نوشته است: به عنوان یک تاریخ‌نگار علم پزشکی در ایران که کتاب و مقالاتی در این باره تألیف کرده، لازم می‌دانم چند نکته را یادآور شوم:

 

اول این‌که هیچ شکی نیست که دانش پزشکی و هر دانش دیگری، نیاز به نقد و شک به یافته‌های موجود دارد. خود مولفان کتاب هاریسون هر چند سال ویرایش جدیدی از این کتاب منتشر می‌کنند که بسیاری از مطالب آن با ویراست قبلی تفاوت دارد «بیستمین ویرایش این کتاب برای ۲۰۱۸ است). از طرف دیگر توجه به طب سنتی و پیدا کردن نکات مفیدی از دل آن هم یکی از روش‌های پیشرفت علم جدید است که تبدیل به رویکردی جهانی شده و سال ۲۰۱۶ نوبل پزشکی را به طب سنتی چین دادند.

 

دوم این‌که آنچه با نام طب سنتی ایران می‌شناسیم، محصول دانش ملل مختلف از جمله طب یونانی، هندی و ایران باستان است. بنیان‌گذاران و پیشگامان طب سنتی ما هرگز به روش‌های سلبی نظیر کتاب‌سوزی رو نیاوردند، بلکه موج ترجمه علوم مختلف از جمله در طب در قرن سوم باعث رونق دانش مسلمین (و بعد هم دانش بشری) بود. خودتان می‌توانید امتحان کنید.
سوم این‌که در بسیاری از کتابهای طب سنتی ما هم اشتباهات فاحش هست و اگر پیشینیان ما هم با منطق این شخص هر کتابی را که دارای اشکال می‌دانستند می‌سوزانند، امروز اصلاً چیزی به اسم طب سنتی در اختیار ما نبود.


https://fa.shafaqna.com/news/878267 .

******************************************


هاریسون و ابن‌سینا

احسان رضایی

 

هاریسون و ابن‌سینا

در شبکه‌های اجتماعی فیلمی دست به دست می‌شود که یکی از مدعیان ترویج طب سنتی، کتاب پزشکی هاریسون را آتش زده است تا به قول خودش با «طب شیمیایی» مبارزه کند.

 

 من کاری به مطالب و روش‌های این شخص که مورد نقد مراجع مذهبی و علمی است (از جمله اظهارنظرهای صریح آیات عظام جوادی آملی و مکارم شیرازی) و بارها منجر به توقیف کارگاه‌های تولید داروهایش شده (از جمله در مشهد و همدان) ندارم، اما به عنوان یک تاریخ‌نگار علم پزشکی در ایران که کتاب و مقالاتی در این باره تألیف کرده، لازم می‌دانم چند نکته را یادآور شوم:

 

اول اینکه هیچ شکی نیست که دانش پزشکی و هر دانش دیگری، نیاز به نقد و شک به یافته‌های موجود دارد. خود مولفان کتاب هاریسون هر چند سال ویرایش جدیدی از این کتاب منتشر می‌کنند که بسیاری از مطالب آن با ویراست قبلی تفاوت دارد (بیستمین ویرایش این کتاب برای ۲۰۱۸ است). از طرف دیگر توجه به طب سنتی و پیدا کردن نکات مفیدی از دل آن هم یکی از روش‌های پیشرفت علم جدید است که تبدیل به رویکردی جهانی شده و سال ۲۰۱۵ نوبل پزشکی را به طب سنتی چین دادند.

 

دوم اینکه آنچه با نام طب سنتی ایران می‌شناسیم، محصول دانش ملل مختلف از جمله طب یونانی، هندی و ایران باستان است. بنیان‌گذاران و پیشگامان طب سنتی ما هرگز به روش‌های سلبی نظیر کتاب‌سوزی رو نیاوردند، بلکه موج ترجمۀ علوم مختلف از جمله در طب در قرن سوم باعث رونق دانش مسلمین (و بعد هم دانش بشری) بود. خودتان می‌توانید امتحان کنید. کتاب شریف «قانون» یا هر متن طبی کهن دیگری را بردارید و ببینید که در هر کدام چند بار به جالینوس ارجاع داده شده است.

 

سوم اینکه در بسیاری از کتابهای طب سنتی ما هم اشتباهات فاحش هست. مثلاً در مبحث بینایی، طب ما در دوره‌ای تحت تأثیر «نظریۀ شعاع» افلاطون بود؛ نظریه‌ای که می‌گوید بینایی به خاطر اشعه‌هایی است که از چشم صادر شده، به اشیاء می‌رسد و برگشت این اشعه‌ها به چشم باعث دیدن می‌شود. برای همین، با وجود اینکه عدسی و قرنیه چشم را می‌شناختند، اما عیوب انکساری چشم (نزدیک‌بینی و دوربینی) را به چیزی موهوم به اسم «روح باصره» مربوط می‌دانستند و باریکی/غلظت یا خشکی/رطوبت آن. حتی نابغۀ بزرگی مثل ابن‌سینا هم در کتاب «قانون» همین مطلب را تکرار می‌کند. با اینکه در همان زمان کسانی مثل ابوریحان یا رازی به این مطلب شک داشتند و ابن‌هیثم در کتاب «المناظر» خودش این نظریه را به صورت علمی رد کرده بود، با این حال تا زمانی که کمال‌الدین فارسی در قرن هشتم کتاب «تنقیح المناظر» را در شرح نظریات ابن‌هیثم نوشت، زمان برد تا این نگاه عوض شود. بعد از آن بود که نظریۀ شعاع از طب رفته و تجویز عینک برای عیوب انکساری رایج شد.

 

اگر پیشینیان ما هم با منطق این شخص هر کتابی را که دارای اشکال می‌دانستند می‌سوزانند، امروز اصلاً چیزی به اسم طب سنتی در اختیار ما نبود.

https://www.khabaronline.ir/news/1345496/%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%88%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7

*********************************

 

 

از سوزاندن هاریسون تا سوزاندن وبر؛

در فهم مناسبات نهاد دین، نهاد پزشکی و علوم‌انسانی در ایران معاصر

 
تاریخ انتشار : شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸ .
 
 
مهدی سلیمانیه نوشت: سوزاندن کتاب «علمی» ماکس وبر و شریعتی و گاردنر، بیانیه‌ی سریع و شدید حوزه علمیه را در پی نخواهد داشت. مسأله «فقط» دفاع از علم نیست.
 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مهدی سلیمانیه در کانال تلگرامی خود نوشت: «فردی حوزوی در قم، کتابی از کتاب‌های درسی پزشکی را در اعتراضی نمادین به پزشکی جدید و دفاع از آن‌چه طب سنتی/دینی می‌خواند آتش می‌زند. تصاویرش پخش می‌شوند.

موضع‌گیری‌ها و محکومیت‌ها به سرعت آغاز می‌شود: از حوزویان ِ مشغول تحقیق و تدریس در دانشگاه تا حوزویان ِ مشغول تحصیل در حوزه. کار در کوتاه‌ترین زمان به بالاترین سطح حوزه می‌رسد و مدیر حوزه علمیه قم هم به فاصله‌ی چندین ساعت و با شدیدترین لحن، بیانیه‌ محکومیت صادر می‌کنند. آن‌ها فراتر از مرزهای صنفی روحانیت، با فرد آتش‌زننده حوزوی، مرزبندی می‌کنند. صد البته که این واکنش، واکنشی عقلانی و منطقی و برای اهل دانایی، دلگرم‌کننده است. اما ماجرا از منظر جامعه‌شناسی فقط این نیست..
بیایید فرض کنیم که کسی چنین کاری را با کتابی از کتاب‌های علوم‌انسانی یا علوم‌اجتماعی متعارف یا هنر انجام داده‌بود. فرض کنیم کتابی مرجع علمی از یکی از جامعه‌شناسان مشهور غربی (مثلاً «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» ماکس وبر) یا تاریخ هنر گاردنر یا اثر جامعه‌شناسی ایرانی (تشیع علوی، تشیع صفوی علی شریعتی) یا مورخی اروپایی را سوزانده‌بود. به نظرتان میزان و شدت و سرعت محکومیت‌های حوزه و حوزویان چگونه بود؟ آیا واکنش به توهین به ساحت علم، همین‌قدر شبیه و شدید بود؟

در جامعه‌شناسی، مفهومی است با عنوان «آزمایش‌های نقض‌کننده». منظور از آزمایش نقض‌کننده، موقعیتی است که در آن، با شکستن هنجارها و باید و نبایدهای یک موقعیت اجتماعی، میزان شدت و قدرت این هنجارها فهمیده می‌شوند. فرض کنیم که در یک چهار راه، در ساعت شلوغی، از چراغ قرمزی عبور کنیم و این عمل را در نقاط مختلف شهر، شهرهای مختلف و کشورهای مختلف انجام دهیم و ببینیم واکنش افراد جامعه به این هنجارشکنی(؟) چیست؟ خود این تفاوت‌ها، داده‌هایی ارزشمند را از این موقعیت‌های متفاوت به ما خواهند داد.

حالا، اگر این موقعیت را به عنوان یک موقعیت ِ «شبه» آزمایش نقض‌کننده تصور کنیم، حدس من این است که سوزاندن مهم‌ترین کتاب‌های علوم‌انسانی و اجتماعی هم چنین واکنشی را در نهاد رسمی حوزه و بسیاری (نه تمام) حوزویان، برنمی‌انگیخت. چرا؟ اگر این فرض و حدس صحیح باشد، آن‌وقت شاید بتوان گزاره‌هایی مانند این‌ها را در تحلیلش به عنوان فرض مطرح کرد:

1- پزشکی در ایران تبدیل به یک «میدان» قوی شده‌است: انباشتی از سرمایه‌های اجتماعی، مالی و اقتصادی و سرمایه‌های نمادین. هرگونه تعرضی به این میدان، بی‌پاسخ نمی‌ماند. حتی دیگرانی که خارج از این میدان و در میدان دیگری چون «دین» قرار دارند نیز این حمله را تحمل نمی‌کنند.

2- در دفاع جانانه‌ی نهاد دین از نهاد پزشکی، باید به مناسبات عینی و روزمره و انضمامی این دو نهاد هم توجه کرد؛ نیازمندی‌های کنشگران میدان دین به نهاد پزشکی و به تبع آن، احساس مثبت و دِین و محبت به پزشکان. معمولاً یکی از نزدیک‌ترین اشخاص به حوزویان رده‌بالا و مراجع، پزشکان معتمد آن‌ها هستند و در تعاملات آنان، تقریباً شیوه‌ای از تعامل افقی و نه از بالا به پایین یا حتی به سمت پذیرش اقتدار پزشک مشاهده می‌شود. 

3- تعاملات گسترده نهاد حوزه و نهاد پزشکی: بارها شنیده‌ام و دیده‌ام که چگونه فرزندان برخی روحانیون، به صورتی معنادار با پزشکان ازدواج می‌کنند. گونه‌ای تبادل ِ سرمایه‌ها. همین‌طور بارها شنیده و دیده‌ام که چگونه برخی اظهارنظرهای دینی و مواضع سیاسی برخی حوزویان رده‌بالا، با مشاوره یا همفکری یا درخواست‌های رسمی و غیررسمی پزشکان معتمد، شکل گرفته و صادر شده‌است.

به عنوان مصداق، در پژوهشی که حدود پنج‌سال قبل روی ابعاد استفتائات پنج نفر از مراجع انجام دادم، یکی از نتایج، پذیرش محسوس اقتدار نهاد پزشکی و واگذاری مشروعیت تصمیم‌گیری در برخی موارد به این نهاد مدرن بود (از تشخیص وجوب روزه گرفتن یا حرام بودن آن به دلایل پزشکی تا موارد متعدد دیگر).

تقریباً هیچ‌کدام از این موارد، در نسبت نهاد حوزه و کنشگران حوزوی با «علم» انسانی و اجتماعی در ایران وجود ندارد. این چنین است که از منظر جامعه‌شناسی، منطق موضع‌گیری شدید و سریع نهاد حوزه و طیف گسترده‌ای از حوزویان به کتاب‌سوزی پزشکی فهم می‌شود؛ به همین دلیل است که سوزاندن کتاب «علمی» ماکس وبر و شریعتی و گاردنر، بیانیه‌ی سریع و شدید حوزه علمیه را در پی نخواهد داشت. مسأله «فقط» دفاع از علم نیست.

http://www.ibna.ir/fa/doc/note/286436/%D9%81%D9%87%D9%85-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D9%87 .

***************************************

 

مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه علوم پزشکی تهران عنوان کرد: لزوم برخورد قاطع قضایی با فرد مزبور  

 

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین میرمجید سیدقریشی مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه علوم پزشکی تهران در پیامی، ضمن تبری روحانیت و حوزه‌های علمیه از عمل شنیع فردی معلوم‌الحال در به آتش کشیدن کتاب پزشکی، خواهان برخورد قاطع قضایی با فرد مزبور شد.

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدقریشی بیان کرد: در روزهای اخیر اقدام فردی معلوم‌الحال در سوزاندن کتاب پزشکی که نشانه‌ای از نادانی، علم ناشناسی و ناآگاهی به معارف دینی و اسلامی فرد مزبور است، موجب تکدر خاطر اساتید، محققان، دانشگاهیان و حوزویان شده است.

 

روحانیت اصیل خود را پیرو پیامبری می‌داند که در یادگیری علوم و کسب دانش، نه‌تنها به بعد مسافت التزامی ندارد «اطلبواالعلم ولوبالصین» بلکه برای کسب حکمت، حتی مرام و مسلک صاحب عقیده را مانعی برای دریافت حکمت نمی‌داند «خذوا الحکمه ولومن المشرکین» و هموست که برای مداوا از پزشکان یهودی و غیرمسلمان کمک می‌گیرد.

 

در طول تاریخ، اختلاف آرا در میان دانشمندان و محققان، امری معمول و موجب رشد و ترقی دانش بوده وتضارب آرا به همراه احترام، نشانه فرهیختگی و بلوغ فکری صاحبان اندیشه است؛ اما همگان بر این باوریم که بی‌احترامی و هتاکی، نشانه سفاهت و تزلزل عقلی است و راه اثبات حق، ارائه استدلال عقلی و علمی معتبراست نه معرکه‌گیری در میان عوام و خود را مضحکه عام و خاص نمودن.

 

از مسئولین محترم قضایی کشور انتظار داریم، در عمل به وظایف قانونی خود، رفتار غیرمعمول و شنیع این فرد – که مسبوق به سابقه است و بارها از سوی علما و مسئولین حوزه‌های علمیه مورد توبیخ قرارگرفته است- را مورد پیگرد قرار دهند تا دامان روحانیت اصیل و حوزه‌های علمیه از چنین افراد و رفتارهایی منزه بماند.

 

از خدا جوییم توفیق ادب/ بی‌ادب محروم گشت از لطف رب
بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد

 

لازم به ذکر است:

 

اصول طب داخلی هاریسون یکی از کتاب‌های درسی شناخته‌شده در زمینه طب داخلی است. چاپ اول این کتاب در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و ویرایش هجدهم آن در سال ۲۰۱۱ منتشر گردید. اگرچه این کتاب موضوعات فراوانی را از عصب‌شناسی گرفته تا بیماری‌های عفونی شامل می‌شود اما به طور ویژه بیشتر مباحث طب داخلی آن مورد توجه قرار می‌گیرد. طب داخلی هاریسون به عنوان منبعی معتبر به عنوان یکی از کتاب‌های اصلی متخصصان داخلی به شمار می‌آید.

https://fa.shafaqna.com/news/878267 .

************************************

*********************************************

بیانیه دبیرخانه کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت در محکومیت اقدام تبریزیان

 

 

 

 

 

 

شفقنا- دبیرخانه کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت در بیانیه ای اقدام یک روحانی در آتش زدن کتاب طبّی هاریسون را محکوم کرد.

 

به گزارش شفقنا، متن بیانیه به شرح زیر است:

 

بسمه تعالی

 

قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ. (سوره زمر، آیه ۹)

 

علم و دانش با تاریخی به درازای پیدایش اولین فرهنگ ها و تمدن های بشری و با پویایی و سیر تدریجی در جریان تکاملی هزاران ساله خود، همواره با یورش‌ها، کینه‌ورزی‌ها و ژاژخوایی‌های جاهلان کوته بین، متحجران سطحی اندیش، قلدران بی فرهنگ و شیادان کاسب از دکان خرافه فروشی و عوام فریبی مواجه بوده است. چه مغزها و اندیشه‌ها، کتابخانه ها و کتاب ها و دستاوردها و آثار علمی پربار و گران‌سنگ که از دم تیغ جهالت جاهلان تهی مغز گذشته و در آتش عداوت جزمیون خشک مغز سوخته است.

 

چه بسیار اسکندرها، چنگیزها، نازی‌ها طالبان و داعشی ها و … ـ و نمونۀ اخیر، تهدید جناب ترامپ درخصوص حملات هوایی به ۵۲ نقطه فرهنگی تمدن ایرانی ـ که اقدامات نابخردانه‌شان با سوزاندن و نابودی میراث علمی و تمدنی به عنوان برگی تیره در صفحات تاریخ ثبت شده و تاریخ همواره از آنان به زشتی و نفرت یاد می‌کند و خاطره‌شان از نهاد هر دانش‌ورز و نیک اندیش ـ در هر زمان و مکان به گستره اندیشه بشریت ـ آه به در می‌آورد؛ که میراث اندیشگانی بشر، طعمه آتش عقلانیت ستیز و رشک‌ورزانه شان قرار گرفته است و این تلخکامی و افسوس آن‌جا فزونی می‌یابد که، شوربختانه در عصر ادعای کمال عقلی بشر، این جهالت همچنان باقیست و ساحت علم از دست پلید و آلوده آنان امان ندارد.

 

این اقدامِ اندیشه‌سوز اخیر، برساخته دست اسلام‌نمایان و مدعیانی است که فرسنگ‌ها از پیام عقلانیت مدار رسول اعظم(ص) و مکتب دانش پرور اسلام به‌دورند و تعصب سلفی مسلکانه شان، بزرگ ترین دشمن این دین علم پرور به شمار می‌رود. دینی که سرتاسر آن عقل‌ورزی و دانش‌اندوزی را سرلوحه آموزه‌های خود قرار داده و علم‌آموزی را فریضه‌ای برای هر مسلمان ولو بالصین قرار داده است.

 

این کم مایه گان با فهمی ناقص و غیر عالمانه از اسلامی سازی و بومی سازی علوم انسانی و کژاندیشی و ساده اندیشی در خصوص آرمان سخت و زمانبر تمدن نوین اسلامی، متعصبانه و عوام فریبانه نکات مثبت علوم نوین را نمی بینند و با مطلق اندیشی و اخبارگری ـ و بی توجه به رویکرد فراگیر و چند جانبه نگر و بدون عنایت به اصول اجتهادی فقهی و روشمندی علمی ـ محکمات و متشابهات، اخبار صحیح و جعلی و امور اعتباری و تکوینی را مخلوط کرده و فارغ از مقتضیات زمان و مکان در پدیده های عرفی و تغییربردار، برداشت های متحجرانه و سلفی گرایانه خود را به اسم دین و مقدسات به خورد عوام جامعه داده؛ سودهای میلیاردی از این عوام فریبی به جیب می زنند و شاید غافلند از تزلزل در اعتقادات مردم در انتساب درمان ها و داروهای درمان کننده همه دردها! و شفادهنده همه بیماری ها! به اولیاء الهی و اسلام مظلوم …

 

امروزه که علوم و مباحث سلامت انسان حتی در اروپا و آمریکا، فراتر از رویکرد پوزیتیویستی و با عبور از محدوده بُعد جسمانی با رویکردی کل نگر و فراگیر به جنبه های روانی، اجتماعی، روحی و معنوی انسان توجه کرده است، لازم است در راستای بومی سازی مباحث انسانی پزشکی با رویکردی روشمند و اجتهادی به پیش فرض های جهان بینی و انسان شناسی اسلامی و گفتمان توحیدی توجهی عمیق و روزآمد داشته باشیم تا با اجتهاد پویا و گفتگوی مشارکتی و میان رشته ای و سپس آزمودن نظریات حاصله، از ظرفیت ها و آموزه های دینی در موضوع سلامت انسان به ویژه در مباحثی مانند بهداشت، تغذیه، سبک زندگی، سلامت روانی ـ اجتماعی و روحی حداکثر استفاده را بنماییم.

 

دبیرخانه کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت بر اساس وظایف محوله از سوی شورای‌‌ توسعه فرهنگ قرآنی شورایعالی انقلاب فرهنگی، در پی آن است تا ضمن بهره‌برداری روشمند از آموزه‌های اسلامی در حوزه سلامت، با احترام به دستاوردهای دانش بشری، ملزومات ایجاد نظام حکمرانی علمی در موضوع میان رشته‌ای دین و سلامت را به منظور کمک به حل مسائل جامعه در ابعاد مختلف سلامت مهیا سازد و تحقق این مهم را جز با گفت‌و‌گوی مشارکتی میان صاحب‌نظران علوم انسانی، علوم سلامت و علوم روشی، میسر نمی داند. لذا ضمن تأکید بر لزوم و ضرورت هم‌افزایی دانشی مستمر و میان رشته ای در زمینۀ مطالعات اسلام و سلامت، با تقبیح و محکوم نمودن اقدام موهن مدعیان”طب موسوم به اسلامی”، از مراجع ذیربط خواستار برخورد قانونی با این اقدام نابخردانه است. بی شک در دورۀ تمدنی جدید از وظایف حکومتهاست که با وجود احترام به آزادی اندیشه و تکثرگرایی مانع از عوام فریبی و تهدید سلامت جامعه از سوی جاهلان، شیادان و سوءاستفاده کننده گان از مقدسات و اعتقادات مردم شوند.

https://fa.shafaqna.com/news/878772/ .

******************************************


«در پی آتش زدن کتاب هاریسون» محسن غرویان: این اقدام دیدگاه جهانیان را به ما منفی تر کرد/ ضربه بزرگی به روحانیت وارد شد

 

 

 

 

 

 

شفقنا- عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه گفت: در جهان امروز همه در صدد منزوی کردن ملت و نظام ایران هستند و آتش زدن یک کتاب علمی هم دیدگاه جهانیان را به ما منفی تر کرد. این اقدام بهانه ای شد تا مخالفان در خارج بگویند که اینان با علم و دانش هم می جنگند و یک ملت اهل خرافات هستند و با علم سازگاری ندارند. با توجه به جهات منفی بسیاری که این اقدام دارد، جا دارد مراجع و حوزه ها حداقل از شأن روحانیت و مقام علمی خود دفاع و این حرکت را محکوم کنند.

 

این عمل به دلیل اینکه با لباس روحانیت انجام شده به نام دین محسوب می شود

 

حجت الاسلام و المسلمین محسن غرویان در گفت وگو با شفقنا، درباره آتش زدن کتاب پزشکی «هاریسون» توسط فردی که لباس روحانیت به تن دارد، به چند نکته اشاره و اظهار کرد: این عمل به دلیل اینکه با لباس روحانیت انجام شده به نام دین محسوب می شود و انعکاس جهانی آن این است که دین آن هم دین اسلام و مکتب تشیع با علم ناسازگار است و این مساله صورت ناپسندی از دین را به نمایش گذاشت که کار اشتباهی بود.

 

این اقدام نوعی رد صلاحیت از علم، دانش و دستاوردهای علمی بود

 

وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه این اقدام در زمانی انجام شد که زمان رد صلاحیت هاست و کار ایشان هم نوعی رد صلاحیت از علم، دانش و دستاوردهای علمی بود. این اقدام صورت خوبی نداشت که در این زمان و فضا تلقی مردم و جهانیان این باشد که اینان صلاحیت علم و دانش را هم رد می کنند.

 

غرویان گفت: عمل آتش زدن کتاب، جهان و مردم را به یاد تفتیش عقاید و انگیزیسیون در دوران قرون وسطی اروپا می اندازد چون آنان هم با علم، دستاوردها و کتاب های علمی مخالفت کردند و یک حرکت قرون وسطایی تلقی می شود که بسیار اثر منفی دارد.

 

این استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: نکته دیگر اینکه این نوع تفکرات متأسفانه در جامعه ما به شکل های مختلف بروز کرده و برخی از تریبون داران و معممین ما حرف هایی تحت عنوان مبارزه با غرب زدگی بیان می کنند، ولی مبارزه با علم می کنند و این هم صورت خوبی ندارد؛ غرب زدگی غیر از مبارزه با علم است.

 

ضربه بزرگی به روحانیت وارد شد

 

وی افزود: دستاوردهای علمی است که اکنون جهان را اداره می کند و بشر امروز مدیون علم و دانش است حال اینکه ما ایرادات و اشکالاتی به علم تجربی و امثال اینان داریم به جای خود، ولی اینکه حرکتی انجام دهیم که دستاورد علمی از علوم را آتش بزنیم حرکت ناپسندی است و ضربه بزرگی به روحانیت، عنوان «آیت الله» و حوزه و دانش های حوزوی محسوب می شود.

 

اقدام غرور علمی یک شخص را نشان می دهد

 

غرویان جنبه دیگری از انگیزه اقدام آتش زدن کتاب علمی را مورد اشاره قرار داد و گفت: این اقدام کاشف از یک روحیه تبختر علمی است. به عبارت دیگر برخی از افراد هستند که خود را خدای علم و سیاست می دانند و همه نظرات مقابل را محکوم به بطلان می کنند. این حرکت هم نوعی تبختر علمی را نشان می دهد که کسی غیر از نظرات خود، همه نظرات دیگران را به آتش بکشد، این اقدام غرور علمی را نشان می دهد مثل صحنه های دیگر سیاسی و اجتماعی که افرادی خود را مرکز آن علم، دانش و فهم می دانند و همه را خارج از مرکز می دانند و محکوم به بطلان می کنند.

 

این حرکت دیدگاه جهانیان را به ما منفی تر کرد

 

غرویان در پایان اظهار کرد: به نظرم این اقدام یک مصیبت بزرگی است که اکنون در جامعه گرفتار آن هستیم. در جهان امروز در حال حاضر همه در صدد منزوی کردن ملت و نظام ایران هستند و این حرکت هم دیدگاه جهانیان را به ما منفی تر کرد. این اقدام بهانه ای شد تا مخالفان ما در خارج بگویند که اینان با علم و دانش هم می جنگند و یک ملت اهل خرافات هستند و با علم سازگاری ندارند. با توجه به جهات منفی بسیاری که این اقدام دارد، به نظرم جا دارد مراجع و حوزه ها حداقل از شأن روحانیت و مقام علمی خود دفاع و این حرکت را محکوم کنند.

https://fa.shafaqna.com/news/878682/

************************************************


صادق نیا در واکنش به آتش زدن کتاب هاریسون: تبریزیان‌ها میوه‌های درختِ توهین به دانشگاه‌اند

 

 

 

 

 

 

شفقنا- مهراب صادق نیا در یادداشتی که در کانال خود قرار داد، آورده است: آقای تبریزیان، روحانی پرآوازه‌ای که سالیانی‌ست در حوزه‌های علمیّه درس خارج می‌دهد، در دفاع از چیزی به نام طب اسلامی، یکی از مهم‌ترین منابع علم پزشکی جدید را آتش زده و فیلم آن را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته است.

 

واکنش‌ها به این رخداد، عجیب و گسترده بود. خیلی‌ها اقدام او را محکوم کردند و کوشیدند تا او را یک استثنا و کار او را مخالف با رویّه‌های موجود در حوزه‌ها نشان دهند. به یک‌باره، کار تا جایی پیش رفت که مدیر حوزه‌های علمیّه پیام داده و گفت: ” روحانیّت معظم، حوزه‌ی علمیّه و بزرگان آن در طول تاریخ همواره پرچم دار و مشوق رشد و شکوفایی علمی در همه قلمروها و در بسیاری از این زمینه ها بویژه در زمینه بهداشت و پزشکی پیشگام بوده اند و این سنت دیرپا همچنان ادامه دارد.”

 

من این دامن‌پیرائی‌ها را نه می‌فهمم و نه باور می‌کنم؛ بلکه معتقدم که آقای تبریزیان نه یک استثناست و نه از جهانی اهریمنی چون بَختَک به این کشور آمده است؛ او و شماری دیگر چون او عملِ ناصالح رویّه‌هایی هستند که چند دهه است با عنوان‌هایی مانند “اسلامی‌سازی” و یا “بومی‌سازی” علوم بدگمانی اجتماعی به دانش‌های جدید بشری را در میان مردم تزریق می‌کنند. تبریزیان‌ها میوه‌های درختِ توهین به دانشگاه‌اند. نتیجه‌ی کار کسانی که مدّعی هستند برای مبارزه با علوم تجربی رسالتی آسمانی دارند. نتیجه‌ی کار کسانی که تا اسم یک اندیشمند غربی را می‌شنوند، زیرِ لب لعنت‌اش می‌کنند.

 

کسانی که با فاسد خواندن علومی چون جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، اقتصاد، مدیریت، و … سالیانی است بودجه‌های هنگفتی می‌گیرند تا نوع اصلاح‌شده و اسلامی آن‌ها را تولید کنند، حالا باید به این سؤال‌ها جواب بدهند که چرا کار آن‌ها درست و کار تبریزیان نادرست است؟ چرا آن‌ها فکر می‌کنند رؤیای داشتنِ اقتصاد اسلامی، روان‌شناسی اسلامی، جامعه‌شناسی اسلامی پذیرفنی است؛ ولی خیالِ داشتنِ طبّ اسلامی خام است؟ چرا آتش‌زدن یک کتابِ پزشکی جدید این همه فغان دارد ولی خفه‌کردن علوم انسانی و لگدمال کردن ادبیات آن این همه افتخار؟

 

تبریزیان یک خلاف قاعده و یا یک استثنا می‌شد، اگر علم‌سوزی این همه دامن‌گیر نمی‌بود و اجازه می‌دادند علم و دانشگاه کار خودش را می‌کرد.

https://fa.shafaqna.com/news/878864/ .

**************************************

***************************************


آیا چیزی به نام طب اسلامی داریم؟

 

آیا چیزی به نام طب اسلامی داریم؟

ترکیب این کلمه خیلی شگفت است. طب اسلامی؟‌ این به معنای انکار این نیست که در قرآن استثناءا در باره عسل مطلبی آمده، یا چند روایت در این زمینه هست، بحث سر کتابهای پر حجمی است که در این زمینه تالیف می شود، گرایشی که می کوشد باورهای یونانی را به اسم طب اسلامی خورد مردم دهد .... و بیش از صد سال است که مخالفت با دانش جدید را رقم می زند.... یک تجربه را این بار در زمینه اسلامی کردن طب ملاحظه بفرمایید که واقعا پدیده غریبی است. مطالب بنده را رها کنید، صفحاتی که از یک کتاب در آخر مقاله آورده ام مطالعه کنید بعد کامنت بگذارید.

 

راستش در این سالهای اخیر، طب سنتی خیلی رواج یافت و اغلب اوقات برای این که محبوبیت بیشتری پیدا کند عنوان طب اسلامی هم به آن داده شد. در صحنه علم پزشکی هر چندی آدم هایی پیدا می شوند و با کمک ابزارهای جدید و فن آوری نوین غربی که همیشه هم به آنها دشنام می دهند، یعنی همین اینترنت و سی دی و هزار چیز دیگر، از مزایای طب سنتی و بد و بیراه به داروهای جدید و پزشکی نو سخن می گویند.

بنده متخصص این رشته ها نیستیم، این را می دانم، اما در سیاست که دو سه درصدی سر در میارم، می دونم که حرفهای نامعقول خلاف  رویهاز سوی این قبیل آدمهای متفاوت زیاد است همان که در تاریخ، آدم هایی که همیشه سعی می کنند با دشنام به این و آن، ته کار یک چیز شگفتی را نگه دارند که عقل طبیعی آن را باور نخواهد کرد.

این رویه که شاید در جاهای دیگر دنیا هم باشد، یعنی مخالف خوانی بیدلیل اما ظاهرا با ادله محکم، آن هم در مقابل شواهد بیشمار، یک پدیده جالبی است که توجه خیلی ها را به خودش جلب می کند اما بعد از یک مدتی از رنگ و لعاب افتاده و عاملین بیکار شده ـ بعد از کسب درآمدی و شهرتی ـ و معمولین هم دوباره به همان روشهای جاری بر می گردند. این قاعده اول. (شبیه برخی فالگیرها و ... چی درمانی ها و غیره و غیره)
از سوی دیگر، وقتی بحث طب سنتی و به اصطلاح با تعبیر که باید از آن به عنوان یک دروغ شاخدار یاد کرد «طب اسلامی»‌ یاد می شود، آدم به یاد این می افتد که قرنها عنوان فلسفه اسلامی را برای فیزیک و طب و فلسفه یونانی بکار می بردیم و هنوز هم. در حالی که آن هم روشن بود که یک ترکیب ناجوری است که فقط می شود گفت به اعتبار این که متعلق به مسلمانها بوده (که نبوده ولی در آن سهیم شده اند) این عناوین با پسوندهای اسلامی درست شده است. اینها دانش و عقل بشری است که لقب دینی، یا جاهلانه یا فریبکارانه روی آنها گذاشته شده است.
اما تردید در ترکیب طب اسلامی به معنای مخالف با استفاده از داروهای گیاهی نیست، البته اگر مبنای علمی داشته باشد، اما اگر قرار باشد بر اساس برداشت هایی باشد که در کتابهای پزشکی قدیم مانند تحفه الغرائب و هزاران اثر دیگر باشد که اغلب بدون تجربه علمی و بیشتر از روی حدسیات است، باور جدی به آنها ندارم. اینها ربطی به این نکته ندارد که امروز روز درمان گیاهی را اگر علمی باشد بر درمان شیمیایی ترجیح می دهند. در ظرف این چند دهه جای بسیاری از داروهای شیمیایی را داروهای گیاهی با تکنیک جدید گرفته و کار خوبی است، اما باید پرسید: این چه ربطی به طب سنتی دارد؟ این خودش از طب جدید درآمده و با شناخت مضرات داروهای شیمیایی در صورت امکان از داروهای گیاهی استفاده شده است. همین الان هم نود و نه درصد مردم از همین داروها استفاده می کنند و گوش به لاطلائلاتی که در این باره توسط عده ای سودجو گفته می شود نمی دهند. پزشکی جدید هم خودش در مسیر پیشرفت، به نواقص کار خودش توجه دارد.
تازه باید پرسید مگر درمان کردن آدم ها فقط به داروست؟ بسیاری از درمانها با جراحی و ابزارهای فنی دیگر و با اتکاء با دانش های بنیادین است که امروز خط مقدم پیشرفت علم است. آزمایشات، عکس، و بسیاری از مسائل دیگر که روی سلول ها انجام می شود و هزاران هزار مسأله دیگر پزشکی جدید. آن وقت این عقل است که آدم آن هم علم و تخصص را با کار عطاری و گیاهان علفی مخلوط کند؟ مگر آن که همین ها را طب جدید در آزمایشگاه ها تهیه و اثر آنها را تأیید کند که البته هر عاقلی خواهد پذیرفت. ؟ راستش کدام مریضی از فقیر و غنی حاضر است برای این قبیل بیماری ها خود را دست عطاری ها و نباتی ها و فال گیرها بدهد؟
بگذریم.
اما این که ما در آغاز عصر جدید، به موازات مخالفت به همه چیز جدید از حوزه سیاست بگیر تا مسائل دیگر، از علوم نجومی بگیرید تا طب و غیره، به مخالفت برخاستیم، شاید وجهی از اعتماد به نفس قدیمی مان بود که به تدریج در حال ترک خوردن بود. یک درخت قطور اما از درون پوسیده، به هر حال مقاومتی در مقابل اره دارد. اما وقتی پرزور باشد، اره کار خودش را خواهد کرد. مقاومت ما در این حد که لازم باشد قدری با فکر انتخاب کنیم و بویژه وقتی گزینه های متفاوت هست، قدری محتاط باشیم خوب بود، اما باید توجه داشته باشیم که ما باید سریع تر حرکت می کردیم. به نظر بنده، کار دارالفنون و ترجمه ها و تألیف های آن عالی بود. ما هنوز جایگاه آن مدرسه را به لحاظ آموزشی نمی شناسیم، اما آن رویه، اساسی دنبال نشد و کارها پیشرفت. بخش مهمی از عقب ماندگی ما سر نظام آموزشی است.
اما یکی از تجربه های جالب همین برخورد با نجوم بود که پیش از این دو یادداشت در باره آن نوشتم و مقالات دیگران را هم معرفی کردم. در زمینه طب جدید هم بحث فراوان است و یک بار هم متنی را در این زمینه که متعلق به استاد ارجمند جناب آقای حداد عادل بود در همین وبلاگ نقد کردم.
در واقع متهم  کردن طب جدید به فرنگی و یهودی و مسیحی بودن یکی از این موارد و آن وقت سیل فحش که نثار آن می شد، به دنبالش که واقعا از آن حرفهاست.

اما این بار قصد دارم یک نمونه از آن نوشته ها را در باره طب بیاورم، با تأکید بر این که اگر از سر مخالفت با نجوم گذشتند که هنوز نگذشتند [نمونه اش برخی از کامنت های همان مقاله] همچنان با طب که بحث و تجارت خاص خود را دارد و هزاران نفر درگیر آن هستند، به اعتبار یک روش دینی و اسلامی، حساسیت نشان می دهند. هنوز هم سالانه صدها هزار نسخه از کتابهای طب اسلامی به فروش می رود، در حالی که معلوم نیست تکلیف آن هم حدیث متضاد که حتی شیخ صدوق هم در آخر اعتقادات پنبه آنها را زده، برای چیست.
اما اکنون می خواهم یک متن مهم دیگر را که حدود شش هفت دهه قبل (تاریخ یک جزوه آن 1375ق / 1335ش است) با عنوان «راهنما نجات از مرگ مصنوعی»‌ در نقد طب جدید و ستایش و تمجید از طب قدیم نوشته شده و نخستین جزوه اش را را با آیه هم مزین کرده که ما باید فرهنگ اهل کتاب را دور بریزیم و این که طب جدید از آثار یهود و نصاراست، معرفی کنم تا به نمونه ای از استدلالها در این زمینه آشنا شویم.
در این مجموعه که به صورت شبه نشریه چاپ می شده و مجموعه آنها در نسخه چاپی که در دسترس بود در یک مجموعه جلد شده، استدلال های عجیبی علیه طب جدید آورده و کارش را با این آیه قرآن آغاز کرده که « وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» [

و البته آیه آن قدر مغلوط آورده که شرم دارم عین آنچه آورده بیاورم. در تصویر زیر ببینید

) و بعد از آن هم هرچه توانسته به طب جدید به عنوان یک امر فرنگی، دشنام و ناسزا گفته است.
خدای را شکر که طبیبان ما از دارالفنون به این سمت، به این اباطیل گوش ندادند و این دانش را در حد خود در ایران گرامی داشتند.
بار این حال بد نیست مروری بر استدلالهای این شخص داشته باشیم، استدلالهایی که همچنان هم فعالانه دنبال می شود و شما و ما می توانید و می توانیم از دهان بسیاری بشنویم.
باز هم تأکید می کنم، بحث بر سر داروهای گیاهی نیست، این را هر آدمی می فهمد که تریاک یا سیر چه اندازه می تواند در درمان برخی از دردها مفید باشد، پزشکی و داروسازی جدید هم از اینها استفاده می کند، اما این چه ربطی به دارهای گیاهی و درمان های قدیمی دارد که اکثر قریب به اتفاق آنها مسائل غیر علمی و بی خاصیت است.
تازه آنچه برای بنده اهمیت دارد، «دینی کردن» آن معلومات بقراطی است که پزشکی ما را هم قرنها فلج کرد و اجازه نداد که متحول شود. تازه وقتی هم دنیای جدید میکرب و واکسن را به ما شناساند و بلای وبا و آفت های دیگر را دور کرد، همچنان طب جدید را به اعتبار فرنگی بودن و غیر دینی بودن مورد دشنام قرار می دهیم.
دلم می خواهد صفحات اول این کتاب را که در اینجا می گذارم، ولو با زحمت شده با دقت مطالعه کنید و به استدلال نویسنده را که زبان حال بسیاری از افراد دانشمند ما در طول یک قرن و نیم گذشته است، ببینید.
اولا که این طب جدید مزخرف است.
ثانیا غربی ها هرچه دارند از ما گرفته اند،
ثالثا که اینها کار یهودی ها و برای تسلط برماست.
رابعا آن که از وقتی درمانهای جدید آمده، بیماری ها بیشتر شده و همه در حال مرگ و میر هستند.
قرنها مشکل وبا در سفرهای تجاری و زیارتی از این طرف به آن طرف انتقال می یافت و هزاران هزار آدمی را به کام مرگ می کشاند تا آن که بحث قرنطینه مطرح شد و معاینات پزشکی و ریشه آن خشکانده شده است. حالا این که ویروس های جدید مانند ابولا و ایدز و غیره آمده معنایش این نیست که در طبیعت نبوده، بلکه بالاخره از جایی به آدمی منتقل شده و مشکل زا شده است. در این باره هم همان دانشمندان تلاش می کنند آنها را درمان کنند، اما در اینجا باز ما می گوییم که این پدرسوخته ها اینها را درست کرده اند که به جان ما بیندازند و .....
در این نگاه هنوز کتاب تحفه حکیم مومن بر این همه رشته تخصصی پزشکی ترجیح داده می شود و همچنان عده ای دربدر دنبال نسخه های آن هستند تا چاپش کنند و کنار عطاری بفروشند و درآمدی به جیب بزنند، چون مشتری فراوان دارد.

نخستین عبارت کتاب و برخی دیگر از مطالب آن چنین است:

ملت رذل یهود و نصارا که مفتن روی کره می باشند ما را به این روز سیاه انداختند. ای آقایان! بیدار شوید. خواب غفلت تا کی ما را دارند از هستی مال و جان ساقط می کنند به انواع و اقسام بسیار سهل و آسان که خودمان بی اطلاع می باشیم.
... ای آقایان در زمان ما طب جدید یک درس سراپا غلط ابتدا تحصیل می کردند بعدا مشغول طبابت می شدند و تشخیص امراض هم در طب جدید منحصر است به عکس برداری و تجزیه خون آن هم به طور ناقص و به مقتضای لکل جدید لذة، هر چیز تازه ای لذت دارد....
.... و حال آن که اطباء بزرگ یونان طب یونانی زحمات بسیار کشیده اند و خدمات بزرگی به جامعه بشر نموده اند و این طب کامل از کتابها موجود است و علم طب یونانی را کاملا شرح داده اند و کوچکترین احتیاجی به طب جدید نداریم....
بروید در خزانه دولت انگلیس ببینید از نسخه های محمد زکریا چگونه استفاده می کنند، چه از طب چه دواسازی....
بروید در کتابخانه آستان مقدس ثامن الائمه حضرت علی بن موسی الرضا (ع) یک جلد کتاب می باشد که خارجی ها می گویند 12 میلیون تومان قیمت دار. ما دارای چنین گوهری می باشیم و بروز سیاه افتادیم....
یکی از خلاف بزرگ طب جدید این است که اموات را قطعه قطعه می کنند به اسم این که ببینیم چه میکروبی در وجود این شخص بوده که اسباب هلاکش شده و ضد این میکروب را پیدا کنیم.... تو کوچکتر از آن می باشی که بفهمی اخلاط فاسد که در مسام «منفذهای غیر محسوس بدن می باشد چه خلطی می باشد و ضد این خلط چیست.....
حال آن که در طب یونانی کوچکترین احتیاجی به عمل نامبرده ندارد فقط به نگاه کردن ظاهر مرض و علاماتش تشخیص مرض را می دهد...
طب جدید اول مریض را هلاک می کند بعد تشریح می نماید و کوچکترین نتیجه هم بدستش نمی آید
یک خلاف دیگر که با آمپول های گران قیمت ماده مرض را خشک می کنند و حال آن که در طب یونانی با مقدار قلیلی سرکه که از خارج و یا داخل بدن استعمال کنند ماده مرض خشک می شود....
آقایان! در وجود خودم روز اول که سرطان ظاهر شد کوچکترین مهلتی به مرض ندادم و از خارج با سرکه و سفید آب قلع و غیره ضماد نمودم و از داخل بدن شروع نمودم به میل کردن مبرات و آش جو با سرکه و غیره بحمدالله ماده مرض سرطان را از وجود خودم دفع نمودم و کوچمترین آسیبی این مرض مهلک نتوانست به من برساند: «شغال بیشه مازندران را / نگیرد جز سگ مازندرانی».
ای وای بر ما که طبابت یک پیرزن بیابانی بهتر و موثرتر از طب جدید است و این طب جدید ما را به روز سیاه انداخته و مردم را مبتلا به انواع مرض سوداوی مهلک و صعب العلاج نموده است و ماده مرض عموم از خون سوخته «خون کثیف»‌ از خل سودا و صفرا و بلغم می باشد.


این ها نمونه ای از عبارات درخشان این کتاب مفصل است که البته مجموعه ای از نشریات با نام راهنمای نجات از مرگ مصنوعی است.

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

 

*** آیا چیزی به نام طب اسلامی داریم؟ - خبرآنلاین+حجت الاسلام رسول جعفریان +https://www.khabaronline.ir/news/380854/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%DA%86 .

 

 

****کامنت ها  در باره مقاله حجت الاسلام رسول جعفریان +.....

*** آیا چیزی به نام طب اسلامی داریم؟ - خبرآنلاین+حجت الاسلام رسول جعفریان +https://www.khabaronline.ir/news/380854/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%DA%86 .

 

 

*******************************

*******************************************

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین
نقد طب مدرن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی





غربی‌ها بدترین جفا را به علم شریف طب کردند


وقتی معرفت‌شناسی فقط تجربی شد، محصول آن، فلسفه الحادی است که رهاورد و بازده آن نیز متفاوت با رهاوردها و بازده فلسفه الاهی است

 

منحصر کردن مباحث طب اسلامی در تـغذیه و روش های درمانی به هیچ عنوان به نفع جریان طب اسلامی نیست. در واقع طب اسلامی یک تابلو است که راه رسیدن به تمدن اسلامی را نشان میدهد و مبلغّی است که از معارف و مفاهیم ناب اسلامی تبلیغ می کند. طب اسلامی فقط نیامده است که بگوید برای درمان فلان بیماری انجیر بخورید! آمده است بگوید راه حقیقی رشد و کمال بشر در هر زمینه ای بازگشت به آموزه های الهی است و برای رسیدن به علومی که نافع حقیقی بشر است راهی جز دین وجود ندارد. طب اسلامی میخواهد بگوید که برای شناخت انسان که موضوع علم طب است هیچ راهی جز سوال از خدایی که خالق انسان است وجود ندارد و راه های دیگر بیراهه هایی هستند که دشمنان حقیقت و ایمه ضلالت برای انحراف انسان از صراط مستقیم ساخته و پرداخته اند. طب اسلامی عرصه مبارزه ایست برای احیاء هویت گمشده انسانی در پس حیوان انگاری های شیطانی مدرنیسم.

مطالب این پست، گزیده ای از نظرات انتقادی آیت الله جوادی آملی در مورد طب مدرن است که حاوی مطالب مهمی در این زمینه می باشد.


در دیدار رییس دانشگاه حضرت معصومه(سلام الله علیها) و مدیران روابط عمومی منطقه 3 دانشگاه‌های کشور


اسفند ۱۳۸۹


* کار اصلی دانشگاه، اسلامی کردن دانش است نه اینکه مسلمان بپروراند. الان لاشه علم در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود نه خود دانش.


* دانش کنونی دانشگاه‌ها و متون درسی، توان آن را ندارد که انسان را الهی بار بیاورد.


* بسیاری از غربی‌ها، انسان را حیوانی می‌دانند که حرف می‌زند، لذا همایش‌هایی را برای شناسایی بیماری‌های مشترک انسان و حیوان برگزار می‌کنند. اینها انسان را که «معلوم» است در حد حیوان تنزل می‌دهند.


* غربی‌ها بدترین جفا را به علم شریف طب کردند، برای اینکه علم شریف طب را که «معلوم» است، به بیطاری  (علم دام پزشکی) تنزل دادند و وقتی «معلوم» تنزل پیدا کرد، «علم» هم تنزل پیدا می‌کند.

* اگر علوم را که چشم و چراغ دانشگاه است به دست غربی‌ها بدهید، آنها به جای اینکه علوم را بالا ببرند، جایگاه آن را تنزل می‌دهند.


* دانشگاه‌ اول باید انسان را بشناسد و بشناساند و بعد علوم را اسلامی کند، به خاطر اینکه علوم ما یا انسانی است و یا اگر انسانی نبود، کاربردش برای جامعه انسانی است.


در دیدار معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای کمیته علمی کنگره بین المللی اخلاق زیستی


* در اثر پیشرفت علم، آن‌ها بر بسیاری از امور تاختند و ستم کردند و اولین ستمی که این گروه الحادی نسبت به علوم کرد این است که چون انسان را در سطح حیوانِ گویا شناخت، سطح فن شریف طب که از برجسته‌ترین و شریف‌ترین علوم است را آنقدر پایین آوردند که به علم بیطاری (دامپزشکی) معرفی کردند.


* به نظر آنها هیچ فرقی بین طب و بیطاری نیست، یعنی بیطاری، سایر حیوانات را درمان می‌کند و طب، حیوانی را درمان می‌کند که حرف می‌زند ... به نظر آنها تمام هویت انسان تا گور است و انسان که می‌میرد، می‌پوسد و روح ملکوتی و جان انسانی، افسانه است.


* این دید انسان که تا گور خلاصه می‌شود و همین یک وجب را می‌بیند، طب را بیطاری و طبیب را بیطار می‌کند و مهمترین ضربه را به فن شریف طب زده است.

 


سخنرانی در جلسه درس اخلاق در دیدار با طلاب، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ـ قم

 مهر 1382


* اینکه می‌بینید تمام این بیماری‌ها و داروها را روی موش آزمایش می‌کنند، بعد در انسان پیاده می‌کنند، خیال می‌کنند انسان همان موش ناطق است‌! برای خیلی از اینها حل نشد که انسان جنبه ملکوتی هم دارد، این دارویی که می‌دهی، برای جان او خوب نیست. گفتند این شربت‌هایی که می‌دهند، سابقاً یک 5 درصد شراب در آن‌ها بود؛ این یک تیرگی شعور می‌آورد. آن‌ها می‌بینند چه برای موش خوب است، همان را برای انسان تجویز می‌کنند. دیگر نمی‌دانند انسان حیوان ناطق نیست، انسان «حیّ متالّه» است. آزمایشگاه شان این است، طب شان این است، دارو سازی شان این است. اینچنین نیست که مسایل مشترک انسان و دام واقعاً برای انسان هم نافع باشد! هر دارویی که برای دام خوب است، برای انسان بد است.


* اگر به این‌ها بگویید: آقا! شما این که در آزمایشگاه حساب کردی، برای موش خوب بود، انسان هم همان است؟ انسان حیوانی است که حرف می‌زند؟! این دارو برای بدن او خوب است، برای جان او هم خوب است یا نه؟! مرحوم بوعلی در آن رساله عهد این حرف ها را زده که «من تعهد کردم لب به شراب نزنم، ولو بیمار بشوم.» چون در روایات دارد: «لا شفاء فی الحرام» خدا در حرام شفا قرار نداده. این که در شربت ها قبلاً یک چند درصدی، کمتر و بیشتر شراب می‌ریختند، بالاخره یک تیرگی شعور می‌آورد. از آزمایشگاه سیوال بکنیم، می‌گوید: بله، این برای موش خوب است. اگر برای موش خوب است، برای انسان هم خوب است؟! انسان همین بدن است یا یک روح ملکوتی هم دارد، یک غذای دیگر هم دارد، یک چیز دیگر هم باید باشد! آنها اصلاً نمی‌دانند انسان چیست!


پیام آیت الله جوادی آملی به همایش کشوری طب و قرآن

اردیبهشت ۱۳۸۸

برای آنکه شما طبیب باشید ... باید مواظب باشید که انسان را با آزمایش موش نمی‌توان درمان کرد زیرا انسان کرامتی دارد و حلال و حرام بر او موثر است و تاثیر داروی حلال و حرام بر او یکسان نیست پس برای معالجه او باید فکر دیگری کرد.

 


فـصلــنامـه علـمـی پژوهـشی قـبـســات ـ شمـــاره 35



معرفت شناسی فلسفه الاهی، هم تجریدی و هم تجربی است؛ اما وقتی فلسفه از آن صبغه ‌الاهی بی‌بهره شد و بر اساس «لَنْ نُوْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَهً» (بقره/55) معرفت‌شناسی‌اش فقط تجربی شد، محصول آن فلسفه الحادی است که رهاورد و بازده آن نیز متفاوت با رهاوردها و بازده فلسفه الاهی است؛ برای مثال، در فلسفه علم الحادی، تعمیم آزمایش‌های طبی از موش به انسان، امری پیش پا افتاده است‌؛ زیرا از دیدگاه چنان فلسفه‌ای انسان و موش هر دو حیوانند. با این تفاوت که انسان سخن می‌گوید و موش سخن نمی‌گوید؛ اما در حکمت متعالیه، افزون بر این که روح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است، اندیشه و انگیزه نیز چنین است. بر این اساس لا شفاء فی الحرام معنا می‌شود و الکلی که برای موش درمان است، دیگر برای انسان درمان نیست (‌هر چند حکمت متعالیه فرصت نیافته است که این معارف  خود را توسعه دهد و علوم زیر مجموعه‌اش را تدوین کند.) این را فلسفه اسلامی برهانی می‌کند که همین نان کنار سفره امروز اندیشه ناب چهل سال بعد است.

http://attariabba.blogfa.com/post/63/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B7%D8%A8-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D9%88-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8-%D8%B7 .

 ******************************************

**************************************

نتیجه تصویری برای جوادی آملی

آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید در خصوص طب سنتی پیش از این در سال ۹۶ گفته بودند: طب سنتی باید به معنای دقیق کلمه علمی شود و صرف این که فلان گیاه برای درمان فلان بیماری است کافی نیست؛ باید بدانیم تا مطلبی صد در صد علمی نباشد دینی نیز نخواهد بود. دینی بودن علم، به دینی بودن موضوع علم است، بنابراین معیار دینی بودن طب به طبیب و بیمار و بیماری نیست، بلکه به فهم دقیق و عمیق موضوع و مساله است.

 

 اگر پزشکی بدون شناخت بیماری و از روی آزمون و خطا دارو تجویز کند ضامن خواهد بود، پزشکی که نتوانست بیماری را تشخیص دهد باید بگوید من بیماری تو را نفهمیدم و بیمار را ارجاع بدهد به طبیب دیگر؛ این می شود طب اسلامی. وی با بیان این که اکثر بیماری های بشر ریشه در پرخوری و بدخوری دارد، گفت: پرهیز از پرخوری و بدخوری که ریشه اکثر بیماری های بشر است به ادب دینی بر می گردد، دین فرمود تا گرسنه نشدید غذا نخورید و قبل از سیر شدن دست از خوردن بکشید؛ رعایت این گونه نکات بهداشتی می تواند خارج از نظام پزشکی و با ارتقاء سطح فهم دینی و اخلاقی مردم حل شود.

https://nasimonline.ir/Content/Detail/2339976/%D8%A2%DB%8C%D8%AA- .

************************************

************************************************

 

دو مرجع

حضرات آیات مکارم شیرازی و نوری همدانی درخصوص طب اسلامی می‌فرمایند: نمی‌توان طب اسلامی را رد کرد اما باید جلوی بی‌نظمی‌ها و سوء استفاده را گرفت.

 

به گزارش مشرق، چند روزی است که فیلمی در فضای مجازی دست به دست می‌شود که در آن شخصی به نام تبریزیان در نفی علم پزشکی مدرن کتاب طب هاریسون را در آتش می‌سوزاند.

 

این اتفاق درحالی رخ داده که تبریزیان خود را استاد طب اسلامی می‌داند و درحالی علم پزشکی را به کلی رد می‌کند که در هیچ یک از آموزه‌های اسلام نداریم که بشود براساس آن بدون هیچ دلیل منطقی یک علم دیگر را رد کرد.

 

اهمیت علم و دانش در اسلام تا حدی است که پیامبر (ص) می‌فرمایند: «به دنبال علم باشید حتی اگر در چین باشد». حال این فرد به راحتی و بدون دلیل یک علم را رد آن را مضر می‌داند.

 

حتی علم پزشکی هم طب اسلامی را به طور کلی رد نکرده و آن را برای پیشگیری از برخی بیماری‌ها مفید می‌داند. حال این شخص که به لباس روحانیت هم ملبس است علم پزشکی را به طور کلی رد و آن را بی‌فایده و مضر برای بشر می‌داند.

 

درپی این اقدام به دنبال نظرات علما درباره طب اسلامی رفتیم تا ببینیم نظر مراجع درباره طب اسلامی چیست؟

 

آیت‌الله مکارم: طبی که امروز وجود دارد طب سنتی است

 

آیت‌الله مکارم شیرازی در دیدار با وزیر سابق بهداشت که در سال ۱۳۹۷ انجام شد درباره طب اسلامی می‌گوید: دستوراتی در قرآن و روایات وجود دارد، اما به آن طب اسلامی گفته نمی‌شود، طبی که امروز وجود دارد طب سنتی است، که این طب دستوراتی است که اگر منابعش معتبر باشد می‌توان به آن عمل کرد.

 

اما نمی‌شود هم منکر آن شد. نمی‌توان گفت چند هزار سال فکر بشر غلط بوده است. اما اینکه یک شخص چند ماه به شاگردانش تدریس کند و بگوید این‌ها طبیب هستند این لطمه می‌زند.

 

طب سنتی در مسائلی راه‌گشا است اما باید ضوابطی داشته باشد تا جلوی بی‌نظمی‌ها گرفته شود

 

البته طب سنتی باید باشد زیرا در مسائلی راه‌گشا است اما شما (وزیر بهداشت) باید ضوابطی قرار دهید که هم زیر سؤال نرود و هم جلوی بی‌نظمی‌ها گرفته شود.

 

 


 

آیت‌الله نوری همدانی: طب اسلامی بیشتر برای عمل است تا مداوا

 

آیت‌الله نوری همدانی در دیدار با وزیر سابق بهداشت درباره طب اسلامی فرمودند: درباره طب اسلامی بحث زیاد است که آیا چنین طبی داریم یا نداریم. باید توجه کنیم که اسلام به همه ابعاد زندگی مردم توجه دارد. طب اسلامی به این معنی که اهل بیت (ع) راهنمایی کردند مردم را که چه کنند و این توصیه‌ها بیشتر برای عمل است تا مداوا.

 

باید از سوء استفاده از طب اسلامی جلوگیری شود

 

اینکه برخی سوء استفاده می‌کنند باید شما جلوگیری کنید  اما این‌طور نیست که همه‌اش بی‌اساس باشد. باید شما (وزیر بهداشت) مرکزی را برای این موضوع قرار دهید که در آنجا درس (طب اسلامی) بخوانند و آشنا شوند.

 

 


 

اگر عقیده دارید طب سنتی کامل‌تر از طب جدید است باید به جای تکذیب طرف مقابل خود را اثبات کنید

 

آیت‌الله نوری همدانی همچنین در دیداری درباره اینکه کدام طب درست است می‌فرمایند: این که یک طرف بیاید و طرف مقابل را رد کند درست نیست و این نیاز به اثبات دارد. مثلاً اگر معتقد هستید که طب سنتی مزایای زیادی دارد و کامل‌تر از طب جدید است باید این را عملاً نشان دهید که فردی از درمانش عاجز شده و شما او را معالجه کرده‌اید.

 

هیچ وقت نباید یک طرف را نفی کنیم بلکه باید به جای تکذیب طرف مقابل، خود را اثبات کنیم. باید نمونه‌هایی نشان دهید که ببینیم کار شما اثر بیشتر و بهتری دارد.


https://www.mashreghnews.ir/news/1034931/%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%AF .

**************************************

**************************************


ادامه واکنش‌ها به کتاب‌سوزی؛ مراجع عظام تقلید وجود چیزی با عنوان طبّ اسلامی را رد کرده‌اند

باشگاه خبرنگاران نوشت: یک کارشناس علم حدیث رفتار زننده عباس تبریزیان (آتش زدن کتاب طب هاریسون) و اظهارات دروغین او درباره طبّ اسلامی را تقبیح کرد.

 

انتشار ویدئویی از آتش زدن کتاب طب هاریسون، کتاب پزشکی داخلی توسط فردی به نام تبریزیان که به عنوان استاد طب اسلامی مشهور است، واکنش‌های متفاوتی را در پی داشته است.

 

مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه هم امروز با صدور بیانیه‌ای ضمن اعلام انزجاز در آتش زدن کتاب علمی به نام طب هاریسون، آن را محکوم کرده و بیان داشته اینگونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

 

حجت الاسلام معین شرافتی کارشناس علم حدیث درباره بیان دروغین عباس تبریزیان درباره طب اسلامی، اظهار کرد: متاسفانه دیده و شنیده ایم که به انگیزه پایان دادن به طب شیمیایی که در کل جهان خوانده شده، عباس تبریزیان قصد سوزاندن مرجع طب نوین و از بین بردن آن را دارد. کاری که برخلاف سیره عقلای اسلامی است.

 

وی در ادامه با اشاره به آیه ۴۶ سوره عنکبوت درباره مجادله با روشی نیکو گفت: خداوند به پیامبر خاتم (ص) می‌فرماید «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ». یعنی با اهل کتاب (یهود و نصاری) مجادله و محاجّه مکنید مگر با شیوه‌ای نیکوتر (بدون غلظت و اهانت و تهدید). در کجای دستورات الهی سوزاندن کتاب جدال احسن آمده است؟ آیا این کارها جزو سیره انبیاست؟ نوع برخورد پیامبران و اطرافیانشان با خرافات رایج زمانه خود، دلالت بر نوع عمل آن‌ها دارد.

 

این کارشناس امور دینی با بیان اینکه طب نوین و مدرن حاصل سال‌ها تحقیق و تجربه است و از جایگاه رفیعی برخوردار است، ادامه داد: جریان دروغین عباس تبریزیان از نگاه علمای مهم حدیث و دین شناسان راستین، این است که طبی به عنوان طب اسلامی وجود ندارد؛ آنچه به عنوان احادیث طبی مطرح شده احادیث جعلی و ساختگی است که قرن‌ها پس از عصر ائمه اطهار (ع) در کتاب‌هایی که منبع علمی درستی ندارند، جمع آوری شده و به امامان معصوم (ع) نسبت دادند.

 

حجت الاسلام و المسلمین شرافتی بیان کرد:‌ ای کاش زمانی این طب تخصصی و دقیق نگاه عوامانه کنونی خود را از دست بدهد و کار چنین کارشناسان دروغینی در مناظرات و مباحث علمی سنجیده شود تا در مقابل آن اقدامی هیجان‌زده و تند صورت نگیرد.

 

وی با اشاره به بخش‌هایی از صحبت‌های آیت الله مکارم شیرازی، افزود: مرجع عالیقدر آیت الله مکارم شیرازی که دروس علم حدیث را گذرانده‌اند، با تمامی استدلال و منطقی که دارند طب اسلامی را رد شده دانسته و مردم را به استفاده توأمان طب مدرن و سنتی که میراثی از ابوعلی سیناها و دیلمی‌هاست، دعوت کرده‌اند. حتی در جایی آیت الله شبیری زنجانی که یکی از علمای برجسته علم رجال است، بیان کردند که خیلی از روایات بیان شده درباره طب اسلامی و انتساب آن به ائمه اطهار (ع) صحت ندارد. در جایی آیت الله شبیری زنجانی احادیثی که در کتاب الرضا آمده را به دلیل تحریکات و ضعف‌های تاریخی که در آن نقل شده رد کرده است.

 

حجت الاسلام و المسلمین شرافتی یادآور شد: خوشبختانه از چندی پیش، مقابله با عباس تبریزیان توسط نهادهای حوزه علمیه آغاز شده و در دستور کار قرار گرفته است. بار علمی این فرد از نظر حوزه علمیه رد شده است و آیت الله اعرافی ریاست حوزه علمیه در مقابله با این جریان دروغین با صدور بیانیه‌ای آن را به شدت محکوم کردند.

https://www.khabaronline.ir/news/1345999/%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85 .

*************************************

 

ماجرای آتش‌زدن کتاب «اصول طب هاریسون» توسط عباس تبریزیان و انتشار ویدئوی آن در فضای مجازی جنجال‌ها و واکنش‌هایی رسمی و غیررسمی را به دنبال داشت؛ تا جایی که صدای وزارت بهداشت و مدیر حوزه‌های علمیه درآمد. اما تبریزیان روحانی جنجالی که خود را «پدرطب اسلامی ایران» می‌خواند از کجا شروع کرده و چه سابقه و جایگاهی دارد؟

آفتاب‌‌نیوز :

از دیروز کلیپی از آتش زدن کتاب هاریسون، از کتب مرجع پزشکی توسط یک روحانی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود؛ نام فردی که اقدام به کتاب‌سوزی می‌کند، عباس تبریزیان است که در حوزه طب اسلامی فعالیت‌هایی دارد. البته این کتاب‌سوزی، به گفته انجمن علمی طب سنتی ایران؛ «به بهانه تقابل با سوزاندن کتاب قانون ابن سینا در غرب انجام شده است و این در حالیست که ایشان اعتقادی به طب سنتی ایرانی ندارد و به کرات و در اظهارنظرهای رسمی و صریح خود ابن سینا را فردی بی‌دین که درمان بیماری‌ها با حرام را تجویز می‌کند معرفی کرده و طب سینایی را همان طب غربی می داند!»

 

از تولد در نجف تا هجرت به ایران

 

پایگاه جامع طب اسلامی که محتوایش "براساس سخنان تبریزیان سامان یافته"، در مورد زندگی‌نامه وی نوشته است: «حضرت آیت‌الله شیخ عباس تبریزیان در سال ۱۳۴۱ ھ.ش در شهر مذهبی نجف اشرف و در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشودند. پدربزرگ ایشان [محمدعلی] متولد تبریز بودند و در دوران طفولیت به عراق هجرت کردند و بعدها از تجار بزرگ نجف شدند. پدر ایشان [فاضل] دبیر زبان انگلیسی، از مبارزین سیاسی بودند و با آیت‌الله صدر همکاری می‌کردند و به همین خاطر به مدت ۲۰ سال روانه زندان شدند و پس از آن به اجبار از عراق خارج شدند. در آن زمان آیت‌الله تبریزیان حدود ۱۸ سال داشتند، پدر ایشان همچنین از مشوقان اصلی آیت‌الله تبریزیان برای ورود به حوزه علمیه و تحصیل در علوم دینی بودند.»

 

درباره روحانی‌ جنجالی که کتاب پزشکی هاریسون را آتش زد چه می‌دانیم؟

 

در ادامه در مورد هجرت و تحصیلات او آمده که تبریزیان در سن چهارسالگی وارد مدرسه و در ۱۶ سالگی موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و پس از آن وارد حوزه علمیه نجف شد و در سن ۱۸ سالگی به اجبار به ایران هجرت نمود و در ابتدا مدت کوتاهی در قم ساکن شد و سپس به دعوت عموهایش که در مشهد مقدس ساکن بودند در سال ۱۳۵۹ ھ.ش به مشهد مقدس نقل مکان نمود و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت.

 

منزلی که همه مواد غذایی در آن کاشته می‌شد

 

این پایگاه در مورد زندگی شخصی و حوزه فعالیت و تخصص او آورده است: «تخصص اصلی ایشان فقه و اصول است و به صورت متفرقه به مطالعات طبی نیز می‌پرداختند. ایشان همچنین در زمینه عرفان، اخلاق، موعظه، تاریخ و سیره پیامبر نیز مطالعه و آثاری دارند. تبریزیان در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردند، و در ابتدای زندگی در منزلی بودند که به علت وسعت زیاد، همه مواد غذایی را در داخل منزل تهیه می‌کردند و لذا با طرز تهیه و مصرف تمام مواد موردنیاز زندگی به‌صورت طبیعی، آشنا شدند و به گفته ایشان این سبک زندگی بسیار خوب و همسو با آموزه‌های طب اسلامی بود و با تغییر سبک زندگی و به تعبیری امروزی شدن، ارزش آن نوع زندگی بسیار بیشتر برایشان عیان شد.»

 

درمان همسر، دالان ورود به طبابت

 

این سایت با بیان این که تبریزیان «به طور کلی ایده مطالعه در روایات طبی و معرفی طب اسلامی را در سر داشته» می افزاید: «اما زمانی که همسر ایشان کمی بعد از ازدواج مبتلا به سرطان می‌شود و پزشکان از مداوای وی قطع امید می‌کنند، ایشان با انگیزه قوی‌تر و به طور جدی به مطالعه در طب اسلامی می‌پردازند، و در مدت زمان کوتاهی موفق به درمان کامل می‌گردند و تصمیم می‌گیرند که با تکمیل مطالعات و عرضه آن‌ها، دیگران را نیز بهره‌مند سازند.»

 

از ۶۸ نماینده تا حکم محکومیت تبریزیان و ناظری

 

براساس اعلام سایت طب اسلامی، تبریزیان در بسیاری از استانهای کشور، افرادی را که خود را شاگرد وی معرفی می‌کنند، به‌عنوان نماینده معرفی کرده است که تعداد آنها حداقل ۶۸ نفر است.

 

ماجرای چالشها با تبریزیان منحصر در روزهای اخیر نیست. ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ وزارت بهداشت با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که به دنبال پیگیری‌های این وزارتخانه برای برخورد با آنچه «سوداگران طب ایرانی و سنتی و دخالت‌های غیرمجاز و خطرآفرین در درمان» خوانده، حکم قطعی محکومیت برای عباس تبریزیان و محمدحسین ناظری صادر شده است. در همین راستا مدیرکل نظارت بر درمان وزارت بهداشت از مردم خواست که با هوشیاری در انتخاب شیوه‌های درمان صحیح، سلامت خود را تضمین کنند.

 

درباره روحانی‌ جنجالی که کتاب پزشکی هاریسون را آتش زد چه می‌دانیم؟

 

علیرضا عسگری مدیرکل دفتر نظارت و اعتباربخشی امور درمان وزارت بهداشت در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا، در مورد محکومیت عباس تبریزیان و محمدحسین ناظری از سوی دادسرای ویژه روحانیت که به نام طب ایرانی و سنتی در امر درمان مردم دخالت می‌کردند، گفته بود: «یکی از افرادی که به طور وسیع در سطح کشور و بدون داشتن تحصیلات و مهارت‌های لازم و تایید شده از سوی وزارت بهداشت و البته بدون دریافت مجوزهای لازم، اقدام به مداخله در امور درمان کرده بود که برابر گزارش‌های معاونت طب سنتی وزارت بهداشت منجر به بروز مشکلات چشمگیری در حوزه درمان شده بود، با پیگیری‌های وزارت بهداشت و همکاری و کمک قوه قضاییه و به‌ویژه دادگاه ویژه روحانیت رای محکومیت قطعی برای این فرد صادر شد.»

 

این در حالی است که هیچ خبری در مورد میزان محکومیت او از سوی دادگاه ویژه روحانیت منتشر نشد و معلوم نیست از سوی چه کسانی حمایت می‌شود. پس از این اتفاق «کمپین حمایت از آیت الله تبریزیان و درخواست بازگشایی مطب طب اسلامی آیت الله تبریزیان از رهبر معظم انقلاب» به راه افتاد.

 

ماجرای سوله‌های مشهد در جاده کلات

 

در دی ماه ۱۳۹۷ هم در مشهد سه سوله متعلق به گروه تبریزیان شناسایی شد که در آن‌ها کار تولید، بسته بندی و انبار دارو با عنوان طب اسلامی صورت می‌گرفت و به دلیل وضعیت نامناسبشان، به ورود مقامات قضایی و پلمب سوله‌ها منجر شد. سیدجواد مجتبوی، مدیر طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره گفته بود: «این سه سوله متعلق به فردی معروف به «پدر طب اسلامی ایران» و شرکای دیگری است که در جاده کلات و خیابان عبادی مشهد مستقر بود. در این انبارها ۱۱ کارگر که اغلب اتباع خارجی هستند در شرایط بسیار غیربهداشتی مشغول فرآوری و تهیه داروهای آماده گیاهی و نصب برچسب‌هایی تحت عنوان طب اسلامی بر روی آن‌ها بودند. این داروها بنا بود در سراسر کشور توزیع شوند که علاوه بر آسیب به سلامتی مردم سود سرشاری را نصیب مداخله گران با عنوان طب اسلامی می‌کرد.»

 

ابن‌سینای حوزه، تحت حمایت‌ رائفی‌پور

 

تبریزیان دارای مطب، داروخانه و مرکز طب اسلامی در قم هم بوده و رسانه‌هایی، چون فارس، تسنیم، بسیج نیوز و راسخون، مطالب و فیلم‌های وی را پوشش می‌دادند و افرادی چون رائفی‌پور نیز شدیدا از او حمایت می‌کردند. از دیگر سو پایگاه اینترنتی «داروی اسلامی» از جمله وب‌سایت‌های فعال در زمینه طب اسلامی است که زیر نظر این فرد اداره می‌شود و از او به عنوان «ابن‌سینا» یاد می‌کند. همچنین سایت‌های نزدیک به او، تبریزیان را پدر طب اسلامی معرفی می‌کنند.

 

از فروش دیجیتال مسواک اسلامی تا نسخه‌های شفابخش در کافه‌بازار

 

اگر یک دلیل رشد مراجعه به امثال تبریزیان را بیماری‌های خطرناکی چون سرطان و ناامیدی برخی بیماران از طب مدرن بدانیم، شاید فضای مجازی هم در گسترش این مسلک بی نقش نبوده است.

 

اکنون «نسخه‌های شفابخش استاد تبریزیان(حکیم میرزا علی فخرالدین)» در کافه بازار قابل بارگیری است و در سایت مرکز طب اسلامی نیز مواردی چون مسواک اسلامی، صابون اسلامی، انواع سرمه، کتب طب اسلامی، مرکب‌ها و سویق‌ها، داروی امام کاظم(ع) زمستانه (جهت پیشگیری و درمان سرماخوردگی و آنفولانزا) و داروی جامع امام رضا(ع) به صورت آنلاین فروخته می‌شود.
کاربرد داروی جامع امام رضا(ع)، درمان زخم ها و عفونت های شدید مانند فرو رفتن ناخن شست پا در گوشت انگشت اعلام شده و دستور مصرف آن این است: داروی جامع به تنهایی یا همراه یک قاشق مرباخوری عسل روی زخم ها پانسمان شود.

 

تجارتخانه‌ای تحت عنوان طب اسلامی

 

در این میان علیرضا رئیسی، معاون وزارت بهداشت درباره این شخص و این کارهایش روز گذشته گفت: در مراسمی آئینی با فیلم و تصویر فردی به نام تبریزیان که پیروانش او را «آیت الله» می‌خوانند و تحت عنوان طب اسلامی، تجارتخانه‌ای برپا کرده است، کتاب «اصول طب هاریسون» که از کتب مرجع پزشکی است را به آتش می‌کشد. آنچه مایه تاسف است فقط خالی بودن دست این گروه افراد مدعی از نقد علمی نیست، بلکه سکوت و عدم برخورد قاطع مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی در برابر چنین رفتارهایی است. به نظر می‌رسد که این اتفاق نادر و عجیبی نیست و در حال تبدیل شدن به رویه و قاعده‌ای است که به اشکال مختلف شاهد تکرار آن بوده‌ایم از دخالت جاهلانه در درمان صدها بیمار مبتلا به سرطان و بیماری‌های مزمن تا توصیه به خوردن نمک در هنگامه بسیج ملی «کنترل فشارخون» از تریبون صدا وسیما. وی با سخیف و جاهلانه خواندن این اقدام از کلیه مراجع دینی، دانشگاهی و قضایی خواست که در برابر این چنین اقدامات واکنشی در خور از خود نشان دهند.

 

مدیر حوزه‌های علمیه: این نفکرات در حوزه جایی ندارد

 

آیت‌الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه با محکوم کردن اقدام به کتاب‌سوزی، در پی این اقدام این‌گونه واکنش نشان داد: «حوزه‌های علمیه و بزرگان آن با تاکید بر جایگاه علم و اندیشه و نقد عالمانه، حرکت ناپسند و جاهلانه اخیر در تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشار یافته است ناروا می‌دانند و حوزه‌های علمیه و بزرگان آن و شورای عالی و مدیریت حوزه‌های علمیه آن را محکوم می‌کنند، آشکار است که این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد. انتظار می‌رود دستگاه‌های ذی‌ربط در این زمینه اقدام لازم را به‌عمل آوردند. امید است پیشرفت‌های علمی ایران و رشد مراکز علمی و دانشگاه‌ها که در پرتو انقلاب اسلامی رشد چشمگیر داشته است، استمرار و ارتقاء یابد.»

 

گوجه فرنگی و داروهای اسرائیلی

 

تبریزیان در کانال تلگرامی‌ واکنش به سخنان اعرافی با انتشار یک ویدئو گفته است: آقای اعرافی! لطفا خوب چشمانتان را باز کنید! این فیلم حضور شما در راهپیمایی روز قدس سال ۱۳۹۷ است. شما که آتش زدن کتاب هاریسون، قاتل میلیون‌ها انسان را «تعرض» نامیده و آن را حرکتی «ناپسندانه» و «جاهلانه» می‌دانید، می‌شود به چند سوال پاسخ بدهید؟ چرا در مراسمی حضور می‌یابید که به پرچم یک ملت «تعرض» کرده و آن را به آتش می‌کشند؟ چرا ادعای انقلابی‌گری دارید ولی پرچم رژیمی را آتش می‌زنید که از غذا و داروهای همان رژیم استفاده می‌کنید؟ بهتر است سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل را ببینید که اقرار کرده گوجه فرنگی و داروهای پارکینسون از اسرائیل است.

 

موشک و سیلی به جهان غرب

 

تبریزیان در کانال تلگرامی‌اش این اقدام خود را در دفاع از اهل بیت عنوان کرده و از این کتاب‌سوزی با عنوان موشک و یک سیلی به جهان غرب یاد کرده است.

 

استفاده از ادبیات مذهبی، ناامیدی برخی بیماران از طب مدرن و آشکار شدن برخی آسیب‌های پزشکی جدید، از عوامل گرمی بازار تبریزیان و امثال اوست. اما شاید برخی رویکردهای نفیی نسبت به غرب و علوم غربی نیز در جرات یافتن او بر کتاب‌سوزی بی تاثیر نباشد؛ همان گونه که تلاش کرده آتش زدن یک کتاب علمی را مشابه آتش زدن پرچم آمریکا عنوان و از آن با این توجیه دفاع کند.

 

درباره روحانی‌ جنجالی که کتاب پزشکی هاریسون را آتش زد چه می‌دانیم؟

https://aftabnews.ir/fa/news/633546/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80 . .

 


***************************************

 
 
واکنش‌های گسترده به سوزاندن کتاب 
«طــب داخلـی هاریســون»
 توسط شخصیت‌های علمی و روحانی
**واکنش‌های گسترده به سوزاندن کتاب «طــب داخلـی هاریســون» توسط شخصیت‌های علمی و روحانی

اشاره: آتش زدن یکی از قدیمی‌ترین کتب مأخذ پزشکی در دنیا توسط یک روحانی مدعی طب اسلامی واکنش‌های زیادی را از سوی شخصیت‌های علمی، روحانی و ... در پی داشت. نخستین واکنش از سوی یک مقام وزارت بهداشت در این ارتباط انجام گرفت. این در حالی است که توسعه پزشکی مدرن و تبدیل شدن ایران به یک‌قطب مهم پزشکی در خاورمیانه، اقبال مردم کشورهای منطقه برای درمان در ایران را به دنبال داشته و دارد، زیرا سالانه تعداد زیادی گردشگر سلامت جهت انجام جراحی‌های پیچیده به ایران سفر می‌کنند. در این شرایط آتش زدن کتاب «اصول طب داخلی هاریسون» توسط فردی که مدعی طب اسلامی است در عمل زیر سؤال بردن دستاوردهای پزشکی کشورمان به شمار می‌رود.

ستاره صبح-ادعای درمان تمام دردها، حتی سرطان و ایدز با طب اسلامی و تلاش برای القای تمام شدن دوره طب شیمیایی و سوءاستفاده از باورهای عامیانه مردم، چند سالی است که از سوی چند تن از مدعیان طب اسلامی و روایی مطرح می‌شود؛ ادعایی که هرچند در بین صاحبان علم و فن خریداری ندارد، اما عوارض و تبعات جبران‌ناپذیری برای بسیاری از بیماران به دنبال داشته است؛ به طوری که به عنوان یکی از موارد خبرساز آن می‌توان به بیماری آیت‌الله هاشمی شاهرودی اشاره کرد که به اذعان پسرش «اعتماد به طب اسلامی و دکترای اسلامی منجر به ایجاد فاصله بین درمان و از کنترل خارج‌ شدن بیماری وی شد.»مشخص است که طب سنتی به عنوان یک شاخه علمی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و توصیه‌هایی درباره سبک زندگی و اصلاح آن دارد و به گفته مسئولان به عنوان مکمل طب نوین می‌تواند اثرگذار باشد، اما به اذعان مسئولان وزارت بهداشت موضوعی به نام «طب اسلامی» نداریم؛ به طوری که دکتر محمود خدادوست مدیرکل سابق دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت، پیش از این با اشاره به انجام مطالعه‌ای در خصوص صحت ادعاهایی درباره «طب اسلامی» به ایسنا، گفت: کارگروه نظام سلامت در اسلام که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل‌شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. ما برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث شناسان پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه کردیم. نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.
در همین راستا آیت الله مکارم شیرازی نیز پیش از این در اظهارنظری بابیان اینکه سابقاً در جمعی اعلام کردم که چیزی به نام طب اسلامی نداریم، گفت: در قرآن و روایات دستوراتی وجود دارد، اما طب اسلامی گفته نمی‌شود، این طبی که امروز وجود دارد «طب سنتی» نام دارد.در هر حال ماجرای اخیر «کتاب سوزی» توسط یکی از مدعیان طب اسلامی در جمع هوادارانش، واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت؛ در همین زمینه دکتر علیرضا رییسی معاون وزارت بهداشت نیز بابیان اینکه در مراسمی آئینی با فیلم و تصویر فردی به نام «تبریزیان» که پیروانش او را «آیت‌الله» می‌خوانند و تحت عنوان طب اسلامی، تجارتخانه‌ای برپا کرده است، کتاب «اصول طب هاریسون» که از کتب مرجع پزشکی است را به آتش می‌کشد، خواستار برخورد قاطع مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی با این مدعی طب اسلامی شد.علیرضا اعرافی مدیر حوزه‌های علمیه نیز با محکوم کردم اقدام به کتاب سوزی، در  پی این اقدام این‌گونه واکنش نشان داد: حوزه‌های علمیه و بزرگان آن تأکید بر جایگاه علم و اندیشه و نقد عالمانه، حرکت ناپسند و جاهلانه اخیر در تعرض به یکی از متون مهم علم پزشکی را که در فضای مجازی انتشاریافته است ناروا می‌دانند و آشکار است که این‌گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.
حجت‌الاسلام و المسلمین سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در گفت‌وگو با شفقنا، درباره تبعات آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون، توسط فردی که لباس روحانیت به تن دارد، اظهار کرد: اولاً من به عنوان یک روحانی شرمنده هستم و خجالت می‌کشم. آتش زدن این کتاب بسیار اقدام زشت و ناپسندی بود و من به عنوان یک روحانی از جامعه پزشکی عذرخواهی می‌کنم. نواب بابیان اینکه بر اساس تاریخ پرافتخار و پر تحمل تشیع، اقدام کتاب سوزی با عقلانیت تشیع سازگار نیست، تصریح کرد: در چه زمانی تشیع با کتاب سوزی همراه بوده است؟! در کدام دستور ائمه اطهار (ع) است که کتاب دیگران را بسوزانید؟! این دستور کیست که ما کتاب دیگران را بسوزانیم و این‌گونه اذهان مردم را نسبت به روحانیت جریحه‌دار کنیم؟! آقای تبریزیان با این کتاب سوزی شما چه اتفاقی افتاد؟ چه مشکلی حل شد به جز بدبینی به لباس روحانیت و  روحانیت و طب سنتی! اگر منطق دارید با فن و معالجه و طب جلو بیایید و اگر می‌توانید دیگران را از میدان بیرون کنیم چرا با روش‌های متوحشانه و بی‌اخلاقی این‌چنین اقدامی کردید؟
در همین راستا دکتر علیرضا زالی رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به ایسنا می‌گوید: از طرف جامعه دانشگاهی و به خصوص دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی این اقدام سخیف، جاهلانه و غیرمنطقی را که نمادی از ترویج جهالت مدرن، خرافه‌گری و سیاه نمایی چهره مشعشع فقه پویای تشیع است را قویاً تقبیح و محکوم می‌نماییم. بدیهی است چنین اقدامات نابخردانه‌ای که نشئت‌گرفته از جهل فردی که در بستری از خصلت جاه‌طلبانه بیمارگونه شکل‌گرفته است، به‌هیچ‌عنوان نمونه‌ای از نگاه مترقی اسلامی به ترویج دین و ارج گذاشتن به عالم و علم پروری نیست؛ درحالی‌که در آموزه‌های قرآنی ما جایگاهی بس رفیع برای عالمان ترسیم‌شده است، چنین رفتارهای ضد علمی، نمادی از قلوب مریض است که درمان‌ناپذیری آنها در قرآن هم مورد تأکید قرارگرفته است.
وی ادامه می‌دهد: در شرایطی که کشور در حال پیشرفت‌های سترگ علمی است و دانشمندان ایران‌زمین به خصوص جامعه نجیب و فرهیخته پزشکی شجاعانه و سرافرازانه قلل علمی را فتح می‌کنند و امروز شاهد پیشرفت‌های حیرت‌انگیز سترگ جامعه پرتلاش و خدوم پزشکی کشور هستیم و نگاه جهانی به پیشرفت‌ها و تحولات جهش گونه علمی و آکادمیک ایران معطوف شده است، چنین رفتارهایی جز آسیب و خسران برای منافع ملی کشور چیز دیگری به بار نخواهد  آورد. لازم به ذکر است که در بین جامعه پزشکی کتاب مأخذ «اصول طب داخلی هاریسون» که از قدیمی‌ترین مأخذهای پزشکی در حوزه طب داخلی است و مورداستفاده پرشمار دانشجویان پزشکی و دستیاران در سراسر  دنیا است، به عنوان یکی از منابع قابل‌اتکا، اصیل، جامع‌الاطراف و بهره‌مند از یافته‌های نوین علمی در مجامع علمی جهانی شناخته‌شده است. به آتش کشیدن چنین کتاب مأخذی که از یک جایگاه ممتاز معنوی در بین آحاد پزشکی جهان برخوردار است، ضربه مهلکی به مبانی دیپلماسی عمومی خواهد زد و می‌تواند چهره‌ای غیرواقعی از ایران در نزد دیگران ترسیم نماید. به دلیل اهمیت این اقدام جاهلانه در آسیب زدن به منافع عمومی ملی کشور، لازم است در اسرع وقت نهادهای امنیتی و قضایی و حقوقی کشور وارد عمل شده و با طراحی اقدامات تنبیهی و حقوقی مقتضی، جبران مافات نمایند.

http://www.setaresobh.ir/fa/news/detail/71537/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8 .

****************************************

مدیرکل سابق دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت:

مدعی طب اسلامی از دادگاه روحانیت حکم محکومیت گرفته بود

محمود خدا دوست

 

مدیرکل سابق دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت با محکوم کردن آتش‌ زدن یکی از کتب مرجع پزشکی توسط یک مدعی طب اسلامی، ‌ضمن اشاره به آسیب و تبعات این گونه اقدامات، گفت: پیش از این، از همین شخصی که در لباس روحانیت اقدام به آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون کرده، بارها شکایت شده بود و دادگاه ویژه روحانیت حکم به سه سال حبس و پلمب مراکز تحت فعالیت این فرد و مریدانش داد که از اجرا یا عدم اجرای این حکم اطلاعی ندارم.

 

دکتر محمود خدادوست در گفت‌وگو با ایسنا، در واکنش به کتاب‌سوزی اخیر توسط یک مدعی طب اسلامی، ضمن قبیح دانستن این دست اقدامات، ‌ گفت: این اقدام یک کار کاملا غیر علمی، غیراخلاقی و غیردینی است که متاسفانه باورهای دینی، فرهنگی و علمی مردم را مورد توهین قرار می‌دهد و به هیچ وجه مورد تایید متخصصان حوزه طب سنتی نیز نیست.

 

تشکیل کارگروه "نظام سلامت در اسلام"

 

وی با اشاره به تشکیل کارگروهی تحت عنوان نظام سلامت در اسلام، افزود: از سال ۹۳ این کارگروه را تشکیل دادیم و طی جلسات متعدد کارشناسی که با صاحب‌نظران علوم قرآن و علوم حدیث داشتیم و برگزاری ورکشاپ‌های آموزشی در دانشگاه‌های علوم‌پزشکی با حضور صاحب نظران حوزه پژوهش قرآنی و علوم حدیث، طب اسلامی با عنوان نوع کار و فعالیتی که عده‌ای با تحت تاثیر قرار دادن باور دینی مردم انجام می‌دهند، پیدا نکردیم.

 

"طب اسلامی" مورد تایید نیست

 

خدادوست ادامه داد: با برداشتی که این مدعیان طب اسلامی دارند که به صِرف این که با استناد به روایت یا حدیثی از یکی از ائمه، مکتبی با نام طب اسلامی فعالیت کند،  مورد تایید خِبرگان و کارشناسان علم حدیث و قرآن نیز نبوده است. از آنجایی که انسان، ‌ موجودی چند بعدی است، یقینا می‌توان از ظرفیت دین اسلام برای تقویت ابعاد روحانی او استفاده کرد که این امر طبیعتا از طب رایج برنمی‌آید؛ مفهوم این نوع استفاده از دین اسلام به نظر شخص بنده طب اسلامی نیست.

 

وی با بیان اینکه پیدا کردن روایاتی از ائمه و تعمیم آن به طب، تحت عنوان طب اسلامی، عملی ناپسند است، تصریح کرد: اقداماتی به این شکل تنزل دادن جایگاه دین و اسلام و سوء استفاده از باورهای دینی مردم است. اساسا برای این که صحت و سقم روایتی تایید شود نیاز به بررسی کارشناسی کسانی است که به علم رجال و علم دِلال واقف باشند که با فرض اثبات روایت توسط متخصصین مربوطه، ‌ باید برای تعمیم روایت به نیاز امروز بشر و همگام سازی آن با جامعه فعلی نیاز به فعالیت‌های پژوهشی زیادی است که متخصصین علوم قرآنی و احادیث نیز به آن اشاره کرده‌اند.

 

کتابسوزی آن هم به اسم پدر طب اسلامی!

 

مدیرکل سابق دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت با قبیح دانستن عمل کتاب‌سوزی آن‌هم به اسم پدر طب اسلامی، ادامه داد: از این رو پس از اعلام انزجار مجامع علمی و متخصصین طب سنتی از این عمل زشت، حوزه‌های علمیه نیز باید با این دست اقدامات غیر اخلاقی که برخی در لباس روحانیت انجام می‌شود،  مقابله کنند؛ چراکه ممکن است این اقدامات زشت، به کل جامعه روحانیت منصوب شود.

 

شکایت از پدر طب اسلامی و سرانجام نامشخص اجرای حکم دادگاه ویژه روحانیت

 

وی در خصوص تخلفات پزشکی صورت گرفته توسط مدعیان طب اسلامی که منجر به عارضه برای بیمار شده است، اظهار کرد: اینگونه فعالیت‌های غیر علمی به کرات سبب ایجاد عارضه برای بیماران شده است که منتهی به شکایت نیز شده است. به طور ویژه از همین شخصی که در لباس روحانیت اقدام به عمل زشت آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون کرده است نیز پیش از این هم بارها شکایت شده بود و بر همین اساس دادگاه ویژه روحانیت حکم به تحمل سه سال حبس و پلمب مراکز ویزیت بیمار و ساخت و تهیه دارو توسط این فرد و مریدانش داد که در این راستا یکی از مراکز تولید و توزیع دارو توسط این فرد شناسایی وضمن ضبط داروها، مرکز مذکور نیز پلمب شد.

 

خدادوست با بیان اینکه ساخت دارو در مکان‌هایی بسیار غیر بهداشتی و غیرعلمی توسط این فرد صورت می‌گرفت، گفت: این درحالی است که طبق قوانین کشور مداخله در ساخت دارو باید در محیطی تایید شده و دارای پروانه فعالیت،  آن‌هم توسط متخصص داروسازی و پزشک صورت گیرد.

 

وی با اظهار بی‌اطلاعی از اجرا یا عدم اجرای حکم سه سال حبس برای این فرد، ادامه داد: این موضوع باید از مراجع قانونی پیگیری شود. البته، از زمان‌های دور حوزه علمیه همکاری بسیار مناسبی با وزارت بهداشت داشتند تا جایی که آیت‌الله مکارم طی صدور فتوایی بیان کردند طب اسلامی وجود ندارد و آنچه که مورد تایید است طب سنتی ایرانی است.

 

آسیب مدعیان طب اسلامی برای طب سنتی ایرانی

 

مدیرکل سابق دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت با اشاره به اینکه اقداماتی که از سوی این افراد انجام می‌شود می‌تواند به بدنه اصلی طب سنتی و فعالیت‌های مثبت این حوزه که توسط متخصصین آن انجام می‌شود، آسیب وارد کند، گفت: مردم باید برای سلامت خود ارزش‌ قائل باشند و به کسانی مراجعه کنند که مجوز ارائه خدمات بهداشتی و درمانی را از وزارت بهداشت اخذ کرده‌اند. فرد ارائه دهنده خدمت در زمینه طب سنتی باید پزشک باشد تا از زاویه دید طب رایج، ‌ خدمتی تایید شده به مردم ارائه دهد.

 

وی ارائه خدمات از سوی کسانی که مجوزهای لازم برای تاسیس موسسه خدمات طب سنتی ندارند را فاقد وجاهت قانونی دانست و ادامه داد: دریافت خدمات از اینگونه مراکز که زیر نظر وزارت بهداشت فعالیت نمی‌کنند، درست نیست و می‌تواند منجر به آسیب به سلامت شود که حتی ممکن است عوارض ایجاد شده را به پای علم طب سنتی بگذارند.

 

مراکز مجاز طب سنتی

 

خدادوست افزود: مردم می‌توانند برای یافتن مراکز طب سنتی دارای مجوز قانونی که زیر نظر وزارت بهداشت فعالیت می‌کنند به سایت وزارت بهداشت مراجعه کرده و لیست مراکز ارائه دهنده خدمت مجاز را مشاهده کنند.

 

تربیت متخصص طب سنتی در ۲۰ دانشگاه علوم پزشکی کشور

 

وی همچنین گفت: در حال حاضر در ۲۰ دانشگاه علوم‌پزشکی کشور، ‌ تربیت متخصص طب سنتی انجام می‌شود، همچنین بیش از ۶۰ سلامتکده مجاز ارائه دهنده خدمت طب سنتی مجاز داریم. یکی دیگر از اقدامات صورت گرفته در این زمینه، ‌ آموزش دوره‌های کوتاه مدت طب سنتی به پزشکان عمومی است که سبب می‌شود بتوانند در حوزه طب سنتی نیز اقدام به ارائه خدمت کنند.

 

گفتنی است معاونت درمان وزارت بهداشت در تاریخ ۲۳ مرداد امسال درنامه‌ای به معاونت‌های درمان دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور ضمن اشاره به محکومیت دو تن از مدعیان طب اسلامی از جمله عباس تبریزیان در دادگاه ویژه روحانیت، دستور داده بود که مطابق با رای صادره، کلیه مراکز درمانی، معاینات و داروخانه‌های تحت نظارت این افراد در سراسر کشور تعطیل و کلیه اقلام دارویی فاقد مجوز وزارت بهداشت موجود در داروخانه‌ها و انبارهای مربوطه، ضبط و مکان‌ها فک پلمب شود و اقدام و گزارش آن نیز به صورت مستقیم به آن دادسرا اعلام و رونوشت را به اداره کل نظارت و اعتباربخشی امور درمان ارسال کنند.

https://www.isna.ir/news/98110604290/%D9%85%D8%AF%D8%B9%DB%8C-%D8%B7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C- .

******************************

«مراجع قضایی با مدعی طب اسلامی برخورد کنند»

 

 

ایسنا نوشت: آتش زدن یکی از قدیمی‌ترین کتب ماخذ پزشکی در دنیا توسط یکی از مدعیان طب اسلامی در حالی واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت که توسعه پزشکی مدرن و تبدیل ایران به قطب مهم پزشکی در خاورمیانه، اقبال کشورهای منطقه به درمان در ایران را به دنبال داشته و سالانه تعداد زیادی گردشگر سلامت جهت اعمال پیچیده جراحی به ایران سفر می‌کنند.

 

ادعای درمان تمام دردها، حتی سرطان و ایدز با طب اسلامی و تلاش برای القای تمام شدن دوره طب شیمیایی و سوء استفاده از باورهای عامیانه مردم، چند سالی است که از سوی چند تن از مدعیان طب اسلامی و روایی مطرح می‌شود؛ ادعایی که هرچند در بین صاحبان علم و فن خریداری ندارد اما عوارض و تبعات جبران ناپذیری برای بسیاری از بیماران به دنبال داشته است؛ به طوری که به عنوان یکی از موارد خبرساز آن می‌توان به بیماری آیت‌الله هاشمی شاهرودی اشاره کرد که به اذعان پسرش “اعتماد به طب اسلامی و دکترای اسلامی منجر به ایجاد فاصله بین درمان و از کنترل خارج‌ شدن بیماری وی شد.”

 

مشخص است که طب سنتی به عنوان یک شاخه علمی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و توصیه‌هایی درباره سبک زندگی و اصلاح آن دارد و به گفته مسوولان به عنوان مکمل طب نوین می‌تواند اثرگذار باشد، اما به اذعان مسوولان وزارت بهداشت موضوعی به نام « طب اسلامی » نداریم؛ به طوری که دکتر محمود خدادوست – مدیرکل دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت پیش از این با اشاره به انجام مطالعه‌ای در خصوص صحت ادعاهایی درباره “طب اسلامی” به ایسنا، گفت: کارگروه نظام سلامت در اسلام که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. ما برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث شناسان  پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه کردیم. نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.

در همین راستا آیت الله مکارم شیرازی نیز پیش از این در اظهارنظری با بیان اینکه سابقا در جمعی اعلام کردم که چیزی به نام طب اسلامی نداریم، گفت: در قرآن و روایات دستوراتی وجود دارد، اما طب اسلامی گفته نمی‌شود، این طبی که امروز وجود دارد طب سنتی نام دارد.

در هر حال ماجرای اخیر “کتاب‌سوزی” توسط یکی از مدعیان طب اسلامی میان هوادارانش واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت؛ در همین زمینه دکتر علیرضا رییسی – معاون وزارت بهداشت نیز با بیان اینکه در مراسمی آئینی با فیلم و تصویر فردی به نام “تبریزیان” که پیروانش او را «آیت الله» می‌خوانند و تحت عنوان طب اسلامی، تجارتخانه‌ای برپا کرده است،  کتاب “اصول طب هاریسون” که از کتب مرجع پزشکی است را به آتش می‌کشد، خواستار برخورد قاطع مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی با این مدعی طب اسلامی شد.

در همین راستا دکتر علیرضا زالی – رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به ایسنا می‌گوید: از طرف جامعه دانشگاهی و به خصوص دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی این اقدام سخیف، جاهالانه و غیر منطقی را که نمادی از ترویج جهالت مدرن و خرافه‌گری و سیاه‌نمایی چهره مشعشع فقه پویای تشیع می‌باشد را قویا تقبیح و محکوم می‌نماییم.

وی می‌افزاید: بدیهی است چنین اقدامات نابخردانه‌ای که نشات گرفته از جهل فردی که در بستری از خصلت جاه‌طلبانه بیمارگونه شکل گرفته است، به هیچ عنوان نمونه‌ای از نگاه مترقی اسلامی به ترویج دین و ارج گذاشتن به عالم و علم پروری نمی‌باشد؛ در حالی که در آموزه‌های قرآنی ما جایگاهی بس رفیع برای عالمان ترسیم شده است، چنین رفتارهای ضد علمی، نمادی از قلوب مریض است که درمان ناپذیری آنها در قرآن هم مورد تاکید قرار گرفته است.

رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه می‌دهد: در شرایطی که کشور در حال پیشرفت‌های سترگ علمی است و دانشمندان ایران زمین به خصوص جامعه نجیب و فرهیخته پزشکی شجاعانه و سرافرازانه قلل علمی را فتح می‌کنند و امروز شاهد پیشرفت‌های حیرت انگیز سترگ جامعه پرتلاش و خدوم پزشکی کشور هستیم و نگاه جهانی به پیشرفت‌ها و تحولات جهش گونه علمی و آکادمیک ایران معطوف شده است، چنین رفتارهایی جز آسیب و خسران برای منافع ملی کشور چیز دیگری به بار نخواهد  آورد.

وی تاکید می‌کند: لازم به ذکر است که در بین جامعه پزشکی کتاب ماخذ اصول طب داخلی هاریسون که از قدیمی‌ترین ماخذهای پزشکی در حوزه طب داخلی است و مورد استفاده پرشمار دانشجویان پزشکی و دستیاران در سراسر  دنیا می‌باشد، به عنوان یکی از منابع قابل اتکا، اصیل، جامع‌الاطراف و بهره‌مند از یافته‌های نوین علمی در مجامع علمی جهانی شناخته شده است. به آتش کشیدن چنین کتاب ماخذی که از یک جایگاه ممتاز معنوی در بین آحاد پزشکی جهان برخوردار است، ضربه مهلکی به مبانی دیپلماسی عمومی خواهد زد و می‌تواند چهره‌ای غیرواقعی از ایران در نزد دیگران ترسیم نماید.

زالی در پایان صحبت‌ هایش تاکید  می‌کند: به دلیل اهمیت این اقدام جاهلانه در آسیب زدن به منافع عمومی ملی کشور، لازم است در اسرع وقت نهادهای امنیتی و قضایی و حقوقی کشور وارد عمل شده و با طراحی اقدامات تنبیهی و حقوقی مقتضی جبران مافات نمایند.

http://www.ensafnews.com/211578/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-/ .

*****************************************

**************************************

احیای «طب اسلامی» دغدغه مقام معظم رهبری است/ لزوم تشکیل سازمان مستقل طب سنتی

یک محقق و پژوهشگر طب اسلامی گفت: مقام معظم رهبری می‌فرمایند «یکی از دغدغه‌های من احیای "طب اسلامی" در کشور است»، این یعنی چی؟ ما بیشتر می‌فهمیم یا مقام معظم رهبری حفظه الله‌؟ ایشان بدون مطالعه و کارشناسی کلامی را ایراد نمی‌کنند.

  • ۲۹ آبان ۱۳۹۵ -

احیای «طب اسلامی» دغدغه مقام معظم رهبری است/ لزوم تشکیل سازمان مستقل طب سنتی

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنم «پویا»؛ طی سالیان اخیر شاهد اقبال عمومی مردم کشورمان به طب سنتی و روشهای خاص پیشگیری و درمان طب سنتی هستیم به‌گونه‌ای که در حال حاضر بخش قابل توجهی از مردم در مواجهه با بیماریهای مختلف اعم از بیماریهای ساده یا صعب‌العلاج، ترجیح می‌دهند به‌جای مراجعه به طب کلاسیک و استفاده از روشهای نوین درمانی آن به طب سنتی و اساتید مجرب این حوزه مراجعه کنند و با روشهای درمانی طب سنتی، دوره درمان خود را دنبال کنند.

قطعاً یکی از دلایل گسترش و ترویج طب سنتی طی سالیان اخیر بین توده مردم با وجود برخی تنگ‌نظریها، محدویدیت‌ها و ممنوعیتهای اعمال شده بخش دولتی، نتایج درمانی بوده که مردم در درمان بیماری خود یا اطرافیانشان بعینه و به‌صورت ملموس شاهد آن بوده‌اند و اینکه بهترین تبلیغ در این سالها برای طب سنتی، قدرت درمانگری بالای طب سنتی در درمان بیماریهای مختلف صعب‌العلاج و حتی بیماریهای لاعلاج بوده است و هرچه برخی در کوس ناتوانی طب سنتی برای درمانگری دمیده‌اند، مردمی که بعینه، درمان بیماری خود و اطرافیانشان توسط بزرگان طب سنتی کشور با گیاهان دارویی و روشهای ساده طب سنتی را دیده‌اند، ذره‌ای از این تبلیغات منفی و هجمه‌های سنگین متأثر نشده‌اند.

در این میان برخی منازعات لفظی درباره اینکه امروز، طب سنتی را باید طب ایرانی ــ اسلامی، طب اسلامی ـــ ایرانی، طب ایرانی، طب قرآنی و... بنامیم در میان بوده و مسئولان اداره‌کل طب سنتی وزارت بهداشت با صراحت هرچه تمامتر منادی عنوان «طب سنتی» هستند و از اساس منکر وجود «طب اسلامی» یا سایر عناوینی با این مضمون هستند.

جالب اینکه این مسئولان اداره‌کل طب سنتی حتی اساس و سندیت روایی بسیاری از احادیث طبی وارده در کتب حدیثی شیعی را مخدوش می‌دانند و استناد به این روایات وارده طبی از ائمه اطهار(ع) در حوزه طب سنتی را نادرست قلمداد می‌کنند کما اینکه اقدام بزرگ و درخور حضرت آیت‌الله ری‌شهری در تدوین کتاب دوجلدی «دایرة‌المعارف احادیث پزشکی» از منظر این افراد، چندان قابل اعتنا و اتکا در حوزه طب سنتی نخواهد بود.

برای بررسی ابعاد مختلف این مسئله به‌سراغ دکتر «علیرضا ابوالفضلی» محقق و پژوهشگر طب اسلامی و مدیر مرکز علمی و فرهنگی دارالحکمه کانادا در ایران رفتیم و در گفت‌وگویی تفصیلی با وی به بررسی ابعاد مختلف این مسئله پرداختیم؛ دکتر ابوالفضلی ضمن رد دیدگاه مسئولان اداره‌کل طب سنتی که منکر وجود طب اسلامی هستند بر این نکته تأکید دارد که  مقام معظم رهبری می‌فرمایند «یکی از دغدغه‌های من احیای "طب اسلامی" در کشور است»، این یعنی چی؟ ما بیشتر می‌فهمیم یا مقام معظم رهبری حفظه الله‌؟ ایشان بدون مطالعه و کارشناسی کلامی را ایراد نمی‌کنند.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:

تسنیم: اخیراً برخی از مسئولان اداره کل طب سنتی وزارت بهداشت، اشکالاتی را به طب اسلامی وارد کرده‌اند و مدعی شده‌اند که اصولاً نمی‌توانیم بگوییم که چیزی به‌نام طب اسلامی داریم و بسیاری از احادیث طبی که امروز به دست ما رسیده، فاقد سندیت روایی است؛ نظر شما در این باره چیست؟

نظر برخی این است که اطلاق واژه طب اسلامی، یک نگرش است و مثال هم می‌زنند که مثل بیمه یا بانکداری اسلامی؛ در پاسخ باید گفت مکانیزم بیمه و بانکداری در ایران برگرفته از یک سیاست خارجی و کاملاً غربی است، اینکه آیا درست است یا غلط نمی‌خواهیم وارد شویم اما مگر می‌شود یک سیستم خارجی یا غربی را درون قالب اسلام بریزیم و اسلامی کنیم.

اما مگر «طب» قابل قیاس با این‌گونه نظامها است؟! منشأ طب از خداوند است به‌عنوان یک فعل امری یعنی درمان شو؛ این یک دستور الهی است و مهمترین مقوله طب‌، تغذیه است که در خیلی از جاهای قرآن به‌وضوح اشاره شده مثل آیات سوره مبارکه عبس.

یا مگر می‌شود منکر کتاب «رساله ذهبیه امام رضا(ع)» شد، مگر می‌توان منکر طب‌الصادق(ع) شد؟ آیا اینها اسلامی نیست؟ آیا منابع سید اسماعیل جرجانی از اهل بیت(ع) نیست؟ منابعی که علامه مجلسی(ره) در این خصوص آورده مثل حلیة المتقین از اسلام نیست؟ کتاب قانون بوعلی چطور؟ کتاب مفاتیح الحیاة در بخش طب علامه حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله از اسلام نیست؟

مقام معظم رهبری می‌فرمایند «یکی از دغدغه‌های من احیای طب اسلامی در کشور است»، این یعنی چی؟ ما بیشتر می‌فهمیم یا مقام معظم رهبری حفظه الله‌؟ ایشان بدون مطالعه و کارشناسی کلامی را ایراد نمی‌کنند.

تفسیر المیزان علامه طباطبایی(ره) در آیه اول سوره اسرا درباره حجامت را چه باید گفت؟ اسلام از قرآن است و عترت؛ مگر کم حدیث و روایت در مورد تغذیه پیشگیری و درمان در آموزه‌های حدیثی و روایی ما وجود دارد، چطور ما خیلی از احادیت مربوط به موضوع‌هایی دیگر را با جان و دل می‌پذیریم اما به طب که می‌رسیم، برخی می‌گویند هیچ حدیث و روایتی در این مورد نیست؛ در این صورت دو سؤال پیش می‌آید: یا ما نمی‌دانیم و بلد نیستیم که قاعدتاً نباید اظهارنظر کنیم چون در غیر این‌صورت سواد و دانش ما زیر سؤال می‌رود یا اینکه می‌دانیم و عامدانه سخنی می‌گوییم که در آن صورت، اعتبار ما از بین می‌رود.

در دنیا چندین طب داریم مثل طب چینی، طب هندی، طب تبتی، طب مصری، طب عربی، طب ایرانی و طب استوایی اما با توجه به اینکه ما در ایران زندگی می‌کنیم باید بگوییم در کشورمان طب سنتی ایرانی با 8 هزار سال قدمت در بحث داروشناسی گیاهی و گیاهان دارویی و آناتومی‌شناسی داریم که یک طبیب قاعدتاً این موارد را باید بداند.

در مورد طب اسلامی هم وقتی گفته می‌شود طب اسلامی چند عنوان در ذهن تداعی می‌شود که آیا این طب همان طب قرآنی است؟ طب نبوی است یا طب الباقر‌(ع) یا طب الصادق(ع) یا طب الرضا (ع) است؟ پاسخ اینکه اسلام قرآن است و اهل بیت(ع) بر اساس حدیث شریف ثقلین نبی اکرم(ص) آنچه به‌طور صحیح از این دو برگرفته شده باشد، عنوان اسلامی دارد و فرقش با طبهای دیگر این است که آنها فقط به مقوله جسم می‌پردازند اما طب اسلامی ضمن توجه و پرداختن به جسم به روح هم قائل بوده و راههای پیشگیری و درمان بیماریهای روحی را هم مشخص کرده چرا که انسان دارای دو بعد جسم و روح است.

تسنیم: اما مسئولان اداره‌کل طب سنتی به‌صراحت اعلام می‌کنند که "نه‌تنها طب اسلامی نداریم و نباید حتی این لفظ را به کار ببریم، بلکه طبی مانند اهل بیت نیز نداریم".

یک طبی در کره از سال 1987 میلادی توسط پروفسور «پارک جای وو» ابداع شده که از طریق جریانسازی‌ انرژی‌های مثبت و حذف انرژی‌های منفی کار می‌کنند؛ خود اینها معتقدند که "ما نیمی از کار را می‌توانیم انجام دهیم و نیمه دیگر توسط بیمار است که باید وضعیت روحی خود را به سطح خوبی برساند و نرمال کند".

اگر ما نام طبی که از سوی ائمه آمده را طب اسلامی، طب نبوی و طب قرآنی بگذاریم باید بگوییم این طب دو فصل برخوردی دارد؛ پیشگیری، تشخیص و درمان در حوزه جسم و پیشگیری، تشخیص و درمان در حوزه روح، اما آن چیزی که به‌عنوان طب سنتی مطرح هست فقط به جسم کار دارد یعنی کسی افسردگی مزمن دارد، طبیب طب سنتی درمانش را بر تغییر مزاج می‌گذارد با دارو و رژیم غذایی و کاری با روح این بیمار ندارد؛ در طب کلاسیک هم همین طور است.

در طب اسلامی گفته می‌شود که این بیمار یک مشکل روحی هم دارد که تشخیص داده می‌شود که این مشکل از کجاست و برای این بیمار یک درمان روحی در نظر گرفته می‌شود توسط حکیمی که مزاج روحی شخص را نیز تشخیص می‌دهد.

تسنیم: اتفاقاً مسئولان اداره‌کل طب سنتی مدعی عدم‌وجود طب قرآنی نیز هستند.

یک نکته منصفانه را باید در نظر داشته باشید که افرادی که در اداره‌کل طب سنتی وزارت بهداشت در یک قسمت محق هستند و آن گزارشهایی از سودجویی‌هایی است که در طب سنتی در کشور در برخی موارد رایج است و در حال حاضر طب سنتی به‌صورت تجارتی در کشور اجرا می‌شود؛ شما نگاه کنید اگر شخصی یک دوره طب تجربی را طی کند و یک عطاری حرفه‌ای ایجاد کند در طول مدت یک‌ سال، سود کلانی به دست می‌آورد بعد هم کم‌کم به او دکتر می‌گویند و مطب می‌زند، حال اگر وزارت بهداشت شکایت کند و  از کار او جلوگیری کند سریع بیان می‌شود مطب دکتر فلانی بسته شد، هیچ کس هم اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کند که این شخص اصلاً دکتر نبوده و پروانه پزشکی یا مجوز فعالیت نداشته است فقط ناآگاهانه علیه وزارت بهداشت موضع‌گیری می‌شود.

تسنیم: نظر حضرت‌عالی درباره برخوردی که وزارت بهداشت با مؤسسه تحقیقات حجامت ایران داشت و درمانگاه این مؤسسه را نیز پلمب کرد، چیست؟

آقای خیراندیش احیا‌کننده طب اسلامی در ایران بعد از انقلاب هستند و تمام کسانی که داعیه طب سنتی دارند به‌نوعی شاگردان ایشان هستند؛ می‌خواهم بگویم برخوردی که اداره‌کل طب سنتی با آقای خیراندیش کرد از روی سادگی بود و فقدان دیپلماسی در این امر سبب اعراض و ان‌قلت بسیاری از فعالان این حوزه شد و عملاً بار مضاعفی شد به دوش وزارت بهداشت.

اختلاف وزارت بهداشت با آقای خیراندیش غیر از مسائل بهداشتی و رعایت اصول پزشکی بوده و در مورد درمانگری نبوده است؛ شنیده‌ها حاکی از این است که بخشی از آن مربوط به مدرک یا چگونگی تحصیل دانشجویانی است که از طریق ایشان در دانشگاه ارمنستان مشغول به تحصیل بوده‌اند.

تسنیم: اما دانشجویان قبل از ثبت‌نام در این دانشگاه اطلاع داشتند که مدرک این دانشگاه مورد تأیید وزارت علوم و وزارت بهداشت نیست.

در این مورد اطلاع داشتند اما دانشجویان در مورد نگرفتن مدرک دکتری اطلاعی نداشتند؛ این شکایت‌ها برای زمانی است که مؤسسه و دانشگاه آقای خیراندیش پلمب نشده بود و یک‌سری از شکایت‌ها در وزارت علوم بود.

تسنیم: ظاهراً برای تأسیس این دانشگاه در داخل کشور هیچ همکاری و مساعدتی صورت نگرفت.

پس باید ایشان به مراجع بالاتر اعلام می‌کردند که "از طرف دانشگاه‌های داخلی با من همکاری نشده" سپس با مشورت با صاحب‌نظران و مکانیزم کاملاً علمی و قانونی اقدام می‌کردند؛ در مورد رویکرد وزارت بهداشت هم باید بگویم، اینکه اگر به‌فرض محال وزارت بهداشت نخواهد که طب سنتی در ایران رواج پیدا کند درست نیست زیرا ما یک رهبری هوشمند در ایران داریم که ایشان به‌عنوان عالی‌ترین مقام به‌شکل غیر‌محسوس نظارت بر حسن اجرای تمام دستگاه‌ها را دارند و از کوچکترین اتفاقی در کشور به‌لحظه مطلع هستند.

وقتی ایشان می‌فرمایند "یکی از دغدغه‌های من احیاء طب اسلامی است"، حجت تمام برای همه دستگاه‌های مسئول در این حوزه تمام می‌شود؛ به‌نظرم وزارت بهداشت باید یک همایش با پیام مقام معظم رهبری برگزار کند و از تمامی کسانی که در کشور به‌نحوی در این عرصه فعالیت می‌کنند، دعوت کند و نقطه‌نظرهای همه را در این زمینه در قالب ارسال مقاله دریافت کند و خودش را به‌عنوان یک حامی نشان دهد؛ از این طریق حسن‌نیت خود را نشان دهد چرا که دیگر نمی‌شود منکر اهمیت درمانی حجامت شد و در آمریکا و کشورهای اروپایی هم این کار در درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها در حال انجام است و از لحاظ علمی تأثیر درمانی حجامت ثابت شده است.

پیشنهاد بنده به وزارت بهداشت انجام دو کار است؛ نخست با یک اقبال عمومی، تمام افرادی را که در این زمینه کار می‌کنند دعوت و از این افراد نظر‌خواهی کند، دوم افراد سودجو را شناسایی کند و داروهای گیاهی را با فرمول خاص و قیمت مشخص در بازار پخش کند و به این موضوع نظارت داشته باشد.

تسنیم: آیا انجام چنین اقداماتی، ذیل اداره‌کل طب سنتی وزارت بهداشت می‌گنجد و آیا یک اداره‌کل، توانایی این مهم را دارد؟

خیر؛ باید سازمانی با موضوعیت نظام سلامت طب با هر عنوانی تشکیل شود و وزارت بهداشت به حسن کار این سازمان صرفاً نظارت کند زیرا تجربه نشان داده که وزارت بهداشت در این خصوص قابلیت اجرا ندارد؛ این به‌منزله ضعف در اجرا نیست، ظرفیت قابل توجه در این خصوص در وزارت بهداشت وجود ندارد.

تسنیم: آیا چنین سازمانی باید ذیل وزارت بهداشت تشکیل شود؟

خیر؛ این سازمان مستقل باید تعریف بشود؛ کار باید به بخش خصوصی واگذار شود، برای همین باید یک سازمانی با عنوان نظام سلامت طب تشکیل شود و وزارت بهداشت ناظر بر حسن اجرای این سازمان باشد، مثل دادستان‌کل کشور که ناظر بر حسن اجرای کار دادسراها‌ی کل کشور است یا مثل کانون وکلا که یک نهاد خصوصی است اما درون خودش دادسرا دارد و به امور شکایات و امور قضایی خود رسیدگی می‌کند.

می‌شود این سازمان ذیل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری تعریف شود یا به‌عنوان یک سازمان مستقل از دولت خارج شود و زیرنظر یک مرکز مطالعات و پژوهش‌های علوم اسلامی باشد یا زیر‌نظر حوزه علمیه باشد؛ به‌صورت کلی این سازمان زیرمجموعه‌ جایی تعریف شود به‌نحوی که دولت تصمیم‌گیر نباشد و رهبری به این موضوع ورود داشته باشند که این معقول‌تر است چرا که ما می‌گوییم طبیب باید خود اسلام‌شناس باشد یا یک اسلام‌شناس کنار طبیب باشد که بتواند در زمینه روحی هم ارائه طریق کند.

تسنیم: آیا می‌توانیم بگوییم که طب سنتی ما جزیی از طب اسلامی است چرا که بسیاری از آموزه‌های طب سنتی ایرانی برگرفته از روایات ائمه اطهار است؟

بله.

تسنیم: اگر روایات ائمه اطهار در باب طب را از طب سنتی امروز حذف کنیم، آیا طب سنتی از محتوی تهی نمی‌شود؟

دقیقاً؛ چرا که امام باقر(ع) فرمودند «شرقاً و غرباً کن تجداً علماً صحیحاً الّا شیئاً یخرج من عندنا اهل البیت» یعنی "شرق و غرب علم را سیر کنید هرگز علمی صحیح را نمی‌یابید مگر چیزی که از ما اهل بیت بیرون آمده باشد".

تسنیم: آیا می‌شود قرآن‌درمانی و ذکردرمانی را ذیل طب الهی تعریف کرد؟

بله، ذیل طبی که از قرآن و اهل‌بیت است؛ برای مثال فردی خدمت امیرالمؤمنین(ع) می‌رسد و از دل‌درد پنج‌ساله خود شکایت می‌کند، حضرت علی(ع) به این فرد می‌‌فرماید "به همسرت بگو مهرش را به تو ببخشد و با پول مهر همسرت، عسل بخر، عسل را با آب باران مخلوط کن و بخور"؛ این شخص این کار را انجام می‌دهد و خوب می‌شود.

وقتی شخص در پی حکمت این کار خدمت حضرت علی(ع) می‌رسد، حضرت می‌فرماید: "در سوره نسا وقتی خداوند می‌فرماید وقتی همسرانتان مهرشان را بر شما می‌بخشند بر شما گواراست، این حکمتی دارد و عسل هم شفاست و باران هم رحمت و نعمت است پس مطمئناً ترکیب این سه، شفا‌بخش می‌شود" البته حضرت اینجا بنا به حال و بضاعت فکری سؤال‌کننده، مختصر توضیح می‌دهد.

تسنیم: آیا حکیم باید مزاج روحی بیمارش را نیز تشخیص دهد؟

حکیم یعنی کسی که حکمت می‌داند یعنی اگر شخصی بدنش عفونت کرده و به حکیم مراجعه می‌کند باید تشخیص بدهد که چند درصد از این بیماری از جسم است و چند درصد از روح بیمار است؛ به‌صورت کلی می‌توانیم بگوییم که حکیم به‌معنای واقعی کلمه در ایران وجود ندارد، حکیم کسی است که سالها با تمسک به قرآن و عترت در پی تزکیه نفس خود مداومت کرده باشد.

ائمه دارای علم مخصوصه بودند یعنی قسمتی قابل انتقال و در قسمتی کتوم؛ اگرتشخیص می‌دادند که یک شخص، اهل تهذیب نفس است آن‌وقت پس از ارائه برنامه‌ای برای ارتقای تزکیه نفس و روان آن فرد‌، حکمت را باذن‌الله به وی تعلیم می‌دادند.

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/29/1244580/%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84 .

************************************

***آیت الله مکارم شیرازی: چیزی به‌نام طب اسلامی نداریم - ایسنا+https://www.isna.ir/news/97011604093/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7 .

***********************************

روایات طبی یا طب اسلامی؟
پس از مطرح شدن طب سنتی، طب‌های دیگری مانند طب اسلامی مطرح شد که بر سر اعتبار آن مناقشه و بحث‌های زیادی درگرفت. در این گزارش نظرات موافقین و مخالفین طب اسلامی را جویا شده‌ایم.

 

سارا فرجی

 

سرویس دین و اندیشه جوان آنلاین: سال‌هاست که در کشورمان در کنار پزشکی مدرن، طبی با عنوان «طب سنتی» مطرح شده است و پس از فراز و فرود‌های بسیاری که از سرگذراند امروز به عنوان یک نظام طبی رایج و شناخته شده مورد استفاده قرار می‌گیرد و بسیاری به این طب و روش‌های درمانی آن اعتماد دارند و گاه به جای درمان از طریق روش‌های پزشکی مدرن از روش‌های درمانی طب سنتی استفاده می‌کنند و نتیجه هم می‌گیرند، اما در این میان و پس از مطرح شدن طب سنتی در کشورمان، سخن از طب‌های دیگری تحت عنوان طب ایرانی، طب اسلامی و امثال این‌ها مطرح شد که بر سر موثق و معتبر بودن آن‌ها مناقشه و بحث‌های زیادی درگرفت.

جدای از مناقشه میان طب سنتی و پزشکی مدرن، مناقشه دیگری با طب اسلامی در جریان است و حتی بسیاری از حامیان طب سنتی، طب تحت عنوان طب اسلامی را مورد قبول نمی‌دانند. طرفداران و متولیان طب موسوم به طب اسلامی در حالی مشغول به تبلیغ شیوه طبی خود هستند که سال ۱۳۹۶ محمود خدادوست، مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت در گفتگویی تأکید کرد که چیزی به نام طب اسلامی نداریم. فارغ از اینکه چنین طبی وجود دارد یا نه و اینکه چقدر قابل اعتماد است، در این میان عده‌ای به قصد سودجویی و کسب درآمد به نام طب اسلامی به درمانگری می‌پردازند و هزینه و گاه جان مراجعه کنندگان را ضایع می‌کنند.

به بهانه مسائلی که اخیراً بر سر موضوع «طب اسلامی» پیش آمده با چند نفر از موافقان و مخالفان این موضوع گفتگو کردیم و نظراتشان را راجع به این مسئله جویا شدیم.

 

 

 

طب اسلامی پیشینه تاریخی ندارد


نتیجه تصویری برای حجت الاسلام سید کاظم طباطبایی
حجت الاسلام سید کاظم طباطبایی، رئیس پژوهشگاه مؤسسه دارالحدیث قم گفت: طب سنتی تعریف مشخصی دارد و به معنی طب کهن اقوام و ملیت‌های متفاوت است و گونه‌های متفاوتی هم دارد مثل طب سنتی چینی، طب سنتی هندی، طب سنتی یونانی که همگی بر طب سنتی ایرانی هم مقدم هستند. علاوه براین‌ها ما یک پزشکی محلی هم داریم به این معنی که مثلاً طب سنتی مناطق گرمسیر با طب سنتی مناطق سردسیر که باهم فرق دارند. علاوه براین‌ها ما یک طب فولکوریک هم داریم به این معنی که میان مردم و طی دوران مختلف سینه به سینه منتقل شده است. اتفاقاً یکی از وظایف وزارت بهداشت این است که این طب فولکلوریک که مربوط به مناطق مختلف ایران است را آکادمیک کند. در کنار این‌ها ما یک طب سنتی عربی هم داریم که مربوط به منطقه شبه جزیره است. مجموعه این‌ها طب سنتی است که امروز هم به آن به چشم طب مکمل نگاه می‌شود و این موضوع فقط مربوط به ایران نیست، بلکه در سراسر جهان به عنوان طب مکمل پذیرفته شده است.

 

 

 

وی افزود: در کنار این‌ها یکسری ادعا کردند که ما طب اسلامی داریم، ولی این طب پیشینه تاریخی ندارد و در دوران معصومین هیچوقت چیزی به عنوان طب اسلامی مطرح نبوده است و کسی هم سراغ ائمه و معصومین برای درمان نمیرفته است. مواردی بوده که پزشکان نزد ائمه و معصومین می‌رفتند، ولی برای پرسیدن سوال فقهی خود نزد آن‌ها می‌رفتند نه سوال پزشکی. خلاصه اینکه ما طبی تحت عنوان طب اسلامی نداریم و این نظام طبی در دوره متأخر پدید آمده است. اخیراً ما گرایشی به رجوع به روایات به عنوان درمان داشتیم نه به عنوان خواص خوراکی و اینها. در ۱۰-۲۰ سال اخیر این رجوع شدت گرفته است که چرایی آن هم جای بحث دارد.
 
کسی برای پرسیدن سوال طبی نزد امام (ع) نمی‌رفت؟!!!!!

رئیس پژوهشگاه مؤسسه دارالحدیث قم ادامه داد: گاهی روایاتی که ناظر به خواص خوراکی‌ها یا چگونگی پیشگیری از بیماری‌ها باشد داریم. به عنوان مثال در روایات کافی مطرح شده که شخصی نزد امام صادق (ع) می‌رود و امام از این فردمی پرسد که چرا رنجوری و فرد پاسخ می‌دهد که فلان بیماری را دارم و حضرت می‌فرمایند که گوشت را کباب کن و بخور نه گوشت آب پز. نکته مهم در اینجا، این است که در اینجا امام از فرد سوال می‌کند نه اینکه فرد برای درمان و معاینه نزد امام رفته باشد. توصیه امام (ع) هم به خاطر معرفت و آگاهی که به امور داشتند بوده است نه اینکه طبیب بوده باشند و کسی هم برای پرسیدن سوال طبی نزد امام (ع) نمی‌رفته است. ممکن است که امام درباره خواص میوه‌ای مثل سیب صحبت کرده باشند، ولی با این‌ها نمی‌توان یک نظام طبی درست کرد.

وی با اشاره به اینکه لازم است مجموعه متونی که داریم را مورد بررسی قرار بدهیم، تأکید کرد: باید با متونی که داریم به صورت یک روش علمی برخورد کنیم و از لحاظ سند و معتبر بودن مورد بررسی قرار بدهیم، مثلاً مدعیان طب اسلامی می‌گویند ما ۱۰-۱۱ هزار روایت درباره طب اسلامی داریم، منتها نکته‌ای که وجود دارد این است که بیشتر این روایات در منابعی است که ما اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسیم و فقط حدود هزاروخوره‌ای از این روایات معتبر و آشناست. ما تعداد اندکی روایات ناظر به خواص خوراکی‌ها داریم، ولی نظام طبی که مبتنی بر منطق خاص خودش باشد و بیماری را تشخیص بدهد نداریم؛ بنابراین وقتی‌ می‌گوئیم طب اسلامی نداریم به این معنی نیست که روایت طبی معتبر نداریم، بلکه به این معناست که این روایات طبی ناظر به خواص خوراکی هاست نه چیزی بیشتر از این. روایاتی هم که درباره درمان داریم ناظر به تشخیص طبی نیست، مثلاً اگر امام (ع) تجویزی برای دل درد یک نفر داشتند برای همان بیماری خاص بوده وبا توجه به معرفتی که داشتند آن تجویز را می‌کردند و نمی‌توان آن تجویز را سرایت داد.
 
ما «روایات طبی» داریم، ولی «طب اسلامی» نداریم
 
طباطبایی اضافه کرد: نکته مهم دیگری که در روایت طب اسلامی وجود دارد بحث تشخیص است. در این روایات تشخیص بیماری نداریم. مجموعه این‌ها بیانگر این است که ما نمی‌توانیم نظام طبی استخراج کنیم و به اهل بیت نسبت دهیم اگرچه ممکن است یکسری روایت داشته باشیم. مدعیان طب اسلامی معتقدند که با روایات طبی نباید مثل یک علم تجربی برخورد کنیم؛ بنابراین اگر کسی درمان مبتنی برگفته‌های آن‌ها را انجام داد و نتیجه نگرفت باید به حساب مشیت الهی و تقدیر گذاشته شود و این گروه هیچ‌گونه مسئولیتی را به عهده نمی‌گیرند. همچنین آن‌ها معتقدند که این روایات طبی برای کسانی است که اعتقاد مذهبی دارند؛ لذا نظرات این‌ها قابل صحت سنجی نیست و نمی‌توان آن‌ها را راستی آزمایی کرد.

این پژوهشگر با تأکید براینکه اصطلاح طب اسلامی در ۲۰ سال اخیر مطرح شده است، گفت: ما «روایات طبی» داریم، ولی «طب اسلامی» نداریم. کاری که مدعیان طب اسلامی انجام می‌دهند نسبت ناروایی به اهل بیت است که خیلی هم جسارت و جرأت می‌خواهد.

وی در پایان اظهار داشت: ما به یکسری پژوهشگر احتیاج داریم که این تجویز‌ها را تجربه و آزمایش کند. خیلی از توصیه‌هایی که این افراد می‌کنند براساس کتاب «طب الائمه» نوشته دو برادر نیشابوری است که هیچ سند و مدرک معتبری ندارد، مبنی براینکه این تجویز‌ها مربوط به امام است، اما وقتی این تجویز‌ها تجربه شود موضوع فرق می‌کند، مثلاً الان تعدادی از جوانان تحصیل‌کرده و علاقمند به این حوزه اخیراً چنین کار تجربی کردند و داروی امام کاظم (ع) که برای ایمن سازی بدن بود را به تعدادی از زائران اربعین که به تصادفی انتخاب کرده بودند دادند تا تأثیر آن را مشاهده کنند و بعد مشخص شد که این دارو توانسته بدن افراد را تاحدی نسبت به کسانی که دارو را مصرف نکرده بودند ایمن کند. حال اگر متولی این امر، وزارت بهداشت شود موضوع خیلی متفاوت می‌شود. براین اساس ما نمی‌توانیم صد در صد بگوئیم که این دارو منتسب به امام کاظم (ع) است، ولی دلیلی هم برای انکارش نداریم.

********************************
 
شأن و منصب امام این نبوده که بنشیند و طبابت کند

محمد مهجوری، درمانگر طب اسلامی که درحال حاضر مشغول تحصیل در مدرسه آیت الله خویی است و کار درمانگری هم انجام می‌دهد، اما نظر دیگری دارد. وی معتقد است: طب اسلامی، طبی برگرفته از آیات و روایات است، لذا تاریخ آن به تاریخ احادیث و اهل بیت برمی گردد. این روایات کم کم به مرور زمان به دست ما رسیده است. اگرچه بر اساس آیات و روایات موجود به نظر می‌رسد که در آن زمان یک نظام طبی مستقل وجود داشته است. شأن علم امام خیلی بالاست و بر اساس روایات علم امام، ناظر به همه عالم است، بنابراین شأن و منصب امام این نبوده که بنشیند و طبابت کند، ولی وقتی از ایشان سوالاتی در خصوص درمان می‌پرسیدند ایشان با توجه به علمی که داشته به آن‌ها پاسخ می‌داده است.

وی افزود: امام با توجه به علمی که داشته، توصیه‌ای می‌کرده که همه نوع از یک بیماری را درمان می‌کرده و ما هم الان این کار را می‌کنیم و به همان توصیه‌ها عمل می‌کنیم. مثلاً امروز انواع و اقسام سرطان وجود دارد، ولی ما یک داروی کلی تهیه کردیم که براساس روایات، این دارو مشکل‌ترین غده‌ها را برطرف می‌کند، حالا از هر نوعی باشند. در واقع امام یک معیار کلی به ما داده و ما براساس آن عمل می‌کنیم.

مهجوری با اشاره به اینکه طب سنتی یک مکتب مستقل از طب اسلامی است، ادامه داد: اینکه تاکنون صحبتی از طب اسلامی نبوده و در سال‌های اخیر مطرح شده به کم کاری علما برمی گردد. ما درباره اقتصاد تعداد زیادی حدیث و روایت داریم، ولی علما هنوز سراغ آن‌ها نرفته‌اند و روی آن کار نکرده‌اند. اینکه الان چندسال است که طب اسلامی مطرح شده به این معنی نیست که ما کلاً طب اسلامی نداریم. اهل بیت آمده‌اند که به ما برنامه جامع در همه زمینه‌ها بدهند نه اینکه فقط درباره نماز و روزه و محرمات نظر بدهند. مریض شدن، سلامت جسمی و … همه جزو برنامه‌های زندگی است. ما حدود یازده هزار روایت طبی داریم که حتی اگر از بخشی از آن‌ها که معتبر نیست چشم چوشی کنیم با بخش بسیاری از آن‌ها می‌توان یک مکتب طبی مستقل تهیه کرد.
 
بین مراجع تقلید هم در این باره اختلافاتی است
 
این درمانگر طب اسلامی گفت: بین مراجع تقلید هم در این باره اختلافاتی است؛ برخی مثل آیت الله نوری همدانی این مکتب را قبول دارند و از عملکرد این مکتب دفاع می‌کنند، برخی هم مثل آیت الله مکارم شیرازی مخالفت می‌کنند. سند ما هم برای طب اسلامی چهارکتاب معتبر شیعه مثل کتاب کافی، من لایحضره الفقیه، استفسار و تهذیب الاحکام است که در هر چهار اثر روایت‌های معتبر طبی وجود دارد.

**********************************

محمدعلی تبریزیان، از دیگر درمانگران طب اسلامی در ادامه و در تکمیل سخنان مهجوری گفت: پیشینه و تاریخ طب اسلامی به زمان پیدایش اسلام برمی گردد، چون از همان زمان آغاز دین اسلام مسائل درمان و سلامتی و این‌ها مطرح بوده است، ولی بحث احیا و اجرای آن چیز دیگری است. مثل بحث حکومت اسلامی که از زمان پیدایش اسلام مطرح بوده، ولی در ایران توسط امام خمینی (ره) اجرا و احیا شد، بنابراین مفهوم حکومت اسلامی چیز جدیدی نیست فقط توسط امام خمینی به عرصه عمل آمد.

وی افزود: طب اسلامی برای اولین بار حدود بیست سال پیش توسط آقای عباس تبریزیان مطرح شد و به عرصه عمل آمد. تعریف ما از طب اسلامی عبارت است از گزاره‌های سلامتی و بهداشتی در فرمایشات پیامبر و معصومین که براساس این تعریف، مدارک و سند معتبر هم وجود دارد. گاهی دارو‌هایی که تهیه می‌کنیم مستقیماً از کلام معصومین گرفته شده گاهی هم به واسطه روایت‌ها دارو را تهیه می‌کنیم. ما نمی‌گوئیم که برای همه درمان‌ها نزد طب اسلامی بیایند، حتی اگر ۵۰ درصد این روایات معتبر و کاربردی باشد برما واجب است به همین ۵۰ درصد عمل و از آن استفاده کنیم و برای ۵۰ درصد باقیمانده افراد می‌توانند به دیگران مراجعه کنند به عبارت دیگر به آن مقداری که می‌توانیم کمک می‌کنیم.

تبریزیان ادامه داد: برخی می‌خواهند ریشه این علم را بزنند و می‌گویند ما کلاً چیزی به عنوان طب اسلامی نداریم در حالی که قطعاً طب اسلامی داریم، منتها در مورد حدود و جزئیات آن اختلافاتی وجود دارد. ما به متون شیعه که این روایات طبی در آن هست اعتماد داریم، چون متون شیعه معتبر و مکتوب است نه منقول. مثلاً در یک حدیث معتبر امام صادق (ع) از پیامبر آمده است که مریضی‌ها کلاً به سه دسته تقسیم می‌شوند و درمان هم سه دسته است. خب ما براساس این قاعده کلی می‌توانیم بسیاری از بیماری‌ها را درمان کنیم.

************************************

نتیجه تصویری برای سیدمهدی ناظمی قره باغ
 
عده‌ای ممکن است فکر کنند چون علم اسلامی وجود دارد طب اسلامی هم وجود دارد

در مقابل سیدمهدی ناظمی قره باغ، محقق و پژوهشگر طب سنتی که همچون طباطبایی معتقد است ما طبی با عنوان طب اسلامی نداریم به خبرنگار مهر گفت: طب اسلامی اصطلاحی است که وقتی به کار می‌بریم سریعاً یک زمینه پررنگ مذهبی و دینی از آن حمایت می‌کند که می‌تواند اذهان را فریب بدهد و افراد فکر می‌کنند که طبی منتسب به اسلام است و همین باعث مشروعیتش می‌شود. عده‌ای هم ممکن است فکر کنند که، چون علم اسلامی وجود دارد طب اسلامی هم وجود دارد، ولی باید دقت کنیم که علم اسلامی به طور مشخص مربوط به علوم حوزوی اشاره دارد و از نوعی عقلانیت بهره‌مند هستند. طب سنتی هم برای خودش تعریف و اصول و موازین خودش را دارد.

وی افزود: در تاریخ ما هیچگاه طبی تحت عنوان طب اسلامی نداشتیم و نداریم و به قول معروف یک اصطلاح من درآوردی است. بعضی از افرادی که استاد طب سنتی بودند از اصطلاح طب اسلامی- ایرانی استفاده می‌کردند، منتها منظورشان یک طب جدید نبود، بلکه منظورشان این بود که طبی که معرفی می‌کنند خاستگاه ایرانی و اسلامی دارد. ما می‌توانیم از احادیث طبی در اسلام استفاده کنیم و بسیاری از این احادیث با طب سنتی هم همخوانی دارد، اما حدیث وقتی یقینی است که ما در دلالتش یقین داشته باشیم و بدانیم از جانب معصوم صادر شده است.

ما می‌توانیم از احادیث طبی در اسلام استفاده کنیم و بسیاری از این احادیث با طب سنتی هم همخوانی دارد، اما حدیث وقتی یقینی است که ما در دلالتش یقین داشته باشیم و بدانیم از جانب معصوم صادر شده است ناظمی قره باغ ادامه داد: عده‌ای که در ابتدا این اصطلاح را مطرح کردند از روی خیرخواهی این اصطلاح را مطرح کردند، ولی بعد‌ها پای سود و درآمد زایی به میان آمد. متأسفانه بسیاری از این افراد متوجه نیستند که این درآمدزایی هم سلامت مردم را به خطر می‌اندازد و هم اعتقادات مردم را تضعیف می‌کند، چون فرد با اعتقاد دینی نزد این افراد می‌آید و وقتی درمان نمی‌شود اعتمادش را به اعتقادات مذهبی از بین می‌رود؛ بنابراین فقط بحث سلامت جسمانی در این موضوع مطرح نیست.

وی افزود: استفاده از احادیث درست است منتها توسط یک فرد متخصص و طبیب سنتی نه کسی که فقط عربی بلد است و می‌تواند متون دینی بخواند. اگر دیدگاه مدافعان طب موسوم به اسلامی بخواهد بسط پیدا کند علم از بین می‌رود و زیر سوال می‌رود. ما وقتی می‌توانیم احادیث طبی را بفهمیم که از علم پزشکی هم مطلع و با آن آشنا باشیم. از اساتید بزرگ فقهی و حوزوی، یک نفر هم پیدا نمی‌کنیم که دیدگاهی مرتبط با طب اسلامی داشته باشند.
 
فقط طب سنتی می‌تواند از احادیث استفاده کند

این پژوهشگر اظهار داشت: به عقیده من فقط طب سنتی می‌تواند از احادیث استفاده کند و اینکه توقع داشته باشیم علم جدید از احادیث استفاده کند خیلی کار سختی است، چون روش‌هایشان با هم متفاوت است، ولی در هرحال لازم است که با اصول خاصی جلو رفت. من با اغلب اساتید طب سنتی صحبت کردم و قریب به اتفاق این نظر را دارند که طبی موسوم به طب اسلامی نداریم و از فضای پیش آمده ناراضی هستند. یکی از دلایلی که این افراد اظهار نظر صریح نمی‌کنند این است که نگرانند مورد توهین طرفداران این طب قرار بگیرند و از سوی آن‌ها تکفیر شوند، اما دلیل دیگر این است که مسئولین محترم اساتید طب سنتی را در کنار طب موسوم به اسلامی قرار می‌دهند و به نوعی این دو را یک کاسه می‌کنند، در حالی که این دو با هم فرق دارند و در کنار یکدیگر قرار دادن این دو گروه در اذهان مردم تأثیر بد می‌گذارد، ضمن اینکه از افراد متخصص این حوزه هم استفاده نمی‌شود. اما همانطور که در ابتدا اشاره شد در مقابل مخالفان این نظام طبی افرادی هم هستند که به صورت سرسختانه از این نظام طبی دفاع می‌کنند و این روز‌ها هم مشغول درمانگری هستند

با توجه به این نظرات موافق و مخالفی که درباره این نظام طبی تازه مطرح شده وجود دارد، به نظر می‌رسد باید متولیان و مسئولان حوزه بهداشت و درمان وارد عرصه عمل شوند و به این اوضاع سامان دهند. لازم است که پژوهش و تحقیقات جدی دراین باره صورت بگیرد و نظر وزارت بهداشت به عنوان نهاد متولی سلامت و درمان در این باره به صورت شفاف و جدی مطرح شود تا مردم نسبت به اموری از این قبیل آگاه شوند و کمتر مورد سواستفاده قراربگیرند.

https://www.javanonline.ir/fa/news/949893/%D8%B7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3 .

****************************************

 

گروه اندیشه: آیت‌الله تبریزیان معتقد است که اساس طب اسلامی یقین است، حجت‌الاسلام ایازی به نقد بیانیه آیت‌الله تبریزیان در این خصوص می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، آیت‌الله عباس تبریزیان روز گذشته، ۶ مرداد با صدور بیانیه‌ای در صفحه اختصاصی خود اعلام کرده است که اساس طب اسلامی یقین بوده و اساس این طب علاوه بر تجربه قرآن و احادیث است. وی به نقد منتقدان وجود نظام طب اسلامی می‌پردازد و می‌گوید: «در نهایت برای مخالفین طب اسلامی همان مسیری را که در پیش گرفته‌اند را پیشنهاد می‌کنیم، یعنی مصرف داروی شیمیایی زیرا برای نابودی یک انسان همین کافی است و ما به این مقدار عقوبت برای آنها راضی هستیم». حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمدعلی ایازی در یادداشتی به نقد این باور پرداخته است. وی در بخشی از یادداشتی که به ایکنا داده است می‌نویسد: علم فقه مستند به آیات قطعی قرآن و احادیث معتبر است و در این هزار سال از سوی عالمان بارها غربال شده است لذا مقایسه فقه با طب مقایسه غلط است و  نشانه از خلط مسائل علمی با غیر علمی  است. هیچ فقیهی و عالمی آگاه به مصادر روایات چنین جرئتی ندارد که بگوید علم طب تماما همانند علم فقه است  مگر بخواهد برای طب دم و دستگاهی قداست‌آور درست کند. در ادامه بخشی از بیانیه آیت‌الله تبریزیان و یادداشت انتقادی حجت‌الاسلام ایازی را می‌خوانید.

بیانیه آیت‌الله تبریزیان

بسم الله الرحمن الرحیم
اساس طب در دنیا تجربه است و اساس طب اسلامی قرآن و احادیث و تجربه می‌باشد. علم طب تماما همانند علم فقه است لذا اگر طب را زیر سوال ببریم پس باید فقه را نیز زیر سوال برد؛ همان جواب و دفاعی که از فقه توسط علما مطرح شده عینا ما نیز آن جواب را در دفاع از طب خواهیم داد. البته تکیه‌گاه طب اسلامی قطع و یقین است و شک و گمان جایگاهی در طب اسلامی ندارد زیرا  تفاوت ذاتی بین فقه و طب این است که طب قابل تجربه است و راه برای رسیدن به یقین باز است به این شکل که با استناد به آیات و روایات ابتدا حکم و یا دارویی طبی طبق قواعد متقن فقهی و اصولی استنباط می‌شود پس از این مرحله که اطمینان بالا حاصل شد طبق آن دارو و حکم طبی تجویز می‌شود و در نهایت اگر موثر واقع شد این اطمینان بالا تبدیل به یقین خواهد شد، لذا پشتوانه طب اسلامی یقین است.

جهل تاکی؟

گفته می‌شود نه نظام طبی داریم و نه می‌شود چنین نظامی را تاسیس نمود، به چنین افراد کم سواد باید گفت طبق حرف شما نظام اقتصاد اسلامی نیز نخواهیم داشت درحالی که شیخ انصاری با صد روایت نظام اقتصادی را در کتاب گرانقدر مکاسب پایه‌گذاری کرد لذا نظام طب اسلامی را نیز می‌توان با صد روایت و یا آیه پایه‌گذاری نمود، بلکه هزاران روایت طبی از معصومین صادر شده است. باید به مخالفین طب اسلامی توصیه کرد: (دوباره درس بخوانید)

طبق فرمایش مقام معظم رهبری ما باید مراقب نفوذ دشمن در همه عرصه‌ها باشیم و یکی از مهم‌ترین عرصه‌ها طب است و البته امروزه عده‌ای عامدا بنای مخالفت با فرمایشات ایشان دارند که ایشان بارها تاکید بر طب اسلامی ایرانی نموده‌اند.



یادداشت انتقادی سید محمد علی حجت‌الاسلام ایازی


نتیجه تصویری برای حجت‌الاسلام ایازی



درباره طب اسلامی دو نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد، تا ثابت شود که ما چیزی به نام طب اسلامی داریم: نخست: ثابت شود در دین اسلام به جز دستوراتی کلی در جهت رعایت بهداشت و سلامت، دستوراتی در جهت چگونگی درمان بیماران آمده است و این دستورات امروز مشکل بیماری‌ها را درمان می‌کند. مثلاً اگر کسی امروز دچار گرفتگی عروق شد، با دستوراتی از قرآن و حدیث می‌توان درمان کرد، و در نتیجه به اسلام نسبت داد که نظام درمان قلب و عروق چنین است. این معنا بسته به اثبات چنین تعالیم معتبری از سوی شرع است. در قرآن که چنین دستوراتی نرسیده است و حتی درباره عدد رکعات نماز و خصوصیات روزه نرسیده است تا چه رسد به‌ نظام پزشکی و این امر در مرتبه دوم رسیدن روایاتی معتبر و اطمینان آور از پیامبر و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، در صورتی‌ که کتاب‌هایی که منسوب به پیامبر و ائمه این‌گونه از روایات نقل شده، منابع معتبری نیست و علمان اسلامی به‌ صورت مفصل این کتاب‌ها را نقد کرده‌اند و به‌ جز نقل روایات ضعیف از منابع نامعتبری این کتاب‌ها نقل شده است و ازنظر دانشمندان علم حدیث این روایات تضعیف شده است.
بنابراین این که گفته‌شده علم طب تماماً همانند علم فقه است، نوعی مغالطه است، علم فقه مستند به آیات قطعی قرآن و احادیث معتبر است و در این هزار سال از سوی عالمان بارها غربال شده است لذا مقایسه فقه با طب مقایسه‌ای غلط است و  نشانه از خلط مسائل علمی با غیرعلمی  است. هیچ فقیهی و عالمی آگاه به مصادر روایات، چنین جرئتی ندارد که بگوید علم طب تماماً همانند علم فقه است  مگر بخواهد برای طب دم و دستگاهی قداست آور و دکان درست کند. اما این‌ که گفته‌شده تکیه‌گاه طب اسلامی قطع و یقین است و شک و گمان جایگاهی در طب اسلامی ندارد. سؤال این است که در این کتاب‌هایی که شما به نقل از مصادری مرسل و به نقل و جاده روایات را مستند کرده‌اید چگونه علم پیدا می‌شود در صورتی‌ که حدیث مصادر و سلسله سند آن درست باشد ظنی‌الصدور است. اما اگر سخن از تجربه باشد، مبنای تجربه هم استقراء از موارد و نمونه‌ها است و استقراء حداکثر موجب علم جزئی خواهد بود. امروز پزشکان هم با همه دانش و تجربه خود چنین ادعایی ندارند، بلکه می‌گویند با توجه به مطالعات و تجربیات ما این مسئله به‌ دست‌ آمده است و در آینده بسا ممکن است، دانش پزشکی نکات و مسائل جدیدی را درباره آن مسئله کشف کند.


[ تذکر : وِجادة واژ‌ه‌ای در علم حدیث به معنای یافتن یکی از روش‌های فراگیری حدیث است. در این روش، راوی تنها متن نوشته‌شده حدیث را مشاهده کرده و بدون آنکه با نویسنده یا نقل‌کننده آن ارتباطی داشته یا از وی اجازه‌ای در نقل کتابش داشته باشد، حدیث را نقل می‌کند. بیشتر محدثان از نقل کردن حدیث به طریق وجاده منع کرده‌اند. با این حال برخی پژوهشگران معاصر ممنوع کردن وجاده را باعث متوقف شدن نقل حدیث دانسته و معتقدند نقل حدیث از این راه واجب است. وجاده در علم تاریخ و شرح حال‌نگاری نیز مورد استفاده قرار گرفته و معتبر دانسته شده است. ]


مسئله دوم و اساسی در بحث پزشکی اسلامی مشخص کردن قلمرو دین در مقام بیان مسائل پزشکی است. به این معنا که آیا وظیفه دین است که مسائل درمان بیماران را و چگونگی معالجه آنان را بگوید و یا به علم و تجربه بشر ارجاع داده است؟ روشن است که معارف قرآن و اهل‌بیت (ع) برای بیان عقاید و اخلاقیات و نسک است، اما این‌ که دستگاهی برای علم پزشکی فراهم ساخته باشد و نظام درمان را به وجود آورده باشد، و گفته باشد، چگونه باید سلامت را حفظ به‌ صورت خاص به‌ جز دستورات حداقلی کرد و چگونه درمان کرد خود پیامبر و ائمه در روایات فراوان ارجاع به طبیب می‌داده‌اند و این نشان می‌دهد که قلمرو دین غیر از بیان مسائل پزشکی است. البته احکام پزشکی داریم اما احکام پزشکی مثل این‌ که اگر دست شما مجروح شد چگونه باید وضو گرفت و چگونه باید غسل کرد، ربطی به علم پزشکی ندارد. لذا اثبات نظام پزشکی قابل اثبات نیست.
البته در کنار نظام پزشکی جدید ما نظام طب سنتی را هم داریم، که منکر آن نیستیم، اما آن نظام که بسا مواردی از آن از قبل از اسلام و طب ایرانی و یونانی بوده و می‌تواند در جایی که به‌ صورت علمی ثابت شود تلفیق شود بحث دیگری است.

https://iqna.ir/fa/news/3624031/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%A2 .

**********************************

کارگروه نظام سلامت در اسلام که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. به گفته مسئولان وزارت بهداشت برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث شناسان پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه شده و نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.


آیا چیزی به نام «طب اسلامی» صحت دارد؟به گزارش تابناک، خدا دوست مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت چندی پیش در دیدار با آیت الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور، تاکید کرده بود که برخی به نام طب اسلامی و سنتی، با بدیهی‌ترین مسائل پزشکی مانند واکسن و پیوند اعضا مخالفت می‌کنند که با این کار آن‌ها، برخی از مردم علاوه بر از دست دادن جان خود، مال خود را نیز از دست داده‌اند. بیشتر این افراد دام خود را برای کسانی که بیماری‌های صعب‌العلاج دارند، پهن کرده و با منع بیماران از مراجعه به پزشکان طب رایج، آن‌ها را مجبور به استفاده از شیوه‌های درمانی نادرست و بدون مستندات علمی خود ترغیب می‌کنند.

چندی پیش نیز انجمن علمی طب سنتی با انتشار بیانیه‌ای از جریاناتی که با سوء استفاده از نام اسلام و ائمه معصومین (ع)، به حوزه طبابت و طب سنتی ایرانی وارد شده و سلامت شهروندان و اعتقادات دینی آنان را به مخاطره انداخته‌اند اعلام برائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است:

"این مدعیان بدون اینکه مدارج علمی طب سنتی یا طب رایج و احتمالا علوم دینی را طی کرده باشند و بدون بهره از هرگونه دانش شناخت بدن و قواعد حاکم بر آن و خواص گیاهان دارویی و مداخلات دارویی آن‌ها با دارو‌های شیمیایی، صرفا با استنباط شخصی از روایات طبی که در مورد اکثر آن‌ها بررسی‌های لازم از نظر اعتبار و دلالت و ... توسط علمای حدیث انجام نشده است، به ساخت دارو می‌پردازند و در این مسیر به نام دین، انواع بیماران قلبی، سرطانی و ... را از کلیه درمان‌های ثابت شده محروم می‌سازند و ادعا می‌کنند که بیماری‌های مذکور و انواع سرطان‌ها و بیماری‌های ژنتیکی را با دارو‌های اهل بیت سریعا درمان قطعی می‌کنند و البته در صورت عدم توفیق در درمان، ریشه را در ضعف ایمان و عدم اعتقاد بیمار به درمانی که از جانب معصومین آمده است، عنوان می‌کنند. "

https://www.tabnak.ir/fa/news/863042/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%DA%86 .

***************************************

تعداد پزشکان متخصص طب سنتی فارغ‌التحصیل شده، آنچنان نیست که بتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد، همین خلأ موجب شده تا از اقشار گوناگون با عناوینی همچون «طب اسلامی» وارد حوزه طب سنتی شوند.

واکاوی دلایل مخالفت مراجع با طب اسلامی / علت خروج ۱۵ هزار روحانی از حوزه چه بود؟به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۶۰ سال قبل بود که با ورود طب مدرن به ایران، طب سنتی با قدمت چند هزار ساله ممنوع شد. این نخستین تقابل طب سنتی و طب مدرن در کشورمان بود که موجب شد تا طب سنتی با نگاه پیشگیرانه و مداخله حداقلی‌اش برای ۶۰ سال به محاق برود، اما ناتوانی طب مدرن و اطبای این طب در درمان بسیاری از بیماری‌ها موجب شد تا مردم رفته رفته به سمت و سوی طب سنتی گرایش پیدا کنند.

هر چند در طول ۶۰ سال انزوای طب سنتی بودند طبیبانی که اسرار این طب را سینه به سینه منتقل می‌کردند و این میراث ارزشمند آیا و اجدادی‌مان را حفظ کردند. با تمام این‌ها اقبال مردم به طب سنتی باعث ظهور فرصت‌طلبانی شد که در پوشش طب سنتی و به نام درمان بیماری‌ها و بیماران به دنبال خالی کردن جیب مردم بودند، اما طب سنتی در تمام دنیا جایگاه خود را پیدا کرده است و روش‌ها، دارو‌ها و درمان‌های این طب در بسیاری از کشور‌های اروپایی هم کاربرد دارد.


بیشتربخوانید : آیا پیامبر (ص) در هنگام بیماری به طبیب مراجعه می‌کردند؟


این شد که ساختار بهداشت و درمان کشورمان هم به این نتیجه رسیدند که طب سنتی باید به ساختار بهداشت و درمان کشور بازگردد، اما برای اجتناب از آسیب‌ها و به‌روزرسانی این طب و آشتی دادن طب مدرن با طب سنتی، این طب وارد آموزش‌های دوره تخصصی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شد و از سال ۱۳۸۴ پزشکان عمومی‌برای شرکت در دوره تخصص طب سنتی راهی دانشکده‌های پزشکی شدند. تعداد پزشکان متخصص طب سنتی فارغ‌التحصیل شده از این دانشکده‌ها، اما آنچنان نیست که بتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد. همین خلأ هم موجب شده تا از اقشار گوناگون جامعه و با عناوینی همچون «طب اسلامی» وارد حوزه طب سنتی شوند. آن‌طور که احمد کریمی متخصص طب سنتی ایرانی می‌گوید در حال حاضر ۱۰ هزار روحانی از حوزه‌های علمیه بیرون آمدند و در قامت طبیب طب اسلامی‌مشغول طبابت هستند؛ موضوعی که هم به اسلام ضربه زده و هم به طب سنتی ایرانی. حالا از خود حوزه‌ها چهره‌هایی همچون آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله نوری همدانی به مبارزه با «طب اسلامی» برخاسته‌اند تا اشتباهات طبابت را از گردن روحانیت و اسلام بردارند. آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوی ما با این پزشک متخصص طب سنتی است.

آقای دکتر تقابل خاصی میان طب مدرن و طب سنتی وجود دارد. شما ریشه‌های این تقابل را در چه می‌بینید؟
در حال حاضر شرایط خیلی بهتر شده است و دیگر تقابل گذشته وجود ندارد. در دوره تخصص طب سنتی برای پایان‌نامه باید یک استاد راهنمای طب مدرن و یک استاد راهنمای طب سنتی داشته باشیم و بسیاری از اساتید طب مدرن که ما با آن‌ها پایان‌نامه می‌گیریم طب سنتی را پذیرفته‌اند هر چند برخی از آن‌ها هنوز گارد می‌گیرند، اما اوضاع نسبت به ۱۰ سال پیش خیلی بهتر شده است.

آموزش آکادمیک طب سنتی چند سالی است که وارد آموزش‌های وزارت بهداشت شده است. آیا تعداد فارغ‌التحصیلان این رشته به تعداد مراکزی که هم‌اکنون شاهدیم خدمات طب سنتی ارائه می‌کنند، هست یا خیر؟ و این همه مرکز خدماتی پزشکان متخصص طب سنتی هستند یا همین افرادی هستند که آموزش‌های کوتاه‌مدت دیده‌اند و برای خودشان مطب راه انداخته‌اند؟
تخصص طب سنتی از سال ۸۶ وارد آموزش‌های وزارت بهداشت شده و تاکنون حدود ۳۰۰ نفر در این رشته فارغ‌التحصیل شده‌اند که این عدد برای کل کشور بسیار کم است و از این تعداد گروهی هم درگیر هیئت علمی هستند و تعداد افرادی که آزاد و مشغول طبابت هستند خیلی کم است و حدود ۱۰۰ تا صد و خرده‌ای نفر است. البته بعضی افراد هم هستند که با آموزش‌های دو هفته‌ای وارد حوزه طبابت در طب سنتی شده‌اند!

دو هفته‌ای؟! مگر می‌شود با دو هفته آموزش طبابت کرد؟ شاید یکی از دلایل تقابل طب سنتی و طب مدرن که به بیمه نشدن خدمات طب سنتی هم منجر شده شیادانی است که تحت عنوان طب سنتی فعالیت می‌کنند و گاهی وقت‌ها تجویز‌ها و درمان‌هایشان عوارض جبران‌ناپذیری به دنبال داشته است.
بزرگ‌ترین مشکل ما در حوزه طب سنتی جعلی‌ها هستند. طب اسلامی، طب سنتی‌هایی که در دو هفته درس خوانده‌اند. به طور مثال من پزشک هستم و داروی یک فرد دیابتی را قطع نمی‌کنم حتی خیلی از پزشکان متخصص هم نمی‌دانند ما هم پزشک هستیم و مهر ما از نظام پزشکی صادر می‌شود. به رسمیت شناخته شدن طب سنتی به عنوان شاخه‌ای از پزشکی زمان می‌برد.

گاهی از طب سنتی به عنوان طب مکمل یاد می‌شود. آیا طب سنتی، ابزار‌ها و روش‌هایش به عنوان مکملی برای طب مدرن است یا خودش می‌تواند به طور مستقل در حوزه تشخیص و درمان به کار گرفته شود؟
طب سنتی طبی مستقل است. شاید طب سوزنی را بتوان مکمل دانست، اما طب سنتی برای خودش ایده دارد و راه و روش و درمان‌هایش فرق می‌کند. نمی‌گویم طب سنتی از طب مدرن بی‌نیاز است، اما خیلی وقت‌ها می‌توان مستقل و جلوتر از طب مدرن کار‌های درمانی را انجام داد. به طور مثال در کبد چرب طب رایج درمانی ندارد، اما طب سنتی می‌تواند این عارضه را به طور کامل درمان کند. برای تشخیص، سونوگرافی و آزمایشات این بیماری ما از طب مدرن کمک می‌گیریم. ما خودمان را از علم روز محروم نمی‌کنیم. همچنان که باید طب سنتی یا بهتر است بگوییم طب ایرانی را گسترش دهیم و این کار در حال انجام است. شما تا چند سال پیش اگر به سراغ طب سنتی می‌رفتید فقط برایتان جوشانده تجویز می‌کردند، اما حالا دارو‌های طب سنتی را به صورت قرص و شربت درآورده‌اند و تجویز می‌شود و از روش‌های مدرن‌تری استفاده می‌شود تا سازمان غذا و دارو هم دارو‌های ما را مورد تأیید قرار دهد و استاندارد‌های بیشتری داشته باشد.

یکی از مشکلاتی که در مسیر طب سنتی قرار دارد بحث بیمه خدمات طب سنتی است. چرا بیمه‌ها زیر بار پوشش خدمات طب سنتی نمی‌روند؟
بله ما مشکل بیمه داریم. متأسفانه بیمه‌های تکمیلی هنوز خدمات طب سنتی را قبول نکرده‌اند. بیمه‌های پایه هم همین‌طور. تنها بخشی از طب سنتی که پوشش بیمه‌ای دارد ویزیت پزشکان است، اما به دلیل مشکلات موجود پزشکان هم انگیزه لازم را برای قرارداد با بیمه‌ها ندارند. در حوزه خدمات، اما باوجودی که وزیر سابق بهداشت دستور داده بود که این خدمات زیر چتر بیمه دربیایند و برآورد هزینه‌ها هم نشان می‌داد تنها حدود ۲ میلیارد تومان در سال بودجه این خدمات می‌شود بیمه‌ها زیر بار نرفتند.

خدمات معمول طب سنتی چه چیز‌هایی هستند؟
حجامت، فصد، زالودرمانی و ماساژ؛ این‌ها خدماتی هستند که به اعمال یداوی معروف هستند و انجام می‌شود.

با توجه به عدم پوشش بیمه‌ای در حال حاضر هزینه‌های چنین خدماتی چگونه است؟
هزینه‌های طب سنتی بالا نیست. به طور مثال عمل جراحی تونل کارپ حدود ۳ تا ۴ میلیون تومان هزینه دارد و همین عارضه با زالودرمانی با هزینه‌ای ۷۰۰ هزار تومانی درمان می‌شود. آنجا، چون بیمه هزینه‌اش را می‌دهد بیمار با ۲۰۰ هزار تومان درمان می‌شود، اما در اینجا به دلیل عدم حمایت بیمه‌ها بیمار باید این ۷۰۰ هزار تومان را از جیب خودش بپردازد. به همین خاطر برای بیمار هزینه گران‌تر تمام می‌شود، اما در عمل هزینه طب سنتی بسیار ارزان‌تر از طب رایج است.

بیمه نشدن طب سنتی به دلیل تقابل طب سنتی و مدرن است؟
نه بحث تقابل نیست، بیمه‌ها ترجیح می‌دهند خدمت جدیدی را تحت پوشش نگیرند.

خب این‌طور که شما می‌گویید هزینه‌های بیمه‌ها هم با پوشش بیمه‌ای خدمات طب سنتی به طور کلی پایین‌تر می‌آید.
بله، ولی بیمه‌ها باید این را درک کنند، اما متأسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است. در سیستم بیمه‌ای ما، چون براساس نظام نیست ما چنین مشکلاتی را داریم. در تمام دنیا حتی طب مکمل را بیمه کرده‌اند، چون محاسبه می‌کنند و می‌بینند این مسئله به نفعشان است. البته شاید یکی از نگرانی‌های بیمه‌ها برای عدم پوشش خدمات طب سنتی هم این باشد که می‌بینند اگر وارد این حوزه شوند کم‌کم باید دارو‌های ما را هم تحت پوشش قرار دهند و این روند ادامه‌دار خواهد بود.

شاید عدم باور به اثربخشی درمان‌های طب سنتی بیمه‌ها را از پوشش این خدمات بازمی‌دارد. به طور مثال عمل جراحی تونل کارپ را که اشاره داشتید با زالودرمانی قابل درمان است؛ آیا این درمان قطعی است یا احتمال بازگشت وجود دارد؟
شما عمل جراحی هم که انجام دهید احتمال بازگشت وجود دارد. خیلی از بیماران من افرادی هستند که عمل کرده‌اند، اما با بازگشت بیماری مواجه شده‌اند. در طب چه سنتی و چه مدرن نمی‌توان هیچ چیز را قطعی دانست. ما بیمارانی را داریم که سه، چهار سالی است با زالودرمانی خوب شده‌اند و هیچ مشکلی هم ندارند و عوارض عمل جراحی را هم ندارند. البته بهبود در این روش به شرطی است که حتماً کار توسط متخصص انجام شده باشد. زیرا قبل از زالودرمانی باید پاکسازی انجام شود.

آیا طب سنتی طبی پیشگیرانه است؟
اصول اولیه طب سنتی بر پیشگیری است، اما درمان هم انجام می‌دهد. البته طب نوین هم به همین پیشگیری رسیده است. پایه طب سنتی مزاج‌شناسی است و این اختلاف با طب رایج است. به طور مثال کسی که گرم و خشک است یک نوع سردرد دارد و کسی که گرم است یک نوع دیگر از سردرد را دارد. در طب سنتی درمان هرکدام از این‌ها با هم فرق می‌کند، اما طب رایج یک درمان برای هر دوی این‌ها پیشنهاد می‌دهد به همین خاطر هم طب مدرن بیشتر به عنوان مسکن عمل می‌کند نه درمان ریشه‌ای.

در حال حاضر هم دنیا به سمت پزشکی شخصی رفته است.
بله الان در دنیا دارو‌ها را براساس افراد تولید می‌کنند. یکی از اساتید داروساز به من می‌گفت: ما در سال‌های آینده دیگر داروخانه نخواهیم داشت، چون برای هر کس باید داروی خاص خودش را بسازند. آن‌ها براساس ژنتیک و DNA و... بحث می‌کنند، اما طب سنتی براساس مزاج صحبت می‌کند.

انتقاداتی به موضوع «طب اسلامی» وارد می‌شود. به این مفهوم که منتقدان معتقدند چیزی به عنوان طب اسلامی نداریم. شما چقدر این انتقادات را وارد می‌دانید؟
طب اسلامی یعنی چه؟ آیا می‌توان احادیثی که در حوزه طب سنتی هستند را به طور کلی تعمیم دارو و بیماران را با آن درمان کرد؟ این احادیث در درجه نخست باید از منظر اعتبار مورد بررسی قرار گیرند و در مواردی هم که اعتبار آن‌ها تأیید می‌شود باید دید در چه شرایطی این روایت ذکر شده است. خیلی وقت‌ها احادیثی که وجود دارد برای یک بیماری خاص و در منطقه‌ای خاص بوده است. به همین خاطر هم هست که اگر توصیه‌های این احادیث برای برخی افراد ثمربخش نباشد این ناکارآمدی را به اسلام نسبت می‌دهند. نکته دیگر این که ائمه ما هم وقتی بیمار می‌شدند به حکیم مراجعه می‌کردند و خودشان، خودشان را درمان نمی‌کردند. پس طب اسلامی به مفهومی که برخی ادعا می‌کنند وجود ندارد.

ضمن اینکه تعداد احادیثی که در این حوزه وجود دارد شاید یکی دو کتاب بیشتر نشود؛ بنابراین بهتر است به جای طب اسلامی بگوییم طب سنتی که از فرمایشات ائمه هم استفاده کرده است. اما اضافه کردن پسوند اسلام به اسلام ضربه می‌زند. آقا هم هیچ جا طب اسلامی نگفته‌اند و در ابلاغیه‌شان طب سنتی ایرانی ذکر شده است. همین مسئله موجب شده تا در حال حاضر حدود ۱۰ درصد طلاب از حوزه خارج شده‌اند و مشغول ارائه درمان‌های طب سنتی هستند. نزدیک ۱۵۰ هزار روحانی در کل کشور داریم که ۱۵ هزار نفر از آن‌ها در حوزه طب سنتی شاغل شده‌اند.

از نظر شما ورود روحانیون به حوزه طب سنتی آسیب‌زاست؟
بله، اگر حوزه سالی هزار روحانی هم جذب کند ۱۵ سال طول می‌کشد تا خروج این ۱۵ هزار روحانی جبران شود. با ورود روحانیون به حوزه طب سنتی اولاً کار اصلی آن‌ها از بین رفت و از سوی دیگر اگر این افراد خرابکاری کنند- که این اتفاق هم افتاده است- به نام روحانیت تمام می‌شود. به همین خاطر هم هست که روحانیون و مراجعی همچون آیت‌الله مکارم شیرازی و نوری همدانی مخالفت شدیدی را با طب اسلامی ابراز کردند هر چند این مخالفت‌ها با واکنش شدید این افراد هم مواجه شده است. ورود روحانیون به حوزه طب سنتی و به نام طب اسلامی در حالی است که ما روحانی داریم و خیلی از مساجد ما امام جماعت ندارند.

آقای دکتر کریمی! اشاره داشتید که برخی از افراد مدعی طبابت در طب سنتی آموزش‌های دو هفته‌ای دیده‌اند! چه کسی متولی برگزاری چنین آموزش‌هایی است؟
در عمل این کلاس‌ها هیچ متولی خاصی ندارد و به صورت غیرقانونی طرف یک مهر تقلبی ساخته و دارو آموزش می‌دهد. دلیلش هم این است که تصور می‌شود طب رایج بسیار سخت است برای همین شما حتی اگر سرماخوردگی داشته باشید به سراغ پزشک می‌روید تا برایتان دارو تجویز کند، اما درباره طب سنتی تصوری شکل گرفته که این طب خیلی راحت است. این در حالی است که طب سنتی بسیار سخت‌تر از طب رایج است. در طب سنتی باید برای هر فردی یک داروی خاص و ویژه تجویز کنید و همین مسئله کار را خیلی سخت می‌کند.

در حالی که در طب رایج تعداد معدودی دارو برای هر بیماری وجود دارد و پزشک از بین این چند دارو یکی را انتخاب می‌کند؛ در طب سنتی صد‌ها دارو وجود دارد و پزشک بر مبنای مزاج فرد برایش دارو‌ها را تجویز می‌کند. همین نگاه ساده‌انگارانه به طب سنتی هم باعث شده تا کلاس‌های آموزش طبی سنتی با مدارک غیرمعتبر شکل بگیرد. تنها مدرک معتبر در زمینه طب سنتی مدرک وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. اما مردم به دلیل ناآگاهی در این کلاس‌های یک ماهه، دو ماهه یا دو هفته‌ای شرکت می‌کنند و فکر می‌کنند با این دوره‌های کوتاه‌مدت متخصص طب سنتی شده‌اند؛ بنابراین یکی از بزرگ‌ترین کار‌هایی که می‌تواند برای کمک به گسترش طب سنتی و بازگشت اعتماد این شاخه از پزشکی شود ممنوعیت برگزاری چنین کلاس‌هایی است.

اما من دیدم که جهاد دانشگاهی هم در این زمینه آموزش‌هایی را برگزار می‌کند. آیا آموزش‌های آن‌ها هم اعتبار ندارد؟
بله، جهاد دانشگاهی آموزش‌هایی دارد، اما در زیر مدرک آموزشی‌اش می‌نویسد این مدرک برای درمان اعتبار ندارد. از سوی دیگر جهاد دانشگاهی بیشتر آموزش «حفظ‌الصحه» را برگزار می‌کند یعنی چه کار کنید تا سالم بمانید و این با درمان طب سنتی بسیار متفاوت است؛ بنابراین همان‌گونه که کلاس‌ها متولی ندارد برای جلوگیری از برگزاری این کلاس‌ها هم متولی وجود ندارد.

در فضای مجازی هم کانال‌های متعددی وجود دارد که به نام طب سنتی فعالیت‌های درمانی و اقتصادی دارند. اعتبار این کانال‌ها و صفحات چقدر زیر سؤال است؟
فضای مجازی ما که باز است. در حال حاضر در فضای مجازی به نام برخی از اساتید بزرگ کانال و صفحاتی وجود دارد و کسی بر این‌ها نظارت ندارد. به همین خاطر هم منبع درآمد خوبی برای افراد شده که به صورت زیرزمینی طبابت می‌کنند و دستورات عجیب و غریب آن‌ها مشکلات بسیاری را برای مردم به وجود می‌آورد.

یکی از این توصیه‌ها هم مصرف نمک دریاست. آیا واقعاً نمک دریا بهتر از نمک‌های یددار رایج است؟
ما منابع داریم و اگر بخواهیم خاصیت یا ضرر چیزی را بگوییم باید به این منابع مراجعه کنیم. در منابع طب سنتی آنچنان تعریفی از نمک دریا نشده است. بهترین نمک، نمک سنگ است. نمک‌های دریایی که هم‌اکنون عرضه می‌شود هم اغلب نمک دریای اصل نیست و با توجه به آلودگی‌های دریا اگر هم باشد چندان توصیه نمی‌شود.

پس شما هم نمک‌های یددار موجود در بازار را توصیه می‌کنید؟
یکی از مشکلات ما همین نمک یددار است. دوز بالای یدی که در این نمک‌ها استفاده می‌شود موجب شده تا اگر در گذشته گواتر داشتیم حالا با کم‌کاری تیروئید مواجه شویم. در دنیا هم دارند دوز یدی که به نمک زده می‌شود را کاهش می‌دهند. در طب سنتی هم ید به عنوان سموم شناخته می‌شود.

یعنی خطرناک است؟‌
نمی‌گوییم ید سم است؛ ممکن است در جای خودش مفید هم باشد، اما دوز بالای آن هم می‌تواند ایجاد بیماری کند؛ بنابراین پیشنهاد می‌کنم که مردم هم از نمک عادی استفاده کنند و هم از سنگ نمک.

حجامت یکی از مرسوم‌ترین اعمال طب سنتی است که در سال‌های اخیر هم مراکز زیادی اقدام به انجام آن می‌کنند. آیا حجامت برای همه خوب است یا شرایطی دارد؟


اع
مال یداوی ما در رتبه سوم قرار دارد. درمان در طب سنتی ابتدا با تغذیه است، بعد با دارو و در نهایت با اعمال یداوی. الان در جامعه برعکس است و اول به سراغ حجامت یا زالودرمانی می‌روند. طب سنتی روی حفظ‌الصحه خیلی تأکید دارد. رابطه بسیار قوی بین سلامت و تغذیه وجود دارد. بیشتر مردم فست‌فود می‌خورند و این سودایشان را زیاد می‌کند و زیادی سودا فرد را عصبی می‌کند و در جامعه خشونت و طلاق زیاد می‌شود؛ بنابراین حفظ‌الصحه نه فقط در سلامت فردی اثر دارد بلکه در سلامت اجتماعی هم اثر مثبت دارد. حجامت هم برای هر کسی توصیه نمی‌شود. زیر ۱۴ سال و بالای ۶۰ سال حجامت ممنوع است مگر در موارد خاص. کسانی که فنر در قلبشان دارند نباید حجامت کنند. افراد بلغمی با مزاج سرد و‌تر و کسانی که قوه بدنی مناسبی ندارند حجامت برایشان ممنوع است. در مقابل این افراد صفراوی مزاج و دموی مزاج ممکن است نیاز باشد تا سالی سه بار حجامت کنند، اما این کار نباید خودسرانه صورت گیرد و باید با تشخیص پزشک باشد. اگر حجامت بی‌دلیل صورت گیرد ممکن است ۱۰ سال دیگر عوارض آن مشخص شود.

یعنی عوارض این کار بلافاصله خودش را نشان نمی‌دهد؟
بله، قوه فرد گرفته می‌شود، اما طی سال‌های آینده خودش را نشان می‌دهد که قوه فرد کاهش می‌یابد. به همین خاطر هم حتی در مواردی که حجامت برای بیماری توصیه می‌شود با توجه به شرایط و مزاج بیمار نوع و مقدار خونگیری متفاوت انجام می‌شود.


زالودرمانی چطور؟ این شیوه درمانی چه شرایطی را می‌طلبد؟


در زالودرمانی با وجودی که علمش از آن ماست، اما کشور‌های اروپایی، روسیه و امریکا خیلی از ما جلوترند و نه فقط گاردی که متخصصان ما نسبت به این شیوه درمانی دارند را ندارند، بلکه در بیمارستان‌هایشان از این روش استفاده می‌شود. البته این شیوه درمانی هم باید زیر نظر پزشک متخصص باشد و عواقب کار سنجیده شود. اینکه برای چه کسی می‌توان زالو استفاده کرد، زالو را کجا بندازیم، چه تعدادی و چه زمانی همه این‌ها نکاتی است که موجب می‌شود تا این شیوه درمان طب سنتی اثربخش باشد. طبق قانون فقط متخصص طب سنتی می‌تواند زالو بیندازد.

۶۰ سال فاصله و توقف طب سنتی آیا موجب نشده تا منابع این شاخه از علم گم شود؟
ما ۱۸ هزار منبع طب سنتی را پیدا کرده‌ایم. مرحوم اصفهانی کار‌های تحقیقاتی زیادی را در این حوزه انجام داده‌اند. از این ۱۸ هزار منبع ۶ هزار منبع مجدداً رونویسی شده و ما مشکلی در حوزه منابع طب سنتی نداریم.

دلیل توقف ۶۰ ساله طب سنتی چه بود؟
رضاشاه طب سنتی را ممنوع اعلام کرد، اما بعد‌ها محمدرضا شاه بیمار شد و نزدیک بود بمیرد که به آن‌ها می‌گویند در یکی از روستا‌های طالقان فردی است که درمان طب سنتی انجام می‌دهد و این فرد می‌تواند محمدرضا را درمان کند. بعد از آن کمی طب سنتی آزاد می‌شود، اما به دلیل فراگیری طب رایج، مردم هم از طب سنتی دور شده بودند، اما حالا با بازگشت اروپاییان و کشور‌های غربی به طب سنتی این اقبال در ایران هم به طب سنتی افزایش یافته است.

چقدر در کشور‌های دیگر از طب سنتی ایران استفاده می‌شود؟ به نظر می‌رسد طب سنتی چینی و هندی در سایر کشور‌ها شناخته‌شده‌تر باشد.
طب هندی همان طب ایرانی است به نام یونای مدیسین و پایه‌هایش همان طب ایرانی است. با این تفاوت که آن‌ها این ۶۰ سال را متوقف نشدند. طب سنتی ایرانی با طب چینی یک تفاوت‌هایی دارد، اما اصول طب آن‌ها هم بر پایه مزاج است؛ بنابراین خیلی از پایه‌های طب سنتی در جهان همان طب سنتی ایرانی است.

https://www.yjc.ir/fa/news/6943587/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%AE .

************************************************

آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام "طب اسلامی" وجود دارد؟ و در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه های موجود در روایات راه حل چیست؟
پرسش
آیا دین اسلام در عرصه پزشکی مانند دیگر عرصه ها گام گذاشته، و متکفل درمان بیماری های جسمی بشر نیز می باشد؟ به عبارت دیگر، آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام "طب اسلامی" وجود دارد؟
2. پیشوایان دینی و جامعه پزشکی چه نوع ارتباط و تعاملی با هم داشتند؟
3. در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه های موجود در روایات راه حل چیست؟

پاسخ اجمالی
خداوند هدف از فرستادن پیامبران را تزکیۀ معنوی و آموزش حکمت و دین برشمرده، و پیامبر گرامی اسلام (ص) هدف از بعثت خود را نهادینه کردن اخلاق نیک در جامعۀ بشری اعلام کرده است. از طرفی با توجه به بی‌شمار بودن دانش‌های بشری؛ نظیر پزشکی، صنعت و ...، راهبرد کلی پیشوایان دینی آن بود - با آن که دانش نامحدودی از جانب پروردگار در اختیار آنان قرار گرفته بود- که خود را متخصص تمام رشته‌ها معرفی نکنند، بلکه - دست کم در ظاهر – مانند دیگر مردم، به دانش‌های پذیرفته‌شدۀ بشری احترام گذارند. آنان به پیشرفت طبیعی دانش پزشکی توجه داشته، با آن که انتقادات و پیشنهاداتی نیز به برخی رویه‌های معمول داشتند، اما بسیاری از درمان‌های توصیه شده توسط پزشکان آن روز را مورد استفاده قرار داده و به دیگران نیز توصیه می‌کردند.


با این وجود، هرگز ادعایی با عنوان ایجاد رشته ای نوین به نام "طب اسلامی" از جانب آن بزرگواران مطرح نشد که دانش مرسوم پزشکی آن روز را در کلیت آن به چالش بکشد! به نظر می رسد آن بزرگواران، اگر امروزه نیز در میان ما حضور داشتند، به همان رویکرد ادامه می دادند. البته پزشکان متعهد می توانند از برخی آموزه های دینی و سنتی الهام بگیرند و پژوهش های نوینی در دانش خود ارائه کنند، اما هیچ گاه نباید با تقدس بخشی به "طب سنتی" و اسلامی قلمداد کردن آن، پیشرفت های به دست آمده در دانش پزشکی را زیر سؤال برند.

 

از سوی دیگر با نگاهی دقیق و کارشناسانه در راهنمایی های بهداشتی آن بزرگواران مشخص خواهد شد که نه تنها تعارضی با پزشکی نوین در چنین توصیه هایی مشاهده نمی شود، بلکه بسیاری از آنها با آن که بر اساس طب سنتی آن روز ارائه شده، اما با دانش امروز نیز همخوانی دارند.

پاسخ تفصیلی

باسمه تعالی

خلاصه سؤال: آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام "طب اسلامی" وجود دارد؟ و در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه‌های موجود در روایات راه حل چیست؟
سؤال 13398: آیا دین اسلام در عرصه پزشکی مانند دیگر عرصه‌ها گام گذاشته، و متکفل درمان بیماری‌های جسمی بشر نیز می‌باشد؟ به عبارت دیگر، آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام "طب اسلامی" وجود دارد؟
2. پیشوایان دینی و جامعۀ پزشکی چه نوع ارتباط و تعاملی با هم داشتند؟
3. در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه‌های موجود در روایات راه حل چیست؟
 
پاسخ اجمالی:

خداوند هدف از فرستادن پیامبران را تزکیۀ معنوی و آموزش حکمت و دین برشمرده، و پیامبر گرامی اسلام (ص) هدف از بعثت خود را نهادینه کردن اخلاق نیک در جامعۀ بشری اعلام کرده است. از طرفی با توجه به بی‌شمار بودن دانش‌های بشری؛ نظیر پزشکی، صنعت و ...، راهبرد کلی پیشوایان دینی آن بود - با آن که دانش نامحدودی از جانب پروردگار در اختیار آنان قرار گرفته بود- که خود را متخصص تمام رشته‌ها معرفی نکنند، بلکه - دست کم در ظاهر – مانند دیگر مردم، به دانش‌های پذیرفته‌شدۀ بشری احترام گذارند. آنان به پیشرفت طبیعی دانش پزشکی توجه داشته، با آن که انتقادات و پیشنهاداتی نیز به برخی رویه‌های معمول داشتند، اما بسیاری از درمان‌های توصیه شده توسط پزشکان آن روز را مورد استفاده قرار داده و به دیگران نیز توصیه می‌کردند.
با این وجود، هرگز ادعایی با عنوان ایجاد رشته‌ای نوین به نام "طب اسلامی" از جانب آن بزرگواران مطرح نشد که دانش مرسوم پزشکی آن روز را در کلیت آن به چالش بکشد! به نظر می‌رسد آن بزرگواران، اگر امروزه نیز در میان ما حضور داشتند، به همان رویکرد ادامه می‌دادند. البته پزشکان متعهد می‌توانند از برخی آموزه‌های دینی و سنتی الهام بگیرند و پژوهش‌های نوینی در دانش خود ارائه کنند، اما هیچ‌گاه نباید با تقدس‌بخشی به "طب سنتی" و اسلامی قلمداد کردن آن، پیشرفت‌های بدست آمده در دانش پزشکی را زیر سؤال برند.
از سوی دیگر با نگاهی دقیق و کارشناسانه در راهنمایی‌های بهداشتی آن بزرگواران مشخص خواهد شد که نه تنها تعارضی با پزشکی نوین در چنین توصیه‌هایی مشاهده نمی‌شود، بلکه بسیاری از آنها با آن که بر اساس طب سنتی آن روز ارائه شده، اما با دانش امروز نیز همخوانی دارند.
 
پاسخ تفصیلی:

برای پرداختن به ارتباط آموزه‌های دینی و دانش پزشکی، سرفصل‌های متفاوتی را باید بررسی کرد تا به نتیجه‌ای صحیح دست یافت. در این نوشتار مختصر، به چهار سرفصل مهم در این زمینه خواهیم پرداخت:
بخش اول: آیا اسلام متکفل وضعیت بهداشتی درمانی بشر می‌باشد؟
بخش دوم: آیا پیشوایان دینی، توصیه‌های درمانی، بهداشتی نیز داشتند؟
بخش سوم: تعارض‌های موجود بین توصیه‌های موجود در منابع اسلامی و دانش پزشکی روز چه توجیهی دارد؟
بخش چهارم: در نهایت، آیا می‌توان به موضوعی با عنوان "طب اسلامی" اعتقاد داشت؟
اکنون به همین ترتیب به بررسی موارد یاد شده می‌پردازیم:
بخش اول: مهم‌ترین قسمتی که باید در ابتدای سخن بدان پرداخت؛ این است که آیا اسلام خود را متصدی درمان جسمی بشر نیز می‌داند، یا خیر؟ برای تبیین این موضوع، ضروری است چند نکته مورد تحلیل قرار گیرد:
نکتۀ اول: با نگاهی کلی در مبانی دینی به سادگی درخواهیم یافت که هدف اصلی و اولیه برانگیختن پیامبر، ترقی و پیشرفت معنوی انسان‌ها است.[1] پیامبر اکرم(ص) خود نیز می‌فرماید: من برانگیخته شدم تا برجستگی‌های اخلاقی انسانها را به بالاترین درجۀ آن برسانم.[2]
نکتۀ دوم: انسان با صدها، بلکه هزاران رشتۀ تخصصی مختلف سر و کار دارد که از آنها در بهبود زندگی مادی خود بهره می‌برد. شهرسازی و صنایع مرتبط با آن، صنعت حمل و نقل، صنایع کشاورزی، صنایع تبدیلی و ... از مواردی است بشر در طول تاریخ با تجربه‌اندوزی در صدد توسعۀ کیفی و کمی آن بوده است. پزشکی نیز استثنائی از این دانش‌ها نبوده و  در صحت استناد روایت "العلم علمان، علم الأدیان و علم الأبدان" به پیامبر(ص) و یا ائمه(ع) نیز تردیدهایی وجود دارد، زیرا این روایت در منابع اولیه وجود نداشته و در منابع بعدی نیز دارای سند نیست.
 نکتۀ سوم: با آن که منشأ و مبدأ تمام دانش‌ها خداوند است، اما خداوند پیامبران و امامان را برای کامل کردن علوم مادی نفرستاده، بلکه پیشرفت در تمام این زمینه‌ها و از جمله دانش پزشکی را بر عهدۀ خود مردم نهاده است.
از این رو مشاهده می‌کنیم که در زمان حضور امامان، اصحاب بزرگوار آنان از مراجعه به پزشکان حتی طبیبان غیر مسلمان منع نشده‌اند.[3]  در موردی دیگر می‌بینیم که بعد از ضربت‌خوردن امیر المؤمنین(ع) پزشکان کوفه بر بالین ایشان حاضر می‌شوند،[4] با آن که در آن زمان، علاوه بر حضرتشان، سه امام دیگر نیز در کنارشان حضور داشتند.
بنابر این، نباید از دانش روز غفلت کرده و دانش پزشکی را تنها میان آیات و روایات جستجو کرد. البته پزشکان مسلمان، می‌توانند از آیات قرآن و نیز روایات به عنوان منبعی الهام‌بخش برای آغاز پژوهش جدید بهره گیرند، اما نباید تا ثابت‌شدن آن و تبدیل "فرضیه" به "نظریۀ مورد پذیرش"، آن را به اسلام نسبت دهند.
به عنوان نمونه، شاید عبارت قرآنی "فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ"،[5] الهام‌بخش پزشک مسلمانی باشد تا پژوهشی را در ارتباط با فرضیۀ "ارتباط تحریک گوشها و خواب" دنبال کند و یا آن که فرضیه‌ای را مبتنی بر این که "درمان کور مادرزاد و شخص مبتلا به پیسی به دشواری زنده کردن یک مرده است" را با الهام از آیات مرتبط با معجزۀ عیسای مسیح(ع)[6] مطرح سازد، اما نتیجۀ به دست آمده در نهایت، حاصل پژوهشی پزشکی است نه تحقیقی دینی.
به هر حال، مجاز‌بودن دانش‌آموزی در رشتۀ طب و نیز مجاز‌بودن مراجعۀ عملی به پزشکان، نشان از آن دارد که اسلام نخواسته تا خود را به عنوان مرجع نظریه‌پردازی در این دانش معرفی کند.
بخش دوم: با این وجود، نمی‌توان انکار کرد که برخی موضوعات و کلیات مرتبط با دانش پزشکی نیز در میان روایات مشاهده می‌شوند که می‌توان آنها را استثنائی از اصل کلی یادشده به شمار آورد.
این توصیه‌ها با انگیزه‌های مختلفی بیان شده است؛ مانند آنچه از تبیین فیزیولوژی بدن انسان برای نشان‌دادن قدرت پروردگار توسط امام حسین(ع) در دعای مشهور عرفه بیان شده است.[7]
در مواردی نیز اصحاب و یاران پیشوایان دینی، مشورت‌هایی با آن بزرگواران در مورد خوراکی‌ها و داروها به عمل می‌آوردند، و همان‌گونه که در عصر حاضر، یک فرد غیر پزشک که اطلاعاتی در مورد این دانش دارد، از انتقال تجربیات خویش به دوستانش دریغ نمی‌ورزد، امامان بزرگوار نیز حسب مورد، یاران خود را از چنین مشورت‌هایی بی‌بهره نمی‌گذاشتند.
البته در برخی موارد، نظریه‌ای پزشکی، مورد تأیید و یا نقد رهبران دینی قرار می‌گرفت، اما در هر حال نباید از یاد برد که این پیشوایان با آن که در جامعۀ آن روز با عنوان فقیه، معلم اخلاق، مفسر و ... شناخته شده بودند، اما به طور معمول با عناوینی چون پزشک و صنعتگر از آنان یاد نمی‌شد.
گاه نیز درمان یک بیماری به عنوان نشانی از اعجاز به مردم عرضه شده و حتی اعلام می‌شد که این نوع از درمان، از دانش­هایی است که نزد آن بزرگواران به امانت گذاشته شده و طبیعتاً قابل استفادۀ دیگران نیست[8] که در این‌جا موضوع، کاملاً متفاوت خواهد بود؛ زیرا اگر موسی(ع) با عصای خود چشمه‌های آب برای مردم فراهم می­کرد، نمی‌توان حکمی کلی صادر کرد که با زدن عصا به زمین، چشمۀ آب خواهد جوشید... .
با این مقدمه اکنون می‌پردازیم به بررسی و تحلیل برخی روایاتی که با دانش پزشکی در ارتباطند:
1. یونس بن یعقوب نقل می‌کند، از امام صادق (ع) پرسیدم که بیماران، داروهای مختلفی مصرف می‌کنند که گاه نتیجه‌ای نداده و منجر به فوت آنان می‌شود و گاه نیز درمان می‌شوند، البته درصد درمان‌یافتگان بیشترند. (تکلیف ما در مقابل این داروها چیست)؟
امام فرمودند: خداوند (با حکمت بالغۀ خود) بیماری‌هایی را در میان بشر قرار داده و درمان آنها را نیز امکان‌پذیر کرده است و هیچ بیماری وجود ندارد مگر آنکه درمانی نیز برای آن متصور است (خواه بشر بدان دست یافته باشد و خواه نیاز به پژوهش بیشتری باشد) بنابر این، هیچ ایرادی ندارد که با یاد خدا داروهای موجود را مصرف کنید.[9]
این روایت دقیقاً به این نکته اشاره می‌کند که انسان باید در شناخت درمان‌ها بکوشد و حتی اگر با شکست‌ها و ناموفقیت‌هایی نیز مواجه شود، نباید از تلاش خود دست بردارد، اما در همه حال نباید به دانش خود مغرور شده و از یاد خدا غافل شود.
2. روایات متعددی وجود دارد که به این اصل کلی اشاره می‌کند که نباید جز هنگام ضرورت از داروها استفاده کرد.
امام ششم(ع) در این زمینه می‌فرماید: آن فردی که تندرستی او بر بیماری­اش می‌چربد، اما با این وجود به مصرف دارو روی آورده و به دلیل استفاده از آن جان می‌سپارد، من در برابر پروردگارم نمی‌توانم توجیهی بر این رفتار نادرست او داشته باشم.[10] فرزند بزرگوارشان امام کاظم(ع) نیز در همین راستا می‌فرماید: تا جایی که می‌توانید از داروهای پزشکی استفاده نکنید؛ زیرا مصرف اندک دارو در نهایت به مصرف فراوان و گستردۀ آن منجر خواهد شد.[11] این اصل کلی به دلیل زیان‌های جانبی داروها در دانش پزشکی امروز نیز پذیرفته شده است. البته شواهد دیگری نیز در روایات وجود دارد که توصیه به روی‌نیاوردن به درمان پزشکی تا حد امکان، شامل تمام بیماری‌ها و درمان‌ها نیست و برخی درمان‌ها می‌تواند به عنوان نوعی پیش‌گیری مورد استفاده قرار گیرد.[12]
3. به عنوان نمونه‌ای دیگر، رهنمودی در مورد چگونگی پرهیز نیز در روایات مشاهده می‌شود که به این نکته اشاره می‌کند که پرهیز به معنای نخوردن نیست، بلکه به معنای مصرف درست و برنامه‌ریزی‌شدۀ مواد غذایی است.[13]
روایات دیگری نیز وجود دارند که برخی به دیگر کلیات پزشکی و برخی به بیماری‌های خاص اشاره می‌کنند که شاید همین روایات نیز برخی را بدان واداشته تا دانشی مستقل به نام "طب اسلامی" را مطرح سازند.
اما باید دانست که این نظر تمام دانشمندان مسلمان نیست، بلکه - به عنوان نمونه - شیخ صدوق که از برترین اندیشمندان شیعی است به نقل از استادش، در ارتباط با این موضوع بیان می‌دارد:
اعتقاد ما (شیعه امامیه) در مورد روایات پزشکی (که از ائمه نقل شده) آن است که این روایات را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد:
1 . برخی فقط بر اساس هوای مکه و مدینه بوده و در سایر مناطق کاربردی ندارد.
2 . برخی نیز تنها بر حسب مزاج پرسشگر توصیه شده و در مورد غیر او مفید نخواهد بود.
3 . برخی از این روایات را نیز مخالفان شیعه عمداً (هنگام استنساخ) در کتابهای شیعیان وارد کردند برای آنکه در میان مردم تصویر بدی از این مکتب نشان دهند.
4 . برخی نیز ناشی از فراموشی راوی بوده (که شاید روایت معصوم را با غیر معصوم خلط کرده باشد).
5 . برخی از روایت‌‌ها نیز تنها بخشی از آنها نقل شده و بخشهای دیگر آن فراموش شده است.
در نهایت تنها کمک از آیات و سوره‌های قرآن و نیز بهره گرفتن از دعاهاست که با سندهای قوی و راه‌های صحیح در درمان بیماری‌ها از امامان نقل شده است [14].
این نظر یعنی آنکه عملاً امامان دخالت مستقیمی در پزشکی مصطلح نداشته و مانند دیگر علوم، آن را به خود مردم واگذار کرده بودند، اما مانند هر مشکل دیگر - و بدون آنکه مراجعه به طبیبان را منع کنند - دعاهایی را برای درخواست از خدا جهت شفا توصیه فرمودند.
بخش سوم: اکنون این پرسش پدید می‌آید که در صورت تعارض برخی روایات با دانش پزشکی روز چه باید کرد؟
باید توجه داشت که برخی روایاتی که در نگاه اول با دانش روز ناهمخوان به نظر می‌رسند، با بررسی تخصصی آنها می‌توان بدین نتیجه دست یافت که از اساس، هیچ ناهماهنگی وجود ندارد تا به دنبال برطرف‌کردن آن باشیم. به عبارت دیگر، شاید اگر این احادیث نیز مانند روایات فقهی مورد بررسی دقیق محتوایی قرار گرفته و روابط موجود بین آنها با دقت کاملی که در استنباطات فقهی معمول است تجزیه و تحلیل می‌شد، بسیاری از تفسیر و تحلیل‌های نادرستی که بیشتر اوقات توسط افراد غیر کارشناس در مورد این روایات به عموم عرضه می‌شود، مجالی برای ارائه نمی‌یافت. گرچه بیان این نکته نیز خالی از لطف نیست که نگاه فقیه به احکام شرعی که نگاهی ناظر به اعتباریات وضع شده توسط شارع است، باید با نگاه او به دانش‌هایی؛ مانند پزشکی که منطبق با واقعیات خارجی است، تفاوت‌هایی داشته باشد.
برای نمونه، به بررسی و تحلیل دو روایت می‌پردازیم:
1. در حدیثی نقل شده است که معده خانۀ دردها است[15] و یا خانۀ هر دردی است.[16]
شاید برخی با این برداشت که در این روایت، تمام بیماری­ها مرتبط با معده معرفی شده، برای دفاع از مضمون آن به دنبال این باشند که از دانش پزشکی روز نیز این موضوع را ثابت کنند و در عمل با این مشکل مواجه‌ شوند که چنین کلیتی وجود نداشته و بسیاری از بیماری‌ها – از جمله بیماری‌های ژنتیکی – شاید هیچ ارتباطی با معده نداشته باشد.
اما اگر برداشت صحیح دیگری از روایت، مورد نظر قرار گیرد که بیشترین آمار بیماری‌ها ناشی از معده است، نیازی به مرتبط‌کردن هر بیماری با معده نخواهد بود.
برداشت نادرست اول از آن‌جا به وجود آمده که واژۀ "کل" را به "همه بدون استثنای حتی یک مورد" ترجمه کرده­ایم، در صورتی که کلمه "کل" در زبان عربی در معانی دیگری چون "بیشتر موارد"، "موارد قابل دسترسی" و ... نیز به کار می‌رود. به عنوان نمونه، هنگامی که هدهد برای سلیمان(ع) خبر می‌آورد که من زنی را دیدم که بر مملکت سبأ پادشاهی کرده، تخت و بارگاه بزرگی داشته و همه چیزها در اختیارش بود،[17] واژۀ "کل" در این آیه بدان معنا نیست که "چیزی نبود که در اختیار ملکۀ سبأ نباشد"، بلکه معنایش آن است که "تقریباً تمام امکانات آن روز در اختیارش بود".
با چنین تفسیری مشاهده می‌کنیم که حتی با اثبات مرتبط نبودن برخی بیماری‌ها با معده نیز این روایت قابل دفاع خواهد بود.
2. روایتی وجود دارد که هیچ بیماری جز مرگ وجود ندارد، مگر آن که "سیاه دانه" می‌تواند درمانی برای آن باشد.[18] در تفسیر این روایت، نباید مانند برخی عطاران آن را مستندی برای فروش هرچه بیشتر این گیاه دارویی قرار داده و اعلام کنیم که با مصرف آن از هر داروی دیگری بی نیاز خواهید شد؛ زیرا این پرسش بدیهی مطرح خواهد شد که با فرض وجود چنین داروی مؤثری چه دلیلی برای پیچیدن نسخه‌های دیگر وجود دارد و چرا در روایات دیگر، داروهای دیگری نیز معرفی شده‌اند؟! و اساساً آیا با وجود این داروی سحر‌انگیز، دیگر نیازی به پژوهش‌های جدید طبی و حتی توصیه به داروی دیگری در روایات باقی می‌ماند؟!
اما اگر از ابتدا برداشتی دیگر از این روایت داشته و بگوییم که بر اساس این روایت، "سیاه دانه" شامل موادی است که می‌تواند در ترکیبات دارویی مرتبط با درمانهای مختلف به کار گرفته شود[19] و نیز درمان را  تنها به معنای بهبود کامل یک بیماری ارزیابی نکرده، بلکه هر دارویی که تا حدودی برای بیمار مفید بوده را به عنوان نوعی درمان در نظر بگیریم  که باید روند درمانی با داروهای دیگر تکمیل شود، دیگر جایی برای پرسش‌های مطرح شده باقی نخواهد ماند.
با چنین نگاهی و با پذیرش این واقعیت که اسلام، مخالف پیشرفت دانش پزشکی نیست، کمتر با مواردی مواجه خواهیم شد که دانش پزشکی نوین و توصیه‌های موجود در روایات در مقابل هم قرار گیرند، علاوه بر آنکه در بسیاری از موارد، درمان‌های معرفی شده در روایات، ناظر به دانش پزشکی همان زمان بوده و طبیعی است اگر معصومان در زمان ما قرار داشتند، در مقابل دانش نوین جبهه‌گیری نکرده و شاید برخی از داروهای معمول امروزه را نیز به مخاطبان خویش معرفی می­کردند؛ زیرا لازمۀ پیشرفت‌ها، بروز برخی تغییرات است و همان گونه که نباید با وجود تسلیحات مدرن، هنوز در صدد آماده‌سازی اسب‌های جنگی بوده و اقدام خود را مستند به منابع دینی کنیم[20] و به نوعی نظامی‌گری جدید را در مقابل نظامی‌گری سنتی پنداشته و به غلط، مورد دوم را اسلامی بنامیم، به همین ترتیب نباید پیشرفت‌های پزشکی را نادیده گرفته و تنها به روش‌های درمانی سنتی که به غلط آن را اسلامی خوانده‌ایم روی آوریم. به عبارتی، با ارائۀ هر شیوۀ درمانی جدید، می‌توان در ادامه و یا توقف روند درمان بیماری‌ها با روش‌های گذشته تصمیم‌گیری کرد و صد البته این پزشکان متخصص و متعهدند که می‌توانند بی‌طرفانه برتری نوعی از درمان را بر دیگری مشخص کنند.
البته تمام اینها بدان معنا نیست که یک باره از تمام تجربیات درمان سنتی؛ مانند حجامت و فصد که به برخی از آنها در متون دینی ما نیز اشاره شده چشم‌پوشی کرده و آنها را به کناری گذاریم، بلکه سخن ما این است که اگر واقعاً اثبات شود که به عنوان نمونه، انتقال خون همان فوائد حجامت را داشته بدون آن که آسیب‌های ناشی از آن را به دنبال داشته باشد، نباید به خواص درمانی حجامت که در منابع اسلامی به آن اشاره شده استناد کرده و پژوهش‌های جدید را زیر سؤال بریم.
بخش چهارم: با توجه به مباحث گذشته مشخص می‌شود که عنوان‌کردن دانشی مستقل به نام "طب اسلامی" نمی‌تواند برگرفته از آموزه‌های اسلامی باشد. روایت تاریخی ذیل – که مورد استناد بسیاری از مدعیان طب اسلامی است – را می‌توان تأییدی دیگر بر این موضوع دانست:
مأمون محفلی را با حضور امام رضا(ع) در شهر نیشابور ترتیب داده و دانشمندان رشته‌های گوناگون علمی از جمله پزشکان و فیلسوفان سرشناس را در آن گرد هم آورد ... تا آن گاه که سخن از دانش پزشکی به میان آمده و در مورد آنچه به بهداشت و تقویت جسمی انسان‌ها مرتبط است گفتگوهایی به عمل آمد. مأمون و حاضران با حرارت تمام در این مورد سخن گفته و از هر دری سخن گفتند.
چگونه بخش‌های مختلف و متضاد بدن انسان در راستای یک هدف کلی با یکدیگر همکاری می‌کنند؟ منافع غذاهای گوناگون و ضررهای آنها چیست؟ بیماری‌های ناشی از این غذاها چیست؟ و ...
امام رضا(ع) در تمام این مدت ساکت بوده و در هیچ زمینه‌ای ابراز نظر نمی‌کرد تا آن که مأمون رو به آن حضرت کرده و عرضه داشت: شما در مورد گفتگوی امروز ما که از دانستن آنها ناگزیریم چه نظری دارید؟
امام رضا(ع) فرمود: من نیز اطلاعاتی در این زمینه دارم که برخی را تجربه کرده و با آزمایش در طول زمان، درستی آن را دریافتم و برخی دیگر از ضروریات بهداشتی که همگان ناچار از دانستن آنها می‌باشند را نیز از گذشتگان آموختم که تمام اینها را با پاره‌ای از امور مرتبط در مجموعه‌ای گردآوری کرده و در اختیارتان قرار می‌دهم.[21] سپس مجموعه­ای مکتوب حاوی توصیه­های بهداشتی در اختیار مأمون قرار دادند که امروزه به نام "طب الرضا" و یا "الرسالة الذهبیة" شناخته می‌شود.
گذشته از بررسی سند این کتاب و جدا از آنکه در این روایت، نشانه‌هایی از تقیه وجود داشته و نیز نوع دانش‌آموزی امام که با معتقدات شیعه کاملاً همخوان نیست و ... اما دست‌کم می‌توان این نتیجه را گرفت که پیشوایان دینی صلاح کار را در آن می‌دیدند که دانش پزشکی با گفتگوهای میان پزشکان و با مرور زمان تکمیل شود، نه آن که مستقیماً وارد عمل شده و از دانش غیبی که در اختیارشان بود بهره جسته و پزشکان را به پیروی از آموزه‌های پزشکی خود فراخوانند.
به همین دلیل ما "طب اسلامی" را آن می‌دانیم که در آن، پزشک به بیمار نگاهی اقتصادی نداشته باشد، رازهای بیماران نزد او به امانت باشد و در کل به تمام اخلاق و صفات پسندیدۀ اسلامی آراسته باشد، نه آن که دانش پزشکی خود را از میان قرآن و روایات به دست آورده باشد.
به همین ترتیب با احترام به یافته‌های پزشکی طبیبان مسلمانی؛ چون "بو علی"، "رازی" و ... که در تمدن اسلامی پرورش یافته‌اند، رنگ و لعاب تقدس به آنها نزده و به عنوان واقعیتی غیر قابل تغییر و نقد‌ناپذیر به جامعه معرفی نمی‌کنیم. و در کل ما معتقدیم که با تمام توصیه‌های موجود در روایات که ناظر به "طب سنتی" می‌باشد، نمی‌توان "طب سنتی" را "طب اسلامی" نامید که این به هیچ وجه به معنای فقدان توصیه‌های پزشکی در روایات نیست.
 
[1]  جمعه، 2.
[2]  مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 67، ص 372، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1409 ق.
[3]  بحار الانوار، ج 59، ص 65، ح 9.
[4]  همان، ج 42، ص 234.
[5]  کهف، 11.
[6]  آل عمران، 49؛ مائده، 110.
[7] بحار الانوار، ج 95، ص 218.
[8]  کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 333، ح 5، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.
[9]  بحار الانوار، ج 59، ص 66، ح 10.
[10]  همان، ج 59، ص 64، ح 5.
[11]  همان، ج 59، ص 63، ح 4.
[12]  همان، ج 59، ص 140، ح 1.
[13]  همان، ج 59، ص 64، ح 7.
[14]  شیخ صدوق، دلائل الإمامة، ص 115-116، کنگره شیخ مفید، قم، 1414 ق.
[15]  بحار الانوار، ج 59، ص 75.
[16]  همان، ج 59، ص 290.
[17]  نمل، 23.
[18]  بحار الانوار، ج 10، ص 115.
[19]  این برداشت با عبارت "مَا مِنْ دَاءٍ إِلَّا وَ فِی الْحَبَّةِ السَّوْدَاءِ مِنْهُ شِفَاءٌ"، سازگارتر است.
[20]  انفال، 60.
[21]  بحار الانوار، ج 59، ص 307.


****************************************************

تقریرات گعده علمی آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی+مباحثات+http://mobahesat.ir/15274 .

خیلی از روایات طبی، اَسناد درستی ندارند

 

 

اشاره: گعده روزانه علمی آیت‌ﷲ‌العظمی شبیری زنجانی حوالی اذان مغرب و حتی روزهای تعطیل در دفتر این مرجع تقلید ۹۰ساله تشکیل می‌شود. این جلسات با حضور برخی استادان و محققان حوزوی به بررسی موضوعات و مسائل مختلف علوم دینی می‌پردازد. البته این تقریرات به‌معنی مواضع رسمی و فتاوای ایشان نیست و مقلدان باید به رساله عملیه ایشان مراجعه کنند.


در باب تعارض، احتمال تقیه کافی است و نیاز به قطع نیست (۴ اردیبهشت ۹۵).

این از متفردات ماست و ندیدم کسی بگوید که اگر کسی بعد قصد سفر و عبور از هشت فرسخ، از سفر منصرف شد و وظیفه‌اش نماز تمام بود، سهواً قصر به‌جا آورد، آقایان در جای خودش گفته‌اند نمازش صحیح اس؛، اما جایی که باید استثنا می‌کردند، استثنا نکرده‌اند. قصد سفر جزءالموضوع است؛ نه تمام آن. هشت فرسخ هم جزء دیگر است. آقایان اکثراً قصد را تمام‌الموضوع می‌دانند (۲ اسفند ۹۵).

در دوران بین مخالفت قطعیه‌‌ و موافقت قطعیه، قول به تقدیم موافقت قطعیه برخلاف فطریات عموم مردم است؛ در حالی که آقایان قائل به تقدیم موافقت قطعیه شده‌اند(۲ اسفند ۹۵).

در کتب متأخر، اجماع اخص از عدم‌الخلاف است. در عدم الخلاف لازم نیست همه فقها به آن بحث پرداخته باشند؛ اما در اجماع باید در همه کتب مورد بحث قرار گرفته باشد تا بتوان ادعای اجماع کرد. در کتب متقدم، اجماع در کتب امامیه و عدم الخلاف در کتب عامه است (۱۸ خرداد ۹۶).

درباره این فتوای جدید نماز مسافر که در رساله جدید آمده است، ما هر پنج کیلومتر را یک فرسخ گرفته‌ایم؛ یعنی حسابی که بین عرفات و مکه در قدیم می‌کرده‌اند. پانصد کیلومتر را هم ما می‌بینیم در معمول حرکت‌ها تا در روز حرکت کنند یک ساعت از روز رفته است و موقع نماز هم استراحت می‌کنند و در مجموع در طول روز حدود هشت ساعت حرکت می‌کنند؛ این متعارف معمولی است. البته متعارف این ایام است و ممکن است بعداً بیشتر از این بشود. حرکت نوع مردم هم میزان است و اگر بعد از این عوض شود و نوع مردم از ماشین شخصی استفاده کنند، حکم عوض هم می‌شود. پس قدرت رفتن معیار نیست؛ نوع رفتن معیار است(۳ تیر ۹۶).

در سابق دیده بودم گویا آقا ضیاء دفع ضرر محتمل را حکم عقلی نمی‌داند؛ بلکه حکم فطری غریزی تعبیر می‌کند؛ ولی خیلی‌ها مثل شیخ، عقلی می‌دانند. جمع بین مطلب آقا ضیاء و کلمات دیگران این است که اصلاً تنافی ندارد و اگر آقا ضیاء به عنوان اعتراض به دیگران گفته باشد اشکالش وارد نیست؛ چون آن‌چه عقلی است حکم اقتضایی ضرر است که عقل فطری اجازه نمی‌دهد که انسان خود را بدون دلیل و بی‌حساب به ضرر بیاندازد. ولی این‌که حکم عقلی فعلی باشد، نه این‌طور نیست. عقل حکم فعلی نمی‌کند و باید مصالح و مفاسد را ببیند. تقبیح عقل، اقتضایی است و لذا از هر کاری که مصلحت و مفسده ندارد و عقل بشری اجتناب می‌کند باید پرهیز کند (۳ تیر ۹۶).

خیلی از این روایات طبی، اَسناد درستی ندارند و نمی‌شود اِسناد بَتّی [و قطعی] به ائمه(ع) داد. آن‌هایی که سند درستی دارند قابل استناد هستند؛ ولی اگر فقط دارای ظهور باشند، امر قطعی نیست؛ بلکه ظنی است و اگر الآن خلاف علم است همان هم از اعتبار می‌افتد. با این‌ها می‌آیند معامله قطع می‌کنند و بعد گیر می‌کنند. در این‌جا هیچ نباید معامله قطعی کرد و البته روایات ضعیف را هم بَتّی نباید رد کرد. از طرفی آن معتبرها را هم نباید صحه بگذاریم که بعد مشکل ایجاد شود. تازه ما مطلق ظن بما هو ظن را طبق بنای عقلا قبول نداریم؛ بلکه باید برای متعارف مردم اطمینان‌آور باشد؛ نه این اطمینان‌های مدرسه‌ای که نوع ما داریم. اگر مصالح جامعه ایجاب کند که طبق ضوابط و شرایط خاصی طبابت [سنتی] صورت گیرد مانعی ندارد؛ مثلاً فرد حاذقی طبق قواعد این رشته، با پذیرفتن مسؤولیت، عهده‌دار امر باشد. البته در هر صورت در مواردی که اعتبار نسخه مذکور از نظر اهل فن به جهت اعتبار سندی یا دلالی ثابت نیست، نباید به‌صورت جزمی به حضرات معصومین علیهم‌السلام اِسناد داده شود؛ ولی اگر قطعی‌الصدور باشد و دلالت هم اطمینانی باشد و دلیل قطعی بر خلاف نباشد مثل علم ریاضی، نمی‌شود مخالفت کرد (۳ تیر ۹۶).

من در مسأله قصر و اتمام، دیگران را تخطئه بتی نمی‌کنم و خیلی مطمئن نشده‌ام (۴ تیر ۹۶).

اگر این فرمایش آقای خوانساری تمام باشد که در امور مهمه نباید به خبر واحد توجه کرد، در مسائل اصولی هم باید احتیاط کنیم؛ چون مسأله اصولی یک فرع فقهی نیست؛ بلکه علمی است و از نظر اهمیت خیلی مهم‌تر از کبائر است؛ چون از طریق این، همه مسائل فرعی داخل می‌شود؛ ولی خود این آقایان در این مسائل به خبر واحد تمسک می‌کنند.

در سابق به من پیشنهاد نماز جماعت عید می‌دادند. دو بار با فاصله رفتم ادله را نگاه کردم. آقای خمینی هم احتیاط می‌کند؛ البته ایشان رجائی صحیح می‌داند؛ ولی ما رجائاً هم باطل می‌دانیم. ایشان حرمت ذاتی قائل نیست؛ ولی به نظر من ظاهر این تعابیر دال بر این است که این‌ها مقاماتی است که غصب شده‌اند و این‌طور استفاده می‌شود که این تشریفات برای ذات این عمل است؛ یعنی همان برنامه خارجی محسوس که برنامه عید است، این مبغوض است و لذا نفس انجام این عمل از طرف غیر امام معصوم ـ بنابر نظریه اختصاص آن به امام ـ مشکل است و اگر از ادله نفهمیم و بخواهیم رجائاً به‌جا آوریم به نظرم در این‌جا حرمت ذاتی دارد و رجاء در جایی است که حرمت تشریعی داشته باشد؛ نه ذاتی. ما که حرمت را ذاتی می‌دانیم، نمی‌شود بگوییم همان تشریفات اعمال شود و فقط نیت رجائی باشد؛ لذا رجائاً هم کافی نیست. اگر حرمت تشریعی باشد در جایی که رجائاً به‌جا آورد تشریع نکرده است؛ ولی اگر حرمت ذاتی باشد رجائاً هم نمی‌شود انجام داد. ربطی هم به بحث حاکمیت یا عدم حاکمیت طاغوت ندارد. مورد بحث این است که شرع مطهر جایز می‌داند یا نه. آقای خمینی هم اشکال می‌کرد و می‌گفت که به جماعت خواندن نماز عیدین شبهه دارد. ما مراجعه کردیم و دیدیم مشکل است و نتوانستیم به جواز آن مطمئن شویم (۴ تیر ۹۶).

مرحوم آخوند می‌گوید عمومات صلاحیت رادعیت از ناحیه عقلا ندارد و بنای عقلا بر حجیت خبر واحد را نمی‌توان با عموم رد کرد. ولی در مورد استصحاب می‌فرماید که عمومات رادع است. فارق چیست؟ آیا این‌جا دور لازم می‌آید و آن‌جا لازم نمی‌آید؟ این را بیان نکرده‌اند (۷ مرداد ۹۶).

وقتی ما در عتبات بودیم آقا موسی صدر هم آن‌جا بود. ایشان می‌گفت من به آقای آسید محمدباقر صدر گفتم چطور درس آقای سید محمد روحانی می‌روید؟ معلوم می‌شود که چه بسا تأدبا می‌رفته است. آسید محمدباقر گفته که خوب است. آقا موسی گفته که دلیل نمی‌شود هرچه که خوب است شما بروید. ایشان هم در جواب گفته که لازمه‌اش این نیست که هر چه ایشان بگوید ما بپذیریم. دو تا حرف ایشان می‌گوید ما می‌پذیریم. پنج تا حرف هم ما می‌زنیم ایشان می‌پذیرد. این مطلبی است که آقا موسی برای من نقل کرد. آقای حجت هم تا آخر به درس حاج شیخ عبدالکریم می‌آمد؛ با این که شاید خودش را بالاتر می‌دانست (۷ مرداد ۹۶).

آقا موسی صدر و آقای بهشتی هم‌بحث ما بودند؛ ولی درباره حد سفر که اخیراً در رساله جدید ما آمده، با هم بحثی نکرده بودیم و آقای داماد هم مطلبی در این مورد نداشتند. ولی شنیده‌ام اولین کسی که شبهه می‌کرده، آسید صدر الدین جزائری از علمای ملای تهران بوده که می‌گفته این مسأله «مسیرة یوم» ولو حکمت است، ولی حکمت باید غلبه داشته باشد و این هشت فرسخ برای آن زمان‌هاست. شنیدم حاج‌آقا مرتضی حائری هم فتوایشان این بوده که مسیرة یوم باید باشد؛ ولی بعداً برگشته بود (۷ مرداد ۹۶).

اگر این فرمایش آقای خوانساری تمام باشد که در امور مهمه نباید به خبر واحد توجه کرد، در مسائل اصولی هم باید احتیاط کنیم؛ چون مسأله اصولی یک فرع فقهی نیست؛ بلکه علمی است و از نظر اهمیت خیلی مهم‌تر از کبائر است؛ چون از طریق این، همه مسائل فرعی داخل می‌شود؛ ولی خود این آقایان در این مسائل به خبر واحد تمسک می‌کنند (۷ مرداد ۹۶).

بعد از فوت آقای بروجردی، آقای اراکی مرحوم والد ما را به‌عنوان مرجع معرفی می‌کرد. می‌گفتند ایشان که رساله ننوشته است. ایشان می‌گفت که این دیگر به من مربوط نیست (۷ مرداد ۹۶).

مرحوم آقای داماد و آقای خمینی منزل پدر ما بودند. شیخی پرسید که کسی فوت کرده و برادر و جد دارد. ارث بین این‌ها چطور تقسیم می‌شود؟ هم آقای خمینی و هم آقای داماد گفتند جد مقدم بر اخوه است. من عرض کردم این‌طور که ما در کتب دیدیم در عرض هم هستند و با هم ارث می‌برند و اخوه را باید جد حساب کنند؛ مگر این‌که قول شاذی در بحث باشد.  حاج آقای ما گفتند که قول شاذی هم در بحث مطرح نشده است. آقای خمینی گفت جواهر را بیاور. من رفتم از بالا جواهر آوردم؛ نوشته بود بر اساس اجماع و نص و فتوای فقها برادران مثل جد ارث می‌برند. این‌ها با این که مدرّس بودند حضور ذهن نداشتند؛ لذا به‌واسطه همین حضور ذهن، آقای والد ما مورد اعتماد آقای حجت بودند و جواب مسائل را ایشان می‌دادند. آقای خویی و آقای میلانی را هم تا آخر شنیدم حافظه‌شان محفوظ بوده است (۷ مرداد ۹۶).

در مورد نقل معاریف از افراد مجهول، اگر اکثار روایت از آن مجهول داشته باشند و درباره‌اش تعابیری مثل «یروی عن الضعفا» نگفته باشند، اصل اولی این است که اعتماد می‌کنند (۷ مرداد ۹۶).

محمد بن سنان خیلی مواقع مثل زراره ذم شده است. این ذم به خاطر مصلحت خود آن‌ها بوده و لذا حمل بر تقیه می‌شود (۷ مرداد ۹۶).

جالب است زمانی روایات ابن ابی عمیر را جمع کرده بودم. آن دفتر را روی طاقچه گذاشته بودم که باران آمد و قسمت‌هایی که راجع به محمد بن ابی عمیر بود از بین رفت. در ترجمه ایشان هم آمده که وقتی زندانی بود، خواهرش کتاب‌ها و روایت‌های دست‌نوشته او را در جایی مخفی کرده بود؛ ولی باران می‌آید و همه را از بین می‌برد (۷ مرداد ۹۶).

غیر از معصوم همه اشتباه می‌کنند. آقای بروجردی با این که دقیق‌النظر بود و همه قبولش داشتند، ولی در چندجا در فهم کلام سید اشتباه کرده و حاشیه زده است؛ یکی در نکاح است. آقای آسید عبدالهادی شیرازی هم همین اشتباه را کرده بود و بعد متوجه شده که این حاشیه درست نیست و در چاپ بعدی حاشیه‌اش کلام سید را تفسیر کرده بود (۹ مرداد ۹۶).

آقای خویی چند امتیاز داشت؛ یکی ذکاء داشت؛ سرعت انتقال داشت و فوری منتقل می‌شد. حافظه‌اش از مواهب بود. بیانش خیلی فوق‌العاده بود. خیلی به علم اهتمام داشت و اگر طلبه‌‌ی عالمی می‌شناخت نوشته‌اش را می‌گرفت که نگاه کند و اهمیت می‌داد. این‌ها امتیازات مهمی است و قابل انکار نیست و به همین خاطر است که این پنجاه شصت سال اخیر کم کسی است که شاگردی ایشان را نکرده باشد. علت این‌که الآن هم در قم آقای خویی حاکم است، نه آقای بروجردی و داماد، این است که مطالب آن‌ها شلوغ بود؛ ولی مطالب آقای خویی دردسر ندارد. آقای داماد اصلاً بیانشان اغلاق داشت و فهمیدن مطلب ایشان خیلی مشکل بود؛ به تعبیر آقای مطهری مقدمات مطویه زیادی داشت. ولی آقای خویی دیگر مقدمات مطویه نداشت و مطلب را صاف بیان می‌کرد. البته آقای خویی بعضی چیزهایی را که در رجال نیاز بوده، توجه نکرده است. اشکالی هم به ایشان وارد نیست؛ چون از اول مشغول به رجال نبوده است. همه‌چیز به استعداد مربوط نیست؛ بلکه سابقه‌دار بودن هم می‌خواهد که بداند رسم این‌ها چطور است. ولی آقای بروجردی و صاحب قاموس‌الرجال این اشتباهات را ندارند؛ چون سابقه دارند؛ ولی آقای خویی این اواخر به ذهنش آمده بود که در رجال کار کند. البته ایشان در رجال خیلی خوش‌سلیقه بود و مطالب را قشنگ روشن می‌کرد؛ ولی آن‌جاها که فنی است باید متخصص این کار بود (۹ مرداد ۹۶).

اشکال اول من به همه کسانی که ذکاء و سرعت انتقال دارند ـ از جمله به آقای خویی هم ـ وارد است که گاهی به کلمات قوم دقت نمی‌کنند. حالا شاید حوصله‌اش را ندارند؛ ولی مطلبی را که می‌شود توجیه کرد زود اشکال می‌کنند. اشکال دیگرم این است که خیلی وقت‌ها با عرف فاصله دارند. با جولان فکری در مسائل مدرسه‌ای، مسائل را تفریع می‌کنند و فکر می‌کنند که عرف هم همین‌ها را می‌فهمد. یکی از نقاط ضعف آقای میلانی هم همین بود و عرف را بی‌سواد می‌دانست. ولی چون خطابات شرع به همین عرف بی‌سواد است، باید سراغ بی‌سوادها برویم.

بین آقای بروجردی و آقای خویی، من آقای بروجردی را اعلم می‌دانم؛ چون فهم حدیثی‌ و اطلاعات تتبعی‌ خیلی نابی داشت و خود آقای خویی هم آقای بروجردی را کاملاً قبول داشت و من از خودش شنیدم. آقای شیخ محمدرضا آل‌یاسین با این که آقای خویی را حسابی قبول داشت، ولی از حاج‌آقا رضا صدر شنیدم که می‌گفت وقتی آقای آل‌یاسین حاشیه آقای بروجردی را دیده بود گفته بود: هذا الرجل یصعد عنه؛ یعنی می‌شود از او تقلید کرد (۹ مرداد ۹۶).

صاحب معالم با فحص در موارد، روایت قبلی را پیدا می‌کند و می‌گوید این مسند است و مرسل نیست. همین که در مضمرات  ـ که به‌خاطر اختلاف کتب، مرجع ضمیر مشخص نیست؛ ولی در ابتدا معلوم بوده و بعداً مجهول شده است ـ و مرسلات هم که واسطه‌ها مشخص نیست، ولی در ابتدا مشخص و مسند بوده و بعد مرسل شده است، ایشان با تتبع توانسته این‌ها را پیدا کند. لذا برخی مرسلات به مسند بر می‌گردد و بعد از کشف وسائط، مسند می‌شود و البته مرسله‌هایی مثل «عن رجل» یا «عن بعض اصحابنا» این‌طور نیستند. پس خیلی از روایات که خیال شده که مرسل هستند، در واقع ارسال ندارند (۱۰ مرداد ۹۶).

روایات سهل بن زیاد را معتبر می‌دانم (۱۰ مرداد ۹۶).

ما که نجف رفتیم برخی از آقای صدر خیلی تعریف می‌کردند. من اول باور نمی‌کردم؛ ولی بعداً که با هم مأنوس شدیم و خیلی با هم بودیم دیدم فکر ایشان خیلی جوال است و سرعت انتقال فوق‌العاده‌ای دارد. منتهی من درباره ایشان دو اشکال به نظرم می‌آید: اشکال اول من به همه کسانی که ذکاء و سرعت انتقال دارند ـ از جمله به آقای خویی هم ـ وارد است که گاهی به کلمات قوم دقت نمی‌کنند. حالا شاید حوصله‌اش را ندارند؛ ولی مطلبی را که می‌شود توجیه کرد زود اشکال می‌کنند. دیده‌ام که آقای خویی به کفایه اشکال می‌کند؛ یا آقای صدر مثلاً به شیخ اشکال می‌کند؛ ولی اگر تأمل می‌کردند جواب اشکال همان‌جا پیدا می‌شد. اشکال دیگرم این است که خیلی وقت‌ها با عرف فاصله دارند. با جولان فکری در مسائل مدرسه‌ای، مسائل را تفریع می‌کنند و فکر می‌کنند که عرف هم همین‌ها را می‌فهمد. یکی از نقاط ضعف آقای میلانی هم همین بود و عرف را بی‌سواد می‌دانست. ولی چون خطابات شرع به همین عرف بی‌سواد است، باید سراغ بی‌سوادها برویم. مخاطب این‌ها امثال آقای میلانی و خویی نبوده است (۱۰ مرداد ۹۶).

زراره با سنی‌ها سر و کار داشته و تعلیل در روایات زراره زیاد است. او قبلاً سنی بوده و مشایخ سنی داشته است. امام(ع) می‌خواست وقتی با یک سنی هم طرف شد بتواند او را مجاب کند و لذا در بحث‌های استدلالی با زراره به ارتکازات تمسک شده است؛ نه تعبدیات محض. تا شیعه بتواند واقعیتی را یاد بگیرد و با دیگری بدون جدل بحث کند. پس باید واقعیتی باشد که مورد قبول ارتکازات همه افراد واقع شود (۱۴ مرداد ۹۶).

رضاخان را نمی‌دانم، ولی محمدرضاشاه به اهل سنت بها نمی‌داد (۱۴ مرداد ۹۶).

شهید اول اقوای همه فقهاست. خیلی‌ها عقیده‌شان این است که شهید اول افقه فقها بوده است. خیلی فوق‌العاده بوده و همین «دروس» که نوشته چیزهایی که دارد همه تازه است. در کتابخانه آستانه دیدم حاشیه‌های خیلی مهمی خودش به دروس زده است. شهید ثانی خیلی از کلمات شهید اول استفاده کرده است. شهید ثانی را آن‌طور قبول ندارند. محقق کرکی را بر شهید ثانی مقدم می‌دانند. شهید ثانی تقریباً خیلی جاها تبعیت می‌کند؛ ولی شهید اول مورد قبول همه است (۱۴ مرداد ۹۶).

آقای اردبیلی گفتند که آقای خویی می‌فرمود: انی قل‌ّما اراجع الجواهر (۱۴ مرداد ۹۶).

حوزه‌های علمیه در فهم عبائر از عرف متعارف فاصله می‌گیرند (۱۵ مرداد ۹۶).

(این مطلب در شماره هفتم مجله تقریرات ـ شهریور ۱۳۹۶ ـ منتشر شده است)


نوید ۱۳۹۶/۹/۰۱ در ۱۴:۴۲

ما در جلسه ای که حضرت آقای شبیری راجع به طب صحبت میفرمودند بودیم. فرمودند : اگر روایتی معتبر بود به خاطر مخالفت طب جدید نمیتوانیم کنار بگذاریم . مثال میزدند به قبل انقلاب که گفته بودند سرکه ضرر دارد! درصورتیکه روایات تایید سرکه زیاد است. بعدها معلوم شد که طب جدید اشتباه کرده.

 

 

http://mobahesat.ir/15274 .

******************************

بازی با جان مردم با نام طب اسلامی

 

اما مسئله‌ای که وجود دارد، این است که طب سنتی و اسلامی چه ربطی به هم دارند؟‌ در‌حالی‌که در دانشگاه‌های کشور رشته طب سنتی تدریس می‌شود، اینکه پزشکان طب اسلامی در معرفی خود از متخصص طب سنتی استفاده می‌کنند، چطور می‌تواند توجیه‌پذیر باشد؟

 

به نوشته روزنامه شرق؛ همین چند ماه پیش بود که ویدئویی از مردی که خود را متخصص طب اسلامی معرفی می‌کرد، دست‌به‌دست می‌شد و فرزندش را واکسن نزده بود و می‌خواست با روش‌های عجیبی مثل گرفتن آب نخاع کودک که ادعا می‌کرد از دستورات طب اسلامی است، او را درمان کند. آن فیلم کوتاه واکنش‌های بسیاری را به‌همراه داشت و خیلی از افراد، آن فرد را کودک‌آزار نامیدند. مدت‌هاست کسانی با ادعای طب اسلامی بین گروهی از مردم برای خود جایگاهی دست‌وپا کرده‌اند و حالا مسئولان وزارت بهداشت به موضوع ورود کرده و صریحا می‌گویند چیزی به‌نام طب اسلامی نداریم و اینها همه و همه بازی با اعتقادات مردم است.


نتیجه تصویری برای دکتر محمود خدادوست


[دکتر محمود خدادوست ــ مدیرکل دفتر طب سنتی ایرانی اسلامی وزارت بهداشت]


دو روز پیش بود که مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت، تأکید کرد موضوعی به‌نام طب اسلامی نداریم. دکتر محمود خدادوست، با اشاره به انجام مطالعه‌ای درباره صحت ادعاهایی درباره «طب اسلامی» گفت: کارگروه نظام سلامت در اسلام، که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. ما برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث‌شناسان پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه کردیم. نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به‌نام طب اسلامی نداریم. روز گذشته نیز سخنگوی وزارت بهداشت با تأیید سخنان خدادوست در نشست خبری، در پاسخ به سؤالی درباره موضع وزارت بهداشت درباره طب سنتی اسلامی، با بیان اینکه در این زمینه بررسی‌های کامل و جامعی انجام شده، به سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: ایشان در سیاست‌های ابلاغی چه نامی روی طب سنتی گذاشته‌اند. در سیاست‌های کلی سلامت طب سنتی با عنوان «طب سنتی ایرانی» آورده شده و کلمه اسلامی وجود ندارد. ما در این زمینه نظرمان مشخص است. البته در اینکه ائمه ما قادر به کرامت و شفاعت هستند، شکی نیست. اینکه ائمه ما می‌توانستند بیماران را شفا دهند و معجزه داشتند، مسئله جداگانه‌ای است اما ما با علم بشری و روز دنیا صحبت می‌کنیم. در‌عین‌حال علمای اسلام درباره احادیث طبی اظهارنظرهای متفاوتی انجام داده‌اند؛ به‌طوری‌که گفته شده برخی از این احادیث سند درستی ندارند یا اکثرشان مربوط به حوزه پیشگیری و سبک زندگی است. باید بدانیم که ائمه ما در زمان خودشان هم به طبیب مراجعه می‌کردند و از علم روز آن زمان استفاده می‌کردند. باید پرسید آیا اگر بوعلی‌سینا در زمان کنونی بود، بر اساس کتاب خودش کار می‌کرد؟ بوعلی سینا از قرون گذشته مواردی را می‌دانست که بر اساس علم و تجربه تقریبا همه آنها را دگرگون کرد.

تلاش خبرنگار روزنامه «شرق» برای گفت‌وگو با متخصصانی که خود را خبره طب اسلامی معرفی می‌کنند، به جایی نرسید. آنها به گفته‌ منشیان خود یا به سفر تحقیقاتی رفته بودند، یا باید با روابط عمومی‌شان صحبت می‌شد، یا اینکه اصلا وزارت بهداشت را حائز صلاحیت برای سخن‌گفتن درباره طب اسلامی نمی‌دانستند. فردی که او را به‌نام حکیم میثم می‌شناسند، در چند کلمه کوتاه به «شرق» گفت: «وزارت بهداشت، شیطانی شده. طب اسلامی پدر همه علم‌هاست و برای اینکه وزارت بهداشت به‌راحتی بتواند کشت‌وکشتار کند، می‌خواهد این‌گونه ما را زیر سؤال ببرد».

اما مسئله‌ای که وجود دارد، این است که طب سنتی و اسلامی چه ربطی به هم دارند؟‌ در‌حالی‌که در دانشگاه‌های کشور رشته طب سنتی تدریس می‌شود، اینکه پزشکان طب اسلامی در معرفی خود از متخصص طب سنتی استفاده می‌کنند، چطور می‌تواند توجیه‌پذیر باشد؟

دکتر محمود خدادوست رئیس مرکز طب سنتی وزارت بهداشت در گفت‌وگو با «شرق» به تفاوت طب اسلامی و سنتی اشاره کرده و گفت: «طب سنتی امروز مصوب شده است و می‌توانیم به آن طب ایرانی بگوییم. طب ایرانی یا طب سنتی ایرانی شامل درمان‌های متعددی است. قدم اول درمان سنتی ایرانی مطابق کتاب قانون تدبیر است. تدبیر یعنی اصلاح سبک زندگی. قدم دوم درمان استفاده از دارو است که منظور داروهای گیاهی است. قدم سوم درمان یداوی است. درمان یداوی مثل حجامت، زالو‌درمانی، ماساژ و ... اینها روش‌های درمانی سنتی ایرانی هستند. اینکه عده‌ای روش‌های درمانی طب سنتی یا ایرانی را به اسم طب اسلامی به خورد مردم می‌دهند، در واقع دارند از باورهای اعتقادی و دینی مردم استفاده می‌کنند. اینها قبل از اسلام هم بوده است، چون بخش عمده‌ای از طب ایرانی ما قبل از اسلام تحت عنوان طب یونانی استفاده می‌شده. همین الان هم طب سنتی ما تحت عنوان طب یونانی مشهور است».

او در ادامه افزود: «واژه‌ای به‌نام طب اسلامی با رویکردهای متفاوتی امروزه مطرح است و از این واژه استفاده می‌شود. یک عده همان طب سنتی ایرانی را به دلیل اینکه در دوران تمدن اسلامی به اوج شکوفایی رسیده بود، طب اسلامی‌ می‌خوانند. در واقع این همان طب سنتی ایرانی است که دوران شکوفایی‌اش مربوط به دوران تمدن اسلامی است.»

خدادوست در ادامه با اشاره به دسته سوم گفت: «دسته سوم کسانی هستند که معتقدند از روایات منسوب به ائمه اطهار ما می‌توانیم یک مکتب و یک نظام طبی ایجاد و از آن برای سلامت مردم استفاده کنیم که البته با توضیحی که در بند دو دادم، اگر نگاه اخباری‌گری از یک روایت طبی داشته باشیم قطعا، هم به سلامت مردم آسیب می‌زنیم، هم به دین مردم آسیب می‌زند؛ به‌عنوان‌مثال اگر ما در یک روایتی داشته باشیم که خوردن هفت عدد خرما برای تأمین سلامتی بدن مناسب است یا در روایت دیگر این تعداد به پنج خرما برسد و روایت دیگری بگوید سه عدد خرما کفایت می‌کند، اینجا در نگاه مثبت با فرض بر اینکه سند این روایت از طریق علم رجال ثابت شده باشد و درست باشد، دوم با علم دلالی، دلالت روایت هم ثابت شده باشد، در اینکه ما چه تعداد خرما و چه نوع خرمایی را استفاده کنیم و اینکه در چه سنی، چه جنسی، چه اقلیمی و خیلی از این متغیرهای دیگر، پس قطعا با فرض بر اینکه سند یک روایت درست باشد، برای تعمیم به زمان و مکان امروز و برای استفاده مردم امروز و چه میزان استفاده شود، قطعا نیازمند کار پژوهشی است؛ یعنی ما نمی‌توانیم به استنباط شخصی از یک روایت بپردازیم».

رئیس مرکز طب سنتی وزارت بهداشت با تکذیب مجدد وجود شاخه طب اسلامی گفت: «ما در روایت داریم سیاه‌دانه برای قوه هاضمه خوب است و قطعا هم خوب است. چه‌بسا روایات طبی مستندی هم داشته باشد، اما چه میزان سیاه‌دانه برای قدرت هضم خوب است؟ آیا در هر فرد میزان آن یکسان است؟‌ هربار چقدر باید استفاده شود؟ این نیازمند آن است که ما روی روایات کار پژوهشی کنیم که مقدارش دربیاید. بسیاری از بیماری‌های نوپدیدی را داریم که برای آنها روایتی نداریم. حتی با فرض اینکه بپذیریم، آن عده مدعیانی که می‌گویند ما ١١ هزار روایت مستند طبی داریم حرفشان درست باشد، سندش هم درست باشد، برای بسیاری از بیماری‌های نوپدید سندی نداریم. پس استفاده ابزاری از روایات طبی نگاه و رویکرد اخباری از روایات طبی دین و سلامت مردم را در خطر قرار می‌دهد. از آن مهم‌تر مگر رسالت اسلام طب بوده است؟ اگر رسالت اسلام این‌گونه بوده، پس چرا زمانی که حضرت علی (ع) ضربت شمشیر می‌خورند، سه معصوم حاضر؛ یعنی امام حسن و امام حسین و حضرت علی(ع) برای درمان اقدام نکردند؟ و چرا سراغ طبیبی رفتند که از قضا غیرمسلمان بود؟‌ روایت معروف دیگری داریم که خدمت پیامبر در مدینه رفته‌اند و اظهار بیماری کرده‌اند و پیامبر فرد را به طبیب حارث بن کلده ارجاع دادند که او هم مسلمان نبود. اگر رسالت اسلام طبابت بود، پس باید آنها همه یک مریض‌خانه و شفاخانه داشتند و طبابت می‌کردند».

وی در پایان گفت: «نکته سوم اینکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه شریفه تتِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ (آیه 89 سوره نَحل)، می‌گوید: قرآن همه‌چیز را گفته است، اما تفسیر آقای طباطبایی زیباست. ایشان می‌گوید قرآن همه‌چیز را برای‌ هدایت انسان گفته است چون وظیفه قرآن و اسلام هدایت انسان است. بنابراین چیزی از هدایت را فروگذار نکرده است اما معنایش این نیست که قرآن و روایات راجع به انرژی هسته‌ای و فیزیک و شیمی گفته باشند چون رسالت این نبود. آیا راجع به انرژی هسته‌ای روایت داریم؟ ‌آیا انرژی هسته‌ای اسلامی است یا غیراسلامی است؟ علامه طباطبایی درباره علوم دینی و غیردینی می‌فرمایند این به فلسفه علم بازمی‌گردد و جهان‌بینی. اگر جهان‌بینی ما توحیدی باشد همه علوم توحیدی می‌شود. آن‌وقت انرژی هسته‌ای را بر اساس مبانی شرعی و دینی رهبر انقلاب می‌فرمایند اگر انرژی هسته‌ای در خدمت مردم و سلامت مردم و رفاه حال استفاده شود اسلامی است، اگر برای کشت‌وکشتار استفاده شود حرام می‌شود».

از طرفی در گوشه‌وکنار بسیار شده‌اند افرادی که حتی بدون داشتن سواد کافی خواندن و نوشتن ادعای درمان‌های معجزه‌آسا دارند و به نام طب سنتی نسخه‌های چند صد هزارتومانی و گاه میلیونی به دست مردم می‌دهند. برخی دیگر که در سفره‌های مردم نفوذ کرده و به اسم طب سنتی و طب اسلامی و قرآنی ادعاهای عجیب‌وغریب مطرح کرده و از طریق فروش محصولات خود به کسب درآمدهای میلیاردی می‌پردازند. اینکه چرا هیچ‌یک از مراجع مسئول به پیگیری این مسائل و این‌گونه کلاهبرداری‌ها نمی‌پردازند موضوع مهمی است و جای سؤال دارد، اما اینکه مردم به‌راحتی تمام این حرف‌ها را باور کرده و در آن کلاس‌ها شرکت می‌کنند، برای درمان به آن طبیب‌نماها مراجعه می‌کنند و بر سر سفره‌شان محصولات آن شایعه‌پردازان را می‌گذارند، جای سؤال بزرگ‌تری است.

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3257941-%D8%A8 .

*******************************************

 

**********************************************

***تصاویری هولناک از پشت پرده تولید داروی «طب اسلامی» و یک ...+ با کامنت های جالب و خواندنی .+

https://www.tabnak.ir/fa/news/869166/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D9%88%D9%84%D9%86%D8%A7 .

 

********************************************

*************************************************
مدیر دفتر طب اسلامی قم:

 

11 هزار روایت طبی صحیح در منابع اسلامی وجود دارد/ توصیه های طب اسلامی برای رفع لاغری و سرطان

 

مدیر دفتر طب اسلامی قم گفت: ما 14 هزار روایت طبی داریم که آیت الله تبریزیان، 3 هزار روایت ضعیف در این حوزه را کنار زده و 11 هزار حدیث را از میان آن ها برگزیده اند.

 

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، شهریورماه امسال بود که وزارت بهداشت موجی سنگین علیه طب اسلامی و سنتی به راه انداخت. مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت در این ماه، بدون اشاره به فعالیت بزرگانی همچون آیت الله تبریزیان و حکیم خیراندیش، گفته بود که افراد مدعیِ طب اسلامی، دام خود را برای بیماران پهن کرده و با منع آن ها از مراجعه به پزشکان طب رایج، آن‌ها را مجبور به استفاده از شیوه‌های درمانی نادرست و بدون مستندات علمی خود ترغیب می‌کنند.

 

سخنگوی وزارت بهداشت هم در همان ایام گفته بود که چیزی به نام طب اسلامی نداریم! این در حالی است که انجمن علمی طب سنتی چندی قبل با اعلام برائت از جریان سوءاستفاده کننده از نام اسلام در طب، اعلام کرده بود:«مروجین این جریان در محافل عمومی و بعضاً اماکن مذهبی به‌دور از چشم مسئولین سلامت کشور و علمای برجسته و با سوءاستفاده از عقاید پاک مردم به اسلام و مکتب اهل بیت عصمت(ع) اقدام به ویزیت بیماران و فروش داروهای مجهول‌الهویه‌ای که نام اهل‌بیت(ع) را بر روی آن گذاشته‌اند، می‌کنند.» البته این که چیزی به نام طب اسلامی نداریم سخن شگفتی است که پرداختن به آن مجالی ویژه می طلبد.

 

ما در گفتگو با مرتضی حسینی منش، مدیر دفتر طب سنتی قم، از مدرسان حوزه و دانشگاه و نیز از شاگردان پروفسور خیراندیش به برخی از وجوه طب اسلامی-ایرانی پرداخته ایم. شایان ذکر است، دفتر طب سنتی قم بیش از 2 هزار دانشجو دارد.

 

گفتگوی مرآت با حسینی منش را در ادامه می خوانید:

 

مرآت- ارزیابی شما از وضعیت گرایش مردم دنیا به طب سنتی چیست و طب ایرانی-اسلامی در میان انواع طب چه جایگاهی دارد؟

 

دنیای امروز در حال گرایش به سمت طب سنتی است. در بسیاری از کشورهای اروپایی 70 تا 80 درصد از نسخه ها گیاهی هستند. در برخی از کشورهای پیشرفته پیش و پس از عمل های جراحی از زالو برای بهبود حال بیماران استفاده می کنند. هر کشور، در طب بومی گرایش خاص خود را دارد و معمولا در کشورهای مختلف طب بومی به عنوان طب مکمل مورد توجه قرار می گیرد.

 

چینی هایی که به طب ایرانی رجوع می کنند!

 

طب ایرانی و طب چینی در زمره مشهورترین طب های سنتی جهان قرار دارند. حتی وقتی چینی ها در حوزه طب سنتی به مشکلی برمیخورند به طب ایرانی رجوع می کنند. طب سنتی ایران 7 هزار سال قدمت دارد. طب اسلامی ما نیز بسیار مهم و کاربردی است. حکماء ایران پس از اسلام، طب اسلامی-ایرانی را بر مبنای آموزه های وحی و تجربه گسترش دادند.

 

در حال حاضر گرایش به طب سنتی بسیار زیاد شده و علاقه مردم به استفاده از آموزه های طب سنتی روزافزون است. علما و حکمای ما نیز بر استفاده از طب سنتی تأکید دارند اما به هر حال روند توجه به این طب، کند است و ما انتظار داریم که نهادهای ذیربط بیش از پیش به طب سنتی و اسلامی توجه کنند.

 

مرآت- در ماه های اخیر اظهارات خصومت جویانه ای علیه طب سنتی و اسلامی توسط برخی از مقامات وزارت بهداشت مطرح شده است. برخی از مسئولان ارشد وزارت بهداشت به صراحت اعلام کرده اند که ما چیزی به نام طب اسلامی نداریم! آیا این اظهارات را یک تشخیص علمی می دانید یا گزاره هایی ایدئولوژیک؟

 

یک شخصیت غربی درباره همزیستی صاحبان مذاهب و فرق در هند جمله ای دارد. او می گوید با این که خدا، قرآن و پیامبر در میان مسلمانان مشترک است اما هرروز شاهد برادرکشی در میان مسلمانان هستیم؛ این در حالی که صاحبان هزاران فرقه در هند بدون کشتار در کنار هم زندگی می کنند. همین مسأله را درباره طب اسلامی درنظر بگیرید.

 

یازده هزار روایت طبی داریم

 

در هند هزار مکتب طبی وجود دارد. در هند می گویند هرکس که می تواند بیماری را درمان کند، ما نه تنها مانع او نمی شویم بلکه به او افتخار هم می کنیم. در ایران هم باید اینگونه باشد و شایسته سالاری در درمان حاکم شود. ما 11 هزار روایت طبی داریم و چنانکه گفتم طب سنتی ما 7 هزار سال قدمت دارد. برخی از کتاب های بوعلی سینا همین امروز هم در اروپا تدریس می شود.

 

چرا در شرایط تحریم طب خودبنیاد اسلامی مورد توجه قرار نمی گیرد؟

 

کسانی که طب اسلامی را نفی می کنند با طب سنتی هم مخالفند. ما باید دشمن شناسی خود را تقویت کنیم. برخی از مقامات اسرائیل می گویند نظام تغذیه، بهداشت آموزش و پرورش ایران باید در دست ما باشد! غرب تحریم های دارویی را علیه ایران اعمال می کند. این امر می تواند برای ما مایه عبرت باشد. چه کسانی پشت پرده این قضایا هستند؟ و چرا طب خودبنیاد ما در شرایطی که تحریم ها به ما فشار می آورد، مورد توجه قرار نمی گیرد؟

 

مرآت- چندی قبل حجت الاسلام طباطبایی، رئیس موسسه دارالحدیث قم سخنانی را علیه طب اسلامی بیان کردند. مواضع ایشان با مواضع مقامات وزارت بهداشت همسو بود. ایشان به روایت هایی استناد کرده اند و مدعی شده اند که ما چیزی به نام طب اسلامی نداریم! شما اشاره کردید که 11 هزار روایت اسلامی در حوزه طب وجود دارد. آیا جناب طباطبایی از این احادیث بی اطلاع هستند؟

 

کتابی در چهار جلد تحت عنوان «دراسه فی طب الرسول المصطفی(ص)» اثر آیت الله تبریزیان در معرض قضاوت مردم قرار دارد. ما 14 هزار روایت طبی داریم که آیت الله تبریزیان، 3 هزار روایت ضعیف در این حوزه را کنار زده و 11 هزار حدیث را از میان آن ها برگزیده اند. ایشان 30 سال است که این روایت های قوی و متقن را تدریس می کنند. آیات قرآن نیز به مسائل طبی اشاره دارند.

 

این ها دستورات طبی نیست؟!

 

کسی نمی تواند این مسأله را انکار کند. ما وقتی در محضر علامه مصباح یزدی بودیم ایشان می گفتند طب منحصر در اسلام نیست بلکه اسلام آن را تکمیل کرده است. امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع) چهار توصیه طبی دارند. ایشان می گویند اگر می خواهی از طبیب بی نیاز شوی چهار کار را انجام بده. اگر مجالی باشد در ادامه این چهار دستور امیرالمومنین(ع) را بیان می کنم.

 

این ها دستورات طبی نیست؟ امام صادق(ع) می فرماید غذای ما دوای ماست. من نمی دانم عده ای چگونه می خواهند مثلا دستورات اهل بیت(ع) در باب تغذیه را رد کنند! اما مطمئنم هرچه که پیشرفت کند دشمن به سراغش می آید و بدل آن را به مردم ما عرضه می کند. دشمن در این باب هم با ما دشمنی می کند.

 

مرآت- از جمله نکاتی که آقای طباطبایی مطرح کرده بودند این بود که هدف دین ارائه دستورات طبی نیست! آیا اهداف عالی دین با ارائه دستورات طبی تعارض دارد؟!

 

ببینید ما چند پرسش داریم. شما می دانید که واکسن در تمام دنیا اختیاری است؛ با این حساب چرا در ایران، واکسن اجباری است؟ چرا دیگر مکاتب طبی در ایران نمی توانند به درستی کار کنند و تنها باید طب شیمیایی فعال باشد؟ هندی ها بیماری های خود را با ماساژ و روغن مالی درمان می کنند و چینی ها با طب سوزنی و طب مکمل. چرا ایران کاسه داغ تر از آش است؟

 

بیشترین حجامت ها در اسرائیل انجام می شود!

 

پیامبر(ص) می فرماید در شب معراج فرشتگان به من توصیه کردند که خودت حجامت کن و به امتت توصیه کن که حجامت کنند که حجامت درمان تمامی بیماری هاست. با این حساب چرا در نجف، قم یا مشهد موسسه حجامت بزرگی نداریم؟ بزرگترین موسسات حجامت دنیا در آلمان و اسرائیل هستند! بیش ترین میزان حجامت مربوط به اسرائیل است.

 

آیت الله مکارم می گوید بزرگترین مرکز شیعه شناسی خود اسرائیل است! آن ها کتاب های اهل بیت(ع) را می خوانند، چون می دانند که اهل بیت(ع) علم لدنی دارند و مثل ما بر اساس آزمون و خطا رفتار نمی کنند. حال این که کسانی بگویند هدف دین طبابت نیست مساله علیحده ای است!

 

مرآت- ایشان البته به نقلی از شخصی به نام متطبب اشاره می کند که به نزد امام صادق(ع) می رود و وقتی امام از شغل او سوال می کنند، او می گوید طب من، طب عربی است. آقای طباطبایی می گوید این که امام(ع) او را از این سخن نهی نکرده اند، مصداق تقریر امام است! پاسخ شما نسبت به این نتیجه گیری چیست؟

 

این نتیجه گیری خطاست. امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) برخی آنچه را که از علم طب موجود بود رد نمی کردند اما روایاتی داریم که تصریح می کنند که «ما بهتر از این علم را داریم» به هر حال اکراهی در هیچ بخشی از دین وجود ندارد و ائمه نمی خواستند طب اسلامی به جبر بر مردم تحمیل کنند اما اگر از آن ها سوال میشد می گفتند که طب نزد ماست.

 

طب اسلامی را از سرشاخه های آن بگیرید

 

امام باقر(ع) در پاسخ به یک طبیب می گوید ما طبیب الاطباء هستیم. امام صادق(ع) می گوید اگر شرق و غرب عالم را جستجو کنید باز باید به درِ خانه ما اهل بیت رجوع کنید. شما باید علوم مربوط به طب اسلامی را از سرشاخه های آن بگیرید و نه افرادی همچون حجت الاسلام طباطبایی امروز آیت الله تبریزیان و حکیم خیراندیش در این حوزه حرف هایی برای گفتن دارند.

 

مرآت- امروز انجمن هایی با هدف گسترش فرهنگ خام گیاهخواری در ایران فعالیت می کنند که چندان نسبتی با طب اسلامی ندارند. موضع طب اسلامی در قبال خام گیاهخواری چیست؟

 

طب اسلامی خام گیاهخواری را نمی پذیرد اما به هر حال این گونه از رویکردهای تغذیه ای-درمانی، در مقابل درمان های شیمیایی حرفی برای گفتن دارند. در حدیث داریم که اگر چهل روز بر کسی بگذرد و گوشت نخورد، مسلمان نیست. ما البته به همه مکاتب طبی احترام می گذاریم. حرف ما این است که طب اسلامی افضل و اکمل است اما مردم باید این آزادی را داشته باشند که مکاتب مختلف طبی را انتخاب و تجربه کنند.

 

برخورد ما با دیگر مکاتب طبی، سلبی نیست.

 

مرآت- یکی از مسائلی که انجمن های خام گیاهخواری مطرح می کنند این است که هیچ موجودی به جز شیر مادر، شیر موجود دیگری را ننوشند. موضع طب اسلامی در این ارتباط چیست؟

 

ما این سخن را رد می کنیم. ما معتقدیم خِرَد بشری ناقص و عقل معصومین(ع) کامل است. در احادیث داریم که اگر کسی از لاغری رنج می برد، گوشت را در شیر بپزد و بخورد. پیامبر(ص) می فرماید گاو، گوشتش مرض، شیرش شفا و روغنش دواست. روایات بسیار زیادی درباره شیر داریم. متأسفانه احادیثی علیه شیر و عسل و حجامت جعل کرده اند اما روایات صحیح و صریحی در این ارتباط داریم.

 

مرآت- طب اسلامی در مقابله با سرطان چه راهکارهایی ارائه می دهد؟

 

انواع سرطان ها البته با یکدیگر تفاوت هایی دارند؛ مزاج ها نیز با یکدیگر تفاوت دارند. تفاوت اقلیم ها نیز در این میان کم اهمیت نیست. نسخه حکما بر اساس احادیث و روایات همان چهار دستور امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع) است. در بالا اشاره کردم که امام علی(ع) به امام حسن(ع) می گوید: فرزندم، انجام 4 کار تو را از طبیب بی نیاز می کند.

 

ریزه خواری، هضم غذا را مختل می کند

 

بر اساس این دستور، نباید تا پیش از گرسنگی غذا بخوریم. در احادیث داریم که:«صوموا تصحوا: روزه بگیرید تا تندرست باشید.» متأسفانه سبک غذایی ما و به ویژه خانم ها که بیشتر در آشپزخانه هستند به گونه ای است که ریزه خواری می کنیم و چند غذا را با هم می خوریم. ما با این کار اجازه هضم غذا را به بدن نمی دهیم و غذاها در معده جمع می شوند. در صورتی فرایند هضم و دفع باید به درستی صورت بگیرد.

 

سفره هایی که جلوی تلویزیون پهن می شوند عامل پرخوری هستند!

 

دستور دوم امیرالمومنین(ع) این است که پیش از سیر شدن، دست از غذا بکشید. پیامبر(ص) می فرماید معده را به سه بخش تقسیم کنید، بخشی برای غذا، بخشی برای آب و بخشی برای هوا. متأسفانه ما فرزندان خود را اینگونه تربیت نمی کنیم و ائمه(ع) الگوهای ما نیستند. همین که ما سفره های غذا را جلوی تلویزیون پهن می کنیم باعث می شود حواسمان پرت شود و بیشتر غذا بخوریم و پرخوری مادر بسیاری از بیماری هاست.

 

قبل و بعد از غذا نمک بخورید و پیش از خواب به دستشویی بروید

 

سومین نکته خوردن نمک، پیش و پس از خوردن غذاست. پیامبر(ص) می گوید خوردن نمک پیش و پس از غذا هفتاد بیماری سخت، همچون جذام، پیسی و دیوانگی را برطرف می کند. البته مقصود نمک پودر سنگ یا نمک دریاست.

 

و چهارمین نکته این است که باید پیش از خواب حتما به دستشویی بروید. بوعلی سینا هم بر این مسأله تأکید می کند. اگر به همین چهار نکته عمل شود، بسیاری از بیماری ها از انسان دور خواهد شد. حکمای قدیم می گفتند تنها اگر غذا را خوب بجوید از تمامی بیماری ها در امان خواهید بود.

 

مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارم قرار دادید سپاسگزارم.

 

من هم از شما بابت این گفتگو تشکر می کنم.

 

مخاطبان محترم می توانند پرسش های خود در حوزه طب اسلامی را از طریق آیدی mhasanz@ و یا از طریق آدرس meraatnews@chmail با ما در میان بگذارند.

 

گفتگو و تنظیم: محسن حسن زاده

https://www.dana.ir/news/1252201.html/11-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B7%D8%A8%DB .

**********************************************


نتیجه تصویری برای سعید نمکی

***نسیم معرفت***

 

 


به گزارش پایگاه خبری درسیاهکل، دکتر سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در یادداشتی درباره توصیه‌ها مبنی بر مداخلات طب سنتی در درمان ویروس کرونی نوشت:

اخیراً در بعضی از سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی مواردی پیرامون توصیه به مداخلات طب سنتی در درمان بیماری COVID19 مطرح و مورد بررسی و نقد قرار گرفته که لازم دیدم موارد ذیل را به استحضار صاحبنظران حوزه سلامت برسانم. طب سنتی و مکمل جزء تفکیک‌ناپذیر تاریخ علوم پزشکی جهان و دیرینه طب ممالک کهن همچون چین، هند و ایران زمین است و عدم توجه به این گذشته افتخارآمیز و غفلت از مبانی علمی، منطقی و کاربردی آن در شرایطی که طب مدرن در جنبه‌هایی از بیماری‌های نوپدید و صعب‌العلاج در جهان نیازمند ورود طب مکمل است، یقیناً از دست دادن فرصت‌های ارزشمند در تاریخ کشورهاست. بی‌تردید در هجمه بی‌وقفه و درمان‌ناپذیر ویروس کرونا کشور چین از کلیه ظرفیت‌ها به‌خصوص گیاهان دارویی و شیوه‌های دیگر طب سنتی و جایگزین نیز در کنار روشهای مدرن بهره برد که مشاور طب سنتی اینجانب با مکاتبات و مذاکرات با دانشمندان چینی، گزارشی از اثربخشی این روشها ارائه کرد که توصیه شد پزشکان و دانشمندان طب سنتی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور در کنار دیگر متخصصین بالینی و علوم پایه در امور تحقیقاتی بیماری که سرشار از موارد شگفت‌انگیز جدید بود فعالیت کنند. این بدان معنا نیست که :

اولاً : می‌توان فقط استفاده از طب سنتی چنین بیماری پیچیده و پرتلاطمی را بدون بهره‌گیری از شیوه‌ها و تجارب صاحبنظران پزشکی نوین جهان علاج کرد.

ثانیاً: اگر قرار باشد دانشمندان طب سنتی و مکمل در کنار متخصصین پزشکی مدرن با هم‌افزائی عالمانه به جنبه‌­های تحقیقاتی و درمانی بیماری بپردازند، این عرصه جایگاه شیادان بی‌سواد و عوام‌فریبی نیست که با پوشش طب اسلامی و ایرانی سالها بر جان و مال مردم بی‌رحمانه تاخته‌اند و نابخردانه با پایمالی عرصه خرد و دانش پزشکی کشور و حتی به آتش کشیدن مستندات مرجع علمی و بین‌المللی علوم پزشکی و رفتارهای هنجارشکنانه موجبات وهن دین و علما را فراهم کرده‌اند.

این گروه کم‌خردتر و رسواتر از آنند که بتوانند حتی در ساده‌ترین شرایط به عرصه آیند چه رسد به اوضاع پیچیده کنونی که دانشمندان و صاحبنظران جهانی معتقدند با عزمی جهانی و تلاش عالمانه شبانه‌روزی باید به این پدیده از مرحله شناخت و پیشگیری تا مراحل دارو، ساخت واکسن و درمان بیماری در کنار هم بپردازند. همانا با تاریکی جهل و خرافه نمی‌توان بر ظلمت بیماری نوپدید فائق آمد که به قول حافظ:

صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

ثالثاً : امروز خدمات دانشمندان و دانش‌پژوهان رشته‌های مختلف از قبیل طب گیاهی، طب سوزنی، رایحه‌­درمانی، طب فیزیکی و دیگر رشته‌های طب مکمل که از متخصصین برجسته علوم پزشکی جهانند در کنار صاحبنظران طب مدرن دستاوردهای اعجاب‌انگیز و روشهای موثری را در پیشگیری و درمان بیماریها خلق کرده است که در کشور ما نیز ضروری‌ست با استفاده از این ظرفیت و همکاری عالمانه دانشمندان دو حوزه و تمرکز بر تحقیقات و آزمایشات بالینی، فرمولاسیون و ساخت داروهای طبیعی و تدوین پروتکل‌ها و روشهای درمانی مورد قبول تمام دانشمندان صاحب نام کشور مدل موفق و حکیمانه‌ای از هم‌اقرائی دو عرصه مهم فراهم آید.

بی تردید نزدیکی و هم‌گرائی عالمانه بین صاحبنظران دو حوزه در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور می‌­تواند حفره‌ها و گسست‌هایی که جایگاه رویش و رشد کلاهبرداری‌ست را پر کند و مردم را نیز از شر خناسان عوامفریب برهاند. ان‌شاءالله
http://www.darsiahkal.ir/111430/%d8%a7%d9%86%d8%aa%d9%82%d8%a7%d8%af-%d8%aa%d9%86%d8%af-%d9%88%d8%b2%db%8c%d8%b1- .



و اما پاسخ به یادداشت دکتر سعید نمکی وزیربهداشت


سلام علیکم : ... یکی از علوم اسلامی ،طب اسلامی است که نیازمند تشکیلات و مقررات است و آنچه که از آیات و روایات معتبر و شبه معتبرِ طب اسلامی بدست می آید  آن است که دست آوردهای طب اسلامی مغایر با تجارب طب سنتی و طب مدرن نیست . آقای وزیر بهداشت - دکتر سعید نمکی باید کمی افق دید خویش را بالاتر ببرد . ما نیز به آتش کشیدن کتاب طبی هاریسون توسط ... را محکوم کرده و می کنیم و بیانیه هم دادیم  ولی این دلیل نمی شود که زحمات و تلاش های کسانی را که در طب اسلامی کارکرده اند و بر طب سنتی و مدرن  نیز آگاهی وافر و یا حتی  تخصص دارند نادیده بگیریم و نسبت به خدمات آنها ناسپاسی کنیم. اگر شیّادی برخی از افراد در اقدام به طب اسلامی را بخواهیم (همانند آقای دکتر سعید نمکی) محکوم و ملامت کنیم و وجود چنین کسانی را مضر محسوب نماییم همچنین باید از برخی پزشکان عرصه طب مدرن نیز که تعهدی ندارند و جان افراد را به خطر می اندازند باید ملامت و نیز مؤاخذه نمود . شاهد زنده اینکه در سال 98 (در حدود چهار-پنج ماه پیش)در قم یک خانواده ای که ساکن پردیسان قم است ، پسر دبیرستانیش که دچار سرماخوردگی طبیعی شده بود به دکتر می برند و متاسفانه با داروهایی که پزشک داده بود بعد از مصرف کردن  دچار بیهوشی و ... و نهایتا از دست دادن حافظه و .... می شود و قادر به ادامه تحصیل نمی باشد و حتی خانواده این عزیز شکایت ها در مراکز مختلف کردند ولی هنوز هم شکایت شان نتیجه ای نداده و بواسطه حادثه ای که برای عزیزشان رخ داده مدام نگران و ناراحتند و هزینه از جیب خود می پردازند!!! . باید به آقای دکتر سعید نمکی گفت که جناب نمکی عزیز شما کمی حوصله کنید و تحقیق نمایید تا ببینید که چقدر افراد و خانواده هایی هستند که به جهت بی توجهی برخی پزشکان طب مدرن عزیزان شان یا فوت کردند و یا کور شدند و یا آسیب های جدی دیگری دیدند و چه بسا  قادر نیستند و نمی توانند حق ضایع شده خود را بدست آورند !!! . آقای نمکی عزیز بدانید که طب اسلامی نیز در جامعه ایرانی و اسلامی ما طرفدارانی دارد و حتی در سطح مراجع  نیز شخصیت هایی همانند آیت الله علوی گرگانی و آیت الله نوری همدانی  و آیت الله جوادی آملی و خیلی از طلاب و فضلاء عزیز و ... ... به طب اسلامی توجه دارند ....  شما و امثال شما بجای کوبیدن طب اسلامی بیایید به عزیزانی که در این رشته (طب اسلامی) کار کرده اند و تخصص پیدا کرده اند و مهارت های شایانی دارند کمک کنید و نقائص را بر طرف سازید نه اینکه  تیشه به ریشه طب اسلامی  بزنید و یا محکوم و یا توهین کنید!!!  آقای تبریزیان  اشتباه بزرگش این بود که کتاب طبی هاریسون را آتش زد و برخی اشتباهات دیگر هم داشت ولی تجارب بسیار بالایی در طب اسلامی و سنتی داشت و شاگردهای خوبی هم پروررش داده بود و اکنون نیز افراد ماهری در طب اسلامی وجود دارد  ولی متاسفانه وزارت بهداشت قبلا و اکنون نیز حمایت تشکیلاتی و غیره به آنها نکرده و نمی کند و چه بسا آنها و طب اسلامی را تخریب هم نموده اند و می کنند و برخی از فضلاء هم اظهار نظرهای غیر دقیق مطرح کرده و می کنند . باید بدانیم که همه رشته های علمی مثل  علوم پزشکی و طبیعیات و ریاضیات و غیره  از اول که کامل نبوده بلکه با نقد و اشکال ها و تحقیقات و تلاش های پیوسته و مستمر و ... به رشد و شکوفایی رسیده اند . طب اسلامی که هنوز تازه داشت در کشور عزیز ما ایران رشد می نمود  نیز اگر از سوی وزارت بهداشت و ...  حمایت شایسته مادی و معنوی می شد و دارای تشکیلات و ضوابط و پروتکل می شد می توانست و می تواند شکوفا شود و در خدمت مردم باشد . در بحث های فقهی و اصولی هم گاهی یک حدیث باعث شده که علماء یک کتاب و یا چندین جلد کتاب در باره آن حدیث بنویسند . در بحث های اصولی مثل بحث استصحاب که بسیار دامنه دار و دقیق و ظریف و ذی شُعَب است ، یکی ، دو روایت باعث شده که دنیایی از بحث ها و تحقیقات و کتاب ها تحقق یابد که از جهاتی شگفت آور است .!!!  پس باید کار کرد و نباید همه ادله و روایات طب اسلامی را مردود اعلام کنیم کما اینکه متاسفانه برخی ها چنین کم لطفی و یا کم مِهری و یا حتی رفتار زننده  و گفتار ناصحیح و غلط در این باره انجام دادند . سخن آخِر اینکه باید به طب اسلامی بها و ارزش  داده شود و شیّادی برخی ها را سوژه کوبیدن برای طب اسلامی قرار ندهیم  و ندهیدو بدانیم که در هر علم و فنّی و در هر امری ، شیّادانی نیز وجود دارد  حتی در مقدسات و امور دینی و در رابطه با نبوت و پیامبری و امامت نیز شیّادانی وجود داشته و دارد و ادعاهای کذبی کرده و می کنند و باعث فریب و زیان به خود و جامعه شدند و می شوند  . وجود شیّادان در مقدسات  دلیل نمی شود که انیباء راستین و ائمه معصومین (ع ) مورد حمایت قرار نگیرند !!!  . آقای سعید نمکی - آقای وزیر بهداشت - لطفا خلط مبحث و نیز مغالطه نکنید. به طب اسلامی جفا نکنید و چهره های  متعهد و آگاه به طب اسلامی را تخریب ننمایید . افق دید خود را در باره طب اسلامی و حامیان متعهد به  آن وسیع تر نمایید و تنگ نظر نباشید و نباشیم .  والسلام .

ششم فروردین 1399 . از شهر مقدس قم)


 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

**************************************************

***************************************************

 

 

سید صادق علم الهدی


**بازخوانی احادیث طبی آغاز جنبش و تحرک تازه ای در علم پزشکی است ...


 

حوزه/ استاد حوزه علمیه قم با بیان این که امروز باید احادیث طبی را به محک دانش و تجربه بازخوانی کرد، گفت: توصیه ما این است که احادیث طبی را به محافل پزشکی ببرید که این می‌تواند آغاز جنبش و تحرک در علم پزشکی باشد.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از مشهد، حجت الاسلام والمسلمین سیدصادق علم الهدی، استاد حوزه علمیه قم، در سلسله نشست های دین و سلامت در موسسه علمی پژوهشی الهادی(ع) مشهد با بیان این که بحث ما پیرامون روش دعوی طب اسلامی است که برخی از اشخاص در سال های اخیر بر اساس آن مدعی طبابت در اسلام شدند، گفت: عده ای جماعتی را بر همین اساس توصیه به ترک طب نوین می کنند، به دنبال آن آموخته های طب جدید را تحقیر و توصیه می کنند به جای پرداختن به طب روز مشغول به روش های درمانی شوند و توصیه های طب ادعایی اسلامی این ها را عمل کنند.

 

وی با بیان این که دو مقوله طب سنتی و طب اسلامی مبتنی بر قواعد اجتهادی باید از یکدیگر تفکیک شوند، تصریح کرد: این دو مقوله کاملا از هم منفک است و روی سخن ما پیرامون طب سنتی رایج در سنوات متمادی کشور ایران یا سایر کشور ها نیست و هیچ گونه ترویجی از طب روز دنیا نمی کنیم و هیچگونه تحقیری در خصوص طب های سنتی بلاد نیز نخواهیم داشت.

 

حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی با بیان این که امروز خرده ای بر طب سنتی وارد نیست، چراکه طب سنتی نیز طبی مبتنی بر روش تجربه بر اساس داده های تجربی است و قالب تصدیق و تکذیب دارد و باید بین طب اسلامی و سنتی تفکیک نهاد، بیان کرد: راجع به طب اسلامی رویکردها و روش های گوناگونی قابل مشاهده است.

 

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: رویکرد و روش های مختلفی برای طب اسلامی قابل طرح است اما آنی که اینجا محور بحث و نقد قرار دارد رویکردی معتقد بر آن شکل است که می شود بر اساس علم اصول و قواعد فقهی و اجتهادی احکام طبی را استنباط کرد که در این زمینه ممکن است بزرگانی باشند و راجع به طب اسلامی نیز دعاوی داشته باشند.

 

وی افزود: آنانی محور سخن هستند که  می خواهند بر پایه علم اصول و قواعد اجتهادی گزاره هایی را عرضه کند که حجت داشته و به بیماران این چنین توصیه کنند که به ان روش های طبی توصیه شده از سوی اطبای روز عمل نکرده و آن روش های طبی را کنار بگذارند و به روش جدید عمل کنند که آیا قواعد اجتهادی همچون حجیت ظاهر می تواند به استنباط احکام دینی بیاید یا نه.

 

حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی خاطر نشان کرد: اگر در مورد بیماری شناخته شده خاصی توصیه روشن و شفاف در احادیث اهل بیت داشتیم و همه چیز در مورد این توصیه تمام بود بازهم نمی توان مدعی شد که حجت شرعی داریم بر اینکه توصیه کنیم برای درمان فلان مرض جای دیگری نروند و به این روش درمانی در احادیث اهل بیت عمل کنند.

 

استاد حوزه علمیه قم با بیان این که  گاهی در عالم استنباط و کشف گزاره های علمی به دنبال آثار تکوینی این دنیایی هستیم مثلا می خواهیم نظام اقتصادی از دل احادیث بدست اوریم و وضعیت اقتصادی مملکت را بهبود ببخشیم و نظام قضایی به دست بیاوریم تا وضعیت اخلاقی اجتماعی جامعه را بهبود ببخشیم و یا نظام طبی از دل نصوص به دست بیاوریم تا وضعیت درمانی و روانی جامعه را بهبود بخشید، گفت: هرکجا به دنبال آثار تکوینی و این دنیایی هستید طبیعی است جریان متفاوت است با انجایی که هدف پاسخگویی نسبت به عالم اخرت است و نباید این دو را باهم درامیخت.

 

وی با بیان این که در عرصه احکام شرعی تعبدی به دنبال یک مستندی هستیم تا بر اساس آن روز قیامت از موضع فقهی خودمان دفاع کنیم، ابراز کرد: امروز قواعدی هم در علم اصول کشف شده که خاصیتش همین است و برای شما روشن می کنند که اگر بر اساس فلان روایت روش فقهی را دنبال کردید روز قیامت مُعاقب نیستید و اگر مخالفت کردید روز قیامت مُعاقبید.

 

حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی با بیان این که روش های اجتهادی هیچگونه توانمندی برای اثبات گزاره های تکوینی ندارند و این نه فقط مربوط به طب اسلامی بلکه در همه حوزه هاست، بیان کرد: امروز ما منکر وجود احادیث طبی نافع و موثر نسبت به سلامت انسان نیستیم و باید این احادیث را به محک دانش و تجربه بازخوانی کرد و توصیه ما این است که نه فقط احادیث طبی صحیح السند بلکه احادیث طبی ضعیف السند را به محافل پزشکی ببریم و این می تواند آغاز جنبش و تحرک علم پزشکی باشد.

 

استاد حوزه علمیه قم با بیان این که ممکن است احادیث قدیمی راه درمانی نوین را توصیه کرده باشد چراکه خیلی از گزاره ها حاصل افکار و اندیشه های اطبای قدیم است که گاها برای اعتبار زدایی منصوب به اهل بیت کردند و فلان طبیب به نام طب فلان امام معروف شده، گفت: البته امروز همه اینان قابل مطالعه است همانطور که طب های مکمل ارائه شده است.

https://www.hawzahnews.com/news/458955/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AF%DB%8C .

 

 ***************************************

***نشست ضرورت و اهمیت حدیث شناسی در علوم حوزوی برگزار شد ...


به گزارش روابط عمومی حوزه علمیه خراسان، هفتمین نشست از سلسله نشست های مدرسه علمیه مبارکه امام صادق(ع) با محوریت ضرورت و اهمیت حدیث شناسی در علوم حوزوی با تدریس حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین حسین پور، دبیر پژوهشی گروه قرآن و حدیث جامعةُ المصطفی مشهد مقدس  با حضور 60 نفر از طلاب برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام والمسلمین حسین پور، با اشاره به تبار شناسی حدیث گفت: روایات از ناحیه سند به دو دسته قطعی الصدور (متواتر و محفوف به قرائن) و ظنی الصدور (خبر واحد) تقسیم می شوند که در میان علماء سید مرتضی، اِبن ادریس، ابن زُهره و قاضی ابن بَرّاج خبر واحد را حجت نمی دانند و در مقابل عموم علما شیعه خبر واحد صحیح و موثق را قابل استناد می دانند.
دبیر پژوهشی گروه قرآن و حدیث جامعةُ المصطفی با بیان این که صاحب المیزان خبر واحد را فقط در حوزه فقه حجت دانسته، خاطر نشان کرد: مرحوم آیت الله خوئی خبر واحد را در فقه و تفسیر حجت می داند و برخی از بزرگان همچون مرحوم کاشف الغطاء روایات طب اسلامی را به دلیل منشاء وحیانی نیز حجت می دانند.

http://www.hozehkh.com/OneEntry?entryID=18833 .

***********************************

 

علامه شیخ مصطفی نورانی اردبیلی - راسخون


....  و جالب اینجاست [که علامه شیخ مصطفی نورانی اردبیلی] درعلم طب نیز به سرامد رسیده بودند که نظریات ایشان درطب اسلامی و حمایت از ان شاهد برمدعای ماست که کتاب دائرةُ المَعارِف بزرگ طب اسلامی ایشان که مطالب بِکر موجود در آن حاکی از قدرت علمی مُعَظَّمُُ لَه در طب سنتی اسلامی و مدرن را میرساند دیدگاه ما را ثابت میکند. از این کتاب دردانشگاه ها و مراکز علمی اروپا و امریکا بعنوان منابع استفاده نموده اند. این کتاب نشان میدهد که در دوران معاصر از میان سایر بزرگان، شخصی در حد ایشان در این علم به تبحّر دست نیافته است بطوری که مرحوم حضرت ایت الله العظمی علامه مرعشی نجفی با اشک شوق از علامه نورانی تقدیر میکنند و اظهار می نمایند کاری که ما قصد آن را داشتیم شما آن را به اتمام رسانده اید.

نکته ای که قابل توجه اهل علم است ، الهی و ماورایی بودن مطالب طبّی هست که بواسطه شخصی به نام حکیم اسفندیاری که از جانب حضرت مهدی  (عَجَّلَ اللهُ تَعالَی فَرَجَهُ الشَّریفَ) به نزد ایشان آمده بودند به ایشان ارائه شده است و در کتاب به رشته تحریر درآمده. مرحوم علامه نورانی اظهار می کردند آن شخص دوسال در محضرشان می مانَد و مطالب طبّی را به ارمغان میگذارد. امیداست اهل علم پیشرو اهداف مرحوم علامه نورانی باشند .  سرانجام آن علامه مجاهد درسال 1382 به دیار باقی شتافتند و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شدندن. روحش شاد و یادش گرامی.


*** علامه شیخ مصطفی نورانی اردبیلی - سایت راسخون+https://rasekhoon.net/mashahir/show/590746/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C .+کلیک کنید .

*******************************

کارگاه روش تصحیح متون – مؤسسه بین‌المللی حکمت

یادداشت؛

 

اندر حکایت کاریکاتوری به نام طب اسلامی/ محمدباقر ملکیان

 

* آخرین اخبار+ شبکه اجتهاد +کلیک


 

 

 

شبکه اجتهاد: در بین محدّثان و علمای شیعی ـ به غیر از دو پسر بسطام ـ شیخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده‌اند (نک: رجال النجاشی، رقم: ۱۸۲؛ ۱۹۲؛ ۲۲۳؛ ۵۷۳؛ ۶۴۰؛ ۶۷۶؛ ۶۸۴؛ ۹۲۰؛ ۹۳۹؛ ۹۴۷؛ ۱۰۷۸؛ الفهرست، رقم: ۳۳؛ ۷۰؛ ۱۶۴؛ ۳۹۲؛ ۳۹۳؛ ۴۴۰؛ ۶۰۵.) متأسّفانه هیچ نسخه‌ای از این کتاب‌‌ها امروزه در دسترس نیست و تعجّب آور آن که در مصادر دیگر نیز هیچ نقلی از این کتاب‌‌ها گزارش نشده است.

در پاسخ به این سؤال اساسی که آیا بر اساس روایات طبی‌‌ می‌توان نظام پزشکی کاملی به‌عنوان نظام پزشکی شیعی ترسیم نمود، باید به تحلیل این روایات پرداخت:

۱- بسیاری از این روایات از لحاظ سندی ضعیف السند است، بلکه به تعبیر سیدنا الأستاد مددی، روایات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه، و طب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعیف است.

۲- بخشی از این روایات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده‌تر، در این‌گونه روایات، امام معصوم (علیه‌السلام) در صدد القای یک اصل و قاعده در درمان آن بیماری خاصّ نیست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بیمار است.

به نظر‌‌ می‌رسد به همین خاطر است که بزرگان حدیثی شیعه در هر دوره ـ مثل کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، ابن أبی عمیر، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و… ـ دست به تألیف روایات طبّی نزده‌اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روایات طبّی نیز پرداخته‌اند.

مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسیار نزد ائمه (علیهم‌السلام) رفت و آمد داشته‌اند، با بیماران زیادی مواجه شده‌اند که از بیماری خود به امام معصوم شکایت برده‌اند و از آن‌ها کمک خواسته‌اند. با این حال بنا بر شمّ فقاهتی‌ای که داشته‌اند از این‌گونه روایات، حکم کلّی‌ای برداشت نکرده‌اند، از این رو کمتر به بیان روایات پزشکی پرداخته‌اند.

به همین سبب، در مصادر روایی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روایات پزشکی به چشم‌‌ می‌خورد که در قیاس با سائر روایات آن‌ها اصلاً به شمار‌‌ نمی‌آید.

شاهد دیگر بر خاصّ بودن بسیاری از روایات پزشکی، این است که در این‌گونه روایات، برای بیماری‌‌هایی ـ مثل صداع و یا بواسیر و یا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شیوه‌‌های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هیچ پرس‌وجو، تنها یک نسخه تجویز شده است. این نشانگر آن است که امام معصوم ‌(‌علیه‌السلام) بر اساس تشخیص خود، مزاج بیمار و نوع بیماری را تشخیص داده‌اند و برای درمان آن دارویی تجویز کرده‌اند؛ و یا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بیماری وجود داشته که در متن روایتی که امروزه به دست ما رسیده، نشانی از آن قرائن و شواهد دیده‌‌ نمی‌شود.

۳- بخشی از این روایات به تجویز و توصیه در به‌کارگیری تعویذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.

۴- بخش مهمی از این روایات به بیان خواص برخی از مواد خوراکی (میوه، گوشت، شیر و…) اختصاص دارد.

۵- بسیاری از این روایات پیرامون بهداشت فردی و یا عمومی و حفظ الصحّه است.

۶- برخی از این روایات پیرامون آداب و شیوه‌‌های درمان و مسائل مرتبط با آن است.

۷- تعداد زیادی از این روایات پیرامون مستحبات (مثل فضیلت تهلیل) و توصیه‌‌های معنوی (مثل توصیه به شکر گذاری برای سلامتی) است.

۸- عدم ورود روایات طبی به بسیاری از مباحث ضروری در یک نظام پزشکی مطلوب؛ مباحثی مانند تشریح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبیعی بدن (فیزیولوژی)، اقسام بیماری‌‌ها و اسباب و علل آن‌ها (فیزیوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کیفیت ساخت داروهای ترکیبی و… از جمله مباحث ضروری در یک نظام پزشکی است. این مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چینی، هندی، یونانی و…)؛ اما بسیاری از این مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روایات نیامده است.

نکته اول: کوبیدن بر طبل طب روائی، طب اهل‌بیت و… چوب حراج زدن بر آبروی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است. باور بفرمایید ارائه کاریکاتوری به اسم طب اسلامی در این دنیای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (علیه‌السلام) است، چه کسی چنین اجازه‌ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بیان و بنانم، امام صادق (علیه‌السلام) را خجل کنم؛ یا رب نوشته بد از یار ما بگردان.

نکته دوم: برخی گمان کرده‌اند که من روایات طبی را همسنگِ مهملات بی فائده‌‌ می‌دانم و چه‌بسا آرزویم این باشد که‌ای کاش‌‌ می‌شد با تیغ و قیچی‌ای آن‌ها را از کتب روایی جدا کرد و دور ریخت؛ که به این گمان پاسخ کوتاهی می‌دهم.

نکته سوم: این فوائد طبی هرگز نشانگر یک نظام مستقل طبی (با عنوان طب اسلامی، طب روایی و…) نیست؛ بلکه این فوائد را‌‌ می‌توان تنها حاشیه‌ای بر نظام‌‌های پزشکی دانست.

اندر فوائد روایات طبی

روایات طبی و مصادر این‌گونه روایات (از جمله طب الأئمه) ـ علی‌رغم آن که در مسأله دارو و درمان شاید چندان به کار نیاید، امّا این روایات و مصادر به‌عنوان میراث روایی برجای مانده شیعه، از لحاظ حدیثی و رجالی قابل بررسی و پژوهشی مستقلّ است.

از سوی دیگر باید بگوییم: از مجموع روایات پزشکی‌‌ می‌توان چند مطلب اساسی و مهمّ در موضوع پزشکی را استخراج کرد:

۱- آنچه در روایات اهل‌بیت ‌(‌علیهم‌السلام) بیش از مسأله درمان بر آن تأکید شده مسأله حفظ الصحّه و بهداشت فردی و عمومی است.

روایات بسیاری که در مدح حمّام رفتن (الکافی: ‏۶/۴۹۶)، ناخن گرفتن (الکافی: ‏۶/۴۹۰)، کوتاه کردن شارب (الکافی: ‏۶/۴۸۷)، نوره کشیدن (الکافی: ‏۶/۵۰۵)، مسواک کردن (الکافی: ‏۳/۲۲)، شانه کردن (الکافی: ‏۶/۴۸۸) و… آمده، همه در راستای همین مسأله است.

توصیه به پرهیزهای غذائی و تأثیر آن درمان بیماری‌‌ها (تصحیح اعتقادات الإمامیه: ۱۴۴)، نهی از پرخوری (الکافی: ‏۶/۲۶۸) و توصیه به کم خوراکی (تحف العقول: ۱۷۲)، فضیلت تحمّل گرسنگی (الجعفریات: ۱۶۵)، تأکید بر صبحانه (الأمالی: ۶۶۶) وشام (المحاسن: ‏۲/۴۲۰)، بیان شیوه غذا خوردن ـ همانند شستن دست قبل و بعد از غذا (الکافی: ‏۶/۲۹۰)، کندن کفش قبل از خوردن غذا (الأمالی: ۳۱۱)، شروع کردن با غذاهای سبک و سریع الهضم (بحار الأنوار: ‏۵۹/۳۱۱)، برداشتن لقمه‌‌های کوچک (الکافی: ‏۶/۳۰۳)، تأکید بر زیاد جویدن غذا (الخصال: ۲/۴۸۵)، نخوردن آب پس از غذاهای چرب (المحاسن: ‏۲/۵۷۲)، نهی از خوردن غذای داغ (الکافی: ‏۶/۳۲۱)، خلال کردن بعد از غذا (الکافی: ‏۶/۳۷۶) ـ، پرهیز از غذا خوردن در هنگام سیری (وسائل الشیعه: ‏۲۴/۴۳۳)، دست کشیدن از غذا قبل از سیری کامل (بحار الأنوار: ‏۵۹/ ۲۹۰) و… که در بسیاری از روایات اهل‌بیت‌(‌علیهم‌السلام) آمده است، بیان کننده بخشی از نگاه اسلام به مسأله بهداشت است.

۲- بر اساس روایات اسلامی‌‌ می‌توان مدّعی شد که نگاه اسلام به مساله دارو و درمان، بیشتر مبتنی بر غذا درمانی است. از این رو حجم وسیعی از روایات طبّی دربرگیرنده خواصّ غذاها و نقش آن‌ها در درمان برخی از بیماری‌‌هاست.

خواصّ انگور (الکافی: ‏۶/۳۵۰)، کشمش (الکافی: ‏۶/۳۵۱)، انار (المحاسن: ‏۲/۵۳۹)، سیب (الکافی: ‏۶/۳۵۵)، انجیر (المحاسن: ‏۲/۵۵۴)، آلو (الکافی: ‏۶/۳۵۹)، خربزه (الخصال: ‏۲/۴۴۳)، کرفس (الکافی: ‏۶/۳۶۶)، کاهو (المحاسن: ‏۲/۵۱۴) و… تنها بخشی از انبوه روایات اهل‌بیت‌(‌علیهم‌السلام) پیرامون خواص خوراکی‌‌هاست.

نکته قابل توجه آن که مقایسه روایاتی که پیرامون خواصّ خوراکی‌‌ها نقل شده با روایاتی که در آن‌ها دارو ـ به معنای واقعی آن ـ نقل شده، حاکی از حجم بیشتر روایاتی است که پیرامون خواصّ خوراکی‌‌ها نقل شده است.

۳- در داروهایی که در روایات اسلامی آمده ـ اعمّ از غذا و یا دارو به معنای واقعی آن ـ با داروهای کمیاب و غیرقابل دسترس مواجه‌‌ نمی‌شویم.

۴- آنچه در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌عنوان دارو برای برخی از بیماری‌‌ها معرفی شده، داروهایی ساده و با تعداد مفردات اندک است.

تا آنجا که نگارنده در روایات طبّی جستجو کرده است پیچیده‌ترین نسخه دارویی‌ای که در روایات اهل‌بیت ‌(‌علیهم‌السلام) به چشم‌‌ می‌خورد در رساله طبّی امام رضا ‌(‌علیه‌السلام) و خطاب به مأمون عباسی آمده است (الرساله الذهبیه: ۴۰ـ۴۱.) که ـ علاوه بر تردیدهایی که در نسبت این رساله به امام رضا (علیه‌السلام) وجود دارد ـ دسترسی مأمون به مفردات این نسخه و همچنین ساختن آن برای او کار بسیار آسانی بوده است. امّا در خطاب با مردمانی که دسترسی آن‌ها به این‌گونه داروها ونیز ساختن داروهای پیچیده به‌راحتی امکان‌پذیر نبوده، هرگز با چنین نسخه‌‌های ترکیبی‌ای روبه‌رو‌‌ نمی‌شویم.

۵- در روایات پزشکی اهل‌بیت ‌(‌علیهم‌السلام) تأکید فراوان بر حفظ قوانین شرعی شده است.

از این رو در روایات بسیاری از درمان با شراب (الکافی: ‏۶/۴۱۳؛ تهذیب الأحکام: ۹/۱۱۴)، گوشت خوک (طبّ الأئمه، حدیث: ۱۶۰) و به‌طور کلّی هر چیز حرامی منع شده است، بلکه در روایاتی آمده است که خداوند شفائی در حرام قرار نداده است.

۶- آنچه از روایات اهل‌بیت ‌(‌علیهم‌السلام) پیرامون نظام بهداشی به دست‌‌ می‌آید اهتمام اهل‌بیت ‌(‌علیهم‌السلام) به معنویت درمانی است.

توجه به دعا در درمان بیماری‌‌ها، درمان با صدقه (قرب الإسناد: ۱۱۷؛ المحاسن: ‏۱/۲۹۴؛ الکافی: ‏۴/۳؛ من لا یحضره الفقیه: ۲/۶۶)، و نیز تعویذهای فراوانی که در روایات برای درمان برخی از بیماری‌‌ها بیان شده است بیان‌گر این مطلب است که حجم وسیعی از نظام بهداشت اسلامی به امور ماورائی اختصاص دارد. والسلام علی من اتبع الهدی

***اندر حکایت کاریکاتوری به نام طب اسلامی/ محمدباقر ملکیان+ http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%b1-%d8%ad%da%a9%d8%a7%d9%8a%d8%aa-%da%a9/ .+شبکه اجتهاد+کلیک .

******************************

 

دفاع از کیان احادیث معتبر طبی!

***دفاع از کیان احادیث معتبر طبّی!+http://ijtihadnet.ir/%d8%af%d9%81%d8%a7%d8%b9-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%db%8c%d8%a7/ .+شبکه اجتهاد +کلیک کنید .

 

 

بازخوانی مناظره استاد شبیری و مرحوم بهبودی:

 

دفاع از کیان احادیث معتبر طبی!

 

* آخرین اخبار+ شبکه اجتهاد +کلیک .


 

شبکه اجتهاد: متن پیشرو بازخوانی یک مناظره مکتوب در سال ۱۳۶۵ است که توسط نشریه کیهان فرهنگی در چند شماره منتشر شد. در این مناظره مکتوب ابتدا آقای بهبودی ادعاها و مطالبی را به میراث حدیثی و معتبر شیعه از جمله احادیث طبی وارد می‌کنند. اما این ادعاها بی پاسخ نمانده و با واکنش بزرگان و علمای آن زمان روبرو می‌شود از جمله استاد معظم ‌حجت‌الاسلام شبیری زنجانی در شماره بعد کیهان فرهنگی پاسخ‌های علمی و متینی به ایشان می‌دهند. این بازخوانی از سوی «موسسه طبنا» گردآوری شده است که توجه شما را به آن جلب می‌نماییم:

مرحوم محمد باقر بهبودی، یکی از محققین و پژوهشگران مطرح در حوزه علوم حدیث بودند که مدت‌ها نظراتشان در مورد اعتبارسنجی احادیث شیعی مورد نقد و نظر بسیاری از بزرگان شیعه بوده است.

یکی از مطرح‌ترین نظرات ایشان، که در محافل علمی سر و صدای زیادی نیز کرد، چاپ کتاب «صحیح الکافی» بود که موجب به وجود آمدن غوغایی در حوزه‌ علمیه آن زمان شد.

وی در مقدمه این کتاب اشاره می‌کند که در این کتاب تمام روایات کافی شیخ کلینی (اصول، فروع و روضه) را برای یافتن احادیث صحیح السند بررسی کرده است. بهبودی از میان ۱۶۱۹۹ حدیث کتاب کافی شریف، تنها ۴۴۲۸ حدیث، که از نگاه او صحیح بودند را برمی‌گزیند؛ یعنی کمی بیش از ربع کل احادیث کافی. این گونه نگاه‌های افراطی و رجال محور به میراث حدیثی شیعه، بی شک نتیجه دور شدن از مبنای قدمای اصحاب امامیه و تاثیر دانش رجال بر حوزه‌های علمیه است که متاسفانه کثیری از روایات معتبر را از دم تیغ علم رجال می‌گذراند.

بهبودی در مهر ۱۳۶۵ با نشریه کیهان فرهنگی مصاحبه‌ای با عنوان «با استاد محمد باقر بهبودی در عرصه روایت و درایت حدیث» انجام می‌دهد. متاسفانه مرحوم بهبودی در این مصاحبه بزرگ نمایی‌ها و اتهامات ناروایی را به فضای عمومی حدیث امامیه و مسئله اعتبارسنجی احادیث، علی الخصوص احادیث طبی وارد می‌کند که در همان زمان پاسخ‌های متقنی از سوی استاد شبیری زنجانی دریافت می‌کند. مرحوم بهبودی به گونه‌ای احادیث طبی را زیر سوال می‌بردند که گویی کل احادیث ابواب طبی حتی احادیثی که در کتب معتبری چون کافی وارد شده، جعلی بوده و ساخته و پرداخته محدثان شیعی است.

با عنایت به اینکه بخشی از اتهامات آقای بهبودی در آن مصاحبه، به روایات ابواب طبی برمی گردد، آن اشکالات و پاسخ‌ها را باز نشر می‌کنیم.

بخشی از اتهامات آقای بهبودی به روایات طبی در مصاحبه با نشریه کیهان فرهنگی (مهر ۱۳۶۵):

«موقعی که علم یونان و فلسفه ایران و روم به قلمرو اسلامی نفوذ کرد، اطراف محدثین از جوانان دانش طلب خالی شد و همه راهی دانشگاه‌های فلسفه و طب و … شدند.

محدثین برای اینکه جوانان را به مسجد باز گردانند و مقام و منزلت خود را تجدید کنند، دست به دامان همان علوم و همان میراث بیگانه شدند و با اقتباس و استراق از کتب، احادیثی را در رشته طب و… ساختند و با سوار کردن یک سند به رواج آن پرداختند.

… نظر من این است که این احادیث کاملا از کتب طبی و اساطیری قدیم استخراج و اقتباس شده است و گاهی برای رد گم کردن تغییری در مفردات یا مرکبات دارو داده اند و از این رو است که گاهی نتیجه بخش است و گاهی خطرناک. ولی باید توجه داشت این مشکل بر سر کسی میکوبد که همه احادیث را میپذیرد، گرچه سند آن مخدوش باشد، اما اگر احادیث را جز با سند منقح نپذیریم و از دغل کاری دشمنان دین پرهیز کنیم، همه این احادیث را که سندی مجهول و بدنام دارند، باید دور بریزیم و خود را از شر آن خلاص کنیم. به نظر من اگر کسی این گونه احادیث را در حال روزه روایت کند، روزه اش باطل میشود، زیرا نسبت دروغ به امامان بسته است»

بلافاصله بعد از انتشار این مطالب، استاد معظم ‌حجت‌الاسلام شبیری در مقاله‌ای که در دو شماره بعدی نشریه کیهان فرهنگی با عنوان «نگاهی به گفتگوی «در عرصه روایت و درایت حدیث»» چاپ شد به تمام اتهامات ناروای آقای بهبودی پاسخ علمی میدهند، تا در چنین شرایطی دفاع عالمانه از حریم میراث سترگ شیعه شده باشد.

بخشی از پاسخ استاد شبیری زنجانی به آقای بهبودی که در دو شماره بعد نشریه کیهان فرهنگی (آذر ۱۳۶۵):

«یک. آقای بهبودی هیچ دلیلی بر ادعاهای خود مبنی بر وقوع جعل گسترده احادیث طبی ارائه نمی‌کند.

دو. برای داستانی که نقل می‌کند – اینکه محدثین برای جذب جوانان حدیث طبی جعل می‌کردند – هیچ منبع و مدرکی یافت نشد.

سه. مجرد صحیح نبودن سند یک حدیث، حتی اگر در میان راویانش جاعل و کذاب باشد، دلیل بر جعلی بودن آن حدیث نیست، چرا که حتی جاعلان و کذابان نیز احادیث صحیح فراوانی را نقل می‌کردند تا بتوانند در میان آن‌ها حدیث جعلی حود را جای دهند.

چهار. در مورد احادیث طبی هم باید گفت مجرد وجود مشابهت معنایی بین روایت و مطالب موجود در کتب طبی، دلیل بر اقتباس روایت از آنها نیست.

پنچ. صحت و اعتبار بدنه اصلی میراث حدیثی معتبر شیعه، مورد اتفاق عموم دانشمندان و بزرگان امامیه بوده و هست»

قطعا نگاه به دور از انصاف مرحوم بهبودی که با تکیه به علم رجال و دور شدن از نگاه اعتبارسنجی قدما بوده است، هیچ گاه قابل دفاع نبوده و نتیجه‌ای جز دور شدن از میراث عظیم شیعه در دانش‌هایی چون علم طب نخواهد داشت.

بی شک با ضعیف خواندن احادیثی که در کتب معتبری چون کافی ثبت و ضبط شده‌اند، هیچ کسی جز ایتام آل محمد ضرر نخواهد کرد. لذا با عنایت به اینکه آن دست از احادیث شیعی، که در منابع معتبری چون کتب اربعه ضبط شده اند، همگی از کتب معتمد علمای متقدم امامیه بوده است، باید مورد عنایت و توجه فقها قرار بگیرد. بدون شک معنای این سخن این نیست که کتب حدیثی که نزد قدمای اصحاب اعتباری چندانی نداشته است، در جرگه احادیث معتبر قرار بگیرد.

ساختار منسجم ورود روایت به کتب حدیثی، عامل اصلی اطمینان به اعتبار این روایات است که این ساختار منسجم بی شک به دلیل مدیریت علمی ائمه علیهم السلام و امانت داری، تعهد و التزام عملی یاران و محدثان امامی است. ذهنیت رایج نسبت به قرائن اطمینان زا، چیزی است که خارج از حیطه حدیث و منفصل از آن شکل گرفته، به نحوی که با دور شدن از زمان صدور و فاصله گرفتن از آن، درصد خطا بالا می‌رود و وثوق به صدور خبر، حاصل نمی‌شود، چرا که طبیعی است به مرور زمان دسترسی به شواهد موجود در بستر شکل گیری و انتقال حدیث کمتر میشود. این ذهنیت و تاثیر اجتهاد اهل سنت بر فقاهت شیعی، بن مایه حرکت متاخرین به سمت راوی محوری در اعتبار سنجی حدیث است.

 

***********************************

************************************

برخی اساتید حوزه تأکید دارند: "در منابع معتبر روایی شیعه حتی یک روایت (تلویحاً یا تصریحاً) مبنی بر رجوع معصومین (ع) به طبیب وجود ندارد".

آیا پیامبر (ص) در هنگام بیماری به طبیب مراجعه می‌کردند؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، متن پیشِ‌رو یادداشت حجت‌الاسلام امیری، مدیر مؤسسه فقه‌الطب، طبنا در نقد و بررسی سخنان اخیر "استاد معظم علوی بروجردی" است.

چندی پیش، حضرت استاد علوی بروجردی (زید عزه) با رئیس و اعضای فرهنگستان علوم پزشکی دیدار و در آن جلسه نکاتی را نسبت به جایگاه علم طب، مسئله طب اسلامی، رجوع ائمه به طبیب و… مطرح کرده‌اند و از جمله بیان داشته‌اند: «خود پیغمبر صلی الله علیه و آله هم که مریض می‌شدند به طبیب رجوع می‌کردند! امیرالمؤمنین علیه السلام به طبیب رجوع می‌کردند. امام صادق علیه‌السلام به طبیب رجوع می‌کردند...!».

این اظهارات با واکنش برخی از چهره‌ها و فعالان حوزه طب اسلامی مواجه شده است؛ در ادامه متن یادداشت حجت‌الاسلام امیری در پاسخ به اظهارات اخیر آیت‌الله علوی بروجردی آمده است:

«سخنانی که استاد معظم، علوی بروجردی (زید عزه) در دیدار با اعضای فرهنگستان علوم پزشکی ایراد کردند، حاوی نکات صواب و ناصوابی بود که به بخشی از آن‌ها به‌تلویح یا تصریح اشاره می‌شود.

طلیعه قلم را با قدردانی از ایشان برای موضع صائبی که نسبت به جریان طب اسلامی اتخاد کرده‌اند قرار می‌دهم چرا که به‌حق وجود یک نظام کامل طبی در اسلام را که ادعای باطل جریان طب اسلامی است، نقد و طرح کردند؛ ایشان به‌درستی نسبت به جریان حال حاضر طب اسلامی که با تیشه استظهارات بی‌ضابطه خود به ریشه اسلام و دین می‌زنند، رویکرد سلبی اتخاذ نموده و با اخطار و تذکر به این جریانات فاروق حق از باطل شدند البته لازم به ذکر است که موقف نظری و ایجابی ایشان در طب و روایات طبی، قطعاً مورد امتنان ما و هم‌کیشان ما نیست چرا که عدم اعتقاد به منشأ وحیانی علم طب و جایگاه شامخ طب قدیم در حفظ‌الصحه و مخاطرات طب مدرن و پدیده‌های مدرن، نزاعی است که با بسیاری از معظمین تمامی نخواهد داشت، اما این قدردانی منحصر در رویکرد سلبی ایشان نگاشته شده است که مورد اتفاق ما نیز هست.

***متهمان ردیف اول طرح شوم «کنترل جمعیت!»

حضرت استاد علوی بروجردی! (زید عزه) کسانی که متهم ردیف اول سیاست‌های منحوس کنترل جمعیت و طرح‌های شوم "وازکتومی" و "توبکتومی" رایگان در ایران هستند امروز در قامت لیدر‌های سلامت معنوی و زعمای طب سنتی ظاهر شده‌اند؛ جهالت و بعضاً خیانت تکنوکرات‌هایی که عمله و فعله سازمان صهیونیستی بهداشت جهانی در ایران هستند، مسبب حقیقی فجایع جمعیتی در عصر کنونی بوده است. فارغ از این مهم، همین جریانات در سال‌های اخیر حوزه‌های علمیه را غیرپاسخگو و ناکارآمد در مباحث سلامت معنوی جلوه داده‌اند و خواسته یا ناخواسته توسعه‌دهنده لائیسم مخفی بوده‌اند؛ به این متن عنایت بفرمایید: «…شما (منظور رئیس فرهنگستان علوم پزشکی است) با تأکید لفظی بر معنویت دینی از یک سو و بستن مسیر جریان اندیشه دینی در عرصه سلامت معنوی از سوی دیگر، عملاً راه را برای گسترش ایده‌ها و روش‌های معنویت غیردینی و توسعۀ لائیسم مخفی می‌گشایید».

این متن بخشی از نامه شجاعانه حجت‌الاسلام مظاهری سیف، در استعفا از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی است؛ ایشان به‌عنوان کسی که مدت مدیدی در عضویت گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی بوده‌اند، دلیل استعفای خود را جریانی معرفی می‌کنند که توسعه‌دهنده "لائیسم مخفی" است.

استاد معظم! جریاناتی که عملاً در توسعه لائیسم مخفی و روش‌های معنویت غیردینی و بستن راه پژوهش‌های حوزوی گام برمی‌دارند، علی‌الاصول نباید به محضرتان شرفیاب شوند یا دست‌کم نباید بدون توبیخ و عتاب شما، از محضرتان مرخص شوند؛ این همان سلوکی است که ما از حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) شنیده‌ایم و خوانده‌ایم؛ قدری به خود آییم و ببینیم که روی به کدامین سوی داریم و آب به کدامین جوی می‌ریزیم چرا که "نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند و نه هر که آینه سازد، سکندری داند! ".

*** حتی یک دلیل هم بر مطروحات شما وجود ندارد!

استاد معظم بروجردی در بخشی از ایرادات خود، که حقاً تأسف‌برانگیز و تعجب‌پرور است کراراً و مراراً و نه یک بار و نه دوبار، بلکه سه مرتبه فرموده‌اند: "خود پیغمبر صلی الله علیه و آله هم که مریض می‌شدند به طبیب رجوع می‌کردند، امیرالمؤمنین علیه السلام به طبیب رجوع می‌کردند. امام صادق علیه السلام به طبیب رجوع می‌کردند".

شما را نمی‌دانم! اما این حقیر به‌عنوان طلبه‌ای که از بُن دندان به جامعیت علم معصومین علیهم السلام، که انعکاسی از انوار الهی است باور و یقین دارد، از تکرار این سخنان شرم کرده و خجالت می‌کشم البته مماثل این ایرادات را نیز از بزرگورانی دیگر همچون آیت‌الله علم‌الهدی نیز شنیده‌ایم؛ فی‌المثل ایشان هم در بخشی از سخنان مشعشع خود فرموده بودند: «اگر در اسلام طبی وجود داشت، آیا ممکن بود امام صادق (ع) آن را ندانند و در مقام درمان بیماری خودشان به یک طبیب کافر مراجعه کنند در حالی که در اسلام طب وجود دارد».

صادقانه معترف و مُقرّم که در موسم فعلی این دست سخنان، از حلقوم‌های زیادی پرتاب می‌شود که بله "ائمه علیهم السلام علم طب نمی‌دانستند! " یا احیاناً "آن‌ها عالم به علوم معاش خود نبوده‌اند! " یا مثلاً "شأن آن‌ها اجل از ورود به این امور بوده! ".

این سخنان باطل مُعتَقدات بخش معظمی از حوزویان ما است؛ این خبط و خطای عمیق نظری نه‌تن‌ها دامنگیر پاره‌ای از حوزویان است بلکه بخشی از خواص نیز دچار این معضل لاینحل هستند و همین جهالت خواص است که موجب پر و بال گرفتن مشتی شارلاتان بی‌سواد در حوزه روایات طبی شده است.

نگارنده سر بسط این مقال را در اینجا ندارد، اما سربسته و به‌قدر شناخت و آگاهی عرض می‌کند که آنچه ما احصا کرده‌ایم این است که در منابع معتبر روایی شیعه، حتی یک روایت (تلویحاً یا تصریحاً) مبنی بر رجوع معصومین علیهم السلام به طبیب یا امر به احضار طبیب برای درمان خود، یا استفاده از نسخه درمانی یک طبیب برای وجود مبارکشان، نیافته‌ایم و ندیده‌ایم.

به‌عنوان کسی که در روایات این باب به‌طور مستوفی فحص و بحث کرده است و در حال نگارش یک مقاله علمی پژوهشی در این موضوع است، عرض می‌کنم که جناب آقای علوی بروجردی بزرگوار، حتی یک روایت معتبر در منابع شیعه برای اثبات مطروحات حضرت‌عالی و دیگر اقرانتان وجود ندارد.

در دریای مرویات معتبره غوص کنید و در انبوهی از ابواب روایی غور کنید، از «بای» بسم‌الله تا «تای» تمت کتاب شریف «الکافی» را شخم بزنید، «من لایحضر» و «تهذیب» شیخین را زیر و زبر کنید، «المحاسن» جناب برقی، «امالی» مفید و «قرب الاسناد» حمیری را واو به واو بکاوید، هرگز و هرگز نخواهید توانست حتی یک روایت معتبر، دال بر رجوع ائمه علیهم السلام و پیغمبر اکرم صلوات الله علیه به طبیب بیابید.

مطمئن باشید یک رویات مضبوط بلکه یک خط و بلکه یک کلمه معتبره، دال بر مطروحات شما وجود ندارد چرا که اگر چنین نبود تا به حال لیبرال‌ها و سکولار‌های حوزوی آذانِ کون و مکان را ناشنوای مادرزاد کرده بودند.

حال جای سؤال است که معظمِ گرام با کدام دلیل و بینه‌ای و با چه روایت و سنت و حجتی، این‌گونه قاطعانه و جازمانه، آن هم نه یک بار و دوبار، بلکه سه مرتبه مؤکدا فرموده‌اند: "پیغمبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع) و امام صادق (ع) به طبیب مراجعه می‌کرده‌اند! " حاشا به این سخنان! حاشا به این اعتقاد باطل!

حضرت استاد علوی بروجردی! لازم می‌دانم از شما خاضعانه و متواضعانه بخواهم قدری در سخنانتان درنگ کنید و با خود مرور کنید که؛ چنین معتقَداتی زیبنده بزرگوارانی، چون شما هست؟ به‌عنوان طلبه‌ای ساده که کتاب "الحجه" الکافی را چند بار تورق نموده و در روایات کتب معتبر زیادی همچون "بصائر الدرجات" مداقه نموده عرض می‌کنم که آنچه ما از علم این انوار مقدسه فهمیده‌ایم مغایر با ادعای گزاف رجوع معصومین به طبیب است؛ ای‌کاش برخی معظمین به‌قدر آن عنایتی که به قیل و قال‌های بی‌فایده محشیان کفایه می‌کنند، به روایات معتبر ذیل آیه شریفه "وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا" عنایت می‌کردند.

***مشت نمونه خروار!

در این مقال، برای اینکه حرف را لااقل تا دروازه علم پیش آورده باشیم، به طور گذرا و از باب مشت نمونه خروار، به برخی از مویدات اشاره می‌کنم:

"عن جابر، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ عِلْمِ الْعَالِمِ، فَقَالَ لِی: «…یَا جَابِرُ، عَرَفُوا مَا تَحْتَ الْعَرْشِ إِلى‏ مَا تَحْتَ الثَّرى…». (الکافی ج. ۱، ص. ۲۷۱). ما علم ائمه علیهم‌السلام را با این دست روایات شناخته‌ایم نه با الفاظی، چون «مرشد» که در افواه عامه مردم ارتکازی سطحی و نازل دارد.

«عن أبی عبد‌الله علیه‌السلام، قال: سألته عن قول الله: وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ما هی؟ قال: «أسماء الأودیة، و النبات، و الشجر، و الجبال من الأرض». (البرهان، ج. ۱، ص. ۱۲۸). بدون شک اسم نبات، شجر و… مساوق با مسمی آن، یعنی مضار و خواص آن‌ها است.

روایات در باب علم امامت به قدری تواتر معنوی دارد که قابل احصا نیست، اما از آنجا که در حوزه علمیه آذان طلاب به افواه رجال و قیل و قال‌های فی مابین آنها، بیش‌تر از قال الصادق و قال الباقر علیهما السلام مانوس است، یک نمونه از بزرگ متکلم شیعه نیز نقل می‌شود؛ علامه حلی (ره) در کشف‌المراد می‌نویسد:

"از جمله ادلة حُسن بعثت این است که بعضی از اشیاء برای ما سودمند است مانند بسیاری از غذا‌ها و دارو‌ها و بعضی از آن‌ها برای ما زیان‌مند است مثل بسیاری از سموم و گیاهان و این در حالی است که عقل نمی‌تواند آن‌ها را دریابد و با بعثت پیامبران این فائده بزرگ تأمین می‌شود….» (کشف المراد، ص. ۲۷۱)

سؤال اینجاست زمانی که یکی از ادله حسن بعثت، "علم طب و سلامت" است، چگونه می‌شود که امامی که معلم پیامبران الهی است، خود شامل این ادله نشود و از علم طب بی‌اطلاع باشد؟ آیا می‌شود انبیا را عالم به طب بدانیم، اما معلم انبیا را که وجود مقدس پیغمبر اکرم (ص) هستند عالم به علوم معاش ندانیم؟!

نه تنها دلیلی بر رجوع معصومین علیهم‌السلام به طبیب وجود ندارد بلکه بنابر شهادت مرویات عدیده معتبره، گاهاً معصومین علیهم‌السلام در قامت یک طبیب، نسخه‌های درمانی ـ. و نه پیشگیرانه ـ. تجویز می‌نمودند حتی از آن بالاتر به اطبا نیز امر و نهی پزشکی می‌فرموده‌اند.

چگونه ممکن است امامی که به طبیب امر و نهی پزشکی می‌کند، خود به او مراجعه کند و محتاج علم او باشد؟! فی‌المثل در روایت کتاب «عیون اخبار الرضا» وارد شده است که یاسر خادم نقل می‌کند که زمانی که غلامان حضرت رضا علیه‌السلام نیاز به فصد پیدا کردند، امر فرمودند که طبیب حاضر شود و برای هر کدام رگ مخصوصی را فصد کند؛ تعبیر روایت را عنایت کنید:

"… فَلَمَّا کَانَ‏ مِنَ الْغَدِ وَجَّهَ أَبُو الْحَسَنِ إِلَى بَعْضِ الْأَطِبَّاءِ فَقَالَ لَهُ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ هَذَا عِرْقَ کَذَا ثُمَّ قَالَ یَا یَاسِرُ لَا تَفْتَصِدْ أَنْتَ…" (عیون اخبار الرضا علیه السلام، باب ج. ۲، ص. ۲۲۷)

امام رضا علیه‌السلام (که تمام اطبای عالم فدای ایشان) به مثابه یک طبیب برای هر کدام از غلامان نسخه‌ای جدا داده و به طبیب امر می‌کنند که فلان رگ و فلان رگ را فصد کن؛ سپس به یاسر می‌فرمایند که تو نیاز به فصد نداری و….

کسانی که دستشان بر آتش داغ علوم حوزه سلامت و طب قدیم است نیک می‌دانند که اعمال یداوی و علی‌الخصوص فصد، از مسائل خطیر و مهم و البته مختص اطبای حاذق است؛ اینکه امام علیه‌السلام در مسئله فصد (به عنوان یک امر مهم و خطیر پزشکی) آن هم در حضور یک طبیب نسخه داده‌اند، به زبان ساده و قابل فهم یعنی:، چون که صد آمد نود هم پیش ماست.

حال سؤال از جناب آقای بروجردی بزرگوار و سرورانی، چون ایشان که قائل به رجوع معصومین علیهم‌السلام به طبیب هستند این است که با این دست احادیث چه می‌کنید؟! سربسته و به قدر عنایت عرض می‌شود که چرا هیچ روایتی نداریم که فی‌المثل امام علیه‌السلام به سؤال درمانی یک سائل بیمار پاسخ نداده باشند؟ یا فی‌المثل چرا این انوار مقدسه به جای ارجاع این بیماران به طبیب، خود پاسخگوی آنان بوده‌اند؟ چرا حضرات هیچگاه نفرموده‌اند که پاسخ این سوالات در شان ما معصومین نیست و باید به طبیب مراجعه نمایید؟!

حضرت آقای علوی بروجردی! سؤالی که باید هزار بار از خود بپرسید و در آن عمیقا تامل کنید این است که امامی که در کثیری از موضوعات طبی آن هم به گواه روایات عدیده معتبره، درمان و نسخه بیماران را فرموده است و در مقام یک طبیب ـ. و نه مرشد ـ. بیماران را درمان نموده است، چگونه قادر به درمان امراض جسمانی خود نیست؟ آیا به ما حق نمی‌دهید که با این ادله بلند فریاد بزنیم: «حاشا به این اعتقاد باطل!»

*** پاسخ به مستشکلان!

برخی اشکال کرده‌اند که: "اگر ائمه علیهم‌السلام عالم به علم طب بوده‌اند، پس چرا به مانند مسجد، مطب یا بیمارستان احداث ننموده‌اند؟ و از آن بالاتر چرا به مردم توصیه رجوع به اطبا و حتی اطبای غیر مسلمان را نیز نموده‌اند؟ "

برای پاسخ و تقریب به ذهن، مسئله را با این مثال روشن می‌کنم؛ اگر ما ادعا کنیم که ائمه علیهم‌السلام آداب و فنون معماری را به طور تام و تمام می‌دانستند، آیا صواب است که حضرات اشکال کنند که چرا پیامبر صلوات‌الله علیه، فلان معمار یا بنا را فرستاد تا فلان مسجد یا فلان بنا را بسازد؟ یا چرا همه خشت‌های فلان مسجد را پیامبر صلوات‌الله علیه ننهاد؟!

پاسخ و حکمت این دست امور بدیهی‌تر از آن است که نیاز به شرح و بسط در این سیاهه را داشته باشد چرا که کسی توقع ندارد ـ. و نباید داشته باشد ـ. که مثلا امام صادق علیه‌السلام در بحبوحه انحرافات عقیدتی و جهل مردم به احکام الهی ـ. آن هم در حالی که علم طب توسط انبیا در دست مردم قرار گرفته است ـ. مطب یا بیمارستان دایر کنند؛ به این فراز از حدیث عنایت کنید:

"… وَ کَانَتِ الشِّیعَةُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لَایَعْرِفُونَ مَنَاسِکَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى‏ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ، فَفَتَحَ لَهُمْ، وَ بَیَّنَ لَهُمْ مَنَاسِکَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُم‏…" (الکافی، ج. ۳، ص. ۵۹)

آنچه در این فراز به تصویر کشیده شده است، وضعیت نابسامان فرهنگی و فقهی شیعه است، به گونه‌ای که شیعیان در روزمره‌ترین نیاز‌های فرهنگی و فقهی خود، یعنی شناخت آموزه‌های حلال و حرام تهیدست و فقیر بوده‌اند؛ هر چند به تدبیر امام باقر علیه‌السلام این آشفتگی و از هم گسستگی به قرار و سامان می‌انجامد، اما از اساس طرح این سؤال که چرا مثلا امام باقر یا امام صادق علیهما‌السلام خود مطب یا بیمارستان احداث ننموده‌اند غلط و باطل است، آن هم در دورانی که شهادت، اسارت، حبس، تبعید و حصر مانع از فعالیت علمی ائمه علیهم‌السلام بوده است.

گاه حیرت می‌کنم که چگونه ممکن است سرورانی چنین درگیر با فقه و فقاهت، به‌ویژه در این عصر وفور امکانات الکترونیکی و پژوهشی، اینقدر دور از آبادی روایات و مبانی کلامی شیعه سخن کنند و قلم بزنند و ادعا‌های سخیفی، چون رجوع معصومین به طبیب را مطرح نمایند؛ یا لَلعَجَب! سخن شما سروران گران را باور کنیم یا کثیری از آیات و روایات و براهین کلامی را؟ در آخر باید عرض شود که نه تنها محمل سترگی برای این ادعای سخیف وجود ندارد بلکه تمامی ادله، مثبت خلاف آن است.

***تشبث به هر حشیش، برای تنقیص در علم معصومین علیهم‌السلام!

باید یکبار جدی و به دور از تعصبات و هیجانات ایجاد شده از ظواهر تکنولوژیک پزشکی مدرن، از خود بپرسیم که چگونه برای بشری با این همه بشره، شان طب و طبابت قائل هستیم، اما برای امامی که علم "ما کان، ما یکون و ما هو کائن" دارد قائل نیستیم؟!

قطع دارم که حضرت استاد علوی بروجردی به مانند دیگر اقران خود، به حدیث مجعوله «تابیر نخل» و روایت "انتم بامور دنیاکم اعرف منی" اسناد نمی‌دهند و اساسا آن را قبول ندارند (انشا‌الله) همچنین یقین و رجاء واثق دارم که عمده سرورانی که منکر علم معصومین علیهم‌السلام در علوم معاش می‌شوند، اعتقاد قلبی آنان خلاف آن است و اساسا این انوار مقدسه را «خُزان العلم» می‌دانند، در این شک و مناقشه‌ای ندارم.

اما سؤال اینجاست که با چه دلیل و مدرک معتبری باید علم طب و طبابت را از دایره علوم این انوار مقدسه مستثنی کنند؟ اگر اعتقاد به جامعیت علم ائمه ضلالت است، ما را با ادله و براهین خود از این ضلالت خارج کنید؛ در این مقال از باب انصاف و بیان نقض و ابرام‌های مرسوم طلبگی به دو مستند معروف و مالوف که قائلان به قول باطل رجوع ائمه علیهم‌السلام به طبیب مطرح می‌سازند، اشاره می‌شود تا آرای عقول عقلا خود قاضی فی مابین ادله باشند.

مستند اول) داستان رجوع پیامبر اکرم صلوات الله علیه به طبیب: در کتاب الطبقات الکبری، نگاشته ابن سعد متعصب سنی مذهب، جلد ۱، صفحه ۳۸۵ چنین آمده: "عبارت: …کانت العرب تنعت له فیتداوی بما تنعت له العرب. وکانت العجم تنعت له فیتداوی…. ترجمه مضمون: وقتی پیغمبر اکرم صلوات الله علیه بیمار بودند عرب‌ها برخی از دارو‌ها را پیشنهاد می‌کردند و ایشان خود را با آن‌ها معالجه می‌کردند و مردم غیر عرب نیز گاه دارویی پیشنهاد می‌کردند و حضرت خود را با آن مداوا می‌نمود! "

مستند دوم) داستان رجوع امیر‌المومنین علی علیه السلام به طبیب: در کتاب مقتل امیر‌المومنین، نگاشته ابن ابی الدنیا، صفحه ۶۴ چنین آمده: "چون ابن ملجم، علی علیه‌السلام را ضربت زد، ابن اثیر کندی را که پزشک بود، بر بالین علی فراخواند و…"

چند نکته پیرامون این گزارشات تاریخی:

۱. تصریح می‌شود که هیچ منبع روایی معتبری در شیعه اشاره‌ای به رجوع ائمه علیهم‌السلام به طبیب نشده است.

۲. منابع مذکور تاریخی همگی از کتاب‌های عامه نقل شده و عمدتا نگارندگان آن از متعصبان سنی مذهب بوده‌اند و به مبانی کلامی شیعه نسبت به علم ائمه و پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه اعتقادی نداشته‌اند؛ "ابن سعد" که یک سنی مذهب متعصب بوده و در بسیاری از موارد در شرح حال شخصیت‌های شیعه و نقل وقایع مربوط به شیعه کینه‌ورزی خود به شیعیان را اظهار کرده است؛ شبیه به این مسئله نیز برای جناب "ابن ابی‌الدنیا" مطرح است.

۳. همچنین در هیچ کدام از منابع مذکور گفته نشده است که معصومین علیهم‌السلام از نزد خود به طبیب رجوع کرده‌اند یا مثلا گفته نشده که خود حضرات درخواست احضار طبیب را کرده باشند بلکه در تمام منابع تصریح شده که برای حضرت طبیب آورده‌اند (مردم و اصحاب طبیب آوردند) باید متذکر بشوم که طبیب را همان مردمی بر بالین امیر‌المومنین علیه السلام حاضر نمودند که بعد از شهادت پیغمبرشان خلافت بلافصل جانشینش را غصب نموده و چندی بعد دختر مطهره‌اش را به شهادت رساندند؛ جناب آقای بروجردی! طبیب را همان‌هایی حاضر نمودند که راضی به غصب خلافت و شهادت دختر رسول خدا (ص) بودند؛ از چنین مردمی توقعی بیش از این نیست که در حضور امام مجتبی علیه‌السلام ـ. که کوچکترین علم در سینه حضرت علم طب و طبابت است ـ. بر بالین امیرالمومنین علیه السلام طبیب حاضر کنند. (بماند که همان نسخه شیر نیز، به دستور امام مجتبی علیه‌السلام بوده است)

۴. بر فرض پذیرش گزارشات مذکور و اینکه هیچکدام به خواست و امر معصومین علیهم‌السلام نبوده، سؤال اینجاست که چرا مثلا امام حسن علیه‌السلام یا دیگر امامان راضی به حضور طبیب شده‌اند؟ پاسخ این است که علت قبول و پذیرش طبیب بعضا علل و حکمت‌های سیاسی و اجتماعی داشته است مثلا حکمت‌هایی، چون ثبت شهادت و نحوه به شهادت رسیدن حضرات یا ثبت ظلم و ستم خلفا در تاریخ و … داشته است؛ اساسا برای شیعه معنا ندارد که امام به عنوان خزانه‌دار علم الهی، مجهولی داشته باشد و طبیبی به سؤال او پاسخ دهد یا ابهام او را رفع کند.

۵. تنها مسئله‌ای که ائمه برای آن طبیب خواسته‌اند، بحث فصد یا حجامت و مسائلی از این دست بوده است؛ این امر هم بدیهی است که اساسا مسئله فصد و حجامت عملی است که باید توسط شخصی غیر از محجوم یا مفصود انجام شود، چیزی شبیه به دلاک یا مُغَمز در گرمابه! و عجب آن است که در تمام روایاتی که اشاره به حضور حجام یا فصاد بر بالین امام شده است، خود حضرت مواضع حجامت یا فصد را برای طبیب مشخص کرده‌اند و به تعبیر دیگر، طبیب آنچه را که امام فرموده اجرا کرده است.

*** آخرین فقره از این وجیزه!

نگارنده در آخرین فقره، سؤالاتی را در مقام گلایه و مویه مطرح می‌سازد که جوابشان را نمی‌داند و مایل است سرورانی، چون حضرت مستطاب استاد علوی بروجردی (زیده عزه) و هم اقران ایشان که احتمالا پاسخ را می‌دانند، نگارنده را نیز از آن آگاه سازند!

چرا باید برخی از اساتید نشست دوره‌ای اساتید را گاهاً دارای مواضع منفعلانه نسبت به انقلاب اسلامی ببینیم و از ایشان عتاب و خطابی نسبت به برخی لیبرال مسلکان و سکولار منشان حوزوی نشنویم؟ چرا باید گا‌ها برخی را یا زمین‌گیر و در عزلت صوفیانه ببینیم یا برخی را در حال ترک‌تازی در زمین دشمن؟

چرا باید بزرگواری، چون استاد مظاهری سیف بر اراده‌های برخی جریانات واقف باشند، اما برخی سروران که شأن انتشار رساله عملیه را دارند از این امر بی‌اطلاع یا دست کم، کم اطلاع باشند؟

چرا برخی سروران نباید نسبت به دیدار‌ها و ایرادات خود، قدری سنجیده‌تر عمل کنند و قدری عالمانه‌تر و مستند‌تر نسبت به مسائل کلامی شیعه سخن کنند؟

با چه ادله معتبری به خود اجازه داده‌ایم که علم این انوار مقدسه را به بهانه‌های واهی حد بزنیم و ایشان را از علوم معاش و خاصه علم طب خلع ید نماییم؟!

چرا باید پزشک متدین و محققی، چون دکتر "سید سعید اسماعیلی" دائما از کیان روایات طبی و شأن ائمه‌علیهم‌السلام دفاع کنند، آنگاه برخی بزرگواران و سروران حوزوی به اعتبار و آبروی اسلام و ائمه علیهم‌السلام چوب حراج بزنند؟

و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»

منبع: تسنیم

https://www.yjc.ir/fa/news/6838956/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF+باشگاه خبرنگاران جوان

 

*****************************

 

 

مدعیان طب اسلامی بگویند چرا ائمه(ع) به طبیب مراجعه می کردند؟

حجت الاسلام مروارید گفت: مدعیان طب اسلامی باید این مسئله را تبیین کنند که اگر ائمه (ع) خودشان طبیب بودند دیگر چرا به طبیب مراجعه می‌کردند؟

 

به گزارش خبرگزاری مهر، عده‌ای در سال‌های گذشته با نام متخصص «طب اسلامی» به درمان مردم پرداخته‌اند و ضمن نفی طب جدید و تمامی دستاوردهای بشری به استناد برخی روایات طبی داروها و شیوه‌های درمانی متفاوتی را به عنوان جایگزین پزشکی مدرن برای مراجعان خود توصیه و تجویز می‌کنند. موافقت‌ها و مخالفت‌ها با طب اسلامی، گاهی اوج می‌گیرد و گاهی فرود را تجربه می‌کند. شبکه اجتهاد برای بررسی این موضوع و تحلیل مبانی موافقین و مخالفین طب اسلامی، با حجت‌الاسلام دکتر احمد مروارید، استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد گفتگو کرده است که در ادامه می‌خوانید؛

 

حجت الاسلام مروارید در پاسخ به این سوال که آیا اساساً دانشی به نام طب اسلامی وجود دارد، گفت: به عنوان مقدمه باید بگویم: وقتی صحبت از روایتی می‌کنیم که منسوب به پیامبر و امام (ع) است، یا یقین داریم به اینکه روایت صادر شده است یا خیر؟ یکی از نشانه‌های یقین به صدور این است که خبر متواتر باشد. یعنی راویان حدیث از طرق مختلف به اندازه‌ای زیاد باشند که ما یقین پیدا کنیم به اینکه یک جمله خاص یا یک مضمون خاص از معصوم صادر شده باشد.

 

وی ادامه داد: اما اگر ما یقین به صدور حدیث نداشته باشیم و به اصطلاح خبر واحد باشد؛ گاهی شرایط حجت را داراست و گاهی این‌طور نیست.

 

وی افزود: البته باید توجه داشت اینکه وقتی ما می‌گوئیم این حدیث حجت نیست به این معنا نیست که قطعاً صادر نشده است، بلکه به این معناست که ما نمی‌توانیم در مقام استنباط حکم، این روایت را مبنا قرار دهیم و از آن‌طرف وقتی می‌گوئیم یک حدیث، حجت است، به این معنا نیست که قطعاً از معصوم صادرشده است. در مباحث فقهی، حجیت یک روایت به این معناست که می‌توانیم آن را مبنای استنباط حکم قرار دهیم و حکمی که بر اساس آن حدیث استنباط می‌کنیم ممکن است مطابق با حکم واقعی باشد و ممکن است نباشد، اگر مطابق با حکم واقعی نباشد ما معذور هستیم.

 

حجت الاسلام مروارید گفت: ما در فقه دنبال حجت هستیم و حجیت به معنای مطابقت با واقع نیست و البته نگرانی هم از این جهت نداریم که مطابق با واقع است یا خیر؟ همین کافی است برای ما که حجت باشد. با توجه به این مطلب، درباره احادیثی که در بیان پیشگیری از یک بیماری یا در بیان درمان یک بیماری به ما رسیده است، ابتدا باید روشن کنیم که آیا یقین به این داریم که این حدیث صادر شده است یا خیر؟ من شخصاً نمی‌دانم در روایاتی که مربوط به این مباحث است، خبر قطعی‌الصدور داریم یا خیر؟ و گمان نمی‌کنم کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند این ادعا را داشته باشند که در میان این روایات، روایت قطعی الصدور وجود دارد. مگر آن‌که مبنای آنان این باشد که همه روایات کتب اربعه قطعی الصدور است.

 

وی ادامه داد: پس ما یقین به صدور نداریم، اگر یقین نداریم که صادر شده است عرض کردم که این روایات دو نوع است یا حجت -به معنای فقهی- است یا حجت نیست؟ ما باید ببینم روایتی که یقین به صدورش نداریم شرایط حجیت را دارد یا خیر؟ اگر شرایط حجیت را داشت یعنی سند آن متصل به معصوم بود و راویان آن، توثیق شده بودند، باز به معنا نیست که این روایت قطعاً صادر شده است، اما همان طور که عرض کردم در فقه ما نگرانی از این جهت نداریم.

 

وی افزود: اما در بحث درمان بیماری ما نمی‌توانیم چنین حرفی را بزنیم و بگوییم «ایرادی وجود ندارد که یقین به صدور روایت نداشته باشیم، چون شرایط حجت را دارد». ما در بحث درمان یک بیماری قاعدتاً دغدغه مطابق با واقع را باید داشته باشیم. از آن‌طرف اگر یک روایت شرایط حجیت را نداشت باز ما نمی‌توانیم بگوییم صادر نشده است؛ بلکه این روایت را می‌توان به عنوان یک احتمال و فرضیه در نظر گرفت. فرضیه را به محک آزمایش و تجربه ببریم و اگر به‌وسیله آزمایش‌ها و تجربه ثابت شد که چیزی که در حدیث آمده است درست است و می‌تواند این قضیه به درمان و پیشگیری بیماری کمک کند قاعدتاً از آن استفاده می‌کنیم. من فکر می‌کنم اگر اساس را این‌گونه قرار دهیم در دو طرف افراط و تفریط قرار نمی‌گیریم.

 

حجت الاسلام مروارید گفت: با توجه به این نکات، اگر منظور از «طب اسلامی» این است که درمانی که در این نوع مکتب وجود دارد را به مبلغان احکام الهی، یعنی پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) انتساب دهیم، این عنوان صحیح نیست. چون بسیاری از روایاتی که در این باب وارد شده است، نه قطعی الصدور است و نه واجد شرایط حجیت خبر واحد. اما اگر «طب اسلامی» به این معناست که روایاتی در مورد بیماری‌ها، پیشگیری و درمان آن‌ها به وسیله دانشمندان مسلمان جمع آوری شده است، می‌توان این عنوان را به کار برد. اما به نظر می‌رسد کسانی که طب اسلامی را با این همین عنوان خاص اسلامی بسیار ترویج می‌کنند و از آن دفاع می‌کنند می‌خواهند این را به معصومین (ع) منتسب کنند؛ از این رو بسیار تأکید می‌کنند که معصومین (ع) طبیبان ما هستند و چون طبیبان ما متصل به عالم بالا هستند، این آموزه‌ها تقدس دارد و قابل نقد نیست.

 

وی افزود: مجموعاً به نظر می‌رسد، عنوان «طب سنتی» مناسب‌تر است تا «طب اسلامی». طب سنتی یعنی اینکه بسیاری از خوراکی، گیاهان و ترکیبات گیاهی اثر خاصی در پیشگیری و درمان بیماری دارد و کسی هم منکر این مطلب نیست. آثار گیاهان دارویی را دانشمندان مسلمان نوشتند و حتی قبل از عالم اسلام در طب یونان قدیم این مطالب آمده است و اگر این بزرگواران قبول کنند، عنوان طب سنتی مناسب‌تر است و البته حجم روایاتی که در این باره وارد شده است از جهت کمّی قابل توجه است و نمی‌توانیم بگوییم روایاتی که در این باره به ما رسیده است، اندک است و به آن بی‌اعتنا باشیم.

 

وی در پاسخ به این سوال که روایات طبی اسلامی را می‌توان را مستند به شریعت دانست؟ گفت: به پاسخ این پرسش در عرایض قبلی اشاره شد. اینکه عده‌ای بگویند اساساً به احادیثی که وارد شده است، نباید اعتنا کنیم و در مقابل عده‌ای دیگر هر حدیثی که در مجامع حدیثی ما آمده است را مبنا قرار دهند و این را به عنوان پیشگیری و درمان بیماری معرفی کنند و عنوان اسلامی به خود بگیرید هر دو نادرست است. همان‌گونه که عرض کردم هر آنچه عنوان «اسلامی» پیدا کند، تقدس پیدا می‌کند و مدعیان طب اسلامی معتقد هستند اگر کسی با نظر آنان مخالفت کند، در حقیقت با آموزه‌های اسلام یا آموزه‌های ائمه معصومین (ع) مخالفت می‌کند.

 

وی در مورد شیوه صحیح در برخورد با مدعیان طب اسلامی گفت: نخست باید توجه داشت که در این‌گونه مباحث باید روی خود مسئله متمرکز شویم. و در این بحث کنونی کاری به اینکه هدف و نیت افرادی که در این حوزه فعالیت می‌کنند چیست نداشته باشیم. همیشه نیت‌خوانی به بحث علمی صدمه می‌زند. بنابراین اینکه بگوییم کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند غرضشان این است که از این راه مریدان و درآمدی کسب کنند، کار درستی نیست.

 

وی ادامه داد: بهترین راه، بحث علمی است که دو طرف دور میز بنشینند و صحبت کنند و مناظره‌ای صورت بگیرد. دانشگاه علوم پزشکی بخشی مربوط به طب سنتی دارد، آنجا هم آکادمیک کار می‌کنند. دوستانی که آنجا فعالیت می‌کنند تقاضایشان همین است که بزرگواران مدعی طب اسلامی جلسه‌ای بگذارند و مدعای دو طرف و ادله آن به بحث گذاشته شود. اما متأسفانه مدعیان طب اسلامی بر این باورند اساس اینکه رشته‌ای به نام طب سنتی توسط وزارت بهداشت پایه‌گذاری و اجرا شده است برای این است که طب اسلامی را کنار بگذارند.

 

وی افزود: این نوع بینش، اشتباه است که انسان خود را حق مطلق ببینند و تمام فعالیت مخالفین خود را توطئه‌ای بر علیه خود بداند. این چیزی است که باید در اخلاق پژوهش و در اخلاق علمی کار شود و جامعه علمی ما در این جهت بسیار ضعیف است.

 

حجت الاسلام مروارید گفت: اگر مردم به شخصی که ادعای طب اسلامی دارد بی‌اعتماد شوند، اشکال ندارد و مسئله مهمی نیست. می‌گوید من به شخص الف بی‌اعتماد شدم، ولی اگر نتیجه آن، بی‌اعتمادی به آموزه‌های اسلام باشد، این خسارت قابل جبران نیست.

 

وی ادامه داد: از آفات و خطراتی که ترویج عنوان «طب اسلامی» دارد این است که اگر برای درمان بیماری به عنوان طب اسلامی یک راه حلی را معرفی کنیم و این راه‌حل نتیجه بخش نباشد، باورهای مردم به آموزه‌های همان اسلامی که مدافع و مروج آن هستیم صدمه خواهد خورد! و این خطر بسیار جدی است. البته نمی‌توانیم بگوییم هر درمانی که هست، مربوط به ترکیبات شیمیایی است. اینکه خوراکی‌ها و گیاهان بخواهند تأثیرگذار باشند، کسی آن را انکار نمی‌کند. اما راه اثبات اینکه برای یک بیماری خاص، یک گیاه خاص مؤثر است یا خیر، چیست؟ آیا راه این است که به روایاتی که در مجامع روایی ما آمده است استناد کنیم و بگوییم برای این بیماری خاص، بر اساس این روایت، این کار انجام بدهید؟

 

وی افزود: مدعیان طب اسلامی با قاطعیت این مطلب را عنوان می‌کنند و می‌گویند چون در فلان روایت، این‌گونه آمده است برای درمان بیماری، این کار را انجام بده. این شیوه هم در کتاب‌های این بزرگواران و هم‌زمانی که شفاهی پاسخ می‌دهند دیده می‌شود.

 

وی ادامه داد: مثلاً گاهی مردم برای یک بیماری حاد با این افراد تماس می‌گیرند و آنان فوراً از همان پشت تلفن جواب می‌دهند و می‌گویند شما فعلاً فلان گیاه را با چیز دیگر مخلوط کن و بخور و این را به عنوان طب اسلامی معرفی می‌کنند. به نظر من کار صحیح نیست و از جهات مختلف صدمه می‌زند. نکته دیگری که البته باید بررسی تاریخی شود این است که خود ائمه به طبیب مراجعه نمی‌کردند؟ مدعیان طب اسلامی باید این مسئله را تبیین کنند که اگر ائمه (علیهم السلام) خودشان طبیب بودند دیگر چرا به طبیب مراجعه می‌کردند؟

 

مروارید در پاسخ به این سوال که طب اسلامی چه بیماری‌هایی را می‌تواند درمان کند؟ گفت: درمان دو بخش دارد، یک بخش پیشگیری و بخش دیگر درمان است. بحث درمان بسیار حساس است. شیخ صدوق می‌گوید اگر امام معصوم مسئله‌ای را در مقام درمان به مخاطب گفتند شاید مربوط به خود او بوده است و با توجه به شناختی که امام معصوم (ع) از خود مخاطب و از آن منطقه داشتند مطلب را بیان کردند و نباید آن را به افراد دیگر تعمیم دهیم.

 

وی ادامه داد: در بخش پیشگیری آموزه‌ها و دستوراتی که در مجامع روایی آمده است قابل استفاده است و پزشکی جدید آن را انکار نمی‌کند. متخصصانی که تحصیلکرده علوم پزشکی جدید هستند و با طب سنتی نیز آشنا هستند، بر این مطلب تأکید می‌کنند. اما جریان «طب اسلامی» از جانب افرادی آغاز شده است که تحصیلات پزشکی ندارند.

 

وی افزود: اقبال مردم به این جریان، یک پدیده اجتماعی است که باید بررسی شود و کسانی که در پزشکی جدید هستند و با این تخصص دارند فعالیت می‌کنند مقداری بیندیشند که چرا این قضیه اتفاق می‌افتد و امیدواریم پزشکان ما طبق تعهدی و قسمی که خورده‌اند عمل کنند و شاید یکی از عوامل گرایش مردم به طب اسلامی این باشد که برخی پزشکان به تعهدات حرفه‌ای خود به درستی عمل نمی‌کنند و عامل دیگر این‌که بسیاری از مشکلات جسمی که مردم ما به آن دچار هستند، منشأ روانی دارد و پزشکان به این مطلب توجه ندارند یا نمی‌خواهند توجه کنند. آنان صرفاً برای بیماران خود دارو تجویز می‌کنند. بیماران نیز از این نسخه‌ها نتیجه‌ای نمی‌بینند و در نتیجه دست به دامان روش‌های دیگر درمان می‌شوند.

https://www.mehrnews.com/news/4615659/%D9%85%D8%AF%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 ..+باشگاه خبرنگاران جوان

*****************************

 

 

***دفاع از کیان احادیث معتبر طبّی!+http://ijtihadnet.ir/%d8%af%d9%81%d8%a7%d8%b9-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%db%8c%d8%a7/ .+شبکه اجتهاد +کلیک کنید .

 

**********************

***حواشی سفر پزشکان بدون مرز به ایران/ +جاسوسانی پزشک نما +https://www.yjc.ir/fa/news/7294723/%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D9%BE .+باشگاه خبرنگاران جوان .

***حواشی سفر پزشکان بدون مرز به ایران/ +جاسوسانی پزشک نما +https://www.yjc.ir/fa/news/7294723/%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D9%BE .+باشگاه خبرنگاران جوان .

**************************************


*** آیاآیت الله بروجردی مطلقامخالف نظام وحکومت دینی بوده است؟!!!+آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+http://saadatmirghadim.mihanblog.com/post/535 .


*** گفت‌وگو با حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای درباره شخصیت شهید نوّاب صفوی+https://www.isna.ir/news/92102816215/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88- .

 

*** آیا تشکیل حکومت اسلامی جائز است؟(اشکال و جواب)+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=14302 .+پایگاه اندیشوران حوزه+کلیک کنید .

 

*************************************************

*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در آیینه تصاویر+سردار دل ها+http://hakim-askari.rozblog.com/post/593 . +کلیک کنید .

 

** متن وصیتنامه سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی +http://hakim-askari.rozblog.com/post/597 .+ کلیک کنید .

** مرحوم (شهید) حاج عبدالله ضابط مشهدی جزء برترین مُبلِّغان در سراسر کشور بود+به یاد مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج عبدالله ضابط مشهدی پایه گذار سیره شهداء +سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+کلیک کنید


** تعطیلی های گسترده در کشور به جهت کرونا  یک اشتباه فاحش است+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  !+نسیم معرفت+کلیک کنید

 
** برخی از راهکارها در مُبارزه و مُواجَهه با ویروس کُرونای جدید+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت

 

*** تفسیر سوره کهف توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+ بر اساسِ «متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+سایت سعادت میرقدیم ها+کلیک کنید  +

http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .

  ************************************************

 

**به بهانه آتش زدن کتاب هاریسون توسط تبریزیان+آیاطب اسلامی وجود دارد؟!+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی

 

*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**دانش نامه احادیث پزشکی - ری شهری + http://www.reyshahri.ir/post/51706/%D8%AF%D8%A7 .

 

** به بهانه آتش زدن کتاب هاریسون توسط تبریزیان+آیاطب اسلامی وجود دارد؟+رجوع به سایت سعادت میرقدیم ها یا دانش پیما+http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/31 .

 

** به بهانه آتش زدن کتاب هاریسون توسط تبریزیان+آیاطب اسلامی وجود دارد؟+رجوع به سایت سعادت میرقدیم ها یا دانش پیما+http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/31 .

 

 


 


 

 

 

 



 

 


 



 


 

 

 



 

 
















موضوعات مرتبط: حکیم عسکری,متفرقات(مطالب گوناگون ومفید),
برچسب‌ها: ,,,,,,,,