پاسخ استاد فاضل لنکرانی در خصوص صله رحم مجازی یا تلفنی

**مقصود از رَحِم در بحث لزومِ و وجوب صِلَه اَرحام چيست؟ + آيت الله محمد جوادفاضل لنکراني+با اصلاحات  و حواشی  و اضافات توسط آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

 

 

 

**  فروردین ۸, ۱۳۹۹ (شبکه اجتهاد) 

 

در شریعت ، مصداق خاص و مُعیّنی برای صِلَه رَحِم ذکر نشده است و همان عنوان کلی صِلَه رَحِم موردِ دستور واقع شده است و بنابراین برای مصادیق باید به عُرف مراجعه کرد و به نظر می‌رسد که در شرایط طبیعی و معمولی و حتّی با نبود فاصله بین نزدیکان، از طریق نامه، تلفن یا فضای مجازی این دستور امتثال می‌شود.

به گزارش  (شبکه اجتهاد) ، با توجه به شیوع بیماری کرونا [نِیُو کُرونا یا کُووِید19«new coronavirus»] و توصیه‌هایی که پزشکان در زمینه ماندن در خانه انجام می‌دهند، دید و بازدید‌ها و همچنین صِلَه رَحِم به صورت حضوری با توجه به این توصیه‌های پزشکی مُیسّر نیست.

در همین زمینه و در خصوص صِلَه رَحِم مَجازی یا تلفنی ، استاد محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (عَلَیهِمُ السَّلامُ) و عضو جامعه مُدرّسین حوزه علمیه قم به آن پاسخ داده است :

سُؤال : سلام علیکم؛ احتراماً با عرض تبریک عید مبعث در بهار معنویّتِ رَجَبُ المُرَجَّب همانطور که مطلع هستید با وجود شیوع ویروس کرونا در کشور و دستور در خانه ماندن جهت جلوگیری از انتقال این ویروس در سطح جامعه، مسئله سُنّت حَسَنَه صِلَه رَحِم آن هم در ایام تعطیلات نوروزی مطرح است که از این سُنّت حَسَنَه اسلام محروم شده ایم. اما از آنجایی که دارای امکانات جدید تکنولوژی هستیم و فضای مَجازی، شبکه‌های اجتماعی، پیام رسان‌ها و تلفن ، این امکانِ ارتباط را با اَرحام ایجاد می‌نماید که می‌توانیم از این طریق به صورت‌های مختلف از جمله ارتباط تصویری، صوتی، نوشتاری با اَرحام خویش ارتباط داشته باشیم. از این رو خواستار نظر حضرتعالی در این زمینه هستم که با توجه به این شرایط و در این مقطعِ زمانی که چنین مُشکلی ایجاد شده است، صِلَه رَحِمِ مَجازی و تلفنی و دیگر ابزارهای جدید موجود چه حُکمی دارد و آیا جایگزین صِلَه رَحِمِ حضوری می‌شود و رفع تکلیف می‌نماید؟

و نکته دوم اینکه اصلا منظور از صِلَه رَحِم و قطع رَحِم چیست؟

بعضا در سالهای گذشته شاهد بودیم که به خاطر صِلَه رَحِمِ حضوری ، برخی اقوام  ، مهمانِ اقوامی می‌شدند که از نظر مالی مُشکل داشتند و به جای اینکه با این صِلَه آن فرد خوشحال شود [چه بسا و ] بلکه او غمگین و حتی قرض دار هم می‌شد!


بسمه تعالی


با سلام و تحیت


ج ۱ – از مواردی که زمان و مکان به عنوان دو عُنصرِ دخیل در اجتهاد، در آن نقش دارند مصادیق است. به این معنا که مصادیق با اختلاف شرایط زمان و مکان تغییر می‌کند. در موضوع صِلَه رَحِم نیز مساله اینچنین است که:

اول: با اختلافِ شرایطِ زمانی و مکانی بر حسب عُرف، مصادیقِ مختلف به وجود می‌آید.

دوم: مُسلَّم است که در شرایط فعلی [ابتلای به نِیُو کُرونا یا کُووِید19«new coronavirus»] که دیدار حضوری مُیسّر نیست، از طریق تلفن یا فضای مَجازی به صورت نوشتاری یا تصویری می‌توان به این دستور دینی عمل نمود و تردیدی نیست که همه آثارِ صِلَه رَحِم بر اینها نیز مُترتّب می‌شود.

سوم: با قطع نظر از مریضی ، در کشورهایی که نزدیکان [و اَقوام و خویشان] با فاصله زیاد از یکدیگر زندگی می‌کنند و عادتاََ دیدار حضوری مُیسّر یا سازگار با امور انسان نیست از طریق نامه، تلفن یا فضای مَجازی می‌توان صِلَه رَحِم را انجام داد.

نکته قابل توجه  آن است که در شریعت [اسلام] ،  مصداقِ خاص و مُعیّنی برای صِلَه رَحِم ذکر نشده است و همان عنوان کلّی صِلَه رَحِم مورد دستور واقع شده است و بنابراین برای مصادیق باید به عُرف مراجعه کرد و به نظر می‌رسد که در شرایط طبیعی و معمولی [ و شرایط فعلی که مردم مُبتلا به نِیُو کُرونا یا کُووِید19«new coronavirus»هستند] و حتی با نبود فاصله بین نزدیکان، از طریق نامه، تلفن یا فضای مَجازی این دستور امتثال می‌شود.


ج ۲ – در کلمات فقهاء تفاسیر مُتعددی برای «رَحِم» ذکر شده است:

تفسیر اول :

شیخ مُفید در (اَلمُقنِعَه ص 675 ) و شیخ طُوسی در (نِهایه ص 614)  [در باره معنای رَحِم] فرموده اند :   [اَلرَّحِمُ بِمَعنَی القَرابَةِ قِبالَ الأَجنَبِیِّ هِیَ]  «اَلقَرابَةُ المُنتَهِیَةُ اِلَی آخِرِ الأَبَوَینِ فِی الأِسلامِ»؛ قرابتی که مُنتهی شود به آخِرین پدر و مادر در اسلام .

بنابراین تعریف :

اولا: رَحِم دارای یک معنی و مَفهوم جدید شرعی است که با معنای لُغوی و عُرفی آن مُغایرت دارد.

ثانیا: در رَحِم بودن ، اشتراک در دین آن هم در دین اسلام شرط است ؛ و چنانچه جدّ اول انسان هم مسلمان نباشد رَحِم نخواهد بود.

ثالثا: مصادیق رَحِم منحصر به طرفِ آباء [و اُمَّهات] و گذشتگان می‌شود و دیگر شامل ابناء و پسران نمی‌شود.

رابعا: چنانچه جدّ پنجم،ششم، هفتم و… هم مسلمان باشند عنوان رَحِم را دارد، درحالی که عُرف اَقرِباء دور را جُزء اَرحام نمی‌داند.

ظاهرا: مُستند این تعریف دو مطلب است :


مطلب اول : حدیثی است مَنسوب به رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) که فرمود: «قَطَعَ الْأِسْلَامُ اَرحامَ الجاهِلِیَّةِ». ( اسلام خویشاوندی هایی که بر اساس عصر جاهلیّت باشد از بین برده و قطع کرده است) [اَلبِحارُ الأَنوار ، ج 71، ص 109 - اَلدُّرُوس لِلشَّهیدِ الأَوَّلِ ، ج 2 ، ص 309 ؛ مَسالِكُ الأَفهامِ لِلشَّهیدِ الثّانِی  ، ج 6 ، ص232 ، مِرآةُ العُقُولِ لِلعَلّامَه مُحمّد باقر مجلسی ج8 ص361 ]


مطلب دوم : خداوند نسبت به پسر نوح فرمود: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» (... اى نوح او در واقع از خاندان تو و بیت نُبوّت نيست سوره هود آیه 46).

به نظر می‌رسد که هر دو مطلب مخدوش و غیر قابل استدلال است.

 

اما مطلب اول:

اوّلاََ این روایت سند معتبر و صحیحی ندارد.

ثانیا: برفرض صحّت سَنَد ، باز نمی‌توان به آن استناد  نمود؛ زیرا مقصود این نیست که اسلام سبب می‌شود که نسبت میان پدر و پسر و یا مثلا برادری میان دو برادر از بین برود بلکه ظاهر آن این است که چنانچه شخصی مسلمان شود و یا مسلمان بدنیا آید ، از آثار اسلام آن است که دیگر احکام و قوانین موجود در جاهلیت نسبت به آن شخص اِجرا نمی‌شود و به عبارت دیگر مراد از اَرحام در این عبارت و حدیث، پیمان‌ها و قوانین و احکام حاکم بر جاهلیّت است.

ثالثا: بر فرض اینکه معنای ذکر شده برخلاف ظاهر روایت باشد ، اشکال سوم آن است که بر طبق این حدیث [«قَطَعَ الْأِسْلَامُ اَرحامَ الجاهِلِیَّةِ»] اگر  [به فرض از میان دو برادر] یک برادر مسلمان شود دیگر از نظر دینی بین او و بین برادر خودش که بر شرک و کفر باقی مانده است ارتباط و عُلقه ای نیست اما دلالت ندارد که در معنای رَحِم  معنای وسیعی وجود دارد و تا حد بسیار دور را که مسلمان هم بوده شامل می‌شود. [و به عبارت دیگر اینکه اسلام اَرحام جاهلیّت را نفی می کند دلالت ندارد که اَرحام براساس اسلام ، وسیع و اعمّ و بی حدّ و حصر باشد و حتی اَقرِباء دور  مثل جدّ پنجم و ششم و هفتم و هشتم و ... را هم شامل شود و آنها هم از اَرحام باشند آنگونه که این معنای عام و وسیع را مرحوم شیخ مفید و مرحوم شیخ طوسی  اِدّعا و ذکر کرده بودند و در تعریف رَحِم بیان کردند : «اَلقَرابَةُ المُنتَهِیَةُ اِلَی آخِرِ الأَبَوَینِ فِی الأِسلامِ» یعنی رَحِم قرابتی است که به آخِرین پدر و مادر در اسلام مُنتهی می شود ]

به عبارت دیگر این حدیث [«قَطَعَ الْأِسْلَامُ اَرحامَ الجاهِلِیَّةِ»] با مُدّعٰی ساز گاری ندارد. زیرا مُدّعا [براساس بیان مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسی در تعریف رَحِم :«اَلقَرابَةُ المُنتَهِیَةُ اِلَی آخِرِ الأَبَوَینِ فِی الأِسلامِ»] آن است که مراد از رَحِم، قرابتی است که مُنتهی به آخِرین أَب و أُمّ در اسلام می‌شود و این مصادیق مُتعدد و زیادی دارد و اَجداد بَعیده را هم شامل می‌شود در حالی که حدیث [«قَطَعَ الْأِسْلَامُ اَرحامَ الجاهِلِیَّةِ»] أخصّ از این مُدّعی است.


و اما مطلب دوم: ظاهر آیه شریفه أهلیّت به حسب معنی و روح و باطن است نه اهلیّت به حسب ظاهر و وَلَدِیّت و تولّد؛ و شاهد این مطلب آن است که در دنباله آیه خداوند به عنوان تعلیل می‌فرماید: «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» این جمله مُویّد این مطلب است که خداوند مُتعال دراین آیه در مقام نفی بُنُوّت [فرزندی] از فرزند نوح نیست بلکه در مقام نفی اهلیّت [نفی اهلیّت و شایستگی] از حیث معنوی و دینی است.

بعد از مخدوش بودن این دو مطلب روشن می‌شود که نمی‌توان در تفسیر رَحِم به این معنی [معنای وسیع از رَحِم که فرضا اجداد دور را هم شامل شود] اعتماد نمود، اگرچه مرحوم علّامه نیز در قواعد همین تفسیر را ذکر فرموده و آورده است: [وَالمُرادُ بِالرَّحِمِ] «مَن یُتَقَرّبُ إِلَیهِ وَ لَو بِأَبعَدِ جَدِِّ أَو جَدَّةِِ بِشَرطِ کَونِهِما مُسلِمَینِ،فَالجَدُّ البَعیدُ وَ مَن کانَ فُرُوعُهُ وَ إِن بَعُدت مَرتَبَتُهُ بِالنِّسبَةِ إِلَیهِ ، مَعدُودٌ قرابَةً إِذا کانَ مُسلِماََ» و تعجب آن است با اینکه شیخ [طوسی] درنهایه همین تفسیر را دارد؛ اما در مبسوط خلاف آن را پذیرفته و معتقد شده است که دلیل و روایتی و شاهدی بر این تفسیر وجود ندارد : وَ فِی اَصحابِنا مَن مالَ بِأَنَّهُ [بِأََنَّها] تُصرَفُ [تَنصَرِفُ] اِلَی آخِرِ اَبِِ وَ اُمِِّ لَهُ فِی الأِسلامِ وَ لَم اَجِد بِهِ نَصّاََ وَ لا عَلَیهِ دَلیلاََ وَ لا بِهِ شاهِداََ .

تفسیر دوم:

مرحوم مجلسی فرموده است: «اِنَّها نِسبَةُُ وَ اِتِّصالُُ بَینَ المُنتَسَبِینَ یَجمَعُها رَحِمُُ واحِدَةُُ» . [بِحارُالأَنوار جلد 71 ص 108 و 109.]

براساس این تفسیر تمام انسان‌های روی کره زمین باید اَرحام یکدیگر باشند چرا که همه انسانها مُنتَهی می‌شوند به حضرت آدم  (عَلَیهِ السَّلامُ) و حوّاء  (عَلَیهِا السَّلامُ)و «رَحِم واحد» جامع است برای همه آنان و این مطلب که همه انسان‌ها اَرحام یکدیگر باشند، قابل التزام نیست، زیرا همینکه در عُرف ، افراد به قریب و بعید و یا اَرحام و غیر اَرحام تقسیم می‌شوند و همینکه دستورات خاصی دراسلام نسبت به اَرحام آمده است کشف از این می‌کند که دیگران در مقایسه با انسان یا عنوان رَحِم را دارند و یا خارج از این عنوان هستند و باید هردو گروه مَعنیََ و در عالَم خارج وجود داشته باشد و چنانچه این تفسیر مرحوم مجلسی را برای رَحِم ذکر نمائیم ، نتیجه می‌گیریم که تمام انسان‌ها نسبت به یک انسان فقط عنوان اَرحام وی رادارند [در حالی که چنین نیست و همه انسان های روی زمین اَرحام یک شخص محسوب نمی شوند]. به عبارت دیگر تقسیم  [تقسیم انسان ها به اَرحام و غیر اَرحام] قاطِع شرکت [همه انسان ها در رَحِم بودن نسبت به یک انسان] است و باید دو گروه رَحِم و غیر رَحِم موجود باشند.

تفسیرسوم:

آن است که مقصود از رَحِم همان وارث است . درمیان علما و اهل سنت ، «مالِک» [مالِک بن اَنَس  بن اَبِی عامِر اَصبَحِی یکی از پیشوایان چهارگانه اهل سُنّت] این نظر را دارد و در این فرعِ معروف که اگر مُوصِی وصیّت کند که ثُلث مال او برای اَقرِباء او باشد گفته است این وصیّت در مورد وارث است.

این تفسیر نیز قابل التزام نیست زیرا :

اولا: شاهدی برای این تفسیر وجود ندارد، و اگر توهّم شود که می‌توان به آیه شریفه «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ» (سوره احزاب آیه 6) تمسّک کنیم. در جواب می‌گوئیم که تصادفاََ ظاهر این آیه شریفه آن است که دائره اَرحام از دائره اِرث اَوسَع  است و در میان اَرحامِ میّت برخی از آنان از او اِرث می‌برند و برخی دیگر اِرث نمی‌برند.

*** [البته می توان گفت که شاید مرادِ جنابِ مالِک از وارث در اینجا ، اعمّ از وارث فعلی و شأنی باشد . فرضا طبقه دوم در واقع در ردیف وارثین است اگر طبقه اول وجود نداشته باشد . پس طبقه دوم شأناََ و لولا المانع ، وارث محسوب می شود . لذا با عنایت به آیه شریفه مذکور ، اینکه جناب مالِک ، رَحِم را به معنای وارث معنا کند شاید به اعتبار معنای اعمّ وارث باشد که شامل وارث فعلی و شأنی می شود  «سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی»]

ثانیا: برحسب آنچه که در طَبَقاتِ اِرث ذکر شد است، طبقه اول مانع از طبقه  دوم است در حالی که در طبقه دوم افرادی هستند که [به طور] مُسلّم عنوان رَحِمِ میّت را دارند مانند برادر و خواهر میت [اگر چه با وجود طبقه اول ، ارث نمی برند و وارث نیستند].

تفسیر چهارم:

برخی از علمای عامّه «رَحِم» را اینطور تفسیر نموده اند: «اَلمَحارِمُ اللَّذینَ یَحرُمُ التَّناکُحُ بَینَهُم»(اَلنَّوَوِی ، شرح صحیح مُسلِم ۶۱/۱۱۳ و اَلقِرافِی در کتاب الفُرُوق ۱/۴۷) معنای رَحِم عبارت است از مَحارِمی که ازدواج با آنان حرام است و در نتیجه کسانی که ازدواج با آنان حرام نیست مانند دختر عمو ، عنوان رَحِم را ندارد.

شیخ [طوسی] در خِلاف [اَلخِلاف جلد 4 ص 151.] در همین فرع معروف «اِذا اَوصَی ثُلثَهُ لِقَرابَتِهِ» آورده است، (ذَهَبَ اَبُوحَنیفَةُ اِلَی اَنَّهُ یَدخُلُ فِیهِ [فیها] کُلُّ ذِی رَحِمِِ مُحَرَّمِِ فَأِنَّهُ مَن لَیسَ بِمُحَرَّمِِ فَأِنَّهُ لایَدخُل ُ فِیهِ [فیها] وَ اِِن کانَ لَهُ رَحِمُُ مِثلَ بَنِی الأَعمامِ وَ غَیرِهِم)؛ این تفسیر نیز مواجه با اشکالات متعددی است:

اشکال اول: این تفسیر مانند تفسیر گذشته بدون شاهد و دلیل است و شهید [شهید اوّل] در اَلقواعِد والفَوائِد ج 2 ص 51  فرموده است که این تفسیر برخلاف وضع لُغَوی و معنای عُرفی رَحِم است.

اشکال دوم: افراد و اشخاصی هستند که حرمت تَناکُح با آنان برای همیشه وجود دارد درحالی که مُسلّم عنوان رَحِم را ندارند، مانند مادر زن نسبت به داماد و پدر زن نسبت به عروس که میان آنها برای همیشه تَناکُح  ، حرام است، اما عنوان رَحِم به هیچ وجه میان آنها وجود ندارد.

اشکال سوم: در میان افرادی که نکاح با آنان حرام است برخی به صورت موقّت حرمت نکاح دارد [مثل ازدواج با خواهر زن که تا زمانی که همسر انسان زنده باشد و یا طلاق داده نشده باشد نکاح و ازدواج با خواهر زن جائز نیست و حرام است و نیز مثل ربائب و دخترانِ همسران از شوهر قبلى] در چنین موردی هم باید گفت؟ [آیا در چنین موردی مثل خواهر زن و ربائب و غیره که حرمت نکاح موقت دارند  هم باید گفت که آنها نیز رَحِم هستند ؟!!] آری ممکن است بگویند مقصود حرمتِ تَناکُح به صورت دائمی است که در این صورت همان اشکال اول و دوّم متوجه ایشان خواهد بود.

[در سوره نساء آیه 23  مواردی را که ازدواج و نِکاح با آنها حرام است چنین فرموده است : حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً . بر شما حرام شده است نِکاح و ازدواج با مادرانتان و دخترانتان ، و خواهرانتان و عمّه‌هايتان و خاله‌هايتان و دخترانِ برادر و دخترانِ خواهر و آن مادرانتان كه به شما شير داده‌اند و خواهران رضاعى و شيرى شما و مادرانِ همسرانتان و دخترانِ همسرانتان (از شوهر قبلى) كه در دامن شما تربيت يافته‌اند، به شرط آنكه با مادرانشان، همبستر شده باشيد، پس اگر آميزش نكرده‌ايد مانعى ندارد (كه با آن دختران ازدواج كنيد) و همچنين حرام است ازدواج با همسرانِ پسرانتان كه از نسل شمايند (نه پسر خوانده‌ها) و (حرام است در ازدواج) جمع بين دو خواهر  مگر آنچه پيشتر (قبل از اسلام و در عصر جاهلیت و قبل از نزول حکمِ حرمتِ نکاح) انجام گرفته است. همانا خداوند بخشنده و مهربان است.  در رابطه با جمله (إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ) تفسیرها و معناهای مختلفی شده است  که یکی از آن معانی این است که اگر قبل از نزول اين آيه اقدام به ازدواج با يكى از مَحارم مورد اشاره در آیه 23 سوره نساء طبق رسومات و مقررات متعارف آن زمان كرده باشند ، حكم تحريم و حرمت نکاح و آثار عدم مشروعیّت شامل آن ازدواجها نمى شود، و فرزندان آنان ، فرزندانی مشروع خواهند بود ولی پس از نزول اين آيه و تصریح به حرمت نِکاح با موارد ذکر شده  لازم بوده  که فورا جدا شوند. ]

تفسیر پنجم:

اِبن جُنَید [در باره کلمه رَحِم] این چنین تفسیر نموده است: «هِیَ القَرابَةُ مِن جِهَةِ الوالِدِ اَوِ الوَلَدِ و َ لکِن لا یَتَجاوَزُ عَن وَلَدِ الأَبِ الرّابِعِ» مقصود از رَحِم خصوص قرابت از ناحیه پدر و یا فرزند است و نسبت به وَلَد ، از نسل چهارم تجاوز نمی‌کند .

دراین تعریف :

اولا: رَحِم را نسبت به نزدیکان از طرف مادر یعنی پدر و مادر و خواهرِ مادر یعنی خاله انسان مُنتفی دانسته اند درحالی که مُسلّم اینها عنوان رَحِم را دارند.

ثانیا: چه معیاری برای عنوان رابع  [... عَن وَلَدِ الأَبِ الرّابِعِ] وجود دارد؟ ظاهر آن است که هیچ شاهدی برای آن وجود ندارد.

تفسیر ششم:

مرحوم شهیدِ اوّل در اَلقواعِد والفَوائِد ج 2 ص 51 فرموده است [ و نیز در مِرآةُ العُقُول علامه مجلسی ؛ ج 8  ص 360 قول شهید اول چنین آمده است ] : «وَ الظّاهِرُ أَنَّهُ المَعرُوفُ بِنَسَبِةِِ وَ إِن بَعُدَ وَ إِن کانَ بَعضُهُ آکَدَ مِن بَعضِِ ذَکَراََ کان أَو أنُثَی»[رَحِم عبارت است از] هر انسانی که از طریق نَسَب با انسان دیگر مرتبط باشد، و لو اینکه این نسبت، یک ارتباط بسیار دور باشد. این تعریف ظاهرا به همان تعریف و تفسیر دوم بر می‌گردد و همان اشکالات نیز بر آن وارد است. [ تفسیر دوم در باره معنای رَحِم همانگونه که قبلا گذشت از مرحوم مجلسی بوده که  فرمود : «اِنَّها نِسبَةُُ وَ اِتِّصالُُ بَینَ المُنتَسَبِینَ یَجمَعُها رَحِمُُ واحِدَةُُ» . بِحارُالأَنوار جلد 71 ص 108 و 109.] .


تفسیر هفتم:

در برخی دیگر از تعبیر  آمده است: «مُطلَقُ قَرابَةِ الأِنسانِ مِن کُلِّ واحِدِِ مِنَ الأَبِ وَ الأُمِّ».

این تعریف شامل جمیعِ اَقارِب که از راه نَسَب چه از طرف پدر و چه از طرف مادر به انسان مرتبط باشد می‌شود و نیز فرقی میان کسانی که ازدواج با آنان حرام است و کسانی که ازدواج با آنان حرام نیست نمی‌باشد؛ همان طوری که فرقی وجود ندارد که وارث باشد یا نباشد. برحَسب این تعریف در رَحِم، قرابتِ عُرفی معتبر است و کسانی که با انسان ارتباط نسبی دارند، اما این ارتباط  دور است و عرف آن را بعید می‌شمرد، از این عنوان خارج است، به عبارت دیگر؛ این تعریف افراد نزدیک به انسان از طریق نَسَب را شامل می‌شود و دیگر شامل اَقرِباء بعیده نی شود. به نظر می‌رسد این تعریف مطابق با لغت و فهم عُرف نیز می‌باشد. از نظر لغت در مفهوم و معنای رَحِم، قرابت ، اِشراب شده است و عرف ، نَسَب قریب را به عنوان رَحِم تلقّی می‌کند.

در کتاب مَجمَعُ البَحرَین در ذَیل «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ.» آورده است: «رَحِمُُ وَ هُمُ القَرابَةُ» [اَلأرْحَامُ : جَمعُ الرَّحِمِ وَ هُمُ القَرابَةُ] و در لِسانُ العَرَب آمده است: «ذُو الرَّحِمِ هُمُ الأَقارِبِ» و نیز از سائر کُتُب لغت استفاده می‌شود که در معنای رَحِم، قرابت ، اِشراب شده است.

آری نمی‌توان گفت هر قریب ، عنوانِ رَحِم را دارد چرا که مثلا داماد ، عنوانِ قریب را دارد اما رَحِم نیست . در رَحِم علاوه بر إِشرابِ قرابت، عنوان نَسَب بودن هم دخالت و موضوعیت دارد.

 

 


*** اصلاحات و اضافات و ...  توسّط  :  استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


 


http://fazellankarani.com/persian/faq/7232+آیت الله  محمد جوادفاضل لنکرانی

 

 

 

http://fazellankarani.com/persian/faq/7232+آیت الله  محمد جوادفاضل لنکرانی

 

 

http://ijtihadnet.ir/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b6%d9%8+شبکه اجتهاد .

 

**********************************

 

*************************************************

*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید


*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید

 

 

***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید

 

 

***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید

 

 




موضوعات مرتبط: حکیم عسکری,مطالب گوناگون از استاد سیداصغر سعادت میرقدیم,
برچسب‌ها: ,,,,,,,,,,,,,,,,,