حکیم عسکری

 

***نسیم معرفت***

 

 

به نام خدا

 

وِیژگی های شخصی وعلمی وفکری ومعنوی مرحوم حکیم عسکری گیلانی

 

 

1- ** باتقوی و باایمان و بااخلاص  و اهل توکل بود.

2- ** عالم ربانی بود.

3- ** استادی حاذق وماهر در تدریس علوم فلسفی وکلامی وعرفانی بود.

4- ** بیش از 30 سال تدریس کرد

5- ** مسلط بر متون فلسفی وکلامی وعرفانی بود

6- ** دوازده سال ازمحضردرس فلسفی وعرفانی حضرت علامه محمد حسین طباطبایی بهره برد

7- ** هشت سال از محضرحضرت امام خمینی استفاده نمود

8- ** پانزده سال ازمحضرحضرت آیت الله سیدمحمد رضا گلپایگانی بهره مند گشت

9- ** اهل دعا و مناجات وذکر بود.

10- ** اهل صفا و صداقت وصمیمیت بود.

11- ** طالب و تشنه حقیقت بود

12- ** اهل اندیشه و تفکر بود

13- ** فروتن و متواضع بود

14- ** اهل صبر و بردباری و شکیبایی بود

15- ** سختی ها و مرارت های دنیا و حوادث را لمس کرده بود

16- ** در هشت سالگی پدرش را از دست داد

17- ** باتجربه و کارآزموده بود

18- ** دلبستگی به مقام و منصب و شهرت و... نداشت

19- ** مرحوم علامه طباطبایی به ایشان توجه داشت

20- ** به تربیت طلاب وشاگردان اهتمام داشت

21- ** ژرف اندیش بود

22- ** به کیفیت درس توجه و اهتمام داشت

23- ** از کبر و غرور مبری بود

24- ** دارای ذهن باز و منبسط بود و از انجماد فکری و دُگم اندیشی  متنفر بود

25- ** اهل شب و تهجد بود

26- ** همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود

27- ** ازنظر وضع معیشتی و اقتصادی ،متوسط بود

28- ** وابستگی مالی به هیچ جایی نداشت و مستقل بود

29- ** زهد عالمانه داشت

30- ** سنگین و متین و با وقاربود

31- ** دور اندیش بود

32- ** مجلس درسش ساده وبی آلایش بود

33- ** نکات واشعار زیادی از عرفاء و بزرگان  از حفظ بود و به زیبایی می خواند وبیان می کرد و قدرت بالایی در تمثیل داشت و مطالب سنگین فلسفی و عرفانی را با مثال های زیبا  تبیین می نمود .

34- ** نکته سنج و دقیق بود

35- ** اهل قلم بود

36- ** اهل نظم وبرنامه در زندگی  بود

37- ** تحت تأثیر این و آن قرار نمی گرفت

38- ** جوگیر و جوزده نمی شد

39- ** استقلال فکری داشت

40- ** مرید و مُحب امام خمینی ره بود و اکثر اوقات عشق و ارادت خود را به امام و نظام جمهوری اسلامی نشان می داد و اظهار می کرد

41- ** به عرفان حضرت امام خمینی ره خیلی اهمییت می داد

42- ** می فرمود حضرت امام خمینی از جمله عرفایی بود که یک امت را به سوی خدا حرکت داد

43- ** درمسائل عرفانی بیشتر متأثِّر از حضرت امام خمینی  وحضرت علامه طباطبایی بود

44- ** به تبلیغ اهمیت می داد

45- ** باجوانان و فرهیختگان و طلاب و فضلاءو دانشمندان و دانشجویان و اساتیدِ دانشگاه ارتباط داشت

46- ** بی تکلف و راحت بود

47- ** حریم برای خودش ایجاد نمی کرد که کسی جرئت نکند به ایشان نزدیک شود

48- ** تکبر علمی و اخلاقی نداشت

49- ** از گعده گیری ها بدش می آمد

50- ** از اِتلاف عمر ناراحت می شد

51- ** ازعقب ماندگی حوزه های علمیه از جامعه و زمان نگران بود

52- ** باتصوف بازی وصوفی گری مخالف بود

53- ** باانحرافات عقیدتی و اخلاقی برخورد عالمانه و قاطع برخورد می کرد

54- ** باانحرافات فکری در گیلان برخورد می کرد

55- ** در حال ساده زیستی تدریس می کرد

56- ** به بهداشت اهمیت خاصی می داد و از ژولیدگی بدش می آمد

57- ** می فرمود طلبه های گیلانی و مازندرانی خوش تیپ وخوش پوش هستند

58- ** ازاینکه عده ای رعایت بهداشت کوچه وخیابان را نمی کردند ،ناراحت می شد

59- ** معتقد بود که شریعت و طریقت و حقیقت یک چیز است و جدای از هم نیستند و خودش نیز هرسه را باهم داشت

60- ** دررابطه با مسائل دینی اهل تسامح و تساهل نبود

61- ** معتقد بود که در مسائل ومعارف دینی باید در حد بالا مطالعه داشته باشیم

62- ** بامردم و جوانان با گشاده رویی روبرو می شد

63- ** از صدای خوش و آهنگ زیبا در چهارچوب شرع خوشش می آمد

64- ** ازشتابزدگی در امور پرهیز می کرد و به اصطلاح  عجول نبود

65- ** اهل نظم در زندگی و در تد ریس بود

66- ** با پای پیاده به تدریس می آمدند

67- ** حالت درون گرایی داشتند

68- ** اهل ادعای فضل و کرامات نبود و از این کارها بیزاری می جُست

69- ** ایشان بااینکه مسلط به همه کتب عرفانی و فلسفی و کلامی و...بود ولی خود رانشان نمی دادند و بعدا افراد به شخصیت علمیش پی می بردند

70- ** از نظر شیوه تدریس متأثر از علامه طباطبایی بودند و به متن کتب علمی بسیار اهمیت می دادند و می فرمود مرحوم علامه مُلّامَتنی بود و به متن کتاب علمی اهمیت می داد

71- ** دنبال گنبد و بارگاه برای خودش بعد از مرگ نبود

72- ** به فکر اصلاح جامعه بود  روی این جهت به تبلیغ اهتمام می ورزید

73- ** به امور فرهنگی و معنوی اهمیت می داد

74- ** گمنام زندگی کرد

75- ** ازسن نوجوانی عشق و علاقه به معقول داشت ومی فرمود اگر واعظی در محل ما منبر می رفت هرگاه از معقول می گفت من به وجد می آمدم

76- ** می فرمود  شاخ و بال های اضافی علم را باید قیچی کرد و نباید طلبه را معطل کرد

77- ** روش فعلی و قبلی حوزه را نمی پذیرفت و معتقد بود که باید حوزه در همه زمینه ها متحول شود و تکامل پیداکند

78- ** ازاینکه طلاب بی انگیزه درس می خوانند  انتقاد می کرد و ناراحت می شد

79- ** می فرمود طلبه باید خودش را به یک استاد ماهر بسپارد که سال ها در خدمت آن استاد باشد تا ساخته شود

80- ** ایشان حتی روزهای تعطیلی هم گاهی برای بعضی از طلاب مُجِدّ درس می گذاشتند

81- ** مُوحِّد واقعی بود

82- ** اهل دروغ وحیله و مکرو نیرنگ و کلک نبود

83- ** به (لامُؤَثِّرَ فِی الوُجُودِ اِلَااللهُ) باور  داشت

84- ** به رزق مقدر اعتقاد و ایمان داشت

85- ** درس وتدریس را به جهت گرما و سرما و باران و باد و... تعطیل نمی کرد. در یک روز طوفانی و بارانی یکی از شاگردان از ایشان سؤال می کند اگر باران ادامه پیدا می کرد وخیابان آب می آمد بازهم به درس وکلاس تشریف می آوردید؟!! فرموده بود: اگر خیابان آب می گرفت قایق کرایه می کردم و از روی آب می آمدم و درس را تعطیل نمی کردم

86- ** به کیفیت غذا توجه داشت نه کمیت

87- ** از گوشت در حد نیاز استفاده می کرد و بیشتر از میوه جات مصرف می نمود

88- ** ناهار و شام و صبحانه بطور متعارف میل می فرمود

89- ** به تحصیل فرزندان اهمیت می داد

90- ** می فرمود روزگار ما روزگاری نیست که دختران بی سواد باشند. می فرمود الگوی ما در تحصیل علم ودانش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها ) است

91- ** از تک بُعدی پرهیز می کرد و از آدم های تک بُعدی بدش می آمد

92- ** به منبر و  وعظِ عالمانه اهمیت می داد و از منبرهای کشکولی و جنگلی خوشش نمی آمد

93- ** می فرمود منبرها و خطابه ها باید نوآوری داشته باشد ودر شنونده تحول ایجاد کند

94- ** معتقد بود که طلاب و ارباب عَمائم(مُعمّمین) باید هدفمند درس بخوانند و هرکس استعداد و ذوق خود را بشناسد که چه کاره می خواهد بشود؟

95- ** از حرکات سبک وجاهلانه بعضی از اهل علم ناراحت می شد

96- ** می فرمود اهل علم اگر منکری را دیدند باید فورا تذکر دهند و ملاحظه اشخاص را نکنند

97- ** در کلاس درس  اجازه اشکال بی مورد به شاگردان نمی داد ومی فرمود اشکال بی مورد باعث اِتلاف وقت و تضییع حق دیگر شاگردان است

98- ** با وقار راه می رفت و از عجله و شتاب در راه رفتن پرهیز می کرد

99- ** می فرمود طلبه باید عزت نفس داشته باشد

100- ** می فرمود اهل علم باید حرّیت و کرامت خودشان را حفظ کنند

101- ** می فرمود بدون فلسفه و عرفان بسیاری و یا حداقل بخشی از روایات قابل تفسیر نیست

102- ** می فرمود حوزه باید درهمه عرصه های علمی از دنیا جلوتر باشد و یا لااقل عقب نباشد

103- ** می فرمود محال است که من قبل از اذان صبح بیدار نباشم و بعد از اقامه فریضه صبح دیگر نمی خوابید تا بعداز صرف ناهار

104- ** می فرمود سعی می کردم که وقتم را تلف نکنم

105- ** به طبیعت و باغ و بوستان علاقه داشت و می فرمود تابستان ها که به گیلان مسافرت می کردم یکی دو تا کتاب برمی داشتم و می رفتم در باغ کنار نهر آبی مطالعه می کردم

106- ** می فرمود با هرکس رفاقت نداشته باشید چون بعضی ها هم ضرر و هم ضِرارند

107- ** از جمع کردن کتاب مخالف بود و می فرمود طلبه نباید زیاد کتاب بخرد بلکه می بایست خود محقق باشد . جمع کتب انسان را از تحقیقات باز می دارد

108- ** در خانه اش یک کتابخانه کوچک داشت که بیشتر کتاب های منبع را شامل می شد.

109- ** خوش مجلس وخوش صحبت بود

110- ** به مطالعه کتاب های علمی و مفید اهمیت می داد

111- ** هرکتابی را که مطالعه می کرد بعد از فیش برداری و برگزیدن نکات لازم و مفید، آن را یا به کتاب فروشی ها و یا به افراد رد می کرد

112- ** به اشعار شعراء نامی توجه داشت مخصوصا اشعار حافظ شیرازی وجلال الدین مولوی

113- ** به قرآن و نهج البلاغه و کلمات معصومین  علیهم السلام بسیار و بسیار اهمیت می داد

114- ** می فرمود کلمات وسخنان بزرگان و عرفاء و فلاسفه را خشک به مردم تحویل ندهید چون برای مردم ثقیل و سنگین است  بلکه آنها را رنگ و لُعاب بزنید و به مردم بدهید

115- ** می فرمود هرشب قبل از خواب سه مرتبه سوره توحید را هدیه به روح استادم  مرحوم علامه طباطبایی میکنم

116- ** می فرمود آنهایی که به بزرگانشان توهین وبی حرمتی می کنند عاقبت خوبی ندارند

117- ** می فرمود بعضی ها حماری زیستند و حماری رفتند

118- ** می فرمود خیلی ها شهرت دارند ولی در معارف الهی کودک وعوام هستند

119- ** حرّاف و پرحرف نبود و به قدر نیاز صحبت می کرد

120- ** دهن بین و زودباور نبود

121- ** به ماست خیلی علاقه داشت

122- ** سرسفره از غذا و خورشت و چیزهای  نزدیک خود بر می داشت و در هنگام غذا از سخن گفتن و نگاه به دیگران پرهیز می کرد

123- ** در منزل حتی المقدور کارهای مربوط  به خویش را خودش انجام می داد

124- ** در حال تدریس در یکی از مدرس های فیضیه دچار عارضه قلبی شد که عصر همان روز به دیار باقی شتافت

به بنده (سید اصغر سعادت میرقدیم) می فرمود من به شما امیدوارم وشما آثارم را زنده می کنید

 

تهیه شده توسط سیداصغرسعادت میرقدیم در تاریخ 26/ 3/    1393

 

***مطالب فوق نکاتی است که بخشی از آن را بنده در ایشان یافتم ویا به اینجانب فرمودند وبخشی دیگر برگرفته از مصاحبه حجت الاسلام جناب آقای بهرام دلیرنقده ای و مصاحبه حجت الاسلام جناب آقای عبدالرحیم اباذری ونوشتاری ازحجت الاسلام جناب آقای جعفرمهدی پور لنگرودی ارباستانی ، می باشد.

سیداصغر سعادت

 

http://hakim-askari.rozblog.com/  


****************************************************


** کرامت چیست و کریم چه کسی است ؟(حکیم عسکری لشت نشایی گیلانی )

 

انسان مجموعه ای از جهان اثر حکیم عسکری گیلانی

***نسیم معرفت**

 

** از صفحه 19 تا ص 21 از کتاب ( انسان مجموعه ای از جهان ، اثر مرحوم علامه حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی ) :

 

 به نام خدا

 

** کرامت چیست و کریم چه کسی است ؟

 
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً (سوره اسراء آیه 70)

 
ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا ، ( بر مرکبهای راهوار ) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم ، برتری بخشیدیم.

کرامت هر موجودی بستگی دارد به مرتبه و خصوصیات وجودی و افعالِ شایسته و کمالِ لایق به آن .  موجود کریم کسی است که جامع انواع خیرات و فضائل و شَرَفِ مناسب با حال خودش باشد و یکی از اسماءالله ، کریم است . کرامت در ذات اَقدسِ اَحَدیَّت وجودا و صفاتا و اَفعالا به حدّ اعلای کمال و شَرَف و فضیلت موجود است . لذا هرموجودی به اندازه و  سِعه و حیطه وجودیش واجد کمالاتِ وجودی و صفاتی و افعالی بوده و به هر مقدار و پایه و اساس ،  جامعِ انحاءِ فضایل و خیرات و شَرَف بیشتر باشد ، آن موجود کریم تر و کرامتِ آن از سائرین بیشتر است . به عبارت اُخری نظام هستی مانند حَلَقات زنجیر به هم پیوسته و متصل و دارای مراتبی از کمال و نقصان و فعلیت و قوّه و شدت و ضعف است و هر موجودی که  ذاتا و وجودا صِرفِ کمال و بَحت (خالص و صرف) هستی و فاقدِ از نقصان باشد ، او گرامی ترین موجود هستی خواهد بود . به همین مناسبت و جهت ، خداوند مجید ، اَکرَمُ الأَکرَمین خوانده شده است .

مقصد و هدف اصلی و غرض اساسی و بحث و تحقیق مهم در این کتاب راجع به انسان است که در این اِقلیمِ ماده و طبیعت ، موجود اصیل و اَشرَف نامگذاری شده است . غرض ما در این کتاب ، بررسی و تحلیل در حالات و خواصّ انسان است که می خواهیم بدانیم  که امتیاز انسان با همنوعان خود و سایر موجوداتِ اِمکانی به چه چیز و چگونه است ؟

به طور مسموع و طبق تحقیقات زیست شناسی در حدود یک میلیون و دویست هزار نوع حیوان در دریا و روی زمین زندگی می کنند که انسان در رأس همه آنها قرار دارد .  انسان نسبت به سایر انواع ، گذشته از امتیازاتِ کمالی ، امتیاز فصلی هم دارد . در منطق ثابت شده است که برخورد فصول مُقَسِّمه ، اَجناس را حِصَّه حِصَّه می کند و از هر حِصَّه و تقسیم ، نوعی پیدا  و تشکیل می گردد و هر فصلی هم مُقَوِّمِ نوعِ خود خواهد بود . لذا فصل انسان با فصول سایر حیوانات متفاوت است .

فرق امتیازات کمالی انسان با سایر حیوانات بسیار فوق العاده است . البته مخفی نماند که منظور از کمال حیوان ، کمالات مخصوص آن نوع است نه کمالات تحمیلی که مربوط به آن نیست . مثلا ممکن است خرس راننده موتور بشود چنانچه در رسانه های تصویری دیده می شود  یا میمون ، راننده ماشین بشود لکن اینها کمالات حیوانی نیست بلکه کمالاتی است که به آنها تحمیل شده است و ما منکر تربیت حیوانات یا بعضی از آنها نیستیم . به طور مسلّم بعضی از حیوانات در بعضی از امور قابل تربیت اند . محل شک و تردید نیست که کمالِ مخصوصِ به هرنوعی از حیوان ، محدود و مربوط و مناسب با حال خود اوست و هرکدام از انواعِ حیوانات ، کمالاتِ اختصاصیِ خودشان را بالفطره و الغَریزه دارا می باشند و احتیاج به کسب و اُستاد ندارند . مثلا حیوانات ، دشمن خودشان را بِالفِطره می شناسند و (دراین رابطه ) لازم به تعلیم و تربیت نیستند .  گوسفند وقتی که شتر را می بیند فرار نمی کند اما به محض دیدن گرگ فرار را بر قرار ترجیح می دهد و سراسیمه می شود  در صورتی که حجم و وزن گرگ چندین برابر کمتر از وزن شتر است . مرغ خانگی با دیدن اسب و گاو فرار نمی کند ولی به محض  دیدن روباه فرار می کند . جوجه مرغابی و اردک در خشکی به دنیا می آید و به محض تولد بلافاصله به آب می افتد و شروع به شنا می کند  و حیوانات علف خوار ، علف سمّی را از عیر سمّی با شامّه تشخیص می دهند بدون اینکه علف را به دستگاه تشخیص بفرستند. زنبور های عسل همیشه لانه شان را یکنواخت می سازند بدون اینکه طرز لانه سازی را به مقتضای زمان و مکان تغییر بدهند . تمام این افعال و اعمال که از این حیوانات سرزده و یا می زند ، بِالفِطره است و اُستادِ اَزَل این موهبت عُظمی را در اینها به ودیعه گذاشت که در موقع لزوم و رفع احتیاج از خودشان و در مواقع ضروری ، کمالِ استفاده را از آنها بنمایند ، برخلاف انسان که خالی از همه چیز از مادر متولد می شود وبا دست تُهی از رَحِم مادر به دنیا می آید ، فاقد تمام کمالات است بالفعل .  و همه کمالات و فضائل در او مرکوز ( و مُستقَرّ ) است بالقوّه  یعنی باید اورا تعبیر به حیوان بالفعل و انسان بالقوّه کرد .

قوله تعالی :وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ . سوره نَحل آیه 78 . و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد در حالی که هیچ نمی دانستید و به شما چشم و گوش و قلب عطا کرد تا شاید شکر ( این نعمت ها ) بجای آرید .

بنابرین هیچ نوع ازکمالات انسان فطری نیست بلکه همه اش را به توسط استاد و تجربه و ممارست و زحمت بدست  می آورد و کسب می کند  یعنی اگر انسان در دنیا تلاش نکند ، پیِ کسب و کار نرود و وجودش را معطّل نگه دارد ، چیزی نصیب و سهم و عاید او نخواهد شد و مانند معدنِ استخراج نشده ( اَلنَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ )  از این قَنطَره مَجاز که دنیا باشد می گذرد و ( خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ  سوره حج آیه 11) خواهد شد .  وصول به کمالات برای انسان مرهون سعی و تلاش و کوشش اوست ، و مُفت و رایگان به او داده نخواهد شد مگر شَذَّ وَ نَدَر – وَما خَرَجَ بِالدَّلیلِ .

قوله تعالی : وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی سوره نَجم آیه 39 .  نیست از برای انسان مگر آن چیزی را که با سعی و کوشش بدست آورد .

 

** از صفحه 19 تا ص 21 از کتاب ( انسان مجموعه ای از جهان ، اثر مرحوم علامه حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی ) :


 **  استاد سیداصغر سعادت میرقدیم 

 

**********************************************************

 

 

انسان مجموعه ای از جهان اثر حکیم عسکری گیلانی

***نسیم معرفت***

 

** از صفحه21 تا ص 30 از کتاب ( انسان مجموعه ای از جهان ، اثر مرحوم علامه حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی ) :

 

به نام خدا

 

** امتیازات وفرق های بین انسان وحیوان +( مرحوم حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی)

 

 

بی شک فرق و امتیازات زیاد وبسیاری از جهت خصوصیات و اطلاعات و بینش و آگاهی ها و اهداف و خواسته ها ، ما بین انسان و حیوانات موجود است . بنده با توجهاتِ خداوندِ مَنّان ، آن مقدار از امتیازات و تفاوت های بین این دو را که لازم است در اینجا بیان می کنم :

 

1-       انسان دارای عقل مُحیطی است که مُدرِکِ حقایق اشیاء ، به طور کلی و جزیی  است  لکن عقل حیوان اشیاء را فقط به نحو جزیی درک می کند و اصلا کلی و کلیت را نمی فهمد . درک و شناخت به امور کلی ندارد . 

 

2-       توحید انسان گذشته از اینکه فطری است ( قوله تعالی : فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ سوره روم آیه 30 . پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند ، انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی دانند! )    ( قوله تعالی :  وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ. سوره عنکبوت آیه 61 . و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده ، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟» می گویند: «اللَّه»! پس با این حال چگونه آنان را ( از عبادت خدا ) منحرف می سازند؟! ) .

 

  قدرت بر استدلالِ توحید و برهان و مکاشفه را هم دارد ، و  «اَلطُّرُقُ اِلَی اللّهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلایِقِ »  به روی او باز است و به راه های مختلف می تواند به یگانگی ذاتِ اقدسِ اَحَدِیَّت راه پیدا کند و راه شناخت برای او به طُرُقِ متعدد امکان دارد ، برخلاف حیوانات که تمام راه ها به رویش بسته است و امکان رفتن از این راه های مختلف برایش میسّر و ممکن نیست جز توحید فطری و غریزی .

 

[محى الدین ابن عربى، در  الفُتُوحات المَکِّیَّة، ج: 2 ص: 317 و 411.  تصریح مى‏کند که این سخن (  اَلطُّرُقُ اِلَی اللّهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلایِقِ) از جملات به کار رفته توسط «اَهلُ الله» است و جمله را نیز با اندکى تغییر با متن به صورت «اِنَّ الطُّرُقَ اِلَى اللِه عَلَى عَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِقِ» نقل مى‏کند. اما عارف محقق سید حیدر آملى جمله را روایتى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) مى‏داند. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص: 8 و 121 .]

 

3-       انسان دارای قوه تحلیل و بررسی است . می تواند قضایا و مشکلات و مسائل را موشکافی و تحلیل کند . غوامض امور و رموزِ مُهِمّات را با تفکر و اندیشه توضیح دهد و نظریات را بوسیله بدیهیّات  کشف و کسب نماید و ابزار زندگانی و وسایل حیاتی خویش و مسکن و آسایشِ خود را به دلخواهِ خویش تغییر و تحوّل دهد و هر روز زندگانی نو و جدیدی برای خود ایجاد نماید و موانع  وعویصه های لایَنحَلّ را دفعة و یا تدریجا به مرور ایام حل و آسان سازد . می تواند وسائل و آلات مصنوعی و پیوندی از قبیل دست و پای مصنوعی و پیوند قلب و کُلیه برای خود تهیه نماید و در مواقع لزوم و ضروری از آن استفاده کند برخلاف حیوان که هیچ نوع قدرتی براینها ندارد و تحلیل و بررسی در او مرده است و اینها را درک نمی کند . مثلا شیری که در دام بیفتد قدرت فکری و اندیشه برای رهایی از دام را ندارد و یا اگر شاخ گاو یا حیوان دیگری در جنگ شکسته شود هیچ نوع اندیشه برای چاره جویی ندارد که مثلا یک شاخ مصنوعی از آهن و غیره بسازد تا در مواقع اضطرار از خود دفاع نماید بلکه با بی شاخی و نقص عضو تا آخر عمر می سازد ، نه از کسی شکایت و نه به کسی حکایت می کند . 

 

4-       ابزار و مآخذ و وسائل برای اقتناص و اصطیادِ علوم و شبکه اطلاعاتی برای انسان باز و وسیع است و از طُرُق مختلف و راه های متعدد می تواند کسب دانش و معرفت کند اعم از حواس خمسه ظاهره و باطنه و عقل . به استثنای عقل که ابزاری است برای اطلاعات کلیّات ، مجموعا ده تا حسّ برای انسان شماره کرده اند که هرکدام از اینها پلیس و جاسوسانی هستند در امور جزیی برای آن و عهده دار اطلاعات بخصوص هستند . هیچ کدام از اینها هیچوقت از پیام رسانی و از پست وظیفه و محل کارشان تخطّی و تخلف نمی کنند و کارشان را کما هو حَقُّه انجام می دهند . یعنی در واقع و نفس الأمر ، انسان  ، محسوسات و معقولات را با ابزار حسی و عقلی درک می کند بخلاف حیوان که شبکه اطلاعاتیش مُضَیًّق و محدود و منحصر به حواس خمسه ظاهره و وهم و خیال است که درک جزییات می کند و از عالَم معنی و معقولات نزدش خبری نیست . حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست .

 

خفتگان را چه خبر زمزمه مرغ سحر؟

                      حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست

از شیخ اجلّ سعدی شیرازی

 

5-      انسان یا جهان صغیر دارای دوبُعد بوده و جهان یا انسان کبیر هم دوبُعد دارد و احکام اسلام برای تنظیم و اصلاح هردوبُعد آمده است بُعد ظاهری و بُعد باطنی ، حسّی و عقلی ، مادی و معنوی ، لکن دستورات الهی بُعد دنیا را قَنطره و وسیله و آلت و ابزار برای آخرت قرار داده و آخرت را هدف و مقصد و غایت . قوله تعالی : وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ. سوره قصص آیه 77 .  به هرچیزی که خدا به تو عطا کرده ( از قُوا و نعمت های دنیا ) بکوش تا سعادت دار آخرت تحصیل کنی و بهراه ات را هم از ( نِعَم) دنیا فراموش مکن و تا توانی نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه برمینگیز که خدا مفسدان را دوست نمی دارد . و در حدیث است (اَلدُّنْیا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ) . خواسته های انسان دوبُعدی است و با هر دوبُعد پیش می رود بخلاف حیوان که خواسته هایش فقط یک بُعدی و بُعد مادی است که جز چریدن و نشخوار کردن و شکم پر کردن و شهوت و لذتِ فانیه و داثِره ، هدفی و مقصدی ندارد و به هیچ دارای آرمان و خواسته های خود نیست .

 

6-      نظر انسان ( براساس فطرت پاکش و ... )  در افاده و افاضه و نفع رسانی عمومی است . یعنی نظر بر رفاه عموم مردم دارد و قانون گذاریش برای عالَمِ ناس است و برای عموم وضع می شود و کلیت در وضع قانون منظور است برخلاف حیوان که قانونش قانون صحرا و جنگل است و نفعش بالذّات جزیی و فردی است ، دارای کلیت و عمومیت نیست و محدود و مربوط به محیط زیست و زندگانی مکانی و زمانی اوست و با بیرون از محیط زندگانی خود سر وکاری ندارد .

 

7-      انسان اصل و زیر بنا و به منزله مرکز جهان هستی و واسطه در فیض و ایجاد سایر موجودات امکانی است . در حدیث  قدسی  چنین آمده است :  "قال الله تبارک و تعالی : لَولاک لَما خَلَقتُ الأَفلاکَ . ( ای پیامبر ص) اگر تو نبودی هر آینه افلاک را خلق نمی کردم . ودر دعای عدیله راجع به حضرت مهدی ( علیه السلام) است :بِبَقَائِهِ بَقِیَتِ الدُّنْیَا وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ یَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. به باقی بودن حضرت مهدی ( علیه السلام) باقی است دنیا و به یُمن مَیمنتش روزی داده می شود ماورای او و به واسطه وجودش ثابت و برقرار است زمین و آسمان و به  واسطه او پُر می کند خداوند زمین را از حیث عدل وداد بعد از اینکه پُرشد زمین از حیث ظلم و ستم . وایضا ( در حدیث آمده ) : لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها. اگر نبود حجت ( اعم از انبیاء و اوصیاء  علیهم السلام ) هر آینه فرو می گیرد زمین اهلش را . و بقیه موجودات امکانی بالنسبه به انسان  رو بنا  و فرع اند و به منزله محیطِ مرکز جهان هستی به شما می آیند .

 


[ لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها. به این مضمون در اصول کافی کتاب الحجه ص 177ـ179 هفده روایت نقل شده است از جمله این روایت: وَلَولا ما فِی الأَرضِ مِنّا لَساخَت بِأَهلِها: اگر از ما فردی در روی زمین نباشد، هر آینه زمین اهلش را فرو می‌برد.]

 

8-      علم و اطلاعات انسان به اشیاء از ظواهر آن می گذرد و به اعماق و بواطن آن نفوذ و گذر می کند و می خواهد به حقیقت و واقعیت اشیاء آن طور که هستند برسد . در حدیث نبوی (ص) است :  رَب‌ِّ اَرِنِی‌ الأشیاءَ کَما هِی‌َ . پیغمبر اسلام (ص) از خداوند مجید می خواهد و طلب می کند پروردگارا بنمایان به ما اشیاء را آن طوری که هستند- برخلاف حیوان که دانشش سطحی است و با رنگ و ظواهر اشیاء سر وکار دارد و از این مرحله تجاوز نمی کند .

 

9-      انسان اغلب اوقات ، اعمال و افعالش را از روی رویَّه(اندیشه ) و تدبیر و تفکر انجام می دهد ، قضایا و قیاساتی برآن مترتب می کند و نفع و ضرر و مآل آن را می سنجد و بررسی و عاقبت اندیشی می نماید ، مصلحت و غایت و فائده و عواقب کار را توجیه و تحلیل می کند و منظور دارد . چه بسا لذت اعمال و افعالش مرهون و معلول مصلحت و غایت کارش می باشد . برخلاف حیوان که در کار و عملش مصالح و مفاسد و غایت و فائده آن کار را منظور ندارد ، فقط به لذت آن کار نظر دارد و بس .

 

10- یکی از مراتب ما بین انسان و سایر حیوانات این است که خداوند مجید در باره انسان لفظ ( کَرَّمْنا ) را بکار برده و لفظ ( کَرَّمْنا ) در قرآن یک بار بیشتر نیامده ، آن هم در باره انسان .  قوله تعالی : وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً سوره اِسراء آیه 70  .  ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا ، ( بر مَرکب های راهوار ) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم ، برتری بخشیدیم.   

 

در باره حیوانات چنین لفظی و آیه ای( در قرآن کریم) نیامده است  . کرامت بنی آدم یا بواسطه انتساب به حضرت آدم ( علیه السلام ) است که اولین پیامبر خدا است یا بواسطه عقل کلّی است که خداوند در اینها به ودیعه گذاشت . در هر صورت حیوانات ، فاقد این دو  و  واجد عقل جزیی می باشند کما اینکه گذشت .

 

11- یکی دیگر از امتیازات انسان نسبت به سایر حیوانات ، اموری است که حیوان فاقد آن ها می باشد . اوّلا : به انسان تعلیم ِ اسماء شد . قوله تعالی : وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ. سوره بقره آیه 31 و 32  . و (خداوند ) یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود : اسماءِ اینان را بیان کنید اگر در ادعای خود صادقید . گفتند : منزّهی تو ما نمی دانیم جز آنچه را تو به ما تعلیم فرمودی ، تو دانا و حکیمی .    ثانیا : به انسان تعلیم قرآن و بیان شد . قوله تعالی  : الرَّحْمَنُ ?1? عَلَّمَ الْقُرْآنَ ?2? خَلَقَ الْإِنْسَانَ ?3? عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ?4? . سوره الرحمن آیه  1  تا 4 . خدای مهربان تعلیم کرد قرآن را  ،  آفرید انسان را ، تعلیم کرد به انسان بیان را .   ثالثا :  به انسان شرح صدر داده شده .  قوله تعالی :  أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ  . سوره  انشراح آیه 1  آیا سینه ات را ( از علم و معرفت و ایمان ) توسعه و وسعت نبخشیدیم ؟   .   رابعا : انسان  مسجود ملائکه شد . قوله تعالی ..............

 

...............     ادامه دارد ...................         ادامه دارد ..........       ......................


  ** استاد سیداصغر سعادت میرقدیم 

 

***********************************************************

**امتیازات وفرق های بین انسان وحیوان

 

 ( سایت حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی)کلیک کنید

 

 

**منظور از اینکه «دنیا مزرعه آخرت است» چیست؟

 

 شرحی برحدیث الدنیا مزرعة الآخرة(رساله کوتاه از شهیدثانی)

 

 


برچسب‌ها: ,,,,,,,