علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در خصوص اهتمام استاد خود علامه طباطبایی به فلسفه و عرفان میگوید: علاّمه طباطبایی نسبت به برخی که به عنوان مقدّس مآبی، شرع را دستاویز خود قرار داده؛ و به عنوان حمایت از دین و ترویج شرع مبین، تمام اصناف از اولیاء خدا را که با مراقبه و محاسبه سر و کار داشته و احیاناً سجدۀ طولانی انجام میدادند به باد انتقاد میگرفت.
علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب “مهر تابان” (یادنامه علامه طباطبایی) به شرح احوال علامه طباطبایی استاد خود می پردازد.
علامه طهرانی در مورد سیره و منش رفتاری علامه طباطبایی می گوید:
استاد علاّمه بالاخصّ به قرآن کریم بسیار تواضع و فروتنی داشتند و آیات قرآنیّه را کم و بیش حفظ بودند. و یک نوع عشقبازی با آیات در اثر ممارست و مزاولت پیدا کرده؛ و فی ءَانَآءِ اللَیْلِ وَ أطْرافِ النَّهارِ خواندن قرآن را بهترین و عالیترین کار خود میدانستند؛ و با مرور به آیهای، به آیۀ دیگر منتقل شده و از آن به دیگری و همین طور در یک عالمی از بهجت و مسرّت، به تماشای این جنّات قرآنی فرو میرفتند.
علاّمه، نیز نسبت به برخی از متنسّکین که به عنوان مقدّس مآبی، شرع را دستاویز خود قرار داده؛ و به عنوان حمایت از دین و ترویج شرع مبین، تمام اصناف از اولیاء خدا را که با مراقبه و محاسبه سر و کار داشته و احیاناً سجدۀ طولانی انجام میدادند به باد انتقاد گرفته، و اوّل کارشان مذمّت و نقد بر بعضی از بزرگان عرفان، چون خواجه حافظ شیرازی و مولانا محمّد بلخی رومی صاحب کتاب “مثنوی” بوده است؛ به شدّت تعییب و تعییر مینمودند؛ و این طرز تفکّر را ناشی از جهالت و خشکی و خشک گرائی میدانستند که از آن، روح شریعت بیزار است.
و بدگوئی از فلسفه و عرفان را که دو ستون عظیم از ارکان شرع مبین است ناشی از جمود فکری و خمود ذهنی میگفتند؛ و میفرمودند: از شرّ این جُهّال باید به خداوند پناه برد؛ اینان بودند که کمر رسول الله را شکستند.
آنجا که فرموده است: قصَمَ ظَهْرِی صِنْفَانِ: عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ و همچنین نسبت به کسانی که دارای قوّۀ عقلیّه بوده و حکمت و فلسفه را خوانده بودند ولی در امور شرعیّه ضعیف بودند، اعتنائی نداشتند و میفرمودند: حکمتی که بر جان ننشیند و لزوم پیروی از شریعت را به دنبال خود نیاورد حکمت نیست.
بحث کلّی پیرامون عقل و قلب و شرع
با قوّۀ عاقله، انسان پی به مصالح و مفاسد خویش برده و تمیز بین محبوب و مکروه، و حقّ و باطل میدهد، و با قلب و وجدان که آنرا نیز میتوان سرشت و فطرت و یا احساس نهانی و ادراک سرّی گفت، راهی برای ارتباط خویش با جهان هستی و علّت پیدایش او و عالم، و تجاذبی بین او و مبدأ المبادی و غایةالغایات مییابد.
آیات و روایات وارده دربارۀ لزوم پیروی از قوّۀ عاقله
لزوم متابعت از عقل و قلب و شرع در آیات و روایات و ادعیه
علاّمۀ طباطبائی هم استاد در عقل بود و هم در قلب و هم در شرع
امّا از جهت کمال قوّۀ عقلیّه و حکمت نظریّه، متّفقٌ علیه بین دوست و دشمن؛ و همانطور که گفته شد در جهان اسلام بینظیر بودند.
و نسبت به بعضی از صوفیّه که به شرع مقدّس آنطور که باید و شاید اهمّیّت نمیدهند معترض، و از آنان انتقاد مینمودند؛ و روش آنان را مقرون به خطا، و غیر مُصیب به سر منزل مقصود میدانستند.
درباره فلسفه اسلامی چه می دانید؟
فلسفهٔ اسلامی شاخهای از علوم اسلامی است که به شناخت عقلی و استدلالی تعالیم ارائه شده توسط اسلام میپردازد. از آن به فقه اکبر نیز یاد میشود. حکمت نیز گاهی برای اشاره به آن به کار میرود.
هانری کربن معتقد است فلسفه اسلامی را نمیتوان بدون عرفان شناخت. از آنجا که اساسیترین موضوع فلسفهی اسلامی، خداست، ورود به آن بدون پرداختن به شناخت خدا ممکن نیست. نبودن مرز بین عرفان و فلسفهٔ اسلامی به همین دلیل است.
پیشزمینه
فلسفه اسلامی مبنی بر هستیشناسی میباشد چرا که معتقداست «تلاش اصلی فلسفه جهت شناخت هستی است» و از اینرو در پی آن است تا حقیقیترین موجودات را شناسایی کند و آن چیزی جز واجب الوجود نیست وآن منطبق است با الله.اصلیترین بحث نیز الهیات به معنی ویژه آن است (واجبالوجود) وبقیه مسایل مقدمات هستند. برای وارد شدن به این مباحث باید علاوه بر مطالعهٔ مقدماتی و آشنایی مختصر با تاریخ فلسفه، با جستارهای شناختشناسی و هستیشناسی نیز آشنا شد. هدف این است که در راه شناخت و تحقیق منطقی معارف الهی، بنیهٔ استدلال و مبانی فکری را تقویت کنیم.
رشد فلسفه در عصر اسلامی
با گسترش قلمرو حکومت اسلامی و گرایش اقوام گوناگون به اسلام، بسیاری از مراکز علمی جهان در قلمرو اسلام قرار گرفت و تبادل معلومات بین دانشمندان و تبادل کتابها بین کتابخانهها و ترجمه آنها از زبان مختلف هندی و فارسی و یونانی و لاتینی و سریانی و عبری و غیره به زبان عربی که عملاً زبان بینالمللی مسلمانها شده بود آهنگ رشد فلسفه و علوم و فنون را سرعت بخشید و از جمله، کتابهای زیادی از فیلسوفان یونان و اسکندریه و دیگر مراکز علمی معتبر، به عربی برگردانده شد. در آغاز نبودن زبان مشترک و اصطلاحات مورد اتفاق بین مترچمین و اختلاف در بنیادهای فلسفی شرق و غرب، کار آموزش فلسفه را دشوار، و کار پژوهش گزینش را دشوارتر میساخت ولی طولی نکشید نوابغی مانند ابونصر فارابی و ابن سینا با تلاش پیگیر خود مجموعه افکار فلسفی آن عصر را آموختند و با استعدادهای خدادادی که در پرتو انوار وحی و بیانات پیشوایان دینی شکوفا شده بود به بررسی و گزینش آنها پرداختند و یک نظام فلسفی نضج یافته را عرضه داشتند که علاوه بر افکار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان اسکندریه و عرفای مشرق زمین متضمن اندیشههای جدیدی بود و برتری فراوانی بر هر یک از نظامهای فلسفی شرق و غرب بر اساس خطوط کلی اسلام و قرآن و دعوت به پرستش به خدای یگانه داشت. گو اینکه بیشترین سهم از آن ارسطو بود و از این روی فلسفه ایشان صبغهٔ ارسطویی و مشّائی داشت.
فلسفه و عرفان
عرفان و تصوف اهمیت زیادی در فلسفهٔ اسلامی دارد و برخی مطالعهٔ این دو را در کنار هم توصیه میکنند. تقریباً تمامی فلاسفهٔ اسلامی دربارهٔ تصوف مطلب نوشتهاند یا علائق عرفانی داشتهاند. حتی گفته میشود فارابی، که خشکترین شیوهٔ نگارش را در میان فلاسفه دارد، عارف بوده، هرچند مدرکی از این ادعا در آثار باقیماندهٔ او یافت نمیشود.
این علاقه به عرفان باعث شده تا برخی مفسرین فلسفهٔ اسلامی را حامی این ایده بدانند که نمیتوان بدون طلب خدا به طلب حکمت پرداخت. در این معنا، این مفسرین فلسفهٔ اسلامی را کلنگرتر از فیالمثل فلسفهٔ قارهای غربی است که معمولاً خود را تحقیق دربارهٔ مفاهیم خاصی که آنها را برای اندیشیدن در جهان بهکار میبریم معرفی میکند. این در مورد فلسفهٔ تحلیلی نیز سازگار است که معمولاً هیچ اشارهٔ مستقیمی به خدا یا هرگونه اصل یکتاساز از یک سرشت متعالی ندارد.
فیلسوفان نامدار اسلامی
- ابن سینا
- سهروردی
- ملاصدرا
- ملا هادی سبزواری
- ابونصر فارابی
- غزالی
- ابوالبرکات بغدادی
- فخر رازی
- خواجه نصیر الدین طوسی
- صدرالدین دشتکی
- شیخ بهایی
- میرداماد
- محمدحسین طباطبایی
- روح الله خمینی
- مرتضی مطهری
- غلامحسین ابر
- اهیمی دینانی
- حسن حسن زاده آملی
- سید حسین نصر
- سیدجلال الدین آشتیانی
- عبدالله جوادی آملی
- محمدتقی جعفری
- محمدتقی مصباح یزدی
- عبدالکریم سروش
کتابهای مرجع در فلسفه اسلامی
- شفاء - ابوعلی سینا
- اشارات و تنبیهات - ابوعلی سینا
- حکمه الإشراق - شیخ شهاب الدین سهروردی
- اسفار اربعه یا حکمت متعالیه - ملاصدرا
- منظومه - ملاهادی سبزواری
- بدایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- نهایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- سرح العیون فی شرح العیون - حسن زاده آملی
- دروس اتحاد عاقل به معقول - حسن زاده آملی
منبع:ویکی پدیا
گردآوری:گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html
درباره فلسفه اسلامی چه می دانید؟
فلسفهٔ اسلامی شاخهای از علوم اسلامی است که به شناخت عقلی و استدلالی تعالیم ارائه شده توسط اسلام میپردازد. از آن به فقه اکبر نیز یاد میشود. حکمت نیز گاهی برای اشاره به آن به کار میرود.
هانری کربن معتقد است فلسفه اسلامی را نمیتوان بدون عرفان شناخت. از آنجا که اساسیترین موضوع فلسفهی اسلامی، خداست، ورود به آن بدون پرداختن به شناخت خدا ممکن نیست. نبودن مرز بین عرفان و فلسفهٔ اسلامی به همین دلیل است.
پیشزمینه
فلسفه اسلامی مبنی بر هستیشناسی میباشد چرا که معتقداست «تلاش اصلی فلسفه جهت شناخت هستی است» و از اینرو در پی آن است تا حقیقیترین موجودات را شناسایی کند و آن چیزی جز واجب الوجود نیست وآن منطبق است با الله.اصلیترین بحث نیز الهیات به معنی ویژه آن است (واجبالوجود) وبقیه مسایل مقدمات هستند. برای وارد شدن به این مباحث باید علاوه بر مطالعهٔ مقدماتی و آشنایی مختصر با تاریخ فلسفه، با جستارهای شناختشناسی و هستیشناسی نیز آشنا شد. هدف این است که در راه شناخت و تحقیق منطقی معارف الهی، بنیهٔ استدلال و مبانی فکری را تقویت کنیم.
رشد فلسفه در عصر اسلامی
با گسترش قلمرو حکومت اسلامی و گرایش اقوام گوناگون به اسلام، بسیاری از مراکز علمی جهان در قلمرو اسلام قرار گرفت و تبادل معلومات بین دانشمندان و تبادل کتابها بین کتابخانهها و ترجمه آنها از زبان مختلف هندی و فارسی و یونانی و لاتینی و سریانی و عبری و غیره به زبان عربی که عملاً زبان بینالمللی مسلمانها شده بود آهنگ رشد فلسفه و علوم و فنون را سرعت بخشید و از جمله، کتابهای زیادی از فیلسوفان یونان و اسکندریه و دیگر مراکز علمی معتبر، به عربی برگردانده شد. در آغاز نبودن زبان مشترک و اصطلاحات مورد اتفاق بین مترچمین و اختلاف در بنیادهای فلسفی شرق و غرب، کار آموزش فلسفه را دشوار، و کار پژوهش گزینش را دشوارتر میساخت ولی طولی نکشید نوابغی مانند ابونصر فارابی و ابن سینا با تلاش پیگیر خود مجموعه افکار فلسفی آن عصر را آموختند و با استعدادهای خدادادی که در پرتو انوار وحی و بیانات پیشوایان دینی شکوفا شده بود به بررسی و گزینش آنها پرداختند و یک نظام فلسفی نضج یافته را عرضه داشتند که علاوه بر افکار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان اسکندریه و عرفای مشرق زمین متضمن اندیشههای جدیدی بود و برتری فراوانی بر هر یک از نظامهای فلسفی شرق و غرب بر اساس خطوط کلی اسلام و قرآن و دعوت به پرستش به خدای یگانه داشت. گو اینکه بیشترین سهم از آن ارسطو بود و از این روی فلسفه ایشان صبغهٔ ارسطویی و مشّائی داشت.
فلسفه و عرفان
عرفان و تصوف اهمیت زیادی در فلسفهٔ اسلامی دارد و برخی مطالعهٔ این دو را در کنار هم توصیه میکنند. تقریباً تمامی فلاسفهٔ اسلامی دربارهٔ تصوف مطلب نوشتهاند یا علائق عرفانی داشتهاند. حتی گفته میشود فارابی، که خشکترین شیوهٔ نگارش را در میان فلاسفه دارد، عارف بوده، هرچند مدرکی از این ادعا در آثار باقیماندهٔ او یافت نمیشود.
این علاقه به عرفان باعث شده تا برخی مفسرین فلسفهٔ اسلامی را حامی این ایده بدانند که نمیتوان بدون طلب خدا به طلب حکمت پرداخت. در این معنا، این مفسرین فلسفهٔ اسلامی را کلنگرتر از فیالمثل فلسفهٔ قارهای غربی است که معمولاً خود را تحقیق دربارهٔ مفاهیم خاصی که آنها را برای اندیشیدن در جهان بهکار میبریم معرفی میکند. این در مورد فلسفهٔ تحلیلی نیز سازگار است که معمولاً هیچ اشارهٔ مستقیمی به خدا یا هرگونه اصل یکتاساز از یک سرشت متعالی ندارد.
فیلسوفان نامدار اسلامی
- ابن سینا
- سهروردی
- ملاصدرا
- ملا هادی سبزواری
- ابونصر فارابی
- غزالی
- ابوالبرکات بغدادی
- فخر رازی
- خواجه نصیر الدین طوسی
- صدرالدین دشتکی
- شیخ بهایی
- میرداماد
- محمدحسین طباطبایی
- روح الله خمینی
- مرتضی مطهری
- غلامحسین ابر
- اهیمی دینانی
- حسن حسن زاده آملی
- سید حسین نصر
- سیدجلال الدین آشتیانی
- عبدالله جوادی آملی
- محمدتقی جعفری
- محمدتقی مصباح یزدی
- عبدالکریم سروش
کتابهای مرجع در فلسفه اسلامی
- شفاء - ابوعلی سینا
- اشارات و تنبیهات - ابوعلی سینا
- حکمه الإشراق - شیخ شهاب الدین سهروردی
- اسفار اربعه یا حکمت متعالیه - ملاصدرا
- منظومه - ملاهادی سبزواری
- بدایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- نهایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- سرح العیون فی شرح العیون - حسن زاده آملی
- دروس اتحاد عاقل به معقول - حسن زاده آملی
منبع:ویکی پدیا
گردآوری:گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html
درباره فلسفه اسلامی چه می دانید؟
فلسفهٔ اسلامی شاخهای از علوم اسلامی است که به شناخت عقلی و استدلالی تعالیم ارائه شده توسط اسلام میپردازد. از آن به فقه اکبر نیز یاد میشود. حکمت نیز گاهی برای اشاره به آن به کار میرود.
هانری کربن معتقد است فلسفه اسلامی را نمیتوان بدون عرفان شناخت. از آنجا که اساسیترین موضوع فلسفهی اسلامی، خداست، ورود به آن بدون پرداختن به شناخت خدا ممکن نیست. نبودن مرز بین عرفان و فلسفهٔ اسلامی به همین دلیل است.
پیشزمینه
فلسفه اسلامی مبنی بر هستیشناسی میباشد چرا که معتقداست «تلاش اصلی فلسفه جهت شناخت هستی است» و از اینرو در پی آن است تا حقیقیترین موجودات را شناسایی کند و آن چیزی جز واجب الوجود نیست وآن منطبق است با الله.اصلیترین بحث نیز الهیات به معنی ویژه آن است (واجبالوجود) وبقیه مسایل مقدمات هستند. برای وارد شدن به این مباحث باید علاوه بر مطالعهٔ مقدماتی و آشنایی مختصر با تاریخ فلسفه، با جستارهای شناختشناسی و هستیشناسی نیز آشنا شد. هدف این است که در راه شناخت و تحقیق منطقی معارف الهی، بنیهٔ استدلال و مبانی فکری را تقویت کنیم.
رشد فلسفه در عصر اسلامی
با گسترش قلمرو حکومت اسلامی و گرایش اقوام گوناگون به اسلام، بسیاری از مراکز علمی جهان در قلمرو اسلام قرار گرفت و تبادل معلومات بین دانشمندان و تبادل کتابها بین کتابخانهها و ترجمه آنها از زبان مختلف هندی و فارسی و یونانی و لاتینی و سریانی و عبری و غیره به زبان عربی که عملاً زبان بینالمللی مسلمانها شده بود آهنگ رشد فلسفه و علوم و فنون را سرعت بخشید و از جمله، کتابهای زیادی از فیلسوفان یونان و اسکندریه و دیگر مراکز علمی معتبر، به عربی برگردانده شد. در آغاز نبودن زبان مشترک و اصطلاحات مورد اتفاق بین مترچمین و اختلاف در بنیادهای فلسفی شرق و غرب، کار آموزش فلسفه را دشوار، و کار پژوهش گزینش را دشوارتر میساخت ولی طولی نکشید نوابغی مانند ابونصر فارابی و ابن سینا با تلاش پیگیر خود مجموعه افکار فلسفی آن عصر را آموختند و با استعدادهای خدادادی که در پرتو انوار وحی و بیانات پیشوایان دینی شکوفا شده بود به بررسی و گزینش آنها پرداختند و یک نظام فلسفی نضج یافته را عرضه داشتند که علاوه بر افکار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان اسکندریه و عرفای مشرق زمین متضمن اندیشههای جدیدی بود و برتری فراوانی بر هر یک از نظامهای فلسفی شرق و غرب بر اساس خطوط کلی اسلام و قرآن و دعوت به پرستش به خدای یگانه داشت. گو اینکه بیشترین سهم از آن ارسطو بود و از این روی فلسفه ایشان صبغهٔ ارسطویی و مشّائی داشت.
فلسفه و عرفان
عرفان و تصوف اهمیت زیادی در فلسفهٔ اسلامی دارد و برخی مطالعهٔ این دو را در کنار هم توصیه میکنند. تقریباً تمامی فلاسفهٔ اسلامی دربارهٔ تصوف مطلب نوشتهاند یا علائق عرفانی داشتهاند. حتی گفته میشود فارابی، که خشکترین شیوهٔ نگارش را در میان فلاسفه دارد، عارف بوده، هرچند مدرکی از این ادعا در آثار باقیماندهٔ او یافت نمیشود.
این علاقه به عرفان باعث شده تا برخی مفسرین فلسفهٔ اسلامی را حامی این ایده بدانند که نمیتوان بدون طلب خدا به طلب حکمت پرداخت. در این معنا، این مفسرین فلسفهٔ اسلامی را کلنگرتر از فیالمثل فلسفهٔ قارهای غربی است که معمولاً خود را تحقیق دربارهٔ مفاهیم خاصی که آنها را برای اندیشیدن در جهان بهکار میبریم معرفی میکند. این در مورد فلسفهٔ تحلیلی نیز سازگار است که معمولاً هیچ اشارهٔ مستقیمی به خدا یا هرگونه اصل یکتاساز از یک سرشت متعالی ندارد.
فیلسوفان نامدار اسلامی
- ابن سینا
- سهروردی
- ملاصدرا
- ملا هادی سبزواری
- ابونصر فارابی
- غزالی
- ابوالبرکات بغدادی
- فخر رازی
- خواجه نصیر الدین طوسی
- صدرالدین دشتکی
- شیخ بهایی
- میرداماد
- محمدحسین طباطبایی
- روح الله خمینی
- مرتضی مطهری
- غلامحسین ابر
- اهیمی دینانی
- حسن حسن زاده آملی
- سید حسین نصر
- سیدجلال الدین آشتیانی
- عبدالله جوادی آملی
- محمدتقی جعفری
- محمدتقی مصباح یزدی
- عبدالکریم سروش
کتابهای مرجع در فلسفه اسلامی
- شفاء - ابوعلی سینا
- اشارات و تنبیهات - ابوعلی سینا
- حکمه الإشراق - شیخ شهاب الدین سهروردی
- اسفار اربعه یا حکمت متعالیه - ملاصدرا
- منظومه - ملاهادی سبزواری
- بدایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- نهایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- سرح العیون فی شرح العیون - حسن زاده آملی
- دروس اتحاد عاقل به معقول - حسن زاده آملی
منبع:ویکی پدیا
گردآوری:گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html
درباره فلسفه اسلامی چه می دانید؟
فلسفهٔ اسلامی شاخهای از علوم اسلامی است که به شناخت عقلی و استدلالی تعالیم ارائه شده توسط اسلام میپردازد. از آن به فقه اکبر نیز یاد میشود. حکمت نیز گاهی برای اشاره به آن به کار میرود.
هانری کربن معتقد است فلسفه اسلامی را نمیتوان بدون عرفان شناخت. از آنجا که اساسیترین موضوع فلسفهی اسلامی، خداست، ورود به آن بدون پرداختن به شناخت خدا ممکن نیست. نبودن مرز بین عرفان و فلسفهٔ اسلامی به همین دلیل است.
پیشزمینه
فلسفه اسلامی مبنی بر هستیشناسی میباشد چرا که معتقداست «تلاش اصلی فلسفه جهت شناخت هستی است» و از اینرو در پی آن است تا حقیقیترین موجودات را شناسایی کند و آن چیزی جز واجب الوجود نیست وآن منطبق است با الله.اصلیترین بحث نیز الهیات به معنی ویژه آن است (واجبالوجود) وبقیه مسایل مقدمات هستند. برای وارد شدن به این مباحث باید علاوه بر مطالعهٔ مقدماتی و آشنایی مختصر با تاریخ فلسفه، با جستارهای شناختشناسی و هستیشناسی نیز آشنا شد. هدف این است که در راه شناخت و تحقیق منطقی معارف الهی، بنیهٔ استدلال و مبانی فکری را تقویت کنیم.
رشد فلسفه در عصر اسلامی
با گسترش قلمرو حکومت اسلامی و گرایش اقوام گوناگون به اسلام، بسیاری از مراکز علمی جهان در قلمرو اسلام قرار گرفت و تبادل معلومات بین دانشمندان و تبادل کتابها بین کتابخانهها و ترجمه آنها از زبان مختلف هندی و فارسی و یونانی و لاتینی و سریانی و عبری و غیره به زبان عربی که عملاً زبان بینالمللی مسلمانها شده بود آهنگ رشد فلسفه و علوم و فنون را سرعت بخشید و از جمله، کتابهای زیادی از فیلسوفان یونان و اسکندریه و دیگر مراکز علمی معتبر، به عربی برگردانده شد. در آغاز نبودن زبان مشترک و اصطلاحات مورد اتفاق بین مترچمین و اختلاف در بنیادهای فلسفی شرق و غرب، کار آموزش فلسفه را دشوار، و کار پژوهش گزینش را دشوارتر میساخت ولی طولی نکشید نوابغی مانند ابونصر فارابی و ابن سینا با تلاش پیگیر خود مجموعه افکار فلسفی آن عصر را آموختند و با استعدادهای خدادادی که در پرتو انوار وحی و بیانات پیشوایان دینی شکوفا شده بود به بررسی و گزینش آنها پرداختند و یک نظام فلسفی نضج یافته را عرضه داشتند که علاوه بر افکار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان اسکندریه و عرفای مشرق زمین متضمن اندیشههای جدیدی بود و برتری فراوانی بر هر یک از نظامهای فلسفی شرق و غرب بر اساس خطوط کلی اسلام و قرآن و دعوت به پرستش به خدای یگانه داشت. گو اینکه بیشترین سهم از آن ارسطو بود و از این روی فلسفه ایشان صبغهٔ ارسطویی و مشّائی داشت.
فلسفه و عرفان
عرفان و تصوف اهمیت زیادی در فلسفهٔ اسلامی دارد و برخی مطالعهٔ این دو را در کنار هم توصیه میکنند. تقریباً تمامی فلاسفهٔ اسلامی دربارهٔ تصوف مطلب نوشتهاند یا علائق عرفانی داشتهاند. حتی گفته میشود فارابی، که خشکترین شیوهٔ نگارش را در میان فلاسفه دارد، عارف بوده، هرچند مدرکی از این ادعا در آثار باقیماندهٔ او یافت نمیشود.
این علاقه به عرفان باعث شده تا برخی مفسرین فلسفهٔ اسلامی را حامی این ایده بدانند که نمیتوان بدون طلب خدا به طلب حکمت پرداخت. در این معنا، این مفسرین فلسفهٔ اسلامی را کلنگرتر از فیالمثل فلسفهٔ قارهای غربی است که معمولاً خود را تحقیق دربارهٔ مفاهیم خاصی که آنها را برای اندیشیدن در جهان بهکار میبریم معرفی میکند. این در مورد فلسفهٔ تحلیلی نیز سازگار است که معمولاً هیچ اشارهٔ مستقیمی به خدا یا هرگونه اصل یکتاساز از یک سرشت متعالی ندارد.
فیلسوفان نامدار اسلامی
- ابن سینا
- سهروردی
- ملاصدرا
- ملا هادی سبزواری
- ابونصر فارابی
- غزالی
- ابوالبرکات بغدادی
- فخر رازی
- خواجه نصیر الدین طوسی
- صدرالدین دشتکی
- شیخ بهایی
- میرداماد
- محمدحسین طباطبایی
- روح الله خمینی
- مرتضی مطهری
- غلامحسین ابر
- اهیمی دینانی
- حسن حسن زاده آملی
- سید حسین نصر
- سیدجلال الدین آشتیانی
- عبدالله جوادی آملی
- محمدتقی جعفری
- محمدتقی مصباح یزدی
- عبدالکریم سروش
کتابهای مرجع در فلسفه اسلامی
- شفاء - ابوعلی سینا
- اشارات و تنبیهات - ابوعلی سینا
- حکمه الإشراق - شیخ شهاب الدین سهروردی
- اسفار اربعه یا حکمت متعالیه - ملاصدرا
- منظومه - ملاهادی سبزواری
- بدایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- نهایه الحکمه - محمدحسین طباطبایی
- سرح العیون فی شرح العیون - حسن زاده آملی
- دروس اتحاد عاقل به معقول - حسن زاده آملی
منبع:ویکی پدیا
گردآوری:گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html