«انقلاب علامه»/ محمدتقي مصباح يزدي

 


***نسيم معرفت***

 

** علامه طباطبايي و تحکيم ولايت فقيه+علامه مصباح يزدي

 

روايتي از طرح حکومت اسلامي علامه طباطبايي سال‌ها پيش از انقلاب اسلامي+«انقلاب علامه»/ محمدتقي مصباح يزدي

 

 

* آخرين اخبار+ شبکه اجتهاد +کليک

 

شبکه اجتهاد: تصور بنده اين است که ما در بين علماي معروفي که نسبت به همه آن‌ها بدهکار هستيم و بايد زانوي ادب به زمين بزنيم و براي علوّ درجات آن‌ها دعا کنيم اشخاصي به جامعيت مثل مرحوم علامه طباطبايي کم پيدا مي‌شود. در ميان ويژگي‌هايي که علامه طباطبايي (ره) ‌‌داشت شايد بارزترين آن خدماتي بود که ايشان براي قرآن انجام داد و به همين جهت بيت ايشان دارالقرآن ناميده شد.

در ميان کساني که ما مي‌شناسيم از بزرگان علما و اساتيد و کساني که مديون همه آنها هستيم کسي که اين توفيق را پيدا کرده باشد که قرآن را از مهجوريت دربياورد کمتر مثل علامه مي‌شود ، پيدا کرد. نمي‌گويم اصلاً نيست. من بر همه احاطه ندارم. مطالعات من خيلي زياد نيست اما بعيد مي‌دانم افراد زيادي مثل ايشان باشند که در اين جهت سعي کرده باشند که قرآن را از مهجوريت خارج کنند. مي‌خواهم يک نمونه کوچکي از کاري را که مرحوم علامه طباطبايي(ره) ‌‌براي بعضي مسائل پيچيده ما کرد و از قرآن استفاده کرد که کم‌نظير است بگويم. در اين عصر ما به‌خصوص خيلي نياز داريم به اينکه اين مسائل زندگي اجتماعي و مديريت اجتماعي و مسائل سياسي را ببينيم ازنظر اسلام چيست؟ مي‌دانيم امام (رِضوان‌ُالله‌ِ تَعالَي عَلَيهِ) صريحاً مي‌فرمود که قسمت اعظمي از فقه ما مربوط به مسائل سياسي و اجتماعي است. در دوران منحوس شاهنشاهي اين مسائل جايي براي طرح نداشت و گوش شنوايي هم براي آن نبود. نه کسي مطالبه مي‌کرد نه کسي چندان تحقيقي مي‌کرد و اهميتي مي‌داد .

عمدتاً بر زبان‌ها اين بود که آقا امام زمان (عَج) ‌‌بايد خودش بيايد مسائل را درست کند و ما بايد صبر کنيم. اين روايت را زياد مي‌خواندند که «کُونُوا اَحلاسَ بُيُوتِکُم». پلاس و گليم خانه‌تان باشيد ، به کسي کاري نداشته باشيد. اين فرهنگ غالب بود. خدا امام خميني را مبعوث فرمود و يک تحوّلي در بينش ما نسبت به اسلام و مسائل سياسي و اجتماعي به وجود آمد. اما در همان اوايل نهضت کساني بودند که به اين فکر افتادند که اين مسائل را ازنظر علمي و فکري حل کنند. شايد يادتان باشد يک مجموعه مقالاتي از مرحوم علامه طباطبايي، مرحوم آقاي مطهري، مرحوم آقاي بهشتي ‌‌و چند نفر به نام «مرجعيت و روحانيت» نوشته شد و چاپ شد و اتفاقاً همان سال‌ها هم کتاب برگزيده سال شد. سال 41 اين کتاب به‌عنوان کتاب سال برگزيده شده. دو مقاله مرحوم آقاي طباطبايي در آن کتاب دارد. يکي عنوان آن «ولايت و زعامت» است.

مرحوم آقاي طباطبايي(ره) ‌‌يک تحوّلي در تحقيقات علمي و فقهي حوزه و روحانيت ايجاد کرد. معمولاً وقتي درباره ولايت‌فقيه و حکومت اسلامي بحث مي‌شود، گفته مي‌شود چه روايتي اينجا وجود دارد و اينجا مَقبُولَه عُمَر بن‌حَنظَلَه هست و مَرفَوعَه اَبُوخَديجَه و به اين شکل درباره سند و دلالت آن بحث مي‌شود. بعضي هم معتقدند اين روايات دلالت بر حکومت اسلامي يا ولايت‌فقيه ندارد. مي‌گويند در تعبير «جَعَلتُهُ حاکِماََ» حاکم يعني حَکَمِيّت (داوري و قضاوت کردن) و اين ربطي به اصل حکومت ندارد. اين را بعضي از مراجع مي‌گفتند. بالاخره با زحمت‌هايي مي‌گفتند، مي‌شود از اين روايت مسأله ولايت‌فقيه را هم اثبات کرد. از مقبوله عُمَر بن حَنظَلَه و مَرفُوعَه اَبُوخَديجَه خيلي ما همّت کنيم يک دلالت ظنّي‌اي اثبات کنيم مثل ساير مسائل فقه. اما در اين مقاله علامه  با عنوان «ولايت و زعامت» مرحوم علامه طباطبايي(ره) ‌‌مي‌خواهد اين مسأله ولايت‌فقيه را اثبات کند و هيچ اسمي از مقبوله عُمَر بن حَنظَلَه و مرفوعه اَبُوخَديجَه يا ساير اين روايات نمي‌گويد.

اول يک مقدمه‌اي بيان مي‌کند که قرآن به فطرت دعوت کرده: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا» [1]احکامي که ما با فطرت اثبات مي‌کنيم بعضي از آن‌ها خيلي بيّن و روشن است. مثل احکام بديهي مي‌ماند. البته ما در منطق هم يک قسمت از بديهيات ثانويه را فطريات مي‌گوييم. اما آن فطريات عين اين فطريات نيست. به‌هرحال ايشان تعبير مي‌کنند که بعضي فطريات بديهي است. حالا شايد منظور ايشان اين است که از همان بديهياتي است که محسوسات و تجربيات اين‌ها را بديهيات ثانويه حساب مي‌کنيم. ما از اين راه مي‌توانيم مسائل را اثبات کنيم. اصلاً پايه دين روي اين‌هاست؛ «أَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَهَ اللَّهِ». بعد مي‌فرمايد: از امور فطري واضح که حتي بچه‌ها هم مي‌فهمند اين است که اگر يک مجموعه‌اي از انسان‌ها بخواهند باهم زندگي کنند هدف مشترکي داشته باشند، يک مديريت مي‌خواهد. حالا اين را بنده اضافه مي‌کنم که يک روايتي است از پيغمبر اکرم (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) ‌‌که فرمود: اگر چند نفر با هم سفر مي‌رويد: فَأَمِّرُوا عَلََيکُم واحِداً مِنکُم، يک نفر را امير خودتان کنيد. (که بر شما اِمارت و مُديريّت داشته باشد) اگر مي‌خواهيد اين سفر به نفع شما تمام شود، مصلحت شما را تأمين کند (بايد يکي از شما امير باشد) اگر هرکس هرچه خودش بخواهد بکند اين کارها را پراکنده مي‌کند  (هرج و مرج مي شود). پس ما مي‌توانيم بگوييم اينکه يک مجموعه از انسان‌ها براي اينکه به هدف خود برسند احتياج به مدير و فرمانده دارند. اين يک امر فطري است يعني به هر انساني بگويي به‌آساني مي‌پذيرد؛ فطري به اين معنا.

تجربه‌هاي تاريخي هم نشان مي‌دهد که هر جا مردمي مديريت صحيحي داشتند به اهداف خود خيلي زود به نحو صحيح رسيدند هر جا مديريت صحيح در جامعه نبود عقب‌گرد کردند و به ذلت افتادند. نمونه آن‌هم در صدر اسلام وقتي مديريت صحيح اجرا نشد خيلي لغزش‌ها، عقب‌گردها و سقوط‌ها پيدا شد. آيا مي‌شود در يک چنين مسأله‌اي اسلام ساکت مانده باشد؟ اين در حالي است که خود پيغمبر اکرم (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) مديريت مي‌کرد و رياست جامعه اسلامي را به عهده داشت. اگر چند روز براي جهاد هم مي‌رفت و از مدينه خارج مي‌شد، مقيّد بود که يک جانشين براي خودش تعيين کند. معمولاً هم عَلِي (عَلَيهِ السَّلامُ) را تعيين مي‌کرد اگر علي (عَلَيهِ السَّلامُ) در آن سفر شرکت نمي‌کرد و لازم نبود که در آن جهاد شرکت کند .

آن‌ وقت آيا ممکن است که چنين پيغمبري و آن خدايي که اين پيغمبر را فرستاده و اين شريعت را فرستاده و تا روز قيامت خواسته اين امت به سربلندي و سعادت دنيا و آخرت برسد براي آن فکري نکرده باشد؟ مي‌گوييم دوازده امام معصوم (عَلَيهِمُ السَّلامُ) تعيين کرده. حالا دوازده انسان عادي يک عمر محدودي دارند، بعد از آن چي؟ مي‌شود پيغمبر فکري براي اين امّت در طول هزاران سال نکرده باشد؟!!! آن خدايي که مي‌دانست که بنا هست چه جرياناتي اتفاق بيفتد و اين امّت آخِرالزَّمان است، آخرين پيغمبر است، آخرين دستورات آسماني است  ، آيا راجع به اين مسائل سکوت کرده؟ آيا همان دليل فطري که مي‌گويد «أَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَهَ اللَّهِ» کافي نيست براي اينکه بدانيم براي اين هم فکري کرده است؟ علامه طباطبايي بعد از اين ، بحث را ادامه مي‌دهند. يک جمله آن را يادداشت کردم که اين نشانه‌اي از دورانديشي و تيزبيني مرحوم علامه طباطبايي(ره) ‌‌است. يک مقاله کوتاهي است اما خيلي مسائل مربوط به حکومت و امامت را در اينجا مطرح کردند. از جمله اينکه مثلاً اگر چند کشور چند فقيه داشته باشد، بايد حتماً يکي از آنها رهبر باشد و همه مطيع او باشند يا نه؟ درباره اين فرمودند ما دستور خاصي در اين زمينه نداريم و شرايط زمان فرق مي‌کند. بايد ببينيم با رعايت چند نکته کدام شکل آن بهتر است. هر فقيهي يا بايد اعلم فقها باشد و اگر اعلم در فقه بود همين کافي است يا يک چيزهاي ديگري هم بايد داشته باشد؟ در آخِر هم نتيجه مي‌گيرند فردي که در تقواي ديني و حُسن تدبير و اطلاع بر مصالح از همه مقدم است ، تنها فقاهتش کافي نيست، تقواي او هم بايد در حد اعلي باشد، بالاتر از اين بايد مسائل را بهتر از همه درک کند و بهتر از همه تدبير کند. مجموع اين‌هاست که برآيند آن معين مي‌کند که چه کسي بايد ولايت داشته باشد.

بر طبق آن مقدماتي که خود ايشان ذکر فرمودند و از قرآن شروع کردند، از «أَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا»‌، بعد مي‌فرمايند که غير از اين‌ها ما آيات صريحي در اين زمينه داريم؛ «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنکمْ» [2] يا «إِنَّمَا وَلِيکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ» [3]که مسأله ولايت صريحاً مطرح شده به‌عنوان يکي از مواد شريعت. در مقاله خود باز يک نکته‌اي را بيان کردند که جاي ديگر هم به اين پرداختند که ما در احکام فقهي دو جور حکم داريم. يک احکام ثابتي است که در هيچ شرايطي تغيير نمي‌کند؛ به آن مواد شريعت مي‌گويند. آنچه موافق سنت پيغمبر(ص) ‌‌هست، همه از اين قبيل است. مخالفت از سنت پيغمبر(ص) ‌‌در مديريت جامعه در هيچ زماني به هيچ وسيله‌اي جايز نيست. دسته دوم احکامي است که مصاديق خاصي را بايد تعيين کرد و به‌حسب شرايط زمان و مکان تفاوت مي‌کند. يک روزي بايد جنگ کرد يا صلح کرد. در اين موضوعات بايد يک نفر تصميم بگيرد. علامه مي‌فرمايد حالا که اين دسته دوم هست ما بيشتر به حکم حکومتي احتياج داريم. آن احکام ثابت شريعت کمتر در آن اختلاف است. در احکام ثانويه احتياج به وَلِيّ اَمر دارد و فقيه بايد در اينجا ولايت کند. بعد مي‌فرمايد به‌ هرحال ما بايد اين سه نکته را هميشه در نظر داشته باشيم :

اول ، مسلمين تا آخرين حدّ ممکن بايد در اتفاق و اتحاد بکوشند. چون مطرح کرده بودند، مي‌شود چند کشور باشد و هريک، يک حکومت اسلامي داشته باشند. اگر چنين چيزي باشد شرط آن اين است که بايد آن شکل براي اتحاد مسلمين مفيدتر باشد. اگر جور ديگري ميسر هست که اتحاد بهتر حفظ شود آن را بايد انتخاب کرد.

نکته دوم، حفظ مصلحت اسلام و مسلمين بر همه واجب است. اينگونه نيست که مسائل اسلامي فقط به حکومت و ولي‌فقيه و مرجع تقليد مربوط باشد. بر همه مسلمان‌ها در همه حال که مصالح اسلام و مسلمين را تا آن‌جايي که مي‌توانند حفظ کنند.

نکته سوم، اينکه مي‌گوييم جامعه اسلامي بايد رهبر داشته باشد فکر نکنيد يعني جامعه‌اي که مرزهاي طبيعي دارد. مثلاً در يک جزيره‌اي يک جامعه هست يا مرزهاي قراردادي دارد و منظور از جامعه اسلامي اين است، نه، امروز در جامعه اسلامي مرز آن اعتقاد به خدا و شريعت اسلامي است. اين جامعه را بايد ببينيم مصالح آن چگونه بهتر تأمين مي‌شود.

آخرين نکته‌اي که با کمال معذرت اضافه مي‌کنم اين است که در حقيقت مرحوم آقاي طباطبايي(ره) ‌‌نه‌تنها اصل تفسير قرآن و علوم قرآني را زنده کرد بلکه راه و روش استفاده از قرآن براي همه نيازمندي‌هاي اجتماعي را احيا کرد. در جلد چهارم تفسير الميزان ذيل آخرين آيه سوره آل‌عمران يک بحث مُفصّلي درباره احکام اجتماعي اسلام دارد. يکي از بخش‌هاي آن مقاله اين است: «مَن يَتَقَلَّدُ وِلايَةَ أَمرِ المُجتَمَعِ ؟». [مرحوم علامه طباطبائي در تفسير اَلميزان  در تفسير آيه 200 از سوره آل عمران چنين فرموده:«مَنِ الَّذِي يَتَقَلَّدُ وِلايَةَ المُجتَمَعِ فِي الاِسلامِ وَ ما سِيرتُهُ؟  كانَ وِلايَةُ أَمرِ المُجتَمَعِ الاِسلامِي إِلَى رَسُولِ اللهِ «صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ» وَ افتِراضُ طاعَتِهِ «ص» عَلَى النّاسِ وَ اتِّباعِهِ صَريحُ القُرآنِ الكَريمِ. ] يکي از تيترهايي که آنجا باز کردند در تفسير الميزان درباره اهميت مسائل اجتماعي اسلام و اينکه (اين عين تعبير ايشان است) «تمام شُئون اسلامي  ، اجتماعي است» . ما اصلاً در اسلام هيچ شأن فردي نداريم ، تمام شُئون اسلام اجتماعي است. در آنجا مَباحِثي دارند درباره اجتماع و تحوّلاتِ اجتماع و اينکه چگونه تحوّل صحيح در جامعه به وجود مي‌آيد.

(برگرفته از سخنراني آيت‌الله علامه شيخ محمد تقي مصباح يزدي در همايش بزرگداشت علامه سيد محمد حسين  طباطبايي در دارُالقُرآن، 96/9/9)

[1]- روم،30 .

[2]- نساء،59 .

[3]- مائده،55 .


*** اصلاحات و اضافات و ...  توسّط  :  استاد سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي


***«انقلاب علامه»/ محمدتقي مصباح يزدي+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%aa%d9%82%db%8c-/ .+شبکه اجتهاد+کليک کنيد .

************************************

*** موضوعات و عناوين فقهي و اقتصادي و اعتقادي و سياسي و تحليلي شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظيم توسط استاد سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+رجوع کنيد به سايت حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کليک کنيد .

*** موضوعات و عناوين اخلاقي و تربيتي و اجتماعي و اعتقادي و حديثي+پايگاه انديشوران حوزه+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

  

*** عناوين و موضوعات اخلاقي،تربيتي ، اجتماعي، سياسي...+وبلاگ نسيم معرفت+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

*** مطالب حضرت آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي گيلاني+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کليک کنيد

***کتابخانه اينترنتي آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي ....+کليک کنيد

*** تفسير سوره کهف توسط آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+ بر اساسِ «متنِ عربي کتابِ اَلميزان جلد 13.علامه طباطبايي»+سايت سعادت ميرقديم ها+کليک کنيد  +

http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .

***مقصوداز رَحِم دربحث لزوم ووجوب صِلَه اَرحام چيست؟+آيت الله محمد جوادفاضل لنکراني+با اصلاحات  و حواشي  و اضافات توسط : آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+سايت حکيم زين العابدين عسکري گيلاني+http://hakim-askari.rozblog.com/post/628 .+کليک کنيد .

***چراآيت الله بروجردي درباره اعدام نوّاب صفوي و...توسط شاه کاري نکرد؟!!!+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کليک کنيد .

***چراآيت الله بروجردي درباره اعدام نوّاب صفوي و...توسط شاه کاري نکرد؟!!!+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کليک کنيد .

**** آياامام حسين(ع)برضدايرانيان وشيعيان ايراني سخن گفته است؟!!!+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي گيلاني+سايت حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي +http://hakim-askari.rozblog.com/post/637 .

*** ربا در تسهيلات خُرد بيشتر است/ نظام بانکي پاسخگوي نگراني‌ مراجع باشد+محمد رضا مُروِّجي+شبکه اجتهاد+http://ijtihadnet.ir/%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7/ .+کليک کنيد .

***کتاب ولايت فقيه – امام خميني(ره) – مرکز فرهنگي دانشگاهي ...+http://emam.iau.ir/1397/02/05/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87/ .+کليک کنيد .

***نقد کتاب بررسی راه‌های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیه+کتاب بررسی راه های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیّه به قلم حجت الاسلام حسن عالمی طامَّه+[فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى‌ *یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‌ «سوره نازعات آیه 34 و 35»]....این کتاب اما گرفتار ضعف‌ها و خطاهای قابل توجه و گاه غیرقابل گذشت شده است....+حجت الاسلام سید ضیاء مُرتَضَوِی+1395 .+http://ijtihadnet.ir/%d9%86%d9%82%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8// .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .

 


***فقه استخوان‌بندی وسُتون فقرات زندگی اجتماعی وسیاسی است+امام خامنه ای+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/640 .+کلیک کنید .

 

 


***فقه استخوان‌بندی وسُتون فقرات زندگی اجتماعی وسیاسی است+امام خامنه ای+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/640 .+کلیک کنید .

 


 


 


موضوعات مرتبط: حکیم عسکری,انقلاب اسلامی+جمهوری اسلامی ایران+امام خمینی+خامنه ای,
برچسب‌ها: ,,,,,,,,,,,,,,,